مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انسان کامل
حوزه های تخصصی:
هرچه انسان در اتصاف به کمالات واجبالوجود قویتر باشد، به مبدأ واجبالوجود نزدیکتر و آثار وجودی او بیشتر است؛ چنانکه انسان کامل مجمع اسماء و صفات خداوند است. از منظر قرآن کریم منصب هدایتگری از آن انسانهای کاملی است که از عیوب اخلاقی و نفسانی مبرا بوده و از «ظلم» به معنای عام آن معصوم باشند. قول و فعل و تقریر چنین انسانی حجیت دینی داشته و او به اقتضای وظیفه دینی به امر اقامة دین و اجرای حدود و دفاع از حریم دین خدا میپردازد. حضرت زهرا (س) مصداق بارز «تطهیر الهی» است که به دور از هرگونه تمایل فردی و با دو شیوة اقامه ادلّه و وصیت سیاسی، به حراست از دین و حمایت از وصی بلافصل رسول خدا پرداخته است و در همه اقوال و اعمال و تقریراتش، جانب دین را لحاظ نموده و خیرخواه امت بوده است؛ فلذا پیروی از سیره متعالی ایشان میتواند راهگشا و کارساز باشد.
ساختگرایی و نظریه «حق معتقد» ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ساختگرایان شکل گیری تمام تجارب عرفانی را تحت تأثیر زمینههای پیشین ذهنی عارف، از جمله زمینههای اعتقادی می دانند. بررسی نظریة «حق معتقد» ابنعربی نشان می دهد که از نظر وی شهود حق در مراتب ابتدایی و متوسط تجارب عرفانی میتواند متأثر از زمینههای اعتقادی بوده و در قالب آنها شکل گیرد. در چنین مواردی الگوی معرفتشناختی ساختگرایی برای تبیین این تجارب مفید و کارساز خواهد افتاد. اما بنا بر همین نظریه، تجارب نهایی عرفانی، فناء و بقاء بعد الفناء، از دایرة شمول این قاعده خارجند و عارف کامل میتواند حق را فارغ از قالبهای ذهنی- اعتقادیِ جزیی شهود کند؛ علاوه بر این در نظریة «حق معتقد»، امکان شهود حق در هر مرحلهای برخلاف توقعات اعتقادی وجود دارد. در حالی که در نظریة، ساختگرایی هیچ گونه تجربة عرفانی نمیتواند از قالبهای اعتقادی پیشین فاصله گرفته و از آنها فراتر رود. بنابراین الگوی معرفتی ساختگرایی از نظر ابنعربی عاجز از تبیین تجارب نهایی عرفانی است.
رابطه مسایل توحیدی با شناخت انسان در عرفان ابن ترکه و ابن عربی
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی عرفانی یکی از عالی ترین و عمیق ترین مباحث علمی و معرفتی در عالم دین و دانش الهی و بشری می باشد و نقش عرفای الهی در این زمینه بسیار مهم و کارآمد است. یکی از مهم ترین حکیمان و عارفان مکتب تلفیق که بحق در زمینه حقیقه الحقایق و انسان حقیقی و انسان کامل قلم زده است و باتوجه به آرای حکمای مشاء و اشراق ، عرفان سیستم جبر تعادلی را در منظومه فکر عرفانی خویش ترسیم کرده و زمینه تفکرات تلفیقی و تطبیقی را حتی برای ملاصدرا آماده نموده است، صائن الدین ابن ترکه می باشد که در کتاب شریف تمهیدالقواعد در دو بخش اساسی: 1- توحید شناسی یا هستی شناسی عرفانی ؛ 2- انسانشناسی؛ نظرات دقیق و لطیفی را ارائه نموده است، و مخصوصا در باب انسان شناسی و انسان کامل و سلوک نظری و عملی آن با قوت بالایی به نتایج مفیدی دست یافته و هدایت و کرامت انسان الهی را که نقطه عطفی در ادیان الهی و عرفان محی الدینی است، معین نموده است. در این مقاله باتوجه به آرای توحیدی و انسان شناسانه وی و تأثّر ابن ترکه از ابن عربی و قونوی و ... در ترسیم انسان شناسی عرفانی و نقش مهم آن در حفظ حریت انسان و کرامت بشر و ایجاد جامعه توحیدی و طالب عرفان فطری و الهی سعی شده است و نقش عرفان حقیقی به عنوان باطن وحی الهی و اسلامی و سیمای انسان کامل و با ولایت،انسانی که صاحب خلافت الهی جهت ایجاد و رابطه مسایل توحیدی با شناخت انسان در عرفان ابن ترکه و ابن عربی توسعه ایمان و معرفت و عبودیت و عدالت می باشد به تصویر کشیده شده و تاحدودی عرفان مثبت از عرفان منفی به تفکیک درآمده است . در نهایت روح عرفان حقیقی و اسلامی که روح سلم و صلح و وحدت جهانی و انسانی است به صورت نتیجه درآمده است.
انسان کامل در عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان و توجه به ابعاد وجودی او، همواره مورد توجه همه ادیان، مذاهب و مکاتب بوده است. از دو موضوع عمده و اصلی عرفان اسلامی، یعنی توحید (وحدت وجود) و موحّد، بسیاری از مباحث مربوط به توحید و شئونات آن نیز در قلمرو شناخت صاحب مقام توحیدی، یعنی موحّد یا انسان کامل است. با آنکه پیشینه مباحث به قرون اولیه اسلامی باز میگردد، امّا به طور ویژه، ابنعربی و شاگردان و شارحانش، به این مبحث اهتمام ورزیدهاند. معلّم ملک، کون جامع، جام جهان نما، مرد تمام، حق مخلوق، کلمه فاصله جامعه، روح عالم، خاتم ولایت برخی از تعبیرات از انسان کامل است. جستار پیش رو بر آن است تا با تکیه بر منابع مهم عرفانی در سه مقام، و در هر مقام به نکاتی چند اشاره نماید:1 . نسبت انسان با خداوند متعال؛ نظری کرد که بیند به جهان قامت خویش / خیمه در مزرعه آب و گل آدم زد؛ 2 . جایگاه انسان در نظام هستی و نسبت او با عالم؛ الحذر ای مؤمنان کان در شماست / در شما بس عالم بیانتهاست؛ 3 . رسالت و ولایت انسان؛ نایبحق است و نایب بامنوب / گر دوپنداری قبیح آید نهخوب.
حقیقت محمدیه در حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
قاعدة الواحد و امکان اشرف از قواعد مهم فلسفة اسلامی بر ضرورت صدور عقل به عنوان صادر اول از ذات حق تعالی حکم میکنند. عقل در حکمت متعالیه، حقیقت و روح متعالی محمد (ص) است که بنابر نقل و عقل تأیید میشود. پیامبر (ص) شالودة هستی، واسطة آغاز نظام تکوین، بقای آن و معاد همة موجودات است و همان انسان کامل است که فیض حق را به موجودات میرساند. ملاصدرا پیامبر (ص) را وجودی منزه از قوه و انفعال و احتیاج میداند و بدین طریق اولویت پیامبر (ص) را در آیات و روایات تعیین میکند. صراط مستقیم الهی و آئینة جامع صفات و آثار الهی در وجود پیامبر (ص) ظهور مییابد و اذن شفاعت خاص اوست.
بررسی دیدگاه ابن عربی درباره خاتم الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان و انتظار بشر از دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۴
انتظار بشر از دین از مباحث زیربنایی است که در سالهای اخیر مورد توجه اندیشهوران قرار گرفته، و نگارنده درصدد است تا این مسأله را از منظر عارفان و عرفان نظری بررسی کند؛ البته عنوان انتظار بشر از دین، در منابع عرفانی یافت نمیشود؛ ولی مفاهیمی مانند شریعت، طریقت، حقیقت، رسالت، نبوت، ولایت و انسان کامل میتوانند دیدگاه معینی را در این حوزه به ارمغان آورند. مهمترین نیاز بشر به دین در عرفان اسلامی، معرفت ذات حق تعالی، اسما، صفات، احکام، اخلاق، تعلیم به حکمت و قیام به سیاست است.
در ادامة مقاله، دیدگاه عارفانی چون محییالدین بن عربی، حمزه فناری، عزیزا نسفی، عبدالصمد همدانی، سیدحیدر آملی دربارة انتظار بشر از دین مطرح، و در پایان به مقایسة دین اسلام و عرفان نظری اشاره، و عدم مطابقت کلی این دو حوزه تبیین شده است؛ گرچه اهداف عرفان که سیر و سلوک و قرب الاهی است، از دین اسلام ظهور مییابد.
ولایت عرفانی با درنگی بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن شدهایم تا «ولایت» را که نقطة اوج تکامل انسان در عالَم عرفان و سیر و سلوک، و فصل ممیز حقیقت انسانی و انسان حقیقی، کمال انسانی و انسان کامل از ماسوای خویش در عالم و آدم است و علامت سفرای الاهی و سالکان کوی دوست بهشمار میرود از افق اندیشههای قرآنی و عرفانی و عقلانی استاد، علامه، آیتا سیدمحمدحسین طباطبایی4 با رویکردی به تفسیرالمیزان و رسالةالولایة آن حکیم و عارف و مفسر الاهی به تحلیل و تفسیر بکشانیم که ماحصل آن چنین شده است:
ولایت، یعنی قرب و اتصال و لقای الاهی که در اثر معرفت، محبت، عبودیت و اخلاص حاصل میشود و سالک را به مقام فنای ذاتی، اسمائی و صفاتی میرساند؛ یعنی ولی خدا، عالم و آدم را تحت تدبیر و ولایت مطلقة الاهیه مشاهده میکند و به مقام توحید ناب که توحید معرفتی و صمدی است، راه مییابد.
راه ولایت که به نبوت تعریفی و مقامی و اِنبائی و استعدادی در مقابل نبوت تشریعی تفسیر شده، راهی گشوده است و همة مستعدان و اهل معنا و کمال در اثر شریعت محوری و عبودیتمداری، توان نیل به آن را دارند؛ اگر چه میان اولیای خدا، مراتب و درجات فراوانی وجود دارد؛ پس راه ولایت، راه باز است، نه بسته.
راهشناسی به مقام ولایت از معرفت نفس (خودشناسی) و مراقبت نفس (خودنگهداری) و انقطاع از دنیا و عبور از عالم ماده و طبیعت و اتصال به جهان ملکوت و عالم معنا، البته در پرتو هدایت وحیانی و حمایت باطنی اولیای دین یعنی پیامبر اکرم6 و امامان معصوم: ممکن و میسور است.
رویکرد و روش علامه در تفسیرالمیزان و رسالةالولایه به مقولة ولایت، روش و رویکردی ترکیبی و تلفیقی از عقل، نقل و کشف است؛ چه اینکه علامه، برهان و عرفان و قرآن را در عرض هم نمیداند؛ بلکه در طول هم و افزون بر آن، قرآن کریم را حاوی بهترین، نابترین و کاملترین معرفتهای برهانی و عرفانی و مافوق بشری میداند؛ بدین سبب در تفسیرالمیزان، به تصریح و تلویح و بازتاب عبارت و اشارت و در رسالةالولایه، فصل اول و دوم با روش عقلانی و فلسفی، و فصل سوم و چهارم، با روشی برهانی و عرفانی و قرآنی و روایی و در فصل پنجم، با روش محض قرآنی و روایی به ولایتشناسی پرداخته است.
مؤلف، ویلیام چیتیک، در اندک برگهای موجود بخوبی توانسته است آنچه را که خود از آن به «مکتب ابن عربی» یاد میکند ارائه نماید. وی در گام نخست آنچه را که از «مکتب ابن عربی» در نگاه دارد را برمیشمارد، سپس نشان میدهد، چسان، قونوی، پسرخوانده او، با ایجاد حلقه خویش، اندیشههای شیخ را به واژگانی فلسفی - عرفانی پیچیده، گسترش داده است. مقاله بر کتاب «فصوص الحکم» او بهعنوان «شناخته شده و پرخوانده شدهترین» از میان بسیار کارهای ابن عربی پای میفشرد، و شروح گوناگون نگاشته شده را برمیشمرد. در پایان نیز، نویسنده، بر دیگر اعضای مکتب در سراسر گسترة جهان اسلام اشارت میکند.
انسان کامل در اندیشه مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
انسان از جهات مختلف یکی از مهمترین محورهای بحث همة مکتبها و جهانبینیها است. در این میان تبیین سعادت و کمال انسان در راه رسیدن به آن، از حساسیّت و اهمیّت بیشتری برخوردار است. انسانشناس آشنا به زمان، شهید استاد مطهری، در عصر انسانمحوری افراطی (امانیسم)، پس از بیان دیدگاه مکتبهای مختلف، در رابطه با انسان کامل و ایدهآل، و نقد آنها از نظر اسلام چنین نتیجهگیری میکند که انسان کامل اسلامی، انسانی است که تمام ارزشهای انسانی، هماهنگ با هم در او رشد کرده باشد از آنجا که مباحث این استاد شهید به صورت سخنرانیهای متفرّقه در مجامع عمومی بیان شده است؛ و خود او فرصت تنظیم و ترتیب منطقی آنها را نیافته است، این مقال بر آن است که گزارشی از آنچه ایشان در رابطه با انسان کامل در مکتبهای مهم بیان و نقد نموده است را بیان، و موضع اسلام را به جویندگان کمال و سعادت واقعی ارائه کند، انشاءالله که چنین باشد.
خلافت الاهی ؛ با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
یکی از ارزشهای والای انسانی، مقام خلافت الاهی است که به نوع بشری تعلق دارد. در قرآن کریم، حضرت آدم در مقام الگوی بشری، بهعنوان خلیفه الاهی از سوی خداوند متعال معرفی شده است و معیار این انتخاب نیز، در پاسخ به اعتراض استفهامی فرشتگان، علم به اسماءالله بیان شده است همچنین از منابع اسلامی بر میآید که منظور از اسماءالله، حقایقی از جهان غیب و خزائن است. گستره خلافت انسان محدود به زمین نیست، بلکه وی در زمین و آسمان، خلافت الاهی را به عهده دارد و از باب سنخیّت خلیفه با خداوند متعال، به غیر از صفات کبریاء و الوهیت متصف به تمام صفات الاهی است. انسان کامل، بهعنوان مصداق بارز خلیفه الاهی، مظهر تام اسمای حسنای الاهی است و در تمام هستی، جانشین و خلیفه خداوند متعال است و توان کون جامع را دارد. وی خلیفه بیواسطه خداوند متعال است و دیگر انسانهای کامل، به واسطه او خلیفه الاهیاند. جنبه اصلی خلافت انسان، آگاهی از اسمای الاهی و مظهریت تام آنهاست و منظور از اسمای الاهی، حقایقی از جهان غیب (عالم خزاین) است. مقام خلافت، به دلیل محدود بودن مستخلف عنه نیست؛ زیرا او محیط محض و ظاهر محض است، بلکه به علت محدودیت و ناتوانی مستخلف علیه از کسب فیوضات الاهی است. خلیفه الاهی، آینه تمامنمای اسماء الاهی و هدایتکننده تکوینی موجودات هستی و هدایتگر تشریعی بشر و نیز، معلّم تمام موجودات اعم از ممکن و مجرد است. وی فانی در خداوند متعال است و از خود هویتی ندارد. از همین رو، تشکیک خلافت به مراتب اتصاف به صفات الاهی ممکن خواهد بود.
امام خمینى؛ احیاى دین و نظریه ولایت مطلقه فقیه
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، احیاگرایى را به مانند برنامهاى پژوهشى در نظر مىگیرد که در آن، دو گروه روشنفکران دینى و عالمان دینى در طریقى متفاوت مشغول بهکارند. تأکید بر این است که در مقایسه با رویکرد عالمانى که پروژه احیاگرایى را به پیش مىبرند، روش امام خمینى در نوع خود بدیع و بىنظیر بوده است. بدیع بودن برنامه پژوهشى امام به این لحاظ است که وى مدعى احیاى دین در کاملترین شکل آن (بازسازى جامعه دینى) با ابزارها و امکانات و لوازم سنتى است؛ چرا که ایشان به آن بُعد از دین یعنى فقه که در دیگر برنامههاى تحقیقاتى مورد غفلت قرار مىگیرد یا به آن توجه چندانى نمىشود، بسیار تأکید مىکند. در هسته مرکزى برنامه تحقیقاتى امام، "فقه" قرار دارد. از اینرو مدعاى نوشتار حاضر این است که "نظریه ولایت مطلقه فقیه" باید براساس برنامه تحقیقاتى امام به عنوان پروژهاى احیاگرانه درک گردد و نه نظریهاى صرفا سیاسى. در واقع این نظریه، از طریق بازاندیشى در دین و افزایش توان سنت، امکان بازسازى جامعه را در عصر مدرن براساس شالودههاى دینى فراهم مىسازد.
امامت از منظر متکلّمان شیعی و فلاسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۰
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اسلامی، بر خلاف متکلّمان مسلمان که پس از برخورد با مسئله «امامت» به مثابه یکی از اصول دین به استدلال و تحلیل آن پرداختهاند، صرفا با پیشبرد دستگاه فلسفی خویش ضرورت وجود انسانی را تصدیق کردهاند که به لحاظ دینی عنوان امام بر او اطلاق میگردد. از اینرو، رویکرد فلسفه و حکمت به امامت مستقل از کلام اسلامی بوده، دارای نگاه قانونمندی و روشی متمایز از رویکرد کلامی است.
قاعده «لطف»، که دستمایه عظیم متکلّمان در تحلیل محورهای مختلف امامت است، در حکمت و فلسفه جای خود را به قاعده «امکان اشرف» و «واسطهگری در فیض وجود به عالم» داده و وجهه کلامی مسئله امامت جایگاهی وجودشناختی و جهانشناختی پیدا میکند. بدیهی است که نتیجه این امر تحولی ارزشی و تأثیری در پی خواهد داشت.
پیوند عرفان و سیاست از منظر عزیزالدین نسفی
حوزه های تخصصی:
در بررسی آراء عزیز نسفی یکی از مهم ترین موارد بررسی وجوه سیاسی در اندیشه عرفانی وی است. این مقاله به بررسی آراء شیخ عزیز نسفی (تولد احتمالی در 596 هـ .ق) یکی از عرفا و فلاسفه قرن هفتم هجری می پردازد که بسیار بر فکر فلسفی ایران مؤثر بود و به ویژه در تلفیق عرفان و فلسفه در ایران کوشید. این مقاله نشان می دهد که چگونه در ایران تفکر عزیز نسفی منجر به تأسیس اندیشه سیاسی بر مبنای اندیشه عرفانی شد. چنین می نماید که این جریان در ایران تداوم یافت و به جریانی مسلط تبدیل شد. اندیشه سیاسی نسفی را می توان اندیشه سیاسی عرفانی نامید و بدین ترتیب مقاله حاضر به بررسی وجوه تأثیرپذیری اندیشه سیاسی ایرانی از آراء عرفانی نسفی پیرامون امر سیاست می پردازد.
انسان کامل و انسان شناسی مولانا
حوزه های تخصصی:
" این مقاله به بررسی سیمای انسان کامل از دیدگاه عرفان پرداخته و جنبه های گوناگون وجودی انسان را مورد بررسی قرار می دهد.
در عرفان اسلامی انسان از جایگاه ویژه ای برخوردا است، به گونه ای که انسان کامل و واصل به حق در مرتبه خلیفه اللهی و جانشینی خدداوند قرار می گیرد.
مولانان در اثر بی بدیل خود – مثنوی – این مقام را به تصویر شیده است.
از سوی دیگر چون محی الدین عربی بنیانگذار عرفان علمی است و اساس عرفان این عارف بزرگ «انسان کامل» است، تفاوت دیدگاه مولانا جلال الدین با دیگاه محی الدین عربی مورد بررسی و بحث قرار گرفته و ارتباط آن با بحث ولی و ولایت بیان گردیده است.
مسایل دیگر از قبیل هدایت از نظر عرفان، علم و تفکر از دیگاه عرفان، ایمان به خداوند و فایده آن در این مقاله گنجانده شده است."
دگرگونى انسان در نظر ابنعربى و اکهارت(1)
حوزه های تخصصی:
چکیده
در این مقاله دیدگاههاى دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحى، یعنى ابن عربى و مایستراکهارت بررسى شده است.
مؤلف پس از بررسى اجمالى زندگى و آثار این دو عارف بزرگ، به تبیین تشابه آراى آن دو در حوزه مابعدالطبیعه، خداى متعال و چگونگى خلقت عالم به دست خداوند و غایت آفرینش و موادى از این دست مىپردازد. مؤلف ضمن بررسى قوس صعود و نزول، مقوله فناى آدمى را در خداوند تحلیل مىکند. ابنعربى کلید رستگارى انسان را همان فناء فى اللّه مىداند. با توضیح مفهوم «انسان کریم» به مسئله تحوّل انسان در عرفان مایستراکهارت پرداخته شده است.
انسان کامل از دیدگاه مولوی
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی مولانا در مثنوی
حوزه های تخصصی:
نگاهی دیگر به انسان شناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و هستی متمایز و ناشناخته او به عنوان یکی از مسایل مهم و مطرح اندیشه بشری، همواره محور مباحث و پژوهش های بسیاری بوده است و هر یک از اندیشمندان به فراخور اندیشه و برداشت خود او را به گونه ای معرفی کرده اند.در این نوشتار، سعی بر آن است که ضمن بررسی افکار و اندیشه های عرفا در این خصوص، مقایسه ای اجمالی میان افکار و برداشت های این گروه و فلاسفه نیز صورت گیرد.نتیجه آنکه بر اساس باورهای عرفانی، وجود و هستی متمایز و دو بعدی انسان، هدف نهایی آفرینش، محور و خلاصه وجود و هستی هر دو عالم، «نسخه جامعه» و «کون جامع» است، به جز این وجود انسان مظهر و مظهر صفات الوهیت و آینه تمام نمای صفات جمال و جلال حق است. از سوی دیگر وی امانت دار ودیعه «عشق و معرفت الهی» و نایب و خلیفه به حق باری تعالی در زمین است که به نیابت از او بر آسمانها و زمین و اهل آن فرمان می راند.
نوگرایی و نوآوری در اندیشه امام خمینی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله تلاش کرده است تا با نگاهی به مبحث نوگرایی در خصوص نظریه پردازان علوم مختلف، به وجود این خصلت در اندیشه های حضرت امام توجه خاص داشته باشد. وی این مقصد را در دو قسمت تحت عنوان «شیوه زیست روحانیت» و «بینشهای عمده نظری» به انجام می رساند. در قسمت اول بر این نکته تأکید می شود که چگونه حضرت امام نگرش نوینی از عالم دینی را به حوزه های سنتی روحانیت معرفی کردند. بحث قسمت دوم در دو بخش «سیاست معنوی» و «قداست طبیعت» پیگیری می شود. در بخش اول با ارائه تعریفی از عرفان و انسان به این نتیجه می رسد که با ورود عرفان و اخلاق در سیاست، انسانی ترین سیاستها بر جامعه حاکم می گردد. در بخش دوم، ابتدا انسان و عالم را با مسجد مقایسه کرده و برای آنان قداستی همتراز قداست مسجد قائل شده و در پایان نتایج زیست محیطی از این مقایسه گرفته است.
هستی شناسی از دیدگاه ابن عربی و عبدالکریم جیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی – شاخه ای از فلسفه محسوب می شود. اما دیدگاه عارف به هستی و پدیدارهای آن با نگاه فیلسوف متفاوت است. د این جستار ضمن بیان تلقی عرفانی ازوجود دیدگاه های دو عارف برجسته مسمان این عربی و عبدالکریم جیلی در زمینه شناخت وجود مورد بحث قرار می گیرد. عبدالکریم جیلی (د 826ق) که از پیروان شهیر مکتب ابن عربی است در مباحث هستی شناسانه خود تفسیی انسان مدارانه از دیدگاه های ابن عربی ارائه داده است. عنوان کتاب الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوائل گویای این مطلب است که از دیدگاه مولف انسان کامل آغاز و فرجام وجود است. جیلی موقعیت وجودی انسان کامل را در مرتبه الوهیت و بلکه بالاتر از آن در مرتبه هویت ذات (مقام غیب عما) جستجو می کند.