۱.
در سالهای 906 تا 1135 ق/ 1501 تا 1723 م، ارامنۀ قفقاز، اقلیت کوچکی از پادشاهی ایران، در متنی از زمانِ جهانی که خصایص عمدهاش جهانیشدن اقتصاد برمبنای مجموعهای از دولتهای مطلقه است در جغرافیایی از غرب اروپا تا جنوب شرق آسیا به سیاست و تجارت مشغول بودند. اینکه سیاستورزی در چنین سطح و چنین گسترهای برای جمعیتی محدود چگونه ممکن بوده و چه نوع مسائل سیاسی دغدغههای آنان را شکل میداده است اساساً جای سؤال است. بررسی این مسئله ازخلال نظریۀ ساختیابی آنتونی گیدنز و جامعهشناسی تاریخی مکمّل آن روشن میکند که حرکت فزایندۀ نظام اجتماعی ارامنه بهسمت منابع اقتداری و گونههای تازهای از منابع تخصیصی با قابلیت انتشار بالا در زمان ـ مکان اجازۀ فعالیت با آن دامنه و در آن سطح را فراهم میکرده و مسائل سیاسی جاری ایشان نیز ناشی از همین منابع و معطوف به حفظ آنها بوده است.
۲.
جام جهاننمایِ جمشید و کیخسرو مشهورترین جامهایِ ویژۀ متون و روایات ایرانی است. غیر از توضیحات منابعِ ادبی، تاریخی، داستانی، و فرهنگهای قدیم، محققان دورۀ معاصر از حدود 150 سال پیش تاکنون به این دو جامِ نامدار پرداخته و نکات بسیاری را دراینباره مطرح و روشن کردهاند؛ اما با جستوجوهای بیشتر در مآخذ مختلف باز اسناد، گواهیها، و توضیحات جدیدی دربارة این موضوع یافت میشود. در این مقاله، پساز مروری کوتاه بر مهمترین نظریات و تحقیقات مربوط به جام جمشید و کیخسرو، برخی نکتهها و شواهد نویافته یا کمتر توجهشده از منابعِ متعدد ادبی، تاریخی، و داستانی دربارۀ این دو جام در هفت بخش/ موضوع بررسی شده است: 1. منشأ و الگویِ جامِ جهاننما؛ 2. قدمت، اصالت، و استقلالِ جامِ جمشید و جام کیخسرو؛ 3. چگونگیِ ساختهشدنِ جامِ جم؛ 4. جنسِ جامِ جهانبین؛ 5. رابطۀ جامِ گیتینما و آب؛ 6. فرجامِ جام؛ و 7. توضیحها و تفسیرهای جامِ جهاننما.
۳.
رابطۀ زبان و اندیشه در فهم هستی همواره یکی از دغدغههای فکری دیرینه در علوم انسانی بوده و بررسی رابطۀ این دو متغیر به فعالیتی علمی و دانشگاهی تبدیل شده است. این در حالی است که با طرح نظریاتی نظیر «چرخش زبانی» و نقدهای وارد بر آن امروزه جایگاه و اهمیت زبان در آفرینش از ابزاری برای ایجاد ارتباط و انتقال اندیشه خارج و همچون ابزاری برای شکلدهی و مکاشفۀ جهان بیرونی مطرح شده است. این مقاله، ازمنظری میانرشتهای، رابطۀ زبانی انسان و هستی را در نظام نوشتاری و اندیشگانی چینی، بهعنوان دو بخش مهم نظام ارتباطی، بررسی میکند و بر اهمیت همبستگی بین زبان و اندیشه برمبنای تأملات فرهنگی در زبان و خط چینی تأکید خواهد کرد. ازمنظر این مقاله، نظام نوشتاری چینی، درمقام تنها نظام ارتباطی کهن جهان که از آغاز پیدایش تا کنون چون رشتهای بههمپیوسته تکامل خود را در ادوار مختلف تاریخی چین پشت سر گذاشته و بهمانند حاملی برای انتقال فرهنگ و تفکر چین به بقای خود ادامه داده است، میتواند همچون جعبۀ سیاهی برای فهم و کشف بنیانهای هستیشناسی انسان عمل کند. برایناساس، این مقاله با استفاده از آموزههای برخی از شاخصترین نظریات زبانی معاصر، ضمن بررسی نظام نوشتاری زبان چینی در عصر باستان، میکوشد ازمنظری فرهنگی به این پرسش پاسخ دهد که ارتباط انسان و جهان در نظام نوشتاری و فرهنگی چین چگونه بازتاب یافته است؟
۴.
کیش زردشتی ازجملۀ ادیان کهن جهان است که اسناد و مدارک آن در اغلب زبانهای کهن و تمدنهای باستانی پراکنده است و طنین پژواک آن از گذشتههای دور تا به امروز به گوش میرسد. در همۀ سرزمینها و فرهنگها ردّ آن را میتوان یافت. از شرق دور تا خاورمیانه و اروپا و امریکا، متون زردشتی در کتابخانههای بزرگ بهعنوان میراث بشری نگهداری میشوند. هند دراینمیان موقعیت ویژهای دارد. گذشته از پیوندهای عصر وداها و گاهان، سرزمین هندوستان پذیرای زردشتیان ایرانی مهاجر در روزگار پساز ساسانیان بود و بدینترتیب، بخش بزرگی از اسناد و مدارک فرهنگی ایران طی هزارۀ اخیر به هند انتقال یافت. شناسایی و معرفی این اسناد نقش مهمی در روشنکردن زوایای تاریک تاریخ کیش زردشتی دارد. در مقالۀ پیشِرو یکی از این اسناد، سرودهای از ادهارو کرساسپ
۵.
از دیرباز در ایران، برای سرگرمی، انواع معرکهها برگزار میشده که هریک آدابی داشته است. در این مقاله، ضمن اشاره به معرکههای نمایشی و بازی و کلامی و انواع هریک، نوع و شیوۀ آن را ازمنظر شرقشناسان و سفرنامهنگاران بررسی میکنیم. فایدۀ این بررسی روشنشدن ابعاد این معرکههاست که گستردگی فراوانی در نقاط ایران دارد. سفرنامهنگاران گاه به جزئیات اشارههای روشنگرانه داشتهاند که در منابع و متون ایرانی کمتر بدان اشاره شده و چون برای نویسندۀ ایرانی امری آشنا بوده از ذکر جزئیات پرهیز کرده است. در این مقاله، باتوجهبه آثار 25 مستشرق و سفرنامهنویس و با اتکا به آثار و متون فارسی برای تکمیل تحقیقات، ابعاد معرکههای ایرانی روشن شده است. در این پژوهش، معلوم میشود برخی از آئینهای نمایشی در ایران پیشینهای طولانی دارد و برخی دیگر بهکلی از یاد رفته یا تحول و تغییر یافته است. از این آئینها اصطلاحات و واژگانی در زبان مردم باقی مانده است که بهعلت ازمیانرفتن آئین نمایشی آن اصطلاح بر ما روشن نیست. چنین مطالعاتی جز آنکه ما را با فرهنگ عامه و زندگی گذشته آشنا میکند زمینهای برای مطالعات ادبیات نمایشی نیز است.
۶.
پرچم جزو عناصرمتمایزکننده بین تمدنها و فرهنگهای بشریت است که آن را میتوان نماد اتحاد ملی هر تمدنی دانست که در هر دوره ایدئولوژی خاصی را بههمراه داشته و انتقالدهندة مبانی فکری اعصار پیشین بوده است. ازاینرو، شکلگیری عصر صفوی در سدة دهم هجری، اتحاد و تحول سیاسی، فرهنگی، و دینی عظیمی را برای ایران بهارمغان آورد، بهطوریکه تثبیت اندیشة اسلامی ـ شیعی در آثار این دوره بهخصوص نسخ خطی قابلمشاهده است. یکی از عالیترین نسخ خطی ایران شاهنامة طهماسب است که در عصر صفوی مصور شد. عناصر نوشتاری نقششده بر پرچمهای موجود در صحنههای رزم بهوضوح تبیینکنندة مضامین اعتقادی آن دوره است که از هنر خوشنویسی بهرههای فراوانی بردهاست. پژوهش حاضر، ضمن شناسایی پرچمها و مفاهیم بهکاررفته در ادبیات آنها، وجوه بصری و بیانی پرچمهای واجد نوشتار را در شاهنامة طهماسبی تبیین میکند. ازاینرو، این مطالعه سه پرسش اساسی را در بر دارد: 1. شاخصترین مؤلفههای بصری پرچمهای موجود در شاهنامه چیست؟ 2. عناصر نوشتاری پرچمهای شاهنامة طهماسب از چه ادبیات، مضامین، و محتوایی برخوردارند؟ 3. مبانی فکری حاکم در تصویرگری پرچمهای شاهنامه چیست؟ این تحقیق بهروش پیمایشی ـ تحلیلی انجام شده است. نوع تکنیک مورداستفاده اسنادی و کتابخانهای است که با بررسی و سنجش نمونههای آماری نگارههای نسخ خطی انجام گرفته است. تحقیق متکیبر منابع دستِاول و تحقیقات معتبر است. نتایج پژوهش نشانگر آن استکه پرچمها با خطهایی ازجمله نسخ، ثلث، نستعلیق، و با رنگهایی همچون لاجورد، طلا، شنگرف، و تزئیناتی ازجمله ختایی و اسلیمی کار شدهاند. چهار الگوی اصلی و غالب در ترکیببندی نقوش پرچمها مشهود است؛ ازجمله: ترنجدار، تکرار منظم نقوش، ساده، و آزاد. پرچمها از نوع نظامی ـ جنگی بوده و عناصر نوشتاری اعم از آیات قرآن، نام خداوند، پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، و شعر در آنها بهکار رفته است. عناصر نوشتاری پرچمها منطبق با اعتقادات، سلیقهها، و مبانی فکری عصر صفوی و همچنین اصالت ایرانیاند و ارادت هنرمندان به دین مبین اسلام و حفظ فرهنگ ایرانی را بازگو میکنند.
۷.
ژانر سامورایی، یکی از مهمترین بخشهای تاریخ سینمای ژاپن در طول هفت دهه از حیات خود، نقش بهسزایی در نضجگرفتن جریانهای هنری شکلگرفته در بطن صنعت سینمای ژاپن، پدیدآمدن ثبات اقتصادی نسبی برای آن، و شناساندن ظرفیتهای هنری و درعینحال سرگرمیسازش به جهانیان داشت. ازآنجاکه مطالعات ژانری در حوزۀ سینما معمولاً بر سینمای هالیوود و بهویژه دوران استودیویی آن متمرکز بوده است کمتر به سینماهای خارج از این محدوده توجه شده است. بااینحال، ژانرهای ارزشمندی چون ژانر سامورایی که عدۀ قابلتوجهی از فیلمسازان بزرگ سینمای ژاپن از نسلهای مختلف چون میزوگوچی (Kenji Mizoguchi, 1898-1956)، کوروساوا (Akira Kurosawa, 1910-1998)، و کوبایاشی (Masaki Kobayashi 1916-1996) در بستر آن کار کردهاند و آثار قابلتوجهی هم ارائه دادهاند موردغفلت واقع شده است. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با بهکارگیری نگرۀ معنایی ـ نحوی ریک آلتمن که براساس بررسی پیشینۀ نگرههای گوناگون ژانر و بهنظر اغلب صاحبنظران این حوزه کارآمدترین رویکرد موجود درزمینۀ تحلیل ژانرهای سینمایی بهشمار میآید ژانر سامورایی را تشریح کنیم، مؤلفههای اصلی آن را در دو بخش معنایی و نحوی با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کنیم، و چشماندازی کلی از ردۀ ژانری یادشده بهدست دهیم.
۸.
اسطورهها جایگاه ویژهایی در اعتقاد مردم دارند، بهگونهاییکه گاه بهکمک آنها میتوان اموری را درمیان مردم رواج داد یا حذف کرد. دراینراستا، هنرمندان ژاپن در ساخت آثار انیمیشن به این ویژگی توجه کردهاند. سنت کهن طراحی مانگاها که همواره موضوعات اجتماعی را بهشکلی تقطیعشده در یک کادر به تصویر کشیده در انیمیشن ژاپن که به انیمه مشهور است استفاده شده و این فرهگ اسطورهای توانسته است بر مخاطب داخلی و خارجی تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر قصد دارد، با هدف شناسایی اسطورههای ژاپن، این اسطورهها را در مجموعة انیمۀ ژاپنی ناروتو تحلیل کند. روش تحقیق کیفی با رویکردی توصیفی است. مسئلة اصلی بررسی انیمۀ ناروتو و تأثیر سینما و اسطورههای ژاپن بر آن است. نتایج حاصله نشان میدهد سینما براساس امتیاز واقعنمایی بر این انیمه تأثیرگذار بوده و باعث شده است که مجموعة ناروتو برای مخاطبان گوناگون باورپذیر باشد.
۹.
دوران حکومت اکبرشاه، سومین فرمانروای تیموری هند، بهدلیل دیدگاههای خاص سیاسی و دینی وی، یکی از مهمترین و برجستهترین دولتها در تاریخ هند شناخته شده است. اعتقاد به صلح کل و برقراری فضای آشتی و مدارای دینی بین پیروان ادیان و مذاهب، عقاید عرفانی، پرستش افلاک و ستارگان، ایراندوستی و توجه به زبان فارسی، تمایل به برگزاری جشنهای ایران باستان، هزارهگرایی، و باور به تناسخ مهمترین اعتقادات اکبرشاهاند. در این مقاله تلاش میشود، پساز مروری کوتاه بر عقاید اکبرشاه که نشان از تلاش او برای جمعکردن عقاید و باورهای ادیان و مذاهب گوناگون دارد، دربارۀ نسبت یکی از عقاید او یعنی صلح کل با عقیدۀ وحدت ادیان آذرکیوان پژوهش و بررسی دقیقتری صورت گیرد و احتمال برخورد و ارتباط این دو عقیده بررسی شود.
۱۰.
در این پژوهش پوشاک بانوان دو دورة صفویه در ایران و دوران همعصرش در عثمانی بررسی تطبیقی میشود. بهدلیل طولانیبودن دورۀ این حکومتها و بررسی دقیقتر این موضوع، دورۀ حکومت شاه اسماعیل اول تا شاه عباس دوم که مقارن با سلطنت بایزید دوم تا سلطان محمد چهارم در حکومت عثمانی است بررسی میشود. این موضوع از آنجا اهمیت یافت که در چند عکس و نگارگری عصر صفویه و عثمانی تشابهاتی در مدل و اجزای پوشاک بانوان بهچشم میخورد و این سؤال مطرح شد که منشأ تشابهات پوشاک بانوان صفوی و عثمانی کدام سرزمین بوده است؟ در این پژوهش بهروش توصیفی ـ تطبیقی و شیوة گردآوری کتابخانهای وجوه اشتراک و افتراق پوشاک بانوان صفوی و عثمانی بررسی میشود. نتایج نشان میدهد که اجزای پوشاک بانوان عثمانی (نه تمامی آن، بلکه قسمت اعظم آن) ازجمله پیراهن زیر، پیراهن رو، و پاپوش و شلوار بسیار شبیه پوشاک بانوان ایرانی در عصر صفوی است.
۱۱.
هرچند تاریخ کتابت و کاربرد خط و نگارش در درون مرزهای جغرافیای در ایران کنونی به حدود پنجهزار سال پیشاز این میرسد، فرهنگ ما بیشتر جنبه و وجهِ شفاهی دارد و بر آدابورسوم آئینهای زنده و گوناگون تکیه میزند و یادگارهای نامکتوب میراث کهن را انتقال میدهد. واقعیت آن است که قدمت کتیبههای سنگی فارسی باستان به قریب 2500 سال پیش بازمیگردد و نوشتههای ایلامی چند هزاره از آن کهنسالتر است. باوجود چنین قدمتی در سنّت کتابت، برای شناخت سابقۀ آئینی چون نوروز که در فرهنگ ایرانی آکنده از جزئیات و آدابی رنگارنگ و متعدد است ناگریزیم از نوشتههای سومری و اکدی در سرزمین غربی ایران مدد جوییم. آیا اینک کوشندگی تازه و فرخّی در کار است تا این خلأ را پُر کند و جای خالی چنین فراموشی و «بییادی» را با اسناد و مدارکی که در دست است آکنده از یاد و دانایی کند؟!
۱۲.
جغرافیای قفقازیه[i] نسخة خطی منحصربهفردی است که ماردروس داودخانوف (Martiros Daudkhanov)، معلم دارالفنون و مترجم دارالطباعة دولتی، آن را بهفرمان ناصرالدینشاه از روسی به فارسی ترجمه کرد. کتاب جغرافیای قفقازیه سالنامۀ (آلماناک Almanack) مفصل قفقاز است که در سه فصل و یک مقدمه تدوین شده و دارای مطالب متنوعی دربارة جغرافیای طبیعی و انسانی شهرهای قفقاز، جمعیت، اوضاع مذهبی، و سازمان تعلیموتربیت، و وضع راه است. ازاینرو، منبع مهم و درخور توجهی برای آشنایی با تاریخ و جغرافیای قفقاز بهشمار میرود. [i]. جغرافیای قفقازیه عنوان نسخهای خطی است که بهعنوان طرح موظف نگارندة مقاله در سال 1392- 1393 طی دوران مأموریت در مرکز اسناد فرهنگی آسیا تصحیح شد و بهانجام رسید. در حال حاضر هم مراحل فنی انتشار را پشت سر میگذارد.
۱۳.
ایران در چهار دهة گذشته میزبان بزرگترین جمعیت آوارگان خارجی، عمدتاً افغانستانی و عراقی، بوده و امروز پساز پاکستان دومین کشور پذیرندة مهاجران افغانستانی است. این حضور درازمدت ضرورت مطالعة جنبههای مختلف زندگی آنان را بهوجود آورده است. واکاوی راهبردهای اقتصادی روزمرة مهاجران افغانستانی میتواند در سامانبخشی به وضعیت آنها، بهخصوص درزمینة اقتصادی، به سیاستگذاران کشور کمک کند؛ مثلاً نیاز مبرم ایران به توسعة پایدار روستایی میتواند زمینة مناسبی برای حضور مهاجران در بخشهای کشاورزی و دامپروری کشور باشد. برای نیل به این امر باید سیاستگذاریها درزمینة توسعه روستاها و شهرهای کوچک، ایجاد اشتغال در مقیاس گسترده، فقرزدایی روستایی، برنامهریزی و خانهسازی روستایی انسانگرایانهتر، و توسعة آبیاری و کشاورزی انجام گیرند. همچنین، صنعتیسازی روستایی، فرایند ارتقای ارزش اقتصادی، تغییر پیوندها، و نسبتهای نابرابر روستایی/ شهری از مواردیاند که میتوانند در این مسیر راهگشا باشند. دادههای این پژوهش ازخلال مصاحبههای ژرفانگر انسانشناختی و مشاهدههای مشارکتی در میدان پژوهش «شهرک قائم قم» بهدست آمده است.