مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
شهود
حوزههای تخصصی:
هر علمی که در تلاش برای حل مجهولات است با روش خاصی مسیر خود را طی می کند. چهار روش اصلی برای کسب معرفت وجود دارد که هریک محدوده و قوت خود را دارا می باشد. ممکن است علمی از یک روش بهره ببرد و ممکن است علم دیگری از چند روش استفاده کند. چهار روش مذکور عبارتتند از: روش عقلی، روش نقلی، روش شهودی، روش تجربی. طبیعت موضوع علم می تواند معین کننده روش علم باشدو از طرفی اختلاف در روش ها می تواند موجب تعدد علوم شود. هر پژوهشگری از روش یا روش های خاصی برای حل مسائلش استفاده می کند. صدرالمتألهین نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای حل مسائل فلسفی روش خاص خودش را دارد. سوال اصلی ما روش پژوهش در فلسفه ایشان است. ادعای ایشان استفاده از روش عقلی برای حل مسائل فلسفی است. عملکرد ایشان همین را تایید می کند اما بسیار در مسائل فلسفی می بینیم از شهود همگانی نیز بهره برده شده است. استفاده از دیگر روش های پژوهش در آثار ایشان در عرض استفاده از روش عقلی نیست. بلکه در جهت کمک به رشد مسائل فلسفی می باشند. در نهایت ایشان ولو اینکه از روش های دیگر نیز بهره برده است، مسئله را فلسفی ختم می کند و این کار یک فیلسوف است.
ارتقای اثربخشی تصمیم گیری شهودی به کمک مدل سازی ریاضی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از شهود و تصمیم گیری شهودی به عنوان یک عامل مؤثر مدیریت، توجه فزاینده ای را در محافل علمی و پژوهش ها در سطح دنیا به خود جلب کرده است. این پژوهش، با بیان نقش اساسی تصمیم گیری شهودی در شرایط پیچیده جهان امروز، و استفاده از مدلی کمی مبتنی بر عدم قطعیت کوشش می کند، تا الگویی کارآمد برای ارتقای اثربخشی تصمیم گیری شهودی مدیران و شناسایی بهترین تصمیم شهودی نسبت به الگوی بهینه، عرضه کند. برای دستیابی به هدف مذکور، ابتدا یک مدل تصمیم گیری شهودی بر اساس چهار مؤلفه ی تشکیل دهنده آن ارائه و سپس با استفاده از تکنیک های ریاضی یک مدل برنامه ریزی غیرخطی برای تصمیم گیری شهودی بر پایه نظریه دمپستر شافر ارائه گردید. در نهایت با ذکر یک نمونه عملی مدل سازی واقعی از مسأله پژوهش انجام و برای تشریح چگونگی استفاده از آن در جهت ارتقای تصمیم گیری، به کمک روش های ریاضی، به حل آن پرداخته شد. مدل مذکور، در شرایطی که داده ها جهت أخذ تصمیم با ابهام مواجه اند و مبنای منطقی ای جهت أخذ تصمیم وجود ندارد، می تواند راهکار مناسبی جهت کاهش ریسک های احتمالی حاصل از أخذ تصمیم گیری های شهودی گردد. در واقع در این مدل، با تجمیع نظرات خبرگان (تصمیم گیرندگان سازمانی)، یک مدل مرجع پیشنهاد می شود که می تواند به عنوان، مبنایی برای أخذ تصمیمات شهودی قرار گیرد.
نگرش صدرا و دکارت به علم حضوری نفس به ذات خویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
211 - 236
حوزههای تخصصی:
معرفت النفس به عنوان نخستین معرفتی که برای انسان حاصل می شود مورد توجه فیلسوفان بوده و در صدد تبیین ماهیت آن برآمده اند. این معرفت در نظام فلسفی مبنا گرای صدرا و دکارت از اهمیت ویژه برخوردار است. علم حضوری،معیار و مقیاس مطمئنی، در تطبیق این دو مکتب، جهت نیل به معرفت یقین بخش است. در این پژوهش معرفت شناختی با روش عقلی، نگرش دکارت و ملاصدرا به خودآگاهی درمباحث امکان شناخت حضوری به خود، براهین علم حضوری نفس به خویش، نسبت شهود و علم حضوری با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش توصیفی ،تحلیلی و نقدی پردازش شده و وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردیده است. با تتبع در آثار ایشان آشکار گردید که هر دو اندیشمند با نفی شناخت استنتاجی از نفس، شهود را طریق وصول معرفت نفس به ذات خود می دانند.براساس مبانی فلسفی صدرا علم نفس به ذات خود، تنها بوسیله علم حضوری امکان پذیر است؛ اما بر اساس مبانی و روش ریاضی حاکم برفلسفه دکارت، و عدم وقوف ایشان به تقسیم علم به حضوری و حصولی و نیز محرز نبودن باور ایشان به اصولی که لازمه علم حضوری است مانند اصالت وجود، حمل شهود بر علم حضوری در این مکتب غریب می نماید.لذا معرفت نفس به ذات خود، در این دو نظام فلسفی علی رغم وجوه اشتراک، واجد وجوه افتراق عدیده ای است.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزههای تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
شهود وحدت از ورای مظاهر، با تکیه بر غزلیات صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
233 - 262
حوزههای تخصصی:
هستی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است و وجودی واحد منشأ همه هستی به شمار می رود. از آنجا که وجود واحد خود را در مَجالی و تعیّنات آشکار کرده است، عارف «کل نگر» با نظاره این کثرت ها به سرچشمه هستی که همان منشأ واحد است، نایل می شود و با چشم دل در همه زوایای هستی، آن مبدأ کل را مشاهده می کند. آیا این اندیشه که با ابن عربی خود را آشکار کرده است، در سبک هندی نیز مشاهده می شود؟ آیا این تفکر از صائب که یکی از ارکان سبک هندی است، دلربایی کرده است؟ داده های این تحقیق نشان می دهد که صائب به عنوان یکی از ارکان سبک هندی، وحدت وجود و سیر در مجالی و مظاهر را در دیوان خود مورد توجه قرار داده است و آن را راهی برای شناخت حقیقی و معرفت نظری معرفی می کند. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است و شیوه گردآوری داده های آن از میان اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که صائب مانند عارفان وحدت وجودی، عالم کثرت را نماد و نمودی از یک حقیقت واحد دانسته و در پی کشف آن مبدأ واحد بوده است.
اتانازی از منظر وظیفه گرایی شهودباور(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۳)
73 - 96
حوزههای تخصصی:
اتانازی، از جمله مسائل مطرح در مراقبت های پایان حیات است. بسیاری از انسان ها خواهان آن هستند که در پایان عمر خود، درد و رنجی نبینند و سربار دیگر اعضای خانواده خویش نباشند. در کنار این افراد، پزشکان زیادی می کوشند تا مرگ راحت و آرامی برای آن ها مهیا کنند. اکنون بعضی از اَشکال اتانازی، در شماری از کشورهای جهان به صورت قانونی در حال انجام اند یا روند قانونی شدن را طی می کنند؛ البته اتانازی مخالفان بسیار جدی ای نیز دارد. در میان بررسی های پزشکی، فقهی، حقوقی و غیره، تحلیل اخلاقی اتانازی جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله، اتانازی را از منظر وظیفه گرایی شهودباور، با توجه به پاره ای از مهم ترین اصول و مبانی اخلاقی دیوید راس که یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق است، مورد مداقه قرار داده است تا روایی انواع مختلف آن را بررسی کند؛ اصولی نظیر وفاداری، نیکوکاری، خوداصلاح گری و صدمه نزدن به دیگران در نگاه راس، از مهم ترین اصول معارض اتانازی هستند. در این بررسی نشان داده شده که صرفاً اتانازی منفعل داوطلبانه و تجویز دارو برای تسکین درد را می توان بر پایه اصول و مبانی وظیفه گرایی شهودباور مجاز دانست.
بررسی رأی ابن سینا درخصوص تأثیرگذاری تخصص فلسفی بر نحوه پاسخ دهی به موقعیت های شهودی (با نگاهی تطبیقی به دیدگاه برخی فیلسوفان آزمایشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
60 - 39
حوزههای تخصصی:
شهود از روش های داوری درخصوص مسائل فلسفی است که دسته ای با کاربرد آن موافق اند و عده ای مخالف. در میان مخالفان کاربرد شهود، گروهی با استناد به پاسخ های شهودی مختلفی که به موقعیت شهودبرانگیز واحد داده می شود، روش شهودی را نامطمئن یا نادرست می دانند. در مقابل، دسته ای از موافقان شهود می گویند عوامل غیراصیلی که به اصل روش شهودی ربطی ندارند، داوری های شهودی را متعارض می کنند. در این پژوهش، از میان عوامل غیراصیل، میزان تخصص را مدنظر قرار داده ایم و آن را از عوامل راهبری یا انحراف شهودها معرفی کرده ایم. همچنین نظرخواهی از متخصصان است که پاسخ صحیح به موقعیت شهودی را پیش رویمان می گذارد، نه نظرسنجی از تمامی توده های مردم. ابن سینا نیز هم آوا با نظر اخیر، در پاسخی که به یکی از منتقدان موقعیت شهودبرانگیز انسان معلق می دهد، این حجت را برای همه مناسب نمی داند و نظرسنجی از حکمای کارکشته را عامل کشف پاسخ درخور به آن می داند. ثمره تفسیر این چنینی از پاسخ ابن سینا به منتقدش این است که دیگر شیخ به پاسخ غرض ورزانه و حمله به شخصیت منتقد محکوم نمی شود.
بررسی انتقادی نسبت معرفت و رؤیابینی در اندیشه ی کارلوس کاستاندا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۰
91-106
حوزههای تخصصی:
نسبت معرفت و رؤیابینی یکی از دیدگاه های مهم کارلوس کاستاندا به حساب می آید. او تحت این نظریه مدعی است که معرفت را می توان به دو گونه تصور کرد: نخست، معرفتی که متعلق آن، امور مادی و این جهانی است و دیگری، معرفتی اصیل که در حالت غیرطبیعی به دست آمده و ماهیت غیرتجربی دارد. در این میان، رؤیابینی حالتی برای تحصیل معرفت اصیل است و گیاهان روان گردان نیز ازجمله طریقی برای کسب این آگاهی به حساب می آیند. در مقام تحلیل انتقادی این دیدگاه به نظر می رسد که دیدگاه کاستاندا انسجام کافی ندارد؛ زیرا اگر معرفتِ متعالی با التفات به ساحت های دوگانه ی وجود آدمی فراهم شده و سعادت نیز در شکوفایى استعدادهای مادی روحی و پاسخ مناسب به نیازهاى روحى و جسمى قوام یابد، ناگزیر، کاستاندا تبیین دقیقی از چیستی معرفتِ سعادت بخش یا متعالی به دست نمی دهد. او تنها به همین ادعا بسنده می کند که معرفت غیرحسی یا معرفت برآمده از غیرمحسوسات، مؤید تعالی است. ازسوی دیگر، در اندیشه ی کاستاندا، معرفت اصیل نوعی آگاهیِ برآمده در حالت غیرطبیعی است. این معرفت که نحوه ای از شهود معنوی تلقی می شود، مبتنی بر تقویت قوای نفسانی لحاظ نشده است. درواقع، اهمیت استفاده ی از گیاهان روان گردان برای تحصیل این معرفت نیز مؤید این مدعاست.
معرفت شهودی و مولفه های آن بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
157 - 182
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله سرشت معرفت شهودی و مؤلفه های آن بر اساس حکمت صدرایی است. معرفت شهودی به عنوان یکی از معارف مورد توجه در حکمت صدرایی است و با توجه به کاربست ویژه آن در حکمت صدرایی، شایسته بررسی است. بهره از معرفت شهودی و همچنین معرفت عقلی مقرون به سابقه است؛ اما برجستگی ملاصدرا در استفاده توأمان از آن دو گونه معرفت است و این امر موجب بنیان شدن حکمت متعالیه به عنوان نظام فلسفی منحصر در نوع خود است که معرفت شهودی را به بیان برهانی عرضه می کند. معرفت شهودی ثمره مکاشفه عارف است که از طریق تزکیه به دست می آید و خاستگاه آن -یعنی مکاشفه- از سنخ علم حضوری بوده و خطاناپذیر است، اما یافته هایش در مقام گزارش، تفسیر و داوری از سنخ معرفت حصولی بوده و خطاپذیر است. از این رو حقانیتش منوط به دو سنجه عقل و ودایع روایی (کتاب و سنت) است. ژرفای معرفت شهودی موجب اهمیت آن از حیث معرفت افزایی شده است. این امر موجب کارکرد بی بدیل معرفت شهودی در نظام صدرایی شده است. اهم این کارکردها عبارت اند از: تکوین، تکمیل، تصحیح، تثبیت و تعمیق آموزه های حکمت متعالیه. مقاله ضمن ایضاح سرشت و جایگاه معرفت شهودی در حکمت صدرایی، بر اهمیت والای آن نزد ملاصدرا اشاره می کند.
بررسی تأثیر سبک های تفکر شهودی بر خلاقیت
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹
167 - 154
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و نوآوری به واسطه نقشی که در خلق ارزش برای سازمان ها داشته و یکی از ارکان انطباق با تغییرات محیط محسوب می شود، یکی از محورهای پژوهشی مورد علاقه پژوهشگران است. از طرفی از شهود بعنوان یکی از روش های دستیابی به خلاقیت نام برده و برخی محققین شهود را منبع خلاقیت های بشری عنوان کرده اند. پژوهشگران چهار سبک تفکر شهودی عاطفی، استنباطی، انتزاعی و تصویر بزرگ شناسایی کرده اند. هدف پژوهش، بررسی تاثیر سبک های تفکر شهودی بر خلاقیت در یک سازمان بزرگ خصوصی است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی و پیمایشی است. بمنظور جمع آوری داده ها برای بررسی فرضیه های پژوهش، پرسشنامه ای با 29 گویه برای سنجش سبک های تفکر شهودی و 50 گویه برای بررسی خلاقیت کارکنان، بین 280 نفر از کارکنان سازمان توزیع شد. از این بین 261 پرسشنامه قابل قبول عودت داده شد. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش مشخص شد که تمامی سبک های تفکر شهودی با خلاقیت رابطه مثبت و معنادار دارند و از میان سبک های تفکر شهودی، شهود تصویر بزرگ دارای بیشترین اثر و شهود استنباطی دارای کمترین تاثیر بر خلاقیت در سازمان مورد بررسی است.
قصدیت در فراسوی ایده آلیسم و رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
997 - 1026
حوزههای تخصصی:
عزیمت گاه هوسرل برای برچیدن دوگانگی(سوبژه و ابژه) مندرج در سرشت سنت متافیزیک غرب ساختار استعلایی آگاهی است. از این رو بنای ذاتی آگاهی قصدیت است. قصدیت فعل آگاهی و عملی عینیت ساز است؛ یعنی با توسل به مراحل روش شناختی و نوئسیسی، ابژه هایی از جنس ادراک پدید می آید و در ساحت شناختی ذهن مندرج می شود. لذا آگاهی علاوه بر شهود حسی توان شهود ذوات را نیز دارد، از این جهت پدیدارشناسی در هوسرل وصف بازنمایانه ندارد و توانسته نحوی ایده آلیست مبتنی بر افعال آگاهی در تقرر محتوای رئال جهان در وعاء ذهن و پهنه فهم را ارائه کند که، درک متداول از عین و ذهن را پس بزند و راه خود را برای عبور از ثنویت میان امر رئال و ایده آل بگشاید، چنانکه هر سوبژه متضمن ابژه ی خویش شود و درون ساختار استعلایی آگاهی آن را زیست کند. این نوشتار در صدد تبیین نحوه تقرر پدیدار جهان در حوزه آگاهی است وهمچنین بررسی این مطلب که فاعلیت مطلق و تقدم ذهن در مواجهه ی با جهان عینی به عنوان یگانه نهج فهم و دریافت هستی چطور می تواند عملی عینت ساز باشد؟ یعنی قصدیت، چگونه ساحت رئالیته را در ایده آلیته مستحیل و با آن یگانه می کند ؟ به بیان دیگر، قصدیت، چگونه فراسوی عین و ذهن (ایده آلیسم و رئالیسم) و در مناسبات جهت مند با آن دو مأوی می گزیند؟
تأملی بر مبانی علم شناسیِ سهروردی و ظرفیت سنجی آن در ارائه الگوی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
141 - 163
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی واکاوی مبانی حکمت اشراق در ارائه تعریف نوینی از علم و ترسیم الگویی آموزشی بر آن اساس است. با تأملی در مبانی نورشناسی اشراقی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی سهروردی این مطلب متبادر می شود که مراتب نور، مراتب ادراک و مراتب نفس انسانی کاملاً متناظر هستند و انسان با ارتقای درجات نوری خود با دستورالعمل های خاص، به لحاظ ادراکی نیز مترقی می شود. از این رو می توان تعریف نوینی از علم ارائه کرد که اعتبار آن به طور کلی با دیگر نظریه های حوزه معرفت متفاوت است. از نظر سهروردی «شهود» به عنوان پشتوانه ای عظیم برای فهم درجات عمیق حقیقت تلقی می شود که نیل به آن از طریق عالم خیال و ارتقای ساحت نورانیت انسان میسور است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مبانی و مختصات این نوع از علم شناسی در حکمت اشراق -که می توان آن را علم اشتدادی نامید- بپردازد و از این رهگذر، نتایج آموزشی آن را تبیین کند. مطابق نتایج این جستار «تکامل تدریجی مراتب ادراک» و به تبع آن «رسمیت فهم های مختلف از حقیقت واحد» به گونه ای که منجر به شکاکیت و نسبیت محض نشود، دو نتیجه اساسی نظریه علم اشتدادی خوانده می شود که تحقق آن منوط بر پیاده سازی تعریف و ابعاد نظریه علم اشتدادی و اتخاذ راهکارهای متناسب در سیستم آموزشی است؛ از این رو به نظر می رسد ظرفیت وسیع حکمت اشراق در استنباط ابعاد مختلف آموزش و بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، نتایج و راهکارهای تعلیم، غیر قابل انکار باشد.
درآمدی بر نظریه شهود عقلی استاد یزدان پناه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«شهود عقلی» در فلسفه و حتی عرفان نظری دارای کاربردهای گسترده و اثرگذار است. کاربرد این نظریه در فلسفه و ذیل مبحث تحلیل فرآیند ادراک تبیین می شود و بر اساس آن نقدهایی که از حیث معرفت شناختی بر نظریه علامه طباطبایی (ره) وارد است، بر این نظریه راه ندارد. «شهود عقلی» با تبیینی که در این مقال از نظر خواهد گذشت، از نوآوری های استاد یزدان پناه به شمار می آید که پرداختن به همه ابعاد آن مجالی وسیع و تحقیقی جامع را می طلبد.
عدم استیفای عدد در شهادت بر جرایم جنسی «نقدی بر قسمت اخیر ماده 200 ق.م.ا مصوب 1392»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۶
۲۲۶-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه شهادت در فقه مصداق بارز بینه شرعیه و در حقوق موضوعه از ادله اثبات دعوی قلمداد شده است؛ لکن شارع حکیم بنابر ملاحظاتی از قبیل احتیاط در أعراض و فروج، در اثبات برخی از جرایم جنسی، نصاب خاصی از شهود را لازم دانسته است(چهار شاهد مرد). مدلول این شرط جز این نیست که در فرض عدم استیفای عدد، جرمی اثبات نشده و در نتیجه حدی نیز جاری نخواهد شد. لکن مسئله ای که سامان دادن جستار حاضر را سبب شده، این است که در فرض عدم ثبوت حد به جهت عدم احراز نصاب، تکلیف گواهان چه خواهد شد؟ ق.م.ا در پاسخ به این پرسش از رأی مشهور فقیهان امامی تبعیت کرده و در ماده 200 چنین مقرر داشته است: «در صورتی که شهود به عدد لازم نرسند شهادت درخصوص زنا یا لواط، قذف محسوب می شود و موجب حد است». در مقابل پژوهش فرارو پس از احصای ادله مشهور، به این نتیجه دست یازیده است که صدق عنوان «قذف» بر عمل شاهدی که از باب انقیاد امر الهی مبادرت به ادای شهادت می نماید، ممتنع است؛ افزون برآنکه تحمیل چنین کیفری با «مُحسن» بودن گواهان ناسازگار است.
بررسی مبانی و قواعد معرفت شناختی تأویلی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
تأویل هستی و متن نوعی کاوش باطنی (عقلی - شهودی) در یک موضوع است که به کشف و استخراج گزاره های جدید می انجامد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در معرفت شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. بررسی و تحلیل این مبانی و استنتاج و شناسایی قواعد مبتنی بر این مبانی و نیز میزان تأثیر این مبانی و قواعد بر تأویلات صدرایی از اهداف مهم این نوشتار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا است. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از حرکت از علم حصولی به علم حضوری در تأویل شهودی، نقش فعال و زاینده عقل در تأویل عقلی، پذیرنده و منفعل بودن ادراک قلبی در تأویل شهودی، لزوم هماهنگی تأویل عقلی - شهودی با درک فطری، دارای مراتب بودن ساختار تأویل شهودی، نقش واسطه بودن عالم مثال و خیال در تأویل شهودی و لزوم کنترل منابع شناخت در تأویل (لزوم ضابطه مندی به طور خاص). این مقاله ضمن آنکه بخشی از قواعد منطقی و فلسفی - از بعد معرفت شناختی - حاکم بر تأویل های متن را نشان می دهد، تحلیلی از منابع معرفت تأویلی (عقل و قلب) را نیز ارائه می کند که به سهم خود می تواند به فهم عمیق تر و کاربردی تر حکمت متعالیه کمک شایانی کند.
تحلیل حقوقی و جزایی مسئولیت های شهود در قوانین موضوعه ایران
ش ه ادت ب ه ع ن وان ی ک ی از ق دی م ی ت ری ن و در ع ی ن ح ال از م ه م ت ری ن وس ای ل و ادل ه اث ب ات دع وی م ی ب اش د ک ه از ن ظر ف ق ه ا، ع ب ارت از ه م ان اع لام و اخ ب ار اس ت ک ه در آن ق طع و ی ق ی ن ش رط ش ده اس ت و ش ه ادت گ اه ی ب ه م ع ن ای ت ح م ل ش ه ادت ، ی ع ن ی گ واه ش دن و گ اه ی ب ه م ع ن ای ادای ش ه ادت ، ی ع ن ی گ واه ی دادن اس ت . شهادت کذب از جمله جرایم علیه اجرای عدالت قضایی می باشد و از موانع عدالت قضایی می باشد. شاهد که به دادگاه مراجعه می نماید با اداء شهادت کذب نزد مقامات رسمی دادگاه موجبات تضییع حقوق افراد و جامعه را فراهم می نماید جدا از اینکه شهادت بنحو کذب از نظر شرعی حرام و اخلاقی مذموم می باشد از قدیم الایام تاکنون عمل مذکور جرم انگاری شده و مجازات هایی بر آن تعیین گردیده است. در این مقاله قصد داریم با شناخت دقیق شهادت و شخص شاهد به بررسی و شناخت مسئولیت مدنی و کیفری شهادت کذب و دروغ و همچنین آثار حقوقی شهادت کذب و غیرواقع بپردازیم.
اعتبارسنجی «خواب» در شناخت حجت الهی در تفکر احمد بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
241 - 256
حوزههای تخصصی:
احمد بن اسماعیل بصری(احمد الحسن) یکی از مدعیان دروغین مهدویت است که با ادعای ظهور یمانی در سال 2002م. دعوت خویش را اغاز کرده و در مراحل بعدی خود را فرزند امام زمانأ و جانشین ایشان و حجت معصوم الهی معرفی می کند. در قانون معرفت حجت ابداعی او(نص، علم و دعوت به حاکمیت الهی) از رؤیا به نص مستقیم الهی تعبیر شده و البته صرفاً به حجیت خوابی که نص تشخیصی ایجابی باشد قائل است. وی در اثبات حجیت رؤیا علاوه بر دلایل نقلی به ادله عقلی نیز استناد می کند، انچه این نوشتار را از سایر پژوهش های مرتبط متفاوت می سازد، بررسی ادله عقلی اعتبار رؤیاست، چرا که برای پیشگیری از دور باطل، ادله حجیت رؤیا به عنوان قانون عام شناخت حجت، الزاماً باید عقلی باشد. دلایل سه گانه عقلانی او در این مسئله عبارت اند از استناد به حکمت الهی در لزوم شناساندن خلیفه خود، محال بودن اضلال الهی و حجیت قطع حاصل شده برای بیننده خواب. البته م توان با تمایز مقام تنصیب خلیفه از سوی خدا با مقام معرفی ایشان به مردم و نیز تمایز معناداری پدیده ها با حقیقت مندی آن ها خطای دیدگاه مذکور را به خوبی نشان داد. همچنین با تأکید بر اختیار انسان درگزینش یک منبع معرفتی، اضلال الهی منتفی خواهد بود. علاوه بر آن به استناد دلایل متقن عدم تطابق با واقع همه خواب ها، مقدمات قطع بیننده خواب نیز مورد خدشه است. حجیت خواب در میان متفکران شیعه به صورت مستقل هرگز پذیرفته نشده است و اعتبار هر گونه شهود مشوب صرفاً با معیار نصِّ قطعی و مطابقت با دلیل عقلی سنجیده می شود.
دیالکتیک وجود و حضور در ساحت فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
173 - 188
حوزههای تخصصی:
وجود و حضور دو اصل و مبنا در عرصه هستی شناسی و معرفت شناسی حکمت صدرایی است. ملاصدرا در بُعد هستی شناسی بر اساس اصالت وجود، حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار می دهد. گرچه وی در برخی مواضع مانند ابن سینا از موجود بماهوموجود به عنوان موضوع فلسفه نام می برد، اما در نهایت مسیر خود را جدا کرده و حقیقت وجود را به عنوان موضوع فلسفه برمی گزیند. وی در اثبات موضوع فلسفه همچون فلاسفه پیشین، دو ملاک بداهت و کلیت را مد نظر داشته است. بداهت و کلیت وجود در فلسفه صدرا ناظر به حقیقتی است که عین خارجیت و مبدئیت اثر است، اما بداهت و کلیت موجود در فلسفه ابن سینا ناظر به مفهومی است که با وسعت خود، تمامی موجودات عالم را به صورت تشکیک وار در برمی گیرد. موضوعیت حقیقت وجود در حکمت صدرایی و محوریت آن در مباحث و مسائل فلسفی مستلزم محوریت حضور در عرصه معرفت شناسی این حکمت است؛ چرا که معرفت به حقیقت وجود جز از طریق فهم حضوری و شهودی امکان پذیر نیست و آنچه از حقیقت وجود در محدوده ذهن و از طریق معرفت حصولی برای آدمی به دست می آید، نمایی ضعیف از آن است. وجود مجلای حقیقت و حضور است و این تنیدگی وجود و حقیقت و حضور شاکله هستی شناسی و معرفت شناسی فلسفه ملاصدرا را تشکیل می دهد.
علوم انسانی و مبانی معرفت شناختی آن در رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
45 - 67
حوزههای تخصصی:
تعریف علوم انسانی و مبانی نظری و معرفتی خاصی که این علوم بر آنها مبتنی هستند، از مهم ترین موضوعات پژوهش نزد محققان است. مسئله پژوهش حاضر، این است که اگر بنا باشد علوم انسانی با رویکرد اسلامی تولید شوند، بر کدام مبانی معرفت شناختی ابتنا دارند، این مبانی دارای چه مختصاتی هستند، و چگونه در فرآیند تولید این علوم اثر می گذارند. دستاوردهای حاصل از پژوهش حاضر عبارتند از: 1. مهم ترین مبانی معرفت شناختیِ علوم انسانی در رویکرد اسلامی عبارتند از: «واقع گرایی»، «مطابقت گرایی»، «مبناگرایی»، «یقین گرایی» و «عقل گرایی»؛ 2. این پنج مبنا، دارای خصوصیت «شبکه »ای هستند، بدین معنا که از یکدیگر منتج می شوند و بر هم اثر می گذارند یا به تعبیری، دارای ربط منطقی و متعامل هستند؛ و 3. با اشراب این مبانی در علوم انسانی، نیز با نظرداشت «ابزارها و مراتب معرفت» به ویژه معارف عقلی و شهودی، همینطور با بهره گیری از «منابع معرفت» به ویژه متون دینی و «مواجهه تفکر اسلامی با تکثرگرایی و نسبی گرایی معرفتی»، نظرگاه های متفاوتی در علوم انسانی - به نسبتِ دیدگاه های غربی- به وجود خواهند آمد که بر اساس آنها می توان در لایه های مختلفی از تولید علوم انسانی سخن گفت. پژوهش حاضر، درصدد ارائه تعریفی جدید از علوم انسانی و تبیین مبانی و مختصات معرفت شناختی این علوم، با روش عقلی- فلسفی است.
تفسیر مقارنه ای آیه 105 توبه از دیدگاه مفسران فریقین با تأکید بر دیدگاه فخر رازی و علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۱۱۰-۸۷
حوزههای تخصصی:
آیه یکصد و پنجم سوره توبه: «بگو انجام دهید که خدا و رسول او و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید، به زودی شما را به سوی دانای غیب و شهود می برند، و خدا شما را از اعمالتان باخبر می سازد» به صراحت از رؤیت اعمال توسط خداوند، رسولrو مؤمنین سخن می گوید. در بحث رؤیت خداوند بحث چالش انگیز مطرحی نیست؛ اما در چگونگی و معنای" رؤیت" توسط رسولr و مؤمنین، و همچنین مصداق "مؤمنین" در آیه بین مفسران، اختلاف نظر و چالش مشاهده می شود. این نوشتار در مقام بررسی تطبیقی دیدگاه مفسران امامیه و عامه، با إرائه ی نکات اشتراک و افتراق فریقین، به این نتیجه رسید که دیدگاه امامیه، دارای مبانی و تحلیل است بدین بیان که به اعتبار قائل شدن عصمت پیامبرانu و امامانu و بحث ولایت باطنی به همراه ادله ی قرآنی، روایی و عقلی، محذوری در تفسیر آیه ندارد، اما اغلب مفسران عامه به علت عدم اعتقاد به مبانی فوق، به صورت سطحی از تفسیر آیه گذشته، تفسیر قاطع و درخوری إرائه ننموده اند.