مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
تمدن
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
82 - 105
حوزه های تخصصی:
ماهیت وجودی تمدن کمتر در فلسفه بررسی شده است، ولی آن مقدار از فلسفه که به تمدن پرداخته است، مسائل مهمی را پیش کشیده و جنبه ها و زوایای تازه ای را گشوده است. در این مقاله، نه به همه جنبه های فلسفیِ تمدن، بلکه تنها به برخی از پرسش های فلسفی در باب تمدن پرداخته ایم تا به فهمی عمیق تر و درکی فراتر از تعریف های لفظی از تمدن، ماهیت تمدن و عناصر وجودی آن برسیم. مهم ترین مسائل فلسفی که در این نوشته بدان پرداخته ایم، به قرار زیر است: ماهیت روحی و اخلاقی تمدن (نرم یا سخت بودن تمدن)، عینی یا ذهنی بودن تمدن، ماهیت ترکیبی و نظام مند تمدن، رابطه میان تکثر و تنوع با وحدت و هویت تمدنی، جوهر یا عرض بودن تمدن و در نهایت کل یا کلی بودن تمدن.
مروری بر پنج مقاله درباره تمدن و تاریخ
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۴ مهر و آبان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۲)
69 - 73
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر، با ذکر 5 مقاله پیرامون تمدن و تاریخ، خلاصه ای از هر یک از آن ها بیان می دارد. 5 مقاله مذکور بدین شرح اند: 1. اسلام، پروژه تمدنی در حال پیشرفت اثر احمد قره مصطفی، 2. شاخص های تمدن اثر رابرت بریشتد، 3. دو نظریه درباره تمدن، 4. هستی شناختی موضوعات تاریخ شناسی اثر لارس اودن، و 5. تجمیع اثر سی. بهن
گزارش کتاب فلسفه و تمدن در قرون وسطی
حوزه های تخصصی:
تبارشناسیِ مفهوم «تمدن civilization » در غرب جدید (ضرورت احتیاط در استفاده از واژه تمدن)
حوزه های تخصصی:
مفهوم جدید تمدن در غرب را باید از قرن هجدهم و نقطه ارتباط بین تمدن و مدرنیته دنبال کرد. لفظ تمدن در نیمه دوم قرن 18 در فرانسه مفهو مسازی شد و به معنای «طراحی جامعه که در آن حقوق و قوانین شهری جایگزین قوانین نظامی شود » به کار رفت. در قرن 18 با توجه به ایده های پیشرفت و با تکیه بر ایده روشنگری و مفهوم مدرنیته، مفهوم جدیدی از تمدن شکل می یابد که در آن بر تحول دنیوی و البته غیردینی و بر پیشرفت خودبنیاد انسانی تأ کید م یشود. مفهوم اخلاقی تمدن در قرن 18 که به معنای ادب در رفتار بوده و بر جنبه فردی و نه اجتماعی تمرکز داشته، در قرن 19 تغییر م ییابد و جامعه و نظم اجتماعی و معرفت نظام یافته در مفهوم واژه تمدن ملحوظ می شود. در قرن بیستم که کاستی های نظریات قرن هجدهم و بیستم آشکار شد، تلا شهای جدیدی در نسبت میان فرد و جامعه و تمدن و فرهنگ پیدا شده و مسائل نوظهوری مطرح گردید. نویسنده نوشتار حاضر را با هدف بررسی تبارشناسی مفهوم تمدن در غرب جدید به رشته تحریر درآورده است. از جمله مباحثی که در مقاله به چشم می خورد بدین شرح اند: تطورات مفهومی تمدن در تفکر نظریه پردازان قرن بیستم تفکیک مفهومی تمدن از اخلاق در غرب جدید تطورات مفهومی تمدن (الحضاره) در دنیای جدید اسلام (بعد از مدرنیته)
بررسی ماهیت کارکردی ساختار سیاسی با تأکید بر کارکرد نظام اجتماعی در فرآیند تمدّنی دولت صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی نوشتار حاضر مطالعه رابطه تمدّن با ساخت های سیاسی-اجتماعی دولت صفویه است. اهمیت این موضوع به این امر بازمی گردد که سیر صعود و نزول هر تمدّن نتیجه سازکارهای تراکمی، بازتولیدی و انحطاطی شکل گرفته در نظام اجتماعی-سیاسی جوامع سازنده آن است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ساختار سیاسی در فرآیند تمدّن سازی دولت صفوی چگونه عمل کرد؟ شالوده ساختاری و کارکردی آن چه بود؟ نتایج تحقیق نشان می دهد تحرک اجتماعی و امکان گذر از طبقه پایین جامعه به طبقه بالا و پیوند متقابل فرصت ها و امکان تمرکز آن ها ، نتایج چندی برای توسعه درون زای ایران صفوی و به تبع توسعه تمدّنی داشته است. ساختار سیاسی صفویان به دنبال یک تغییر ساده سیاسی و سلسله ای درصدد تحول طبقات اجتماعی جهت یافتن به نظمی جدید در پیوند با نظام سیاسی برآمدند. در نظم جدید اجتماعی، طبقه غلامّان گرجی و عالمان دینی در کنار عناصر ایرانی و اهل قلم، بهره مند از مزایای اجتماعی و اقتصادی (صاحبان قدرت، ثروت و موقعیت) شدند که در مقابل باعث تضعیف نظام هنجاری ترکان قزلباش، صوفیان و موجب تجلّی مفهوم دولت-ملت ایرانی گردید. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعه شناختی در تحلیل پدیده های تاریخی و برپایه منابع کتابخانه ای سامان یافته است.
عوامل انگیزشی وحدت بخش برای رسیدن به یکپارچگی ایدئال در تمدن از دیدگاه علامه جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بی گمان یکپارچگی میان انسان ها، هسته اصلی یک تمدن را تشکیل می دهد و بدون آن، فروپاشی تمدن قطعی است؛ ولی چه عواملی انسان ها را با وجود گرایش های مختلفی که دارند، به سوی این وحدت رهنمون می شود؟ تمدن پژوهان، عوامل مختلفی همچون نژاد، زبان، دین، آداب و رسوم و غیره را بررسی کرده اند؛ ولی علامه محمدتقی جعفری بسیاری از این عوامل را با اشکال هایی مواجه می داند و در پی عواملی است که اتحادی حقیقی و پایدار میان انسان ها ایجاد کند. در این پژوهش با بررسی دو گروه عوامل انگیزشی برون ذاتی و درون ذاتی، به تحلیل آرای علامه جعفری پرداخته ایم. در عوامل برون ذاتی، عوامل طبیعی، مافوق طبیعی نما و قراردادی و در عوامل درون ذاتی، عامل عقلی، اخلاقی، جان گرایی و گردیدن تکاملی الهی بررسی گردید. نتیجه اینکه عوامل برون ذاتی به دلیل ناپایداری و سودمحوری غالبی، نمی توانند انسان ها را به اتحادی پایدار سوق دهند و تنها مقدمات وحدت را ایجاد می کنند؛ ولی عوامل درون ذاتی به دلیل پایداری و استناد به جوهر درونی انسان، در صورت به فعلیت رسیدن، اتحادی پایدار ایجاد می کنند. این عوامل در مجموع موجب شکل گیری هویتی واحد برای اجتماع انسان ها و وحدت مطلوب در تمدن می گردند.
«امّت»، فراتر از تمدن در آینه قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
31 - 54
حوزه های تخصصی:
اسلام دینی جامع و جهانی است و اجرای همه جانبه آن، مستلزم قالبی تمدنی (به مثابه کلان ترین نظام مناسبات انسانی) و تأمین کننده چنین واحد کلان اجتماعی است. اصطلاح تمدن، با انباشت مفهومی و فرهنگی آن در غرب، حاوی جوهری سکولار است که موجب تردید و احتیاط در استفاده از این اصطلاح می شود. بدین سان باید در پی اصطلاحی جایگزین در بستر فرهنگ اسلامی بود. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهومی، واژه هایی از قرآن کریم واکاوی می شود که در مظان این معنا، دارای گستردگی اجتماعی است. در میان پنج واژه مطرح در این مقاله که دربردارنده معنای گسترده اجتماعی باشد، به ظاهر واژگان بلد، قریه، مدینه و مُلک جایگزین مناسبی برای تمدن نیستند. در این میان، واژه فراگیر «امّت» کلان ترین و جامع ترین نظام مناسبات انسانی است که با افزوده های فراتمدنی اش، چه بسا ترسیم کننده مناسب ترین بستر تکامل انسان برای تأمین نیازهای فراگیر مادی و معنوی فرد و جامعه باشد. امّت با افزوده هایی همچون آرامش زایی، سبقت در خیرات، نظارت درونی و نیز عناصری همچون وحدت و حاکمیت نوعی انسانی، جامعیت، وسعت، نظام مندی، تعادل و هدف مندی به جهت ماهوی، کلان تر و نظام مندتر از دیگر اصطلاح های قرآنی و نیز اصطلاح تمدن است.
واکاوی نقش راهبری دانشمندان و حاکمان در بالندگی تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تمدن اسلامی» اصطلاحی است که بخش زیادی از تحقیقات تاریخ نگاری و تمدنی جهان را به خود اختصاص داده است؛ چیستی و چگونگیِ عوامل رویش، خیزش، شکوفایی و بالندگی تمدن اسلام، سوال های مهمی هستند که دانستن آنها، علاوه بر تسلط بر تاریخ اسلام و ایران، موجب کشف سنت های بسیار تمدنی در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میشود. قرن 4 و 5 هجری دوره «بالندگی تمدن اسلامی» است که به عصر طلایی و رنسانس اسلامی مشهور گردیده و نمودهای بالندگی آن در بخشهای مختلف تمدنی مانند هنر، معماری، تجارت و بازرگانی و شهرسازی و... متبلور هستند؛ واکاوی و تبیین عوامل و لوازم محوری برای دست یابی به این تمدن («فرهنگ متعالی اسلام»، «دانشمندان حاذق» و «حاکمان کارآمد»)، از مهم ترین نتایج این مقاله میباشد که با روش توصیفی - تحلیلی و منابع مختلف کتابخانه ای انجام شده است. مسأله اصلی در این پژوهش، «چیستی عوامل محوری در بالندگی تمدن اسلامی» است که به منظور رهیافتی به چهار چوبی نظری برای راهبری «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، ذیل «تمدن نوین اسلامی» تدوین شده است، تا از نتایج آن در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان استفاده شود.
رویکرد تمدنی به آزادی سیاسی در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رویکرد تمدنی قرآن به آزادی سیاسی با روش استنباطی-تفسیری است؛ لذا تلاش کرده ایم تا ظرفیت های آزادی سیاسی را برای ظهور تمدن نوین اسلامی بررسی کنیم. در این راستا، آزادی سیاسی و عناصر سازنده ی تمدن در قرآن کریم و عناصر تمدن ساز آزادی در این کتاب آسمانی را مورد بحث قرار داده ایم. نتایج به دست آمده نشان می دهند با توجه به ادبیات و منطق قرآن کریم، عوامل عمده ی تمدن ساز در آزادی سیاسی را می توان در سه عنصر: "فرد آزاد و مختار"، "جامعه ی آزادی خواه" و "دولتِ بسترساز و تضمین گر آزادی" پی جویی کرد، حضور این سه عنصر در کنار یک دیگر و در فرایندی تعاملی- تکاملی، بستری مناسب برای آزاداندیشی، تولید دانش و برداشتن گام های آغازین جهت شکل گیری تمدن اسلامی خواهد بود.
نسبت مفهومی فرهنگ و دین بر مبنای حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
157 - 177
در ادبیات علمی گاهی دین را یکی از ارکان هر فرهنگ می شمرند؛ و بعضی مواقع فرهنگ را یکی از بخش های دین معرفی می کنند. نسبت میان این دو مفهوم، مسئله ای است که این پژوهش در مقام پاسخگویی به آن است. برای این کار از روش تحلیل منطقی مفاهیم و قیاس برهانی فلسفی استفاده و تلاش شده است، مبتنی بر حکمت متعالیه، گامی برای پاسخگویی به این پرسش برداشته شود. از منظر حکمت متعالیه، فرهنگ همان معانی عقلانی و یا خیالی است که به وسیله اتحاد انسان ها با آنان، از مسیر اراده انسانی، در جامعه بشری، ظرفیت بروز و ظهور پیدا کرده است و در قالب الگوهای رفتاری، نمادها، ارزش ها و... خودنمایی می کند. دین نیز عبارت است از مسیری که هر انسان در طول حیات خود، با کسب علم و عمل طی می کند که از طریق متحد شدن با ایمان حاصل می شود. همان طور که باورها، ارزش ها و هنجارهای فرهنگی ممکن است موصوف به حق یا باطل باشد، ایمان ها، اخلاقیات و احکام دینی نیز می توانند حق یا باطل باشند. در این میان دین حق، همان صراط مستقیمی است که حقیقتِ آن، مسیر زندگی انسان کامل است و باطن آن به صورت پلی بر فراز جهنم، در قیامت متمثل می شود؛ اما فرهنگ، همان حقایق ایمانی است که توسط اراده انسان، در محیط جامعه بروز و ظهور یافته است. درمجموع می توان گفت دین، همان فرهنگِ لابشرطِ از وجود اجتماعی و فرهنگ همان دین به شرط حضور در جامعه است.
بررسی و تحلیل نقش و جایگاه دانش فقه در تمدن سازی
منبع:
پژوهشنامه میان رشته ای فقهی (پژوهشنامه فقهی سابق) سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
در مسیر تحقق و تکامل اهداف انقلاب اسلامی، آنچه که به عنوان سرآمد و مقصود نهایی راه مشخص شده است، «تمدن اسلامی» می باشد. مقصودی که سرانجام آن، به پیاده سازی حقیقی اسلام ناب محمدی (ص) در زندگی فردی و اجتماعی بشریت، منجر می شود. در این پژوهش با روش «توصیفی، تحلیلی» به این نتیجه رسیدیم که فقه، با توجه به ویژگی پویایی و انطباق با زمان و مکان، ظرفیت تأسیس و تغذیه ی یک تمدن را دارد که به نظر می رسد برخلاف دیدگاه های سلبی و حداقلی، در یک نگاه جامع و حداکثری، تبیین کننده ی مسیر و راهی باشد که مسلمانان باید به عنوان راکب در آن طی طریق نمایند؛ و در کنار فقه اکبر که بیدار کننده ی روح کرامت انسانی است و اخلاق مداری و پایبندی به اعتقادات را می سازد، نقش تعیین کننده ای را در شناخت مسیر افراد جامعه، برای رسیدن به تمدن اسلامی، ایفا می کند. در حقیقت، فقه رسالتی را در قبال فرد و جامعه دنبال می کند که علاوه بر تبیین مسیر صحیح حرکت به سوی تمدن اسلامی، آموزه هایی را نیز برای تسهیل و تسریع روند این حرکت ارائه می دهد تا در صورتی که راکب صالح و مرکوب سالم باشد، تمدن اسلامی در جهت عملیاتی شدن، حرکت خواهد کرد.
تحلیل همزادی اخلاق و تمدّن در نگرش طبیعت گرای مسکویه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
97 - 118
حوزه های تخصصی:
مسکویه رازی بیش از نیمی از عمر خود را در دستگاه حکومت آل بویه گذراند. او دغدغه شکوفایی تمدّن اسلامی را داشت. مسئله او چیستی و چگونگی تحقق جامعه متمدّن است و در قالب پنج گام، فرایند تحقق جامعه متمدن را در آثار خود به تصویر کشیده است: در گام نخست، تعاون و مشارکت اجتماعی را بنیادی ترین مفهوم برای یک جامعه متمدن دانسته و بر اساس این مفهوم پایه، از امکان ناپذیریِ تحقق سعادت در بیرون از اجتماع سخن می گوید؛ در گام دوم، زیربنای این مفهوم را در نیازهای طبیعی انسان جست وجو می کند و زمینه ای برای طرح نظریه اخلاقیِ قانون طبیعی آماده می کند؛ در گام سوم، از دو عامل دین و خرد جمعی برای فعلیت بخشیدن به خصلتِ طبیعی تعاون، سخن گفته و با تبیین کارکردهای دین، تأثیر آموزه های دینی بر تقویت مؤانست و مشارکت و در نتیجه، همبستگیِ اجتماعی را تبیین کرده است؛ در گام چهارم، غایات نهایی و میانی را برای تعاون اجتماعی مشخص کرده است؛ و در گام پنجم، برای تحقق این غایات، ساختار حکومت عادلانه و سازوکار نظارت بر حکومت برای رساندن جامعه به غایت نهایی را در قالب قوانین دین و پرسشگری های آزاداندیشانِ خیرخواه پیشنهاد می کند. این مقاله با روش تحلیلی و استنادی، ضمن تبیین این پنج گام، به فرایند تحقق جامعه متمدن و نسبت آن با اخلاق در نگرش مسکویه رازی پرداخته و به تناسب بحث، تمایز رهیافت اخلاقی وی با ارسطو را تبیین کرده است.
كرامت انسانی مبنای انسان شناختی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
منبع:
نظام ولایی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
123-136
حوزه های تخصصی:
مسأله این پژوهش بررسی رابطه کرامت انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. رهاورد پژوهش نیز این است که توجه به کرامت انسانی از عناصر ماهوی الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت می باشد. در پیشرفت مطلوب لحاظ ساحت های مادی و معنوی، استعدادهای فطری، طبیعی و غریزی انسان بایسته است و غفلت از ساحت های فوق آثار زیان باری مانند از خود بیگانگی انسان، انحطاط اخلاقی، تحقیر و اسارت ملت های عقب نگه داشته شده، تخریب محیط زیست، شکاف طبقاتی و ناامنی بین المللی را داشته است در الگوی پیشرفت، رفاه مبتنی بر مناسبات اراده آزاد انسانی برساخته بر كرامت انسانی مطلوب و مشروع است و تنظیم مناسبات کریمانه فقط با استعانت از عقل و وحی انسان شناس میسر است. در الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی ثروت، قدرت، لذت جنبه ابزاری داشته هدف غایی کمال حقیقی انسان است و ایران به عنوان ظرف این پیشرفت و الگوی پیشرفت اسلامی مظروف آن و ویژگی های ایرانی مانند غیرت دینی، خردورزی، حق طلبی، انسجام ملی، منابع طبیعی و انسانی مستعد و موقعیت استراتژیكی جهانی، منطقه ای بستر پیشرفت بوده و مؤلفه های آن خرد محوری، اخلاق محوری، عدالت محوری، استكبار ستیزی و امنیت محوری در حوزه ملی و بین المللی و شاخص های این الگو را می توان در التزام عملی به احکام دینی درنهاد فقاهت، نهاد خانواده، قداست جهاد و شهادت، استقرار حاکمیت دینی، صلح گرایی، حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، تکریم عقل و حكمت و تفسیر صحیح از زهد و دنیا در حوزه های سیاسی اجتماعی فرهنگی و بین المللی بر شمرد.
تحلیلی بر ابعاد و مؤلفه های تمدن نوین اسلامی؛ از منظر مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و تمدن اسلامى، حاصل تلاش فکری و عملی نخبگان و اندیشمندان مسلمان و مفاخر جهان اسلام است که اینک ما وارث آن هستیم. این مقاله، با رویکرد نظری و تحلیلی و بررسی اسنادی، به واکاوی ابعاد و مؤلفه های تمدن نوین اسلامی از منظر مقام معظم رهبری می پردازد. برای دستیابى به تمدن اسلامی، فرایندی قابل شناسایى است که در آن تشکیل نظام اسلامى، دولت اسلامى و امت اسلامى، مقدمه دستیابى به تمدن نوین اسلامى است. بر اساس این نظریه تمدنى، حرکت تکاملى جمهوری اسلامى ایران در گرو «رویکرد تمدنی» و محقق ساختن الزامات مهم و راهبردهایی است که شایسته است نحبگان علمی و فکری به تبیین این اندیشه علمی پرداخته، درباره چگونگى کاربست آن، به پژوهش های کاربردی مبادرت ورزند. یافته های پژوهش، حاکی از این است که تمدن اسلامی بر دو بُعد «اتقان» و «جامعیت» استوار است. مؤلفه اتقان تمدن اسلامی، توحیدمحوری، فطرت محوری، قانون مداری، عقلانیت و دانش گستری و مؤلفه های جامعیت آن، بر مؤلفه های نظام سازی و تربیت نیروی انسانی، عدالت خواهی، آزادی خواهی و استقلال طلبی، آرامان گرایی و امت سازی مبتنی است.
نقش امام جعفر صادق (ع) در گسترش علوم
منبع:
تاریخنامه اسلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
29 - 48
حوزه های تخصصی:
نقش ائمه اطهار (ع) در جامعه اسلامی بسیار چشمگیر و مهم است و این تفکر که آنها تنها رهبران معنوی و یا امامان هدایت و راهنمایی هستند با گزارشهای تاریخی موجود و واقعیتهای تاریخی مطابقت ندارد. بنابرابن، نمیتوان هیچ سهمی در شکلگیری و توسعه تمدن اسلامی بهویژه در بعد علمی برای آنها در نظر گرفت؛ زیرا این امر آشکارا در تاریخ زندگی ائمه (ع) دیده میشود و دو قرن و نیم حضور فعال علمی از طرف ائمه معصومین (ع) آنهم زمانی که سرآغاز تمدن اسلامی نامیده شده است نقشی مهم و غیرقابل انکار است. پژوهش حاضر به نقش امام صادق (ع) در گسترش علوم اشاره میکند، پس پژوهش حاضر رشد علمی و میزان تأثیرگذاری ایشان در این حرکت تمدنساز و حیات علمی ایشان را بررسی میکند.
تسامح و تساهل شاخصه ایجاد تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
تسامح و تساهل، یکی از شاخصههای تمدن اسلامی بوده و به معنای، تحمل و مداراکردن عقاید گروههای مخالف است، البته تا زمانی که اصول اساسی اسلام تهدید نشده و موجب ظلم و گناه نیز نشود. این شاخصه، ابعاد مختلفی را در زندگی فردی، اجتماعی، قبیلهای، در میان دولت و ملت و... در برمیگیرد. در این نوشتار، نقش تسامح و تساهل در تمدن اسلامی با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و به این نتیجه میرسد که تسامح و تساهل، مورد پذیرش دین اسلام است و همین امر موجب شکلگیری تمدن اسلامی شده است.
مهد تمدن ها در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
تمدن و تمدن آفرینی در زندگی اجتماعی بشر از موضوعاتی است که همواره مورد توجه مورخان و اندیشمندان بوده و هست. با توجه به اینکه دنیای معاصر نیازمند شناخت و بهرهمندی از آموزههای ناب و حقیقی جهان اسلام است، این مقاله با استفاده از آیات قرآن کریم، منابع تفسیری و تاریخی و منابعی که به مسائل اجتماعی پرداختهاند، تمدن آفرینی را تبیین و بررسی می کند. در پژوهش حاضر پس از بررسی مفهومی واژههای تمدن، فرهنگ و دین، دین الهی به عنوان عامل تعیین کننده در ایجاد تمدن، فرهنگ و سبک زندگی معنوی و مادی جامعه بشری شناخته شده که از توانایی لازم در ایجاد تمدن پایدار، شکوفا و سعادتمندانه برخوردار است. هدف از این تحقیق بیان این مسئله است که دین و انبیاء الهی با ظهور در میان جوامع، پیامها و قوانین سیاسی، اجتماعی، تربیتی و اخلاقی ناب برای تمدنآفرینی و اداره جوامع انسانی آوردهاند؛ در نتیجه پیامبران الهی در ابعاد گوناگون معرفتی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به عنوان انسانهای برجسته الهی در میان بشریت نقش مؤثری در تصحیح عقاید، افکار، اندیشه و تمدن جامعه انسانی داشتهاند و تعالیم آنان نیروی لازم را برای ایجاد توسعه و تحول در تمامی بخشهای اجتماعی دارد.در تمدنهایی که محل ظهور انبیاء الهی بوده پیامبران همواره نقش اول را در تکوین ساختار تمدنها به ویژه در تعلیم و تربیت و چگونه زیستن انسان ها و مدیریت اجتماعی و معارضه با حکام جور را بر عهده داشتهاند و رهنمودهای آنها هدایتگر جامعه بشری در سخت ترین شرایط بوده است. در این مقاله سعی شده است مهد تمدنهایی که محل ظهور انبیاء الهی بوده و برخی عوامل فروپاشی آنها بررسی شود.
مؤلفه های تمدن مطلوب در قرآن
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
43 - 56
حوزه های تخصصی:
در پی افزایش شهرنشینی، رشد فرهنگها و ترقی علوم، جوامع بشری به سوی رسیدن به تمدن در حرکتند. در این سیر، برای رسیدن به تمدن مطلوب به مؤلفههای مطلوب نیاز است که خداوند در قرآن در دو بعد مادی و معنوی و به صورت مفهومی به آنها اشاره میکند. در این مقاله، سعی شده مؤلفههای اصلی مادی مانند حکومت، قدرت، قانون و ... و معنوی، مانند علم، عدالت، ادب و ...، بر اساس آیات و با استفاده از تفاسیر بررسی شوند. با استناد به قرآن، دریافت این مؤلفهها در زندگی بشر، رسیدن به تمدن مطلوب را سریعتر میکند. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و جمعآوری مطالب به صورت کتابخانهای است.
حق تغییر دین: هنجارهای حقوق بشر از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس سیستم سازمان ملل متحد مواد مربوطه در اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)، اعلامیه جهانی رفع هرگونه تبعیض بر اساس مذهب یا عقیده (1981 ) و نظر عمومی شماره 22 کمیته حقوق بشر (1993)، از دولتهای عضو خواسته اند تا تضمین کافی و موثر برای آزادی اندیشه، وجدان، مذهب و اعتقادات را به همه بدون هیچ گونه تمایزی اعمال کنند. این حق شامل حق آشکار کردن دین یا باور یک فرد، به تنهایی یا در اجتماع با دیگران و به صورت عمومی یا خصوصی و ایجاد و حفظ نهادهای مذهبی، خیریه و یا بشردوستانه است. این حق همچنین شامل حق تغییر دین نیز می باشد. با این حال، لازم است که تضمین شود تغییر دین در میان گروه های آسیب پذیر در موقعیت های درگیری، جنگ، جابجایی، محرومیت، مهاجرت و پناهندگی به وسیله القاء، اجبار یا تقلب صورت نگرفته است. بعد دیگری از حق آزادی مذهب در نظام، تضمین عدم تبعیض در منفعت بردن از تمام حقوق بشر توسط همه افراد بدون هیچ گونه تمایزی بر اساس وابستگی مذهبی آنها است. این طرح حقوق بشر جهانی بر پایه و مرکزیت انسان قرار می گیرد. ظاهرا نسبی سازی دین این را نادیده نمی گیرد اما آن را «یکی از عناصر اساسی در مفهوم زندگی» کسانی که به دین داری اعتراف می کنند، می دانند. چگونگه می توان میان طرح جهانی بودن آزادی مذهبی، که نیازمند پذیرش کامل پلورالیسم مذهبی است و ادعای ادیان، به ویژه اسلام، به حقیقت منحصر به فرد آشتی داد؟ در این راستا تضمین حقوق برابر برای غیرمسلمانان برای اعلام آزادانه دینشان و عمل به ان در جوامع اسلامی مشگل ساز نبوده است هر چند رویه حاضرنیازمند تغییرااتی است تا بتواند با اصول حقوق بشر منطبق شود. اما گسترش حق برای مسلمانان برای تغییر دین خود، مشکل ساز است. هیچ کدام از اعلامیه های اسلامی (اعلامیه جهانی اسلامی، 1981 و اعلامیه حقوق بشر در اسلام قاهره، 1990) و منشور حقوق بشر عرب1994، نتوانسته اند نهایتا این مسئله را حل و فصل کنند. من استدلال کنم که قرآن و سنت، صرفا یک عمل تغییر دین توسط یک فرد مسلمان، اگر با انتخاب آزاد انجام شودرا جرم نمی دانند. این مقاله همچنین با دلایل پذیرش پلورالیسم مذهبی توسط جوامع مسلمان، بدون انصراف از اعتقاد خود مبنی بر اینکه اسلام تنها مذهبی است که توسط خدا برای تمام بشری تعیین شده است، مقابله می کند. چنین تلاشی مطابق با آیات قرآنی و سنت های پیامبر (ص) است که پذیرش ادیان غیر از اسلام را بخشی از اراده انسان می داند. همانطور که در اعلامیه مکه، پذیرفته شده توسط کنفرانس فوق العاده اجلاس سران اسلامی، جده در 7 -8 دسامبر 2005 ممکن است این امر شامل «انجام اصلاحاتی در امت، البته در چارچوب اسلام اما در هماهنگی با دستاوردهای تمدن بشری» از جمله «حاکمیت قانون و حقوق بشر» شود.