مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
انسان
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین فیلسوفان اگزیستانسیالیست نامدار آلمانی در سده بیستم «مارتین هیدگر» است. بنیادی ترین پرسش از نگاه هیدگر، پرسش از «هستی» است که متأسفانه هماره به دلیل توجه بیش ازحد به هستندگان به جای هستی، مورد غفلت قرار گرفته است؛ ولی این پرسش تنها از راه بررسی و شناخت تنها پرسشگر هستی، یعنی «دازاین» انجام شدنی است. منظور از دازاین، وجود انضمامی یا «در جهان بودن» است؛ ولی مراد از «جهان» نیز، عالم اشیای فیزیکی یا جهان پیرامون ما نیست، بلکه مراد از آن، دل مشغولی ها و دل بستگی های ما است که برخلاف پندار رایج، نه تنها تقابلی با انسان ندارند، بلکه ذاتاً آن روی سکه وجود آدمی و درنتیجه از وجود وی جداناپذیر هستند.
کمال انسان در حوزه عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه مکتب صدرایی
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
43 - 62
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با موضوع «کمال انسان در حوزه عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه مکتب صدرایی»، به بررسی کمال انسان بما هو انسان و چگونگی وصول به آن با استفاده از آثار ملاصدرا و شاگردان مکتب او تدوین شده است. ملاصدرا کمال انسان را در دو بعد معرفتی و عملی دانسته است. کمال انسان در بعد معرفتی، کسب حقایق و معارف حقیقی است که بالاترین درجه آن معرفت به خداوند و فنا در شهود ذات اوست. و کمال در بعد عملی، تطهیر ظاهر و باطن است که حاصل آن قرب و فنا در صفات و افعال خداست؛ به گونهای که انسان متصف به صفات و متخلق با اخلاق الهی شده است. و از مهمترین عوامل برای رسیدن به کمال عبارت است از تفکر و شناخت سلوک علمی، جهاد نفس و ریاضت شرعی، اخلاص و عشق الهی.
جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
41 - 53
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی میشود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهشگر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجستهترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی میکند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان میکند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سهگانه وجود برخوردار است، یعنی نفس میتواند با حرکت اشتدادی خود همه کمالهای مادون و کاملتر از آن را به دست آورد و کرامتهای وجودی شدیدتری بهدست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن میتواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
تجلی زن در اندیشه ابن عربی
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
101-113
حوزه های تخصصی:
درباره خلقت، نقش و جایگاه زن در هستی نظرات مختلفی ارائه شده است وبطور کلی،بحث پیرامون شخصیت زن و تفاوت یا برابری بین زن ومرد به بلندای قامت تاریخ انسان است. تمام شرایع آسمانی و مکاتب بشری در مورد زن حساسیت نشان داده اند و موضع گرفته اند ولی مهم این است که چه کسی و چه مکتبی در این خصوص به واقعیت رسیده است.آنچه به جرأت می توان گفت این است که:نظرات ابن عربی در مورد زن ازدیدگاه عرفانی مفصل ترین و درعین حال باطنی ترین آراءاست. هدف از نگارش این مقاله شناخت ارزش وجودی زن وجایگاه ویژه اودر اندیشه شیخ نامی محی الدین ابن عربی عارف مشهور قرن هفتم است.در حقیقت در این مقاله سعی بر این شده است که به پرسشهای موجود در مورد مقام و منزلت زن ازجمله اینکه: آیا زن نیز میتوانددر کسب کمال با مرد برابری کند و یا اینکه آیا زنان نیز می توانند همچون مردان به سلوک عرفانی بپردازندو...ازدیدگاه این عارف عظیم الشأن پاسخی در خور داده شود.
«اَشَه» در متون اوستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید نظمی یکپارچه، همه سلسله مراتب هستی را در بر گرفته است. این نظم کیهانی که در متون اوستایی با عنوان اشه از آن یاد می شود دارای ابعاد خداشناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و اخلاقی و عبادی است. مجموعه بزرگ هستی در حرکتی مداوم و جهت دار، نظم کیهانی را در همه ابعاد مادی و فرا مادی به تصویر می کشد.انسان نیز به مثابه برترین آفریده و موجودی مختار، بایسته است تا این نظم را در دو حوزه فردی و اجتماعی میزان رفتار خویش قرار دهد تا برترین مظهر اشه و آینه تمام نمای آن باشد؛ یعنی یک اشون. آن چه نگارنده در این نوشتار در پی آن است این است که تا با استناد به متن اوستا به این پرسش پاسخ دهد که اولاً گستره معنایی اشه، اهمّیّت و نیز جایگاه هستی شناختی آن در متن مذکور کدام است و دیگر آن که چه پیوندی میان اشه با هنجارهای اخلاقی و آئین های دینی وجود دارد و سرانجام تحقّق اشه در انسان و جامعه چگونه امکان پذیر است. در عرصه وجود شناختی، اشه علاوه بر اینکه مخلوق اهورامزدا و به عبارتی تجلّی خرد اهورامزداست ، با او مشارکت و همکاری داشته و واسطهآفرینش موجودات اهورایی است. از سوی دیگر می توان گفت: اشه هر دو بعد گیتایی و مینویی زندگی را دربردارد. از تعامل با ایزدان و امشاسپندان گرفته تا تأثیر مستقیم و غیر مستقیم در لایه های گوناگون اخلاقی و عبادی حیات بشر. از این رو شاید بتوان گفت حیات، دوام و قوام دین زرتشت در معنای شگرف اشه و تبعیّت از آن نهفته است. تحقّق کامل اشه در بعد فردی زندگی بشر، در قالب انسان کامل یا اشون مشهود است و تحقّق تامّ اشه در بعد اجتماعی زندگی بشر، نیل به آرمان شهر است.
نسبت کرامت و آزادی در اسلام و لیبرالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان در اصل تکوین و ذات خویش، به واسطه بر خورداری از روح و عقل الهی، موجودی صاحب کرامت و اختیار است و این کرامت و آزادی، عطیه الهی است که برای همه انسان های جهان، از هر نژادی و رنگی، به طور مساوی مفروض و مسلّم است و هرگونه بر تری طلبی بر پایه ملیت، نژاد، رنگ، پوست، مال، ثروت و موقعیت های اجتماعی، خانوادگی، قومی و مانند آن، ممنوع و منافی با کرامت ذاتی نوع بشر است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل نسبت کرامت با آزادی در دو تفکر اسلام و لیبرالیسم به سرانجام رسیده و در صدد پاسخگویی به این پرسش مهم است که تفاوت مکتب اسلام با نگاه لیبرالیسم به کرامت و نسبت آن با آزادی چیست. یافته های تحقیق حاکی از آن است که لیبرالیسم با تأکید بر کرامت ذاتی و آزادی مطلق انسان، هیچ رفتار و عملی حامل تحدید یا تقیید را بر نتابیده است و این دو ویژگی (کرامت و آزادی) هیچ گاه و در هیچ حالتی، از انسان جدا شدنی نیست؛ حتی اگر مرتکب بزرگترین جنایت شود. بنابر این، کرامت او مطلق بوده و او برای انتخاب هر چیزی آزاد است و هر عملی که از او سر زند، نمی تواند او را از کرامت ذاتی بیندازد. انسان گرایی، عقل خود بنیاد و آزادی مطلق، از مهم ترین مبانی کرامت ذاتی در تفکر لیبرالیسم است. در مقابل، مکتب وحیانی اسلام، افزون بر بیان کرامت ذاتی آدمی، به کرامت ارزشی و آزادی مسئولانه او نیز توجه کرده است؛ به این بیان که انسان به موجب عمل و تلاش خود، این مرتبه از کرامت را کسب می کند و موجب رشد و تعالی خود را فراهم می سازد. این کرامت بر مبانی ای استوار است که مهم ترین آنها عبارت اند از مسجود فرشتگان بودن؛ جانشینی خدا، امانت داری؛ علم ویژه خدادادی؛ تسخیر موجودات؛ اشرف مخلوقات بودن؛ آزادی و اختیار داشتن؛ تقوا؛ عقل و فطرت الهی.
شرافت انسان و هویت شخصی علت ناکامی رویکردهای عمل گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سراسر اتحادیه اروپا مفهوم « منزلت انسان» نقش مهمی در مباحثات مربوط به حقوق بشر ایفا می کند. یک دلیل عمده این امر بیانیه حقوق بشر سازمان ملل است که در آن صراحتاً « منزلت انسان» ذکر گردیده است. دلیل دیگر این است که اشاره به منزلت انسان در متون قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان که در آن حقوق بشر معرفی گردیده، نکته ای ضروری است. بحث منزلت انسان مبحثی میان رشته ای است اما تمرکز آن خصوصاً بر روی اخلاق اجتماعی و عملی است: « ما باید به گونه ای [درست] با انسانها رفتار کنیم، چرا که آنها دارای منزلت خاصی هستند». «تمام انسانها حقوق خاصی دارند، چرا که آنها موضوع منزلت انسان هستند». اما «منزلت انسان» واقعاً به چه معنایی است و چگونه می توان آن را به لحاظ نظری توضیح داد؟ من در مقاله خود نمی توانم پیرامون مسئله مبنای نظری منزلت انسان بطور کلی بحث نمایم. اما، قصد دارم در مورد یک راه (امروزه بسیار مؤثر) در رسیدن به حل مسئله یافتن مبنایی برای منزلت انسان بحث نمایم. این رویکردها ریشه در فلسفه نوین آلمان داشته و می توان آنها را « رویکردهای عمل گرایانه» نامید. من در بحث خود پیرامون رویکردهای عمل گرایانه در سه مرحله پیش خواهم رفت. 1) نخست، تلاش خواهم نمود فرض کلی تمام رویکردهای عمل گرایانه را روشن سازم: معنای این ایده در فایده عملی آن نهفته است. به عبارت دیگر: منزلت انسانی را باید (بدون توجیه بیشتر) پذیرفت زیرا پذیرش آن مفید است مثلاً برای همزیستی افراد در یک جامعه و برای وجود همزمان جوامع و تمدن های مختلف. (در مرحله اول همچنین بین انواع مختلف رویکردهای عمل گرا تمایز قائل خواهم شد.) 2) در مرحله دوم من تلاش می نمایم که انگیزه های فلسفی را برای پذیرش یک دیدگاه عمل گرا نشان دهم. من می خواهم خاطر نشان سازم که این انگیزه ها تقریباً به طور کامل منفی هستند: نویسندگان در نظریه خود در مورد منزلت انسان عمل گرا هستند زیرا امکان تلاش برای مثبت نمودن زمینه های آن را انکار می نمایند. مبانی متافیزیکی (الهیاتی) کار آمد نیستند زیرا (به گفته عمل گرایان) این مبانی «خارق العاده» بوده و« مورد قبول همگان نیستند». این مطلب (به گفته عمل گرایان) در مورد دیدگاههایی که تلاش می نمایند زمینه منزلت خاص انسانها را در برخی قابلیت های خود مثلاً در قابلیت های عقلانی و اختیاری خود قرار دهند. دلیل این امر وجود انسانهایی است که فاقد این قابلیت ها هستند و به گفته آنها، وجود غیر انسانهایی که دارای این قابلیت ها هستند. اما منزلت انسان باید متعلق به همه انسانها و تنها متعلق به انسانها باشد. 3) مرحله سوم کار من ارزیابی نقادانه ای از رویکردهای عمل گراست. به نظر من عمل گرایی در چار چوب مبحث منزلت انسان به سه دلیل به شکست می انجامد: الف) استدلال هایی که عمل گرایان علیه سایر رویکردها ارائه می کنند، مربوط به دیدگاه خودشان هم می باشد. ب) عمل گرایی به ایده ای از منزلت انسان منتهی می شود که برای آن دسته از اهداف نظری که ایده مذکور برای آن عرضه گردیده، بیش از حد ضعیف است. ج) یک مفهوم دارای مبنای عمل گرایانه از منزلت انسان آنقدر مبهم است که نمی تواند نقش بایسته خود را ایفا نماید: [یعنی] چنین ایده ای کاملاً بی فایده است. نهایتاً، من می خواهم تناسب ردّ رویکردهای عمل گرایانه را برای نظریه سازنده دیگری از منزلت انسان خاطر نشان نمایم.
بازنمود رابطه انسان و جهان در نظام نوشتاری و فرهنگی چین
رابطۀ زبان و اندیشه در فهم هستی همواره یکی از دغدغههای فکری دیرینه در علوم انسانی بوده و بررسی رابطۀ این دو متغیر به فعالیتی علمی و دانشگاهی تبدیل شده است. این در حالی است که با طرح نظریاتی نظیر «چرخش زبانی» و نقدهای وارد بر آن امروزه جایگاه و اهمیت زبان در آفرینش از ابزاری برای ایجاد ارتباط و انتقال اندیشه خارج و همچون ابزاری برای شکلدهی و مکاشفۀ جهان بیرونی مطرح شده است. این مقاله، ازمنظری میانرشتهای، رابطۀ زبانی انسان و هستی را در نظام نوشتاری و اندیشگانی چینی، بهعنوان دو بخش مهم نظام ارتباطی، بررسی میکند و بر اهمیت همبستگی بین زبان و اندیشه برمبنای تأملات فرهنگی در زبان و خط چینی تأکید خواهد کرد. ازمنظر این مقاله، نظام نوشتاری چینی، درمقام تنها نظام ارتباطی کهن جهان که از آغاز پیدایش تا کنون چون رشتهای بههمپیوسته تکامل خود را در ادوار مختلف تاریخی چین پشت سر گذاشته و بهمانند حاملی برای انتقال فرهنگ و تفکر چین به بقای خود ادامه داده است، میتواند همچون جعبۀ سیاهی برای فهم و کشف بنیانهای هستیشناسی انسان عمل کند. برایناساس، این مقاله با استفاده از آموزههای برخی از شاخصترین نظریات زبانی معاصر، ضمن بررسی نظام نوشتاری زبان چینی در عصر باستان، میکوشد ازمنظری فرهنگی به این پرسش پاسخ دهد که ارتباط انسان و جهان در نظام نوشتاری و فرهنگی چین چگونه بازتاب یافته است؟
جلوه هایی از زندگی انسان در شعر سهراب سپهری
منبع:
شفای دل سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
63 - 86
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی ابعاد زندگی انسان و دغدغه های سهراب سپهری و در نتیجه پیام ها و راهکارهایی که این شاعر بزرگ معاصر برای انسان دارد، نوشته شده است؛ چرا که به حق می توان گفت: سپهری یکی از بزرگ شاعرانی است که متمایز زیسته و ممتاز اندیشیده و افکار و سبک زندگی خویش را بی چشم داشت با هم عصران خویش در میان نهاده و در این راستا، گفتار، زندگی و آرامش بی بدیل او شاهدی بر این مدعا است. پیداست که عامل اصلی تمایز او با انسان امروزی در این گفتار و نیز در آثارش، جدای از اثر پذیرفتن از عرفان غنی ایرانی- اسلامی، علاقه مندی سهراب به آیین های شرق دور، مطالعات و سفرهای طولانی او و هم زیستی مسالمت آمیز او با طبیعت و در نتیجه ، شاعرانه زیستنی جامعه پسند با اطرافیان خویش می باشد. در این نوشته پس از تأمل فراوان و خوانش های زیاد بر آثار او و نیز بسامد نمونه هایی گران قدر از انسان و مسائل مربوط به او در اشعار این بزرگ مرد، شاهد مثال هایی برای هر یک آمده است.
تبیین رابطه فلسفی انسان و تکنولوژی با تاکید بر اخلاقیات(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور فناوری زندگی بشر را دستخوش تغییرات ژرفی ساخته است. این پدیده، در عین رفاهی که برای انسان فراهم کرده، بحران ها و مشکلاتی نیز در پی داشته است. فناوری جدید به امری سراپا متفاوت از گذشته بدل شده و آنچه در پیش گرفته تغییر ابعادی از جهان ماست و این ما را به پرسش پیرامون ارتباط آن با انسان و اجتماع وامی دارد. آیا هنوز می توان بر این قائل بود که فناوری پدیده ای پسینی است و این نگرش و جهان بینی ماست که مسیر آن را تعیین می کند؟ یا مفهومی پیشینی دارد که فارغ از اهداف، جهان بینی و اراده انسان ارتباط دیگری میان ما و جهان به وجود می آورد؟ هدف از نگارش این مقاله تبیین رابطه انسان و فناوری با تأکید بر اخلاقیات بوده است. در ابتدا سعی شده ذات و ماهیت فناوری و رابطه آن با انسان، از دیدگاه اندیشمندان صاحب نظر در این حوزه، مورد پژوهش قرار گیرد. در ادامه مباحث، رابطه انسان و فناوری در دو دیدگاه فلسفه فناوری کلاسیک و فلسفه فناوری معاصر بررسی شده است . نهایتاً تلاش شده، با پرداختن به اخلاقیات در فناوری ، رابطه بین انسان و فناوری از این منظر واکاوی شود.
وجودیت هنر در رابطه با هنرهای وابسته به آن
وجودیت هنر را می توان از تخیل انسان مورد تجلّی قرار داد به بیانی دگر انسان می تواند با جذابیت وجودیت هنر در رابطه با هنرهای وابسته به آن نهان پیدا می کند و با آن نقش چشمگیری در زندگی پدید آورد. هنر در رابطه با هنرهای بصری وابسته دیگر توأمان با تاریخ، فرهنگ، مذهب، جغرافیا و سیاست در بین هنرها مشخص می گردد همچنین هنر چیزی فراتر از بینش معماری، نقاشی، مجسمه سازی و لاغیر می توان مدنظر قرار گرفت. بحث هنر همان طور که گفته شد چیزی فراتر بوده که در این پژوهش به قسمتی ناچیز هنر پرادخته، که بیان کننده آشنایی با قسمتی از چیستی هنر از شناخت و ارزیابی هنر از زمان و مکان مورد تبیین قرار گرفته شده است. منشأ هنر و آفرینش هنری در نزد پروردگار توسط خلیفه الهی یعنی انسان، با الهام آفرینشات در وجودیت هنر به نمایش گذاشته می شود و نقش مهمی در ایفای خلاقیت، کمال، زیبایی، و از همه والاتر تخیلات انسان که منشأ آفرینش های هنری در عالم هنری بوده همچنین کارکرد هنر تمایزی بین فرم و تأکید بر وجود مخاطب القاء می نماید و تا ادراکات حسی بر وجود انسان بازگو می کند که این موضوع سیطره هویت او می باشد. هنر ابزاری مؤثر در به تحقق رسیدن معنای اثر هنری بوده و شیوه تهیه این ابزار متأثر از وجود انسان هنرمند بوده و این نتیجه زحمات هنرمند در تأثیرات خود با اثر تبیین می گردد. روش تحقیق در این پژوهش بااستفاده از نوع روش تحقیقی توصیفی – تحلیلی بهره گرفته که سعی گردیده با جمع آوری و گردآوری اسناد و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و مستندات مکتوب براساس موضوع روند پژوهش با مفاهیم مرتبط استوار و با بررسی دقیق مورد واکاوی – تجزیه وتحلیل داده های اطلاعات، استخراج گردیده برخوردار می باشد. بنابراین وجودیت هنر در رابطه با هنرهای وابسته به آن امری گسترده بوده که با این پژوهش تلاش گردیده تا به موضوع هنر دیدگاهی گسترده تر تبیین گردد تا ابزاری منحصربه فرد برای پدیده های سایر آفرینش هات برخوردار گردد. هنر رابطه مستقیمی با تفکرات آدمی در هر دوره تاریخی بوده و نمی توان آن ها را از یکدیگر جدا نمود حال آنکه خلق اثر با تخیل انسان هنرمند باشد آن اثر تضمینی برای اهداف هویت بقاء انسان در سیطره تاریخ به حساب آمده و در درگاه عالم هستی جاودانه خواهد ماند.
طراحی مدل مطالعه انسان شناختی اسلامی در مطالعات اجتماعی (با تاکید بر دانش رفتار سازمانی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
195 - 221
حوزه های تخصصی:
شناخت پدیده ی سازمان و حل مسائل آن، نیازمند شکل گیری بنیادهای فکری و مبانی اساسی دانش سازمان و مدیریت است. شناخت عنصر انسانی در سازمان و مدیریت، نیازمند شناخت مبانی متعددی است که در این مقاله تلاش شده است برخی از آنها تبیین گردد. جهت گیری این پژوهش بنیادی و از نظر هدف اکتشافی است. گردآوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. که با ایجاد داده های محاسبه پذیر آغاز و سپس به استنتاج پدیده ها، پرداخته و در نهایت به روایت گری پژوهش انجام شده است. در این پژوهش سه دسته از مبانی انسان شناختی با عنوان مبانی فلسفی، مبانی تجربی، و مبانی دینی مورد شناسایی قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش، مدلی برای شناخت انسان، که در رفتار سازمانی موثر است شناسایی گردید. در این پژوهش تنها به نُه مبنای انسان شناختی توجه شد و کاربرد آنها در رفتار سازمانی نشان داده شده است.
اخلاق حرفه ای معلمی و تأثیر نگرش صحیح در پرورش متربی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸ (پیاپی ۶۰)
85 - 112
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، توجه به نگرش و اعتقاد صحیح در پرورش متربی است. بررسی متون دینی نشان می دهد نوع نگرش انسان به خداوند، جهان هستی، انسان و دین از زیربنایی ترین موضوعاتی است که رفتارهای انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. از آن رو که این موضوعات به طور خاص در حرفه معلمی تأثیر بسزایی دارند، در مقاله حاضر که به روش کتابخانه ای تهیه گردیده، تأثیر آن ها در حرفه معلمی به اختصار تبیین شده است. اعتقاد به علم و قدرت و حکمت بی پایان خداوند، اعتقاد به ربوبیت خداوند متعال، اعتقا د به نصرت و یاری خداوند و طلب خیر از او، توکل و واگذاری امور به خداوند، نظام احسن آفرینش، ماهیت زندگی دنیا، آمیختگی دنیا با رنج و سختی، کرامت ذاتی انسان، اراده و اختیار انسان، ذوابعاد بودن وجود انسان، هدفمندی آفرینش انسان، آسانی دین، پذیرش اختیاری دین، تفاوت نهادن بین دین و دینداران و اعتقاد به سیاست دینی، مهم ترین موضوعاتی است که در این مقاله مطرح و تأثیر آن در حرفه معلمی تبیین شده است.
مراتب متعدد وجودی انسان و تطبیق آن بر مراتب عالم کبیر و قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
9-16
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به تبیین مراتب وجودی انسان از منظر برخی از عارفان مسلمان، تطبیق آنها بر مراتب متعدد عالم کبیر و قرآن کریم و همچنین به نقد و بررسی این دو نکته از منظر متون دینی پرداخته است. در ابتدا این نکته به تفصیل بیان شده که عبدالرزاق کاشانی انسان را دارای سه مرتبه کلی نفس، قلب و روح و ده مرتبه جزئی تر می داند. فناری و صدرالمتألهین هرکدام، با تعابیر گوناگون، هفت مرتبه برای انسان برمی شمرند و عارف معاصر، امام خمینی ره نیز، انسان را به وزان قرآن کریم و عالم کبیر، دارای هفت، هفتاد، هفتادهزار، و بلکه بی نهایت مرتبه می داند. در ادامه، با اشاره به تعابیر گوناگونی از آیات و روایات، این نکته به اثبات رسیده که هم اصل ذومراتب بودن وجود انسان، و هم تطبیق مراتب وجودی وی، بر مراتب متعدد قرآن کریم و عالم کبیر، از تعابیر و فرازهای مختلفی از متون دینی قابل اصطیاد است.
جایگاه قلب در اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
17-26
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه موضوع اخلاق، صفات و ملکات و رفتارهای اختیاری انسان می باشد، نوع نگاه به انسان در هر مکتب اخلاقی از مهم ترین مبانی آن مکتب است که قابل بحث و بررسی می باشد. اخلاق عرفانی در کنار دیگر مکاتب اخلاقی در عالم اسلام دارای مبانی ویژ خود می باشد. ازجمله مهم تر ین عناصر در انسان شناسی عرفانی، قلب است. هدف این پژوهش آن است که تأثیر قلب را در اخلاق عرفانی با روشی توصیفی و تحلیلی مشخص کند. قلب هسته اصلی و شاکله وجودی انسان را تشکیل داده، که با سریان وجودی خود همه مراتب ظاهری و باطنی انسان را شامل می شود. قلب با توجه به احاطه و ظرفیت و گستردگی منحصربه فردی که دارد، می تواند تأثیر بسزایی در اخلاق عرفانی از خود برجای بگذارد. قلب با رویکردهای معرفتی، احساسی و عملی که دارد، اهمیت نقش خود را در این مکتب اخلاقی نشان می دهد.
خوانش تطبیقی ملاصدرا و نیشیدا کیتارو در برخی آراء معرفت شناختی (وجوه اشتراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور می رسد و آشکار می شود. در فرایند علم به جهان، نزد این دو فیلسوف ،یک عنصر ماورائی و متعالی تر از نفس دخالت دارد.انسان در ادراک جهان در حالت انفعال نیست بلکه نفس حضوری فعّال در این فرایند دارد. صدق و کذب وصف حالات گزاره ای و مفهومی/زبانی است. انسان با عمل ورزی، خویش را می سازد. وجوه اشتراکی هم در مبانی هستی شناختی معرفت در نزد هردو مشاهده می شود مانند بی تعینی و بی صورتی بنیاد نهائی هستی و نحوه ظهور و تجلی این بنیاد در موجودات متعین و کثیر و فعلیت یافته. ما در این تحقیق صرفاَ به وجوه اشتراک این دو متفکر پرداخته ایم و بررسی وجوه افتراقات همین مباحث را می توان موضوع پژوهشی دیگر قرار داد.
انسان و گونه شناسی نعمت های الهی با تاکید بر آیات سوره مبارک الرحمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به سبب دارابودن صفات وویژگی های خاص ذاتی کانون توجه خردورزان بوده و هر اندیشمندی با توجه به بینش خود شناخت انسان را مورد واکاوی قرار داده است؛ از طرفی پی بردن به نعمت های خلق شده متقن ترین راه برای شناخت خالق هستی است و با شناخت خالق، ماهیت انسان تبیین می گرددکه خود سبب شکرگزاری، تذکر انسان، رهایی ازغفلت و سرانجام راه گشای سعادت دنیا وآخرت خواهد شد.این مسئله ضرورت بحث پیرامون انسان ونعمت های الهی را مبرهن می نماید. سوره مبارکه «الرحمن» به طور ویژه بر نعمت های الهی تاکید داشته وآلاء خداوند را به دو دسته دنیوی و اخروی تقسیم نموده که از جمله نعمت های دنیوی میتوان به نعمت اعطای قرآن کریم وزمینه سازی تعلیم و تعلم،خلقت خورشید و ماه و تجلی نظام بر آنها،آفرینش گیاهان ومحصولات آنها،توجه به ماهیت و چگونگی خلقت انسان، قرار دادن فصول سال و بهره گیری از فصل ها،بهره گیری ازدریاها ومحصولات دریایی، فناپذیری ممکن الوجود و فناناپذیری واجب الوجود و... اشاره نمود. حسابرسی،نعمت فروپاشی نظام دنیا وربوبیت مطلق خداوند،محیاشدن شرایط برپایی قیامت،برقراری عدالت واجرای قانون عدل الهی برگناهکاران،ایجاددوبهشت واعطاهای الهی برموحدین، زندگی پایدار و جاویدانه،دیگرنعمتهای بهشتی اعم از باغ ها،چشمه ها، میوه ها، همسران زیبا و با وفا،حوریان بهشتی را از جمله نعمت های اخروی قلمداد کرد.لذا این نوشتار میکوشد با رویکردی تحلیلی-توصیفی به انسان ونعمت های الهی ازدیدگاه قرآن باتاکید برآیات سوره الرحمن بپردازد.
بررسی مقایسه ای عزت نفس در متون اخلاق وحیانی و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
151 - 170
حوزه های تخصصی:
احساس حرمت، عزت و کرامت برای خود که در متون دینی و اخلاقی مبتنی بر وحی از دیرباز به دو صورت مذموم و ممدوح موردتوجه بوده است در متون روان شناسی جدید تحت عنوان عزت نفس و تنها به صورت مثبت موردتوجه قرار گرفته و مؤلفه ها و علائم و نتایجی برای آن بیان شده است. بررسی دعای مکارم الاخلاق در صحیفه سجادیه به عنوان یک متن معتبر اخلاق وحیانی، توجه ویژه امام سجاد علیه السلام بر عواملی مانند بخشش و گذشت، دعا و طلب خیر و شفا برای بهبود بخشی به رذایل اخلاقی دیگر انسان ها، تقویت حرمت و تکریم نفس، هدفمندی و اصلاح و تکمیل نیت را نشان می دهد. این مسائل در روان شناسی جدید در مجموعه ای به نام عزت نفس که دانش جدید از طریق تجربه حسی به زاویه ای از آن الزامات رسیده قابل مشاهده است. در عین حال تفاوت عمده ای بین رهیافت دعای مکارم الاخلاق و روان شناسی در توجه به این عوامل وجود دارد که مایه افتراق دو نوع متن بوده و باعث تفاوت در برخی دستورات شده است. بررسی الزامات اخلاق و روان شناسی مدرن از یک سو نشان دهنده جهان بینی متفاوت متون اخلاقی مبتنی بر وحی با علوم مدرن است و از سوی دیگر دربردارنده این حقیقت است که بایدهای دستیابی به سعادت اخروی نه تنها با سود مادی منافات ندارد بلکه مسیر تحقق سود مادی نیز از آن می گذرد.
رابطه حوادث طبیعی با اعمال انسان از منظر آیات و روایات
منبع:
کلام حکمت سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
43 - 56
حوزه های تخصصی:
خداوند همه آنچه میان آسمان و زمین است را برای بهره برداری انسان آفریده است و نعمت های ویژه ای به او داده است، اما گاهی گناهان انسان سبب از بین رفتن نعمت ها یا نزول بلای آسمانی می شود. تغییر نعمت و نزول بلا گاهی به صورت حوادث طبیعی مانند زلزله، صاعقه، باد و... است. پژوهش حاضر با رجوع به منابع دینی ابتدا حوادث طبیعی مانند زلزله، صاعقه، باد و ... را در قالب سرگذشت پیشینیان بیان می کند، سپس به فلسفه این حوادث می پردازد و در نهایت براساس آیات و روایات، رابطه اعمال انسان و حوادث طبیعی را توضیح می دهد.
مبانی حکمت نوصدرایی در تبیین رابطه انسان و ماوراء الهی
منبع:
کلام حکمت سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
57 - 73
حوزه های تخصصی:
انسان برترین مخلوق خداوند و موجودی با دو بعد مادی و معنوی است. بعد روحانی او قابلیت رشد، تعالی و رسیدن به کمال مطلوب را دارد. رسیدن انسان به کمالی که خداوند برایش در نظر گرفته است در گرو میزان معرفت و شناخت انسان از خداست. انسان برای شناخت خداوند باید عالم غیب و ماورا را بشناسد. براساس فلسفه نوصدرایی انسان همیشه در حال حرکت و خروج از قوه به فعل است به گونه ای که اگر حرکت صعودی خود را ادامه دهد به تمام جهان و موجودات آن عالم می شود. باور و عدم باور به ماورای الهی تأثیر مستقیمی در شکل گیری عقاید و باورهای انسانی و تعالی او دارد. به همین دلیل پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مبانی حکمت نوصدرایی را در تحلیل رابطه انسان و ماورای الهی بررسی می کند.