مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
زبان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال سوم مرداد ۱۳۹۹شماره ۲۶
100 - 110
حوزه های تخصصی:
امروزه دوزبانگی و چند زبانگی یک پدیده ی جهانی است و تقریبا به ندرت می توان کشوری را سراغ داشت که دست کم بخش کوچکی از جمعیت ان به دو یا چند زبان تکلم نکنند. (بیالسیتوک ,1988) .دو زبانگی امری شایع است و در حدود پنجاه درص د م ردم جهان دو زبانه یا چند زبانه هستند. تحقیقات اخیر تفاوتهایی را بین دو زبانه ها و یکزبانه ها در حوزه ه ای مختل ف نش ان داده است .(کالو و همکاران، .(2014اگر زبان کودک و زب ان آموزش متفاوت باشد پدیده ی دوزبانگی به وجود می آی د ک ه در آن فرد علاوه بر زبان م ادری بای د زب ان دیگ ری را نی ز بیاموزد.کسانی که به زبان های مختل ف ص حبت م ی کنن د،نظام های شناختی متفاوت دارند و ای ن نظ ام ه ای ش ناختی متفاوت بر روش تفکرش ان درب اره جه ان ت أثیر م ی گ ذارد. استدلال میکند که زبان اندیشه را تعیین میکن د ازاینرو افراد چندزبانه دارای الگوهای مختلف فکری برای ه ر زبان هستند.
بازنمود رابطه انسان و جهان در نظام نوشتاری و فرهنگی چین
رابطۀ زبان و اندیشه در فهم هستی همواره یکی از دغدغههای فکری دیرینه در علوم انسانی بوده و بررسی رابطۀ این دو متغیر به فعالیتی علمی و دانشگاهی تبدیل شده است. این در حالی است که با طرح نظریاتی نظیر «چرخش زبانی» و نقدهای وارد بر آن امروزه جایگاه و اهمیت زبان در آفرینش از ابزاری برای ایجاد ارتباط و انتقال اندیشه خارج و همچون ابزاری برای شکلدهی و مکاشفۀ جهان بیرونی مطرح شده است. این مقاله، ازمنظری میانرشتهای، رابطۀ زبانی انسان و هستی را در نظام نوشتاری و اندیشگانی چینی، بهعنوان دو بخش مهم نظام ارتباطی، بررسی میکند و بر اهمیت همبستگی بین زبان و اندیشه برمبنای تأملات فرهنگی در زبان و خط چینی تأکید خواهد کرد. ازمنظر این مقاله، نظام نوشتاری چینی، درمقام تنها نظام ارتباطی کهن جهان که از آغاز پیدایش تا کنون چون رشتهای بههمپیوسته تکامل خود را در ادوار مختلف تاریخی چین پشت سر گذاشته و بهمانند حاملی برای انتقال فرهنگ و تفکر چین به بقای خود ادامه داده است، میتواند همچون جعبۀ سیاهی برای فهم و کشف بنیانهای هستیشناسی انسان عمل کند. برایناساس، این مقاله با استفاده از آموزههای برخی از شاخصترین نظریات زبانی معاصر، ضمن بررسی نظام نوشتاری زبان چینی در عصر باستان، میکوشد ازمنظری فرهنگی به این پرسش پاسخ دهد که ارتباط انسان و جهان در نظام نوشتاری و فرهنگی چین چگونه بازتاب یافته است؟
فولکلور ابزاری برای مطالعات فرهنگی (نمونه مورد مطالعه ضرب المثل های همدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
155 - 178
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال مطالعه فنومنی از عناصر فرهنگی مرتبط با فرهنگ عامه همدانی تحت عنوان ضرب المثل است. این پژوهش می خواهد بداند که ضرب المثل های همدانی بیان کننده کدام مسایل و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی برای شهر همدان می باشد. بنابراین، مقاله بر مبنای پژوهش های کیفی تهیه شده است. چارچوب نظری این مقاله نظریه تفسیر فرهنگی کلیفورد گیرتز است بر این مبنا مقاله حاضر اطلاعات جمع آوری شده را با توجه به زیر نظریه های تفسیرگرایی از جمله ساخت گرایی، کارکردگرایی، نشانه شناسی و معنی شناسی بهره می گیرد تا بتواند نقش زبان اجتماعی را برای فولکلور و ضرب المثل های همدانی ترسیم نماید. هم چنین این پژوهش کیفی برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز خود از تکنیک اسناد و مدارک و مصاحبه اپیزودیک بهره گرفته است. این مطالعه در نقاط سنتی شهر همدان مانند سیزده خانه، کولپا، سر دوگوران، چپرخانه، جولان، سرباشاقه، قلعه، سنگ شیر و... انجام شده است. مصاحبه های مربوط نیز با شهروندان سنتی همدان صورت پذیرفته است. لازم به یادآوری است که مصاحبه های صورت گرفته به صورت انتخابی و اشبایی انجام یافته است. تفسیر یافته ها نشان می دهد که ضرب المثل ها در زمینه های گوناگون زندگی اجتماعی کاربرد دارند که شرح آن ها در متن مقاله خواهد آمد.
نگاه انسان شناسی به زبان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
177 - 197
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی، علم مطالعه و شناخت علمی انسان است که به شناخت دانش فرهنگی، ارزش ها، هویت، باورها، فرهنگ، زبان، پدیده های طبیعی، دگرگونی های محیطی انسان در زندگی و غیره می پردازد. یکی از اهداف انسان شناسی، توصیف مسایل عینی و پدیده های مادی و غیرمادی است. انسان در ابتدا از زبان برای توصیف مسایل و پدیده ها استفاده کرده، سپس با عقل و تفکر برای مفاهیم ذهنی به توصیف آن پرداخت. آن چرا که انسان به صورت مشاهده سپس به تفسیر می پردازد از زبان بوده و آن را از نسلی به نسل دیگر چرخانده و می چرخانند. بنابراین توسعه فرهنگی و رابطه آن با زبان از قدیم بوده و هم چنان ادامه دارد. در تقسیم بندی این علم به یکی از شاخه های انسان شناسی فرهنگی می رسیم که زبان شناسی زیرشاخه این علم می باشد. لذا می توان گفت رابطه تنگاتنگ زبان و انسان شناسی، پیوند دو علمی است که با یکدیگر آمیخته و مکمل هم می باشند. هرچند وقتی از یک زبان صحبت می کنیم یعنی از یک فرهنگ صحبت می کنیم. پس زبان دریچه قلبی فرهنگ است، به گونه ای که فرهنگ از طریق یک نظام ارتباطی نمادین که آن را زبان می خوانند انتقال می یابد. به همین دلیل انسان شناسی برای شناخت فرهنگ، به شناخت فرایند درون فرهنگی، توده مردم، دانش عامه مردم همان فولکلورها، آداب و رسوم، باورهای یک قوم یا ملت ازطریق آن شناخت، برای یافتن به آنچه در سراسر زندگی خود به افسانه ها، اسطوره ها روی آورده، تا به پاسخ پرسش ها درباره انسان بپردازد. این موضوع با مطالعه رابطه انسان شناسی و نگاه آن به زبان و فرهنگ عامه، قابل مطالعه و بررسی است که این نوشتار آن را دنبال کرده و به صورت توصیفی، تحلیل این رهیافت ها برای مطالعات انسان شناسی و سهم زبان در فرهنگ چقدر است، هدف اصلی مقاله بوده است.
زبان و هویت؛ تبیین رابطه زبان خارجی و هویت فردی، اجتماعی ، فرهنگی و ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
199 - 299
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، زبان به عنوان هسته اصلی فرهنگ و مؤلفه کلیدی مؤثر در شکل دهی هویت مورد توجه اندیشمندان و صاحب نظران علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. در این میان، نقش زبان خارجی بر هویت مورد تأکید بوده است. بر این مبنا، رویکردهای نظری مختلف چون دیدگاه ورف و ساپیر، سوسور، برگر ، لوکمان، باختین و دیگران بر نقش زبان بر هویت تأکید کرده اند. با توجه به این امر، هدف اساسی این مطالعه، چگونگی پیوند و رابطه یادگیری زبان خارجی بر وضعیت هویتی افراد در ابعاد فردی، اجتماعی، ملی و فرهنگی در جامعه آماری مورد مطالعه می باشد. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و داده های تحقیق با استفاده از روش پرسش نامه جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان و دانش پذیران گروه های زبان خارجی دانشگاه و مؤسسات آموزشی زبانِ شهر کاشان در سال 1391 می باشد که از این میان تعداد 180 نفر به عنوان نمونه تحقیق به روش تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق، رابطه مثبت بین تسلط بر زبان خارجی با هویت فردی (237/0=r) و رابطه منفی آن با هویت ملی (173/0=r) در سطح اطمینان 99 و 95 درصد را نشان می دهد. هم چنین، وجود همبستگی مثبت بین میزان علاقه به زبان خارجی با میزان هویت اجتماعی و هویت فرهنگی به ترتیب برابر با 147/0=r و 200/0=r در سطح اطمینان 99 درصد مورد تأیید قرار گرفته است.
موانع ارتقای زنان در نظام پزشکی ایران: مطالعه ای موردی کیفی در جامعه شناسی آموزش و پرورش پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
11 - 42
حوزه های تخصصی:
صرف نظر از اینکه در یک دهه گذشته سهم زنان در آموزش عالی، به ویژه در مقاطع کارشناسی و عمومی افزایش یافته است و بارقه هایی از گسترش حضور زنان در موقعیّت های شغلی بالاتر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دیده می شود، امّا حضور ایشان در مقاطع بالای تحصیلی و شغلی نظام آموزش پزشکی همچنان اندک و کمرنگ بوده و نابرابری ها و تحریم های اجتماعی مبتنی بر جنسیت در این حوزه چشمگیر است. در این مقاله، با اتخاذ رویکرد روش شناختی کیفی و با استفاده از تکنیک « مصاحبه با مطلعین کلیدی» تلاش شده است فهم شماری از مطلعین کلیدی نظام آموزش پزشکی ایران درباره این موضوع مورد مطالعه قرار گیرد. یافته های این واکاوی نشان می دهد که مشارکت کنندگان، پنج مقوله یا عامل مهم مرتبط با عاملیت و ساختار را به مثابه موانع عمده در مشارکت جدّی و واقعی زنان در مقاطع و مدارج بالای علمی و دانشگاهی نظام آموزش پزشکی مشخص کرده اند. این پنج عامل بازدارنده عبارتند از: « وارد شدن به حوزه ازدواج و خانواده»، « مردسالاری یا پدرسالاری موجود در فرهنگ جامعه ایرانی»، « مسائل مالی و اقتصادی»، « تفاوت های روانشناختی موجود میان دو جنس» و « مسأله رعایت حدود شرعی و عرفی در روابط بین دو جنس». همچنین از نظر مشارکت کنندگان، اگرچه نقش مسئولین و تصمیم گیران نظام آموزش پزشکی در عدم دستیابی زنان به پست های مدیریتی پررنگ است، اما نمی توان نقشی بازدارنده در خصوص ادامه تحصیل زنان برای ایشان قائل شد. من حیث المجموع، می توان عامل « خانواده مردسالار و مبتنی بر کلیشه های جنسیتی» را در صورت بندی تحریم های اجتماعی مبتنی بر جنسیت و سلب فرصت های برابر پیشرفت از زنان در حوزه نظام آموزش پزشکی ایران به عنوان عاملی بسیار مؤثر معرفی نمود.
تحلیل مقایسه ای مجله های علمی عمومی ایران با تاکید بر توانایی آن ها در افزایش سواد علمی مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
43 - 62
حوزه های تخصصی:
این مقاله به این مساله می پردازد که نحوه بازنمایی علم در مجله های علمی عمومی ایرانی از نظر ارتباطی به شکلی ناقص صورت می گیرد و به همین دلیل این مجله ها نقش چندانی در افزایش سواد علمی مخاطبانشان نداشته اند. چارچوب نظری برای تحلیل این مساله با استفاده از نظریه قالب بندی تنظیم شده که بین کیفیت متون علمی عمومی و کیفیت سواد علمی مخاطبان رابطه منطقی برقرار می کند تا بتواند فرآیند اثرگذاری متون ارتباطی را تبیین کند. به لحاظ روش شناسی نیز 144 مجله علمی عمومی (12 شماره از 12 عنوان مجله) را به طور تصادفی انتخاب و تحلیل محتوای کیفی کرده ایم تا توانایی آن ها در افزایش سواد علمی مخاطبان را نشان دهیم. برای انجام این تحلیل، ابتدا مفهوم سواد علمی را براساس مشخصاتی که برای فرد باسواد علمی تعریف شده، عملیاتی و چهار مولفه بازنمایی ویژگی های کنش علم محور، ویژگی های نگرش علمی، تاثیرات اجتماعی علم و ویژگی های هنجاری علم را شناسایی کردیم. سپس چنین فرض کردیم که چنانچه این ابعاد چهار گانه در متن علمی عمومی بازتاب یافته باشند، در این صورت می توان قضاوت کرد که چنین متونی قابلیت افزایش سواد علمی مخاطبان را دارند. تحلیل این مجله ها، امکان مقایسه آن ها را نیز فراهم آورد و نتایج نشان می دهند که مجله « نجوم»، بیش از یازده مجله دیگر، متونی را تولید کرده که توانایی افزایش سواد علمی مخاطب را دارند.
رابطه معماری مجتع های مسکونی شهری با سرمایه اجتماعی ساکنین (مطالعه موردی مجتمع های شهری اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
105 - 132
حوزه های تخصصی:
فضا بستری است که فعالیت ها و رفتارهای انسانی در آن شکل می گیرد و روابط اجتماعی و فرهنگی انسان ها با یکدیگر در این عرصه اتفاق می افتد بنابراین همچون ساختاری است که می تواند در کنار مجموعه ای از قابلیت ها, محدودیت هایی هم برای کنشگران فراهم آورد. جبرگرایان محیطی و طرفداران رویکرد جبریت معماری معتقدند هرنوع تغییر در محیط به تغییر در رفتار اجتماعی منجر می شود درواقع ساختار های محیطی چه محیط ساخته شده و چه محیط زمینی تعیین کننده اصلی کنش انسان هستند به تعبیر آلتمن محیط سکونتگاه در شکل گیری ارتباط افراد و هنجارهای ناشی از آن تاثیر دارد از این جهت توجه به رویکردهای انسان گرا در معماری سکونتگاه های جمعی یک ضرورت حیاتی است چرا که توجه به چنین زیرساخت هایی می تواند زمینه ساز ارتباط و پیوند ساکنان، تقویت حس تعلق و تعهد اجتماعی, اعتماد متقابل، پایبندی به هنجارها و موازین اخلاقی و در یک کلام سرمایه اجتماعی اجتماعی باشد منظور از سرمایه اجتماعی سرمایه و منابعی است که افراد و گروه ها از طریق پیوند با یکدیگر می توانند بدست آورند به تعبیر دیگرسرمایه اجتماعی امر رابطه ای بوده و در شبکه روابط اجتماعی و تعامل بین افراد شکل می گیرد و به تعبیر پورتز , سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت می شود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی, فرد بایستی با دیگران رابطه داشته باشد و در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات می باشند. با توجه به عنصر رابطه ( تعامل اجتماعی ) به عنوان هسته اصلی سرمایه اجتماعی , شکل و قالب طراحی فضای مسکونی می تواند بستر لازم برای یرقراری رابطه بین افراد نقش مهمی ایفا کند. نوشتار حاضر با این رویکرد به بررسی رابطه ی بین معماری مجتمع های آپارتمانی و سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق به مطالعه رابطه معماری مجتمع های آپارتمانی با سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق از نوع علی- همبستگی بوده و در شهر اردبیل به بررسی دیدگاه ساکنین در خصوص کیفیت معماری مجتمع های مسکونی می پردازد جامعه آماری کلیه ساکنین واحدهای آپارتمانی سه واحد و بیشتر می باشد (120000)که از بین آن ها390 نفر به طور تصادفی مورد مصاحبه و پرسشگری قرار گرفتند یافته ها نشان می دهند که: کیفیت طراحی واحدهای همسایگی/کیفیت طراحی طبقات مجتمع/تعداد طبقات واحدها/ معماری و طراحی مجتمع/فضاهای عمومی و مشترک مجتمع/احساس امنیت در مجتمع آپارتمانی بر سرمایه اجتماعی تاثیر معناداری دارند. تاثیرکیفیت استقرار واحدهای مجتمع های بر سرمایه اجتماعی ساکنین تایید نشد.
بررسی تاثیر دوسویه ذهن و زبان با تکیه بر منطق در اندیشه ویتگنشتاین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
43 - 64
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیر دوسویه ذهن و زبان با تکیه بر منطق در اندیشه ویتگنشتاین تحلیل ذهن یکی از پیچیده ترین حوزه های دانش است که پرسش های فراوانی در زمینه آن برای انسان وجود دارد. بنیادی ترین پرسش در میان انبوه مسائل موجود، بحث نحوه ارتباط ذهن با زبان است، این که تأثیر و تأثر این دو قوه بر یک دیگر چگونه است و به چه نحوی شناخت جهان پیرامون را در پی دارند. پرسش ها در باب ارتباط ذهن و زبان را با سه روی کرد فلسفی، روان شناسی و فیزیولوژیک می توان بررسی نمود. فیلسوفان معمولاً با جنبه فیزیولوژیک چندان میانه ای ندارند اما گاهی با بررسی های روان شناسانه وجه اشتراک هایی پیدا می کنند. در میان نحله های فلسفی معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی بسیار بدان پرداخته اند. ویتگنشتاین به عنوان پدر معنوی این نحله با تحلیل ساختار منطقی زبان، چارچوب های درست و نادرست مفاهیم ذهنی را بررسی و تحلیل نموده که در پژوهش پیشِ رو مورد ژرف کاوی و تدقیق قرار گرفته است. مسأله بنیادین و زیرساختی ما در این پژوهش، نحوه ارتباط ذهن و زبان و تأثیر دو سویه آن ها در بحث شناخت منطقی جهان است. از این رو، با توجه به اهمیت ملاک های منطقی زبان نزد ویتگنشتاین، ساختار درست فهم انسان را بررسی نموده ایم.
بررسی کارکرد ترجی و اشفاق در زبان و بلاغت فارسی با استشهاد از زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
363 - 394
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مغفول در بلاغت فارسی، مبحث «اشفاق» است که قسمی از ترجی به شمارمی آید. اشفاق با ابزارها و کارکردهایی مشخص، بحثی قابل توجه در نحو و بلاغت عربی است و بایسته است در بلاغت فارسیِ مبتنی بر بلاغت عربی نیز جایگاه خویش را بیابد. این مقاله بر آن است مبحث اشفاق را در زبان و بلاغت فارسی تبیین کند و با استشهاد از زبان حافظ به تعریف و تثبیت جایگاه آن در علم معانی فارسی بپردازد. بدین منظور پس از بیان کلیاتی درباره ترجی و اشفاق در لغت، نحو و بلاغت عربی، جایگاه آن را در بلاغت فارسی می کاود و با روشی توصیفی تحلیلی، ابزارها و کارکردهای آن را در غزلی از حافظ بررسی می کند. علاوه بر آن با طرح نکاتی نو تحت عنوان «کارکرد فعل خواستن در تبدیل خبر به انشا» و «امکان تفکیک تمنی و ترجی در بلاغت فارسی» مباحثی قابل اعتنا را به ساحت علم معانی عرضه می کند.
خوانش هرمنوتیکی غزلی از مولانا با تکیه بر نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائه روش های مختلف است. گادامر یکی از نظریه پردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشه های او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار می رود. تاریخ مندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیش داوری ها در فهم متن، گفت وگوی متن و مفسّر و امتزاج افق های دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، می توان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژه نگاه خواننده عرضه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشته اند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افق های دید و گفت وگوی متن با مخاطب از آن سخن می رود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث می شود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبت به غزل او پیش داوری هایی داشته باشند که به افق دلالت های معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشان دهنده حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگی ای است که مفسّر در آن به سر می برد.
سراینده ی پندنامه کیست؟
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل سبک شناسی داستان(قلتشن دیوان)جمال زاده
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل شیوه های بیان و استدلال در زبان دیوانگان عطار
حوزه های تخصصی:
ادبیات، زبان و سؤال از بودن
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی ساختاری دو اثر طالبوف (احمد – مسالک المحسنین)
حوزه های تخصصی:
رویکرد «باهم آیی» درترکیب های وصفی و اضافی مثنوی مولاناجلال الدین محمد بلخی
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از ویژگی های سبکی مولانا جلال الدین محمد بلخی است. گاهی این هنجارگریزی ها جنبه ای بسیار هنرمندانه به سخن وی می دهد. در این زمینه پژوهش پیش رو تلاش داشته است تا به بررسی ترکیب های وصفی و اضافی در مثنوی مولانا بپردازد؛ ترکیب هایی که به صورت دل خواه مولانا، دچار تغییر در سطح ساخت و معنا شده است. البته این تغییرات در جهت هنری زبان صورت گرفته و آن را از زبان هنجار جدا ساخته است. تعبیری که برای این گونه ترکیبات می توان آورد «باهم آیی» است که تفاوت آن با ترکیب دستوری، هنجارگریزی در معناست.در این مقاله نتایجی جالب توجه حاصل شده که از جمله آن می توان به«باهم آیی» های انتزاعی اشاره کرد. این ترکیب ها که نتیجه ذهن خلاق و قاعده ناپذیر مولاناست، هم در شعر شاعران پیشین بی سابقه است و هم برانگیزاننده ذهن مخاطب به سوی جست و جو در پیوند دادن اجزای یک ترکیب و یافتن رابطه معنایی در آن هاست
نقد و تحلیل سبک شناسی کشف الحقایق عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار کوشش می شود ویژگی های سبکی کشف الحقایق – به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نثر عرفانی- بررسی و با غور در سطوح زبانی، نحوی و زیبایی شناسی، سیمای روشنی از این کتاب ارائه شود. شکی نیست که واکاوی هر اثر، جهت شناخت دقیق آن، راهگشای درک زمانه تألیف آن اثر و دست یابی به شاخصه های فکری مؤلّف است. گمان می رود در سطح زبانیِ کشف الحقایق خصلت های آوایی، واژگانی و نحوی، مشخص و سادگی باشد. در سطح ادبی این مقاله به صناعات ، و آرایه های ادبی نثر نسفی خواهد پرداخت تا به شگردهای بلاغی و ابهام های رنگارنگ اگر در آن باشد راه جوید. کشف الحقایق متعلّق به دوره حاکمیّت مطلق نثر فنّی است؛ امّا محتوایِ عرفانی آن و گزینشِ زبانِ ساده برای این نثر، آن را از تألیفات هم عصرش ممتاز کرده است. اگرچه سادگی و سهولت زبان، جهت انتقال بهتر و آسان ترِ مفاهیم به مخاطبِ عام، از ویژگی نثرهای تعلیمیِ عرفانی و جزء لاینفک آن است؛ در این اثر، نه ویژگی زبانی و ادبی، نه تناقضات و شطحیّات، بلکه غنای مفاهیم و وفور اصطلاحات فلسفی باید سبب دشواری متن شده باشد. و به طور کلی چهارچوب نثر آن مبتنی بر سادگی و نزدیک به نثر سامانی، مرسل، است. امّا درک فحوای کلام نسفی به دلیل بهره از مفاهیم انتزاعی با دشواری روبه رو است.
تحلیل زبان غنایی غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان پدیده ای پیچیده است که از ابعاد گوناگون قابل مطالعه است، از یک سو وسیله ارتباط بین افراد جامعه و به بیان دیگر مهم ترین نهاد اجتماعی است و از سوی دیگر زبان، ابزار بیان افکار و احساسات است. با تبدیل نظام آوایی زبان به نشانه های معنایی، کارکرد زبان از ارتباط و انتقال، به خلق موقعیت های نو برای خواننده و شنونده ارتقاء می یابد. زبان در این مرحله با دو فرایند خودکاری و برجسته سازی مواجه می شود. انحراف از قواعد زبان معیار و افزودن قواعدی بر آن ( برجسته سازی،آشنایی زدایی،هنجار گریزی و قاعده افزایی) به آفرینش هنری انواع ادبی می انجامد. نظریه های ادبی در تحلیل علمی انواع ادبی، گام های مهمی برداشته اند اما هر نوع ادبی را نمی توان با هر نظریه ادبی بازخوانی کرد، به نظر می رسد زبان شناسی فرمالیستی در زمره نظریه هایی است که به مدد آن می توان اصول زبان غنایی را از متن استخراج و تحلیل نمود. از منظر زبانی، غزل های غنایی، کارکردی شخصی، عاطفی و ادبی دارند و جهت گیری پیام معمولاً به سوی گوینده یا به سوی خود پیام است و نقش ادبی زبان در قاعده افزایی ها و هنجار گریزی های متعدد نمود می یابد. این مقاله سعی دارد تا ضمن تعریف و بررسی مفاهیم بنیادینی چون زبان، ادبیات و شعر غنایی به عنوان زمینه های اصلی بحث، به تحلیل معیارهای زبان غنایی دست یابد و سپس مطابقت این معیارهای زبانی و ادبی را در تحلیل غزلی از حافظ به آزمون گذارد.
پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص در رشد حرکتی و زبانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: کارکردهای اجرایی اشاره به استفاده از فرایندهای شناختی برای کنترل افکار و هیجانات دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص زبانی و حرکتی در کودکان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1397-1398 شهر تبریز بودند که از بین آن ها هفتصد نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در گام بعدی از والدین آن ها خواسته شد پرسش نامه های عصب روان شناختی و شخصیتی کولیج (2002) و پرسش نامه مشکلات رشدی و رفتاری کودکان 5 تا 15 سال (نسخه والدین) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون هم زمان و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد نقص در مهارت حرکتی درشت (0/12)، مهارت زبان دریافتی (0/19) و مهارت زبان ارتباطی (0/25) به صورت معنی داری در به وجود آمدن اختلال کارکردهای اجرایی نقش ایفا می کنند. نتیجه گیری: مهارت های زبانی و رشد حرکتی عواملی هستند که در رشد کارکردهای اجرای مؤثرند.