مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نابرابری فضایی
حوزه های تخصصی:
دسترسی و استفاده از فضاهای عمومی شهری متأثر از عوامل کالبدی و اجتماعی است. هدف پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در استفاده از فضاهای عمومی است. رویکرد نظری پژوهش حاضر، در تحلیل جامعه شاختی نابرابری های فضایی، اجتماعی و اقتصادی، استفاده از نظریه های کلاسیک مکتب شیکاگو، مکتب اقتصاد سیاسی فضا و رویکرد پست مدرن ها در مورد فضاهای مصرفی و نوع سوم است. در تحقیق حاضر از روش پیمایشی و جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر جمعیت تهران در سال 1395و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر می باشد. نمونه گیری مورد استناد، خوشه ای چند مرحله ای در سطح مناطق 22گانه تهران است. روایی و پایایی شاخص ها و گویه های پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ با 68 گویه به میزان 924 بوده است. تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS، برای آزمون فرضیه ها از همبستگی پیرسون، به منظور پیش بینی متغیرهای ملاک با توجه به تغییر در متغیرهای پیش بین از رگرسیون، جهت تعیین نقش هریک از متغیرهای پیش بین در متغیرهای ملاک از تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای پیش بین این پژوهش- پایگاه اجتماعی و اقتصادی، دارایی و توان اقتصادی، مشارکت، اعتماد و شبکه روابط اجتماعی- در مجموع نزدیک به 4/68 درصد از تغییرات و واریانس متغیر ملاک – استفاده از فضاهای عمومی شهری -را تحت تأثیر قرار می دهند و 6/31 درصد از عوامل مؤثر در استفاده از فضاهای عمومی شهری به متغیرهای خارج از این پژوهش ارتباط پیدا می کند.
تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران؛ بررسی دگرگونی قیمت مسکن در دوره زمانی 1370 تا 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
267 - 292
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل برخورداری یا عدم برخورداری افراد یک جامعه از سرپناه و مسکن به این دلیل که از نیازهای اولیه انسان است، در فرایندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری شهری اهمیت بسیار دارد.بی توجهی به جایگاه اجتماعی مسکن و نبود نگاه سیستماتیک در فرایندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری ها برای سیستم مسکونی می تواند به نابرابری فضایی (چندبعدی) بیانجامد.شهر تهران به علت پیچیدگی های بسیاری در سیستم شهری خود آسیب پذیری بیشتری در برابر خطر نارسایی ها و کاستی های سیاستگذاری و برنامه ریزی داشته باشد. وجود و تداوم چنین وضعیتی، دسترسی بخش قابل توجهی از مردم را به مسکن متاثر کرده است. شناسایی وضعیت نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران و تعیین میزان و گستره آن در شهر تهران، هدف این مقاله است.برای دستیابی به هدف مقاله، دو مسیر توصیفی- تحلیلی پیموده شده است. مسیر نخست به چارچوب نظری و فنّی اختصاص دارد و مسیر دوم به توصیف و تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران با خوشه بندی آماری و جغرافیایی اختصاص دارد.تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران بر اساس نشانگر قیمت مسکن، به عنوان شاخصی که نمایانگر کلیّت و مجموع ارزش های عینی و ذهنی مسکن است، نشان از نابرابری فضایی شدید در مقطع زمانی مورد بررسی دارد. همچنین در طول دوره زمانی مورد بررسی این مقاله نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران شدت یافته است. رشد بسیار زیاد قیمت مسکن در طول دوره زمانی مورد بررسی، در سازوکار بازار در شهر تهران سبب چیرگی جنبه سرمایه ای بودن مسکن شده که خود نابرابری میان مالکان مسکن و غیرمالکان را تشدید کرده است. همین افزایش شدید قیمت سبب شده است تا جمعیت ساکن در نواحی گسترده ای از شهر تهران (تقریبا همپوشان با نیمه جنوبی آن)، با مشکل نابرابری فضایی روبرو باشند و گریزی در برون رفت از این وضعیت نابرابر نداشته باشند، مگر کاهش نابرابری های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی به وجودآورنده نابرابری فضایی.
تحلیل تطبیقی نابرابری های فضای شهری و فضای پیراشهری مورد: شهر میاندوآب
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل فضایی نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی و کالبدی سکونتگاه های غیررسمی و رسمی در شهر میاندوآب پرداخت. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، ماهیت روش آن توصیفی – تحلیلی بوده و داده های تحقیق با پیمایش میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) و مطالعات اسنادی – کتابخانه ای بدست آمد. شهر میاندوآب دارای ده محله غیررسمی است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین آنها چهار محله (اکبرنژاد، باکری، قجلو غربی و ملت) به عنوان محلات نمونه (گروه آزمایش) انتخاب شدند و چهار محله (کوی سهند، کوی آزادی، کوی فجر،کوی فرهنگیان) از سکونتگاه های رسمی به عنوان محلات (گروه) شاهد انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران 215 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوارهای محلات غیررسمی به همین تعداد نیز از محلات شاهد و با تناسب تعداد خانوار هر محله نمونه تعیین شد. پاسخگویان تحقیق نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد، محلات غیررسمی در همه ابعاد و شاخص های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی تفاوت های اساسی با ساکنان مناطق رسمی دارند. کمبود درآمد، بیکاری مزمن و بیکاری مطلق، پایین بودن کیفیت زندگی و سطح نازل مشارکت، کمبود مطالعه، فضای آشفته کالبد شهری، عدم استاندارد شاخص های مسکن و ... از خصوصیات گریبانگیر سکونتگاههای غیررسمی این شهر است.
سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان با استفاده از تکنیک ادغام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
55 - 72
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان جمعیت و توسعه فیزیکی مناطق، همواره توزیع بهینه خدمات عمومی را با مشکل مواجه ساخته است. این امر منجر به عدم تعادل فضایی مناطق در گذر زمان شده است. هدف پژوهش حاضر «سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان» در دو برهه زمانی کاملاً متفاوت (1390 و 1394) می باشد. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. بدین منظور داده های آماری موردنظر، از سازمان های مربوط اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسشنامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران امر استفاده شده است. در این پژوهش شهرستان های استان بر اساس 48 مؤلفه در قالب هشت شاخص کلی (بهداشتی، آموزشی، فرهنگی، جمعیتی، اشتغال، زیربنایی، خدمات شهری و کشاورزی و دامداری) که با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس صورت پذیرفت. جهت وزن دهی ترکیبی شاخص های پژوهش، از مدل های ویکور وAHPF استفاده شد. در نهایت جهت ترکیب مدل های فوق از روش ادغام استفاده گردید. همچنین مقایسه وضعیت شهرستان های استان کرمان از سال 1390 تا 1394 به لحاظ وضعیت توسعه یافتگی بیانگر آن است که تمامی شهرستان ها تغییرات محسوسی نداشته و در همان سطح باقی مانده است به جز شهرستان زرند که در سال 1390 که براساس وزن به دست آمده در دو مدل فازی برابر با (0.045) و ویکور (0.811) در سطح نامطلوب قرار داشته که در سال 1394 به رده نسبتاً مطلوب و با وزن فازی (0.042) و وزن ویکور (0.799/) ارتقا یافته است. در انتها جهت از بین رفتن اختلاف رتبه ها در مدل های مذکور و با ترکیب روش های وزن دهی از مدل ادغام استفاده شده است. نتایج این مدل نشان می دهد: شهرستان های استان کرمان در سطوح مختلف برخورداری قرار گرفته اند. به طوری که شهرستان های کرمان، جیرفت و رفسنجان به ترتیب رتبه های اول تا سوم و بدون تغییر در هر دو دوره زمانی در سطح بالای برخورداری قرار گرفته و شهرستان های فهرج، نرماشیر، ریگان و قلعه گنج محروم ترین مناطق شناخته می شوند.
بررسی انتقادی رویکردهای نظری در تحلیل نابرابری فضایی (با تأکید بر نابرابری فضایی در تهران معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۶ شماره ۷۶
75 - 110
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی انتقادی رویکردهای نظری مشخصی ست که به عنوان چارچوبی کلی برای تحلیل نابرابری فضایی در تهران معاصر به کار گرفته شده اند. هدف از این کار آن است که سهم نظری هر پژوهش در ارتباط با باقی پژوهش ها مشخص شود و ضمن فهم چارچوب کلی تحلیل نابرابری فضایی، امکانات طرح و بسط نظریات در این زمینه مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این، امید است تا با روشن ساختن مؤلفه های اصلی تبیین نابرابری فضایی تهران و درک وجوه اشتراک و افتراق میان آن ها، امکان تأمل معرفت شناختی و روش شناختی در این رویکردهای اساسی ممکن شده و پی گیری حوزه های جدیدی در مطالعات نابرابری در شهر تهران ممکن شود. از این رو، در ابتدا از طریق مرور مختصر ادبیات جامعه شناختی پیرامون تبیین نابرابری فضایی، تلاش می شود تا کلیتی درباره ی مفاهیم و پیش فرض های اصلی این حوزه از دانش از منظری عام ارائه شود. در ادامه، به روش کتابخانه ای و با پی گیری و بررسی موضوعی آرشیو مطالب منتشرشده پیرامون نابرابری فضایی، آراء و نظرات محققانی که به طور خاص تهران را به موضوع پژوهش و بررسی خود تبدیل کرده اند، نقد و بررسی شده است. با بهره گیری از ادبیات موضوع، تلاش شده تا یافته های پژوهش در سه سطح تحلیل خُرد و کلان و میانه دسته بندی شود تا امکان تفسیر و بررسی نظریات متناسب با سطح تحلیل شان میسر باشد. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که پیش فرض های مشترکی میان تحقیقات مربوط به این حوزه وجود دارد و در عین حال، جنبه هایی از نابرابری فضایی در شهر تهران هنوز مورد واکاوی تاریخی و جامعه شناختی قرار نگرفته اند یا آن که جای بررسی های دقیق تر و جزئی تری وجود دارد. از این رو، می توان بر پایه ی این بررسی، حوزه ای از پژوهش را برای درک بهتر روند تحولات نابرابر شهر تهران پیشنهاد کرد.
نابرابری های فضایی و تأثیر آن بر کیفیت زندگی شهری (مطالعه موردی: منطقه 1 و 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اصلی ترین عامل بحران های جوامع بشری ریشه در نابرابری های اجتماعی و فقدان عدالت دارد و یکی از مهم ترین بخش های این نابرابری ها در نواحی شهری است و این امر علت ایجاد نابرابری های گسترده در کیفیت زندگی شهری در سطوح جوامع مختلف است. در این پژوهش به بررسی نابرابری های فضایی و تأثیر آن بر کیفیت زندگی شهری در مناطق 1 و 19 کلان شهر تهران پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر مبتنی بر تحقیق موضوعی است و به صورت توصیفی - تحلیلی انجام می گیرد و از نظر هدف کاربری است. روش گردآوری اطلاعات شامل اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی (میدانی) است. برای جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران و با توجه به ضریب خطای 5% برای مناطق 1 و 19 تعداد 322 پرسشنامه تعیین شده است پرسشنامه های تدوین شده در بین ساکنان دو منطقه توزیع گردیده است و داده های به دست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از مدل موران و نرم افزار Arc GIS تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که در شاخص های مورد بررسی در این پژوهش از جمله شاخص های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و کالبدی از لحاظ میزان و توزیع نوع امکانات نابرابری هایی و تفاوت هایی مابین منطقه 1 به عنوان یکی از مناطق تقریباً برخوردار کلان شهر تهران و منطقه 19 به عنوان یکی از مناطق محروم و کمتر توسعه یافته وجود دارد و همین امر کیفیت زندگی در دو منطقه را تحت شعاع قرار داده است.
روان زخم و بازنمایی آن در داستان «قورباغه ی عظیم توکیو را نجات می دهد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
199 - 219
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، روان کاوی ماهیت روان زخم و بازنمایی آن در داستان کوتاه «قورباغه ی عظیم توکیو را نجات می دهد» نوشته ی هاروکی موراکامی است. از دیدگاه روان کاوانه ی اسلاوی ژیژک، روان زخم از یک سو ناشی از ورود نابهنگام امر واقع به امر نمادین است و از سوی دیگر، در ساختار کنش به تعویق افتاده، معنا می یابد. افراد مختلف واکنش های مختلفی در برابر روان زخم نشان می دهند؛ عده ای رنج و فقدان ناشی از آن تجربه ی تلخ را در فانتزی (خیال پردازی) خود به محیط دیگری منتقل و از یادآوری آن خاطره ی ناخوشایند پرهیز می کنند؛ در این حالت، سوژه با ساخت یک روایت فتیش، تجربه ی روان زخم خویش را بازنمایی می کند. «قورباغه ی عظیم توکیو را نجات می دهد» یکی از شش داستان کوتاه مجموعه ی بعد از زلزله است که به طور غیرمستقیم به حادثه ی زلزله ی کوبه در سال 1995 می پردازد. موراکامی در کالبد رئالیسم جادویی که ذاتاً دوگانه است، ماهیت متناقض روان زخم را نشان می دهد و با انتخاب روایت ساختگی برای بازنمایی خاطره ی رویداد آسیب زا این دوگانگی را برجسته می کند. مقاله ی حاضر، این داستان کوتاه را که با بهره گیری از شیوه ی رئالیسم جادویی نوشته شده، به عنوان کاوشی روان کاوانه ی ژیژکی در ماهیت روان زخم و بازنمایی آن معرفی می کند.
تحلیل شکاف جغرافیایی شاخص های توسعه کشاورزی در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثبات و استمرار رشد کشاورزی می تواند از عوامل ایجاد ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی در جامعه باشد. توسعه کشاورزی، نیازمند آمایش مناطق و توانمندی هر منطقه است. ازاین رو مطالعه چگونگی وضعیت توسعه کشاورزی مناطق مختلف جهت برنامه ریزی امری ضروری است. این پژوهش با استفاده از نرم افزار GIS و بهره گیری از مدل TOPSIS و تحلیل خوشه ای به تحلیل شکاف و فاصله شهرستان های استان لرستان به لحاظ شاخص های عمده توسعه کشاورزی پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری کل شهرستان های استان لرستان می باشد. بدین جهت 87 شاخص توسعه کشاورزی و اطلاعات مربوط به آن از سالنامه آماری سال 1395 و سرشماری عمومی کشاورزی سال 1393 استان و داده های میدانی استخراج گردید. نتایج تحقیق نشان دهنده شکاف و فاصله شدید و نابرابری عمیق بین شهرستان های استان می باشد. به طوری که ضریب نهایی توسعه یافته ترین شهرستان (الیگودرز) 85 برابر توسعه نیافته ترین شهرستان (رومشکان) به دست آمده است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای نشان دهنده چهار سطح توسعه در استان می باشد که شهرستان الیگودرز در سطح توسعه یافته و شهرستان های پلدختر، دوره، کوهدشت و رومشکان در سطح توسعه نیافته قرار دارند و فضای استان نشان دهنده نابرابری و عدم تعادل می باشد.
ارزیابی سیاست گذاری مسکونی در شهر تهران در رویارویی با نابرابری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
73 - 132
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری مسکونی یکی از عرصه های مهم سیاست گذاری شهری است. ویژگی های اجتماعی مسکن و نیز اثرات گسترده بخش مسکن در اقتصاد، سیاست گذاری مسکونی و پشتیبانی تأمین مسکن را جزئی از سیاست گذاری عمومی قرار داده است. آن شیوه سیاست گذاری عمومی که مسکن را به عنوان «حق اجتماعی» نادیده می گیرد، سبب شکل گیری نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهرها می شود. مشکل مسکن در تهران، هم به عنوان جزئی از یک مشکل فراگیر در سطح ملی و هم جزئی از مشکل های این بزرگ شهر به نابرابری فضایی منجر شده است. آگاهی از چگونگی اثرگذاری سیاست های شهری و ردیابی علل پیدایش نابرابری مسکونی، امکان سیاست گذاری کارآمد برای رویارویی با این مشکل برنامه ریزی را فراهم می آورد. این مقاله بر روند کار و نیز محتوای سیاست های اجراشده و مؤثر بر ساختار مسکونی شهر تهران، تمرکز کرده و اثر آنها را بر نابرابری فضایی، شناسایی کرده است. برای دستیابی به هدف این مقاله یک فرآیند دومرحله ای توصیفی- تحلیلی بر اساس راهبرد پژوهش قیاسی پیگیری شده است و اثرات سیاست ها بر نابرابری فضایی در ساختار مسکونی شهر تهران با استفاده از تحلیل طولی و تحلیل محتوای تماتیک (فَرهشتی) سیاست ها تحلیل و مقایسه شده اند. یافته های مقاله نشان می دهند که دستور کار سیاست های چیره، فاصله زیادی برای رویارویی با مشکل شهری نابرابری فضایی در شهر تهران دارد. این مقاله رهیافت و چارچوبی برای رویارویی با این مشکل به طورکلی و در تهران ارائه می کند.
تحلیل فضایی مؤلفه های زیرساختی شهر یادگیرنده بر اساس ناهمسانی های فضایی میان محلات شهری زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: با ورود به عصر اطلاعات و رشد فناوری های نوین ارتباطی، طرح اندیشه ای مبنی بر شهر یادگیرنده، بر تمام مناسبات اجتماعی انسان اثر گذاشته و یادگیری همگانی را فارغ از هر نوع تمایزاتی برای همه ی شهروندان فراهم ساخته است. بنابراین در خصوص افزایش بازدهی فعالیت های یادگیری در فضاهای شهری، توجه به مکان استقرار و بهره مندی کلیه ی افراد از این خدمات، امری ضروری است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط فضایی میان عوامل جمعیتی و کالبدی به عنوان اصول اساسی در تحقق شهریادگیرنده، به بررسی ناهمسانی های فضایی در محلات شهری زنجان پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها، از تکنیک خودهمبستگی موران و مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شده است. یافته ها: نتایج به کارگیری آماره ی موران نشان می دهد خودهمبستگی فضایی میان کلیه ی شاخص های مورد سنجش، مثبت بوده و از الگوی خوشه ای تبعیت می نمایند. با توجه به وجود چنین الگویی، ارزیابی های حاصل از مدل GWR حاکی از آن است که، شاخص جمعیتی لازم التعلیم با 5/13 درصد بیشترین ضریب تأثیر را در تبدیل شدن شهر زنجان به یک شهر یادگیرنده دارد. همچنین مدل مذکور با درنظرگرفتن مقادیر R2 تعدیل شده برابر 43 و 32 درصد، روابط فضایی میان متغیرها را با دقت تقریبا قابل قبول، ولی روابط کم و مثبت، مدل سازی نموده و توانسته نابرابری های فضایی و محدوده های استقرار بهینه ی مراکز یادگیرنده در سال های آتی را به خوبی پیش بینی نماید. نتایج: یافته ها نشان می دهند بیشتر محلات شهر زنجان به لحاظ تناسب میان کاربری های یادگیرنده و جمعیت شان، دچار عدم تعادلات فضایی هستند. این مسئله درخصوص محلات بیسیم، اسلام آباد و ترانس با جمعیت بیسواد برابر با 6/40 درصد، بسیار شدیدتر می باشد. ازاین رو مدیریت شهری باید از طریق برنامه ریزی صحیح در توزیع عادلانه ی خدمات یادگیری از بروز شکاف و نابرابری های اجتماعی-فضایی میان مناطق و محلات شهری جلوگیری نماید و با تعیین مکان بهینه ی کاربری های یادگیرنده، زمینه حصول به رویکرد شهر یادگیرنده در محلات شهری زنجان را میسر سازد.
سنجش و ارزیابی نابرابری مناطق شهری در برخورداری از شاخص های ترکیبی توسعه (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)
حوزه های تخصصی:
شناخت نابرابری فضایی و عدم تعادل منطقه ای در چارچوب محدوده های مختلف جغرافیایی و سیاست گزاری در جهت رفع و کاهش آن از مقولات بسیار مهم برنامه ریزی منطقه ای به شمار می آید. ابعاد نابرابری فضایی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، درمانی و غیره قابل بحث است. از این رو، نیل به پیشرفت و توسعه ی فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی در ابعاد مختلف است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش نابرابری فضایی درون شهری کلان شهر اهواز در برخورداری از شاخص های ترکیبی توسعه انجام شده است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد مطالعاتی حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 54 متغیر و با بهره گیری از مدل ELECTRE سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را میان مناطق کلان شهر اهواز تعیین نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد پراکنش توسعه، نامتعادل بوده و بین مناطق، از نظر توسعه یافتگی نابرابری و شکاف وجود دارد و این نابرابری در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، خدماتی، بهداشتی- درمانی و کالبدی خود را نشان می دهد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از تکنیک الکتره، منطقه ی 2 در سطح برخوردار، مناطق 1 و 3 در سطح نیمه برخوردار، منطقه ی 4 در سطح کم برخوردار و مناطق 6، 7 و 8 در رده ی محروم یا عدم برخوردار قرار گرفته اند؛ بنابراین برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در کلان شهر اهواز براساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود توزیع شاخص های توسعه به سمت رشد متوازن هدایت شوند.
سنجش امنیت در محلات شهری (مطالعه موردی محلات مرداویج و مفت آباد شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۱
113 - 126
حوزه های تخصصی:
امنیت یکی از نیاز های اساسی انسان و بستر اصلی رشد و تکامل بشری است که با گسترش روند شهرنشینی و تبعات ناشی از آن اهمیت روزافرون می یابد. با توجه به مفهوم چند بعدی و گسترده امنیت، شاخص های مربوطه از طیف وسیعی برخوردار می باشند. هدف پژوهش حاضر سنجش امنیت در دو محله شهر اصفهان (مرداویج و مفت آباد) است که با فرض رابطه معنادار بین کاهش امنیت با افزایش سطح محرومیت محله های مورد مطالعه و عدم تعادل شدید شاخص های امنیت در محدوده مورد مطالعه انجام گرفته است.به منظور دستیابی به هدف پژوهش،با بررسی تعاریف مختلف امنیت برای بیان شاخص هایی که ابعاد امنیت را پوشش دهد دو مؤلفه امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در نظر گرفته شده است که هریک دارای معیارهایی می باشند که تدوین پرسشنامه در سطح معیارها طراحی شده است.در این پژوهش از تکنیک دلفی و فرآیند تحلیل شبکه ایANP با استفاده از نرم افزارهای رایانه ای نظیر Matlab، Excel وExpert Choice ،به منظور دستیابی به هدف تحقیق استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیز مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و مورد کاوی می باشد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که از بین چهار زیر معیار امنیت، بعد ذهنی امنیت بیشترین وزن را دارا می باشد (0.284=SS). بعد عینی امنیت (0.232=OS) و اعتماد بین فردی (0.186= IT) و اعتماد مدنی یا نهادی(0.151=CT )نیز به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند و در نتیجه محله مرداویج از لحاظ شاخص های امنیت از سطح بالاتری نسبت به محله مفت آباد برخوردار می باشد.
واکاوی نقش سرمایه روانشناختی در توانمندسازی ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
29 - 44
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر،توانمندسازی در مطالعات محققان سکونتگاههای غیر رسمی مفاهیم مختلفی را در بر گرفته است. در این مقاله با توجه مفهموم روانشناختی توانمندسازی به بررسی وضعیت سرمایه روانشناختی در جهت توانمندسازی در سه گونه متفاوت(باندبازی و هجوم، پیشینه روستایی، تفکیک اراضی کشاورزی) از سکونتگاههای غیر رسمی شهر رشت پرداخته شده است.روش تحقیق مقاله حاضر، در مرحله ادبیات و مبانی نظری تحقیق، روش توصیفی و تحلیلی و با ابزار گردآوری داده: مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است، در ادامه با روش مشاهده، پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی در سطح سه گونه سکونتگاه غیر رسمی مورد نظر اقدام به بررسی و پیمایش محیط شده است. تحقیق حاضر به کمک 32 سئوال بسته مورد سنجش قرار گرفت و برای امتیاز دهی آن از طیف پنج قسمتی لیکرت استقاده شده است. متغیرهای تحقیق حاضر عبارتند از: خودکارآمدی، امیدواری، خوش بینی، و تاب آوری ساکنان در مسایل مرتبط با توانمندسازی چون کیفیت مسکن، فرصت اشتغال، فرصت های آموزشی، ...در قالب گویه های مناسب عملیاتی شده است. در تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPPS با توجه به هدف تحقیق از آزمون تحلیل واریانس فیشر (F-TEST) و آزمون تعقیبی توکی( Tukey ) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در سکونتگاههای غیر رسمی گونه دوم (سکونتگاههای غیر رسمی با پیشینه روستایی) منابع انسانی این سکونتگاهها از نظر سرمایه روانشناختی در وضعیت مطلوبتری تا دو گونه(باز تقسیم و تفکیک زمینهای کشاورزی و تصرف خرنده و باند بازی) دیگر قرار دارند.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی و سنجش وضعیت توسعه منطقه ای در استان های ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
71 - 84
حوزه های تخصصی:
با آنکه بیش از 6 دهه از عمر برنامه ریزی منطقه ای در ایران می گذرد هنوز سایه سنگین شکاف و عدم تعادل فضایی بر مناطق سنگینی می کند. با پذیرش این موضوع که تنوعات منطقه ای در فرایند توسعه امری اجتناب ناپذیر و برای توسعه و پیشرفت یک کشور ضروری هستند می توان گفت که نقش برنامه ریزی منطقه ای ما را وادار ساخته تا خود را با تغییرات علمی در این زمینه وفق دهیم. تبارشناسی جریان توسعه در ایران نشان می دهد که رویکرد انباشت سرمایه و تحمیل نقش های خاص به مناطق عمدتاً بدون هیچ گونه تجزیه تحلیل هزینه فایده اقتصادی و تنها بر اساس رویکرد قطب رشد و تمرکز سرمایه در یک فرآیند تاریخی صورت گرفته است. در این مقاله سعی شده است که به بررسی این مهم پرداخته شود. لذا برای درک چنین وضعیتی به تحلیل شرایط اقتصادی مناطق؛ در قالب نماگرهای توسعه از قبیل: جمعیت و نیروی انسانی (شهری روستایی)، اشتغال و بیکاری، مشارکت اجتماعی، بخش های سه گانه اقتصاد، GDP و .. با استفاده از تکنیک تاپسیس پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر این نکته است که سازمان فضایی ایران چند سطحی شده و استان هایی که قطب های توسعه هستند از نظر شاخص های توسعه یافتگی از مناطق پایین دست خود بریده اند و با تمرکز بخشی در زمینه جذب سرمایه، جمعیت و صنعت زمینه های عدم تعادل فضایی درون و برون منطقه ای را سبب شده اند.
تحلیل نابرابری های فضایی در توسعه منابع گردشگری (مورد مطالعه: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۷)
107 - 128
حوزه های تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری در کشور نیازمند برنامه ریزی و بهره گیری از تمامی ظرفیت ها و جاذبه های موجود در مناطق مختلف کشور و توسعه متوازن و هماهنگ آن ها می باشد. تحلیل فضایی توسعه گردشگری در مناطق و استان های مختلف یکی از الزامات مهم توسعه پایدار گردشگری و اجتناب از ایجاد و توسعه نابرابری های فضایی است. استان اردبیل یکی از مقصدهای اصلی گردشگری کشور می باشد که سالانه حدود 4 تا 5 میلیون گردشگر از داخل و خارج کشور به این استان سفر می کنند. هدف این تحقیق تحلیل نابرابری های فضایی در توسعه عناصر گردشگری استان اردبیل است. بدین منظور مدل مفهومی تحقیق با بهره گیری از عناصر اصلی گردشگری و استفاده از 9 شاخص و 46 متغیر برای بررسی وضعیت توزیع فضایی منابع گردشگری و توسعه آن در بین شهرستان های ده گانه استان ایجاد گردید. داده های مورد نیاز از آمارهای منتشره از سوی مرکز آمار ایران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و استانداری اردبیل گردآوری شد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد الگوی فضایی توسعه عناصر و منابع گردشگری در بین شهرستان های استان یک الگوی ناهمگن است به طوری که در بین عناصر گردشگری تسهیلات و امکانات اقامتی با ضریب تغییرات 2.78 از بالاترین میزان نابرابری برخوردار بوده در حالی که ضریب پراکندگی جاذبه های گردشگری 0.68 بوده است. به عبارت دیگر نابرابری تسهیلات اقامتی و سایر عناصر گردشگری از جاذبه های گردشگری تبعیت نکرده اند. از نظر رتبه بندی و سطح بندی توسعه گردشگری نیز شهرستان سرعین در مقام اول و در سطح توسعه بسیار بالا قرار دارد.
بستر فرهنگی و تفاوت های محله ایِ باروری در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
143 - 159
حوزه های تخصصی:
امروزه ابعاد متفاوتی از رفتار های انسانی در بستر های متفاوت شهری مورد مطالعه قرار می گیرد. یکی از این ابعاد و مؤلفه ها، رفتار باروری است. رفتار باروری نه تنها بین شهر ها بلکه در درون یک شهر در بین محله ها و مناطق مختلف آن متفاوت است. هدف از این مقاله بررسی و تحلیل تفاوت های منطقه ای و محله ای باروری در کلان شهر تهران است. روش مطالعه تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1390 و واحد تحلیل محله های شهر تهران است. نتایج بیانگر نقش بستر محله ای و فرهنگی در شکل گیری رفتار باروری است و تفاوت های معناداری در سطح باروری محله های مختلف شهر تهران(از 1/9 تا 3/4 فرزند) مشاهده شد. نتایج آزمون تحلیل چندمتغیری نشان داد رابطه منفی بین کیفیت و وضعیت اقتصادی اجتماعی محله با باروری وجود دارد. ترکیب اقتصادی اجتماعی محله ، با کنترل سایر متغیرها، همچنان تأثیر معناداری بر تفاوت ها و نوسانات محله ای باروری دارد. از این رو، رفتار های باروری نه تنها تحت تأثیر مشخصه های فردی است، بلکه به شدت از ساختار و وضعیت متفاوت محله ها و هنجار های فرهنگی آنها تأثیر می پذیرد.
بررسی عدالت فضایی در توزیع امکانات و خدمات بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه عدالت فضایی، عدالت دربرگیرنده مفاهیمی چون توزیع متناسب عملکردها و خدمات، دسترسی مناسب به مراکز خدماتی و فعالیتی، بدون تبعیض و تفاوت بین ساکنان یک شهر یا منطقه شهری می باشد. هدف این تحقیق بررسی وضعیت عدالت فضایی در توزیع امکانات و خدمات بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های تحقیق از سالنامه آماری استان خوزستان در سال 1390 گرداوری شده و به وسیله نرم افزارهای SPSS, EXCEL, GIS و همچنین روش های تاپسیس، تحلیل خوشه ای، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون مان ویتنی و سایر روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این تحقیق عدالت فضایی در توزیع توسعه بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان از دو منظر جغرافیایی و جمعیتی مورد بررسی قرار گرفت. از نظر جغرافیایی توزیع امکانات و خدمات بهداشتی-درمانی متعادل و متوازن به نظر می رسد؛ اما از نظر جمعیتی توزیع امکانات بهداشتی درمانی نابرابر می باشد و در تضاد با عدالت فضایی قرار می گیرد.
تحلیل نابرابری های فضایی توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی. مطالعه موردی: شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۱
91 - 102
حوزه های تخصصی:
عدالت فضایی از مباحثی است که در سال های اخیر در میان برنامه ریزان و جغرافیدانان اهمیت ویژه ای یافته است. ازآنجاکه خدمات عمومی شهری ساختار دهنده ی شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر می باشد، بی عدالتی در نحوه ی توزیع آن، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی گزینی طبقاتی محلات شهر گذاشته و مدیریت شهری را با چالش های جدی روبرو کرده است. با بررسی میران نابرابری ها در توزیع خدمات و شناسایی الگو فضایی بی عدالتی در سطح شهر می توان پی برد که کدام یک از خدمات در وضعیت نامناسب تری هستند و بی عدالتی بیشتر در بخش و محله شهری تمرکزیافته است تا از این طریق مدیریت شهری با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات عمومی و منافع اجتماعی، نابرابری های فضایی را کاهش داده و کیفیت رندگی را ارتقا دهد. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت توزیع خدمات در سطح محلات شهر مریوان بر اساس جمعیت، مساحت و سرانه کاربری های خدماتی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به منظور تحلیل نحوه توزیع خدمات در سطح محلات، مدل VIKOR، تکنیک نزدیک ترین همسایه به کمک نرم افزار GIS و ضریب همبستگی پیرسون به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد خدمات شهری به طور عادلانه در سطح محلات شهر مریوان توزیع نشده است؛ به طوری که محله 11 در بهترین وضعیت و محله 7 در پایین ترین وضعیت قرار دارند. همچنین بیانگر نوعی بی نظمی در پراکنش فضایی کاربری ها به ویژه در رابطه با جمعیت می باشد.
سنجش نابرابری فضایی شاخص های سلامت محیط زیست شهری. نمونه موردی: نواحی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
99 - 116
حوزه های تخصصی:
زیستن در یک محیط زیست سالم و دسترسی عادلانه به فضاهای سالم شهری ازجمله مؤلفه های اصلی عدالت فضایی و عدالت محیط زیستی در شهر به حساب می آید. امروزه همراه با افزایش دگرگونی در فضاهای شهری و رشد ناهماهنگ و ضد محیط زیستی کلان شهر تهران، فرصت های نابرابر جهت زندگی در فضاهای سالم شهری نیز به وجود آمده است و به نوعی عدالت در شهر را از این منظر با چالش روبه رو ساخته است. هدف این پژوهش بررسی نابرابری فضایی شاخص های سلامت محیط زیست شهری در بین نواحی شهری کلان شهر تهران است. پژوهش بر این فرض استوار است که در سطح نواحی شهر تهران از منظر شاخص های سلامت محیط زیستی، نابرابری فضایی وجود دارد. جهت بررسی این موضوع از مدل UHI که سازمان بهداشت جهانی برای سنجش سلامت در نواحی شهری معرفی کرده بهره گرفته شده و همچنین از نرم افزار پیشرفته CommunityVIZ که در محیط ArcGIS عمل می کند استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین نواحی شهری کلان شهر تهران ازنظر شاخص های سلامت محیط زیست شهری نابرابری وجود دارد و این نابرابری از الگوی خوشه ای پیروی می کند به طوری که نواحی شمال و شمال غربی از نظر شاخص های سلامت دارای وضعیت بهتری نسبت به نواحی مرکزی و جنوب غربی کلان شهر تهران است؛ همچنین نتایج نشان می دهد که بین شاخص های اقتصادی، اجتماعی، محیطی – فضایی و شاخص سلامت محیط زیست شهری همبستگی قوی وجود دارد و این نشان می دهد که هر گونه اقدام جهت ارتقاء سلامت شهری بدون توجه به شاخص های مربوطه امکان پذیر نیست و نیازمند یک برنامه ریزی یکپارچه توسعه شهری است.
بررسی پراکنش فضایی شاخص های توسعه پایدار شهری-روستایی با تأکید بر شاخص های آموزشی در پهنه استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
245 - 260
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پایش نابرابری فضایی براساس شاخص های آموزشی در پهنه استان گلستان صورت پذیرفته است. برای نیل به این مهم از 22 گویه آموزشی با توجه به آمار و اطلاعات موثق و معتبر سال نامه آماری استفاده گردید. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای-اسنادی بوده که با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره VIKOR و SAW مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ابتدا نحوه پراکنش جمعیت و توزیع شاخص های آموزشی بر اساس تکنیک های آنتروپی نسبی و ضریب جینی مورد ارزیابی قرار گرفته است، همچنین در محاسبه همبستگی بین متغیر های جمعیت و شاخص های آموزشی در شهرستان های استان گلستان از تکنیک آماری اسپیرمن و برای نمایش فضایی- مکانی شاخص ها از نرم افزار ARC GIS 9.3 استفاده گردید. نتایج به دست آمده از ضریب آنتروپی نشان می دهد که پراکنش جمعیت با امتیاز (0.8877) و ضریب جینی با امتیاز (صفر)، بیانگر پراکنش متعادل و متناسب جمعیت در سطح شهرستان های استان گلستان است. یافته های به دست آمده از تکنیک های ویکور و ساو مشخص می کند که توزیع شاخص های آموزشی در استان گلستان بسیار ناهمگون و نابرابر است به گونه ای که شهرستان گرگان با امتیاز (725/0) و شهرستان مراوه تپه با امتیاز (016/0) به ترتیب به عنوان برخوردارترین و محروم ترین شهرستان های استان هستند که اختلاف فاحشی بین آنها وجود دارد، همچنین میزان همبستگی بین پراکنش جمعیت و رتبه شهرستان ها با ضریب همبستگی اسپیرمن مورد ارزیابی قرار گرفته است و نتایج بررسی نشان می دهد که شاخص های آموزشی در سطح شهرستان های استان گلستان بر اساس عامل پراکنش جمعیت صورت نگرفته است که این امر نشان دهنده عدم مدیریت و برنامه ریزی صحیح منطقه ای و شهری است. لذا پیشنهاد می گردد، در برنامه های توسعه، اصلاح ساختارهای فضایی با توجه ویژه به بستر محیط طبیعی و ویژگی های اجتماعی- اقتصادی نظام های فضایی (منطقه، ناحیه، شهر و روستا) در نظر گرفته شود.