مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نابرابری فضایی
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی در فرآیند توسعه نیازمند تخصیص بهینه منابع، امکانات و خدمات در جهت دستیابی به اهداف برنامه های توسعه است. امروزه آنچه در توسعه کشاورزی خطر آن احساس می شود نبود یا کم توجهی به راهبردهای بومی شده و متناسب با شرایط محیطی، اجتماعی و تکنولوژی می باشد. در این شرایط یکی از راهکارهای اساسی در شناخت مسائل کشاورزی، شناخت شکاف ها و نابرابری های موجوددر بین مناطق است. در تحقیق حاضر، وضعیت شکاف جغرافیایی شاخص های توسعه کشاورزی شهرستان های استان همدان بررسی و ارزیابی شد. از این رو، این پژوهش با هدف منطقه بندی توسعه کشاورزی شهرستان های استان همدان انجام شده است. به منظور جمع آوری داده ها، از آمارهای ثانویه سازمان های مختلف استفاده شده است؛ در این تحقیق که روش منطقه بندی بر مبنای تحلیل مجموعه ای از شاخص ها به منظور ساخت شاخص ترکیبی است، 75 شاخص در سه مؤلفه انتخاب و برای تحلیل آنها روش ویکور مورد استفاده قرار گرفت برای انجام محاسبات از نرم افزار SPSS و Excel و برای ترسیم نقشه ها و تولید اطلاعات مکان مند از نرم افزار GIS استفاده شده است نتایج حاصل از تکنیک ویکور نشان دهنده نوعی از هم گسیختگی و عدم تعادل در توسعه کشاورزی استان می باشد. بطوریکه شهرستان نهاوند در گروه برخوردارترین، شهرستان های اسدآباد، بهار، تویسرکان، رزن، ملایر و همدان در گروه نیمه برخوردار و شهرستان های فامنین و کبودرآهنگ از نظر شاخص های مورد بررسی در این مطالعه غیر برخوردار از لحاظ توسعه کشاورزی بوده اند.
نابرابری فضایی و رابطه مرکز پیرامون در ایران: ارائه یک مدل نظری با استفاده از روش نظریه پردازی لینهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار کشور ایران، با وجود اینکه از ثروت و قدرت و منابع زیادی برخوردار است و تلاش های زیادی جهت تعادل منطقه ای در آن صورت گرفته، به سمت نابرابری فضایی متمایل شده و ساختار مرکز پیرامونی را به منزله الگوی غالب در کشور نمودار ساخته است. این ساختار به وجودآمده حاصل عوامل و نیروها و جریان های بسیار زیادی است. بنابراین، در این تحقیق هدف تبیین یک مدل نظری از نابرابری فضایی در کشور با استفاده از روش نظریه پردازی لینهام است. در این روش 5 گام وجود دارد که در گام اول یعنی مفهوم سازی با استفاده از روش فراترکیب و نرم افزار MAXQDA مدل نظری تدوین شده است. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که مفاهیم گفتمان تئوری محور وابسته به زمینه، وابسته سازی و تمرکزگرایی، عملکرد معکوس برنامه های توسعه، روابط نابرابر قدرت، نابرابری منافع و ثروت (نابرابری اقتصادی)، سیاست گذاری و مدیریت نامطلوب، وجود مدیریت محلی و منطقه ای ضعیف در برابر قدرت مرکزی، توزیع نامتوازن جمعیت و فعالیت در فضای جغرافیایی، جغرافیای نامتوازن مواهب طبیعی در قالب سه گفتمان ایدئولوژی محور و اقتصاد سیاسی محور و زمینه محور باعث ایجاد نابرابری فضایی و شکل گیری رابطه مرکز پیرامونی شده است.
تحلیل نابرابری فضایی سکونتگاه های رسمی و غیر رسمی محلات منطقه 2 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه، مستلزم برقراری تعادل در درون شهر می باشد که در قالب عدالت فضایی در شهر بروز می کند. برقراری عدالت اجتماعی و به تبع آن عدالت فضایی راه حل بسیاری از نارسایی ها و ناهنجاری ها در شهر است. در این فرایند اسکان غیر رسمی و نابرابری فضایی کانون بی ثباتی و تعارض محسوب می شوند و به واسطه فرایندهای مشابه به یکدیگر مرتبط می گردند. هدف این مقاله، بررسی عوامل ساختاری موثر برشاخص های عدالت فضایی سکونتگاه های غیررسمی منطقه 2 تهران است که با استفاده از روش های تحلیل عاملی، آمار فضایی در محیط GIS، به مقایسه تطبیقی نابرابری فضایی محلات غیررسمی و تحلیل شاخص های اجتماعی، اقتصادی و رفاهی-کالبدی این محلات پرداخته است. نتایج نشان می دهد که محلات منطقه 2 شهر تهران، به لحاظ برخورداری از شاخص های مورد بررسی در وضعیت مناسبی قرار ندارند. محلات شهرک غرب و پونک در بهترین وضعیت برخورداری و محلات اسلام آباد و فرحزاد در بدترین وضعیت برخوردری از شاخص های مطرح شده، قرار دارند. در مجاورت محلات کم برخورداری مانند اسلام آباد و فرح زاد، در محلات برخوردار منافع عده ای محدود و مرفه شکل گرفته، انگاره ای که نشانگر مهندسی نسبتاً دقیق، علم، فن و معماری و ... می باشد(تولید فضای برآمده از رفاه). در مقابل، فضایی که تنها براساس رفع نیاز ساده توده فقیر شکل می گیرد و هر روز در یک سیر قهقرایی رو به زوال است(تولید فضای برآمده از فقر)، به نابرابری هرچه بیشتر محله اسلام آباد و فرحزاد و حتی کوهسار با محلات هم جوارشان دامن می زند. این مهم، نمایانگر این است که در محلات برخوردار همبودگی پول، سرمایه، قدرت، رانت و... بر فضا غالب شده و موجب شکل گیری فضای نابرابر در کل منطقه و پهنه های هم جوار در ساختار فضایی منطقه 2 می شود.
بیکاری، توسعه نابرابر منطقه ای و الگوهای فضایی مهاجرت داخلی در ایران
منبع:
پژوهش مسائل اجتماعی ایران دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
41 - 65
حوزه های تخصصی:
مهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنه گسترده ای از عوامل با اثربخشی های متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرت های داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 در سطوح استانی و شهرستانی به بررسی تأثیر بیکاری جوانان و توسعه نابرابر منطقه ای بر مهاجرت داخلی در ایران می پردازد. نتایج بیانگر خوشه های فضایی بیکاری و توسعه نیافتگی در کشور و نابرابری در برخورداری از منابع و فرصت های اقتصادی و اجتماعی از یکسو و تفاوت های منطقه ای در میزان های مهاجرت از سوی دیگر است. بالاترین سطح توسعه یافتگی و کمترین میزان بیکاری جوانان و همچنین مهاجرپذیری بالا مربوط به مناطق مرکزی کشور، به ویژه پایتخت است. در مقابل، مناطق مرزی غرب، شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور، کمترین سطح توسعه یافتگی و بالاترین میزان بیکاری و مهاجرفرستی را دارند. از این رو مهاجرت داخلی، فرایندی پویا، چندبُعدی و برخاسته از شرایط ساختاری و نابرابری های منطقه ای است.
بررسی فضاهای نابرابر شهری در تهران (سال های 1375 تا 1390)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر روند نابرابری های فضایی در تهران موردبررسی قرار می گیرد. برای بررسی فضاهای نابرابر شهری در تهران، توزیع شاخص های اقتصادی، اجتماعی و مطلوبیت فضا و رابطه آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. این شاخص ها از تحلیل ثانویه نتایج تفصیلی سرشماری های نفوس و مسکن و طرح های جمع آوری اطلاعات قیمت و اجاره مسکن در سال های 1375، 1385 و 1390 بر اساس مدل سطح بندی موریس محاسبه می شوند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که توزیع مطلوبیت فضا با توزیع شاخص های اجتماعی و اقتصادی رابطه معناداری دارد، به طوری که این رابطه در هر سه دوره سرشماری تأیید می شود. گرچه توزیع شاخص های اقتصادی و اجتماعی در طی 15 سال موردبررسی متوازن تر می شود، ولیکن در توزیع شاخص مطلوبیت فضا تغییر محسوسی رخ نمی دهد. همچنین در سا ل های 1385 و 1390 برخلاف سال 1375 رابطه همبستگی میان شاخص های اجتماعی و مطلوبیت فضا بیش از رابطه همبستگی میان شاخص های اقتصادی و مطلوبیت فضا محاسبه می شود که نشان از افزایش تأثیرپذیری شاخص مطلوبیت فضا از شاخص اجتماعی دارد. آزمون رگرسیون و محاسبه ضریب تعیین تعدیل شده نیز نتایج مشابهی را نشان می دهد؛ بطوری که در سال 1375 شاخص اقتصادی 72 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را تبیین می کند. در سال های 1385 و 1390 شاخص اقتصادی از معادله رگرسیون خطی خارج و شاخص اجتماعی بدان وارد می شود. در این سال ها شاخص اجتماعی به ترتیب توان تبیین 59 درصد و 68 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را می یابد.
تحلیل عوامل مؤثر بر سازمان یابی نابرابری های فضایی با تأکید بر شاخص های اقتصادی (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۴
101 - 120
حوزه های تخصصی:
نابرابری و تفاوت های عمده اقتصادی بین مناطق مختلف شهری برای دوره های زمانی طولانی آثار مخربی بر کارآیی اقتصاد بجای می گذارد. به علاوه چنین تفاوت هایی ممکن است به لحاظ سیاسی و اجتماعی نیز نتایج نا مطلوبی به دنبال داشته باشد. در حال حاضر نیز نحوه توزیع فضایی شاخص های اقتصادی یکی از مشکلات مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. در این راستا بررسی و ﺷﻨﺎﺧﺖ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻨﺎﻃﻖ مختلف شهری و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖﻫﺎ و ﮐﺎﺳﺘﯽ آن در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی های شهری اﻫﻤﯿﺖ وﯾﮋه ای دارد؛ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد مناطق شهری از ﻟﺤﺎظ ﺗﻮﺳﻌﻪ و نحوه توزیع شاخص های اقتصادی در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ دﯾﮕﺮی ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ اوﻟﯿﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی ﺑﺮای رﻓﻊ ﻧﺎ ﺑﺮاﺑﺮی و ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل ﻣﺤﺴﻮب ﺷﻮد. این پژوهش با هدف بررسی نابرابری های موجود و نشان دادن الگوی نابرابری در بلوک های شهری اردبیل با تاکید بر شاخص های اقتصادی طی سال های 1385 تا 1395 و همچنین بررسی عوامل موثر بر سازمان یابی این پدیده می باشد. مبتنی بر این خصیصه ها از مدل های آمار فضایی، تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی در نرم افزار Arc/GIS استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش بلوک های شهری اردبیل به لحاظ شاخص های مورد بررسی در طیف های متفاوتی قرار دارند. همچنین بر اساس مدل خودهمبستگی فضایی (موران)، الگوی پراکنش نابرابری فضایی بر اساس شاخص های اقتصادی، در شهر اردبیل از مدل خوشه ای تبعیت می کند و این نوع پراکنش باعث ایجاد دوگانگی فضایی در این شهر شده است. همچنین بررسی های به عمل آمده در راستای تحلیل فضایی نابرابری و عوامل موثر بر سازمان یابی آن در شهر اردبیل از آن است که بر مبنای ناکارآمدی ساختار مدیریتی و نظام اقتصادی کلان زمینه ها و فرایندهای مدیریتی و اقتصادی کلان عامل اصلی گسترش و سازمان یابی فضایی نابرابری در شهر اردبیل محسوب می گردند.
تحلیل نابرابری های فضایی توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی، مطالعه موردی: شهرستان قرچک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
69 - 88
حوزه های تخصصی:
عدالت فضایی از مباحثی است که در سال های اخیر در میان برنامه ریزان و جغرافیدانان اهمیت ویژه ای یافته است. از آنجا که خدمات عمومی شهری، ساختار دهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر می باشد، بی عدالتی در نحوه توزی ع آن،تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی گزینی طبقاتی محلات شهر گذاشته و مدیریت شهری را با چالش های ج دی روبرو کرده است. با بررسی میران نابرابری ها در توزیع خدمات و شناسایی الگوی فضایی بی عدالتی در سطح شهر، می توان پی ب رد که کدامیک از خدمات در وضعیت نامناسب تری هستند و بی عدالتی بیشتر در کدام بخش و محله شهری تمرکز یافت ه اس ت ت ا از ای ن طریق مدیریت شهری با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات عمومی و منافع اجتماعی، ن ابرابری ه ای فض ایی را ک اهش داده و کیفیت رندگی را ارتقا دهد. رشد روزافزون جمعیت شهرستان قرچک و نیاز ساکنین به خدمات شهری در حال افزایش است. ازاین رو تحقیق حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای و استنتاج یافته های میدانی در قالب تدوین و توزیع پرسش نامه، در سطح محدوده موردمطالعه صورت گرفته است به بررسی وضعیت برخورداری شهروندان از خدمات و نیز توزیع آن ها در سطح روستاها پرداخته است. یافته های تحقیق با استفاده آزمون موران و روش جینی و همچنین آزمون T-test مورد تجزیه تحلیل قرارگرفته و نتایج به دست آمده نشان می دهد که خدمات و امکانات مورد بررسی در تحقیق در سطح شهرستان قرچک به صورت عادلانه توزیع نشده اند
الگوی راهبردی تعدیل نابرابری های فضایی استقرار جمعیت با بهره گیری از توانمندی های اقتصادی و گردشگری درمناطق کویری و بیابانی ایران(مطالعه موردی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۸
71 - 94
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین الگوهای دستیابی به پایداری توسعه در مناطق کویر و بیابان ، حفظ .و ماندگاری جمعیت در این نواحی می باشد از اینرو، این پژوهش با هدف بررسی و تدوین الگوی راهبردی تعدیل نابرابری های فضایی استقرار جمعیت در مناطق کویر و بیابان با نگاهی ویژه به استان اصفهان پرداخته است این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و روش تحقیق موردنظر در این پروژه از نوع روش تحلیلی- ترکیبی می باشد. یافته های حاصل از انجام تحقیق حاکی از آن است که توزیع نامتوازن جمعیت و فعالیت های تولیدی- خدماتی در سطح استان به طوری که تمرکز حدود دوسوم آن ها در کمتر از 10 درصد ناحیه مرکزی اصفهان منجر به شکنندگی اکوسیستم و آلودگی منابع آب، خاک و هوای این منطقه شده است. از این رو محققان در صدد برآمدند تا با بهره گیری از پتانسیل های غنی استان در زمینه اقتصادی به ویژه حوزه گردشگری ، زمینه را برای احیای مناطق خالی از جمعیت و خصوصا روستاهایی که جمعیت آنها مهاجرات نموده اند ، نمایند. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که بر اساس توانمندی های اقتصادی-گردشگری تعداد 60 نقطه سکونتگاهی شرایط مناسبی را دارند که می توانند به عنوان سکونتگاه هایی که به صورت پایدار اقتصاد و جمعیت را در استان حفظ نمایند به شمار آیند. این تعداد سکونتگاه در شرایط وضع موجود تعداد 30276 نفر را در برمی گیرند؛ که در قالب 9158 خانوار در سطح استان توزیع گشته اند. ضمن اینکه این میزان شامل 16442 نفر زن و 18664 نفر مرد می باشد. در کنار نقاط سکونتگاهی ، محقق به پهنه بندی محدوده موردنظر در قالب 5 سطح، بسیار مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و بسیار نامناسب پرداخته است که بر اساس معیارهای اقتصادی-گردشگری و بر اساس توانمندی های موجود در استان اصفهان مشخص گردیده است. بر این اساس مناطقی از شمال غربی و همچنین نیمه جنوبی استان بهترین پهنه ها برای ایجاد سکونتگاه ها و یا تقویت سکونتگاه های موجود می باشد.
تحلیل اثرات برنامه های حمایت مالی در تعدیل نابرابری فضایی شهری، (بازکاوی تجربه سه دهه برنامه ریزی در شهر ریودوژانیرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
133 - 154
حوزه های تخصصی:
نابرابری فضایی شهری به صورت اسکان غیررسمی در کشورهای در حال توسعه نمود بیشتری دارد. سکونت گاه های غیررسمی باعث شکل گیری فضاهای شهری نابرابر در ریودوژانیرو هستند، برنامه های زیادی با حمایت مالی فراوان در سه دهه اخیر برای تعدیل شکاف فضایی در شهر ریودوژانیرو تدوین شده است. این پژوهش سعی دارد با بررسی وضعیت تغییرات شکاف فضایی از سال 1985 تا 2015 در ریودوژانیرو به این سؤال پاسخ دهد که آیا برنامه های پرهزینه توانسته نابرابری فضایی را در ریودوژانیرو کاهش دهد یا شکاف فضایی بین مناطق مختلف شهر توسط رشد هزینه های خدماتی تشدید شده است؟ این تحقیق ابتدا به بازکاوی برنامه ها و رویکردهای حمایت مالی در شهر ریو می پردازد، سپس به تحلیل وضعیت شهر در جنبه های مورد نظر پرداخته؛ بنابراین روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد و از آنجا که تجربه مطالعه ریودوژانیرو می تواند رهگشای برنامه ریزی شهری در کشور باشد، از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. در این تحقیق، تحلیل جنبه های مختلف نابرابری فضایی از روش های عددی مانند ضریب همبستگی، ضریب تغییرات و ضریب جینی انجام گرفته، و نمایش نابرابری فضایی با استفاده از GIS انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که حمایت های مالی فراوان در ریودوژانیرو باعث بهبود زیرساخت های سکونت گاه های غیررسمی شده است و جمعیت فاولاها در دوره مطالعاتی افزایش یافته، اما تغییرات ضریب جینی قیمت مسکن نشان از افزایش شکاف فضایی بین مناطق مختلف ریودوژانیرو دارد بدین ترتیب برنامه های حمایت مالی نه تنها نتوانسته نابرابری فضایی را در ریو را تعدیل بخشد بلکه نتیجه معکوس درپی داشته و شکاف فضایی در این شهر تشدید شده است.
تحلیل شاخص های کیفیت زندگی در مناطق شهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین شاخص های کیفیت زندگی در مناطق شهری سنندج می باشد. پژوهش از نوع هدف کاربردی و براساس ماهیت توصیفی و تحلیلی بوده است. در این پژوهش4 متغیر اصلی و بیش از 42 شاخص عینی و ذهنی کیفیت زندگی شهری درزمینه های اجتماعی- اقتصادی، کالبدی شهر سنندج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و برای تجزیه و تحلیل از مدل ویکور- فازی مبنا استفاده شده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و در مناطق سه گانه شهر سنندج می باشد. برای سنجش پایایی ابزار از آزمون کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج برای کل ابعاد رقم 734/0 به دست آمد که دلالت بر پایایی قابل قبول ابزار دارد. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نوآوری تحقیق از نظر جامع نگری به کلیه شاخص ها است. یافته های به دست آمده از مدل ویکور- فازی نشان داد که شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و دسترسی به خدمات در منطقه 3، با بالاترین سطح کیفیت زندگی و منطقه 1و 2 به ترتیب در رده های بعدی طبقه بندی کیفیت زندگی قرار دارند. نتایج نشان دادند: از بین عوامل گوناگون طبیعی و انسانی، چگونگی برنامه ریزی ها، نحوه مدیریت شهری، مشارکت، امنیت، همبستگی اجتماعی وضعیت تصرف واحد مسکونی، دسترسی به مراکز درمانی، کیفیت اوقات فراغت، توسعه فضای سبز و ... در ارتقای کیفیت زندگی شهری سنندج نقش مؤثری دارند. ارتقای کیفیت زندگی در منطقه 3 شهر سنندج با توجه به نتایج پژوهش، تحت تاثیر نقش مدیریت شهری، مشارکت مؤثر در توسعه زیرساخت های شهری و عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، ارتقای شاخص های اجتماعی و اقتصادی از قبیل اشتغال پایدار است.
تأثیر نابرابری ها در مهاجرت از مناطق مرزی ایران؛ چشم اندازی سیاست گذارانه
منبع:
پژوهش مسائل اجتماعی ایران دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
101 - 134
نقش نابرابری های منطقه ای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بی توجهی به این مناطق می تواند پیامدهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. این مقاله به دنبال بررسی این موضوع است که مناطق مرزی ایران به لحاظ نابرابری های فضایی در چه وضعیتی قرار دارند و این نابرابری ها چه تأثیری بر مهاجرت از این مناطق دارند. برای سنجش نابرابری فضایی در بین شهرستان های مرزی از آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، سالنامه های آماری استان ها در سال 1395 و داده های سازمان هواشناسی در دوره 1395-1390 استفاده شده است. برای وزن دهی و ترکیب مؤلفه ها و ساخت شاخص نابرابری از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.برای پهنه بندی و سطح بندی شهرستان ها از نرم افزار ArcPro و برای تحلیل رابطه بین نابرابری و مهاجرت، از روش آماری GWR استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که نابرابری در شهرستان های شرق و جنوب شرقی در مقایسه با دیگر نقاط بیشتر است. همچنین، 66 درصد از شهرستان های مرزی دارای موازنه مهاجرتی منفی در دوره 1395-1390هستند. بر اساس مدل رگرسیون فضایی وزنی، 67 درصد از تغییرات متغیر خالص مهاجرت به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شده و همچنین بر اساس مقدار میانگین ارائه شده، عامل های ساختار جمعیت و اقتصادی بیشترین اثرگذاری را بر خالص مهاجرت در شهرستان های مرزی دارند. بنابراین، نابرابری در شهرستان های مرزی یک عامل مهم در میزان خالص مهاجرت است و عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و محیطی اثر متفاوتی بر هر کدام از شهرستان ها دارند.
بررسی و تحلیل روند توسعه یافتگی و نابرابری های فضایی در شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال هجدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۵۳
173 - 208
تحقیق حاضر از نوع کاربردی با رویکرد تحلیلی- تطبیقی است و هدف اصلی آن، بررسی نابرابری های فضایی و تحلیل روند توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی در طی دوره های زمانی 1365 تا 1385 می باشد. در این تحقیق پیرو مطالعات جهانی از 5 شاخص جمعیتی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی برای سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان استفاده شد. گستره مکانی تحقیق، کلیه شهرستان های استان آذربایجان غربی با قلمرو اداری- سیاسی طی دوره های زمانی 1365، 1375 و 1385 می باشد. در این تحقیق به منظور آزمون فرضیه ها، از تکنیک های آماری تاکسونومی عددی، ضریب ویلیامسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که:
1- در طی دوره های زمانی 1365 تا 1385 از میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی کاسته شده و بر تعداد شهرستان های محروم این استان افزوده شده است؛
2- توزیع شاخص های زیرساختی توسعه در استان تحت تأثیر مدل مرکز - پیرامون بوده، به طوری که شهرستان ارومیه (مرکز استان) در طی دوره های زمانی مورد مطالعه تحقیق، از برخوردارترین شهرستان های استان شناخت شد ؛
3- عدم توزیع مناسب شاخص های آموزشی و بهداشتی از دلایل اصلی ایجاد نابرابری های فضایی در استان آذربایجان غربی می باشد.
تحلیل نابرابری های مکانی با رویکرد عدالت فضایی درشهرها با استفاده از تکنیک-های تصمیم گیری چند معیاره (مورد مطالعه:27 شهر استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی مهم در توزیع عادلانه امکانات به عنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و توانایی ها بین نواحی شهری است. هدف پژوهش حاضر تحلیل و سنجش میزان نابرابری فضایی و اولویت بندی سکونت گاه های انسانی برای آمایش در سطح شهرهای استان خوزستان است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای می-باشد. همچنین از مدل های و تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره WASPAS ، TOPSIS ، آنتروپی شانون، مدل ادغام استفاده شده است. نتایج مدل WASPAS نشان می دهد که شهر اهواز با ضریب توسعه(612/0) در رتبه اول و شهر دزفول با ضریب توسعه(281/0) در رتبه دوم قرار دارد. محرومترین شهرها شامل: شهر قلعه خواجه با ضریب توسعه (016/0) بیست وششم و شهر هفت کل با ضریب توسعه(015/0) در رتبه بیست وهفتم قرار گرفته است. نتایج روش ادغام نشان می دهد که از مجموع 27 شهر منتخب 8 شهر در وضعیت پایدار قرار دارند. شش شهر در سطح نیمه پایدار و13 شهر استان خوزستان در وضعیت محروم قرار گرفته که نگاه ویژه مسئولان و مدیران استان را می طلبد.
بررسی وضعیت نابرابری و بی عدالتی در شاخص های سلامت و تعیین کننده های اجتماعی آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامتی از مؤلفه های حیاتی بهزیستی انسان ها است. عدالت در سلامت از اولویت های سیاستی دولت ها به شمار می رود. اغلب نواحی کشور با مشکل ارتقاء سطح سلامت مواجه اند که این امر مانع بزرگ بر سرراه توسعه پایدار نواحی مذکور به شمارمی رود. شناخت و تحلیل نابرابری های فضایی سلامت و تعیین کننده های آن در مقیاس های مختلف(ملی، ناحیه ای، محلی) گامی مؤثری در امر سیاست گذاری ها به شمار می رود. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل فضایی نابرابری در وضعیت سلامت و تعیین کننده های اجتماعی آن در استان های ایران می باشد. شاخص های مناسب از طریق مرور ادبیات و نظر متخصصین انتخاب شد. داده های موردنیاز برای سال 1395 از طریق سالنامه های آماری مرکز آمار ایران و دانشگاه های علوم پزشکی جمع آوری شد. برای سنجش الگوی فضایی و خوشه بندی فضایی به ترتیب از آماره های موران سراسری و گیتس- ارد جی استفاده شد. همچنین، برای سنجش روابط بین وضعیت سلامت و متغیرهای مستقل پژوهش از آماره موران دو متغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت سلامت و تعیین کننده های آن در میان استان ها به طور نابرابری توزیع شده است. آماره موران سراسری نشان داد که شاخص های وضعیت سلامت به صورت خوشه ای توزیع شده اند. در وضعیت سلامت استان های مرزی و به خصوص شرق و جنوب شرق کشور در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. استان های تهران، البرز، کردستان و اردبیل مقادیر بالا را به دست آوردند به عبارتی می توان گفت در وضعیت مناسبی قرار دارند در مقابل، استان های خراسان شمالی، خوزستان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان کم ترین امتیاز را به دست آوردند که می توان گفت در وضعیت نامناسبی قرار دارند. وضعیت سلامت و متغیرهای مستقل پژوهش یعنی نیروی انسانی 0.142(p<0.001)، کالبدی/ فیزیکی 0.147(p<0.001)، بهداشت و کیفیت محیط 0.135(p<0.001) و وضعیت اقتصادی- اجتماعی 0.222(p=0.000) رابطه مثبت و معناداری را با وضعیت سلامت در استان ها نشان می دهد. بااین حال، این روابط در میان استان ها تغییر می کند و همه استان ها از یک الگوی مشابه پیروی نمی کنند. میزان تأثیرگذاری متغیرهای مستقل پژوهش در میان استان ها تغییر می کند که در استان های جنوب شرقی و شمال غربی کشور بیشتر است.
تبیین الگوی نابرابری فضایی شاخص های اقتصادی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از رویکرد دلفی فازی (موردکاوی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال دهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
137 - 155
حوزه های تخصصی:
نابرابری فضایی که یکی از بزرگ ترین چالش ها هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته محسوب می گردد، مانع اساسی اکثر دولت ها در راستای تحقق شاخص های توسعه ی پایدار می باشد. از این رو، بررسی و تحلیل سطوح نابرابری فضایی و همچنین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری و گسترش آن از ضرورت های برنامه ریزی و مدیریت شهرها برای مقابله با گسترش این پدیده محسوب می شود. در این راستا، این پژوهش با هدف سنجش میزان نابرابری های فضایی در بلوک های شهر اردبیل با تأکید بر شاخص های اقتصادی و شناسایی عوامل مؤثر بر گسترش آن انجام شده است. مبتنی بر این خصیصه ها از مدل های آمار فضایی، تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی در نرم افزار Arc/GIS و همچنین تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. بر اساس نتایج، پژوهش بلوک های شهری اردبیل به لحاظ شاخص های مورد بررسی در طیف های متفاوتی قرار دارند. همچنین بر اساس مدل خودهمبستگی فضایی (موران)، الگوی پراکنش نابرابری فضایی بر اساس شاخص های اقتصادی، در شهر اردبیل از مدل خوشه ای تبعیت می کند و این نوع پراکنش باعث ایجاد دوگانگی فضایی در این شهر شده است.
پهنه بندی فضایی ضریب محرومیت (شهری- روستایی) در استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
247 - 259
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نابرابری درون ناحیه ای و بین ناحیه ای در بسیاری از کشورها چالشی اساسی در مسیر توسعه می باشد. این نابرابری یکی از مظاهر بارز کشورهای جهان سوم بوده و ناشی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این کشورها می باشد. بنابراین تبیین این نابرابری ها و تلاش برای رفع این نابرابری ها یکی از اهداف اصلی برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده که به رغم اجرای چندین برنامه توسعه در کشورمان، همچنان بسیاری از مناطق، الگوی توسعه یکسانی ندارند.
هدف : با توجه به ضرورت برنامه ریزی و سیاست گذاری برای توسعه مناطق که نیازمند شناخت همه جانبه از الگوی توسعه و محرومیت مناطق دارد، این تحقیق به بررسی میزان محرومیت در مناطق کشور و توزیع جمعیت سکونتگاهی مناطق روستایی و شهری آن می پردازد.
روش شناسی: این تحقیق در زمره مطالعات کاربردی و از نوع ماهیت توصیفی- تحلیلی و اطلاعات آن به صورت اسنادی جمع آوری شد. برای سنجش محرومیت اجتماعی 18 شاخص، محرومیت اقتصادی20 شاخص و برای محرومیت محیطی از 11 شاخص استفاده شد. اطلاعات شاخص ها به صورت اسنادی جمع آوری و به روش بهنجارسازی فازی، نرمال سازی و به منظور تحلیل مناسب تر، اطلاعات هر یک از شاخص ها در SPSS به روش مک گراناهان وزن دهی شدند و با احتساب وزن آن ها امتیاز هر شاخص در Excel محاسبه و با جمع امتیاز هر شاخص میزان محرومیت مناطق به دست آمد.
قلمرو جغرافیایی: قلمرو پژوهش از یک سو شامل تمام استان های کشور براساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور در سال 1395 و در سوی دیگر برای تحلیل مناسب تر استان های کشور براساس پیوستگی جغرافیایی و پیوندهای فضایی و مکانی به 5 منطقه، شمال، غرب و شمال غرب، میانی و مرکزی، جنوب و جنوب غربی و شرق و جنوب شرقی تقسیم شدند.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، سکونتگاه های روستایی به لحاظ محرومیت اجتماعی و اقتصادی محرومیت بیشتری نسبت به سکونتگاه های شهری داشته اند و این سکونتگاه ها تنها به لحاظ محرومیت محیطی، نسبت به سکونتگاه های شهری محرومیت کمتری دارند. همچنین به لحاظ شاخص ترکیبی محرومیت که از روش تجزیه و تحلیل خوشه ای استفاده شد. استان های کشور به لحاظ محرومیت در سه گروه محرومیت پایین، متوسط و بالا طبقه بندی شدند و به موجب این تحلیل، استان های با سطح محرومیت پایین بیشتر در نواحی میانی و مرکزی کشور متمرکز داشتند و این مناطق بیشترین جمعیت شهرنشین کشور را شامل می شوند و در مقابل مناطق سطح محرومیت متوسط، بیشر در نواحی شرقی و غربی کشور بوده اند و این استان ها بیشترین جمعیت روستانشین کشور را دارند.
نتیجه گیری: سطح محرومیت مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری بیشتر بوده و این موضوع علی رغم برنامه ریزی که برای کاهش این سطح در برنامه های عمرانی و توسعه در کشورمان انجام شده، اما همچنان مؤفقیت آمیز نبوده است.
بررسی و تحلیل بازتاب نابرابری های فضایی محلات منطقه 2 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 12
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش نابرابری فضایی در منطقه 2 شهر تهران است که با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره، رتبه بندی محلات و بررسی نابرابری فضایی محلات رسمی و غیررسمی و تحلیل فضایی نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و رفاهی - کالبدی این محلات انجام شده است. در نتایج به دست آمده با روش تاپسیس برای محدوده مطالعه شده، محلات اسلام آباد (رتبه 28) و فرحزاد (رتبه 30) نامناسب ترین وضعیت را در این منطقه ازنظر برخورداری از شاخص های مدنظر دارند. این در حالی است که محله شهرک غرب و محله پونک با رتبه بالا بهترین وضعیت را دارند. در مجاورت محله فرحزاد، سه محله سرو، پرواز و پونک به ترتیب رتبه های 7، 11 و 2 را به خود اختصاص می دهند و در مجاورت محله اسلام آباد، سه محله شهرک غرب، سعادت آباد و مدیریت به ترتیب رتبه های 1، 4 و 22 را کسب می کنند. نتایج پژوهش نشان دهنده پاره پاره شدن منطقه، ازهم گسیختگی فضایی و الگوی پراکنده نابرابری فضایی در سطح محلات فقیر و غنی برآمده از تولیدات فضایی فقر و رفاه است.
تبیین و ارزیابی توسعه آموزشی در شهرستان های استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
تمرکز نامعقول و نا متناسب امکانات در عرصه های زیستی، توسعه ی اقتصادی – اجتماعی نابرابر نواحی جغرافیایی را در پی خواهد داشت . موضوعی که بازتاب آن را در چشم انداز جغرافیایی شهرها و رشد ناهمگون آنها نیز می توان یافت. فرآیند چنین روندی شبکه شهری را در عملکرد خود نامتعادل ساخته است. برای ایجاد تعادل و به منظور شکل دادن فضاهای مناسب و همگون بحث برنامه ریزی منطقه ای، شناخت نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف می باشد. هدف این تحقیق نیز شناسایی الگوی فعلی توزیع فضایی توسعه آموزشی در شهرستان های استان کرمان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی، توصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها ی تحقیق از سالنامه آماری استان کرمان در سال 1390 گرداوری شده و به وسیله نرم افزارهای EXCEL ، GIS ، و همچنین روش ها ی TOPSIS ، VIKOR ، SAW و با استفاده از روش کپ لند نتایج سه مدل با هم ترکیب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، که توزیع فضایی توسعه آموزشی در سطح شهرستان های استان کرمان بسیار نابرابر بوده و در تضاد کامل با عدالت فضایی می باشد . این نابرابری در دو سطح جغرافیایی و جمعیتی روی داده است. در بعد جغرافیایی اغلب شهرستان های توسعه یافته از نظر آموزشی در شمال استان واقع شده اند. در سطح جمعیتی نیز شهرستان ها یی به توسعه آموزشی بیشتری رسیده اند که از جمعیت بیشتر ی برخوردارند.
کاربست مدل های تصمیم گیری چند شاخصه در ارزیابی نابرابری های فضایی توسعه یافتگی در حوزه بهداشت و درمان (مطالعه موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
توزیع متناسب امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی متخصص در حوزه بهداشت و درمان که به طور مستقیم با سلامت جامعه درگیر هستند اهمیت بسیار بالایی دارد. این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی و رویکرد حاکم بر آن توصیفی – تحلیلی می باشد. با هدف بررسی و رتبه بندی شهرستانهای استان اردبیل برمبنای شاخص های توسعه در حوزه بهداشتی و درمانی انجام شده است برهمین اساس با بهره گیری از 26 شاخص در حوزه بهداشتی و درمانی و مد ل های تصمیم گیری TOPSIS و VIKOR و یکسان سازی نتایج، باتکنیک های کپلند، میانگین رتبه، بردا و ادغام، میزان برخورداری و نحوه توزیع امکانات بهداشتی و درمانی تعیین گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که شکاف و نابرابری به لحاظ برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی در بین شهرستانهای استان اردبیل کاملاً مشهود بوده و تفاوت فاحش در مقام برخورداری از امکانات و زیرساختها وجود دارد بطوریکه براساس نتایج حاصل از روش ادغام، از مجموع شهرستان های استان، فقط شهرستان اردبیل به عنوان مرکز استان در وضعیت بسیار برخوردار قرار دارد، شهرستانهای خلخال و مشگین شهر نیز در وضعیت برخوردار قرار گرفته اند، شهرستان سرعین نیز در وضعیت بسیار محروم می باشد، بقیه شهرستانها هم در وضعیت نیمه محروم و محروم طبقه بندی شده اند. براساس یافته های پژوهش می توان با تمرکزدایی امکانات از مرکز استان و توزیع مناسب امکانات و تجهیزات با رویکرد عدالت محور و توزیع تجهیزات بهداشتی و درمانی به نسبت جمعیت شهرستان می توان نابرابری های فضایی توسعه یافتگی را به سمت رشد متوازن تغییر داد.
الگوی فضایی نابرابری توسعه در مناطق 22گانه کلانشهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۶
184-149
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در یک قرن اخیر، نسبت شهرنشینی در ایران چهار برابر افزایش یافته است و در حال حاضر سه چهارم جمعیت کشور در شهرها زندگی می کنند. روند شتابان گذار شهری در ایران با افزایش تمایز و نابرابری نه تنها بین شهرها، بلکه درون شهرها و بین مناطق مختلف شهری همراه بوده است. ازاین رو، یکی از ویژگیهای بارز کلان شهر تهران، نابرابری فضایی و منطقه ای آن است. در این راستا، هدف اصلی مقاله بررسی میزان و الگوهای نابرابری فضایی با استفاده از سنجش و پهنه بندی توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق 22 گانه شهر تهران است. روش: مقاله در چارچوب سطح بندی توسعه ای طراحی شده و روش تحقیق آن، توصیفی-تحلیلی است. در سنجش توسعه یافتگی مناطق از شیوه تصمیم گیری چندشاخصه (MCDM) استفاده شده است. تعداد 16 شاخص اقتصادی و اجتماعی از داده های سرشماری 1390 شهر تهران استخراج و بر مبنای به کارگیری دو تکنیک تاپسیس و تحلیل عاملی، سطح توسعه مناطق سنجش شده است. یافته ها: بیشترین درجه توسعه یافتگی به منطقه 3 و کم ترین آن به منطقه 17 تهران تعلق دارد. بالاترین نمره توسعه یافتگی، به ترتیب، برای مناطق 3، 1، 2، 6 و 5 و پایین ترین آن، به ترتیب، برای مناطق 17، 19، 18، 15، 16 و 20 شهری تهران به دست آمد. نتایج دو تکنیک تاپسیس و تحلیل عاملی در سنجش و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی مناطق 22 گانه شهری تهران تقریباً یکسان و از همبستگی مثبت و بسیار بالایی (99/0) برخوردار بود. بر مبنای تحلیل خوشه، مناطق شهری تهران ازنظر درجه توسعه اقتصادی و اجتماعی در پنج گروه سطح بندی شدند؛ چهار منطقه 3، 1، 2 و 6 مناطق توسعه یافته (برخوردار) شهر تهران هستند. دو منطقه 5 و 7 نسبتاً توسعه یافته محسوب می شوند. سطح توسعه در شش منطقه 4، 8، 22، 13، 21 و 11 متوسط است و پنج منطقه 10، 14، 9، 12 و 20 در گروه مناطق کم تر توسعه یافته قرار دارند. درنهایت، پنج منطقه 16، 15، 18، 19 و 17 مناطق توسعه نیافته (خیلی محروم) تهران هستند. بحث: نتایج دلالت بر آن دارد که بین مناطق مختلف شهر تهران ازنظر سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی تفاوت محسوس و معناداری وجود دارد. مناطق کم تر توسعه یافته و توسعه نیافته بیشتر در جنوب و جنوب شرقی شهر هستند، مناطق متوسط و نسبتاً توسعه یافته در مرکز و غرب شهر تهران قرار دارند و مناطق توسعه یافته (برخوردار) در شمال شهر واقع شده اند. بدین ترتیب، نابرابری فضایی در ابعاد مختلف توسعه ای مشخصه بارز کلان شهر تهران است و فضاهای نابرابر شهری عامل کلیدی توسعه ناپایدار شهری محسوب می شود.