مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نمایش رادیویی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی امکانات متنی و نشانه شناختی نمایش رادیویی پرداخته شده است. هدف از این تحقیق توصیفی که از نوع مطالعة میان موردی است این است که بدانیم چگونه شخصیت های دراماتیک در قالب گفتار عینیت می یابند؛ چگونه موسیقی فضا آفرینی می کند و چگونه صداهای محیطی موقعیت را مشخص می کنند.
پس از بررسی پنج نمایش رادیویی که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و به شیوة قرعه کشی انتخاب شدند (و در پیوست به آنها اشاره شده است) به نمودارهایی دست یافتیم که نشان دادند لایه های صوتی گفتار، موسیقی و صداهای محیطی در متن چند لایه ای نمایش رادیویی، امکانات متنی و نشانه شناختی نمایش رادیویی هستند و در تحقق دنیای درام از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند.
ویژگی های زبان محاوره در نمایش نامه نویسی رادیویی
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های درک ماهیت زبانی هر متن و نوشته بررسی ویژگی های زبان شناسی آن است. استفاده از زبان ساده در برقراری ارتباط با هر نوع مخاطب بسیار مهم است که زبان محاوره تا حد زیادی این مهم را برآورده می کند. بر این مبنا ارائه ی شیوه های مطلوب زبان محاوره در نمایش های رادیویی می تواند به شناخت چگونگی ایجاد ارتباط موثر و پویا با مخاطب کمک شایانی کند تا بتوان با بهره گیری از ظرفیت های زبانی موجود در زبان گفتار به خلق آثاری ماندگار و تأثیر گذار نایل آییم. این پژوهش به روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و با استناد به نظریه ارتباطی زبان «رومن یاکوبسن» به الگویی برای ارائه شیوه های مطلوب و باز شناسی کارکرد های زبان محاوره در ادبیات نمایشی، به ویژه نمایش های رادیویی انجام شده است. بر همین اساس در مرحله تجزیه و تحلیل، چهار نمایش نامه رادیویی پخش شده از رادیو نمایش مشخص گردید که با توجه به مزایا و معایب این رسانه، شیوه های مطلوب زبان محاوره در نمایش نامه نویسی رادیویی، نه تنها کار ساده ای نیست بلکه حساس تر از دیالوگ نویسی در دیگر رسانه های دیداری- شنیداری است. در نهایت شیوه های مطلوب زبان محاوره در نمایشنامه نویسی رادیویی را می توان با توجه به بافت، موقعیت و نوع نمایشنامه در پنج مورد برشمرد. اول باید جملات ساده، بی تکلف و قابل فهم بوده. دوم جملات رسا و کوتاه باشند. سوم از واژه ها و کلمات روزمره استفاده شود. چهارم کلمات شکسته شود. پنجم در آن ارکان دستوری جابجا شود.
معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی
حوزه های تخصصی:
نمایش های رادیویی از پرطرفدارترین و اثرگذارترین برنامه های رادیویی هستند. نمایش رادیویی دینی تلاش می کند تا از راه کلام، موسیقی، افکت، سکوت و سایر مفاهیم ارتباطی، با شنونده ارتباط برقرار سازد. نمایش رادیویی با استفاده از پیام خود که با نظم و ترتیب از طریق زبان انتقال داده می شود، مخاطبان را تحت تأثیر قرار می دهد. معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی در واقع تلاشی است برای فهم دقیق تر روایات، داستان ها، و باورهای دینی جامعه که با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی پا به پای انتظارات متغییر مخاطبان نیاز به بازآفرینی و بازاندیشی پیدا کرده-اند..
اِدگار گنشت می گوید انسان ها اسطوره هایی که در خودشان باشد ندارند، بلکه اسطوره هایی دارند که به آنها نیازمندند؛ از این رو، اسطوره ها برای تشویق انسان ها به تسریع در پذیرش پدیده های نوین، احیاء می شوند. اسطوره ها علاوه بر این که بیانگر شرایط اجتماعی مخاطبان خود هستند و تجربه ی انسان ها را منسجم تر ارائه می کنند، به آن ها نیز کمک می کنند تا دنیایی را که در آن زندگی می کنند، درک نمایند. شنونده نمایش رادیویی نیز همواره در پی آن است تا هر واقعه ای را با منبع خود پیوند زند.
این پژوهش به روش کتابخانه ای اسنادی و مصاحبه عمیق با متخصصان و برنامه سازان رادیویی انجام گرفته است و در پی آن بوده تا بر اساس ویژگی ها و ماهیت شنیداری رسانه رادیو بتوانیم به اصولی برای معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی دست پیدا کنیم. بر اساس نتایج به دست آمده، انتخاب واژگان معناساز، حفظ قابلیت شنیداری متن اسطوره، اسطوره سوزی، اسطوره پیرایی، اسطوره زدایی و فورگراندیک از جمله اصولی هستند که در معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی می توانند مدنظر قرار گیرند.
مطالعه شیوه های خلق شخصیت های باورپذیر در متون نمایشی رادیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت پایه و اساس زندگی، درام و نمایشنامه است و ارائه موضوعات در قالب نمایش و با طراحی شخصیت های باورپذیر می تواند در ارائه مفهوم به مخاطب مؤثرتر عمل کند. چون رادیو، رسانه ای است تخیل پذیر و قدرت تأثیر و نفوذش از این رهگذر بیشتر و سریع تر از سایر رسانه هاست، این پژوهش به مطالعه و تبیین قواعدی ویژه جهت باورپذیری شخصیت که متناسب با محدودیت ها و امتیازات این رسانه شنیداری باشد پرداخته است و می تواند پیوندی عمیق تر بین نمایشنامه رادیویی و مخاطبانش برقرار نماید. در این پژوهش، از دو روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است بدین منظور پنج نمایش رادیویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و شخصیت های اصلی این نمایش ها با توجه به مبانی نظری (نظریه مایرز بریگز) در چهار مقوله اصلی (درون گرایی/ برون گرایی، حسی/ شهودی، متفکر/ احساسی، قضاوت گری/ دریافت گری) مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که اغلب شخصیت ها در دو دسته خلق وخوی مفهوم پرداز و آرمان گرا قرار می گیرند که این امر با واقعیت بیرونی و آنچه در جامعه مشاهده می شود متناقض است و همین مسئله موجب دوربودن شخصیت ها از واقعیت و در نتیجه عدم باورپذیری شان نزد مخاطب خواهد شد. بنابراین، براساس یافته های پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که شناخت درست نویسنده از خلق وخوی شخصیتی که طراحی می کند و تطبیق آن با شخصیت های واقعی و آنچه در زندگی واقعی جریان دارد، می تواند در خلق شخصیت های باورپذیر، مثمرثمر باشد.
مطالعه ویژگی های عنصر مکان در نمایش های رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یکی از عناصر مهم نمایش رادیویی است که شخصیت را شکل می دهد؛ داستان را پیش می برد و حوادث را معنا می بخشد. اگر مکان به درستی انتخاب شود، فضاسازی هم به درستی صورت خواهد گرفت. مکان و فضاسازی با یکدیگر رابطه ای دو سویه دارند. با رعایت قواعد مربوط به انتخاب مکان و صداهای سازنده آن، مخاطبان می توانند هنگام شنیدن اثر موقعیت مکانی آن را بشناسند و باور کنند. برای بازنمایی مکان در نمایش رادیویی هر اندازه که اصوات متعلق به آن مکان در متن نمایش بیشتر پخش شود، ارتباط مخاطب با برنامه بیشتر می شود و تهیه کنندگان در تجسم مکان برای مخاطبان موفق ترعمل می کنند. هدف از پژوهش حاضر، شناخت مکان و یافتن راهی برای ساخت موقعیت مکانی در نمایش های رادیویی است. با ساخت مکان از سوی تهیه کننده، نویسنده و دیگر عوامل اجرایی می توان به قابل درک بودن و حتی هویت مند شدن اثر کمک کرد. این پژوهش به روش کیفی با مطالعه موردی، اسنادی و کتابخانه ای، پرسشنامه، مصاحبه عمیق و بازشنوایی (مشاهده) انجام شده است.
بررسی متن نمایش صحنه ای و نمایش رادیویی
منبع:
رادیو تلویزیون سال ششم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۳
90 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های درک ماهیت زبانی هر متن و نوشته ای بر اساس ویژگی های زبان شناسی آن صورت می پذیرد.در میان نظریه های زبان شناسی، یکی از مهمترین نظراتی است که از آن برای درک و معنای متن استفاده می شود، نظریه ساختگرایی است. در این مقاله نم ایش صحنه ای به عنوان یک متن ادبی در نظر گرفته شده است و به بررسی آن در مقایسه با نمایش رادیویی پرداخته شده است. در مقایسه این دو نمایش از نظریه های زبان شناسانی مانند سوسور، باختین، گرماس استف اده شده است و ب ا تکیه بر این نظریات تشابه ها و تفاوت های موجود میان متن نمایش صحنه ای و متن نمایش رادیویی مورد توجه قرار گرفته است.
جایگاه روایتگری صوتی در نمایش رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایتگری صوتی، بیان روایت با استفاده از نشانه های غیر زبانی اصوات بوده و عنصری است که به نمایش رادیویی، جان می بخشد. هدف این پژوهش، درک چیستی روایتگری صوتی و چگونگی کاربرد آن در نمایش رادیویی است. روایتگری صوتی، به دلیل نزدیکی بیشتر به فرمِ بیانگر، از جهتی، موجب ارتقای سطح هنری آثار نمایشی و از جهت دیگر، موجب جهانی تر شدن آن می شود. در پژوهش حاضر، به روش نشانه شناسی و با بهره گیری از الگوی سفر قهرمان کریستوفر وگلر، پنج قطعه نمایشی «زندگی... و دیگر هیچ»، «فردای زمین»، «افسانه ایرج»، «آکوا آلتا» و «مرثیه»، تحلیل شده اند. این پژوهش، با دسته بندی رمزگان های موسیقی، افکت، سکوت، تدوین و حالاتِ ادای کلمات در نمایش های مذکور، به بررسی دلالت هر دال صوتی و رابطه همنشینی دال ها پرداخته است. یافته های تحقیق، حاکی از آن است که سامان دادن یک روایت کامل (بر مبنای الگوی روایی وگلر) بدون استفاده از کلام و تنها با روایتگری صوتی، امکان پذیر است. تدوین صدا در نمایش رادیویی می تواند کارکردهای روایی متعددی از جمله: فلش فوروارد، تغییر وضعیت و گذر زمان، داشته باشد. همچنین، موسیقی می تواند کارکردهایی روایی، نظیر: کنترل ریتم روایت، فضاسازی و شخصیت پردازی داشته باشد. از سکوت، می توان برای ایجاد تعلیق، کنترل ریتم ماجرا و پیش آماده سازی در یک نمایش رادیویی بهره برد. حالت هایی که هنگام ادای کلام بروز می کنند نیز، می توانند برای نمایش تحول شخصیت، پیشبرد ماجرا و تغییر زمان به کار روند. همچنین افکت، کارکردهایی روایی، مانند نمایش کنش ها در نمایش رادیویی دارد.
مطالعه ساختار تکوینی هویت زنانه در تولیدات رسانه ای (مطالعه موردی: نمایش نامه های رادیویی دهه 70شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویّت در معنای عام مجموعه ای از نگرش ها، ویژگی ها، روحیات و مشخصات فرد است که او را از دیگران متمایز می کند. حال باید ذکر شود که در میان پژوهش های موجود به هویت زنانه پرداخته نشده است. نمایش رادیویی نیز ظرفیتی برای این بررسی است. هدف مقاله، مطالعه ی ساختار تکوینی هویت زنانه در تولیدات رسانه ای(نمایش رادیویی) است. در این خصوص شخصیت های زن چندین نمایشنامه ی ایرانی و خارجی با روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه کریستوا مورد مطالعه قرار گرفت. شخصیت های زنان خلق شده توسط نویسندگان ایرانی با شخصیت های زنان خلق شده توسط نویسندگان خارجی مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که پرداخت شخصیت زنانه در نمایشنامه های دهه هفتاد هجری شمسی نسبت به قبل از انقلاب اسلامی، از رشد و اقبال بیشتری برخوردار بوده است. همچنین با مقایسه ی دو بخش نمایشنامه های ایرانی و خارجی، کاستی ها و نقاط ضعف پرداخت شخصیت زنان از لحاظ شکلی و محتوایی تبیین شده است.
ظرفیت های زبان جنسیتی در دراماتیک کردن نمایش های رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درام رادیویی بازتابی از زندگی حقیقی انسان ها و دیالوگ های نمایشی وجه دراماتیزه شده مکالمات انسانی است. اما در علم زبانشناسی بین زبان زنانه و مردانه تفاوت هایی اثبات شده وجود دارد که هریک حاصل هویت اجتماعی متفاوت آنهاست که به آن زبان جنسیتی می گویند . زبان جنسیتی تحت تاثیر فرهنگ و اجتماع ویژگی های متفاوتی را خلق می کند. لذا همین ویژگی ها در دیالوگ های نمایشی نیز سرایت کرده و هویدا می شود. در پژوهش حاضر هدف براین است که تاثیر حضور زبان جنسیتی در یک درام رادیویی در موقعیت های نمایشی را کشف کرده ونشان دهد چطور دیالوگ های مردانه و زنانه با توجه به جنس گوینده و موضع او می تواند بر میزان دراماتیک شدن یک اثر، بیافزایند. چنانچه با توجه به مبانی نظری تحقیق (نظریه تفاوت) و بعد از تحلیل محتوای کیفی ده نمایش پخش شده از شبکه رادیویی جوان در دهه هشتاد مشخص شد که استفاده از زبان جنسیتی در دیالوگ ها منجر به خلق دونیروی برابرو متضاد کلامی می شود که تعادل دراماتیک اثر را تضمین می کند. این دو نیرو لازم و ملزوم یکدیگرند از برآیند آمیزش آنها می توان شاهد پیشبرد فضای دراماتیک اثر و خلق موقعیت های نمایشی بود.