مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
عطار
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
11 - 38
حوزه های تخصصی:
کنایه به عنوان یکی از ابزارهای بلاغیِ ارزشمند، دارای کارکرد های متفاوتی است. عطار نیشابوری در رباعیات (مختارنامه)با بسامد بالایی از کنایه بهره جسته و توانسته است، غیرمستقیم، معانی گسترده ی عارفانه را با بهره گیری از این ویژگی زبانی و تصویری به مخاطبان منتقل نماید. می توان یکی از دلایل فراوانی کنایه در رباعیات عطار را تناسب آن با قالب مذکور دانست؛ زیرا رباعی، شعری است با خاستگاه مردمی؛ از این رو فرهنگ کنایات در آن نمود بیش تری دارد. در این پژوهش، آشکار می گردد که بالاترین بسامدِ کمّی و کیفی استفاده از بلاغت کنایه در ساختار های سه گانه به ترتیب، مربوط به «کنایه در ساختار فعل، کنایه در ساختار صفت و کنایه در ساختار موصوف» است. ازطرفی، عطار در رباعیاتش از کنایات قریب، بسیار بهره می جوید که یکی از علل این موضوع، ساده گویی و استفاده ی بی تکلّف این شاعر از زبان برای انتقال مفاهیم عرفانی است. همچنین این عارفِ شاعر، علاوه بر بهره گیری از کنایاتی که شاعرانِ پیش از او به کار برده اند، نوآوری هایی در این زمینه داشته است که اغلب این نوآوری ها در ساختار کنایه ی صفت یا موصوف هستند. گفتنی است که این پژوهش به پیوند کنایات رباعیات عطار با آرایه ی بدیعی تضاد نیز اشاراتی دارد.
اثر بخشی معنا و هدفمندی در روان شناسی مثبت گرا از نظر سلیگمن و تطبیق آن با اشعار عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین شاخه های روان شناسی است. این زمینه خاص از روان شناسی بر موفقیت انسان تمرکز دارد. درحالی که بسیاری دیگر از شاخه های روان شناسی بر رفتارهای نابهنجار و دارای اختلال تمرکز دارند. روان شناسی مثبت گرا تمرکزش بر کمک به افراد برای شاد زیستن و رضایت و هدفمندی است. این رویکرد، تأثیر هدف در زندگی و سپری کردن یک زندگی با معنا را - که فراتر از زندگی خوب است - تأکید می کند و آن را یکی از اصول شادکامی می داند. سلیگمن از روانکاوانی است که در نظریه مثبت گرایی در پی هدفی است تا زندگی هدفمند و با ارزش را با ایجاد شرایطی که قابلیت های انسانی را پرورش و ارتقا می دهد به شکوفایی برساند. وی برای افرادی که قابلیت ها و توانمندی های خود را نمی شناسند. توصیه ها و راهکارهایی برای ایجاد زندگی بامعنا و هدفمند ارائه می دهد که در حوزه عرفان نیز قابل بررسی است. عالمان ادبیات و ادبیات عرفانی با استفاده از آموزه های تربیتی و دینی که با روان و باطن انسان ها در ارتباط است. با پرورش رشد قابلیت ها و فضیلت های انسانی، سعی در دگرگون کردن حالات انسان، از تضادها و تعارض ها، و آماده ساختن بستری برای شکوفایی انسان در مراحل مختلف زندگی و ایجاد هدف و معنا در تکامل انسان ها و زندگی با ارزش را دارند. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از آموزه های دینی، به بررسی اشعار عطار و تطبیق آن با نظریه معنایابی در روان شناسی مثبت گرا در ارائه راه های حصول آرامش و امنیت روانی انسان معاصر می پردازد. رسالت انسان عطار و سلیگمن، چراغ راه خود بودن و جستجوگر روشنایی در وجود خود است. انسان جستجوگر تلاش می کند تا معنای زندگی را بشناسد و رسیدن به هسته وجودی خود، شور و سرمستی هستی را درک کند و این یعنی رسیدن به شادمانی اصیل و بهزیستی که باعث می شود انسان هدفمند، احساس آرامش و امنیت کند و ارزشمند باشد.
بررسی تطبیقی رموز عرفانی منظومه ی مهر و ماه جمالی دهلوی با داستان شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
169 - 194
حوزه های تخصصی:
منظومه ی مهر و ماه ، مثنوی عاشقانه ی جمالی دهلوی یکی از مریدان طریقت سهروردیه است. اگرچه این مثنوی در اصل داستانی عاشقانه است که قهرمان داستان در پی رؤیای معشوق از بدخشان به «مینا» سفر می کند؛ اما با تأمّل دیده می شود که طرح داستان با داستان شیخ صنعان منطق الطیر مطابقت دارد و سیروسلوکی روحانی را به تصویر درآورده است، چنان که در منطق الطیر ، شیخ صنعان در پی رسیدن به معشوق از تمام شهرت و اعتبار ظاهری خویش درمی گذرد تا به عشق واقعی دست یابد. در منظومه ی مهر و ماه نیز «ماه» در پی رؤیای خویش با دست شستن از تمامی امکانات، قدم در راه سلوک می گذارد و با گذر از تمامی تعیّنات، فنا را تجربه می کند. در این داستان درویش غار بدخشان و خضر راه دان در رسیدن ماه به مهر و اتّحاد آن ها به عنوان پیر فرزانه نمود می یابند و چون کار دشوارتر می شود، حضرت محمد (ص) همانند داستان شیخ صنعان در رؤیای همراهِ قهرمان ظاهر می شود و به یاریگری می پردازد. رموز عرفانی مطرح در منظومه ی مهر و ماه کاملاً تداعی کننده ی منطق الطیر عطار است. اگر عطار با طرح داستان شیخ صنعان، باری دیگر قدرت عشق را در رسیدن به کمال تبیین می کند، جمالی دهلوی نیز با داستان مهر و ماه ، سفر عرفانی ماه را به تصویر می کشد. صرف نظر از شرایط سن و اختلاف ادیان که عشق شیخ صنعان را به صورت عشقی ممنوع معرفی می کند، در هر دو داستان عناصری چون رؤیای حرکت بخش، شب به عنوان زمان نقطه ی عطف سفر، سفر از شرق به غرب، موانع و خطرات بازدارنده سلوک، هم سویی عقل و عشق، نمود حضرت محمد (ص) در رؤیای همراه قهرمان، گذر از عشق مجازی به عشق حقیقی، در سلوک قهرمانان دیده می شود. این مقاله بر مبنای مکتب فرانسه، به سیرعرفانی ماه و تأثّر آن از داستان شیخ صنعان می پردازد.
منطق الطّیر و دینداری تجربت اندیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
313 - 340
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن هجدهم با تبعیّت از شلایر ماخر، این اندیشه میان فیلسوفان دین رواج یافت که باید دین را به عنوان تجربه ای شخصی از زیر تیغ برهان های عقلانی بیرون آورد و به تجارب دینی و معرفتی اهمیّت بیشتری داد. پس از معرّفی تجربه ی دینی و ویژگی های آن ازنظر فیلسوفان غربی و اینکه تجربه ی عرفانی در زیرگروه تجربه ی دینی قرار می گیرد، این نوع تجربه ازمنظر عارفان و فیلسوفان ایرانی واکاوی می شود. ازآنجاکه سفر یکی از موضوع های اصلی در عرفان بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سفر سفارش می کرده اند و درواقع عرفان و تصوف را نوعی مسافرت دانسته اند که مسافر و سالک، در این مسافرت خداوند را تجربه می کنند و از ابتدای پیدایش تصوف همواره سیروسلوک و طی طریق با واقعیت تصوف آمیخته بوده است و بسیاری از عارفان سیرآفاق را مقدمه ای برای سیر انفس دانسته اند. در این مقاله، عطّار به منزله ی یکی از عارفان و اثرش منطق الطّیر در پیوند با این موضوع با عنوان سفرنامه ای انفسی و روحانی معرفی شده و با نگاهی به اسفار اربعه ی ملّاصدرا، این پندار و ابعاد آن بررسی می شود. به منطق الطیر عطّار به دید سفرنامه ای نگریسته می شود که کاروانی مهجور را تا حریم حضور دستگیری می کند؛ اسفار اربعه در قالب سفری واحد دیده می شود با کاروانیانی که همگی تجربه ای دینی و عرفانی را دریافته اند. مقاله بر این پرسش استوار است که معرفت عطّار بر چه پایه ای قرار داشته است؟ و با کاوشی در منطق الطیر و همگامی با پرندگان به آن می رسد که عطّار علاوه بر اعتقاد به دین تجربه محور، تلاش می کند تا قدم به قدم سالکان را به این تجربه ی دردآمیز برساند. همچنین مقاله ی پیش رو از زبان عطار، ویژگی های تجربه ی دینی و موانع رسیدن به آن و زادوتوشه ی سفری که به این تجربه ختم می شود، بیان شده و محصول این تجربه ی دینی مورد تحلیل قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی استعاره شناختی عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نیست، بلکه اساس تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعاره های شناختی ابتدا در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن آثار هنری، ادبی و عرفانی، آرام آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. عشق به عنوان کلید ی ترین عنصر عرفان، نقش مهمی در متون عرفانی به ویژه عرفانه عاشقانه و ذوقی دارد. این پژوهش برمبنای نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون، به دنبال شناخت عمیق تر تبیین/فهم عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا از منظر شناختی است. در این مقاله عشق به عنوان حوزه مقصد در نظر گرفته شده و حوزه های مبدأ آن در مثنوی های دو شاعر بررسی شده اند. سپس مقایسه ای بین حوزه های مبدأ عشق در آثار ایشان صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علی رغم شباهت دیدگاه دو شاعر نسبت به عشق، بین نگاه مولانا و نگاه عطار، تفاوت هایی وجود دارد. عطار بیشتر به جنبه های قهاریت عشق توجه داشته است، حال آنکه مولانا بیشتر به جنبه های فنا، سرمستی و لذت و ذی شعور بودن عشق توجه دارد. در واقع، سیر تلقی عشق از عطار به مولانا، از قهاریت، کشندگی و نابودگری عشق، به سمت اتحاد، درد و رنج آمیخته با لذت، و شمولیت عشق بوده است.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
تحلیل و مقایسه ی کلیت گرایی در منطق الطیر عطار و فیزیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
197 - 226
حوزه های تخصصی:
تحلیل و مقایسه ی کلیت گرایی در منطق الطیر عطار و فیزیک نوین لیلا غلامپور آهنگر کلایی * محمود طاووسی * * شهین اوجاقعلی زاده * * * چکیده از یونان باستان تاکنون ارائه ی مدلی کلی از جهان موردتوجه فیزیک دانان و فیلسوفان بسیاری بوده است. ازآنجاکه به نظر می رسد اندیشه ی مذکور، اساس اندیشه های عطار را در منطق الطیر تشکیل می دهد؛ بنابراین این پژوهش به مقایسه و تحلیل کلیت گرایی در اندیشه های عرفانی عطار و فیزیک نوین می پردازد. مطابق نتایج، هم عطار در منطق الطیر و هم فیزیک نوین در جست وجوی کل یکپارچه اند. در منطق الطیر انگیزه ی سفر گروهی تمام مرغان جهان برای رسیدن به سیمرغ، درواقع رسیدن به کل یکپارچه بوده است که در عرفان اسلامی به «وحدت وجود» تعبیر می شود. انتخاب آگاهانه ی واژه ی سیمرغ در برابر سی مرغ بیش از واژه ی دیگر می تواند ارتباط، نظم، تقارن و یکپارچگی تمام موجودات جهان را برخلاف وجود اختلاف ظاهری (سی مرغ مختلف) و گوناگونی نیروهای هستی بیان کند. انیشتین (Albert Einstein ) می خواست با نظریه ی یکپارچگی، ذهن خدا را بخواند؛ اما تمام تلاش های فیزیک دانان تاکنون برای رسیدن به کل یکپارچه با شکست مواجه شده است. ازنظر عطار هم یکپارچگی با حقیقت غایی (سیمرغ حقیقی گوهر) غیر ممکن است و سی مرغ تنها با حقیقت وجودی خویش (سیمرغ یا نخستین فعل الهی) به وحدت رسیدند که دیوید بوهم ( David Bohm ) این کل را «نیمه تمامیت های نسبتاً مستقل» می خواند. واژه های کلیدی: تقارن، سیمرغ، عطار، کلیت گرایی، فیزیک نوین، منطق الطیر . * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران lailagholampour@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران tavoosi@riau.ac.ir *** استادیار زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران alizade@riau.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 16/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 2/9/1400
ساختار روایی منطق الطیر عطار و ملاحظات مربوط به اقتباس نمایشی از آن
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
23 - 36
حوزه های تخصصی:
عطار نیشابوری از عارفان و شاعرانِ بزرگ قرن ششم و هفتم، و از پیشگامان داستان سرایی فارسی به حساب می آید و در هر دو جنبه تاثیری عمیق بر عارفان و داستان سرایان بعد از خود داشته است. وی از حکایت و داستان به مثابه ی ابزاری برای تشریح و تایید مفاهیم عرفانی و تشریحِ مراحل سلوک استفاده کرده است. بهرگونه بررسی پیرامونِ عطارِ عارف و عطار داستان سرا، باید پیوندِ این دو بعد را دربر بگیرد. در این مقاله، محتوا و ساختارِ روایی منطق الطیر به عنوان نمونه ای از آثار داستانی عطار بررسی شده است. منطق الطیر گل سرسبد و مشهورترین اثر عطار است و از کل یا برخی از داستان های آن به شکل مستقل اقتباس هایی صورت گرفته است. هدف از بررسی حاضر آگاهی از جنبه های نمایشی اثر و ارائه ی راهکاری برای اقتباس دراماتیک از آن است. مطالعه ی برخی از اقتباس های موجود نشان می دهد که اغلب اقتباس ها وفادارانه بوده است درحالی که در یک اقتباس موفق بایستی زمینه و زمانه و نیز، ملاحظات مربوط به مخاطب و رسانه مقصد در نظر گرفته شود. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی، نخست به معرفی درون مایه ی فکری و ساختار روایی آثار عطار پرداخته ایم. آنگاه با تمرکز بر مضمون و قالبِ منطق الطیر، برخی از ملاحظاتِ روایی مربوط به اقتباس از این اثر را برای صحنه ی نمایش بررسی کرده ایم. در پایان نیز، با نقد و بررسی برخی از اقتباس های دراماتیک صورت گرفته از اثر، پیشنهاداتی برای اقتباس نمایشی از آن ارائه داده ایم. این پیشنهادات احتمالاً خواهد توانست در مورد آثار مشابه مورد تامل قرار گیرد.
بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار بوده است. در این پژوهش، نشان داده شده که مولانا جلال الدین بلخی چگونه در اثر ماندگار خویش، مثنوی معنوی، با طی کردن وادی توحید با سالکان راه طریقت همراه و همگام است. از طرفی چون مثنوی یک اثر تعلیمی تمثیلی است به صورت مختصر به بررسی پاره ای از داستان ها و تمثیلاتی می پردازیم که مولانا در آن به یکی از هفت وادی اشاره کرده است. البته تعداد مقامات در منطق الطیر عطار به طور آشکار هفت وادی ذکر شده است که عبارتند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در میان شاعران عرفانی، عطار است که مرز مقامات را به خوبی مشخص کرده و کتاب «منطق الطیر» خویش را بر پایه همین هفت مقام بنا نهاده و نظمی مشخص و منطقی در سیر بیان اندیشه های عرفانی خویش داشته و توحید را در منطق الطیر بسیار نمایان بیان نموده است. در نتیجه مولانا در مثنوی بر تعداد مقامات مقید نبوده است و تفکیکی میان آنها قائل نیست. او نیز به نظم و ترتیب آن ها نظر نداشته است و یکی از مهم ترین مقامات را هر دو شاعر توحید می دانند.
بازتاب/بازتولید مؤلفه های حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی» شناخته می شود، اندیشه ای اشراقی مبتنی بر نور و ظلمت است که هستی در آن ساختاری ذومراتبی و تشکیکی دارد. با گذشت زمان، پیوند این منظومه فکری با دوران پس از خود گسسته نشده بلکه در طی تاریخ، به شکل های مختلف بازتولید شده است. این تفکر پس از آمیخته شدن با پاره ای مؤلفه های اسلامی به آثار حماسی و عرفانی این دوره راه یافته است. هنگام مطالعه در باب عرفان ایرانی، پژوهشگران، غالباً از غور در منطق الطیر عطار و بررسی آن بی نیاز نیستند، لذا روشن ساختن وجوه مختلف آن، از منظر محتوایی، آمیختگی فرهنگی، ریشه تفکرات، و داد و ستد های عقیدتی و مسائلی از این دست به درک بهتر این اثر و به دنبال آن شناخت کامل تر عرفان خراسان یاری می نماید. تطابق مسئله وحدت وجود در عرفان اسلامی و آفرینش وابسته به نقطه واحد اهورایی در حکمت خسروانی، همچنین مراتب سلسله وار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیوند هرچه بیشتر این مفاهیم در منطق الطیر شده است. عطار متأثر از میراث کهن فرهنگ و فلسفه ایرانی به شرح مفاهیم عرفانی در قالب تمثیل و داستان پرداخته است. در تحقیق حاضر بازتولید پوشیده مؤلفه های حکمت خسروانی را در «منطق الطیر» بررسی کرده ایم.
بررسی ویژگی های اخلاقی و فکری انسان کامل در آثار مسلّم عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جست و جوی انسان کامل و پیروی از او همواره آرمان بشر در طول تاریخ بوده است. عطّار همواره با تأسی به انبیای الهی، به کمال انسانی می اندیشد و معتقد است راه یافتن به دنیای علم و معرفت و حقیقت، فقط با دستگیری انسان کامل میسر می شود. عطار شاعر نام آور قرن هفتم، خود پیر دل سوخته ای است که با عشق الهی برای پیمودن طریق حقیقت، چراغ شریعت را فروزان کرده و فرا راه طالبان حقیقت قرار داده است تا هفت وادی عرفان را از طلب تا فقر و فنا، منزل به منزل طی کنند. او همواره به کمال انسانی می اندیشد و در تمام آثار خود به نوعی موضوع انسان کامل را مطرح می کند. شیخ عطار شاعر و عارف بزرگی است که هم به عرفان نظری هم به عرفان عملی هر دو نظر داشته و بین آنها ارتباط برقرار کرده و بسیاری از نکات اخلاقی را با دقت بیان کرده است که شاید از این حیث در آثارش همانند یک معلم اخلاق عمل کرده است. او با استفاده ی از شیوه ی تمثیل به خوبی توانسته است هم مسائل عرفانی و هم نکات اخلاقی را که برگرفته از فرهنگ قرآنی و دستورات دینی است آشکار کند. این نوشتار بر آن است با روش توصیفی تحلیلی به بیان نگرش و اندیشه عطار نیشابوری در مورد ویژگی های اخلاقی و فکری انسان کامل و چگونگی پیمودن مراحل کمال در آثار مسلّم عطار بپردازد.
بررسی مقایسه ای موضوعات عرفانی در نهج البلاغه و تذکرهالاولیای عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
121 - 142
بدون شک بعد از قرآن کریم، نهج البلاغه، مهم ترین کتاب دینی شیعیان است که تجلی گاه عشق، انسانیت، حکومت، عدالت، تربیت، عبادت و... است. تذکره الاولیاء نیز سرگذشت ها، کرامت ها و اندیشه های نودوشش تن از اولیا و مشایخ با ذکر مقامات و مناقب و مکارم اخلاقی و مواعظ و سخنان حکمت آمیز آنان است و تمام بخش های آن آکنده از حکمت و معرفت و یک اثر بی نظیر عرفانی است. این دو اثر گران قدر، همواره در طول تاریخ، منابع مهمی برای دریافت و درک معانی عرفانی مسلمانان هستند و بررسی مقایسه ای این دو اثر، بی شک زوایای مهمی از تفاوت ها و شباهت ها آن ها را برای پژوهشگران روشن می سازد. در این پژوهش، ابتدا نکات مهم عرفانی، دو اثر استخراج گردید و سپس با بررسی مضامین، موارد مشترک و متفاوت آن ها مشخص شد و بعدازآن با معیار قرار دادن بعضی از آیات قرآن و احادیث نبوی به تحلیل آن ها پرداخته شد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است و سعی شده است به پرسش اصلی پژوهش، یعنی موارد تشابه و تفاوت اندیشه های نهج البلاغه و تذکره الاولیاء پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو اثر از منابع قرآن و سنّت سرچشمه گرفتند؛ ولی دلیل بعضی تفاوت ها، نوع نگرش و تفسیر آن هاست. پس از بررسی و تحلیل نمونه های مستخرج، مهم ترین نتایج به دست آمده عبارت اند از: برتری جنبه ادبی تذکره بر جنبه تعلیمی آن، نگاه دینی و مذهبی و تعلیمی نهج البلاغه، دیدگاه های افراطی بعضی اقوال تذکره، استفاده از آرایه های ادبی در تذکره، تناقض در اقوال و اغراق های داستانی و... باعث تفاوت هایی در این دو اثر گشته است.
بررسی تطبیقی سلوک در آثاری از ادبیات معاصر پارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1224 - 1246
در میان مضامین مشترک ادبیات داستانی جهان، سلوک جایگاه بسیار ویژه ای دارد. هدف از جستار حاضر بررسی تطبیقی میان مقامات سلوک قهرمان داستان در ادبیات انگلیسی با مراحل سفر قهرمان در ادبیات معاصر پارسی است. پیکره انگلیسی، رمان سیر و سلوک زائر به قلم جان بانین (1678) نگاشته شده و مشهورترین اثر ادبی-تمثیلی در باب سلوک در مسیحیت است. قهرمان این رمان «ترسا» نام دارد. پیکره فارسی، داستان ماهی سیاه کوچولو به قلم صمد بهرنگی (1347) است که در آن نویسنده با زبانی تمثیلی به سفر قهرمان داستان و مراحل گذر وی از موانع و چالش های گوناگون پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش، منازل هفت گانه سفر مرغان در کتاب منطق الطیر شیخ عطار شامل «طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا» است. طبق نتایج تحقیق، اختصاص هر دو داستان به حوزه ادبیات عرفانی و برخورداری موضوع مشترکی به نام «سفر» زمینه ساز بروز شباهت های فراوان میان مراحل سلوک قهرمان در دو اثر شده است.
تحلیل مقوله زیبایی در اندیشه عطار با رویکرد به آراء فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
321 - 340
حوزه های تخصصی:
از زمان بی آغاز انسان هرگز نتوانست از چمبره صفت قدیسه زیبایی بی اعتنا بگذرد. به همین دلیل مقوله زیبایی همواره مورد عنایت فلاسفه و نظریه پردازان عرصه هنر و ادبیات بوده است. بدین جهت مقاله حاضر با استناد به مطالعات توصیفی و کتابخانه ای برآن است تا به واکاوی واژگان هم سنگ زیبایی در اشعار عطار بپردازد و آنگاه با مکتب زیباشناسی فلوطین مقایسه نماید و مفارقت ها و مقارنت های دیدگاهشان را واکاوی نماید. بر اساس تتبعات انجام شده تصادمات افکار فلوطین و عطار برآن است که زیبایی امری مدرّج است چه در عالم محسوسات و چه در عالم مغیبات و ماهیِ جان انسان ها در سه بحر متفاوت زیبایی را درک می کند؛ دریایِ حس، دریای عقل و دریای روح. نکته قابل تامّل در بیان افتراق افکار آن دو، این است که عطار حزن و اندوه را بستری برای رسیدن به زیبایی جانان می داند اما فلوطین درک شادی های جمال الهی را زمینه ساز بهجت روح می بیند. علاوه براین عطار که با مفهوم زیبایی از دیدگاه فلوطین مرافق است صبغه دینی و عرفانی را چاشنی درک زیبایی کرده است.
بررسی انسان گونه انگاری خدا در آثار سنایی و عطار از دیدگاه استعاره شناختی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
21 - 40
حوزه های تخصصی:
امور معنوی، مقدس و دینی از اموری هستند، که همواره بشر برای فهم آن ها ناچار از به کارگیری استعاره است. این خاصیت ذهن بشر است که نمی تواند امور مفهومی و انتزاعی را بدون کمک گرفتن از امور مصداقی و فیزیکی بشناسد. امروزه علوم شناختی از جمله زبان شناختی شناختی، بسیاری از استعاره های به کاررفته زبان انسان را تحلیل کرده و نشان داده است که انسان چگونه پاره از امور هستی را درک می کند. هدف این پژوهش بررسی استعاره انسان مدارانه در مورد خداوند است، تا با رویکرد شناختی نشان دهد چگونه خدا در ذهن دو تن از شاعران زبان فارسی، یعنی سنایی و عطار، مفهوم سازی شده است. برای این منظور از دیوان این دو شاعر، تمام ابیاتی که در آن ها اعمال و صفات انسانی برای خدا قیدشده، استخراج گردیده و با نگاشت هرکدام در مقاله ذکرشده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد، در ذهن این دو شاعر به طور مشترک خدا: پادشاه، معشوق، صنعتگر، میزبان، ساقی و جنگجو است و علاوه بر این در ذهن سنایی خدا: آرایشگر، بنّا، نانوا، نویسنده، راهنما؛ و در ذهن عطار هم خدا: صیاد، شعبده باز، آئینه بند، فرمانده، بافنده و نقاش است. در این پژوهش چهره، میان/ کمر، زلف، لب، مردمک چشم، دهان و ... از اعضایی هستند که همراه با شواهدی برای اثبات استعاره بدن مندی از آن ها استفاده شده است.
سیمای نوع دوستانه امام علی(ع) در اندیشه عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
41 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی سیمای نوع دوستانه و ایثارگرانه امام علی(ع) در اندیشه عطار و مولوی پرداخته است. مطالعه آثار آن ها نشان می دهد که علت اقبال انسان امروزی به اندیشه های آن دو، به تأکید آن ها بر ارزش، حرمت و کرامت انسان برمی گردد و مهمترین جلوه آن، دوست داشتن آن ها و خدمت نمودن به آن ها، یعنی نوع دوستی است. آن دو در آثار خود، علاوه بر مدح صادقانه و پاک امام علی(ع) و بیان ویژگی های وی، اشاراتی به حوادث مهم زندگی او دارند، که بیانگر شخصیت نوع دوستانه و ایثارگرانه اوست که خدا درباره اش می فرماید: «و برخی از مردم براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خویش را فدامی کنند». آن ها امام علی(ع) را الگوی بزرگ فضایل اخلاقی، به ویژه محبت، اخلاص، نوع دوستی و ایثار ستوده و مردم را به پیروی از او ترغیب نموده اند. زیرا او، که به گفته عطار «کوه حلم و باب علم و قطب دین» است، اصل نخست در معاشرت با مردم را محبت، احترام و دوستی دیگران دانسته و خطاب به مالک می فرماید: «قلب خویش را از مِهر مردم و دوستی و لطف آنان سرشار کن». درواقع سیره عملی زندگی ایشان احترام کامل و اعتماد به دیگران بوده است». مولوی نیز او را "افتخار هر نبی و هر ولی" دانسته و او را مولای همه زنان و مردان مؤمن می خواند که همواره نوع دوستی را یکی از اصول مهم تعالیم خود شمرده و قلبش مملو از دوست داشتن مردم و هدایت آن ها بوده است.
واکاوی عرفانی معرفت نفس در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
61 - 81
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس، یکی از نیازهای مهم بشر است؛ مکاتب مختلف به نوعی، به آن پرداخته اند. در عرفان اسلامی، توجه ویژه ای به این مسئله شده است؛ به نظر عرفا، انسان در پرتو معرفت نفس، به رشد و کمال می رسد و نیل به معرفت خداوند، تنها از طریق معرفت نفس امکان پذیر می شود. عطار نیشابوری از جمله اندیشمندانی است که تلاش کرده معرفت نفس را درونمایه آثار ادبی- عرفانی خود قراردهد. فهم نوع نگاه این عارف مسلمان به مقوله معرفت نفس می تواند از یک سو، راهگشای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد، از سوی دیگر، به پرسش های مطرح در این زمینه پاسخ مناسب ارائه دهد. این پژوهش، مقوله «معرفت نفس» را از دیدگاه عارف بزرگ مسلمان، عطار نیشابوری، در منطق الطیر بررسی کرده است؛ برای این بررسی، روش توصیفی با تحلیل محتوا اختیارشده است. برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. از روش های توصیفی و استدلال عقلی، برای تحلیل یافته ها، بهره گرفته شده است. ابتدا، مروری کوتاه بر کتاب منطق الطیر و اهمیت و جایگاه معرفت نفس در این اثر انجام شده است، انواع «خود» از دیدگاه عطار، رابطه معرفت نفس و معرفت الله، شیوه سلوک، کسب معرفت و وادی های هفتگانه، خاصیت آینگی متقابل انسان و خدا، نفس امّاره و شیوه مقابله با آن در منطق الطیرمورد بحث قرارگرفته است.
نقد جامعه شناختی سیمای محمود غزنوی در شعر عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
247 - 270
حوزه های تخصصی:
سلطان محمود غزنوی که از پادشاهان مقتدر عهد غزنوی است، جایگاه ویژه ای در ادب پارسی دارد. وی، مانند هر پادشاه و حاکم دیگر، توأم با زمامداری خویش مورد مدح و ستایش قرار گرفته و بخشی از این فرآیند در قالب اشعار مدحی و همچنین در تواریخ تألیف شده در عهد غزنوی ثبت گردیده است. علاوه براین، تصویری خاص و منحصربه فرد نیز از وی در ادب پارسی قابل ملاحظه است که در مورد دیگر زمامداران ترسیم نگردیده است و آن معرّفی او به عنوان نماد راستین عشق ورزی است که در متون عرفانی با نگرشی متمایز و ممتاز بیان گردیده است. در شعر عطّار، محمود غزنوی با سیمایی منحصربه فرد معرّفی می شود. سیمای محمود، علاوه بر موارد مذکور، بیانگر شاهی آرمانی و متعالی است. شاه آرمانی، یکی از نظریه های مطرح و عام در ادب و اندیشه ایرانی است. قدمت این اندیشه فراتر از آن است که بتوان تاریخ مشخّصی را برای شکل گیری آن بیان کرد. در اندیشه عطّار، مسأله شاه آرمانی با شخصیّت تاریخی محمود غزنوی تلفیق گردیده است. این رویه، تحت تأثیر شرایط نابسامان اجتماعی و عدم کفایت شاهان زمانه صورت گرفته است که منجر به تحلیل رفتن علم، ادبیّات و فرهنگ شده است. این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی ، برمبنای نظریه جامعه شناسی ادبی است و با استقاده از روش کتابخانه ای- اسنادی صورت می پذیرد.
تحلیل مصیبت نامه عطّار بر پایه نظریه «بازی» از دیدگاه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بازی» که در معنای عام فعالیتی سرخوشانه محسوب می شود، از زمان اندیشمندان یونان باستان تا امروز، در معانی و کارکردهای گوناگون، به عنوان اصطلاحی برجسته در حوزه های مختلف کاربرد داشته است. میخائیل باختین، اصطلاح «بازی» را به عنوان امری جدی، هدفمند و ایدئولوژیک در پیوند با سیاست، اجتماع و متون ادبی مورد توجه قرار می دهد و آن را عامل برهم زدنِ سامانِ گفتمانِ تثبیت شده می داند. از دید او بازی از طرق مختلف به متن خاصیت مکالمه گری می بخشد. مصیبت نامه عطّار یکی از متن هایی است که در عناصر و ساختار آن، می توان بازی مورد نظر باختین را ردیابی کرد. این منظومه از سامان مسلط و غالب اجتماعی، مذهبی و عرفانی زمانه خود عبور می کند و عناصری چون کارناوال، ژانرهای گفتگوی سقراطی و ساتیر منی په در شکل آیرونی و نیز نقیضه به عنوان وسایط بازی، در آن، حضوری برجسته دارند. این جستار با روش تحلیلی – توصیفی، عناصر یاد شده را در مصیبت نامه عطّار تحلیل می کند و روشن می سازد که عطّار در مصیبت نامه، با تمرکز بر بخشی از متون عرفانی پیش از خود و گفتمان مسلط بر آنها، ساختاری آیرونیک و نقیضی پدید آورده و بدین ترتیب موفق شده است به بازی با عناصر مختلف این متون بپردازد و از این رهگذر، میان عناصر مختلف متن خود و متون پیشین و نیز آواهای گوناگون حوزه عرفان و تصوّف مکالمه ایجاد کند.
بررسی پژوهش های عطّارشناسی در حوزه مقالات ( 1370 تا 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پژوهش های عطّارشناسی در حوزه مقالات از سال 1370 تا پایان سال 1397 بررسی شده است. هدف پژوهش بررسی کمیّت و کیفیّت پژوهش های عطّارشناسی در مجلات علمی پژوهشی است، پژوهش ها در سه مؤلّفه سیر تاریخی، رویکرد به آثار عطّار و محورهای موضوعی به بحث گذاشته شده. در این زمینه، طی این سال ها تعداد 280 مقاله در 45 مجله علمی پژوهشی چاپ شده است، تعداد 452 نویسنده از 88 دانشگاه ملی، آزاد، پیام نور و غیر دانشگاهی در نگارش مقالات مشارکت داشته اند. حاصل پژوهش، بیانگر رشد عطّارپژوهی در دهه هشتاد و نود است، از آثار عطّار، منطق الطیر در صدر پژوهش ها قرار دارد، موضوع های «بررسی محتوایی آثار»، «تحلیل آثار عطّار براساس نظریه های ادبی»، «تحلیل ساختاری و زبانی و بلاغی عطّار»، «بررسی تطبیقی» و «نقد آثار و اندیشه» محورهای اصلی موضوع عطّارپژوهی در این سال ها هستند. از نیمه دوم دهه هشتاد به بعد، تحولات در تحلیل محتوایی ایجاد شده، نگرش ها به محتوای شعر عطّار تغییر کرده و حتی اندیشه هایش نیز نقد شده است. تحول اساسی پژوهش ها، توجه به بررسی تطبیقی آثار عطّار با آثار بین المللی و تحلیل آثار وی براساس نظریه های ادبی است که از دهه هشتاد تاکنون در حال افزایش است، ولی در زمینه بررسی زبان شناسی و بلاغت، پژوهش های اندکی دیده می شود.