مطالب مرتبط با کلیدواژه

شمس تبریزی


۴۱.

بررسی مقالات شمس جهت آشنایی با مکتب تربیتی شمس تبریزی و ارائه الگویی برای تربیت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تربیت معنوی شمس تبریزی مقالات شمس مکتب شمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۸ تعداد دانلود : ۳۰۴
شاید اگر امروز با کسوف شمس مواجه نبودیم آموزه ها و آرای تربیتی شمس برای ما ایرانیان شناخته شده بود. اکنون بر ما است بازخوانی و گوش فرا دادن به رهنمودها و سخنان او به عنوان مربی ای فراموش شده؛ مربی ای که بعضی از درس های او همچون دعوت به معنویتی مبتنی بر عشق ورزی و صلح به عنوان میراثی تربیتی و فرهنگی از مرز زمان و مکان زندگی شمس گذشته و همچنان با انسان و برای انسان به یادگار مانده است.مقاله حاضر با مرور آراء و اندیشه های شمس تبریزی از دیدگاه تربیتی، پس از بررسی کفایت تفکرات و تأملات شمس برای دریافت دلالت های تربیتی، به جستجوی پاسخ این پرسش می پردازد که ویژگی ها و ابعاد تربیت معنوی از منظر او چیست. بازخوانی آرای شمس تبریزی در این پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و در تعامل میان ساختار برگرفته از ادبیات پژوهشی رشته تعلیم و تربیت با تحلیل، استنباط و استنتاج حاصل از بررسی محتوا و متن مقالات شمس به دست آمده است. بر این اساس می توان از یافته هایی برای تربیت معنوی همچون مبانی (آزادی، اراده، اخلاص)، اصول (معنویت و روحانیت)، اهداف (عشق ورزی و ترک خودخواهی) و روش ها (خاموشی، مواجهه، گفت و گو) سخن گفت. تربیت معنوی با استناد به قرائت شمس دارای ابعاد شناختی (همچون تفکر شهودی)، عاطفی (شادمانی و شفقت) و عملی (تربیت نفس و روح) است.
۴۲.

شطح سبحانیِ بایزید در ترازوی نقد صوفیان (بررسی تاریخی شطح سبحانیِ بایزید و آرای شمس در این باره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شطح تصوف بایزید شمس تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۷ تعداد دانلود : ۲۰۷
شطح و شطح گویی یکی از عناصر انکارناپذیر در تصوف اسلامی است. خراسانیان از هواداران شطح بوده اند و بیشترین شطح ها نیز از صوفیانِ خراسان روایت شده است. بایزید بسطامی که پیشوای خراسانیان است، شطح های بسیاری بر زبان رانده است؛ یکی از مهم ترین آنها «سبحانی سبحانی ماأعظم شأنی» است. به این شطح در محافل صوفیانه بسیار توجه شد و مخالفان و موافقان بسیاری پدید آورد. در این پژوهش به بررسی سخنان مشایخ درباره شطحیات بایزید به صورت کلی و سپس شطح سبحانی بایزید به صورت خاص پرداخته شده است؛ همچنین به آرای شمس تبریزی درباره این سخن بایزید توجه می شود. نگاه منتقدانه شمس در تصوف، به موضوع شطح نیز راه یافته و به ویژه شطحِ سبحانیِ بایزید را از وجوه گوناگون بررسی و نقد کرده است. بررسی دیدگاه های شمس در این باره نشان می دهد او بر نظریات پیشینیان نسبت به این سخن بایزید آگاه بوده؛ اما به سبب خروج شطح از دایره شریعت و عرف، آن را از گفتمان عرفانی خود خارج کرده است و از این منظر، بایزید و شطحیات او را نقد می کند.
۴۳.

دلایل شمس تبریزی ستیزیِ قونویان و درنگی بر فرجام کار وی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی علاءالدین محمد (پسر مولانا) ولی مستور دشمنی با شمس سرنوشت شمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۱۹۵
متأسفانه با وجود رخدادهای شگرف در زندگانی شمس تبریزی (ف. پس از 645 ق.)، بخش های ناشناخته بسیاری، به ویژه در ماه های اقامت در قونیه، در زندگی او وجود دارد. مقاله پیش رو با هدف روشن کردن زوایای تاریک مانده زندگی شمس تبریزی و نشان دادن درستی و نادرستی اطلاعات و روایت های در پیوند با سرنوشت اوست. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است. در آغاز، سه دلیل برای دشمنی قونویان با شمس در ایام کوتاه اقامتش در این شهر، ارائه و توضیح داده شده است: 1) ناآشنایی با مقام عرفانی شمس، در مرتبه یک ولیّ مستور؛ 2) سلوک اجتماعی شمس؛ 3) تحریکات علاءالدین محمد، پسر کهتر مولانا. بی تردید دشمنی قونویان با شمس نمی توانست فرجام خوشی داشته باشد و این دشمنی تنها با نبود شمس از میان می رفت. غیبت ناگهانی شمس از قونیه در سال 645 ق. بازار افسانه سازی و شایعه پردازی را درباره سرنوشت او گرم کرد. برخی برآن اند که شمس در توطئه ای کشته شده که علاءالدین نیز در آن دخالت داشته است. برخی دیگر معتدند او به مهاجرتی خودخواسته از قونیه به تبریز ناگزیر شده است؛ ازاین رو به باور برخی، آرامگاه شمس در قونیه و به باور برخی دیگر، در خوی است. پذیرفتن هرکدام از این نظریات مستلزم آن خواهد بود که دلایل موجّهی برای رقم خوردن چنان سرنوشتی برای شمس ارائه شود. با وجود دشواری مسئله، به ویژه به سبب سکوت اسناد و آثار معتبر، تلاش شده است تا در یک بازخوانی، درستی یا نادرستی روایت های موجود در پیوند با این مسائلْ ارزیابی، و سنجیده ترین آنها بیان شود.
۴۴.

نقش اماکن تاریخی- فرهنگی در توسعه گردشگری (مطالعه موردی: آرامگاه شمس تبریزی در شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی گردشگری شهرخوی آزمون پیرسون اماکن تاریخی - فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
صنعت گردشگری،صنعتی درآمدزا است که موجب ایجاد کارآفرینی درگستره محلی و ملی می شود و درنهایت توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد و موجب ایجاد رشد در بخش ملی می شود. یکی از مهم ترین عوامل توسعه گردشگری برخورداری شهرها از پتانسیل ها و جاذبه های قوی در این زمینه می باشد.پژوهش حاضر که به منظور ارزیابی و بررسی پتانسیل آرامگاه شمس تبریزی در توسعه گردشگری و جذب گردشگر در شهر میانه اندام خوی صورت گرفته است،به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی توسعه ای که روش گرد آوری داده های آن روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای همچنین پیمایش میدانی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته و مشاهده است.جمعیت آماری تحقیق گردشگران شهر خوی در تابستان ۱۳۹۶بوده و نمونه ها به صورت تصادفی ساده – در دسترس انتخاب،و در مجموع تعداد ۲۰۰ پرسشنامه توزیع،تکمیل و جمع آوری شد.تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های   one sample t- testو ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت که برای تحلیل توسط نرم افزار  پس از حذف پرسشنامه های مخدوش و ناقص تعداد ۱۸۵ پرسشنامه کامل جهت ارزیابی مورد تایید قرار گرفت.یافته های پژوهش حاکی از آن است که وجود آرامگاه شمس تبریزی در شهر خوی به عنوان بزرگترین ظرفیت در جذب گردشگران داخلی و خارجی بسیار موثر بوده و این مقبره،کانون فرهنگی بسیار قوی در این شهرستان برای توسعه گردشگری می باشد.
۴۵.

ردّ پای یکی از مشایخ تبریز در بوستانِ سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۵
در هیچ یک از شرح هایی که بر بوستان نوشته شده، به فردِ مورد نظرِ سعدی در بیتِ: عزیزی در اقصای تبریز بود   که همواره بیدار و شب خیز بود اشاره ای نشده است. بنا بر قرائن موجود، نخستین بار مؤلّفِ روضات الجنان و جنّات الجنان، به نقل از استادش بدرالدین احمد لاله ای فردِ مورد اشاره سعدی را، شیخ ابوبکر بن اسماعیل سلّه باف تبریزی،عارف گمنام اواخرِ سده ششم و اوایل سده هفتم هجری و استاد شمس تبریزی معرفی کرده است. درباره این شیخ ابوبکر سلّه باف، جز یکی دو مورد اطلاعات پراکنده، دانسته ای در دست نیست. منبع عمده این اطلاعات اندک نیز، مقالات شمس و مناقب العارفین است. البته با وجود این که استاد فروزانفر، در حاشیه زندگی نامه مولوی ، متذکّر اشاره فریدون سپهسالار به نام شیخ ابوبکر شده اند، در رساله سپهسالار، نامی از شیخ ابوبکر به میان نیامده است. نگارندگان در این مقاله، ابتدا ردّ پای شیخ ابوبکر سلّه باف را در متون آن عصر بررسی کرده اند و در ادامه، با تطبیق حالاتِ عرفانی شیخ ابوبکر با حکایت بوستان ، و بررسی شواهدی دیگر، به این نتیجه رسیده ا ند که «عزیز» موردِ اشاره سعدی، همین شیخ ابوبکر سلّه باف است که ظاهراً شیخ در بازگشت از سفر مکّه به تبریز با او دیدار کرده است.
۴۶.

بررسی دیدگاه های زبان شناسانه و نشانه شناسانه شمس در مقالات با الهام از آرای زبان شناسی سوسوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقالات شمس شمس تبریزی سوسور زبان و مفردات آن نشانه های غیر زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۰ تعداد دانلود : ۲۰۷
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایه رابطه هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
۴۷.

تحلیل ناخرسندی شمس از مشایخ و فقهای معاصر خویش

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مشایخ فقها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۸
در بستر ادبیات عرفانی، محمّد بن علی بن ملک داد تبریزی، عارف شهیر آذربایجانی میراث دار دَرد و کابوس بارِ گران معرفت است. وی در جستجوی عشق و معرفت حقیقی با مشایخ و فقهای معاصر زیادی همچون ابوبکر سله باف، رکن الدین سجاسی، شمس الدین خویی، اوحد الدین کرمانی و ... مصاحبت می گزیند، اما در آنها تجرید و تفریدی که حقیقت آن در مرحله معاملات، رد قبول خلق و توجه مطلق به خدا باشد، را ندیده است، بنابراین ضمن استفاده از مجلس درس و مصاحبت با آنها، احوال و اقوال اکثر آنها را در خور انتقاد می یابد. شمس، مشایخ و پیران مصاحب خود را چنان محو جمال جَلَوات حقیقت کرده که پیوند خود را با گذشته و مصاحبت و معاشرت با آنها گسسته و طالب دیدار اولیای مستور حق بوده است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و با استناد به کتاب مقالات، به تحلیل اندیشه مسحور شمس پرنده که از مشایخ و فقهای معاصر مُنغّض گشته، پرداخته است.
۴۸.

در حضور مولانا: سیاحتى در عالم معنا

کلیدواژه‌ها: سَفَرهای چهارگانه سیاحت در عالم معنا ابن عربی شمس تبریزی مولانا جلال الدین محمد بلخی ملاصدرا مراسم سماع زیارت الحکمه المتعالیه مثنوی معنوی تصوف برده پرور رهبری موروثی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۷ تعداد دانلود : ۲۰۶
مراسم سماع که بسیاری از طریقت های عرفانی آن را برگزار می کنند، یکی از راه هایی است که به نظر پیروان این طریقت ها می تواند انسانِ سالک را به خداوند نزدیک کند. این مراسم در میان مولویان دارای چهار بخش است که گویا هر بخشِ آن تجلیِ یکی از سَفَرهای چهارگانه ای است که ابن عربی گفته و ملاصدرا نیز نام کتاب عظیم خود را بر اساس همین سفرهای چهارگانه «الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه الأربعه» نهاده است: سَفَر اول از خلق به حق و سفر دوم از حق به حق با حق و سفر سوم از حق به خلق با حق و در خاتمه سفر چهارم است یعنی از خلق به خلق با حق. پیشینه تاریخیِ این مراسم معنوی به زمان مولانا جلال الدین محمد بلخی برمی گردد که پس از دیدار با شمس تبریزی دچار تحولی روحی و معنوی شد. این تحول ژرف باعث شد که مولانا تأملات گسترده ای درباره دین و متون مقدس دینی و آثار عارفان از سر بگذراند و تفسیری نسبتاً تازه از دین ارائه دهد که نشانه های این تفسیر تازه معنویت محور در جای جای نوشته ها و سرودهای او، به خصوص کتاب عظیم «مثنوی»، مشهود است. بسیاری از علاقه مندان به دین و معنویت برای زیارت مولانا و سیاحت در عالم معنا رهسپار قونیه می شوند و نوشته حاضر حاصل همین نوع سیاحت است. بخش پایانی این نوشته نقدی بر تصوف و تبدیل شدن مشایخ طریقت به بُت هایی فرازمینی در ذهن مریدان است. در این بخش تأکید شده است که موروثی شدن رهبری در طریقت های صوفیه و احترام بیش از حد به انتساب به بنیانگذاران طریقت یکی از دلایل انحراف طریقت های عرفانی و خالی شدن آن از معنا است.
۴۹.

توسعه گردشگری در شهر میانه اندام خوی و تحلیل چالش های پیش روی آن ازدیدگاه جامعه محلی ( مطالعه موردی: آرامگاه شمس تبریزی در خوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی گردشگری شهرخوی جامعه محلی آزمون T- test

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۹
توسعه گردشگری در نواحی شهری نقش مهمی در متنوع سازی اقتصاد جوامع محلی دارد و یکی از منابع اشتغال زایی و کسب درآمد و زمینه ساز توسعه پایدار اقتصاد شهری می باشد.توسعه گردشگری در گرو تامین شرایطی است که بامهیا شدن آنها چرخه این صنعت خواهدچرخید.هدف اصلی تحقیق شناسایی و تحلیل مشکلات توسعه صنعت گردشگری در شهر میانه اندام خوی ازدیدگاه جامعه محلی با تاکید بر نقش مقبره شمس تبریزی در این زمینه میباشد.پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی(توزیع پرسش نامه)انجام گرفته است.جامعه آماری پژوهش ۳۸۳ نفر از ساکنان محلی در سال۱۳۹۶ بودکه برای تعیین حجم نمونه،ازروش نمونهگیری کوکران بهره گرفته شد.برای تحلیل و طبقه بندی داده های مستخرج از پرسشنامه و آزمون فرضیه اصلی از نرم افزار SPSS و آزمون One-sample t-testاستفاده شد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که ازدیدگاه جامعه محلی،شهرستان خوی با وجود مزار شمس از قابلیت ها و پتانسیل های لازم توسعه گردشگری و تبدیل شدن به یکی از مراکز گردشگری استان وکشور برخوردار است اما در این زمینه با یکسری چالش ها،موانع و مشکلاتی از قبیل شاخص های امکانات زیرساختی و زیر بنائی دولتی،بهداشت وکیفیت محیط،جاذبه های گردشگری و مدیریت شهری روبرو است اثر و تاثیر این عوامل بر توسعه گردشگری وجذب گردشگر معنادار و مثبت بوده و نتایج حاصل از آزمون فرضیه نشان میدهدکه عوامل مذکور جزءچالش های توسعه گردشگری ازدیدگاه جامعه محلی میباشند و اقدامات کالبدی انجام شده در راستای توسعه گردشگری از طریق شمس تبریزی کافی نبوده است.
۵۰.

تحلیلی بر ساحت های وجودی شمس تبریزی از خلال بررسی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس ساحت های وجودی روان شناسی تحلیلی ناخودآگاه ذهن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۶
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
۵۱.

سیمای حلاج و بایزید در آینه مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس منصور حلاج بایزید بسطامی شطحیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۸۷
با توجه به شخصیت شگفت انگیز شمس تبریزی و  جایگاهی که در عرفان اسلامی دارد، آشنایی با افکار و دیدگاه های او از جهات مختلف حائز اهمیت است. یکی از مواردی که در مقالات شمس برای پژوهندگان تعجب برانگیز است نگاه نقادانه و  تعریض گونه او به عارفان بزرگی نظیر بایزید بسطامی و  حسین منصور حلاج است. حال با توجه به انتقادها و تعریض   های شمس به این عارفان که هر دو جزو اسطوره های عرفانی به حساب می آیند،در این جستار کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل شخصیت این دو در مقالات شمس دلیل این تعریض ها و انتقادها را روشن سازیم و به روش تحلیل محتوا و شیوه کتابخانه ای سیمای بایزید و منصور حلاج را در آینه مقالات شمس به تصویربکشیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که شمس نظر مثبتی به  عارفان شطح گو نظیر منصورحلاج و بایزید بسطامی نداشته است، جالب این است که معمولاً نام این دو در مقالات شمس  با هم ذکر  می شود و نقد شمس به آنها بیشتر ناظر به شطحیات آنهاست، زیرا در مواردی که شمس از بایزید بدون در نظر گرفتن شطحیات او صحبت می کند وی را در مقام عارفی بزرگ و گاه صاحب کرامت که به او الهام می شده است  می ستاید.  
۵۲.

سیر سلوک در عرفان خراسان تا رجعت به سنّت نخست در قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
در این پژوهش ابتدا سنّت سلوک خراسانی در میان انواع سنّتها ارزیابی شده، و به ویژگیهای مهمِ آن همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر اشاره شده است. آن گاه برای ترسیم این سلوک پویا در زمینه عرفان خراسانی به سه نقطه عطف مهم در مسیر تحوّلاتِ آن توجه شده است: نخست، شکل گیری اولیه توسط شخصیت هایی چون احمد غزالی، بنیانگذار عرفان عاشقانه. در این مرحله، پیران خراسان پس از تعریف مبانی نظری و سلوکی خود، رفته رفته به نظام خانقاهیِ تعریف شده ای تن دادند که پایه های اصلی سلوک در آن، ریاضت و چلّه نشینی های مستمر بود. دوم، پویایی و شکوفایی توسط نجم الدین کبری، بنیانگذار سلوک شُطّار. در این مرحله، گرچه تلاش این بود که شیوه ای میانه در سلوک اتخاذ شود، نقش پررنگ نظام ریاضتها و آداب مستحکم خانقاهی مانع بود که تغییری اساسی رقم بخورد. مرحله سوّم، بازگشت به سنّت نخست توسط شخصیتی چون شمس تبریزی در قرن هفتم است. او اتّکای سلوک خراسان را به نظام خانقاهی انحرافی جدّی دانست و آن را به وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزه فنای در پیر سوق داد. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی و به منابع کتابخانه ای مستند است.
۵۳.

مستان شطح گو یا هوشیاران خاموش؟ (دیدگاه های متفاوت مولوی و شمس درباره شطح)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۲۳۸
این گمان وجود دارد شمس و مولانا در همه موضوعات عرفانی با هم اتفاق نظر دارند، اما تأمل در دیدگاه های آن ها نشان می دهد در بعضی از فروع دارای اختلاف نظرند. یکی از محورهای متفاوت، آرای آن ها درباره شطح و ابعاد مختلف آن است که چرایی این اختلاف نظر و پاسخ بدان در رجحان سکر بر صحو باتوجه بر مشرب عرفانی هر عارف است. مولانا دیدگاهش با مشرب بایزید همخوانی دارد. برهمین اساس، بی هوشی و بی خویشی شطّاح در مرتبه سکر و حیرت نشانه دین داری و اتحاد نورانی او با حق است که بی هیچ اختیار و حرکتی خاموش و حیران حق است تا حق از زبان وی برای ادای سخن استفاده کند. اما شمس مطابق با مشرب عرفانی جُنید معتقد است، شطح یا سخنان بی تأویل و رسوا معنایی جز حلول، تکبر، عجز و تلوین ندارد و کسب معرفت الرب و حقیقت دین در مرتبه هوشیاری، ورای مراتب چهارگانه مستی بنیان شده است. همچنین از یافته های نوین این پژوهش، کیفیت ارتباط جبر و اختیار با شطح از دیدگاه آنان است. در نگاه مولانا شطّاحان، جبارانی هستند که از سر اختیار از حق خواسته اند آن ها را بی اختیار و فانی در خود گرداند. در نتیجه، هیچ قول و فعلی را به خویش نسبت نداده و خدا را قائل و فاعل حقیقی تمام اعمال می دانند. اما از نظر شمس، اهل سکر چون تنها نمود لطف حقند از تسلط بر احوال، ثبات و اختیار هوشیاران بی بهره و دچار جبر و ضلالت شده اند، لیکن هوشیاران، قَدَریانی هستند که به سبب برخورداری از صفات لطف و قهر حق قادرند بر احوال خویش کاملاً مسلط و شایسته مقام ولایت شوند؛ مقامی که صرفاً مختص اهل صحو است.
۵۴.

بررسی سخن و خاموشی سیاه وسپید در اندیشه و آثار مولانا جلال الدین بلخی و شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا جلال الدین بلخی شمس تبریزی سخن خاموشی رنگ سپید سیاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
سخن گفتن یکی از ویژگی های مهم بشراست که پیوند ناگسستنی با اندیشه وتفکرآدمی دارد، ونکته مهم آن است که هریک ازگروه های اجتماعی زبان خاصی رابرای بیان مقاصدخود برمی گزینند؛یکی از این زبان ها زبان عرفانی است واز جمله اینعارفان وارسته مولانا جلال الدین بلخی و شمس تبریزی هستند که آثاری ارزشمند بنام های مثنوی معنوی و مقالات شمس رابه مجموعه متون عرفانی اضافه نموده اند؛ یکی ازموضوعات موردتوجه ایشانتوجه به مسأله خاموشی و سکوت و سخن درعرفان است که درزیر بنای فکری ایشان گنجانیده شده است وبا بکارگیری ازعنصر رنگ وواژه هایی چون سیاه وسپید آنها راخاص و ویژه نموده اند، آنچه ما در این مقاله بدان می پردازیم، بررسی سخن وخاموشی سیاه و سپید در اندیشه این دو عارف استواین که این عبارات در اصل به چه معنی بوده است
۵۵.

ولایت در اندیشه شمس تبریزی و بازتاب آن در آثار سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طریقه مولویه شمس تبریزی سلطان ولد ولی و ولایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۸
مبحث «ولی و ولایت» یکی از اساسی ترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته می شود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد. در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی – تحلیلی است تأثیرپذیری سلطان ولد از شمس تبریزی در موضوع ولایت بررسی می شود. شمس تبریزی و سلطان ولد، ولی را کسی می دانند که با رسیدن به مرتبه فنای الهی به صفاتی دیگر مانند «دوری از کرامت نمایی»، «علم لدنّی و موهوبی»، «انفاس حقانی» و«فراست یا اشراف بر ضمایر» مزیّن باشد. به اعتقادآن ها اگرچه شناخت حقیقت وجودی اولیای الهی از شناخت خداوند دشوارتر است امّا سالکان باید با شناخت دقیق از این افراد، سرسپرده آن ها شوند و از مدّعیان دروغین بپرهیزند. شمس و سلطان ولد اولیا را به دو گروه مستوران و مشهوران تقسیم کرده اند. در نظرگاه آن ها، اولیای الهی اگرچه همگی نوری واحدند امّا هر کدام به اندازه قرب خود از تابش حسن الهی برخوردار می شوند که در این میان مرتبه «مطلوبان یا معشوقان» از مرتبه «طالبان یا عاشقان» بالاتر است. علاوه براین، قطب شاه اولیا محسوب می شود و در حقیقت هدف غایی از آفرینش جهان است.       
۵۶.

درنگی در ترجمۀ کتاب من و مولانا

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی شهاب الدین عباسی من و مولانا ویلیام چیتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
کتاب من و مولانا، از آثار شاخص ویلیام چیتیک، دربردارنده روایتی است از زندگانی شمس تبریزی. چیتیک با برگزیدن تکه هایی از مقالات شمس و بازچینش آن، کوشیده برای این شخصیتِ پیدا و پنهان، زندگی نامه ای خودنوشت تدارک ببیند. این کتاب سال ها پیش به همت شهاب الدین عباسی به فارسی درآمده و همراه با برخی افزوده ها، توسط نشر مروارید انتشار یافته است. تجدید چاپ چندبارهٔ آن نیز نشانه ای است از اقبال خوانندگان فارسی زبان. در این نوشتار، بعد از گزارش اجمالی محتوا، ترجمهٔ کتاب مورد بررسی قرار گرفته و شماری از خطاهای راه یافته به متن فارسی گوشزد شده است. برخی از این خطاها ناشی از حذف های نابجا و برخی دیگر سهوالقلم های مترجم است. شماری دیگر نیز متأثر از خطاهای موجود در متن انگلیسی، یا تصحیحی از مقالات است که مترجم به آن تکیه داشته است.
۵۷.

طراحی الگوی مدیریت آینده پرداز برای انتقال مرجعیت شخصیت های تمدن ساز: موردکاوی شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمدن سازی مدیریت آینده پرداز مرجعیت علمی عرفان اسلامی شمس تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
با شکل گیری مفهوم ملت- دولت و تشکیل کشور های جدید در قرون اخیر، وجوهی از ظرفیت های تمدن ایرانی- اسلامی در کشورهای همسایه قرار گرفته اند. ازآنجاکه در جهان امروز این ظرفیت ها از ارزش افزوده زیادی برخوردار هستند رقابت برای مصادره ی شخصیت های تمدن ساز در میان کشورهای منطقه تشدید شده است. حرکت در مسیر تمدن سازی نوین ایجاب می کند ضمن رعایت روابط حُسن هم جواری، نقش ایران در استفاده از جایگاه و بهره گیری از میراث ملموس و ناملموس این شخصیت ها بازتعریف شود. سؤالی که در این میان پیش می آید این است که چگونه می توان مرجعیت علمی- فرهنگی شخصیت های تمدن ساز همبسته با ایران را به داخل کشور منتقل کرد؟ برای این کار لازم است الگوی مدیریت آینده پرداز (Visionary Management) برای انتقال مرجعیت شخصیت های تمدن ساز مشخص شود. هدف از رسیدن به این الگو استفاده از ظرفیت های تمدن سازی این اندیشمندان است. در این راستا تجربیات انتقال مرجعیت علمی- فرهنگی شمس تبریزی مطابق مدل مینتزبرگ موردبازسازی قرار گرفت. پیشران ها و پس ران های این انتقال مرجعیت، تعیین و با استفاده از پنل خبرگان، وزن دهی شدند. با تحلیل یافته های حاصل از الگوی به کاررفته در انتقال مرجعیت شمس تبریزی، الگوی مدیریت آینده پرداز برای انتقال مرجعیت شخصیت های تمدن ساز به دست آمد.
۵۸.

نقد عرفان خراسان در مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفان خراسان تصوف مقالات شمس تبریزی عرفان عملی شمس تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۵۵
جریان عرفان عاشقانه خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابن عربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص می شود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست، بلکه به شیوه عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدعا ابتدا ویژگی های مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاه های شمس درباره این ویژگی ها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّت هایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضت ها و چله نشینی های متداول را یک انحراف جدی می دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدی ها و نواقص این سنّت سلوکی می دانست. از مهم ترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود؛ زیرا اتکای تصوف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمی دانست. او می کوشید تصوف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزه فنای در پیر سوق دهد.
۵۹.

نفی متافیزیک حضور و تعلیق های معنایی در سلوک شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس نفی متافیزیک حضور تعلیق معنایی سلوک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۲
بدون تردید مباحث عرفانی و تجربه های مکاشفه ای بر محور ایجاز و رمزگونگی، تأویل و چند معنایی، فراهنجاری زبان، تعلیق و تعویق در حوزه معنایی می چرخد. به همین دلیل زبانی گنگ و غیرمستقیم است و مانند زبان علم، روشن و صریح و منطقی نیست، بلکه پر از تعلیق های معنایی است. ایجاز و ابهام در کلام شمس می تواند متاثر از ویژگی های روحی و شخصیتی وی باشد. مخاطب شمس اگر اهل نیاز باشد، کلام موجز او را درمی یابد. شمس اهل بحث و جدل نیست، بلکه اهل اشارت است. مخاطب شمس باید اهل رمزخوانی و تأویل کلام باشد. ظرفیت زبان از نظر شمس، بسیار محدود و تنگ است. و گنجایش وسعت معانی و مفاهیم روحانی را ندارد؛ همین امر یکی از دلایل مهم بیان ناپذیری معانی عرفانی از دیدگاه شمس است. نتیجه این نگرش، پارادوکس یا متناقض نمایی است. نفی متافیزیک حضور یکی از عناصر شالوده شکنی در دیدگاه دریدا است. تفکر دریدایی می گوید: متن می خواهد تکثر معنایی را در خدشه دار کردن انگاره های متافیزیکی بازسازی-کند و به معناهای تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی، نمونه هایی از شکستن عناصر فلسفه غرب (متافیزیک حضور)، در درون خود دارد که گوینده در تلاش است این انگاره های متافیزیکی را در هم بشکند و با تعلیق های پیاپی معنایی، دال ها و نشانه های بی شماری را برای معناهای متکثر حاصل کند.