آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

این مقاله تلاشی است که با روش تحلیلی، به طرح دو ابرروایت «دینی» و «سیاسی» می پردازد و سپس آنها را در چارچوب نظریه شالوده شکنی دریدا به چالش می کشد؛ از این رو دریدا در مقابل روایتی از مسیحیت که آن را مقرر در متن و ذهن شارع، منحصر به نهادهای سنتی و در اختیار متولیان رسمی آن معرفی می کند و به بازگویی مفاهیمی نظیر «هدیه»، «ایثار»، «بخشایش»، «موعودگرایی» و... که همواره به گفتمان کلاسیک مسیحیت تعلق دارند، می پردازد. شالوده شکنی همچنین در مقابل روایتی که بقای «دموکراسی لیبرال» و نظام سیاسی مبتنی بر آن را بعد از فروپاشی شوروی و اضمحلال کمونیسم، به منزله پایان تاریخ، آخرین مرحله تکامل ایدئولوژیکی بشر و شکل نهایی دولت تلقی می کند، می کوشد تا ضمن ارائه ضعف و کاستی های آن، با اعطای معنایی تازه به مفهوم «دوستی»، بر بنیاد برادری ناگسستنی، نامشروط و جهانی، نویدبخش شیوه تازه ای از سیاست با عنوان «جماعتی بدون جماعت» و دموکراسی اصیل تری با عنوان «دموکراسی در راه» باشد.

تبلیغات