مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
شهود
حوزههای تخصصی:
شهودگرایان برخلاف صورت گرایان، تحلیل عمل دادرس در قالب یک استدلال صوری را مخالف با واقعیت قضاوت دانسته و معتقدند سررشته استدلال بیش از آنکه به دست منطق و قواعد استدلال باشد، در دست عرفان و شهود قضائی است و مراد از شهود نیز راه حلی است که در اولین برخورد با حقایق پرونده در ذهن قاضی نقش می بندد و ناخودآگاه دادرس را به سوی خود جذب می کند. به نظر با توجه به تفاوت قلمرو اشراق و استدلال هر چقدر بر تقابل آن ها تأکید رود باز قیاس قضائی از سیطره ی قواعد حاکم بر استدلال خارج نمی شود زیرا حداکثر چیزی که از اشراق برمی آید القاء نتیجه به دادرس است و با توجه به تکلیف دادرس به توجیه رأی او باید بردرستی رأی خود استدلال کند و هر جا سخن از استدلال در میان باشد پای منطق به عنوان معیار درستی استدلال به میان خواهد آمد و نتیجه ی برآمده از شهود نیز باید نتیجه ی منطقی مقدماتی باشد که برای توجیه آن ذکر شده اند.
روش شناسی دریافت حقایق عرفانی نزد ابن عربی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در نوشتار حاضر، نخست به تأثیر شگفت آور ابن عربی بر صدرالمتألهین اشاره شده که در موضوعات حکمی و عرفانی ابداعی خود به سخن او استشهاد شده است. بررسی آثار عمده صدرالمتألهین، مانند اسفار، مفاتیح الغیب، الشواهد الربوبیةو نیز نگاهی به فتوحات مکیةو فصوص الحکمابن عربی نشان می دهد که هر دو در حل مسائل پیچیده، از کشف و شهود سخن گفته و مندرجات آثار خود را الهام غیبی و خود را مأمور اظهار آنها برشمرده اند. ابن عربی در اغلب آثار خود، از یک سو مطابق با معیارها و میزان های منطقی متداول می اندیشد، اما از سوی دیگر، کشف و شهود را اصیل ترین معیار و محک آگاهی و شناخت می شمارد. صدرالمتألهین نیز بر این باور است که برای دریافت الهامات غیبی، فرد می بایست افزون بر سلامت فطرت، شرح صدر، تیزهوشی و سرعت فهم همراه ذوق کشفی، مشمول عنایت الهی قرار گیرد و نوری از جانب خداوند تابیده شود تا او را همچون چراغی، فروزان سازد.
بررسی حضور امر قدسی (شهودی) در غزلیات مولانا با تکیه بر نظریه های رودلف اُتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک ذات خداوند و دریافت کیفیت صفات او، از مسائل پیچیده ای است که انسان با شعور و آگاه در همة دوران ها به آن اندیشیده و در جستجوی فهم آن برآمده است. این نکته در قرن های بسیار، هستة اصلی بحث های عارفان، فیلسوفان و متکلمان شرقی و غربی بوده است. آنان در آثار خود کوشیده اند تا از این راز سربه مهر پرده برگیرند که خدا چگونه وجودی است و از چه راهی با او ارتباط عمیقی می توان برقرار کرد. در میان عارفان شرقی، مولانا جلال الدین بلخی از بزرگ ترین کسانی است که در آثار خود خداوند را توصیف کرده است. او در آثار خود با استفاده از آموزه های قرآنی، دربارة خداوند و کیفیت ذات و صفات او، بسیار سخن گفته است. بخش درخور توجهی از اندیشه های او در غزل ها و در مثنوی، به گونة مستقیم و در قالب شخصیت های دیگر، دربارة تحلیل و توصیف خداوند است؛ درواقع خداوند هستة اصلی در اندیشه های کلیدی مولاناست. رودلف اُتو نیز از دین پژوهان غربی و یکی از بزرگ ترین پدیدارشناسان دین و پیشگامان روان شناسی دین است که در کتاب پرآوازة خود، مفهوم امر قدسی،با نگاهی پدیدارشناسانه به تفسیر «تجربة دینی» می پردازد و جنبه هایی از «پدیده های شهودی» و «تجربه های دینی» را با نام های ویژه ای مانند «نومینوس» یا «امر مینوی» برجسته می کند. اندیشه های رودلف اُتو، به ویژه دربارة امر قدسی، به برخی از اندیشه های مولانا دربارة شهود بسیار نزدیک است.
مقایسه ی برهان تجردنفس ابن سینا و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا بر مبنای مفاهیم معقول و تقسیم ناپذیری آن، برهانی براثبات تجرد نفس ارائه داده و این برهان مورد نقد و بررسی غزالی قرار گرفته است. غزالی در کتاب کیمیای سعادت برهانی را برای اثبات تجرد نفس عرضه می کند که با برهان ابن سینا متفاوت و بر مفهوم خدا و معرفت الهی مبتنی است. مفاهیم معقول که ابن سینا به انواع آن اشاره می کند، به نحو مطلق شامل هر نوع مفهوم معقولی می شود که قابلیت تقسیم عقلی و معنایی دارد؛ ولی قابلیت تقسیم کمی ندارد. غزالی معرفت الهی را که به دلیل بساطت و وحدت ذاتی نه قابل تقسیم عقلی و نه قابل تقسیم کمی است، جایگزین مفهوم معقول می کند. مقدمه دوم تقریر غزالی، یعنی محل صور معقول انقسام ناپدیر است، با مقدمه دوم برهان ابن سینا یکی است. به همین دلیل اشکالاتی که غزالی بر این مقدمه وارد کرده است، بر تقریر او نیز وارد است. منحصر کردن صور معقول به معرفت الهی هرچند مسیر عقل و کشف را به هم نزدیک می کند؛ ولی مخاطبان خود را منحصر به گروه خاصی می کند، در حالی که مخاطب ابن سینا عقل مشترک انسانی است.
نقد مقاله «پیمان الست و نقد دیدگاه های مفسران درباره آیه میثاق»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«آیات ألست» که به عنوان «آیه میثاق» شناخته می شود، از دشوارترین و پیچیده ترین آیاتی است که در میان مفسران به اختلاف تفسیر شده است. مقاله «پیمان الست و نقد دیدگاه های مفسران... » از جمله نوشتارهایی است که تلاش نموده بر اساس آخرین تحقیقات و پژوهش ها در خصوص تفسیر «آیات ألست»، دیدگاه برگزیده خود را عرضه نماید. با این حال به نظر می رسد آنچه به عنوان نظریه «عالم شهود» ارائه شده، با نقدهای جدّی روبه رو است؛ به گونه ای که پذیرش این دیدگاه را دچار مشکل می کند. ازاین رو پژوهش انتقادی حاضر تلاش دارد با تحلیل محتوای مقاله مذکور، ضمن بیان نقاط قوت و ضعف آن، راه برون رفت از پیچیدگی ها و معضلات فهم و تفسیر آیات محل بحث را روشن نماید. تدبر و تأمل در فرازها و مفردات آیات، مهم ترین شرط فهم قرآن است؛ شرطی که مقاله مورد اشاره با وجود توجه به آن، در مقام عمل، کمتر به مقصود واقعی آن توفیق یافته است.
معرفت شناسیِ حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه ملاصدرا نه مفهوم وجود مشایی و نه نور ماهویِ اشراقی، بلکه حقیقت وجود، مبنای تمام مسائل فلسفی است. لذا با این نگاه، ملاصدرا با تفکیک بین مبدأئیت مفهومی و مبدأئیت مصداقی وجود، بر جایگاه هستی بخشی و معرفت بخشی حقیقت وجود تأکید می کند. بنابراین این سؤال مطرح می شود که حقیقت وجود به عنوان مبدأ التحقق و مبدأ المعرفه، چگونه شناخته می شود؟ با کاوش در آثار ملاصدرا به این نتیجه رسیدیم که ملاصدرا به اندازه بعد هستی شناختی، به بعد معرفت شناختیِ حقیقت وجود اهمیت نداده است، ولی برای شناخت حقیقت وجود دو پاسخ ارائه داده است: شناخت از طریق ماهیت که یک شناخت مفهومی و حصولی است و شناخت از طریق شهود و علم حضوری. در این مقاله تلاش می شود با رویکرد تحلیلی، این دو پاسخ مطرح و مورد واکاوی قرار بگیرد و این پرسش نیز بررسی می شود که علم حضوری به حقیقت وجود چه قسمی از اقسام علم حضوری است؟و اساساً مصداق حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا چیست؟
پدیدار شناسی اراده آزاد در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
115 - 125
حوزههای تخصصی:
شهودی که انسان از اراده آزاد دارد، همواره تکیه گاهی مستحکم در مقابل چالش های تردیدبرانگیز اراده آزاد به حساب آمده است. در سنت فلسفه اسلامی این شهود منحصراً در قالب علم حضوری به اختیار مطرح شده و امری غیر قابل تردید به حساب آمده است، اما آن چنان که شایسته است درباره جنبه های مختلف و درجات شدت و ضعف این علم حضوری بحث نشده است. در این مقاله با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با روش تحلیلی برهانی، به پدیدار شناسی اراده آزاد پرداخته ایم، به این معنا که شهود خود نسبت به اراده آزاد را بررسی کرده و ارزش معرفتی آن را مشخص کرده ایم. تحلیل پدیدارشناسانه اراده آزاد ما را به این نتیجه رساند که شهود اراده آزاد مجموعه ای درهم تنیده از ده مؤلفه ادراکی است. این مؤلفه ها از حیث اعتبار معرفت شناختی یکسان نیستند و در سه گروه مختلف دسته بندی می شوند. برخی از آنها به نحو علم حضوری با درجه وضوح زیاد هستند و یا گزاره هایی هستند که برگرفته از این علم حضوری خاص هستند (گزاره های وجدانی). این گروه به طور مطلق و بدون هیچ شرطی به لحاظ معرفت شناختی معتبرند. گروه دیگر به علم حضوری با درجه وضوح زیاد مستند نیستند و برای معتبر بودن، به تکمیل و تتمیم برخی قراین و شواهد احتیاج دارند. گروه سوم از امور تشکیکی و دارای مراتب هستند و هر مرتبه از اعتبار معرفتی متفاوتی نسبت به سایر مراتب برخوردار است.
تجربه عرفانی و شهود باطنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
157 - 182
حوزههای تخصصی:
عرفان به عنوان معرفت، حاصل تجربه ای باطنی است که در سنت اسلامی معمولاً از آن به «کشف» و «شهود» و در سنت غربی جدید معمولاً از آن به «تجربه عرفانی» تعبیر می کنند. در فلسفه دین معاصر از «تجربه دینی» نیز بسیار سخن می گویند که نزدیک به تجربه عرفانی است. مباحثی هم که در این دو زمینه مطرح می شود، مشابه است و در مواردی هم پوشانی دارد. گاهی تجربه دینی را امری عام و تجربه عرفانی را قسمی از آن در نظر می گیرند که در این صورت نسبت آنها عام و خاص است. گاهی آنها را دو نوع تجربه متفاوت تلقی می کنند. در این تلقی تجربه عرفانی شهود مستقیم وحدت هستی است؛ اما تجربه دینی، تجربه امر مقدس بدون عنصر یگانگی هستی است. آنچه در این تلقی ها مشترک است، این است که تجربه عرفانی نوع برتر تجربه باطنی و معنوی است. برای شناخت چیستی و حقیقت تجربه عرفانی نخست به مهم ترین ویژگی هایش آن گونه که برخی از پژوهشگران غربی طرح کرده اند، خواهیم پرداخت؛ سپس نکاتی را در باب چیستی تجربه عرفانی خاصه شهود و اقسام آن در عرفان اسلامی طرح می کنیم.
کارکردهای عقل از منظر ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
183 - 212
حوزههای تخصصی:
عقل به عنوان قوه ای از قوای نفس انسانی دارای کارکردهای مختلف است که عبارت اند از ادراک و فهم، انتزاع، تجرید، تعمیم، تحلیل، تجزیه، ترکیب، تعریف، سنجش و مقایسه، حکم و استدلال یا استنتاج. ذکر این کارکردها به صورت استقرایی است و می توان موارد دیگری را یافت و بر آنها افزود. ابن عربی در فتوحات به صورت پراکنده درباره کارکردهای عقل سخن گفته است و تبیین های خاصی دراین باره دارد. عقل توانایی ادراک معانی مجرد از مواد را دارد و به دلیل خاصیت قبول که در او هست، معارف شهودی را ادراک کرده و می پذیرد. شرط دستیابی عقل به معانی مجرد، تجرید و تلطیف معانی از ماده و عوارض ماده است و این کار توسط خیال و به کمک عقل صورت می گیرد و نیز تنزل معانی مجرد از عالم عقل به خیال و حس مستلزم تکثیف و صورتگری معانی در خیال است. ادراک حسی و خیالی استعداد لازم را برای ادارک معانی توسط عقل را فراهم می کنند. معانی قابل خلق و ابداع نیستند. آنها صرفاً تعقل می شوند و جایگاه اصلی آنها در حضرت معانی و علم حق تعالی است. حقیقت اشیا را معانی تشکیل می دهد و ظهور و تنزل آنها در هر مرتبه ای مستلزم پذیرش احکام و آثار آن مرتبه است. ادراک اشیا در مرتبه حس ادراک معانی در قالب صور محسوس مادی است و ادراک خیالی، ادراک معانی در قالب صور خیالی است و ادراک عقلی، ادارک معانی در قالب صور معقول است. بیشتر انسان ها قدرت بر تجرید معانی از موادشان را ندارند و بیشترین بهره شان از معانی در حد خیال منتشر و صور خیالی مبهم است.
بیان پذیری عرفان؛ تقریر و ارزیابی ادله ناظر بر زبان، ادراک و کیفیات نفسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
213 - 236
حوزههای تخصصی:
بیان ناپذیری عرفان، با مفهوم «استحالله به قالب لفظ درآمدن تجربه عرفانی»، یکی از مشخصه های شهود یا تجربه عرفانی تلقی شده است. وجود این خصیصه درباره تجربه عرفانی، به طیف وسیعی از استدلال ها مستند است که از آن جمله می توان به این استدلال ها اشاره کرد: نابینایی معنوی، مانعیت عقل، فروتربودن رتبه معانی موضوع له نسبت به معانی شهودی، مفهوم ناپذیری تجربه عرفانی، استحالله کلام حین وصال، انتقال ناپذیری وجودی احساس، عمق عاطفه و احساس در تجربه عرفانی. در بررسی این دلایل مشاهده می شود که برخی از آنها مبانی و مقدمات نادرستی دارند، یا نقض ها و اشکالاتی جدی بر آنها وارد است، یا درک درستی از مفهوم بیان ناپذیری در آنها وجود ندارد؛ ازاین رو یا دلایل، وافی به مقصود نیست یا نمی توان بیان ناپذیری مدنظر در این دلایل را «استحالله به لفظ درآمدن تجربه عرفانی» دانست؛ درنهایت باید چنین نتیجه گرفت که امکان بیان تجارب و شهودهای عرفانی منتفی نیست و اقامه استدلال به نفع بیان پذیری، راه غیرممکنی را نمی پیماید.
تقریری از آرای جی. ئی. مور درباره نقش "شهود" در تشکیل تصوّرات و تصدیقات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳
77 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسشهای اساسی درباره شهودگروی اخلاق شناختی مور این است که شهودچه نقشی در تشکیل تصوّرات و تصدیقات اخلاقی ایفا می کند. در این مقاله با بررسی پاسخ مور، به روشی تحلیلی، با تفکیک دو معنای «شهود» در نزد وی، یعنی شهود خاصّه «خوبی» - که آن را شهود ش. (1) نامیده ام - و شهود قضایای اخلاقی مشتمل بر محمول «خوب» که - آن را شهود ش. (2) نامیده ام - به نتایج زیر رسیده ام: 1) شهود ش. (1) از طریق مفهوم «خوبی» به عنوان علّت سایر مفاهیم اخلاقی، در تشکیل تصوّرات اخلاقی تأثیر می گذارد؛ 2) شهود مذکور از طریق مفهوم بسیط «خوبی» در تشکیل تصدیقات اخلاقی تأثیر می نهد؛ 3) شهود ش. (2) از طریق محمول بسیط «خوب» در تشکیل تصوّرات اخلاقی مرکّب تأثیر می گذارد؛ 4) شهود مذکور به موجب بداهت ذاتی و صدق ضروری قضایای اخلاقی مشتمل بر محمول «خوب» در تشکیل سایر قضایا یا تصدیقات اخلاقی تأثیر می نهد.
تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت در فلسفه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
55 - 75
حوزههای تخصصی:
بحث از عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر معرفت، از مباحث جدید معرفت شناسی است. این عوامل، اموری هستند که با وجود اینکه نظری، شناختی و معرفتی به شمار نمی آیند، اما در شکل گیری و گسترش یا در فروپاشی و فروکاهش برخی از معارف انسانی مؤثراند. در مشائیان مسلمان، التزام به عقل گرایی باعث شده است توجه به این عوامل قدری کم رنگ شود، اما در این میان، فارابی دارای وضعیتی خاص است. او در آثار و رساله های خویش تا حدی به این عوامل توجه داشته، لیکن اگر فصوص الحکم را نیز بدانها بیافزاییم و آن را جزء آثار فارابی بدانیم، این مبحث در کانون توجه او قرار خواهد گرفت، چه او در این رساله طرحی از معرفت شهودی پایه ریزی می کند که مستقیماً تحت تأثیر عوامل غیرمعرفتی و به ویژه اعمال فردی انسان است. مدعای نوشتار حاضر این است که در فلسفه فارابی، اجتماع انسانی و نیز افعال و کنش های فردی به مثابه عوامل غیرمعرفتی بر معرفت انسان مؤثراند و با توجه به نسبت وثیق عمل و نظر، این تأثیرگذاری طی فرآیندی انجام می گیرد که دارای پنج ویژگی اساسی است.
تحلیل عرفانی- روان شناختی از کشفیات متناقض مبتنی بر نور و رنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
143 - 166
حوزههای تخصصی:
عرفا در سیر و سلوک نفسانی خود مراتب و مقاماتی را طی می کنند که هر کدام از آن مراتب، آثار خاص خود را دارد؛ از جمله اینکه عارف وقتی به مشاهدات قلبی رسید و تمثلات رنگین برای او حاصل شد، این تمثلات از مرتبه و مقام او حکایت می کند. رنگ از جمله عناصر مهم در زبان نمادین عرفان است که عرفا برای تحلیل معارف و حقایق به کار می گیرند. سالک در مسیر حرکت معنوی خود رنگ های مختلف و متفاوتی را شهود می کند که به ظاهر در تضاد و تناقض با هم هستند. از طرفی در روان شناسی رنگ ها، هر رنگ اثر روانی و معرفتی خاص خودش را دارد که گاهی در تضاد با هم می باشند و دو نوع حالت متضاد با هم را برای سالک به ارمغان می آورند. اکنون این پرسش مطرح می شود که با توجه به روان شناسی رنگ ها، آیا ممکن است عارف در یک مقام، دو حالت متفاوت و متناقض برای او حاصل شود؟ و این حکایت از شطح گویی او دارد یا باید به گونه ای دیگر به تحلیل آن پرداخت؟ ما در این پژوهش با بیان بعضی از این وقایع در صددیم به تحلیل این تمثلات بپردازیم؛ به این صورت که سالک در ابتدای سلوک در مقام تلوین بوده، هر کدام از اسما و صفات الاهی با رنگ خاص خود بر او جلوه گری می کند؛ از طرفی تناسب و هماهنگی بین رنگ های متفاوت، عارف را از لذت شهود اسما و صفات به لذت شهود ذات حق سوق می دهد. با رسیدن به مقام تمکین عارف به عبادات و اذکارخود توجهی نمی کند و رنگ ها دیگر برای او جلوه ای ندارد و به مقام فنا و شهود ذات حق رسیده که با نور و رنگ سیاه خودش را نشان می دهد؛ لذا تمثلات رنگی مختلف که در آنِ واحد برای عارف شهود می شود، حکایت از مقام او می کند و اینکه در ابتدای سلوک است نه اینکه تناقض گویی و شطح از او سر زده باشد.
ماهیت شهود و ویژگی های آن در معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۲
147 - 196
حوزههای تخصصی:
فلسفه کانت بر تمایز میان دو قوه شناخت، یعنی شهود و تفکر یا حس و فهم استوار است. این دو قوه برای معرفت ضروری اند و هیچ یک را نمی توان به دیگری تحویل کرد. از این دو قوه، شهود اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا محتوای معرفت درنهایت از طریق آن حاصل می شود و عینیت معرفت از رهگذر آن ممکن می گردد. کانت برای شهود به دو ویژگی تفرد و بی واسطگی اشاره می کند و آنها را در مقابل دو ویژگی کلیت و با واسطگی مفاهیم قرار می دهد. کانت پژوهان در خصوص معنا و اهمیت این ویژگی ها و نسبت آنها با یکدیگر قرائت های متفاوتی دارند. در این مقاله پس از بیان معنای شهود و ویژگی های آن بر اساس نظریه معرفت کانت، قرائت های متفاوت در خصوص نسبت این ویژگی ها مورد بررسی و نقد قرار می گیرد و در پایان به نظر مختار نویسنده اشاره می شود. این مقاله با حمایت دانشگاه بین المللی امام خمینی و از طرح تحقیقاتی دوره فرصت مطالعاتی در دانشگاه تگزاس در آستین امریکا استخراج شده است. نویسنده بر خود لازم می داند از مسئولان هر دو دانشگاه، به ویژه پرفسور ایان پروپس و پرفسور دیوید سوسا، استادان محترم گروه فلسفه دانشگاه تگزاس تشکر نماید.
مسأله زیست جهان در پدیده شناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور هوسرل تحت تأثیر علم گالیله ای، جهان عینیِ علم که در اندیشه انسان غربی جدید به عنوان واقعیت قلمداد می شود، جانشین زیست جهان یعنی جهان تجربه مشترک شده است. هوسرل از یک سو در مخالفت با نظر عینی بر جهان تأکید می کند که زیست جهان «بنیاد ِمعنی» تفکر علمی و حوزه بداهت های اولیه است. از سوی دیگر به نظر او نتایج علمی برای زیست جهان اعتبار دارند و به ساختار زیست جهان افزوده می شوند. ابتدا هوسرل در بستر نقادیِ علم عینی مفهوم زیست جهان را مطرح می سازد، اما با توصیف زیست جهان ذهنی- نسبی که خودش علوم را در بر می گیرد، دیگر زیست جهان نمی تواند موضوعی جزئی درون مسأله عام علوم عینی باقی بماند. از زیست جهان ذهنی- نسبی ساختارهای نامتغیر و مشترکی انتزاع می شود که آپریوری کلی زیست جهان را آشکار می سازند. بنابراین زیست جهان که در ابتدا به عنوان مسأله ای جزئی و فرعی درون مسأله عام علم عینی یعنی در نقش اساسی این علوم ظاهر می شود، در نهایت به تعبیر هوسرل، به مثابه مسأله حقیقی و کلی برای فلسفه آشکار می گردد. این نوشتار تلاش می کند که از چشم انداز تحلیل نسبت زیست جهان و علم، مفهوم زیست جهان به عنوان مسأله حقیقی و کلی را نشان دهد.
جایگاه سبک مدیتیشن در نگارش تأملات دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده های میانه تا روزگار دکارت بود و دکارت با به کارگیری »مدیتیشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه ورزی عرضه داشت. این سبک که نخستین بار مارکوس اورلیوس رواقی آن را به کار بسته بود، در اصل، ویژة متون دینی اخلاقی بوده و از آن برای ایجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد، نهادینه سازی تربیتی تازه در مخاطب بهره می گرفته اند. دکارت نخستین کسی است که در سدة هفدهم، به قصد وضع معنای تازه ای از فلسفه ورزی و تربیت نسل جدیدی از اهل فلسفه، در اصلی ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة اولیاز این سبک بهره می برد. او نخست، می کوشد با بهره مندی از شکاکیت فراگیر در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن چه تا آن روزگار درست می دانسته ، بپیراید. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همه متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می گیرد و با الگوگیری از ریاضیات و هندسه، روش شهودمحور تحلیل را در نگارش به سبک مدیتیشن، اساس کار خود قرار می دهد. او با این کار بستر را برای شهود حقایق فلسفی در ذهن خوانندگان چنان فراهم می آورد که پس از خواندن تأملات شش گانه، انسان هایی تازه با ذهنیتی تازه نسبت به انسان، خدا و جهان تربیت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به سوی حکمتی عملی حرکت می کند.
سبک ادبی مدیتیشن در تأملات دکارت و نسبت آن با تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده های میانه تا روزگار دکارت بود و دکارت با به کارگیری »مدیتیشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه ورزی عرضه داشت. این سبک که نخستین بار مارکوس ارولیوس رواقی آن را به کار بسته بود، در اصل، ویژة متون دینی اخلاقی است و از آن برای ایجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد، نهادینه سازی تربیتی تازه در مخاطب بهره می گیرند. دکارت نخستین کسی است که در سدة هفدهم به قصد وضع معنای تازه ای از فلسفه ورزی و تربیت نسل جدیدی از اهل فلسفه،در اصلی ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة اولیاز این سبک بهره می برد. او نخست، می کوشد با بهره مندی از شکاکیت فراگیر در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن چه تا آن روزگار درست می دانسته ، بپیراید. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همه متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می گیرد و با الگوگیری از ریاضیات و هندسه، روش شهودمحور تحلیل را در نگارش به سبک مدیتیشن، اساس کار خود قرار می دهد. او با این کار بستر را برای شهود حقایق فلسفی در ذهن خوانندگان چنان فراهم می آورد که پس از خواندن تأملات شش گانه، انسان هایی تازه با ذهنیتی تازه نسبت به انسان، خدا و جهان تربیت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به سوی حکمتی عملی حرکت می کند.
بررسی و تبیین مسأله کلی طبیعی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا کلی طبیعی را امری صرفاً ذهنی می داند؛ اما در قبال منشاء انتزاع آن، دو نگرش متفاوت دارد که در این مقاله با عنوان به دو نگرش عام و خاص بررسی شده است. وی در نگرش عام خود، به دلیل اعتقاد به وجود بالعرض ماهیت و اتحاد آن با وجود خارجی، منشاء انتزاع کلی طبیعی را ماهیت می داند. در نتیجه بر مبنای این نگرش، کلی طبیعی نسبت به ماهیت تأخر دارد. در نگرش خاص، مسأله کلی طبیعی، ذیل دو حوزه وجودشناختی و معرفت شناختی قابل طرح است. در حوزه وجودشناختی، به دلیل نفی وجود خارجی ماهیت و اعتقاد به وحدت آن با وجود خارجی، منشاء انتزاع کلی طبیعی، وجود خاص خارجی لحاظ می شود که نفس آن را از فرایند اشتداد، انتزاع می کند. در حوزه معرفت شناختی، کلی طبیعی، منتزع از حقایق شریف عقلی و مثالی است. در نتیجه بر خلاف نگرش عام، کلی طبیعی، نسبت به ماهیت تقدم داشته و به جهت منشاء انتزاع نیز نسبت به آن شرافت بیشتری دارد.
شهود اخلاقی؛ معنا و توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسان معاصر در مورد معنا و توجیه شهود و شهود اخلاقی دیدگاه های متفاوتی دارند. نگارنده در این نوشتار درصدد بررسی معنا و توجیه شهود اخلاقی است و این دیدگاه را می پذیرد که شهود اخلاقی گونه ای از نمود عقلانی است که محتوایی ارزشی دارد. این مقاله به این سؤال پاسخ می دهد که شهود اخلاقی چگونه سلسله توجیه باورهای اخلاقی را متوقف ساخته و باورهای مبنا را توجیه می کند؟ در این مقاله ابتدا به ویژگی های ایجابی و سلبی شهود اخلاقی اشاره شده و سپس ماهیت توجیه شهود اخلاقی، تحلیل می شود و به دو مدل تبیین درون گرایانه و اعتمادپذیری شهود اخلاقی اشاره می شود. هریک از دو نظریه کمک می کنند که باورهای فرد توجیه شده و تسلسل توجیه باورهای اخلاقی متوقف شوند. در نهایت شرایط توجیه شهودی از قبیل بی طرفی اخلاقی بیان می شوند.
تبیین رویکردها و فرایند روش شناختی حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر سهروردی متکلمان، فقها و صوفیان به مخالفت با فلسفه برآمدند؛ در چنین موقعیتی، سهروردی نظامی معرفتی بنا گذاشت که در آن عرفان و قرآن و برهان در کنار یکدیگر قرار گیرند. او ضمن تبیین اعتبار عقل، نقل و شهود، به عنوان سه منبع برای پاسخ به پرسش های معرفتی؛ نظامی فکری از سنخ حکمت و فلسفه عرضه نمود و یافته های این سه منبع را به صورتی منسجم و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار داد. این انسجام و عدم التقاط، ناشی از فرایند روش شناسی حکمت اشراق است که از یک سو مبانی و اعتبار منابع معرفت را با رویکرد عقلی اثبات می کند و بنابراین از سنخ حکمت و فلسفه است؛ و از سوی دیگر برای یافته های شهودی و نقلی اقامه برهان می کند، و چون مدعی است حکمت حقیقی حاصل دریافت از انوار ملکوت است؛ اشراقی است.