مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
نابینا
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش جرات ورزی بر اضطراب اجتماعی دانش اموزان نابینا بوده است. پژوهش مورد نظر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون – پس ازآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان نابینای دوره ابتدایی(دوره اول و دوره دوم) شهر تهران تشکیل داد. تعداد اعضای نمونه در این پژوهش 16 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه مورد نظر انتخاب شدند. با توجه به کوچک بودن جامعه پژوهشی در این پژوهش سعی شد تا کلیه اعضای جامعه به عنوان نمونه لحاظ شوند. پس از انتخاب نمونه ، اعضا به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (8 نفر آزمایش، 8 نفر کنترل ) گمارده شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (1969) بود. برای بررسی فرضیه های پژوهش تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس چند متغیری بکار رفت. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین های نمرات اضطراب اجتماعی شرکت کنندگان برحسب عضویت گروهی در مرحله پس آزمون برای اضطراب اجتماعی با 99 درصد اطمینان و برای مولفه های آن یعنی اجتناب و پریشانی اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی با 95 درصد اطمینان معنی دار می باشد.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزه های تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.
مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی نوجوانان نابینا و بینای 11 تا 18سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
233 - 248
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینای 11 تا 18ساله شهر تهران انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان بینا و نابینای 11 تا 18 سال شهر تهران بود که در مدارس عادی و مدارس نابینایان در سال تحصیلی 95-96 مشغول بهتحصیل بودند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 120 نفر (60 نفر نابینا و 60 نفر بینا) انتخاب شد. گروه نابینا با روش نمونه گیری در دسترس و گروه بینا با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تی مستقل به کار گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینا سنین 11 تا 14 ساله شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<) ولی تفاوت معنی داری برای سنین 15 تا 18 سال مشاهده نشد (05/0<p). با توجه به پایین تر بودن استدلال اخلاقی در سنین 11 تا 14 سال، پیشنهاد می شود در این زمینه مداخلات و بررسی های موثر انجام شود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی (کم بینا و نابینا) شهر یاسوج بررسی شده است. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزانِ با نقص بینایی مدرسه شقایق شهر یاسوج است که در سال تحصیلی 1397-98 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل تمامی جامعه آماری (10 نفر مورد آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و 10 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آنها انجام نشد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخله ذهن آگاهی، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) بود. روش مداخله ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. داده ها با نرم افزار Spss-21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری در دو گروه با کنترل کردن اثر پیش آزمون، پس از شرکت در جلسه های مداخلات ذهن آگاهی نشان داد نمرات مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آنهایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشت (05/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی می تواند رویکردی مؤثر در انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری افراد کم بینا و نابینا باشد.
تفسیر بازشناسانه «حکایت فقیه و دختر زشت روی» از باب دوم گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
107 - 132
حوزه های تخصصی:
اغلب سعدی پژوهان با این پیش انگاشت که حکایات گلستان، «رویدادهایی واقعی یا شِبه واقعی» اند، به شرح و تفسیر حکایات پرداخته اند؛ برای نمونه، ژانر درونی حکایتِ «ازدواج دختر به غایت زشت رویِ فقیه با دامادِ نابینا» را انعکاسی از حادثه ای تجربی یا روزمره بر محور «اهمیت زیبایی زن در زمینه ازدواج» پنداشته اند. پیامد این نوعِ خوانش، عدمِ همگرایی در تفاسیر مطرح شده و متّهم کردن سعدی به سخنان متناقض و حتی بیهوده گویی بوده است؛ در حالی که نگارندگان پژوهش حاضر، معتقدند که این حکایت، «تمثیلی رمزی- اشاری» و موضوعش، «نقد رفتارهای سیاسی فقهای چسبیده به بدنه قدرت» است. پیکره این حکایت از مفاهیم ساختمندِ محسوس و تجربی که پیشینه کاربرد استعاری مکرر در سنّت ادب پارسی دارند، برای ساختاربخشیدن به یک مفهوم ثانوی، قوام یافته است. بر این اساس، «دختر به غایت زشت رویِ فقیه»، استعاره از «طبع ناپسند» یا «سخن به غایت بی معنای فقیه»؛ «عدم رغبت به مناکحت»، رمزی از بی رغبتی مردم به مصاحبت و مطالعه آثار فقیه؛ و «داماد نابینا»، استعاره از مخاطبی است که چشم عقلش نابیناست. سایر استعاره ها و نظام معنایی این حکایت در این پژوهش، بررسی و تفسیری کاملاً جدید، مطرح شده است.
مقایسه ی هوش معنوی و خودپنداره، در دانش آموزان دختر نابینا و بینای دوره ی متوسطه ی دوم شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
42-52
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که هوش معنوی و خودپنداره می تواند بر رشد همه جانبه ی دانش آموزان مؤثر باشد؛ در این پژوهش، هوش معنوی و خودپنداره ی دانش آموزان دختر نابینا و بینای دوره ی متوسطه ی دوم شهر تهران، در سال تحصیلی 94 - 95 مقایسه شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه یی است. جامعه ی آماری شامل همه ی دختران نابینا و بینای دوره ی متوسطه ی دوم است که در سال تحصیلی 94 - 95 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. از آنجا که، تعداد دانش آموزان نابین ا 50 نفر بود؛ به دلیل حجم پایین این بخشِ جامعه ی هدف، همه ی دانش آموزان، برای مطالعه درنظر گرفته شدند. بدین صورت که به تعداد متناظر با حجم دختران نابینای درحال بررسی؛ دانش آموزان دختر بینا نیز در پژوهش گنجانده شدند. به 100 نفر انتخاب شده در این پژوهش (بینایان و نابینایان)، افراد نمونه اطلاق می شود. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، به صورت نمونه گیری در دسترس بوده است. برای سنجش هوش معنوی، از پرسش نامه ی هوش معنویِ علی بدیع و همکاران (1389) (SI)؛ و برای سنجش خودپنداره، از پرسش نامه ی خودپنداره ی راجرز (1951) (SCQ) استفاده شده است. علاوه براین، تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی؛ و در بخش استنباطی، با آزمون تحلیل آنوا انجام شده است. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، بین هوش معنویِ دانش آموزان نابینا و بینا، تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.05). بدین صورت که هوش معنوی در دانش آموزان دختر نابینا، به صورت معناداری، بیشتر از همتایان بینای آنان بود؛ ولی این تفاوت درباره ی خودپنداره ی این دو گروه معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داده که درک و نگرش دانش آموزان نابینا نسبت به توانایی هایشان در سطح بالایی قرار دارد و هم طراز با همتایان بینایشان است.
مقایسه ذهن آ گاهی و سرسختی روا ن شناختی مادران کودکان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بعد از تشخیص آسیب در کودکان، خانواده های آنها اغلب احساس هایی مانند شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی، ناامیدی، احساس گناه، طرد، خجالت، احساس بی دفاعی و تنهایی را تجربه می کنند. هدف از این پژوهش مقایسه ذهن آ گاهی و سرسختی روان شناختی مادران فرزندان ۱۲ - ۷ سال نابینا و ناشنوای شهر خرم آباد بود. مواد و روش ها: روش این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند ۱۲ - ۷ سال نابینا و ناشنوای شهر خرم آباد در سال ۱۴۰۰ بود. از میان جامعه آماری، تعداد ۵۰ مادر دارای فرزند نابینا و ۵۰ مادر دارای فرزند ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس ذهن آ گاهی براون و ریان ) ۲۰۰۳ ( و پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و گولت ) ۲۰۰۳ ( استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری ) MANOVA ( استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که مادران فرزندان نابینا نسبت به مادران فرزندان ناشنوا از ذهن آ گاهی و سرسختی روان شناختی بیشتری برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که وجود فرزند ناشنوا ممکن است با مشکلات روان شناختی چون: ذهن آ گاهی پایین و سرسختی روان شناختی در مادران آنان همراه باشد.
شناسایی نیازهای کاربران دارای آسیب بینایی در استفاده از خدمات کتابخانه: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
116 - 129
هدف : این پژوهش با هدف درک و شناخت نیازهای کاربران با آسیب بینایی در واحد نابینایان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انجام شده است. روش پژوهش : پژوهش حاضر، کیفی است که به روش تحلیل محتوا و با رویکرد استقرایی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نمونه گیری تا جایی پیش رفت تا داده ها به اشباع رسید و دیگر داده جدیدی از مصاحبه ها استخراج نشد. مصاحبه با 10 نفر از افراد دارای آسیب بینایی که تجربه استفاده از خدمات واحد نابینایان را داشتند، به اشباع رسید. 132 کد اولیه (2 مقوله اصلی و 12 مقوله فرعی) از دل مصاحبه ها استخراج شد. جهت استحکام و صحت داده ها از معیارهای گوبا و لینکلن (اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا نسخه 20 استفاده شد. یافته ها : تحلیل مصاحبه ها درباره تجربه مشارکت کنندگان در استفاده از خدمات واحد نابینایان کتابخانه ملی ایران در دو مقوله کلی "مشکلات و محدویت ها" و "پیشنهاد برای ارتقای سطح خدمات" خلاصه شد. 7 مقوله فرعی مربوط به “محدودیت ها و مشکلات” گزارش شده توسط کاربران دارای معلولیت بینایی عبارت بودند از: مسیرها و راهنماهای محیطی، ناامنی مسیر، استقلال نابینا، ابزارهای ویژه برای افراد با آسیب بینایی، امکانات رفاهی، شرایط محیطی تالار نابینایان (جایگاه کتابدار و شرایط محیطی خود تالار)، و بازاریابی خدمات. افراد دارای آسیب بینایی پیشنهاداتی را برای ارتقای سطح خدمات واحد ارائه دادند که در 5 مقوله فرعی آموزش، منابع، خدمات غیرحضوری، تقویت امکانات ویژه و تقویت امکانات داوطلبانه بود. نتیجه گیری : نتایج نشان داد افراد دارای معلولیت بینایی، مشکلات و محدودیت های متعددی در استفاده از خدمات واحد نابینایان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران دارند. با توجه به اینکه این کتابخانه به عنوان کتابخانه مادر مطرح است، بهتر است دست اندرکاران سازمان در این زمینه پیگیری لازم را برای رفع محدودیت های کنونی به انجام برسانند و با ارزیابی مستمر نیازهای اطلاعاتی آنان، بازطراحی و چیدمان امکانات و علائم و راهنماهای محیطی، تسهیلات و امکانات ویژه، برنامه های توسعه، تهیه تجهیزات و برنامه های بازاریابی در جهت ارتقای سطح خدمات کتابخانه برای افراد با آسیب بینایی گام بردارند.
مقایسه ی هوش هیجانی و مؤلفه های آن در دانش آموزان نابینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور مقایسه مؤلفه های هوش هیجانی در دانش آموزان نابینا و بینا انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ی دانش آموزان نابینا و بینای پسر و دختر در دامنه ی سنی 13-20 ساله بود که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی و دبیرستان شهر اردبیل بودند. تعداد 60 نفر (30 پسر و 30 دختر) نابینا و60 نفر (30 پسر و 30 دختر) بینا از میان دانش آموزان انتخاب شدند. پرسشنامه ی هوش هیجانی بار-آن به عنوان ابزار جمع آوری داده ها به صورت انفرادی و در محل آموزشگاه بر روی آنها اجرا شد. ضمن آن که روش تحقیق مطالعه ی حاضر با توجه به موضوع آن، از نوع علّی- مقایسه یی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) استفاده شده است. نتیجه ی مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان نابینا و بینا در مؤلفه های همدلی، عزت نفس، کنترل تکانه، انعطاف پذیری، مسئولیت پذیری، تحمل فشار روانی، خوش بینی، شادکامی، خودابرازی، واقع گرایی، خودشکوفایی و استقلال هوش هیجانی تفاوت معنی دار وجود دارد ولی در مؤلفه های حل مسأله، روابط بین فردی و خودآگاهی هیجانی تفاوت معنی دار نبود.
رابطه سرمایه فرهنگی با سبک های فراغتی نابینایان و کم بینایان شاغل و بازنشسته شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۱
97 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با سبک های فراغتی نابینایان و کم بینایان شاغل و بازنشسته شهر تهران انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی با رویکرد معادلات ساختاری بود.جامعه آماری موردنظر در این پژوهش، 50 نفر از افراد نابینا و کم بینایی که در حال حاضر شاغل هستند یا بازنشسته شده اند، می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سرمایه فرهنگی بوردیو و پرسشنامه محقق ساخته سبک های اوقات فراغت دو نظریه پرداز خارجی (دومازیه) و ایرانی (رجب زاده) می باشد. نتایج تحقیق و خروجی با نرم افزار پی ال اس مشخص گردید.
یافته ها و نتیجه گیری : رابطه و تاثیر آشکار سرمایه فرهنگی بر اوقات فراغت نابینایان و کم بینایان تایید شد. مطالعه ضرایب تأثیر هر یک از عوامل نشان داد که بیشترین ضریب تأثیر مستقیم بر سرمایه فرهنگی به بعد مهارت در بیان مطالب و مدارک تحصیلی به اندازه مشابه به میزان 0.329 و هم چنین بیشترین ضریب تأثیر مستقیم بر اوقات فراغت به بعد فراغت فرهنگی - هنری به میزان 0.384 است. این نشان از اهمیت سبک فرهنگی هنری و سهم آن در اوقات فراغت نابینایان و کم بینایان دارد
بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی دانش آموزان آسیب دیده بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی دانش آموزان آسیب دیده بینایی پایه ششم ابتدایی در درس علوم تجربی شهر زاهدان بود. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان آسیب دیده بینایی پایه ششم ابتدایی شهر زاهدان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد 20 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری داده ها در این پژوهش سیاهه رفتارهای کلامی مثبت و منفی دانش آموزان بود. مداخله آموزشی طی 12 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس برای رفتارهای کلامی مثبت نشان داد که یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی مثبت تأثیر مثبت معنی دار داشته است. همچنین، تحلیل کواریانس برای رفتارهای کلامی منفی نشان داد که یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی منفی تأثیر منفی معنی دار داشته است. نتایج این پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر یادگیری مشارکتی باعث تقویت رفتارهای کلامی مثبت دانش آموزان آسیب دیده بینایی می شود و در مقابل، بر رفتارهای کلامی منفی آن ها تأثیر منفی دارد. بنابراین، استفاده از یادگیری مشارکتی یکی از روش های موثر در اثربخشی و کارایی رفتارهای کلامی دانش آموزان دارای آسیب بینایی است.
موانع مشارکت معلولان کم بینا و نابینای شهر قزوین در فعالیت های بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۲)
69 - 56
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، شناسایی موانع مشارکت معلولان کم بینا و نابینای شهر قزوین در فعالیت های بدنی است. روش تحقیق از نوع توصیفی و علی و از نوع تحقیقات کاربردی است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل نابینایان و کم بینایان شهر قزوین در سال 1398 (1930N=) بود که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با 35 سؤال در شش مؤلفه شامل عوامل بازدارنده فردی، زمانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی- مکانی در طیف پنج ارزشی لیکرت بود که روایی آن پس از مشورت و تأیید 10 نفر خبره و متخصص این حوزه تأیید و پایایی آن با آلفای کرونباخ 98/0 محاسبه و در بین نمونه مستخرج از جامعه آماری توزیع شد. در این پژوهش از آمار توصیفی و از شاخص های مرکزی همچون میانگین و شاخص های پراکندگی مانند انحراف استاندارد و آمار استنباطی توسط آزمون کولموگروف- اسمیرنوف به منظور نشان دادن وضعیت توزیع و نرمال بودن یا نبودن داده ها و از آزمون T برای مقایسه تفاوت بین میانگین ها و از آزمون فریدمن برای رتبه بندی شاخص ها و عوامل تأثیرگذار استفاده شد. تحلیل آماری این پژوهش به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل بازدارنده اقتصادی، جغرافیایی– مکانی، اجتماعی، زمانی، فرهنگی و فردی به ترتیب بیشترین مانع را در مشارکت معلولان کم بینا و نابینا در فعالیت های بدنی ایجاد می کنند. همچنین پژوهش ها نشان داد بین اولویت بندی موانع مشارکت معلولان کم بینا و نابینا در فعالیت های بدنی تفاوت های آماری معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: اگر مسئولان کشور خواهان رشد و توسعه ورزش در بین افراد نابینا و کم بینا هستند، باید با توجه ویژه و برنامه ریزی برای آنان از پیامدهای مخرب بی توجهی به این موضوع پیشگیری کنند. بدیهی است که گسترش مشارکت نابینایان و کم بینایان در فعالیت های بدنی تشریک مساعی همه مسئولان، خانواده ها و خود فرد را در این زمینه می طلبد.