مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۷.
۲۸.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فردوسی
ادبیات پژوهی صدرالدین عینی و خودشناسی ملی تاجیکان فرارود (2)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که قسمت دوم مقاله با عنوان «ادبیّات پژوهی صدرالدّین عینی» است، به ادامه بحث ادبیّاتپژوهی نوین تاجیکی فرارود،در قالب معرّفی کتاب «نمونه ادبیّات تاجیک»، اثر صدرالدّین عینی و همچنین نظر عینی در مورد شاهنامه فردوسی و اشعار رودکی و سعدی و ابن سینا پرداخته شده است.
مکر و نیرنگ در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
جبر و سرنوشت در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه فردوسی بر منظومه شاهنامه
حوزه های تخصصی:
فردوسی
حوزه های تخصصی:
فردوسی و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
دین و اسطوره در اندیشه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی بنیاد سترگ حماسه سرای این مرز و بوم می باشد و در تجسم اسطوره های ایرانی جهت احیای هویت فرهنگی و ملی و اعتلا بخشیدن به ارزشهای انسانی و آرمانی بر مبنای آئین مذهبی، مقام اول را به خود اختصاص می دهد. اگر چه شاهنامه به سه قسمت اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود، ولی وی بینش اسطوره ای خود را – ولو به صورت خفیف و کم رنگ تر - در بخش پهلوانی و تاریخی نیز تعمیم می دهد. باور برخی متفکرین و اندیشمندان علم اساطیر این است که اسطوره و دین همانندی های بسیاری دارند. نگاه فردوسی در شاهنامه به اسطوره و دین تلفیقی از واقع بینی و آرمان گرایی است. او بین اسطوره های اهریمنی و اهورایی فرق می نهد و بر آن است تا حقایق ماورایی را در زبان رمزی و تمثیلی و در قالب اسطوره بیان نماید. ناهمسانی الگوهای اساطیری ایران و سایر ملل در دو حوزه دین و اخلاق تجلی می کند. در اساطیر یونان خدایان منفعل و دارای صفات پست می باشند. ولی در اندیشه فردوسی مهر جاودانگی بر پیشانی اسطوره های درخشان و مثبت چون فریدون، سیاوش، گیو، کیخسرو و ... نهاده می شود و نیز اعتقاد او به خدای واحد بر مبنای دین ابراهیمی قطعا یکی از علل ماندگاری شاهنامه بر تارک اساطیر جهان می باشد.
فردوسی و معیار اعتزال او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر تذکره ها و کتب و مقالاتی که در آنها سخنی از فردوسی به میان آمده است، او را با استناد به قول نظامی عروضی، بیشتر به بهانه این بیت از شاهنامه: (به بینندگان آفریننده را/ نبینی مرنجان دو بیننده را) معتزلی معرفی کرده اند.در این مقاله که حاصل مطالعه دقیق سراسر شاهنامه است، تلاش است تا با استناد به کلام خود فردوسی، ثابت شود که او از نظر اصول اعتقادی پیرو دیدگاه اهل سنت (ماتریدیه و اشاعره) بوده است؛ و بحث از رویت در این بیت، بحث از راه های شناخت است و ربطی با مساله رویت در علم کلام ندارد.
شایست ها و نشایست ها در دو حماسه بزرگ جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش، کاوشی در میزان و چگونگی شایستها و نشایستها، در دو حماسه ایران و یونان است.شاید منصفانهتر این باشد که ارزشها وضد ارزشهای هر قومی در جغرافیا و تاریخ آن قوم واکاوی و بررسی شود؛اما از آنجا که مبنای شناخت ارزشها و ضد ارزشها، مفاهیم انسانی و فرهنگ انسانی است؛بیراه نیست اگر از فاصله سالها و سدهها، اکنون به گذشتهها بنگریم و قضاوت کنیم و آنچه را در خدمت فرهنگ انسانی است، تحت عنوان شایستها و ضد آن را با نام نشایستها دسته بندی کنیم.
این تلاش، برای شناخت شایستها و نشایستهای ایلیاد هومر و شاهنامه فردوسی است و برای این که انصاف را در فضای حماسی لحاظ کرده باشیم؛به بخش پهلوانی شاهنامه توجه خاص داشتهایم. شیوه کار، براساس خوانش دقیق متن دو حماسه و گزینش نمونههایی است که بتواند نمادی از کلیت آن حماسهها باشد.از یافتههای این پژوهش این است که نمونههای شایستها در هر دو حماسه قابل توجهند؛اگرچه در مقام مقایسه، میزان آن در ایلیاد کمتر است؛ضمن این که باید به حجم کمتر ایلیاد نیز توجه کرد.
"
بن مایه های تفکر و فلسفه زروانی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
بشر، از دیرباز در جست و جویسرچشمه حیات خویش و مبدا آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعیدر گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره «اهورامزدا» و «اهریمن» به عنوان دو مبدا برایکاینات و آفریننده خیر و شر تلقیمیشدند. لیکن شواهد و مدارکیوجود دارد که نشان میدهد پیش از اعتقاد به ثنویت در میان ایرانیان، اندیشه یکتاپرستی(بر مبنایاصالت زمان) نیز ذهن ایرانیان وحدت طلب را مشغول داشته است. اعتقاد به «زروان» (خدایزمان) پیامدهاییبیشمار داشت که بیش از همه اعتقاد به سرنوشت، بخت و سهم از پیش تعیین شده، تا قرن ها اندیشه ایرانیرا تحت سلطه خود داشت. این تفکر در میان شاعران، اندیش مندان و نیز فلاسفه و متکلمان ایرانینفوذ کرد. از این میان، فردوسی، حماسه سرایبزرگ ایرانی، هم چون دیگران از این سرچشمه فکریمستثنینبوده است و فرض آن وجود دارد که جبرگراییدر شاه نامه فردوسیپیش از همه، ریشه در زروانیگریدارد. در این جستار ابتدا گذریخواهیم داشت بر اندیشه و فلسفه زروانیسم در ایران باستان و قبل و بعد از زرتشت، سپس با ذکر شواهدیاز اثر ماندگار حماسیایران - شاه نامه - به بن مایه هایفلسفه زروانیدر این اثر اشاره خواهیم کرد.
شخصیت شناسی شغاد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در توصیف شخصیتهای مهم شاهنامه به گونه ای نشانه گذاری و تصویر پردازی کرده که با تحلیلهای روان شناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمی است. از جمله شخصیتهای پیچیده روانی و اثرگذار، اما منفی شاهنامه، شغاد برادر ناتنی رستم است که فردوسی چنان هنرمندانه و دقیق به ارائه نشانه ها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی وی در قتل رستم می پردازد که با بررسی کلیه این توصیفها و نشانه ها و مقایسه آنها با نابهنجاریهای روانی شناخته شده در دانش روان شناسی، می توان نتیجه گرفت شغاد دچار اختلال روانی عقده حقارت است.
بنابر گزارش فردوسی، می توان علل پیدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقده حقارت را در شغاد نسبت به رستم در این موارد دانست: مادر کنیز و بی اصل و نسب، تولد شوم، تبعید از کشور و خانواده در سن نوجوانی و آوازه جهانگیر رستم. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری افراد دارای عقده حقارت ـ بر اساس نظریه یِ آلفرد آدلر ـ که در شغاد یافت می شود عبارتند از: خشم، نفرت، حسادت، تکبر، تناقض رفتاری، هراس و استفاده ی ابزاری از ارزش ها.
جایگاه پهلوان و دهقان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه شاهان و پهلوانان محورهای اصلی موجودیت حکومت و عوامل مهم پیروزی و زنده نامی هستند و اگر چه سخن اصلی شاهنامه پیرامون محور پادشاهی است ولی پیروزمندان واقعی و آرایندگان پادشاهی پهلوانان هستند . آنان راهنما مشاور و تدبیر سازان شاهانند بی توجهی به نظرات آنان موجب شکست و بی دولتی پادشاهان می شود . ...
شاهنامه در جهان عرب
حوزه های تخصصی:
فردوسی شاعر بلند آوازه ایران زمین است که با سرودن شاهنامه به عنوان یکی از گران سنگ ترین آثار حماسی، در آسمان شعر و ادب فارسی درخشید. در قرن هفتم هجری، نخستین ترجمه عربی از شاهنامه توسط فتح بن علی بنداری اصفهانی، به فرمان ملک معظم عیسی ایوبی انجام شد. این ترجمه منثور و مختصر که جنبه هنری و زیباشناختی شاهنامه را وانهاده بود، تا دوره معاصر در ادبیات عربی تاثیر چشمگیری نداشت؛ اما در دوره معاصر و به فضل تلاش های بی وقفه برخی از ناقدان و نویسندگان جهان عرب، از جمله عبدالوهاب عزام که به زبان فارسی تسلط داشت و پژوهش های گسترده ای در زمینه شاهنامه به زبان عربی انجام داد، برخی شاعران و ادیبان معاصر عرب تحت تاثیر فردوسی قرار گرفته و او را الگو و اسوه شعری خود قرار دادند و از فردوسی به عنوان شاعری بزرگ و الگویی بی همتا یاد کردند؛ اما داستان های شاهنامه در آثار شاعران عرب چندان بازتابی نداشت، که گرایش به ادبیات غرب، ترجمه منثور و از بین رفتن ویژگی های ادبی آن در ترجمه و فراهم نبودن زمینه حماسه در ادبیات عربی از دلایل آن است.
تاثیر شاهنامه فردوسی در آثار حماسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام جونز یکی از کسانی بود که در کمپانی هند شرقی به تحقیق و ترجمه آثار ادب پارسی پرداخت و از بررسی متن و واژگان شاهنامه به شباهت زبان های هندواروپایی پی برد. جیمز اتکینسون از کالج فورت ویلیام در کلکته در سال 1814 م. ترجمه خود را از داستان رستم و سهراب منتشر ساخت.
ماتیو آرنولد (1822-1888 م.) منظومه پرآوازه خود را به داستان رستم و سهراب اختصاص داد. آرنولد به دو مقوله اقتباس از شاهنامه و تعزیه ایرانی بسیار اهمیت می داد.
جمیز راسل لوول (1819-1891 م.) با ستایش از شاهنامه از اینکه همگان به این گونه آثار توجه ندارند، اظهار تاسف می نمود. جونز، آرنولد، ژول مول، اتکینسون، فون شاک و دیگران همه به ترجمه آثار ادب پارسی و اقتباس از آن ها به ویژه شاهنامه پرداختند. کسانی همچون الکساندر راجرز نقش فرهنگی خود را از لحاظ تقویت ادبیات غرب از طریق ادب پارسی ایفا می کردند.
دیباچه در شاهنامه و رسالت فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیباچه ی شاهنامه درباره ی خداوند، ستایش خرد و چگونگی آفرینش جهان و انسان است. همچنین، چگونگی آغاز کردن نظم کتاب را فردوسی ضمن اشاره به کار دقیقی و اوضاع عصر خود بیان کرده است. دیباچه ی شاهنامه و مقدمه های رستم و سهراب، رستم و اسفندیار یا بیژن و منیژه نوعی بیان درد یا تطبیق شاعر و روزگار خود با متن است. فردوسی اندیشه های خود را اگر در پایان داستان ها می گنجاند، چنین به نظر می رسید که این اندیشه ها حاصل نتیجه گیری از داستان است، بر این بنیاد، اندیشه های اساسی خود را در آغاز داستان ها، به شکل مقدمه و دیباچه نهاده است تا نشان دهد داستانی که پس از مقدمه می آید، نقل و نقد حال و وضع روزگار است. این نقد حال، از زبان فردوسی بر ستمگری چون محمود غزنوی گران می آمد؛ از این روی، در پی آن بود نگذارد شاهنامه رواج یابد. آن را کم ارزش جلوه دادند؛ لیکن نگرفت. شاعرش را بنده ی مال و آز خواندند، مؤثر نیفتاد. دیدند شاهنامه رایج شده و کاری با آن نمی توان کرد. آخرین تدبیرشان آن بود که ابیاتی در مدح محمود در آن بگنجانند تا اذهان را از ایجاد پیوند دیباچه با متن برای دریافت نقد حال دور کنند.
بازتاب حماسه ی ملی در شعر مسعود سعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی به عنوان زاینده ترین سرچشمه ی مضامین حماسی- پهلوانی، حکمی ، اخلاقی و نیز به عنوان آیینه ی آیین های اسطوره ای و ملی ، همواره پس از روزگار فردوسی به استمرار خود به صورت یک جریان فرخنده ی فرهنگی و ادبی تا امروز ادامه داده است. یکی از سخنوران بزرگی که رگه های پویا و نیرومندی از بازتاب و تاثیر حماسه ی ملی ایران زیر نفوذ شاهنامه در شعر و سخنش یافت می شود، مسعود سعد سلمان است. مسعود به علل و انگیزه های گوناگون از شاهنامه تاثیر پذیرفته و حتی مبادرت به تهیه ی برگزیده ای به عنوان «اختیارات شاهنامه» کرده است؛ از جمله ی این عوامل و انگیزه ها عبارتند از: پرورش در خاندانی ایرانی، محتشم و اهل دانش و فضل بودن، امیری و فرماندهی لشکر، دبیری و شاعری، دلاوری و روح آزادمنشی و اندیشه های والای انسانی و مناعت طبع که در اشعار و حبسیاتش جلوه گر است.
جلوه های تاثیر شاهنامه و شخصیت فردوسی ، هم در شیوه ی سخنوری مسعود - به عنوان شاعری که دارای سخن استوار و روان و اسلوب قوی است- متبلور است، هم در مضامین، مفاخره ها، آهنگ و لحن سخن حماسی و تصویرها و توصیف های سرزنده و جاندار از میدان های نبرد و هم در آشنایی شاعر با آیین ها و سنت های باستانی و تلمیح فراوان به قهرمانان و داستان های حماسه ی ملی ایران.
نگاهی تطبیقی به شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر (عنوان عربی: الأمثال القرآنیة وتجلیاتها فی دیوان فیض کاشانی)
حوزه های تخصصی:
عنوان فارسی:فردوسی از نامورترین حماسه سرایان دنیا و از افتخارات زبان فارسی است که در اشعار خود از تاریخ ایران باستان و اعتقادات و باورهای کهن ایرانی بهره ها جسته و اثری بزرگ با نام شاهنامه خلق کرده است.جستار حاضر، نگاهی تطبیقی به اثر جاودانه این شاعر پارسی گوی و حماسه هومر -شاعر نابینای یونانی- است. شاید در اولین نگاه، حماسی بودن این دو اثر نمایان تر باشد؛ اما با نگاهی عمیق تر، می توان دیدگاه برابر و متفاوت میان آن دو را بررسی کرد، که همین مطلب، مدار اصلی این نوشتار است.در این مقاله سعی شده است در حد امکان، از تفاوت هایی که در اندیشه این دو شاعر دیده می شود، به ابعاد شخصیتی، نوع تفکر و همت آن دو پی برده و در این راستا نتیجه ای بی طرفانه گرفته شود.چکیده عربی:یعتبر العالم الإیرانی الشهیر فیض کاشانی، من نوابغ عصره وکانت له الید الطولی فی مجال الأدب والعرفان إلی جانب تضلعه من مختلف العلوم النقلیة والعقلیة. خلّف هذا العالم دیوانا یکثر فیه المضامین الحکمیة والعرفانیة والتوحیدیة التی تستمد جوهرها من القرآن الکریم والأحادیث الشریفة.یهدف هذا المقال إلی دراسة مدی تأثر دیوان فیض کاشانی بالأمثال القرآنیة ومن هذا المنطلق یقدّم للقارئ الأبیات التی تتحلّی بها ثم تأتی تلک الأمثال ذیل الأبیات المستخرجة وأخیرا یناقش المقال مواضع استخدام تلک الأمثال ووجوه الأغراض العملیة المترتبة علیها. ومن الواضخ أن الأمثال المستخدمة فی هذا الدیوان تم إتیانها وفقا لترتیب السور القرآنیة وعدد الآیات.