مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
بلاغت
منبع:
تفسیرپژوهی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵
176 - 145
حوزه های تخصصی:
تکرار، از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ از جمله تأثیر موضوع تکرار شده بر مخاطب به ویژه در تعلیم و تربیت. براساسِ مثلِ مشهورِ « الدّرس درسٌ و التّکرار ألفٌ » که حاصل تجربه قومی است، برای درک بهتر مطلب، تمرین و تکرار، اصلی مهم و ضروری است. خداوند سبحان به عنوان اولین معلم و مربی انسان در قرآن که کتابی تربیتی و انسان ساز است، از برترین شیوه استفاده نموده است تا متذکر شوند و به سوی او باز گردند ( و لقد صرّفنا فی هذا القرآن لیذّکّروا (إسراء/41)؛ و صرّفنا الآیات لعلّهم یرجعون ) (احقاف/27). قرآن پژوهان، تکرار در قرآن را به دو گونه تقسیم کرده اند: تکرار لفظی و تکرار معنوی. در این مقاله، دیدگاه های قرآن پژوهان و مفسّران در خصوص وقوع امر تکرار آیات قرآنی در هر دو صورت لفظی و معنوی بررسی شده و بدین منظور، به طور مجمل دلایل و حکمت های کلی مسأله طرح، و سپس دیدگاه های مربوط به یکایک آیات مکرّر بیان گردیده است.
بررسی و مقایسه ی بلاغت مقامه ی «مضیریه» همدانی و مقامه ی «سکباجیه» حمیدی
حوزه های تخصصی:
قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم کتاب مقامات خود را به تقلید از مقامات بدیعالزّمان همدانی به رشتهی تحریر درآورد.حمیدی در نگاشتن اثر خود به شدّت متأثّر از همدانی بود،تا جایی که مقامهی سکباجیهی وی کاملاً به تقلیدازمقامهی مضیریهی همدانی نوشته شده است؛به طوری که برخی آن رابه عینه ترجمهای از این مقامه دانستهاند.در این جستاربه بررسی و مقایسهی بلاغت دراین دو مقامه پرداخته شده تا میزان این تقلیدو تأثیرپذیری معلوم شود. برای این کار مقامهها ازدو بخش بدیع وبیان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و در پایان مشخّص گردید که هرچند آراستن سخن و کاربرد تکلّغات لفظی و مشحون ساختن کلام به فنون و صنایع ادبی مشخصّهی بارز مقامههاست،امّادر مقامهی همدانی به دلیل آغازگر بودن وی در این نوع ادبی، استفاده از این ترفندهای هنری نسبت به مقامهی حمیدی سادهتر و طبیعیتر و با دشواری و پیچیدگی و نیز بسامدکمتر صورت میگیرد.حال آنکه حمیدی سجعها را کوتاهتر و معمولاًدر آخر جملهها به کار میبرد که این خصیصه، نثر وی را به مرز شعر نزدیک ساخته است.حمیدی همچنین از انواع مختلف تشبیه همچون بلیغ، مفرد،جمع، ملفوف، تفضیل و ... را به گونهای متنوّعتر، زیباتر و هنریتر و با بسامد بسیار بیشتر از مقامهی همدانی استعمال میکند. هرچند که همواره و در همه جا به این شیوه پایبند نمیماند و در مواردی همدانی این شگردها را زیباتر و هنریتر و یا حدّاقل همسطح با حمیدی به کار میگیرد، امّا رویهمرفته میتوان گفت که مقامهی سکباجیه حمیدی بسیار شاعرانهتر و هنریتر و در عین حال دشوارتر از مقامهی مضیریه همدانی میباشد.
اعجاز بیانی قرآن کریم در پساپرده اسلوب ادبی عدول بین اسم و فعل (با تکیه بر نظریه نقش گرای یاکوبسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
595 - 623
حوزه های تخصصی:
صاحبان علم و اندیشه در بررسی اعجاز قرآن کریم از دیرباز تاکنون به بخش بیان و اسلوب آن توجه ویژه ای داشته اند. در این زمینه پژوهش های ارزشمندی انجام گرفته است که از این طریق ربانی بودن مصدر این متن بی نظیر نیز نمودی بارز دارد. عدول به عنوان یکی از اساسی ترین شیوه های بیانی قرآن کریم به معنای تغییر در سیاق و اسلوب کلام است، که خود گونه های مختلفی دارد و اندیشمندان علم بلاغت به دسته بندی آن پرداخته اند. از جمله عدول از حقیقت به مجاز، عدول از تعابیر نزدیک و آسان به تعابیر دور و پیچیده، عدول از یک صیغه به صیغه دیگر در فعل ها و اسم ها که اغراضی را نیز برای آن بیان کرده اند. زبان شناسان نیز به اغراض فرعی تکنیک های زبانی تأکید دارند. رومن یاکوبسن زبان شناس بنام روسی از اغراض فرعی به عنوان نقش های زبانی یاد می کند. وی برای زبان شش نقش ترغیبی، عاطفی، ادبی، همدلی، فرازبانی و ارجاعی در نظر گرفته است. پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر نظریه نقش گرایی یاکوبسن، اغراض عدول بین اسم و فعل در قرآن کریم را بررسی و تحلیل کند و از این دریچه به اعجاز بیانی قرآن بنگرد. این بررسی نشان می دهد که عدول در هریک از آیات، مخاطب را دچار کاوش ذهنی و تعقل و تدبر می کند؛ تعقل و تدبری که از اهداف اساسی خداوند متعال در قرآن کریم است. نتایج نشان می دهد که دلالت اسم بر ثبوت و فعل بر تجدد و حدوث، بیشترین نمود را در این آیات داشته و در برخی آیات علاوه بر دلالت معنایی، رعایت فاصله آیات نیز مدنظر بوده است. نقش های شش گانه زبان گاهی با هم همپوشانی دارند و در برخی موارد، عدول صورت گرفته بیش از یک نقش را نمود بخشیده است که همه این موارد بیانگر اعجاز بیانی قرآن کریم و ثابت کننده مصدر ربانی این کتاب آسمانی است.
نگاهی به شیوه های مضمون بندی در غزلیات کلیم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوههای سبکی و منحصر به فرد در شعر سبک هندی که باعث خلق معانی و مضامین بکر شعری (معنی بیگانه) گردیده است بکار بردن شگردهایی است که با استفاده از آن به کشف رابطه و پیوندی تازه میان امری ذهنی با عینی پرداخته که در ظاهر هیچ پیوندی میان آنها نبوده و این جزئی نگری و باریک بینی و دقّت در جزئیات عاملی است که شاعر حتّی اشیاء پیرامون خود را به عنوان یکی از عناصر مضمونساز انتخاب مینماید. کلیم را میتوان تواناترین شاعر در تجسّم بخشیدن به معانی دقیق و مصوّر ساختن افکار رقیق در قالب الفاظ خواند که غزلیّاتش مُزیّن به تشخیص، باریکاندیشی، مضمونهای بکر و بدیع، خیالپردازی، معانی رنگین و استعارههای متعالی و دور از ذهن است. در این پژوهش شگردهای مضمونبندی در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که وی برای بستن مضمون و مضمون بندی در غزلیّاتش از عناصر مختلفی بهره میگیرد که این عناصر در شبکه تصاویر و تداعی معانی در شعر او نقش مهمّی داشته چون نگاه ژرفبین و خلاّق او مدام از یک شیء یا پدیده، متوجّه امر دیگری شده که از طریق ارتباط میان الفاظِ یک بیت و پیوند بین آنها و رابطه سه گانه شباهت، مجاورت و تضاد از رهگذر نگرشی دقیق و جزئی به اشیاء پیرامون خود مضمونی تازه خلق میکند.
نگاهی تطبیقی به التفات در برجسته ترین کتب بلاغی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
185 - 198
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بلاغت از دیرباز معیاری برای زیبایی شناسی عناصر ادبی و نقد و ارزشیابی شعر و نثر فارسی و عربی بوده، مباحث و مسائل این دانش، زمینه سار نوعی نقد روشمند و معتبر در ادبیات فارسی شده است. هدف این پژوهش اثبات این مطلب است که علمی ترین تعریف درزمینه صنعت ادبی «التفات»، تعریف «محمد بن عمر رادویانی» است که در اولین کتاب بلاغت زبان فارسی، ترجمان البلاغه بیان شده است؛ درحالی که علمای بلاغی بعد از رادویانی با تأثیرپذیری مستقیم از بلاغت زبان عربی و بدون توجه به آنچه در کتاب ترجمان البلاغه برای زبان فارسی آمده است، عمدتاً تغییر زاویه دید و از خطاب به غیاب رفتن یا بالعکس را در تعریف اصطلاحی این صنعت پذیرفته اند و تلاش خود را به افزودن تقسیم بندی های غیرضروری از این صنعت منحصر ساخته اند. بر این اساس، پژوهشگران در این جستار علمی برمبنای سیر تاریخی به بررسی تطبیقی برجسته ترین آثار بلاغی زبان فارسی از ترجمان البلاغه تا ابدع البدایع پرداخته اند.
بررسی چینش متنی گفتارهای درخواست محور در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده می کند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمی گزیند. این نکته افزون بر سخندانی و شناخت قابلیّت های زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسائل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت ها نقل می کند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستان ها دارد. در این مقاله، چینش متنِ چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود: گفتار درخواست محور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگا ه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتارِ درخواست محور شاهنامه (نامه) تعیین می شود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان می دهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گام های «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینه چینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایان بندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه می بخشد. این ساختار ثابت که نشان دهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه می شود که با امکان پیش بینی پذیری، به فهم سریع تر مخاطب از متن می انجامد؛ نیز گام «زمینه چینی» که گامک های متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.
مفاهیم گوناگون بلاغت و رویکردهای بلاغی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «رتوریک (Rhetoric) » که در سنت اسلامی اصطلاح «بلاغت» را معادل با آن قرار داده اند، در تاریخ بلاغت قدیم دو مفهوم اصلی داشته است: نخستین مفهوم، دریافت ارسطویی از بلاغت است که بیشتر آن را با خطابه و فنون و ابزار اقناع مخاطب مرتبط می سازد؛ دیگر، مفهوم زیبایی شناختی یا ادبی است که بلاغت را با شعر و فنون و ابزار تخییل پیوند می دهد. از این دو رویکرد سه گرایش به معنا و کارکرد بلاغت در دوران معاصر پدید آمد: رویکرد استدلالی-منطقی (فلسفی)، رویکرد سبک شناختی-ادبی (شعری) و در نهایت رویکرد گفتمانی-نشانه شناختی (متنی). دو رویکرد نخست در تعارض با یکدیگرند؛ یکی بلاغت را به سوی علم منطق می کشاند و دیگری آن را به شعر مرتبط می کند. اما رویکرد سوم سعی دارد دامنه شمول این علم را فراتر برد به گونه ای که دو مفهوم پیشین را توأمان شامل شود. در تاریخ بلاغت اسلامی نیز چنین رویکرد سه گانه ای به مفهوم بلاغت نزد ناقدان و بلاغت نگاران اسلامی یافتنی است. پژوهش پیش رو با مطالعه درزمانی به روش توصیفی-تحلیلی، تطور هر یک از این سه رویکرد را تا رسیدن به نظریات معاصر در حوزه علم بلاغت بررسی می کند.
مغفولات بلاغت در تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ شایسته است به لطایف و صنایع مغفول این دانش در برخی از متون تفسیری پرداخته شود. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی بلاغت، سیر این علم و ابواب آن، با روش تحلیلی– توصیفی و نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و رجوع مستقیم به تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی، آن دسته از زیبایی های ادبی را که از چشم صاحب نظران بلاغت به دور مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نگارندگان پس از مطالعه، دقت، توصیف و تحلیل نمونه هایی از این تفسیر، نتیجه می گیرند که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از صنایع خاص و کم کاربردی همچون: سیاقت قصه، وجه اتصال، تلوین، تغلیب و...بهره جسته است
کارکرد بلاغی ضدخلسه های عروضی ناصرخسرو (نقضی بر نظریه روان شناختی هیپنوتیزم وزن ریچاردز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تأثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تأثیر ذهنی و روانی از آنِ وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغه های برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مسأله فرایند تأثیر وزن شعر، به وجود قرابتهایی میان حالت تسلیم و اقناع مخاطب یک شعر موزون با حالت تسلیم یک انسان هیپنوز شده، پی برده و به تحلیل و تبیین این فرایند با اتخاذ دیدگاهی بینارشته ای پرداخته است. نقطه مقابل این نظریه را در تعمّدِ ناصرخسرو برای کاربرد اوزان سنیگن می توان دید. مقاله حاضر با نگاهی تحلیلی تطبیقی و البته انتقادی به نظریه «هیپنوتیزمِ وزن» ریچاردز، با تمرکز بیشتر در تحلیل برخی اوزان شعری ناصرخسرو، در پی تبیین موارد نقض این نظریه بر اساس کاربرد بحور نامطبوع یا اوزان ثقیل خواهد بود.
دلیل آفرینی های هنری در شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل آفرینی در شعر به سبب ویژگی های تخیّلِ کلام، تأثیرگذاری و افزایش بُعد اقناعی، اهمّیّت بسیار دارد. ازسویی، خاقانی از سخنورانی است که با آگاهی از ظرفیّت های این بیان هنری، توجّه ویژه ای به انواع آن نموده؛ لذا بهره گیری وی از آرایه های دلیل آفرینِ مذهب کلامی، مذهب فقهی و حُسن تعلیل، بسامد بالایی دارد. به علاوه، دیگر دلیل آوری های هنری با زیرساختی بلاغی، در سخن وی نمود بسیار یافته که این مقاله به تحلیل آن ها می پردازد. فراوانی آرایه های مذکور تا حدّی است که باید دلیل آفرینی را از عناصرِ سبک سازِ خاقانی برشمرد و او را «شاعرِ دلیل آفرین» نامید. در این پژوهش کوشیده ایم، به این سؤال اصلی پاسخ دهیم که فراوانی بالای دلیل آفرینی در شعر خاقانی چه دلایلی دارد؟بدین منظور، با مطالعه دقیق دیوان خاقانی و استخراج انواع دلیل آفرینی ، دسته بندی آن ها و تدبّر در احوال و زندگی وی به تحلیل موضوع پرداخته شد.نتیجه بررسی ها آشکار نمود که مهم ترین اسباب فراوانیِ دلیل آفرینی وی، سه نکته است: نخست، وی به سبب آشنایی با دانشِ زمانه و برخورداری از ذهن علمی، برای همه سخنانش، دلیلِ هنری می آورَد تا جنبه های القایی سخن را افزایش دهد. دوم، در مفاهیم اندرزی و زاهدانه ای که تکیه بر عُزلت و ترک دنیا دارند نیز با ذکر دلیل، سخن می گوید تا تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارد. سوم، او خویشتن ستاست و مدحِ خویش و قَدحِ دیگری برای مخاطب شعرش، تنها در ساختار دلیل آفرینی هنری، قابل توجیه است.
نگرشی جامع به گونه شناسی تقدیم و تأخیر لفظی در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دانش تقدیم و تأخیر از دیرباز مورد توجه علمای بلاغت و علوم قرآن بوده است. کاربرد این فن به منظور زیباسازی کلام، بیان حصر، تأکید بیشتر بر نکته ای، اهمیت صفتی بر صفت دیگر و یا خبری بر خبر دیگر در کلام است. این دانش از سوی دانشمندان متقدم و متأخر به گونه هایی تقسیم شده که نیاز به بازبینی و بررسی دارند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، در پی آن است که پس از تبیین گونه های ارائه شده، نخست به نقد و بررسی آنها پرداخته و در پایان با ارائه دسته بندی جامع، دیدگاه های قبلی را غنی تر سازد. در پایان گونه شناسی تقدیم و تأخیرهای لفظی در شش دسته قرار می گیرد که شامل تقدیم و تأخیر نحویِ وجوبی، نحویِ جوازی، نحوی اضطراری، رتبی، تفسیری و مقایسه ای می شود که نوع نحوی اضطراری در قرآن شاهدی نداشته و غالباً مربوط به اشعار است. گونه شناسی مطرح شده در این پژوهش، کاستی های تقسیم بندی های پیشین را ندارد و در شناسایی نوع تقدیم و تأخیر الفاظ، عبارات و آیات قرآنی کارآمدتر است.
بررسی جلوه های بلاغت در خطبه قاصعه امام علی (ع)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
155 - 176
حوزه های تخصصی:
در میان مسلمانان، نهج البلاغه به عنوان ارزشمندترین میراث امیرمؤمنان(ع) همواره مورد توجه بوده است. این اثر، از آن جهت که یک کتاب بلاغی و در اوج فصاحت است، مورد عنایت ادیبان قرار گرفته است. در این نوشتار، یکی از خطبه های امام(ع) با نام خطبه قاصعه مورد تأمل قرار گرفته است. اینکه ایشان در این خطبه به چه نحو از عناصر بلاغی استفاده کرده است و دلیل این انتخاب چیست؟ از پرسش های اصلی این پژوهش است. توجه به ساختار نحوی، ادبی و گزینش واژگان در این خطبه و تأثیر آن بر فهم کلام، استفاده از آرایه های تشبیه، استعاره، کنایه به گونه ای فضای ایراد کلام را شرح می دهد. از میان این عناصر، تمرکز حضرت بر صنعت استعاره، حاکی از آن است که امام با مخاطبانی مواجه است که آگاه به بسیاری از حقایق اند؛ اما غرض ورزی آنان مانع از پذیرش حق از سوی آنان شده است؛ شرایطی که امکان صراحت در لفظ وجود نداشته و در لفافه سخن گفتن را اقتضا می کرده است. بررسی این امور علاوه بر نشان دادن گوشه هایی از عظمت کلام حضرت در ارتباط برقرارکردن با مخاطب، بخوبی، نشان می دهد که روح حاکم بر زمان ایراد خطبه، دقیقاً مطابق با محیط زندگی عصر حضرت علی (ع) بوده است.
جلوه های بلاغت و زیبایی در دعای هفتم صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۳۸-۱۹
حوزه های تخصصی:
صحیفه ی سجادیه یکی ازمواریث معرفتی شیعی و از جمله آثار به جا مانده سیدالساجدین امام زین العابدین % است که در نیمه ی دوم قرن نخست هجری در زمینه عرض نیاز بندگان به آستان قاضی الحاجات به رشته ی نوشته درآمد. این منبع عظیم شناختی واین منظومه ی بزرگ دعایی علاوه برکارکرد اخلاقی-حکمی که به محتوا و درون مایه های آن مربوط می شود، به دلیل شکوهمندی تعبیر کارکرد ادبی - بلاغی و زیبایی شناختی نیز دارد. این کتاب گرانسنگ نزدیک به صدبار ترجمه، شرح و تفسیر شده است. شایان ذکر است رویکرد شارحان و مفسران این اثر گرانبها غالباً به تحلیل محتوی اختصاص داشته، تبیین جنبه های بلاغی و زیبایی شناختی آن کمتر مورد توجه قرارگرفته است اما مقاله پیشارو پژوهشی نظری از نوع تحلیلی - توصیفی است که با عنوان «بررسی جلوه های بلاغت و زیبائی در دعای هفتم از صحیفه ی سجادیه» دعای یاد شده را با معیار دانش بلاغت مورد بازکاوی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که همه راهکارهای بلاغی و صنایع ادبی که در این دعا به کار گرفته شد، با مقتضای حال که معیار زیبایی شناسی در دانش بلاغت است، مطابقت داشته، بر اثر بخشی دعا می افزاید. شایان ذکر است فراوانی استعاره و تصاویر برآمده از آن وجه غالب عناصر ادبی در این دعا است.
ارزیابی تحلیلی پژوهش های حوزه مطالعاتی فن بیان در نشریه علمی فنون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
47 - 64
حوزه های تخصصی:
نشریات علمی، محور کلیدی در انتقال و گسترش دانش در زمینه های مختلف مطالعاتی محسوب می شوند و ارتقا و اعتلای امر پژوهش وامدار فعالیت هایی است که در این نشریات انجام می گیرد؛ بنابراین رویکردهای تحلیلی و آسیب شناختی به منظور تبیین نکات مثبت و منفی این پژوهش ها، به بهترین وجه تأثیر و کاربرد آنها را بیان خواهد کرد. گستردگی پژوهش درزمینه علوم بلاغی، به ویژه حوزه مطالعاتی علم بیان، به عنوان شاخص ترین قالب انتقال و گسترش دانش ادبی، اهمیت تحلیل قلمرو محتوایی و روش شناختی این پژوهش ها را بیش ازپیش آشکار می سازد؛ بنابراین، این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به ارزیابی محتوا و ساختار مقالات جامعه آماری هدف (28 مقاله) می پردازد و به این نکته رهنمون می شود که پاره ای از مقالات در مواجهه با ساختار، دچار ضعف هایی هستند و برخی دیگر ازنظر محتوا و سطوح بهره گیری منابع، از اصول تخطی کرده اند؛ هرچند پژوهش های شاخص و کاربردی نیز در این فصلنامه کم نیستند؛ ازاین رو به سبب ماهیت علمی که چنین پژوهش هایی به مطالعات ادبی می بخشند، کمک شایانی در رد تفکری دارند که در آن ادبیات امری ذوقی و غیرعلمی پنداشته می شود. انتظار می رود پژوهش حاضر زمینه ای فراهم کند که نشریات علمی، اصول شاخصی را در شیوه نامه خود بگنجانند که در مرجعیت بخشی و ارتقای سطح کیفی مطالعات حوزه علوم بلاغی با محوریت علم بیان، بیش از پیش مؤثر باشد.
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
معیارهای زیباشناختی آزاد بلگرامی در نقد بلاغی شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
75 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از پربارترین دوره های نقد ادبی در تاریخ ادبیات فارسی، دوره رواج شعر سبک هندی است. در این دوره به صورت مستقل رساله هایی در نقد ادبی نوشته شد. در بعضی از تذکره ها و رساله های بلاغت نیز نقد و نظرهای دقیق و علمی دیده می شود که هم از لحاظ کمیّت و هم کیفیّت نشان از اوج گیری نقد ادبی دارد. به خصوص در شبه قارّه هندوستان منتقدان عالم و صاحب نظری چون خان آرزو و آزاد بلگرامی آثار ارزشمندی در حوزه بلاغت و نقد ادبی خلق کردند. خان آرزو رساله های مستقلی در نقد ادبی نوشته است امّا نقدهای آزاد بلگرامی را باید در خلال تذکره هایش (به خصوص تذکره خزانه عامره ) و همچنین رساله بلاغتش ( غزلان الهند ) جست وجو کرد. آزاد بلگرامی از دریچه های مختلفی چون زبانشناسی، بلاغت، عروض و سبک شناسی به اشعار فارسی نگریسته و نظرات راهگشایی در این حوزه ها بیان کرده است. یکی از مهم ترین نظرگاه ها در نقدهای آزاد، نظرگاه بلاغت است. آزاد را باید به اعتبار رساله های اصیلش در حوزه بلاغت، غزلان الهند و سبحه المرجان ، یکی از مهم ترین بلاغیون قرن دوازده دانست. از این روی دقت های بلاغی او در نقد ادبی حائز اهمیّت ویژه ای است. در این مقاله نقدهای بلاغی آزاد جمع آوری و تشریح شده است سپس دیدگاه زیباشناسانه او از خلال نقدها استخراج و تحلیل و دسته بندی شده است. اکثر دقت های بلاغی آزاد معطوف به ایجاد تناسبات معنایی و گسترش شبکه تداعی و افزایش ارتباط میان واژه هاست. همچنین گریز از قید معهودات دنیای واقع و فاصله گرفتنِ تخیل ها و تصاویرِ شعر از محدوده قوانین طبیعت و معهودات ذهن از زمره معیارهای او در خلق زیبایی ادبی است. آزاد ملاک «کاربرد اهل زبان» را از مهم ترین معیارهای صحّت و سقم ساخت های زبانی ناآشنا و استعاره ها و تشبیه های غریب می داند و افزایش و گسترش وجوه شباهت را از ملاک های برتری تشبیه می شناسد. معیار زیبایی شعر در ذهن آزاد بر سه پایه اعجاب، تناسب و عینی گرایی استوار است.
تحلیل انتقادی شبهه جرج سیل بر اشکالات ساختاری قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
51 - 72
حوزه های تخصصی:
اعجاز بیانی قرآن توسط تمام دانشمندان مسلمان به عنوان وجهی مهم از اعجاز قرآن پذیرفته شده است. در دوران اخیر نیز شرق شناسان مطالعات گسترده ای در این عرصه داشته اند؛ برخی با رعایت انصاف زبان به ستایش آن گشوده و برخی دیگر با طرح سؤالاتی، قصد خدشه دار نمودن آن را داشته تا وحیانی بودن این کتاب را زیر سؤال ببرند. در این پژوهش که به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش فیش برداری کتابخانه ای بوده است، با محور قرار دادن اشکالات جرج سیل در خصوص اشکالات ساختاری قرآن کریم، به بررسی و نقد این شبهات پرداخته شده است. هدف، استخراج جواب شبهات مطرح شده از کتب ادبی و تفاسیر و به دنبال آن دفاع از اعجاز ادبی قرآن بوده است. بدین منظور ابتدا شبهات گردآوری و نظرات جرج سیل پیرامون آن ذکر شده است و در یک جمع بندی به بیان جواب آن پرداخته شده است. به نظر می رسد آشنا نبودن اشکال کنندگان با ساختار قرآن که یک ساختار گفتاری (خطابی) است و نه نوشتاری (کتابی)، منشأ طرح بسیاری از این شبهات گردیده است. حال آن که بسیاری از این اشکالات، به علّت ساختار گفتاری قرآن و نزول تدریجی آن طی بیست وسه سال و به اقتضای رعایت حال مخاطب بوده و نمایانگر اوج بلاغت و فصاحت قرآن می باشد.
بررسی و تحلیل گروه های تأکیدی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های بلاغی زبان در نوشتار و گفتار، تأکید در سخن است. تأکید به شیوه های گوناگونی صورت می گیرد. گروه های اسمی یکی از ابزارهای تأکید هستند که تاکنون کمتر مورد توجه قرارگرفته اند. منظور از گروه های تأکیدی در این نوشتار، گروه هایی است که در آنها یا ساخت واژه از واج های تکراری است یا واژه از دو یا چند تکواژ یا واژه مکرّر ساخته می شود و یا اعضای گروه به نحوی با هم ترکیب یا به هم عطف می شوند که تأکید را می رساند. گروه های تأکیدی به صورت اسم های متناسب، اسم ها و صفت های مترادف، اسم ها و صفت های متضاد، فعل های متناسب و نیز واژگانی با تناسب موسیقایی هم نشین شده اند. این تحقیق با تهیه فهرستی از نمونه ها متشکل از هزار و پانصد گروه اسمی، ساختار، ویژگی ها، خاستگاه و کارکرد آنها را بررسی و تحلیل و آنها را در دسته های مختلف طبقه بندی کرده است. کاربرد این گروه ها برای اهداف مختلف است؛ از جمله: ایجاد معانی تازه، معانی ثانوی، کنایی و مجازی، گسترش معنی، شمول، تفصیل در سخن، اختصار و ایجاز اما مهم ترین و بیشترین کارکرد آن تأکید است. مانند تاکید و برجسته سازی اهمیت چیزی، احساسات و عواطف، فاصله، مقدار و کمیت، کیفیت و شدّت.
واکاوی مصادیق رعایت مقتضای حال مخاطب در فرهنگ نامه کودکان و نوجوانان
رعایت مقتضای حال مخاطب، موضوع اصلی علم معانی است و در کنار فصاحت و روانی کلام و پیوند میان اجزای جمله، یکی از شروط رسیدن کلام به جایگاه بلاغت و رسایی است. در پژوهش حاضر، این اصل بلاغی، در «فرهنگ نامه کودکان و نوجوانان» به عنوان نخستین دایره المعارف تألیفی به زبان فارسی برای کودکان و نوجوانان، مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای انجام شده، نشان دادن تأثیر رعایت مقتضای حال مخاطب کودک و نوجوان در زبان و سبک نوشتار فرهنگ نامه است. به منظور نیل به این هدف، مداخل 4 جلد منتخب فرهنگ نامه (1، 6، 10 و 12) در سطوح دانش پایه، گزینش مدخل، رسم الخط و به طورخاص، در سطح زبان و بیان، شامل واژگان و جملات مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساده نویسی و سادگی زبان و بیان که در قالب جملات کوتاه، پرهیز از واژه های پیچیده و نامفهوم و استفاده از کلمات فارسی نمود پیدا کرده، از ویژگی های نثر فرهنگ نامه است، که بیش از هر چیز به همان ویژگی مخاطب محوربودن اثر برمی گردد. نویسندگان مقالات فرهنگ نامه، با درنظرگرفتن مخاطبان خود، همواره اصل سادگی زبان و بیان را مدنظر دارند؛ چنان که در بررسی سطح واژگان، فراوانی واژگان 3هجایی (41%) قابل توجه است و در سطح جملات، مشاهده شده است که جملات کمتر از ده واژه (80%) و جملات حاوی یک پیام (%5/47)، بسامد بیشتری دارند.
بررسی کاربرد صفت در حمله حیدری میرزا محمد باذل مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
کتاب حمله حیدری اثر میرزا محمد باذل مشهدی، از برجسته ترین حماسه های دینی فارسی در قرن دوازدهم هجری است. این حماسه منظوم درباره غزوات پیامبر اسلام (ص) و جنگ های حضرت علی (ع) به نظم درآمده است. کاربرد صفات ازجمله روش هایی است که باذل مشهدی در شکل دادن ساختار زبان حماسی خود به آن توجه ویژه ای داشته است. کاربرد صفات در حمله حیدری ، چه به صورت هنری و چه به شکل غیرهنری، ابزاری است که شاعر برای توصیف شخصیت ها، صحنه های رزم، حیوانات، اشیا و همچنین برای نشان دادن عواطف و احساسات خود از آنها بهره برده است. این مقاله با هدف شناخت و معرفی هرچه بهتر ویژگی های آثار حماسی دینی، به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده است و در آن به بررسی و بیان این صفت ها در دو حوزه زبانی (دستوری) و هنری (بلاغی) پرداخته می شود؛ همچنین مهم ترین کارکرد صفات در این اثر حماسی بررسی خواهد شد. نتیجه این پژوهش بیانگر آن است که باذل مشهدی ازنظر زبانی، به کاربرد صفات فاعلی، و ازنظر بلاغی، به کاربرد صفات کنایی توجه بیشتری داشته است. کارکرد این صفات به تجسم و عینیّت بخشی مطلوب تر صحنه های حماسی انجامیده است؛ امری که آن را عاملی مهم در شهرت و ماندگاری این اثر می توان برشمرد.