مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
صدرالمتالهین
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
41 - 67
حوزه های تخصصی:
چیستی معرفت گزاره ای در معرفت شناسی معاصر ازمسایل مهم است. نظریه رایج در میان معرفت شناسان، معرفت گزاره ای را «باور صادق موجه» می شمرد، اما این نظریه با معضلی به نام «مشکل گتیه» مواجه شد. نقد گتیه بر تحلیل سه جزیی معرفت، باعث بازاندیشی بنیادین در مفهوم معرفت و پیدایش رویکردهای گوناگون از سوی معرفت شناسان معاصر گردید. این مقاله می کوشد با بازخوانی مساله «معرفت» در حکمت متعالیه، نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین را، متناظر با رویکرد های معرفت شناسی معاصر استخراج نماید. نظریه معرفت گزاره ای صدرا نظریه ای چند وجهی است؛ هم بعد معرفتی دارد و هم بعد عمل شناختی. وی معرفت را تنها به معرفت گزاره ای تحویل نمی کند، بلکه آن را دارای وجه عمل شناختی هم دانسته است. معرفت به اعتبار اخیردرفاعل اثرگذار است. ملاصدرا راه کسب معرفت گزاره ای را نیز به یک راه محدود نمی کند، بلکه در نگرش او قوای متعدد، فضایل معرفتی و اخلاقی، قوه قدسی، و حتی خداوند متعال، در دستیابی به معرفت مؤثر هستند.
دیدگاه تفسیری صدرالمتألّهین درباره «صراط» و «صراط مستقیم» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
117-126
حوزه های تخصصی:
هدایت مدعای مشترک همه أدیان است؛ این حقیقت در اسلام حول محور صراط مستقیم شکل گرفته است. أهمیت و ضرورت فهم معنای صراط به وزان أصل هدایت بوده و هرگونه تفسیر نادرستی که آن را در وادی تعدد و نسبیّت بیندازد، نقض غرض نزول قرآن و إرسال پیامبران خواهد بود. ملاصدرا با تفسیری حکمی از صراط و چیستی آن در آیات قرآن، أفق جدیدی را برای أذهان باز می نماید؛ نظر ایشان افزون بر دو کتاب تفسیر القرآن الکریم و أسرار الآیات و أنوار البیّنات در کتاب های دیگرش نیز نمود یافته است، این تحقیق به مبناسازی ایشان برای تفسیر حقیقت صراط پرداخته و سپس به بررسی آیاتی که ایشان در فهم این مهم در آنها دارای تحلیل و تفسیر بوده اند، پرداخته و در نهایت با جمع بندی مطالب تفسیری، تعریفی از صراط و صراط مستقیم ارائه می دهد که لازمه ذاتی آن وحدت است.
علم پیشین مغایرِ متصل با ذات از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
145 - 158
حوزه های تخصصی:
برخی از محققین معاصر به واسطه بعضی عبارات صدرالمتالهین بر این باورند که ملاصدرا علاوه بر علم پیشین ذاتی و علم مع الفعل ،به علم پیشین مغایرِ متصل با ذات نیز اعتقاد دارد.در این پژوهش پس از بررسی مستندات، می توان به این نتایج دست یافت که هرچند برخی مستندات این رأی قابل مناقشه است اما صدرالدین منکر علم پیشین مغایرِ متصل با ذات برای خداوند نیست و سخن از صور علمیه ای می نماید که لازم ذاتِ واجب بوده و نیازی به جعل ، تأثیر و تأثر نداشته و از اجزای عالم محسوب نمی شوند که این نحوه از علم را لازمه ی علم پیشین ذاتی و از لوازم قاعده بسیط الحقیقه می داند و مقصود وی از این صور، صور مرتسمه مشاء نیست بلکه همان اعیان ثابته عرفاست که از شئون ذاتی حق بوده و مورد جعل قرار نگرفته و به وجود حق موجودند نه به ایجاد او ،که این مرتبه را قضاء ربانی می نامد که باقی به بقاء واجب تعالی است.
بررسی تطبیقی نظریه دوگانه انگاری نوخاسته(هسکر) و حدوث جسمانی نفس(صدرالمتالهین) در نحوه تعلق یا تکون نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
289 - 313
حوزه های تخصصی:
دوگانه انگاری نوخاسته از جمله دیدگاه های معاصر در فلسفه ذهن است که طی عطف توجه دوباره به مبحث نوخاستگی در دهه های اخیر مطرح شده است. ویلیام هسکر، مبدع این نظریه درخصوص رابطه نفس و بدن، تا حدود زیادی از سایر دیدگاه های موجود در فلسفه ذهن معاصر که عموماً به تحویل امور ذهنی به امور فیزیکی و نهایتاً فیزیکالیسم منجر می شود، فاصله می گیرد و به نظریه حدوث جسمانی نفس در حکمت متعالیه نزدیک می گردد. یک نظریه کارآمد درباره نفس باید به دو مسئله پاسخ دهد: مسئله جفت شدن یا تعلق و مسئله تداوم نفس پس از مرگ بدن. دوگانگی نوخاسته به برآمدن امری نوخاسته از امری پایه با ویژگی های ذهنی و غیر قابل تحلیل به امر مادی معتقد است که هویت مستقل واقعی دارد. اگرچه در نحوه تعلق یا تکون نفس قرابت هایی میان نظر هسکر و صدرالمتالهین وجود دارد، اما نحوه بیان و بسترسازی در حکمت متعالیه با دوگانگی نوخاسته متفاوت است به طوری که موضع آن دو را در مسئله بقای نفس با یکدیگر متفاوت می سازد.
تابع دوسویی مراتب معرفت و هستی در نظام فلسفی صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
59 - 89
حوزه های تخصصی:
علم و معرفت در نظام فلسفی صدرالمتالهین از سنخ وجود است؛ هستی و معرفت دو جزء لاینفک اند و علم از دید وی به لحاظ عینیت و تحقق در عالم هستی در کنار سایر موجودات عالم قرار می گیرد. صدرا هویات معرفتی را نه تنها به خاطر ذهنی بودن شان به مراتب پایین تر هستی تنزل نمی دهد، بلکه به دلیل مجرد بودن شان ارزش وجودی آن ها را از جهان طبیعی هم بالاتر می داند. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه هر طبقه ای از عالم هستی ما به ازایی در عالم معرفت داشته و هر مرتبه از معرفت نیز با مرتبه ای از عالم هستی متناظر است؛ ادعای مقاله این است که نوعی تناظر یک به یک و تابع دو سویی ریاضی بین آن ها برقرار است؛ لذا ابتدا به شرح اجزا و مراتب عالم هستی در سلسله تشکیکی وجود و سپس به مراتب معرفت در اندیشه صدرا پرداخته شده و در نتیجه با رویکردی سمانتیکی، رابطه ریاضی تابع دو سویی نظام هستی شناسی و معرفت شناسی او نمایان شده است.
بررسی تبیین های سه گانه نظریه اصالت وجود و انسجام منطقی سخنان صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
125 - 153
حوزه های تخصصی:
محور اصلی حکمت متعالیه و مبنای بسیاری از نظریات صدرالمتألهین، نظریه اصالت وجود است. این نظریه در آثار متعدد صدرا وجود دارد و نزد شارحین نیز مورد تفسیر و تبیین های گوناگون قرار گرفته است. می توان حداقل سه تفسیر مهم از این نظریه را برشمرد که هرکدام تقریر خود را به صدرا نسبت داده اند. تفسیر نخست معتقد است ماهیت به تبع وجود در خارج موجود است و تحقق ماهیت در خارج حقیقی است. در تقریر دوم، ماهیت حدّ وجود دانسته شده است که به عرض وجود، در خارج موجود می شود و موجودیت ماهیت در این تفسیر، اعتباری است. برداشت سوم، موجودیت ماهیت در خارج را مجازی و جایگاه ماهیت را ذهن می داند به گونه ای که در خارج، تنها و تنها وجود، متحقق است و ماهیت، ظهور عقلی و ذهنی وجودهای محدود است. در پژوهش حاضر، دو فرضیه مطرح و پی-گیری می شود: اول اینکه عامل اصلی پیدایش سه دیدگاه متفاوت درباره نظریه ی واحد اصالت وجود، عبارات متفاوت خود صدرالمتألهین و تبیین های گوناگون ارائه شده از جانب خود ایشان است؛ دوم آنکه شواهد فلسفی دیگری از سایر نظریات صدرا می تواند تأییدی بر تفسیر سوم از نظریه اصالت وجود بوده و گویا در دیدگاه نهایی وی ماهیت صرفا، وجودی مجازی دارد. در تبیین فرضیه اول، عبارات همخوان و سازگار با هر دیدگاه را مطرح و منشأ آن را در تعابیر صدرا نشان می دهیم. در اثبات فرضیه دوم، از مسأله وجود رابط از دیدگاه صدرا بهره خواهیم برد. ماهیت نداشتن وجود رابط و ربط بودن ممکنات نسبت به حق تعالی، تفسیر سوم اصالت وجود را به عنوان نزدیکترین تفسیر به رأی حقیقی صدرالمتألهین تأیید می کند.
بررسی رابطه علم با کمال در انسان از نگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
423 - 446
حوزه های تخصصی:
هرچند حکمای یونانی از نخستین اندیشمندانی اند که موضوع کمال در انسان را با رویکردی فلسفی به گفتگو نشسته اند، اما صدرالمتالهین در تحلیلی متفاوت و کم سابقه، پیوندی عمیق میان کمال انسانی و قوه عالمه او برقرار ساخته است؛ آن سان که با شکل گیری شناخت در انسان، کمال غایی او نیز تحقق می یابد. در این پژوهش ابتدا با تقسیم کمال به اولی و ثانوی و تطبیق کمال انسانی بر کمال ثانوی او که عبارت از فعلیت یافتن اوصاف و عوارض مختص انسانی پس از تحقق ذاتش باشد، به تحلیل سرشت کمال پرداخته شده است. پرسش اصلی پژوهش آن است که چه رابطه ای میان کمال انسان و قوه عالمه او برقرار است؟ و فرضیه مقاله بر آن است که با تقسیم قوای انسان به عقل نظری و عملی و ایجاد اتحاد میان کمال انسان و مراتب عقل او به ویژه عقل نظری، رابطه عمیق کمال و علم در انسان فاش می گردد. روی آورد این پژوهش روی آوردی تحلیلی توصیفی است.
سلوک فقری (تبیین برخی گزاره های اخلاقی بر اساس امکان فقری)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همیشه ایجاد یک دیدگاه نو و ابداع یک تفکر جدید، لوازم و آثار مخصوص آن تفکر و دیدگاه را در پی دارد. امکان فقری از مبدعات حکمت متعالیه جناب صدر المتالهین می باشد که با تبیین صحیح و اثبات آن بسیاری از مسائل و مباحث در علوم مختلف اعم از فلسفی و غیر فلسفی، متأثر از آن می شوند. این پژوهش به دنبال لوازم و تاثیرات امکان فقری بر برخی از مفاهیم اخلاقی است که با تبیین صحیح امکان فقری تحولی بزرگ می یابند. در مقدمه سعی می شود تبیین صحیح امکان فقری بر اساس مبانی حکمت متعالیه ارائه شود و پس از آن گزاره های اخلاقی مورد نظر در این پژوهش، به واسطه این بینش و نگاه فقری مورد بررسی قرار گرفته و رشد و ترقی این مفاهیم به نمایش گذارده شود. در نتیجه جایگاه نظریه دقیق و عمیق امکان فقری در حکمت متعالیه و تاثیر شگرف آن بر اندیشه انسان ها را به خوبی می توان مشاهده کرد. گزاره های اخلاقی مورد بحث در این پژوهش از مواردی است که برای شروع سیر و سلوک و گام نهادن در راه رسیدن به مقصود اصلی عالم خلقت، لازم اند و سالک باید آن ها را در خود ایجاد نماید تا بتواند گامی به سوی محبوب خود بردارد. یقظه، تکبر، خشوع، اخلاص، شکر، خوف و رجاء از جمله این گزاره های اخلاقی می باشند.
ارایه الگوی خلاقیت در امور دانشی و امور ارزشی تعلیم و تربیت براساس دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
167 - 187
حوزه های تخصصی:
خلاقی ت به عنوان عالی ترین جلوه اندیشه انسان، در عصر حاضر از اهمیت بسزایی برخوردار است و رشد و گسترش فرهنگ و تمدن بشری به هنر و خلاقیت افراد بستگی دارد. هدف از پژوهش حاضر ارایه الگوی خلاقیت در امور دانشی و امور ارزشی تعلیم و تربیت از دیدگاه صدرالمتالهین می باشد. روش تحقیق با توجه به هدف و ماهیت آموزش و پرورش که امری ارزشی است، از نوع آینده نگر و تصمیم گراست و در زمره روش های کیفی قرار می گیرد. همچنین روش تحقیق با توجه به گردآوری اطلاعات، روش تحلیلی-استنباطی است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با توجه به مفروضات انسان شناختی پژوهش حاضر که در آن جوهره اصلی انسان در حال «شدن» است، مفهوم اساسی خلاقیت بر حسب «اندیشه معطوف به اراده» بازتعریف گردید. همچنین شکل نهایی الگوی مطلوب خلاقیت را بر مبنای ارزش شناسی می توان «رویکرد تاویلی-پالایشی» نامید. جنبه تاویلی الگو به توانایی متربی در نفوذ به درونمایه اثر هنری و دریافت محتوای آن اشاره دارد و جنبه پالایشی الگو به انتخاب و گزینش نظام ارزشی فرد اشاره دارد. همچنین براساس نتایج تحقیق بر مبنای معرفت شناختی «رویکرد بازنمایی متعالی» تعیین گردید. خلاقیت هنگامی ویژگی متعالی را خواهد یافت که در بازنمایی که ذهن انجام می-دهد آن شاکله وجودی متربی که اقتضای خلاقیت را دارد مد نظر قرار گیرد و متربی در این میان اشتداد نفس و حرکت جوهری یابد و مراحل نفس را پشت سر هم طی نماید.
مدلولات تربیت عقلانی در هندسه معرفت شناختی ابو حامد غزالی و صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی بنیان های معرفت شناختی بر اساس دیدگاه های غزالی و ملاصدرا و استنتاج مدلولات آن در حوزه ی تربیت عقلانی با تأکید بر اهداف، اصول و روش های تربیتی آن است. یافته های حاصل حاکی از این است که نخست هر دو صاحب نظر در زمینه امکان کسب معرفت شناخت حقایق جهان هستی را برای همه ی انسان ها میسر می دانند. همچنین با توجه به نظراتی که پیرامون منابع معرفتی که هر یک ارائه می دهند به تبع آن روش های کسب معرفتی گوناگونی پیشنهاد داده اند. با توجه به این مبانی، مدلولات تربیت عقلانی در قالب اهداف، اصول و روش های تربیتی قابل استخراج است. برخی از اهداف از دیدگاه غزالی عبارت اند از: منطبق بودن علوم با واقعیات، گذر از معرفت عقلانی به معرفت وحیانی و...برخی از اصول عبارت اند از: تحصیل معرفت وحیانی، تکیه بر شواهد علمی، خودشناسی و خلوت گزینی، و.... پاره ای از روش های تربیتی شامل: علم آموزی، الگوسازی، مشورت با خردمندان، غفلت زدایی و... پاره ای اهداف ازنظر ملاصدرا عبارت اند از: تلاش در جهت عروج نفس به عالم عقل، ارتحال از عالم عین به عالم علم، ارائه علوم بر اساس سلسله مراتب؛ و بعضی از اصول تربیت عقلانی عبارت اند از: اندیشه ورزی و تعقل، کمال یابی، تکیه بر شهودگرایی در آموزش معارف و... . برخی از روش های تربیتی شامل: اشتداد وجودی (صیرورت)، پرهیز از سطحی نگری و آینده نگری، تکیه بر شهودگرایی و پرهیز از تجربه گرایی محض، توجه به روش شناختی های مختلف مطالعات علمی و تکیه بر دروس مفاهیم کانونی.
چگونگی تکوین و حیات جنینی انسان ازدیدگاه ابن سینا، صدرالمتألهین، وسدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مهم ترین مسائل انسان شناسى، چگونگی ارتباط ساحت هاى وجود انسان، یعنى نفس و بدن اوست. فیلسوفان بسیاری از حکمای یونان باستان تا فلاسفه ی عصر حاضر به این مساله پرداخته اند. محور اصلی این پژوهش، چگونگی تکوین انسان از بدو حضور در عالم ماده است. این مساله از دیدگاه فلسفی ابن سینا و صدرالمتالهین و مقایسه آن با نظریات جنین شناسی تی. وی. سدلر، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان این رشته، مورد واکاوی قرارگرفته است. تشکیل و ترتیب شکل گیری اعضای بدن، میزان تأثیرپذیرفتن و ارتباط جنین با والدین، زمان برخوردار شدن از نفس و مساله ی حافظ و جامع مواردی است که برای ارزیابی بهتر مساله در این پژوهش مورد بررسی قرارگرفته است. یکی از مهم ترین دستاوردهای این تطبیق آن است که جنین با وجود آن که ماده ی اولی وجود بدن خود را از پدر و مادر دریافت می کند، با تبدیل قوای موجود در خود، به سمت ایجاد نفسی هرچند حیوانی پیش می رود؛ بررسی های جدید علم جنین شناسی نیز مؤید این مساله است. این پژوهش بر آن است تا علاوه بر دست یابی به نتایج جدید، از طریق ایجاد دیالوگ های علمی و دقیق، گامی در جهت برطرف شدن گسل ایجاد شده میان فلسفه ی اسلامی و علوم طبیعی بردارد و دریچه های جدیدی به روی مطالعات این حوزه بگشاید.
گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
چیستی و چگونگی تک وّنِ شناخت عقلی تصوری (مفاهیم ماهوی) و وج ه صدق آن بر کثیرین از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
47 - 64
از دیرباز چیستی مفاهیم کلی ماهوی و چگونگی پدیدار شدن آنها در فاهمه انسان برای فلاسفه مسئله بوده است. از نظر ارسطو صورت عقلی، همان صورت حسی است که در فرایند تجرید و نادیده گرفتن عوارض جزئی کننده، کلی شده و قابلیت صدق بر کثیرین یافته است. فلاسفه مشائی چون ابن سینا با رویکرد ارسطو موافقت کردند؛ اما ملاصدرا دیدگاه تازه ای در چیستی علم طرح نمود و علم را نه کیف نفسانی بلکه نحوه وجود مجرد دانست. همین تلقی او از علم سبب شد تا در شناخت عقلی تصوری (مفاهیم ماهوی) نیز نظری بدیع ارائه دهد. در این مقاله به تحلیل و تبیین نظریه ملاصدرا درباره چیستی، چگونگی شکل گیری مفاهیم کلی در قوه شناختاری انسان و نحوه صدق آن ها بر کثیرین پرداخته ایم. شناخت عقلی تصوری و ادراک مفاهیم ماهوی نتیجه ارتقاء وجودی انسان در فرایند حرکت جوهری و اتحاد وجودی با مرتبه وجود برتر عقلانی مدرَک است. ملاصدرا دو تبیین برای قابلیت صدق مفاهیم ماهوی بر کثیرین ارائه داده است: ۱. ضعف ق وه شناختی در مواج ه با صور عقلیه مج رد ادراکی مبهم و ت ار از آنها ب ه دست می دهد و این ابهام زمینه تردید و امکان صدق بر کثیرین را فراهم می آورد. ۲. این قابلیت، پیامد سعه و شمولِ وجودی صور عقلیه نسبت به هر معنی معقولِ مناسب است.
تحلیل و بررسی عینیت و مثلیت ابدان اخروی با ابدان دنیوی از منظر صدرالمتالّهین با تقریر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
109 - 139
حوزه های تخصصی:
از مهمترین اصول اسلامی، مسأله معاد است و از مسائل مهم در کیفیت معاد، روحانی یا جسمانی بودن آن است که از منکران تا مثبِتان عقلانی یا وحیانی طرفدارانی دارد. یکی از چالش های مهم در معاد جسمانی، اینهمانی و عینیت ابدان است. هدف پژوهش حاضر، که با استفاده از گردآوری داده های پژوهشی اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و از روش تحلیلی- توصیفی بهره گرفته است، تبیین و توصیف دو رویکرد عینیت و مثلیت در رابطه ابدان اخروی با ابدان دنیوی و تحلیل منظر صدرالمتالّهین شیرازی با تقریر آیت الله جوادی آملی –دام ظله- در این چالش است. پرسش پژوهش این است که تناسب ابدان اخروی محشور در قیامت، با ابدان دنیوی، چیست و نظر نهایی صدرالمتالهین شیرازی - با توجه به اختلاف محتوایی متون- چه می باشد؟ یافته ها حکایت از آن دارد مرحوم صدرالمتالّهین با استفاده از اصول فلسفی خود در حکمت متعالیه اثبات می کند همانگونه که احکام و اوصاف دنیا با آخرت متفاوت است همینطور ابدان محشور در آخرت با ابدان موجود در دنیا تغایر دارند لذا اگر مراد از اینهمانی ابدان، تشخّص انسان باشد عینیت ثابت و مستدلّ است واگر مراد، حفظ بدن عنصری در آخرت باشد، عینیت محال و بلکه مثلیت بین ابدان اخروی با دنیوی ثابت خواهد بود و آیت الله جوادی آملی نیز با تبیین رابطه نفس و بدن و بیان مختصّات آخرت و مستدلّ بودن عقلانی معاد جسمانی، بر همین یافته صدرایی تأکید دارند.
جایگاه علم حضوری در رابطه دانش و عمل اخلاقی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
51 - 70
حوزه های تخصصی:
رابطه دانش و عمل اخلاقی در فلسفه اخلاق، همواره با چالش مهمی به عنوان خطای آگاهانه اخلاقی و شکاف میان علم و عمل اخلاقی مواجه بوده است. چنین چالشی بیشتر به تلاش هایی برای رفع این خلاء با تأکید بر ساحت های دیگری همچون عواطف و اراده انسان ها منجر شده است. در میان متفکران مسلمان، رویکرد وجودی ملاصدرا نسبت به همه کمالات از جمله معرفت و خیر، بیشتر بر رویکرد سقراطی نسبت به معرفت و فضیلت قابل انطباق بوده و در نتیجه در معرض چالش یادشده قرار می گیرد. این پژوهش با اعتقاد به تقدم تبیین حدود طرفین رابطه بر اصل آن و با نگاه تحلیلی استنباطی به دیدگاه معرفت شناختی و ارزش شناختی صدرالمتالهین، به بررسی این مسئله می پردازد. بر اساس حکمت صدرایی به دلیل ارادی بودن فعل اخلاقی و مسبوقیت اراده به ادراک نفس، ادراک امر ملائم و ادراک تلائم میان آنها، منشاء انگیزش فعل اخلاقی هستند. از طرفی اثر انگیزشی ادراکات نسبت به افعال، متناسب با مرتبه وجودی آنهاست و علم حضوری به دلیل عینیت با معلوم از قوت وجودی بالاتری نسبت به علم حصولی برخوردار بوده و در مقایسه با آن، انگیزه بخشی بیشتری نسبت به فعل انسان دارد. ازاین رو در صورت تناقض ادراکات حضوری و حصولی فرد در حیطه ادراکات یادشده، علوم حضوری میان انگیزش علوم حصولی و فعل اخلاقی قرار گرفته و مانع تحقق فعل مقتضی آنها می شوند. حاصل این که تشکیک در رابطه معرفت و فضیلت، حاصل غفلت از علوم حضوری، در فرایند کنش گری اخلاقی است و راهکار آن توجه به این موضوع می باشد.
اصول چهارگانه ابتکاری صدرالمتالهین در الشواهد الربوبیه در رد نظریه متکلمان مبنی بر وجود تکامل روحانی صرف، در عالم برزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
85 - 112
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل چگونگی رد نظریه متکلمان مبنی بر وجود صرف تکامل روحانی و نه جسمانی انسان در عالم برزخ براساس اصول ابتکاری مبدع حکمت متعالیه صدر المتالهین شیرازی در کتاب الشواهد الربوبی ه به روش تحلیلی، توصیفی پرداخته است. در این نوشتار سعی شده ضمن بررسی مفهوم تکامل برزخی ابتدا عوالم نظام هستی تبیین گردد و سپس براساس آموزه های دینی مسلم بودن تحقق تکامل برزخی از دیدگاه قرآن و روایات ماثوره تاکید شود. در ادامه «کمال حقیقی نفس» که همانا سیر باطنی از «خود به خود» است مورد توجه قرار گرفته و بر این مبنا تعارض دو دیدگاه محققان یعنی متکلمان و حکمت متعالیه صدرایی در تعریف حقیقت انسان و مراتب حاکم بر آن تشریح شده و در نهایت در رد انحصار متکلمان در تکامل به «تکامل علمی و روحانی»، اصول چهارگانه هستی شناختی و معرفت شناختی ملاصدرا در امکان تکامل عملی و جسمانی برزخی که شامل «فاعلیت نفس ناطقه و کفایت ذاتی آن»،« جایگاه نفوس در دارا بودن بر لطیف ترین جوهریت و شدیدترین روحانیت»،« کمالات و سلطنت قوه خیال در عالم برزخ» و نیز«لطافت و نورانیت نفس ناطقه» است، با ابتنا به حکمت متعالیه وی، مورد بحث و مداقّه قرار گیرد.
مراتب تحقق جوهر نبوت و ارزیابی وجود مولفه های آن در حضرت مریم از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
137 - 155
حوزه های تخصصی:
از آنجا که مساله زنان یکی از مباحث روز محسوب میشود، کمتر در کانون مباحث فلسفی قرار گرفته است. یکی از این مباحث مسأله نبوت زنان است. این مسأله گرچه به یک معنا تاریخی است و ثمره عملی بر آن مترتب نمی گردد، لیک در نشان دادن تلقی دین و عقل از زن، بسی سودمند است و از این راه، می توان به کشف نگرش دین و عقل نسبت به زن پی برد و توان و استعداد زنان را از این منظر آشکار ساخت. صدرالمتالهین برای مبحث نبوت به دو جنبه جوهر نبوت و به فعلیت رسیدن آن جوهر (همان وظیفه ابلاغ رسالت) اشاره میکند؛ جوهر نبوت یا نبوت باطنی را با تبیین منازل نفس انسانی تحلیل میکند و برای آن درجات و مقامات و منازلی (حس، خیال و عقل) بر حسب مرتبه وجود قائل میشود که برای هر یک از منازل نفس نبی مختصات و ویژگیهایی برمیشمرد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی توصیفی در پی پاسخ به این سوال بوده است که با توجه به اینکه حضرت مریم نیز در هر سه قوای نفسانی عقلی، خیال و حس به کمال رسیده است آیا ایشان، به نبوت باطنی دست یافتند؟ طبق مبانی ملاصدرا پاسخ مثبت است گرچه وی به نبوت ظاهری مبعوث نشدند.