مطالب مرتبط با کلیدواژه

تعریف نگاری


۱.

روابط معنایی در تعریف نگاری در فرهنگ های یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نویسی تعریف نگاری روابط مفهومی فرهنگ بزرگ سخن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۳۹۶
  تعریف نگاری، شاید مهم ترین نقشِ فرهنگ های یک زبانه باشد که بسته به هدف های نگارشِ آن ها و مخاطب هایشان، به شیوه های گوناگون انجام می پذیرد. یکی از شیوه های تعریف نگاری، بهره گیری از روابط مفهومی در فرهنگِ لغت است. پژوهش حاضر، بر آن است تا بر مبنای روشی تحلیلی-توصیفی، اهمیت استفاده از روابط معنایی در تعریف نگاری را برجسته نماید.  به این منظور، با به کارگیری چارچوب نظری کاساگراند و هِیل (Casagrande & Hale, 1967)، روابط معنایی در تعریف نگاری نمونه های استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن (Anvari, 2002) مورد واکاوی قرار گرفته اند. نمونه های پژوهش، با در نظر گرفتنِ این نکته که بتوانند حوزه های معنایی گوناگونی را در برگیرند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. هدف از این بررسی، آن است که ببینیم آیا به کارگیری روابط معنایی به کارآمدی بیشتری در تعریف نگاری می انجامد و آیا به کارگیری روابط معنایی در تعریف نگاری، نیازمند کاربرد شیوه های متفاوتی در فرهنگ نویسی است؟ بررسی طبقه بندیِ سیزده گانه روابط معنایی در چارچوب نظری پژوهش نشان داد که الگوی نظری مورد اشاره به دلیل دقت و ظرافت در مرزبندیِ میانِ روابط معنایی، شایستگیِ آن را دارد که در فرهنگ های موضوعی با محوریت عناصر فرهنگ محورِ زبان، به کار گرفته شود. بررسی داده های پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از روابط مفهومی در تعریف نگاری های فرهنگ بزرگ سخن، بیشتر به صورت ترکیبی مرسوم بوده است.
۲.

تعریف نگاری فعل و زبان شناسی شناختی: مطالعه موردی فعل افشاندن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نویسی تعریف نگاری زبان شناسی شناختی فعل چند معنایی شبکه واژگانی دستور ساختی هم معنایی شمول معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۲ تعداد دانلود : ۳۵۹
مطالعات نظری زبان شناسی و تجربه عملی در فرهنگ نویسی، دو شاخه مستقل از بررسی های زبان ی اندکه هرکدام با پرسش ها و مسائل ویژه خود روبه رو هستند. هر چند در حوزه «معنا شناسی واژگانی» کار زبان شناس و فرهنگ نویس بیشترین مرز مشترک را با هم دارند، اما بیشترین همگرائی در مبحث «چندمعنایی» به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی در پیوند با مقوله واژگانی «فعل» انجام شد. همچنین داده هایی مشتمل بر حدود 500 جمله و پاره گفته در ارتباط با فعل حرکتی «افشاندن» به دست آمد. «زبان شناسی شناختی» بحث های معناشناسی واژگانی را در مرکز مطالعات خود قرار داده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به توصیف چند معنایی فعل «افشاندن» در چارچوب نظریه «معنا شناسی چارچوب»، «شبکه واژگانی» و «دستور ساختی» که از نظریات موردتوجه در زبان شناسی شناختی هستند، می پردازد. در بررسی چندمعنائی فعل افشاندن به منظور ایجاد تفکیک های معنائی، به طرح دو پرسش پرداخته شد: 1) مرز دو برش معنائی کجاست؟ 2) آیا بین معانی مختلف یک واژه چندمعنا ارتباط وجود دارد و این موضوع چطور می تواند در فرهنگ نویسی مؤثر باشد؟ بر پایه یافته های پژوهش، مسئله «هم معنایی» و «شمول معنایی» و وجود «شبکه معنایی» بین معناهای گوناگون یک فعل چندمعنا از جمله مبحث های زبان شناسی شناختی است. این مبحث ها در مرحله «تفکیک معانی» از کار تعریف نگاری فعل و در پاسخ گوئی به پرسش های پژوهش حاضر بسیار اهمیت دارند. در این میان، اگر تعریف نگار بتواند بیشتر از ابزار توصیفی که زبان شناسی و به خصوص شاخه شناختی در اختیار او قرار می دهد استفاده کند، کار او نظام مند تر و از خطاهای شخصی بیشتر دور می شود.