مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه عینیت


۱.

بازپژوهی تفسیر توحید صفاتی در خطبه اول نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید صفاتی نهج البلاغه نظریه عینیت نظریه زیادت نظریه نیابت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۷ تعداد دانلود : ۶۱۶
توحید صفاتی، بیان گر رابطه صفات ثبوتی حقیقی با ذات الهی است و در آن سه دیدگاه کلی مطرح می شود: زیادت صفات بر ذات (دیدگاه اشاعره)، نیابت ذات الهی از صفات (دیدگاه معتزله) و عینیت صفات با ذات الهی (دیدگاه امامیه). امیرالمؤمنین × در خطبه اول نهج البلاغه، کمال اخلاص را نفی صفات از ذات الهی می داند: « کمال الْإخْلاص له نفْی الصفات عنْه ». تفسیرهای متعددی در تبیین این روایت، عرضه شده که نوشتار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین و ارزیابی مهم ترین آنها پرداخته است. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که در توحید صفاتی، تغایر مفهومی صفات با ذات الهی و اتحاد مصداقی صفات با ذات الهی مورد اتفاقند؛ چنان که صفات فعلی، سلبی و ثبوتی اضافی الهی نیز خارج از محل بحث و زاید بر ذات الهی اند و تنها صفات حقیقی داخل در محل بحثند. تعبیر «نفی صفات» در فرمایش امیرالمؤمنین × ، بیان گر دیدگاه عینیت صفات با ذات الهی است.
۲.

توحید صفاتی و بساطت ذات واجب تعالی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید صفاتی حمل حقیقه و رقیقه علامه طباطبایی نظریه عینیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۸ تعداد دانلود : ۳۲۵
حکما، به ویژه صدرالمتألهین، بر نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» تأکید می کنند. این در حالی است که عرفا حمل صفات واجب را متأخر از مقام ذات دانسته و ذات واجب را مقام «لا اسم له و لا رسم له» می دانند. علامه طباطبایی در کتاب نهایه الحکمه قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب را پذیرفته است، در حالی که در تفسیر المیزان، مهرتابان و رسائل توحیدیه قائل به نفی کثرت مفهومی از مقام ذات و تأخر صفات واجب از مقام ذات گردیده است. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که لازمه نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» ترکیب واجب تعالی از وجود و عدم خواهد بود و نظر صحیح در این باب همان «نفی کثرت مفهومی صفات در مقام ذات، و تأخر صفات واجب از مقام ذات» است. و در انتها نیز با استفاده از حمل حقیقه و رقیقه و تمایز آن با حمل شایع، وجه جمعی برای سازگاری هر دو نظر علامه طباطبایی در نهایه الحکمه و تفسیر المیزان پیشنهاد خواهیم نمود. 
۳.

الهیات سلبی در حوزه هستی شناسی صفات الهی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات سلبی زبان دین علامه طباطبایی نظریه عینیت هستی شناسی صفات الهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۲۹۹
«الهیات سلبی» به مثابه نظریه ای مهم در حوزه «زبان دین»، در الهیات یهودی، مسیحی و اسلامی پیروان زیادی دارد و در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی صفات الهی مطرح است و میان آنها پیوند مستحکمی برقرار است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که بر پایه یافته های این تحقیق، علامه طباطبایی در برخی رساله های فلسفی و عرفانی و در مواردی از تفسیر المیزان، با گذر از الهیات ایجابی در حوزه هستی شناسی صفات الهی و با تأثیرپذیری از عرفا به ویژه سیداحمد کربلایی، الهیات سلبی را در این حوزه پذیرفته، بر این باور است که فیلسوفان بزرگی نظیر فارابی، ابن سینا و حتی صدرالمتألهین به درک این دیدگاه نرسیده اند. به باور علامه طباطبایی، نامتناهی بودن ذات الهی از یکسو و محدودیت مفهوم بما هو مفهوم از سوی دیگر، توجیه کننده الهیات سلبی و مانع پذیرش الهیات ایجابی و صدق مفاهیم کمالی بر ذات الهی است.
۴.

واقع گرایی هستی شناختی و معرفت شناختی در تفاسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصالت وجود واقع گرایی نظریه عینیت نفادیت ماهیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
در میان تفاسیر متعددی که از اصالت وجود شده است، سه تفسیر از بقیه شاخص تر است و هم اکنون نیز قائلینی میان بزرگان فلسفه اسلامی دارد. از منظر هستی شناسانه با اینکه هرسه تفسیر واقع گرا هستند لکن در برخی تفاسیر واقع صرفا از سنخ وجود است و در برخی دیگر هم از سنخ وجود و هم از سنخ ماهیت است، این اختلاف منجر به اختلاف در شناخت واقع می شود. از منظر معرفت شناختی در هر سه نظریه، شناخت حضوری به وجود، شناختی ممکن و بلکه کامل و خطاناپذیر است. اما در مورد شناخت حصولی از موجود خارجی، در تفسیری که واقع حقیقتاً هم از وجود و هم از ماهیت تشکیل شده است، امکان شناخت حصولی کامل نسبت به هر دو (هم وجود و هم ماهیت) را فراهم کرده است. این تفسیر در پی آن است که بیان کند که در شناخت حصولی موجود خارجی، حقیقتاً انطباق، بین ذهن و عین وجود دارد و عینیت وجود و ماهیت در خارج، مصحح انطباق مفهوم ماهیت با واقع خارجی می گردد درحالی که در تفسیردیگری از اصالت وجود که واقع را فقط از سنخ وجود دانسته و ماهیت را اعتباری ذهنی محض می داند، این انطباق به سختی ایجاد می شود و دایره علم حصولی بسیار تنگ خواهد شد. تفسیر سوم که خارج را از سنخ وجود می داند، لکن برای ماهیت واقع خارجی قائل است، با ارائه نظریه شهود عقلی، حقیقت ادراک و علم حصولی را به علم حضوری پیوند می زند و مصحح ارتباط ذهن و عین را به علم حضوری نسبت می دهد.