مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تمدن
حوزه های تخصصی:
نخستین مواجهه ما با تمدن غرب در قامت تقابل نظامی و صنعتی هویدا گشت که حاکمان به جهت تصور عقب ماندگی ایران و جبران آن، تصمیم به اعزام دانشجو به کشورهای غربی نمودند. آنها راه توسعه یافتگی و پیشرفت ایران را در آیینه مدرن شدن ایران می دیدند، اما تاریخ در سال 57 به گونه ای دیگر رقم خورد و انسان جدیدی ظهور کرد که آرمان، طلب و تمنایش متفاوت از انسان مُدرن بود. یکی از چالش های اساسی انسان عصر انقلاب اسلامی در مباحث تمدنی، نحوه مواجهه با تمدن غرب است؛ آیا می بایست تمدن غرب را به صورت کامل پذیرفت، آیا باید آن را رد کرد؟! آیا می توان با تمدنی که متناسب با فرهنگ و زیست تاریخی ما رقم نخورده، ارتباط برقرار کرد و آن را برگزید؟ آیا اساساً تبادلی میان عالم ما و عالم غرب رقم خواهد خورد؟ عده ای قائل به ذات گرایی تمدن غرب شده اند که در این صورت، امکان تبادل تمدنی ممتنع است و عده ای دیگر تمدن غرب را در اراده گرایی خلاصه کرده اند که از لوازم آن پذیرش کامل تمدن غرب و به تحویل بردن اقتضائات تمدنی در اراده افراد است. در این میان نسبت گرایی نیز از جمله مواردی است که می تواند افقی در تبادل تمدنی باز کند. مراد از نسبت گرایی، برقراری نسبت وجودی با تمدن است. «وجودی» دانستن ساخت تمدن به این معناست که تمدن در حین زندگی روزمره انسان ها ساخته می شود.
جایگاه و نقش امام در تحقق امت تمدن اسلامی (در پرتو آیه 47 سوره یونس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف محوری انقلاب اسلامی برپایی تمدن نوین اسلامی در دوره کنونی است. فهم این مهم و نقشه عظیم تحقق آن از ضروریات جامعه کنونی ما و به ویژه نخبگان حوزه و دانشگاه به شمار می رود. برای دریافتن دقیق این موضوع باید با تدبر در آیات الهی و در پرتو مفاهیمی قرآنی همچون مدینه، امت، بلد، رسول و امام به درک دقیقی از جایگاه و نقش امام در تحقق تمدن اسلامی برسیم. ازجمله آیات الهی، آیه 74 سوره یونس «وَلِکلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ» است که در آن به دو مسئله اساسی درباره تمدن و امت اشاره می کند: نخست، براساس این آیه می توان به تبیین نظریه اجتماعی اسلام در تشکیل امت و تمدن پی برد و همان نظریه امامت امت است. این نظریه با نظریه اجتماعی استیلا در جوامع پیش از مدرن و نظریه اجتماعی بازار در جوامع مدرن، تفاوت جوهری دارد. در این نظریه، امام رکن امت و تمدن است و حول ولایت امام و با تولی از سر محبت امت، تمدن ساخته می شود. تمدن و امت بر مدار نظام اراده ها با محوریت اراده محوری شکل می گیرد که ظهور این نظام اراده ها را در ساحت های گوناگون امت می توان ملاحظه کرد؛ دوم، مهم ترین فعل امام در امت برپایی قسط و عدل است و این یعنی پایبند شدن به تناسبات اقامه توحید که تنها از مسیر جریان ولایت امام و تولی انسان ها به آن ولایت محقق می شود که این مسیر درست مانند مسیر جریان ولایت الهیه و تولی به ولایت الله است. بنابراین، عدالت به معنای تحقق تناسبات جریان ولایت و تولی به امام است.
واکاوی انتقادی وضعیت انسان در رویکرد دوگانه کانت به فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
115 - 129
حوزه های تخصصی:
کانت در آثار خود انسان طبیعی و اخلاقی را از هم متمایز کرده و شکافی عمیق میان انسان طبیعی و انسان اخلاقی ترسیم کرده است. وی برای پر کردن این شکاف به انسان فرهنگی و نحوه رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن در طی تاریخ متوسل شده است. فرهنگ برای کانت نقش پلی را بازی می کند که پیوند میان وضعیت طبیعی و وضعیت اخلاقی انسان را برقرار می کند. از نظر کانت وضعیت فرهنگی که بشر در آن به سر می برد، در عین اینکه دستاورد عاملیت انسان در طی تاریخ است، نتیجه تضادهای طبیعتی است که به نحو مکانیکی بشر را به پیش می راند. بنابراین رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن از نظر کانت از یک سو امری اکتسابی و سوبژکتیو و از سوی دیگر امری تکوینی و اُبژکتیو است. اینک پرسش این است که این دو رویکرد تا چه اندازه با هم سازگارند و هر کدام چه سهمی در رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش با رویکردی انتقادی نشان می دهیم که طبیعت و انسان ماهیتی تناقض آمیز در ایجاد فرهنگ دارند و سهم انسان در رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن در نسبت با سهم طبیعت اندک است.
تاریخ نگاری شهری با گذری بر واکاوی جغرافیای پدافند محیطی و روند شکل گیری کلان شهر کرمانشاه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
732 - 763
حوزه های تخصصی:
شهرها از دیرباز رشد و توسعه خود را از فکر و اندیشه طراحان اولیه خود گرفته اند و برنامه ریزان شهری نیز قطعاً الگوی ساخت شهر را متناسب با جغرافیای محیطی وفق داده اند و از آن الگو گرفته اند. کرمانشاه نیز از این جغرافیای محیطی مستثنی نبوده و الگوی دفاع محیطی را به یادگار دارد. کلان شهر کرمانشاه بزرگ ترین شهر منطقه غرب ایران بوده و به لحاظ موقعیت مکانی ویژه تنها شهر بلامنازع این خطه محسوب شده که از حوزه نفوذ بسیار وسیعی برخوردار است. شهر کرمانشاه طی قرون متمادی از مراکز مهم مبادله و یکی از کانون های شهری بااهمیت بوده است و امروزه نیز به لحاظ تعداد جمعیت شهرنشین کشور در رده نهم کشوری قرار دارد. نقش ارتباطی و سوق الجیشی کرمانشاه به عنوان یک دژ دفاعی و مستحکم در غرب کشور عرضه اندام کرده است و در ادوار مختلف موردتوجه حکومت ها قرارگرفته است. که این مسئله بر این مهم صحه می گذارد که توسعه کالبدی-فضایی کرمانشاه محصول عامل دفاع در ادوار و اعصار مختلف بوده است. در مقاله حاضر با استفاده از مدل آنتروپی شانون، روند این توسعه موردبررسی قرارگرفته است نتایج بیانگر رشد و توسعه دایره وار شهر تا سال 1330 و بعدازآن رشد خطی شهر از سراب طاق بستان در ضلع شمالی تا سراب قنبر در ضلع جنوبی تا سال 1350 حکم فرما بوده است و از این تاریخ تاکنون رشد فیزیکی شهر در اضلاع غربی و شرقی شهر با احداث شهرک های صنعتی و ایجاد محلات مسکونی در این اضلاع باهدف برنامه های توسعه ای و کمک به آبادانی و عمران سیطره داشته و دارد همچنین در عمل در برخی محدوده ها توان توسعه کالبدی نمایان و در برخی زوایا و اضلاع توسعه کالبدی با مشکل مواجه گردیده است که تأثیر عوامل سیاسی-نظامی به واسطه نقش های طبیعی در توسعه کالبدی فضایی کلان شهر کرمانشاه فوق العاده مؤثر بوده است
تمدن نوین اسلامی در پرتو قانون اساسی و سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵
27 - 49
حوزه های تخصصی:
پویش انقلاب اسلامی محصول گفتمانی بود که در این دوران اسلام گرایان با خوانش جدیدی از اسلام پدید آوردند. هدف این گفتمان بازسازی جامعه بر اساس اصول اسلامی بود و دستیابی به این هدف را تنها از طریق بازگشت به اسلام و تأسیس حکومت اسلامی امکان پذیر می دانست. استقرار حکومت اسلامی در ایران، مرحله دیگری از پویش گفتمان انقلاب اسلامی را بازنمایی کرد و آن تأسیس آرمان شهر اسلامی بود که به جای ملت سرزمینی به امت تمدنی تکیه داشت. از این پس دل مشغولی اسلام گرایان، شناسایی ظرفیت های تمدنی در نظام سیاسی نوتأسیس بود که بنیادهای آن را بر ارزش های اسلام سیاسی بنا گذاشتند. این مقاله در پی بازنمایی این ظرفیت ها در اسناد راهبردی فرادستی از جمله قانون اساسی و سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران است. البته مؤلف معتقد است ارائه ایده آرمان شهر فلسفی به تنهایی کافی نیست، بلکه نیازمند تکاپوی خودآگاهانه برای تبدیل آن آرمان شهر انتزاعی به واقعیت تمدنی است. بنابراین باید به سه جنبه توجه کرد: نشانه ها یا همان نظام معنایی؛ سازه ها یا ساختارها و نهادهای اجتماعی؛ روندها یا عناصر پیش برنده به سوی تأسیس و گسترش تمدنی.
نقش قرآن در شکل گیری تمدن اسلامی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
7 - 29
حوزه های تخصصی:
تعاریف گوناگونی از اصطلاح «تمدن» شده است که جامع ترین آن تمدن را این گونه تعریف کرده است: «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادها ی اجتماعی و سیاسی، برقراری نظم و امنیت و آبادانی و عمران در ساختار دولت و ایجاد حاکمیّت است». مقصود از تمدن اسلامی نیز «مجموعه افکار، عقاید، قوانین، اخلاق، اقتصاد، علوم، هنرها، اقتدار سیاسی و نظامی، صنایع و سبک زندگی است که با الهام از آموزه های دینی توسط مسلمین پدید آمده است». دانشوران تاریخ، اسلام را طی پنج قرن (از سال 81 تا 597 هجری قمری) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو حکومت، تصفیه اخلاق و سطح زندگانی پیشتاز جهان دانسته اند؛ به گونه ای که تنها کتاب های علمی که در دانشگاه های اروپا تدریس می شد، همان کتاب هایی بودند که از زبان عربی به لاتین ترجمه شده بودند. حال این سؤال مطرح است که رابطه تمدن اسلامی با آیات قرآن و سنّت معصومین(ع) چیست؟ در پاسخ به این سؤال لازم است با رجوع به متن قرآن کریم و سنّت، رمز و راز آن را دریابیم. مسئله دیگر شناخت مبانی تمدن اسلامی در قرآن و تمایز آن از تمدن های دیگر است. از سوی دیگر باید ارکان تمدن اسلامی و عناصر تأثیرگذار آن را از منظر قرآن مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم تا راه و مقصد اصلی را بشناسیم. مهم تر این است که بدانیم برنامه ها و قوانین اسلام و قرآن در همه زمان ها قدرت انطباق دارد و در عصر کنونی هم اگر به اسلام واقعی باز گردیم، می توانیم پایه گذار تمدن نوین اسلامی باشیم که به فرموده رهبر انقلاب، این تمدن دارای دو بخش است: یکی، ابزاری همانند علم و اختراع و دیگری، متنی و اساسی که پیشرفت در سبک زندگی است. در مقاله حاضر سعی شده است موضوعات یادشده در حدی که نوشتار اجازه دهد، بررسی شود.
بررسی رابطه متقابل نظام تمدنی و پلیس در اندیشه دانشمندان علوم اجتماعی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
32 - 52
حوزه های تخصصی:
خدا بشر را آفرید و بشر تمدن را. بی تردید میان تمام مفاهیمی که حاکی از توانایی بشر است مفهومی جامع تر از تمدن نمی توان یافت که همه دستاوردهای عقل، هوش و خلاقیت او را یکجا نمایندگی کند. تمدن واژه ای است که به تنهایی تمام سرمایه ها، داشته ها و انباشته های نسل های متمادی گروه کثیری از انسان ها را به منصه ظهور می رساند. تمدن گرچه بیشتر در مظاهر مادی جلوه می کند، اما هرگز بدون پشتوانه های فکری و معنوی نمی تواند به اوج برسد و دوام بیاورد. تجربه زندگی جمعی انسان به او آموخته است که برای حفظ دستاوردهای مادی و معنوی خویش به نیرویی محافظ در جامعه نیازمند است که امروز به آن «پلیس» می گوییم. اما فلسفه وجودی این نیرو و نوع رابطه او با سایر پدیده های اجتماعی از جمله مباحث تمدنی خالی از بحث و نظریه پردازی نبوده است؛ زیرا رابطه دو مفهوم تمدن و پلیس رابطه ای چندجانبه است که با توجه به اهمیت و آثار گسترده اجتماعی آن نیازمند بررسی عمیق و جامع است. در این باره جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی سؤال های بسیاری مطرح کرده اند از جمله اینکه کارکرد پلیس در اجتماع چیست؟ پلیس با کدام یک از جنبه های فرهنگی یک تمدن بیشتر در ارتباط است؟ رابطه پلیس با عدالت اجتماعی به عنوان یکی از محورهای تمدن چیست؟ مشروعیت پلیس با مشروعیت نظام تمدنی مرتبط است؟ اعتماد اجتماعی چه نقشی در موفقیت پلیس دارد و اعتماد به پلیس چگونه حاصل می شود؟ این مقاله سعی خواهد کرد با رجوع به آرای جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی، به سؤال های یادشده پاسخ گوید. در این زمینه ضمن اشاره به اشتراک مفهومی دو واژه تمدن و پلیس در تاریخ ادبیات بعضی از کشورهای اروپایی، به اشتراکات کارکردی و عملکردی نظام سیاست گذاری تمدنی و نظام اجرای سیاست های تمدنی (پلیس) و نقش این کارکردها در تحکیم متقابل پایه های تمدن از سویی و استحکام عملکرد پلیس از سوی دیگر می پردازد.
ماهیت نظم تمدنی در اسلام
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
47 - 63
حوزه های تخصصی:
هرچند در قرآن کریم لفظ «نظم» به کار نرفته، اما از مفاهیم دیگری استفاده شده است که هر یک از آنها بُعدی از ابعاد «نظم کلان» را در دو سطح تکوین (آفرینش) و تشریع (قانون) نشان می دهند. «ظلم»، «عدل»، «تفاوت»، «قدر»، «صف»، «وقت» و «حد» از مفاهیم قابل اعتنا در ترسیم الگوی نظم اسلامی هستند. آنچه جایگاه هر یک از این مقوله ها را در تعریف نظم اسلامی معلوم می کند، غایت و هدفی است که از برقراری نظم توقع می رود. اگر ایجاد سلسله مراتب در نظام اجتماعی یا امت اسلام غایت نظم باشد، می توان در مفهوم نظم بر مفهوم «ترتیب» و «صف» تأکید کرد. اگر تحفظ بر زمان و صرفه جویی در وقت در سطح کلان جهان اسلام مد نظر باشد، بالطبع مفاهیمی مانند «وقت» و «الساعه» اهمیت پیدا می کنند. اگر ایجاد آشتی و دوستی از برقراری نظم منظور باشد، مفاهیمی مانند «عفو» و «احسان» و پرهیز از «اختلاف» و «تنازع» باید مورد تأکید قرار گیرند و اگر غایت از ایجاد نظم، ایجاد جامعه یا تمدنی مبتنی بر حدود و حقوق باشد، آنگاه مفاهیمی مانند «قدر»، «عدل» و «حد» را می توان در نظر گرفت. در این مقاله مفهوم «قدر» در قرآن به عنوان مفهوم پایه در ایجاد نظم در جامعه و «نظم جامع» در امت اسلام مورد تأکید قرار می گیرد. در تحلیل خاستگاه نظم، علاوه بر «نظم قراردادی» در اندیشه هابز و «نظم اخلاقی» در اندیشه دورکیم، بر «نظم معنوی» در اندیشه اسلامی تأکید شده است و آورده های نظام بخش معنویت را در تمدن اسلامی و امت مسلمان، ممتاز و متمایز نشان می دهد.
نظم و انتظام، نرم افزار لازم تکوین تمدن اسلامی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
65 - 86
حوزه های تخصصی:
تکوین تمدن مستلزم فراهم آمدن مجموعه ای از عوامل مادی و معنوی است. در حقیقت تمدن دارای یک بخش سخت افزاری و یک بخش نرم افزاری است که با کمک هم تمدن را می سازند. در واقع تمدن مجموعه ای از عوامل را فراهم می آورد تا آحاد جامعه بتوانند نیازهای خود را دنبال کنند و پیشرفت آسان شود. برخی از نیازهای انسان در زندگی از طریق طبیعت تأمین می شود و در نتیجه ادراکات اعتباری انسان متعلق به طبیعت می شود که این نیازها را برطرف می سازد؛ اما برخی دیگر از نیازها از طریق انسان های دیگر تأمین می شود و در نتیجه ادراکات اعتباری انسان در این حالت متعلق به انسان است که نیازهای مذکور را برطرف می سازد. ایده برآوردن نیازهای متقابل در زیست جمعی بشر در فضایی آرام و امن و دور از تنش که بی تردید نظم چونان مقدمه ای لازم به منظور تحقق آن است، شکوفا می شود؛ در غیر این صورت در جوی آکنده از رعب و ترس ناشی از تجاوز به حریم آحاد جامعه، تصور شکل گیری و شکوفایی چنین ایده ای دور از انتظار است. جامعه متمدن، بر این اساس جامعه ای است که برخوردار از نظمی اجتماعی است؛ توانایی حفظ آن را از طریق ترغیب و تشویق و نه اجبار دارد؛ همواره در جهت ارتقای نظم اجتماعی و بهبود زندگی می تواند راه ها و شیوه های بهتری را انتخاب کند و پیش گیرد. بر این اساس، ارزش کار تلاشگران عرصه حفظ نظم در جامعه اسلامی ملهم از فرمایش ارزنده پیشوای این آیین که امنیت و آرامش را یکی از دو موهبت ناشناخته پروردگار معرفی می کند، به مثابه تمهیدگران روند تمدن سازی دوچندان آشکار می شود. این نوشتار با مفروض انگاشتن ضرورت نظم در تکوین و شکوفایی تمدن اسلامی قصد دارد بایسته های نیروهای عهده دار وظیفه خطیر تأمین نظم و آرامش را واکاوی و بررسی کند.
عوامل انحطاط تمدن ها از منظر قرآن و روایات
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
129 - 148
حوزه های تخصصی:
تمدن نوین اسلامی یکی از مسائل مورد تأکید مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم است. اینکه هنوز این مهم محقق نشده درراستای آسیب شناسی باید دید چرا تمدن ها در برهه های مختلف تاریخ از نگاه قرآن و روایات راه اضمحلال را پیموده اند. نوشتار پیش رو باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف واکاوی نقش مهمترین علل سیاسی سقوط تمدن ها براساس آیات و روایات تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تفرقه و اختلاف، ظلم و اجحاف حاکمان وقت، سکوت دربرابر ظلم و عدم استقلال از مهمترین علل سیاسی انحطاط تمدن هاست که دربین سایر عوامل، نقش پررنگ تری دارد.
راهبردهای تمدن ساز قرآن کریم با تأکید بر سوره یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
104 - 131
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و لازمه زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرت آموزی و نقش آن تمدن سازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدن ساز قرآن بر مبنای قصه حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافته های تحقیق، راهبردهای تمدنی سوره یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانت داری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. براین اساس، مؤلفه های جامعه متمدن، از ویژگی هایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینه ساز مدینه متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. به علاوه حکمران جامعه ای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آن هاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایسته سالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانت دار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانت کار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
پژوهشی در مبانی فقهی بیانیه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در گام دوم انقلاب اسلامی با رویکرد فقه تمدنی در بخش علم و پژوهش
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
77 - 94
حوزه های تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب از عالی ترین مضامینی می باشد که مطالعه آن برای شناخت انقلاب اسلامی ضروری است. این بیانیه به گذشته چهل ساله انقلاب پرداخته، نقاط قوت و ضعف آن را تفسیر کرده و به آینده انقلاب نیز توجه نموده و گام های اساسی آن در چله دوم انقلاب را بیان کرده است. معرفی ماهیت انقلاب اسلامی و حفظ آن در ضمن طراحی گام های بعدی از مهم ترین مسئولیتی است که رهبر فرزانه انقلاب بر دوش خود احساس کرده و به انجام آن قیام نموده است. نکته قابل توجه در این بیانیه، وجود رویکرد تمدنی در توصیه های آن است. نظر به اهمیت آینده انقلاب و ضرورت بررسی این بیانیه، پژوهش حاضر می کوشد مبانی فقهی بیانیه را استخراج کرده و رویکرد تمدنی آن را آشکار سازد و بنا به اهمیت مقوله علم و پژوهش از میان توصیه های هفت گانه بیانیه، به تبیین آن بپردازد. نتایج ارزیابی در این پژوهش نشان می دهد که اولاً، رویکرد تمدنی به صورت واضح در روح بیانیه نقش ایفا نموده است؛ ثانیاً، از منظر فقه تمدنی، علم و پژوهش واجب می باشد؛ ثالثاً، وجوب علم و پژوهش از آیه شصت سوره مبارکه انفال با چهار روش اطلاق، تلازم، غرض شارع و مناسبت حکم و موضوع استنباط می شود.
ظرفیت شناسی مؤلفه های امامت در ایجاد نظم تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
61 - 90
حوزه های تخصصی:
نظم در شمار کارکردهای مهم تمدن است. برای اینکه قابلیت تمدن زایی یک فرهنگ و اندیشه معلوم شود باید نسبت آن با این کارکرد تمدنی واکاوی شود و میزان کارآمدی آن در نظم دهی و نظام سازی تبیین گردد. باتوجه به جایگاه انقلاب اسلامی که در شرف تمدن سازی و در آستانه خیز تمدنی است، باید برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، سرمایه های خود را در مصاف با رقیبان به میدان آورد و ظرفیت های آنها را بررسی کند. اندیشه امامت مهم ترین سرمایه نرم شیعه است که باید مؤلفه های اساسی آن برای ساخت تمدن نوین اسلامی ظرفیت سنجی و قابلیت های آن برای کارکرد تمدنی نظم معلوم شود. پژوهش حاضر با هدف تولید ادبیات نظری و بازتاب میزان کارآمدی اندیشه امامت در امتداد اجتماعی، به شیوه کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی پرداخته است. برخورداری انسان به مثابه محور تمدن، از ویژگی های مطلوبی، همچون علم مؤلفه اساسی تمدن و عامل سامان یافتگی و عصمت سبب نظام و قوام تمدن در فرایند طراحی، ساخت و مدیریت آن خواهد بود و خروجی آن، نظمی فراگیرتر از نظم قراردادی در اندیشه هابز و نظم اخلاقی در اندیشه دورکیم است.
طراحی الگوی دانشگاه تمدن ساز در نظام آموزش عالی ایران، رویکرد کیفی (مطالعه موردی: دانشگاههای غرب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر، بررسی و دریافت چیستی و طراحی الگوی دانشگاه تمدن ساز در نظام آموزش عالی ایران(مورد مطالعه: دانشگاههای غرب کشور) با استفاده از رویکرد کیفی از منابع پژوهشی و تأیید مؤلفه ها از نظر خبرگان دانشگاهی بود که منجر به شناسایی مهم ترین مؤلفه های شکل گیری دانشگاه تمدن ساز و نقش آنها شد. روش: در این تحقیق با استفاده از روش کیفی(گراندد تئوری) و از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، مؤلفه ها از دیدگاه ۱۵ نفر از صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، شناسایی و دسته بندی شدند. یافته ها و نتایج: مؤلفه های دانشگاه تمدن ساز در نظام آموزش عالی ایران دارای پنج بعد اصلی، شامل شرایط علّی، بسترساز، مداخله گر، راهبرد و پیامدها می باشد. از جمله مهم ترین مؤلفه ها در بعد علّی، به ضرورت تمدن سازی، توانمندسازی، بهسازی وظایف و ارتقای کارامدی دانشگاهها؛ در بعد بسترسازی به: ظرفیت سازی، تأمین زیرساختهای مادی و انسانی، توسعه منابع انسانی، هویت ملی، چشم انداز مشترک و مرجعیت علمی؛ در بعد عوامل مداخله گر به: تکریم علم و عالم، افتخارات تمدن ایرانی، نظام سازی و نظام ارزشیابی؛ در راهبردها به: دیپلماسی علمی، توسعه فنّاوری، ارتقای کارامدی پژوهشی، برنامه ریزی، ارتباط صنعت و دانشگاه، ساختارهای منعطف، مدیریت تعارض و تفکر سیستمی و در بعد پیامدی به: اشتغال آفرینی، ترویج الگوی فضائل، تشکیل حکومت دانایی محور می توان اشاره کرد. هر ۲۵ مؤلفه شناسایی شده به عنوان مؤلفه های دانشگاه تمدن ساز در نظام آموزش عالی ایران دارای نقش مهمی می باشند.
مناشی و بنیادهای فلسفی فرهنگ از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به نظریه فرهنگ در میان فیلسوفان مسلمان پیشینه چندانی ندارد و فرهنگ در مفهوم امروزین آن، اساساً پدیده ای مدرن به حساب می آید. از سویی، با در نظر گرفتن این واقعیت که تا کنون نظریه محض فرهنگ، متناسب با اقتضائات بومی جامعه ایرانی- که مورد اجماع نیز باشد- تدوین نشده است. لذا در این مقاله با بهره گیری از دیدگاههای اندیشمندان نوصدرایی، به تبیین چیستی منشأ فرهنگ و بنیادهای فلسفی آن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته شد. روش : این مطالعه با روش کیفی مطالعه اسنادی و تکنیک مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها : این کوشش نظری به نوعی درآمدی تأسیسی بر «فلسفه فرهنگ» با رویکردی بومی است. لذا در این مقاله صرفاً به الزامات و فصول محوری و زمینه ساز این مطالعه؛ یعنی بازخوانی بسترهای مفهوم امروزین فرهنگ، تبیین نسبت ساحات معنایی آن با اصول حکمی- فلسفی مبنا در فهم فرهنگ و پاسخ به چیستی منشأ مفهوم فرهنگ از دیدگاههای مختلف دست یافته ایم. نتیجه گیری : از نتایج این مطالعه می توان به ارائه تعریفی بومی از فرهنگ، تبیین اصول فلسفی چون اصل واقعیت، اصالت وجود، فهم تشکیکی از وجود، اتحاد معانی مجرد و... در شکل دهی به هویت مفهومی فرهنگ، چیستی منشأ فرهنگ و احصای ساحات معنایی آن از منظر حکمت متعالیه اشاره کرد.
شاخصه های تمدن ساز در اصول اعتقادی از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمدن سازی دینی مبتنی بر معرفت دینی و انسان مؤمنِ کنشگرِ تمدن ساز است. هدف: بررسی و تبیین شاخصه های تمدن ساز در اصول اعتقادی، از منظر آیت الله خامنه ای بوده است. روش: روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده که با استفاده از بیانات آیت الله خامنه ای، به روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: نقد رویکرد انتزاعی به توحید و صفات الهی و توجه به امتداد اجتماعی و سیاسی توحید، جهان شناسی توحیدی و خلیفه اللهی انسان در تمدن سازی، ارتباط میان آبادانی دنیا و آخرت، ارتباط میان رسالت انبیا و روش تربیتی آنها با تمدن سازی، نگرش سیاسی و اجتماعی به جایگاه امامت و ارتباط میان انتظار و تمدن سازی، از شاخصه های این نگرش است. نتیجه گیری: منظومه اصول اعتقاد دینی آیت الله خامنه ای، معطوف به عینیت و نقش آفرینی در تمدن سازی است و تمدن سازی، کنشی برآمده از اعتقادات و از تکالیف انسان مؤمن است. پیشنهاد شده دروس معارف، مطابق با این نگرش، طراحی و آموزش داده شود.
بحرانهای اخلاقی تمدن عصر جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، اثبات این فرضیه بود که تمدن غربی با فاصله گرفتن از وجه فطری و تغییر در نظام قراردادی و اعتباری، در زیرساختهای اخلاق دچار بحران شده و برایند این تمدن، افول کرامت انسانی بوده است. روش: این تحقیق به روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. یافته ها: جوهره تمدن غرب مدرن متأثر از فرهنگ آن بر سه اصل اومانیسم، سکولاریسم و سوبژکتیویسم مبتنی است که باعث دوری انسان از هویت و فطرت الهی خویش و محروم شدن وی از درک حقیقت و کمال حقیقی شده است. نتیجه گیری: جامعه غربی دچار بحرانهای عمیق اخلاقی از جمله سودمحوری و لذت گرایی شده که منجر به از بین رفتن تعابیر ارزشی مانند ایثار و تقوی و زهد و انفاق و خیرخواهی و عدالت طلبی و عبور از تمامی مرزهای اخلاقی و ارزشی شده که حاصل آن، بی ارزش شدن انسانیت و نابودی ارزشهای معنوی و انسانی است که از عوامل افول این تمدن محسوب می شود.
آموزه قرآنی امت و اثربخشی آن در تحقق هویت واحد تمدنی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازنمود ظرفیت هویت بخش آموزه قرآنی امت، مهم ترین هدف این پژوهش بود. روش: این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته و بر حسب دستاورد یا نتیجه تحقیق، از نوع توسعه ای- کاربردی؛ از لحاظ هدف، از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، تحقیق کیفی است. یافته ها: یکی از مهم ترین یافته های این پژوهش، اثبات توانایی های «استخراجی» آموزه امت است؛ به این معنا که این آموزه، توانایی خلق ایدئولوژی لازم برای بهره برداری از امکانات مادی و غیر مادی موجود در جهان اسلام را برای نیل به اهداف و آرمانهای خود- با توجه به اولویتهای مدّ نظر- دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان داد که «تزریق هویت جمعی»، «تبدیل هویتهای گسیخته به پیوسته»، «تشابه سازی و تمایزبخشی توأمان»، «نمادسازی مشترک» و «تضعیف هویت جویی های افراطی»، از مهم ترین کارکردهای هویت بخش آموزه قرآنی امت در جهان اسلام اند.
مقایسه تمدن اسلامی با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه و اساس تمدن بزرگ اسلامی برخلاف سایر تمدن ها، بر نگاه ویژه به جایگاه و هدف علوم، فنون و هنر در زندگی مدنی انسان استوار است. هدف: بررسی مقایسه ای تمدن اسلام با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی. روش: توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای بوده که با استفاده از کتاب التعریف قاضی صاعد اندلسی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: مفهوم تمدن اسلامی و اشاره به ملت های بزرگ باستانی و متمدن، ارکان مشترک و نیز تفاوت تمدن های بزرگ، معیار متمدن بودن از نگاه قرآن کریم و مقایسه تمدن های بزرگ و وجه تمایز تمدن اسلامی از شاخصه های این پژوهش بود. نتیجه گیری: تمدن اسلامی تفاوت های بنیادین و اساسی با تمدن های دیگر داشته و ازنظر قاضی صاعد به لحاظ توجه دین اسلام به هدف علم، فن و هنر در زندگی مدنی انسان، مهم ترین دلیل برتری تمدن بزرگ اسلامی بر سایر تمدن های بشری، نگرش خاص و ویژه ی آن به انسان مبتنی بر علم و معرفت دینی است.
بررسی مفهوم «سنت» در اندیشه متفکران مسلمان و نقش آن در ساختن جهان مدرن
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
49 - 74
حوزه های تخصصی:
جوامع مسلمان در روند نوسازی عصر مدرن با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که گاه چهره سیاسی یا اقتصادی و گاه چهره اجتماعی به خود می گیرند. حجم عظیم این مشکلات، روند توسعه را نه تنها به تأخیر انداخته، بلکه آن را متوقف و چرخه هایی از فساد و بحران مشروعیت را به بار می آورد. جریانی از متفکران مسلمان معتقدند که عمده این مشکلات، ریشه های فرهنگی تمدنی دارند؛ به این معنا که گذشت زمان، ماهیت این مشکلات را تغییر نخواهد داد؛ما همچنان با دشواری های فکری درگیر هستیم که مسلمان چند قرن پیش اینگونه بود. درنتیجه، در مورد راه حل ها نیز، اولویت و اصالت با نظریاتی است که از امکانات درونی فرهنگ برای حل نابسامانی ها بهره می جویند. این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که متفکران مسلمان چگونه از «سنّت» برای پیشبرد توسعه استفاده می کنند؟ پاسخ به این پرسش، به خصوص به کارگیری مفهوم «سنّت» به عنوان مفهومی روش شناختی، اهمیت فراوان دارد. از نظر این جریان فکری، سنّت همچنان مهم ترین ایده های راه گشایانه را در اختیار ما می گذارد؛ ایده هایی که به مختصات و جزئیات جوامع مسلمان آشنا هستند و از ساده انگاری نظریات غرب گرایانه یا شرق گرایانه به دورند.