مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
بلاغت
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های زیبایی و گیرایی ادبیات عرفانی، تصویر است. در بلاغت تصویر برای بیان مفاهیم معقول و نامحسوس بیشتر از تصاویری بهره گرفته می شود که در خیال شکل می گیرد و از رهگذر صور بلاغی (تشبیه، استعاره، تمثیل و...) می توان به آن دست یافت. خیال یکی از مهم ترین ابزارها در شکل گیری صور برزخی میان عالم جسمانی و عالم روحانی است که به آن عالم مثال گفته می شود. ذهن خلّاق نجم رازی در زمینه صورتگری توانسته است صور خیال و الهام را با شیوایی کلام به نحوی درهم آمیزد که حالات باطنی و عرفانی را در قالب ترکیبات صور بلاغی نمایان سازد. در این مقاله، کوشش شده است تا به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی صور خیال در رساله عشق و عقل رازی پرداخته شود تا از این طریق جایگاه و اهمیت ابزارهای بلاغی که در تفهیم معانی معقول و نامحسوس در عالم محسوسات کارآمد است، برجسته شود. هدف نجم رازی از به کارگیری صور خیال، القای حقیقتی است که در پسِ این صور قرار گرفته تا مقصود خود را به مخاطب برساند. یافته های این پژوهش نشان می دهد نجم الدین رازی در این اثر، بیشتر از عنصر بلاغی تشبیه و اضافه تشبیهی بهره برده که اغلب از نوع تشبیهات معقول به محسوس است. این نوع تصاویر از تنوع چشمگیری برخوردارند و بیشترین بسامد صور بلاغی را به خود اختصاص داده اند. وی در عناصر سازنده خیال، بیشتر از طبیعت و اشیاء بهره برده تا بتواند تبیین بهتری از حقایق عالم داشته باشد؛ بنابراین هر تصویر بیانگر یک حقیقت در مراتب مختلف است.
متدهای بیانی و هنری زبان قرآن در پرتو اسالیب بلاغی
حوزه های تخصصی:
قرآن برنامه زندگی انسان است و برای این منظور از تمامی متدهای بیانی، ادبی و هنری به شیوه احسن و بی بدیل بهره جسته است. این مقاله با داده های قرآنی و تحلیل فلسفی مفردات در جستجوی ژرفای ماندگاری متدهای بیانی قرآنی در ازمنه طولانی است و هدف آن استفاده مطلوب از متدهای بیانی مکشوف از قرآن در متون امروزی است. روش به کار گرفته شده مطالعه کتابخانه ای و استفاده از آیات قرآن و متون اصیل دینی به شیوه توصیفی و کیفی است. آموزه های شناخت زبان قرآن به طور عام می تواند نقش کلیدی در مبانی معنا شناسی و زبان شناسی وحیانی داشته باشد. استنباط از دین و آموزه های وحیانی آن این است که زبان دین با زبان فطرت هماهنگ و برای همه انسانها فهم پذیر است. زبان دین، معما گونه و رمز گونه نیست که افراد از درک آن عاجز باشند. زیرا دین برای هدایت یکایک مردم آمده است و چیزی که برای هدایت همه مردم است، باید معارف و حقایق را به گونه ای بیان کند که همگان حق و صدق بودن آن را بفهمند و نیز برتری آن را در مقایسه با سایر افکار و آراء یافته و آن را بپذیرند. اگر زبان دین، و متدهای بیانی آن رمزدار و معماگونه باشد، هدف آن که همانا هدایت و انتخاب و رشد و تکامل است، صعب الوصول خواهد بود. نتیجه تحقیق نشانگر زبان هنری قرآن و متدهای بیانی آن در پرتور اسالیب بلاغی است.
نقد و بررسی ساختار عناصر بیانی در اشعار کتاب فارسی پایه اوّل ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، بر آن است با روش پژوهش کمی از نوع توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل انتقادی ساختار عناصر بیانی اشعار کتاب فارسی پایه اوّل ابتدایی بپردازد تا پاسخی برای سؤالات پژوهش بیابد؛ سؤالاتی چون: شاعران شعر کودک، در استفاده از عناصر خیال تا چه اندازه به سطح فهم و درک مخاطب توجه کرده اند؟ و همچنین مؤلفان کتاب فارسی اوّل ابتدایی، در انتخاب اشعار کودکانه و خیال انگیز چه میزان به احوالات و نیازهای رشدی دانش آموزان توجه داشته اند؟ این مطالعه نشان داده است که سرایندگان شعر کودک و همچنین مؤلفان کتاب فارسی اوّل ابتدایی در توجه به روحیات مخاطب موفق عمل نموده اند و بیشترین بسامد عناصر خیال به ترتیب نماد(نمادهای ساده و قابل دسترس) و استعاره نوع دوم(تشخیص) است؛ امّا از موارد قابل انتقاد به استعاره نوع اوّل(مصرّحه یا آشکار) و وجود تشبیهات مجمل(با حذف وجه شبه) – که قاعدتاً در شعر کودک نباید وجود داشته باشند- می توان اشاره نمود.
جستاری در ظرافت های بلاغی در اشعار پایداری چند تن از شاعران معاصر شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ زندگی بشر، ادبیات نقش مؤثری در راه شناخت و ابعاد هنری هستی وی داشته است. از جمله این نقش ها، نقش و کارکرد زیبایی شناسانه ادبیات است. در این پژوهش، به روش توصیفی – تحلیلی، آثاری چون دیوان جعفرقلی زِنگلی؛ دیوان عارف بجنوردی؛ پرنده لای کاغذ و زیتون اثر اباصلت رضوانی، دو اثر منظوم محمودرضا اکرامی فر: دریا تشنه است و اجازه هست که بگویم دوستت دارم مورد بررسی قرار می گیرد. هدف نگارندگان تبیین و تحلیل ساختارهای بلاغی و زیباشناسانه در اشعار دارای مضامین پایداری آن هاست. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد عارف بجنوردی، به سبک خراسانی و در قالب زبانی فاخر و سنجیده و مضمون هایی عاشقانه به ماجرای عاشورا، سرشار از صور خیال و آموزه های عرفانی، دَین خود را نسبت به شهیدان کربلا با زیبایی تمام ادا می کند. اکرامی فر در زبانی ساده، سلیس و بی پیرایه و مردمی، روایت دلدادگی هایش به اهل بیت و انتقادهای ظریف و ملایم اجتماعی خویش را ابراز می دارد. اباصلت رضوانی با انتخاب سبک هندی و به کارگیری در حد اعتدال ظرافت ها و باریک اندیشی های این سبک و جعفرقلی زنگلی در قالب و زبانی کرمانجی به روشنگری هم زبان هایش می پردازند. شگردهای برجسته بلاغی او در چهار حوزه قرار دارد؛ نخست قالب شعری، دوم ایجاز و روانی و سادگی زبان، سوم تلفیق عرفان و مضامین عرفانی در شعر که تا پیش از آن در میان اشعار این گویش تنها جنبه زمینی داشت و چهارم آوردن اشعاری در چهار زبان.
جایگاه ساختار نحوی در پرداخت مضامین عرفانی در مثنوی (با تاکید بر نسخه مصور موزه هنر والترز در بالتیمور آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
400 - 419
حوزه های تخصصی:
هدف در این تحقیق، بررسی ساختارهای نحوی در سه دفتر اول مثنوی است که با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش توصیفی و تحلیلی به این نتایج دست یافته است: مولانا به عنوان یکی از بزرگ ترین شاعران، نقش برجسته ای در امر جمله سازی و واژه سازی دارد. گاه با ترکیب واژه بسیط با یک پسوند و پیشوند، گاه با ترکیب آن با یک واژه دیگر، گاه با ساخت واژه به تبعیت از ساخت واژه در زبان عربی و گاه با باستان گرایی و هنجارگریزی هنر خود را به رخ می کشد. عمده ساختارهای نحوی شعر مثنوی مولانا در زمینه نوآوری در کاربرد واژگان و نبود باستان گرایی است که با تغییرات نحوی، سبک علمی، ادبی و خطابی که در بلاغت به کار می رود؛ هویدا می شود و همچنین علم معانی، بیان و بدیع نیز آشکار می کند. مولانا در اشعار خود از دستور و نحو به حوزه کارکردهای بلیغ و فصیح روی آورده است و حال، مقام مخاطب و موضوع سبب شده است که اقسام کلام از ظاهر دستوری خود عدول کند و به کارکرد بلاغت جمله و کلام بیفزاید. همجنین مضامین عرفانی در قالب نگاره ها در نسخه مصور مثنوی معنوی نمود بارزی دارد.اهداف پژوهش:بررسی ساختارهای نحوی در سه دفتر اول مثنوی معنوی.بررسی مضامین عرفانی در نسخه مصور مثنوی معنوی در موزه هنر والترز.سؤالات پژوهش:ساختارهای نحوی در سه دفتر اول مثنوی معنوی چگونه است؟مضامین عرفانی در نسخه مصور مثنوی معنوی در موزه هنر والترز چگونه بازتاب یافته است؟
بلاغتِ نحو در متن تاریخی نفثة المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
245 - 266
حوزه های تخصصی:
امروزه، در مباحث زبان شناسی، مطالعه تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، اهمیت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی درباره تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلف با محوریت کتاب نفثه المصدور، انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطه آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانه پیشینه پژوهش، کارکرد بلاغی نحو را در متن نفثه المصدور، باز می نماییم و با استناد به نمونه ها و رجوع همزمان به بافت موقعیتی، عاطفی و آهنگین کلام زیدری و اقتضای دل مخاطب، هنر نویسنده را در استفاده بلاغی از سازه نحو، نشان می دهیم. در این جستار، با رویکرد نحوی به ساختار دستور زبان فارسی و نیز بلاغت جُرجانی به حصول نتایج رسیده ایم. نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای به دست آمده است، نشان می دهد که زیدری از آرایش و چیدمان نحوی به گونه ای شایسته برای محاکات و گفت و گوی درونی با خویش، بهره برده است. شیوه ترکیب و طرز قرار گرفتن ارکان جملات به صورت مقوله ای بلاغی و سبک س از شده است. زیدری در گزینش واژگان، شیوه ترکیب و تقدم و تأخر واژه ها و چیدمان نحوی کلام به گونه ای عمل می کند که سبب ایجاد ساختار بلاغی- سبکی خاصی شود.
بررسی و نقد شیوه های ایجاز در متون بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
165 - 180
حوزه های تخصصی:
ایجاز از مباحث مهم در دانش معانی است و دو گونه دارد؛ ایجاز حذف و ایجاز قصر. این بحث در متون بلاغی چنان که باید تدوین و تشریح نشده و چارچوب نظری روشنی برای شناخت مفهوم آن به خواننده ارائه نشده است. دقیق نبودن نمونه ها، تداخل مثال های اطناب در ایجاز، درک نادرست از مفهوم «کوتاهی جمله»، محدود و تکراری بودن مثال ها، زیاده گویی و تعدد نابجای عنوان ها، و عربی مآبی و نامأنوس گرایی، از دلایل این امر است. افزون بر آن، بحث حذف در مبحث جمله های خبری نیز آمده است (حذف مسندالیه، مسند)؛ اما درباره نسبت آن با ایجاز حذف سخنی نرفته است. مهم ترین این کاستی ها دقت نکردن در ارائه مثال هاست که بیشتر حاصل تداخل نمونه هایی از هر دو نوع ایجاز، در نظر نگرفتن تمامی موارد حذف یا قصر است. اساسی تر اینکه بلاغت نویسان هر جمله کوتاهی را در زمره ایجاز قصر قرار داده اند، در حالی که دو شرط اصلی برای در زمره ایجاز قصر قرار دادن جمله های کوتاه، مناسبت با تعریف ایجاز گنجاندن معانی بسیار در الفاظی اندک و وجود معانی مختلف و مکمل در جمله های کوتاهِ متعدد و پی درپی است. براین اساس تشریح و نقد این پراکندگی ها ضروری می نماید و می تواند افزون بر رفع کاستی های مذکور، سبب انسجام مبحث ایجاز در متون بلاغی و بهره وری بیشتر از آن شود. در مقاله حاضر کوشش شده است با بازخوانی تحلیلی-انتقادی آثار بلاغت نویسان فارسی در گذشته و امروز، به نقد مباحث مرتبط با ایجاز، پرداخته شود.
بررسی و نقد بلاغی اسلوب های وصل و فصل با تکیه بر دیدگاه الفناری مطالعه موردی سوره ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فصل و وصل یکی از مباحث بنیادین و کلیدی دانش بلاغی قلمداد می شود که از دیرباز زبان شناسان و مفسران قرآنی بدان پرداختند. اهمیت و ارزش این امر هم از آنجایی ناشی می شود که موضوع فصل و وصل چون رشته ی تسبیحی را می ماند که دانه های معنایی متن را در کنار هم قرار داده و از گسیختگی و پراکندگی آنها جلوگیری می کند و بدین شیوه شالوده ی انسجام و پیوستگی متن را قوام و استحکام می بخشد. کنکاش و پژوهش در این زمینه این امکان را برای خواننده فراهم می کند که وی نگاهی جامع و کامل به فضا و افق های معنایی متن و ماتن آن داشته باشد. محمد شمش الدین الفناری نیز از جمله مفسران قرآنی است که در باره ی فصل و وصل اظهار نظر کرده است. ایشان در این حوزه برخی از قواعد و اصول را مورد نقد و ارزیابی قرارداده و بر خلاف جمهور، این موارد را اصل و قاعده ندانسته، بلکه به عنوان استثناء پذیرفته است. همچنین الفناری بر خلاف دانشمندان بلاغی، موضوع فصل و وصل را تنها در جمله محرز می داند. در جستار پیش رو، نگارندگان با روش توصیفی تحلیلی موضوع فصل و وصل را در سوره ابراهیم از منظر الفناری مورد بحث و بررسی قرار داده اند. نتایج بحث حاکی از آن است که بلاغت فصل و وصل از دیدگاه الفناری مبتنی بر دو اصل است: نخست جامع مشترک معنایی میان دو جمله و دوم سازگاری و هماهنگی در خبری یا طلبی بودن آن دو. نیز توجه به کل ساختار متن و بافت، بدین معنا که جملات بدون اینکه با حرف عطف به یکدیگر متصل شوند، از نظر بافت معنایی با یکدیگر انسجام و اتحاد دارند.
شیوه های تأکید در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
200 - 221
حوزه های تخصصی:
هر شاعری بر موضوعات و مفاهیم خاصی تأکید می کند . ناصرخسرو قبادیانی از نخستین شاعران زبان فارسی است که شعر را محمل تبلیغ و تبیین عقاید مذهبی و سیاسی خود کرده است. تأکید، موضوعی است که دو سویه دستوری و بلاغی دارد و در دو بخش تأکید عام و خاص مطرح می شود. در این مقاله با روش استقرا، هر دو بخش شیوه های تأکید در شعر ناصرخسرو استخراج، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده است. تأکید عام در قصاید او شاملِ تکرارِ عین لفظ، ترادف، وصف عطف، وصل، مبالغه، تضاد و قصر است. همچنین تأکید خاص شامل شیوه های تأکید اسم، ضمیر، صفت، قید، فعل و جمله است. هدف عمده تأکیدهای او تبیین و برجسته کردن موضوع ها و مفهوم هایی است که در نظر او حقیقت شمرده می شود و با استفاده از آن شیوه ها می خواهد زمینه اقناع و پذیرش مخاطب را فراهم کند. به لحاظ بسامد تأکید از طریق تکرار، جناس و تصدیر در میان آرایه های بدیعی بیشتر دیده می شود. در تأکید خاص، تأکید فعل و جمله در شعر او جایگاه خاصی دارد. این بررسی گویای آن است که ناصرخسرو در بیشتر موارد چند شیوه تأکید را همزمان به کار می گیرد و این موضوع تسلط بی نظیر او را بر فنون شاعری، شیوه-های مناظره، وعظ و تبلیغ نشان می دهد. همنشینی شیوه ها بر شدت و حدت تأکیدهای او افزوده و باعث انسجام در سخن او شده است. ضمن آن که فکر او نیز منسجم و مشخص است و چند موضوع محوری را که در نظر او بیشتر اهمیت دارد، با شیوه های متنوع تکرار و تأکید می کند.
ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 124
حوزه های تخصصی:
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
نشانه های شناخت راوی ناموثق و بررسی آن در داستان «جایی دیگر» گلی ترقی
حوزه های تخصصی:
اقتدار راوی که در حوزه تأثیر بلاغی قدرت روایت قرار دارد، باعث می شود ارزیابی او را تحت تأثیر برداشت ها و انتظارات سنتی ذهن مان بدون تفکر بپذیریم اما شناخت نشانه های تزلزل این اقتدار، به ناموثق بودن راوی منجر می شود. مقاله حاضر با شناسایی ابزارهای بلاغی «فاصله»، «صدا» و «کانونمندسازی» میزان اطمینان راوی را در داستانی کوتاه از گلی ترقی با عنوان «جایی دیگر» بررسی کرده است همچنین نشانه های زبانی شامل وجهیت منفی(کاربرد وجوه شناختی، ادراکی و کلمات بیگانگی؛ مانند انگار، شاید، به نظر می رسد و...) نیز که بیانگر تردید است بررسی شده است. داستان کوتاه «جایی دیگر» به دلیل ادعای راوی مبنی بر روایت رخدادها بر پایه مستندات، شواهد و بر مبنای یادآوری خاطرات گذشته راوی انتخاب شده تا موثق بودن یا ناموثق بودن آن مورد ارزیابی قرار گیرد. این داستان با روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است که با فاصله گرفتن راوی از رخدادها و شخصیت ها، تردید راوی را آشکار می کند.
بررسی، تحلیل و نقد نظریه مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
183 - 208
حوزه های تخصصی:
مجادلات کلامی بسیار در میان نحله های اسلامی، به ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه بر آثار کلامی، این مقوله شاکله کتاب های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این دو، انواع مجاز و... بوده است. می توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه ها و غلفت از دیگر جنبه های این موضوع بوده است. به نظر می رسد علی رغم کوشش ها و نکته سنجی های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش های امروزی حوزه مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به شیوه تحلیلی توصیفی، این موضوع از چشم اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می دهد واژه محوری، درهم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم بندی های غیرضرور، بی توجهی به جنبه کاربردی زبان، هم پوشانی گونه های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی توجهی به نکته سنجی های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به نظر می رسد اگر به جنبه های اطلاع رسانی، کاربردشناسی و زمینه متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می گیرد، ما را از دیگر دسته بندی ها بی نیاز خواهد کرد.
تصویرسازی در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 38
حوزه های تخصصی:
سه خشتی گونه ای از سروده های کرمانجی است که بیش از آنکه معناگرا باشد، ساختارگراست و تصویرسازی بیشترین نقش را در شاکله این شعرها دارد. هدف پژوهش حاضر، توصیف و طبقه بندیِ خوشه های تصویریِ پُرتکرار و تحلیل چرایی و چگونگیِ بازنمایی آن ها در سه خشتی هاست. با وجودِ سه خشتی های مکتوبی که در دهه های اخیر گردآوری شده اند، به جهت الزام به اَصالت سروده ها و پرهیز از خطاهای احتمالیِ موجود، نمونه های مورد بررسی در این مقاله را از راویان اصلی آن ها شنیدیم و ثبت کردیم. با وجود این برای ارائه شاهدهای مثال از منابع مکتوب نیز بهره بردیم. پرسش های اصلی مقاله این است: پایه تصویرهای بازنمایی شده در این ترانه ها از مجموعه کدام پدیده ها گرفته شده است؟ این تصویرها را در قالب کدام خوشه های تصویری می توان طبقه بندی کرد؟ مبنای نظری این تحقیق برای رده بندی و تحلیل تصویرسازی در سه خشتی ها، تصویر زبانی و تصویر مجازی است که متأثر از دو گونه کاربردِ واقعی و مجازی زبان در ادبیات است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خوشه های تصویری عاشق، معشوق و محیط طبیعی بسامد بیشتری دارند. همچنین تصویرسازی در این سروده ها واقع گرایانه و به قطبِ توصیف و تعبیر نزدیک تر است.
بلاغت تشبیه با رویکرد بوم گرایانه(مطالعه موردی: رمان سایه ملخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲
39 - 57
حوزه های تخصصی:
سایه ملخ از جمله رمانهای واقعگرای حوزه ادبیات دفاع مقدّس است که ماجراهای آن در محیطی روستایی اتفاق افتاده است. وقایع این داستان در بیانی تشبیهی و زبانی محسوس و ملموس به تصویر کشیده شده است. نقش بلاغی تشبیه در این داستان علاوه بر خلق زیبایی های تصویری و زبانی، انتقال نوع نگاه و حس روستانشینان به طبیعت و عناصر آن است. بررسی فرمالیستی و بلاغی این اثر که با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی بومگرایانه صورت گرفته است، نشان می دهد که بیشتر تشبیه های این داستان ناظر بر تجربه زیسته راوی دردل طبیعت و رابطه مبتنی بر دو عنصر لذّت و ترس است. رابطه لذت بخش انسان از طبیعت در فضایی آرام، روشن و مأنوس شکل می گیرد و از سوی دیگر رابطه مبتنی بر ترس شامل سه گونه ترس از گرسنه ماندن، شکار شدن و تاریکی با تصاویر گوناگون در تشبیهات این داستان متجلی شده است که البته این ترسها بر نوع رفتار شخصیت های داستان نسبت به محیط زیست تأثیرگذاشته است. بی شک تشبیه های محیط زیستی در این رمان در خلق فضاها، شخصیت پردازی ها، ایجاد گفتمان زیست محیطی، فراخواندن محیط زیست به کانون توجه و جلوگیری از محو شدن آن، نقش اساسی داشته است.