مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
بیدل دهلوی
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
199 - 220
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی، علاوه بر اشعار، آثار نثر نیز دارد. نثر بیدل نیز مانند شعر او مشکل و پیچیده است. یکی از پیچیدگی ها ناشی از زبان پر ایجاز و ابهام آفرین او در نثر است. در حالی که در نثر به دلیل رهایی از وزن و قافیه می بایست ابهام آفرینی هنری، کمتر باشد، اما اینگونه نیست. یک عامل مهم در این ابهامها، شکل دستوری ترکیبها و جمله هاست که با حذف و ایجاز همراه است. حذف هایی که در حیطه ی دستور زبان و موجز گوییِ بدیعی در چهارعنصر انجام شده، باعث تعقید معنایی و دیریاب شدن جملات گشته اند و آمیختگی این موارد با دیگر ابزار های بیانی و بدیعی بر ابهام متن افزوده است. هدف این مقاله بررسی عوامل ابهام ها بر مبنای هنجار های دستوری و کشف جملات زیرساخت، به کمک عوامل بیانی و بدیعی است. ما برای بررسی دقیق، جملات و ترکیباتِ مبهم را براساس نیاز، از نظر بدیعی، بیانی و دستوری تحلیل کرده ایم و برای فهم معنا، الگوهایی دستوری ارائه کرده ایم. علاقه بیدل به موجز گویی، ترکیب سازی با مصدر، توسعه معنای فعلی، ایجاد رابطه این همانی در برخی ترکیبات و حذف عناصر دستوری همراه با تزاحم خیال، در کنار عدم تسلط کامل او به قواعد زبان فارسی، باعث ابهام در نثر چهار عنصر شده است.
از گنجه تا دهلی(رد پای نظامی گنجوی در شعر بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
317 - 343
حوزه های تخصصی:
چگونگی پیدایش سبک هندی یکی از مباحث مهمی است که منتقدان ادبی را به خود مشغول داشته است. مطالعه نتایج تحقیقات محققان نشان می دهد که در این زمینه نظریات مختلفی ارایه شده است. عده ای از محققان، سبک هندی را نتیجه ضروری سیر طبیعی شعر فارسی در آن دوره می دانند و عده ای پیشینه این سبک را در آثار شاعران گذشته جستجو می کنند. هرچند که پیشینه سبکی به وسعت سبک هندی را نمی توان به شعر شاعری خاص محدود ساخت اما می توان میزان تاثیرگذاری شاعری خاص را بر روی برخی از شاعران سبک هندی به شکلی محدود بررسی کرد؛ از این روی نگارندگان در این جستار با بهره گیری از شیوه تحلیل مقایسه ای ویژگی های مشترک سبکی در آثار نظامی گنجوی و بیدل دهلوی را مورد تحلیل قرار داده اند. حاصل پژوهش نشان می دهد با توجه به این که شاخصه هایی نظیر تشخیص، پارادوکس، بهره گیری از زبان و فرهنگ عامه، ساخت ترکیبات بدیعی، حضور وابسته های خاص عددی، حس آمیزی، کاربرد واژه ها در معنای خاص، اسلوب معادله، ابهام هنری و... مشخصه های بارز سبک هندی، خصوصاً سبک بیدل دهلوی هستند و این شاخصه ها در خمسه نظامی گنجوی نیز حضور پر رنگی دارند، از این رو می توان میزان تاثیرگذاری نظامی گنجوی را در تکامل سبک هندی به ویژه سبک بیدل دهلوی محتمل دانست.
سبک شناسی اشعار بیدل دهلوی با تکیه بر نظریه زبان شناسی قطب های استعاری و مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گرایان با تأکید بر نقش ادبیِ زبان و برجسته سازی نشانه ها، میان دو فرایند زبانی «خودکاری» و «برجسته سازی» تمایز قائل شده اند. شیوه های به کار رفته در روند تبدیل زبان خودکار به زبان ادب از دیرباز مورد توجه بوده است، که در ادبیات فارسی در پی بررسی این روند، در تحلیل زیبایی شناسی متون ادبی، به ویژگی های سبکی متون توجه می شود. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد نحوه انتخاب و ترکیب بر روی «محور جانشینی» و «محور هم نشینی» در شعر شاعر برجسته ی این سبکْ «بیدل دهلوی» است تا از منظر زبان شناسی، شیوه ی زیبایی آفرینی این شاعر بررسی و تحلیل شود. در راستای این هدفْ به تبیین بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی پرداخته و دویست و هفتاد و پنج بیت از شعر بیدل را به عنوان پیش نمونه ی سبک هندی بررسی کرده ایم. از جمله نتایج حاصل از این بررسی عملکرد موازی دو فرایند انتخاب و ترکیب در بسامدی نزدیک به هم است که کاربرد این دو فرایند در کنار یکدیگر منجر به ایجاد پیچیدگی هایی در شعر بیدل شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیدل به گونه ای غزل ها را آذین بندی کرده است که درک هر بیت در گرو اندیشیدن خواننده و دستیابی وی به انتخاب های شاعر از روی محور جانشینی است. در نهایت گرایش نسبی بیدل به سمت فرایند انتخاب، سبب ایجاد فضای خاصی چون ایجاد معانی ضمنی در ابیات، پیچیدگی، ابهام، دوری مدلول و مصداق از یکدیگر، شده است که این روند در کل درک ابیات بیدل را دشوار ساخته است.
جایگاه لفظ و معنی در غزلیات بیدل با رویکرد بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ دیرآشنایی در حوزه ی لفظ و معنی از خصوصیات شعر بیدل محسوب می شود. لفظ و معنی از جمله مفاهیمی است که در غزلیات بیدل حضور چشمگیری دارد. بیدل درغزل های خود با زاویه های دید گوناگون به این مفاهیم می پردازد. گاهی از عجز لفظ در بیان معانی بلند ذهنی اش گله مند است و گاهی معنی را از لفظ می جوید و معتقد است بدون لفظ معنی جلوه گر نمی شود. این مقاله دیدگاه های مختلف بیدل وپربسآمدترین آن ها را درحوزه ی لفظ و معنی مورد بررسی قرارمی دهد.
تناقض گویی در شعر بیدل دهلوی
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی، از جمله ی شعرای توانمند و بنام سبک هندی است که همنوا با شعرای پیشرو سبک هندی، نظیر: کلیم و صائب، تحت تأثیر عواملی همچون : نوسانات فکری، نداشتن تعادل روحی و روانی، قرار گرفتن در موقعیت های مختلف، پرگویی، نیندیشیدن به محور عمودی ابیات و دستیابی به مضمون جدید و در اصطلاح اهل ادب آن عصر، «معنی بیگانه» ، در خصوص موضوع های اساطیری، تاریخی، مذهبی ادبی و پدیده های محیط اطراف خود به تناقض گویی پرداخته است. منظور از تناقض گویی، در سبک هندی آن است که شعرای این سبک، به جهت خلق مضامین جدید و پرهیز از مضامین کلیشه ای و تک بُعدی رایج در هنجار ادبی فارسی، با هنجار شکنی سنت های شعری گذشتگان را در هم شکسته و با دادن بار معنایی کاملاً جدید به کلمات، از زوایای گوناگون، به عناصر و پدیده های محیط اطراف خود نگریسته و یک پدیده ی متعارف شعری را در دو معنای متضاد از هم(مثبت و منفی یا ستایش و نکوهش) به کار گرفته اند. نگارنده در این پژوهش مضامین متضاد را از اشعار بیدل استخراج و به ترتیب حروف الفبایی مورد بحث قرار داده و از اشعار شعرای سبک هندی نیز هر جا که ضروری به نظر می رسید، بهره برده است. هدف از این تحقیق تعیین موارد معانی متضاد و تناقض گویی ها در سبک هندی، در شعر بیدل دهلوی است. نتیجه این که تضاد مضامین و تناقض گویی در شعر بیدل، با تأسی از شعرای نامدار سبک هندی از بسامد بالاتری بر خوردار است.
تحلیل استعاری- ساختاری غزلی ازبیدل دهلوی (برپایه معنی شناسی شناختی)
حوزه های تخصصی:
استعاره های شناختی در انتقال معنی و حسی کردن مفاهیم انتزاعی، در فرایند تکلم انسان نقش مهمی را ایفا می کنند.آدمی برای اندیشیدن و سخن گفتن به ناگزیر از استعاره بهره می گیرد، به ویژه آنگاه که موضوع فکری او مسائل عمیق عرفانی، فلسفی، دینی ، ادبی و نظایر آن باشد. این استعاره ها که ظاهرا برای نخستین بار از سوی لیکاف و جانسون درکتاب معروف "استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم" مطرح شده اند، در قالب های گوناگونی از جمله "ساختار رویداد"، "جهت گیرانه"، "تشخیص" ساختاربندی می شوند و هر کدام به نوعی بخشی از دانش زبانی را مفهوم سازی و قابل درک می نمایند. بیدل دهلوی ازجمله شاعرانی است که از طرفی زبان شعری او به پیچیدگی در حوزه لفظ و معنا مشهور است و ازدیگر سوی شاعری اندیشمند، پر مغز و معنی آفرین است. به همین جهت ورود به دنیای شعر و اندیشه او برای بسیاری سخت و دشوار می نماید. لذا برای ورود به ساحت های فکری و شناخت ترفندهای زبانی او، به کارگیری ابزارهای شناختی از جمله تحلیل استعاری اشعار او، ضروری به نظر می رسد. مقاله حاضر با استفاده از مبانی معنی شناسی شناختی به تحلیل استعاره های موجود در غزلی از بیدل دهلوی با مطلع «به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا» می پردازد و نشان می دهد که غزل بیدل علاوه بر دارا بودن وحدت افقی از وحدت عمودی نیز برخوردار است و این شیوه در تحلیل اشعار او راه کار مناسبی تشخیص داده شد.
تحریف و تصحیف و بدخوانی در «چهار عنصر» بیدل دهلوی (تصحیح سیدضیاءالدین شفیعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
215 - 236
بیدل دهلوی از شاعران بزرگ سبک هندی در سده یازده و دوازده هجری است که علاوه بر شاعری، در نثرنویسی نیز استادی قوی دست بود. « چهار عنصر » مفصل ترین و مهم ترین اثر منثور بیدل دهلوی است که همانند شعرش، غالباً مرموز، لغزگونه و آکنده از تصاویر تخیّلی است. این کتاب در سالهای 1341 (کابل) و 1386 ( تهران) چاپ شده است. هر دو چاپ بسیار مغشوش و پر از اشکالات گوناگون است. در 1392، سیدضیاءالدین شفیعی، مجدداً این اثر را تصحیح و چاپ کرد. با توجه به این که در این تصحیح نیز تحریفات، تصحیفات و بدخوانی های متعددی دیده می شود، نگارندگان مقاله حاضر سعی کرده اند بر اساس چهار نسخه خطی از این اثر ارزشمند، و مقایسه آن ها با تصحیحشفیعی، اهمِ اشکالات آن را باز نمایند و تصحیحاتی پیشنهاد کنند.
رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی صورت پذیرفته است. واژه های «بلبل»، «باد صبا» و «گل» اضلاع یک رابطه احساسی و عاشقانه هستند. هر سه واژه بکارگرفته شده در اشعار این شاعران دارای رویکردی تمثیلی درباره نمادهای مختلف هستند. اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که شناخت بهتر اضلاع تشکیل دهنده این رابطه می تواند کمک موثری به ما در شناخت ویژگی های شعری شاعرانی چون خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی نماید. این تحقیق با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و با بررسی دیوان اشعار این شعرا و منابع پیرامونی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بلبل، تمثیل عاشق، باد، نسیم، صبا یا باد صبا تمثیل یک رابط و پیغام رسان در حال تردد میان عاشق و معشوق و گل به عنوان مظهر زیبایی طبیعی تمثیلی از معشوق جلوه می نماید. با بررسی اشعار شاعران مورد نظر عناصر فراوانی از طبیعت اعم از باد، حیوانات و گیاهان به چشم می خورد که همراه با کنایه، استعاره، تشبیهات و ترکیبات زیبایی هستند. این رویکرد تمثیلی در اشعار و غزلیات حافظ از برجستگی بیشتری نسبت به خاقانی و بیدل دهلوی برخوردار است. این پژوهش در صدد است تا با بررسی رویکرد تمثیلی این نمادها به مقایسه کارکردهای آن ها در اشعار این شاعران بپردازد.
تحلیل استعاره مفهومی ساختاری «هستی» در غزل های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
253 - 283
حوزه های تخصصی:
شعر بیدل دهلوی، دیریاب و رمزآلود است و اندیشه های ژرف فلسفی و عرفانی و نگاه ویژه اش به جهان از عوامل پیچیدگی های معنایی شعراوست.یکی از واژه های پربسامد و کلیدی در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «هستی» است. دراین مقاله، ابتدا به تبیین استعاره های شناختی به عنوان یکی از رویکردهای جدید در حوزه تحلیل آثار ادبی پرداخته و سپس مفهوم «هستی» با استفاده از استعاره مفهومی ساختاری،تحلیل می شود. شعر بیدل از مفاهیم پیچیده و دور از ذهنی سرشار است که با استفاده از کارکرد استعاره مفهومی در عینیت بخشی به حوزه های انتزاعی، قابلیت شرح، توصیف و تحلیل پیدا خواهد کرد و دسترسی مخاطب عام برای فهم معانی به ظاهر پیچیده در شعر بیدل آسان تر خواهد شد. تحلیل بن مایه «هستی» در این مقاله بر پایه استعاره ساختاری انجام می شود. از آنجاکه در شکل گیری انواع دیگر استعاره های شناختی، یعنی استعاره های جهتی و هستی شناختی، عمده استعاره سازی براساس شباهت میان تجربیاتی است که از اشیای فیزیکی و جسم مان داریم، پایه های تجربی حسی سازی و مفهومی کردن تا حدود زیادی روشن است؛ در حالی که در استعاره های ساختاری بر پایه تجربیات و ادراکات فرهنگی و اجتماعی دست به مفهوم سازی می زنیم. از این رو، به نظر لیکاف و جانسون، استعاره های ساختاری پیچیده ترین نوع استعاره مفهومی هستند و به نظر می رسد تحلیل استعاره های ساختاری بن مایه هستی، ما را به تجربه های فرهنگی خاصی که بیدل دهلوی از آن برخوردار بوده و در شعرش منعکس شده است، رهنمون می کند.
تصویر سازی های بدیع در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نازک خیالی ها، مضمون سازی ها و تصویر سازی های بدیع در غزلیات عبدالقادر بیدل دهلوی خواننده را با نوعی شگفتی، ابهام و پیچیدگیِ بیان روبه رو می کند. وی به عنوان نماینده سبک هندی، در ایجاد تصاویر پیچیده بدیع و درهم تنیده و مبهم، مهارت بسیاری دارد. بیشتر تصاویر اشعار او، بازتاب یک صحنه و موقعیت است؛ به گونه ای حسّی و ملموس یا ذهنی و معقول که با بهره گیری خاص شاعر از کلمات شکل می گیرند. چگونگی تصویرسازی و نحوه انعکاس تصاویر در شعر بیدل دهلوی، پرسش اصلی این پژوهش است. این مقاله که به روش توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسیده است، نشان می دهد سه شیوه متفاوت در کاربرد تصاویر شعری بیدل به لحاظ الگوبرداری از استادان برجسته پیشین و همچنین ابهام و ازدحام تصاویر، به چشم می خورد: الف) تصاویر سعدی و حافظ گونه؛ تصاویر ساده و خوش ساختی که در خدمت تجسّم بخشیدن به مفهوم و تداعی معنی شکل می گیرند. ب) تصاویر نظامی و خاقانی وار؛ که در این گونه اشعار، علاوه بر تصویر مرکزی و اصلی که بار معنایی بیت را به دوش می کشد، شاعر چند تصویر پیچیده و درهم تنیده را نیز برای ابهام هنری در شعر خلق می کند. ج) تصاویر خاص بیدل؛ تصاویر بسیار پیچیده و لایه لایه که گاه شعر را تا مرز بی معنی بودن می کشاند. این گونه تصاویر که به عنوان هویّت شعری بیدل محسوب می شوند، معمولاً کاربرد کمتری در غزلیات وی دارند.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزه های تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
تحلیل استعاره های مفهومی جهتی یا فضایی بن مایه «جنون» در منتخب غزل های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایه امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف می شود. اندیشیدن به شیوه استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابل درک و فهم می شوند.درشعربیدل که به واسطه زبان خاص و سبک ویژه اش، در بین شاعران سبک هندی متمایز است نیز از این واژه ها ومفاهیم کم نیست. در غزلیات بیدل دهلوی بعضی واژه ها بسامد بالایی دارندکه به صورت یک موتیف و بن مایه شناخته می شوند و نماینده نگرش او به جهان هستند. یکی از واژه های کلیدی پربسامد در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «جنون» است. این پژوهش، استعاره های جهتی بن- مایه «جنون» را با تکیه بر نظریه معناشناسیِ شناختی و کار-کرد استعاره مفهومی، تحلیل می کند. این مقاله توصیفی تحلیلی، با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و روش استدلالی از نوع استقرایی (جزء به- کل) به تحلیل کیفی و گاه کمّیِ مفهوم انتزاعی «جنون» در غزل های بیدل بر پایه تحلیل استعاره های جهتی می پردازد. استعاره های جهتی در شعر بیدل با الگو های جهتیِ حرکت دورانی، بالا و پایین، درون و بیرون، حدفاصل، مرکز و حاشیه، پیش و پس و استعاره اینجاوآنجا قابل بیان است. در بسیاری از ابیات بیدل، جنون با سرگشتگی یا حرکت دورانی و گاه با گردش و چرخش و حرکتی رو به بالا و پایین، مفهوم- سازی شده است. همخوانی استعاره های به کاررفته برای مفهوم -سازی مضامین استعاری، بر قدرت شاعری بیدل دهلوی و استفاده وی از تجربه های محیطی در بیان اندیشه های عرفانی اش دلالت دارد.
برابرنهادهای فارسی آتمن و برهمن در مثنوی های بیدل با نظر به آموزه های مکتب ادوایته ودانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
48 - 71
حوزه های تخصصی:
سرزمین هند مهد ادیان گوناگونی بوده که مهم ترین و رایج ترین آن دین هندوست. این دین از مکاتب عرفانی مختلفی تشکیل شده و مکتب ادوایته ودانته یکی از مهم ترین مکاتب در دین هندوست. در مکتب ادوایته ودانته آتمن به معنای «انسان» و برهمن به معنای «خدا» ست و در این مکتب میان آتمن و برهمن نوعی این همانی برقرار است. بیدل دهلوی شاعر بزرگ قرن یازدهم در روزگار رواج مکتب ادوایته ودانته در سرزمین هند می زیسته، او زبان سانسکریت را می-دانسته و به آداب و رسوم و عرفان و مذهب مردمان زمانه اش آگاهی و شناخت داشته است. در مثنویهای او مفاهیم و واژگانی از جمله «عدم و نیستی»، «عقل و آگاهی» و «انسان و خدا» بسامد بالایی دارند. این اصطلاحات به چه مفهومی در مثنویهای او به کار رفته است؟ ما برای پاسخ به این پرسش با رجوع به منابع عرفانی مهم هند این مفاهیم را در مثنویهای بیدل بررسی کرده ایم. با نظر به انطباق تعاریف بیدل از انسان و خدا با منابع عرفانی هند، بازتاب این مفاهیم را در مثنویهای بیدل می توان دید. بیدل عدم و نیستی، عقل و آگاهی و انسان و خدا را در معنایی نزدیک با آموزه های مکتب اداویته ودانته به کار می برد.
بررسی سیمای انسان کامل در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی با توجه به قرآن و عرفان عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
209 - 235
حوزه های تخصصی:
انسان، زیربنای اصلی و محرک واقعی پیشرفت در هر جامعه و همچنین هدف غایی پیدایش هستی است. اهمیت این موضوع از آنجا مشخص می شود که موضوع اصلی تمامی علوم انسانی به ویژه علوم ادبی-عرفانی «انسان» و راه رسیدن او به کمال و کامل شدن است. این امر باعث شده شاعران و عارفان ادب فارسی از دیرباز به معرفی انسان کامل توجه داشته و برای معرفی او به شیوه های گوناگون تلاش و کوشش ورزند. پرسش اساسی این است که راه شناخت انسان کامل کدام است و چگونه می توان به این مرتبه دست یافت؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا به معرفی انسان کامل پرداخته و سپس ویژگی های او و راه رسیدن به این مقام را بنا بر قرآن و عرفان عملی از دیدگاه دو شاعر برجسته و صاحب نام سبک هندی صائب تبریزی و بیدل دهلوی به روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی بیان کرده ایم که در نتیجه بررسی دیوان این دو شاعر آمده است؛ انسان کامل، انسانی دارای خرد و اندیشه، پای بند به شریعت و متخلق به اخلاق الهی است، که در اقوال نیک، اخلاق نیک و افعال نیک به اوج کمال رسیده است.
بررسی و تحلیل سی غزلِ بیدل دهلوی از منظر علم معانی (اطناب)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
97 - 115
حوزه های تخصصی:
علم معانی چگونگی تناسب سخن، با مقتضای حال و مقام گوینده، مخاطب، مکان، موضوع و نوع ادبی را بررسی و ارزیابی می کند. این دانش، از معانی ثانویه جمله ها بحث و یک زبان را به همان زبان ترجمه می کند؛ یعنی معنی ضمنی جمله ها را توضیح می دهد و باید به مقتضای حال و مقام باشد. بیدل دهلوی غزل سرای مشهور سبک هندی است. یکی از جلوه های دانش معانی در غزل های بیدل اطناب است که تا کنون چنان که باید به آن پرداخته نشده است؛ به همین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سی غزل آغازین از بیدل را از منظر اطناب بررسی نماید. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه سی غزل آغازین( 338 بیت) از غزل های بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند است که انتشارات نگاه سال 1392 آن را منتشر کرده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که« تکمیل» بیشترین بسامد و« ذکر خاص پس از عام» پایین ترین بسامد را در سی غزل آغازین بیدل دهلوی دارند. بیدل دهلوی برای اطناب آفرینی از توصیف، تمثیل، تنسیق الصفات، تشبیه( بخصوص تشبیه تفضیلی) کنایه، مراعات نظیر و انحراف از نُرم( هنجار گریزی) بسیار به جا بهره برده و به این وسیله بر غنای سخن خود افزوده و ذهن مخاطب را به تکاپو انداخته است.
واکاوی نمادهای استعلایی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
43 - 58
حوزه های تخصصی:
از دیرهنگام، کسانی که نگاهی ژرف به جهان داشته اند، همواره به دنبال راهی برای گسترش اندیشه ها و ادراکات درونیِ خود بر نمودهای عینیِ جهان محسوس بوده اند؛ ازاین رو با تأمل در جلوه های جهان، تلاش کرده اند تا از محسوسات عبور کرده و به حقیقتی فراتر از آن دست یابند؛ بنابراین، برای نیل به این هدف از نماد استعلایی بهره برده اند. نماد استعلایی تصویری است از شیء ملموس که این شیء ملموس خود دلالت دارد بر عالم معنی و روح. نماد های استعلایی در ماهیت با عالم مُثُل افلاطون یا «ایده بنیادین» (اصطلاح افلاطون) ارتباط دارد و در زمره نماد های عرفانی نیز جای می گیرد. بیدل دهلوی، گونه های متنوع این نمادها را به کار برده و با توجه به شرایط خاصِ فردی، اندیشه و تخیل خود را در قالب نمادهای استعلایی بیان کرده است. از آنجا که نمادهای استعلایی موجب ابهام در شعر می شوند، نوشتار حاضر بر آن است تا با تأویل این نمادها، از غزل بیدل ابهام زدایی کند. در کنار تحلیل محتوایی نمادهای استعلایی، زیبایی شناسی این نمادها نیز از هدف های این پژوهش است.
زمان آگاهی بیدل دهلوی از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
177 - 199
حوزه های تخصصی:
زمان در نقد مضمونی یکی از موضوعات اساسی است و از میان منتقدان این حوزه، ژرژ پوله بیش از همه به مؤلفه های زمان و مکان توجه دارد. محور اساسی نقد پوله کاوش و بررسی چگونگی ارتباط با دنیای بیرونی است که با تأکید بر مؤلفه های زمان و مکان صورت می گیرد. تأکید بیدل دهلوی به «زمان» و «صیرورت» و ابعاد معرفت شناسی آن چه در مثنوی ها و چه در غزلیات از مؤلفه های اصلی اندیشه ی اوست. بیدل در غزلیاتِ خود از طریق نمادها، تصاویر و استعارات، فضایی سوررئالیستی خلق می کند و برداشت متفاوت خود از زمان را که مطابق با جهان بینیِ عرفانی اوست ارائه می دهد. این پژوهش در پی آن است که ضمن ترسیم همبسته های مفهومی زمان و شبکه تصویری آن، مبانی فلسفی و عرفانی تلقی بیدل از زمان یعنی اندیشه وحدت وجود و حکمت هندی را نشان دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفاهیم و تصاویر مرتبط با مقوله زمان در غزلیات بیدل دهلوی می پردازد و با رویکرد نقد مضمونی بر محوریت آرای پوله، ادراک بیدل از زمان حال، گذشته و آینده را در آیینه ی تصاویر تکرارشونده بررسی می کند. دست آورد این تحقیق، این است که بیدل بنا به آموزه های حِکمی ِهندی و عرفان اسلامی به مراقبه و مکاشفه و تأمل و شهود بسیار بها می دهد و بسامد بالایِ واژگانی همچون «لحظه، لمحه، دَم و آن»، و دیگر ترکیباتِ مشابه مانند «چشم بر هم زدن»، «طَرفه العین» و «کاغذِ آتش رسیده»، «برق و شرر»، «برگ کاه در مقابلِ آتش، گردش چشم، آهوی رمیده.....» نشان از توجه بیدل به مقوله زمان است.
جلوه های عاشقانه نظام وحدت وجودِ ابن عربی در رباعبات و غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
51 - 70
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که به واسطه محیی الدین ابن عربی به طور منسجم مطرح گردید، اندیشه وحدت وجود است. این اندیشه تاثیرات چشم گیری بر برخی اندیشمندان همچون بیدل دهلوی گذاشت. یکی از مسائل وحدت وجود، عشق در هستی است که ابن عربی و به تبع، بیدل در آثارشان به زوایای آن پرداختند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در پی واکاوی تاثیر ابن عربی بر بیدل در مسأله عشق در هستی می باشد. یافته های پژوهش عبارت اند از اینکه بیدل در رباعیات و غزلیات خود با طرح بحث هایی مانند سریان عشق در نظام وحدت وجود، اندوه و عشق، عشق مجازی و شهید عشق در راستای مکتب وحدت وجود پرداخته که با نظام عرفان اسلامی ابن عربی هماهنگ است. حضور عشق در عرفان حضوری نشاط آفرین و هیجان انگیز است. از نگاه ابن عربی و بیدل عشق در همه هستی مبتنی بر تفسیر عرفانی از وجود سریان دارد. در این تفسیر عشق همان نَفَس رحمانی است که حرکت و جنبش دایره وجود در قوس نزولی و صعودی بر آن تکیه دارد.
تحلیل درون مایه های عرفانی و اخلاقی در داستانی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
47 - 70
حوزه های تخصصی:
مثنوی «عرفان» یکی از مهم ترین آثار منظوم بیدل دهلوی است که برمبنای عشق و با تبیین رابطه خداوند و انسان آغازمی شود و به شرح حقایق کائنات و نکات عرفانی- فلسفی و مسائل جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی می پردازد. بیدل در این مثنوی - چنانکه رسم عرفاست - مطالب خویش را با داستان پردازی های خاصّ همراه می سازد. یکی از تأثیرگذارترین حکایات این مثنوی، داستان «کامدی و مَدَن» است؛ بیدل با طرح مفاهیم اخلاقی و عرفانی در این داستانِ عاشقانه، طالبِ حقیقی را برای حصول به معرفت و کمال، به مکاشفه درونی دعوت می کند و تنها راه وصول به معشوق حقیقی را فانی شدن در دریای عشق می داند. پژوهش حاضر ضمن معرّفی این داستان، به تحلیل و تبیین درون مایه های آن پرداخته است. براساس یافته ها، پیکره اصلی این داستان برپایه عشق، عرفان و اخلاق بنا شده است؛ از نگاه بیدل، عشقِ حقیقی با هستی عاشق سرشته شده و عاشق را تا سرحدّ مرگ و جنون می کشاند، امّا با امید، سعی و همّت و صبر و توکّل می توان به وصالِ جاودانگی نائل آمد.
تصویر حجمی؛ بررسی بوطیقای تصویری شعر حجم در سبک هندی (مطالعه موردی: اشعار بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۰۵-۶۷
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین گزاره ها در فهم حجم گرایی این است که این جریان هیچ ادعایی مبنی بر تازه بودن بوطیقای تصویری خود ندارد. در بیانیه حجم گرایی به صراحت به وجود موارد مشابه در شعر کلاسیک فارسی اذعان و اشاره شده است. رؤیایی نیز به عنوان رهبر جریان حجم، بارها در یادداشت های خود به این موضوع اشاره کرده است که حجم گرایی تجربه ای جدید نیست، بلکه حاصل تمرکز بر شکل خاصی از تصویرپردازی و نگاه است. از سوی دیگر ذهنی گرایی شعر حجم هنگام ساخت تصاویر حجمی، شباهت معناداری با مدلی از تصویرپردازی انتزاعی شاعران سبک هندی، به ویژه بیدل دهلوی دارد. در این مقاله پس از تعریف و توضیح اصطلاحِ تصویر حجمی، نمونه هایی از این شکلِ تصویرپردازی در شعر حجم تحلیل شده است، سپس با تحلیل نمونه هایی از این مدل تصویرپردازی در شعر بیدل، نشان داده شده که تصویرحجمی یکی از ویژگی های سبکی مشترک شعر یدالله رؤیایی و بیدل دهلوی است.