مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
«معنا» از پردامنه ترین موضوعات علوم اجتماعی مدرن و پست مدرن است. یکی از بدیع ترین و جامع ترین تفسیر ها درباره معنا را چارلز ساندرز پرس در زمان حیات خود ارائه نموده است. این مقاله می کوشد به بررسی ویژگی های نشانه شناسی پرس، ازجمله فرایند نشانگی، تولید معنا، کاربرد نشانه ها، دلالت و نگاه عملی به نشانه و ساخت معنا بپردازد. از آنجایی که، نظریه نشانه شناختی پرس در بعد معرفت شناختی و وجودشناختی، بر تحلیل تفکّر و ساخت معنا استوار شده است، به نظر وی، جهان و هر آنچه در آن است، از منظر نشانه و معنا شناخته می شود، و برداشت وی از نشانه، در نگرش او به جهان، تعیین کننده است. زیربنای نشانه ای پرس تمایز پیچیده از مقوله هاست. پرس نشانه را در ارتباط با این سه مقوله تعریف کرده و آن را در فرایندی سه گانه به نام دلالت نشانه ای قرار می دهد. به نظر پرس، دلالت بر سه رکنِ نشانه، تعبیر (تفسیر) و شئ تکیه می کند و بر پایه سه طرف استوار شده است و نظریه معنایش از فرایند این سه رکن ایجاد می شود. پرس از جمله منتقدان و فیلسوفان مغرب زمین است که به نظریه معنا اهتمام نشان داده است و این نظریه را در فرایند نشانه شناختی خود مطرح کرده است. در میان فیلسوفان مسلمان، علامه طباطباییe نیز در این باب مطالبی ارائه کرده است. در این مقاله تلاش می شود با طرح نظریه معنا از منظر ایشان، امکان مقایسه نظریه معنای پرس با نظریه معنای علامه طباطباییe، فراهم گردد. نظریه معنا نزد علامه در معرفت حضوری و حصولی و در امتداد مباحث اعتباریات ایشان طرح می گردد. در نظر ایشان، نظام اعتباری انسانی و معنا قائم به یک نظام طبیعی و حقیقی است؛ که به حسب باطن و در حقیقت با نظام طبیعی و حقیقی به سر می برد؛ زیرا در نظر وی هر اعتباری ناگزیر یک تکیه گاه حقیقی دارد و نظام اعتباری انسانی تنها در ظرف اجتماع و تمدن موجود می شود.
معیار و مصداق برهان صدیقین از نظر استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
43 - 61
حوزه های تخصصی:
وجود خدا یکی از ژرفترین دغدغههای بشری است و بر آن براهین متقنی اقامه شده است. اما برهانها عموماً بر وجود خلق مبتنی بوده است. این دسته از براهین با آنکه وجود واجب و خدای متعال را الزامی میکنند، با نظر به برخی از اصول عقلی، مانند «قاعده ذوات الاسباب» و «قاعده مالاسبب»، محدودیتهایی در خود دارند. از این رو، فیلسوفان اسلامی در صدد براهینی برآمدهاند که این محدودیتها را نداشته و بر آن، برهان صدّیقین نام نهادهاند. اولین تقریر از ابنسینا است و دومین تقریر آن را ملاصدرا طرح کرده است. پس از ملاصدرا تابعان حکمت متعالیه تقریرهای دیگری به دست دادهاند. در بررسی این امر که آیا این براهین تنگناهای برهانهای خلقی را ندارند، به معیاری نیاز است که با آن بتوان این برهانها را سنجید؛ معیار استخراجشده از بیانات فیلسوفان این است که باید برهان «از خدا به خدا» و سیر علمی، «من الله الی الله» و به تعبیر ملاصدرا راه و مقصد یکی باشد. بر این اساس، از نظر استاد جوادی آملی تنها برهانی که بهحق معیار صدّیقین و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ اما برهان ابنسینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند. نتیجه برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب را اثبات میکند و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.
تحقیقی پیرامون قوه اعطای حَدّ در ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری طی چند دهه گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهش های دیگر در این باره خالی است. نوشتار حاضر به دنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوه واهمه در شکل گیری اعتباریات تأکید داشته و همچنین در رساله ها و کتاب های خویش به نقش قوه خیال در عمل اعتبارسازی تصریح کرده است. این پژوهش بر اساس کتب و آراء اندیشمندان مختلف، به ویژه علامه طباطبایی، به دنبال تبیین جایگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه این دو نیرو و همچنین تعیین نقش آنها یا یکی از آن دو در اعطای حکم یک شیء به شی ء دیگر است. یافته های تحقیق را بدین صورت می توان بیان نمود: ۱. تکلیف جایگاه و کارکرد دو نیروی واهمه و خیال به صورت روشن در آثار علامه مشخص نشده است. ۲. اگر به سیر اعتبارسازی ذهن انسان توجه شود، علاوه بر نقش قوای دیگر، نقش پیشین عقل در این زمینه غیرقابل انکار است. ۳. اگرچه اموری مانند استعاره و مجاز، اهم منابع الهام بخش علامه طباطبایی در طرح نظریه اعتباریات است، ولی این موضوعات در عین مشابهت با اعتباریات، با آنها تفاوت جوهری دارند. ۴. از مجموع این مطالب می توان تعریفی از اندیشه های اعتباری ارائه کرد که به نظر نگارندگان کامل تر از تعاریف موجود در آثار علامه و سایر محققان است.
تبیین هستی و چیستی انسان از منظر اندیشه های علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
87 - 105
حوزه های تخصصی:
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش تحلیل مضمون به عنوان روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی بررسی شده اند. سپس گزاره های انسان شناسانه استنباط شده از مضامین حاصله، در قالب دو زاویه تحلیلی "وجودی" و "ماهوی: شامل سه بُعد «ویژگی های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است. چارچوب تحلیلی انسان شناسی حاصل شده از اندیشه های علامه طباطبایی(ره) که جنبه نوآورانه این تحقیق است، دارای قابلیت ممتازی جهت تعالی علوم انسانی و اجتماعی رایج می باشند.
عملکرد فطرت به مثابه محرک تاریخ در فلسفه تاریخ علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
107 - 116
حوزه های تخصصی:
مسئله محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفه تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمی آمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشاره علامه، تاریخ انسان و ملت ها است که در منظومه فکری وی به سه دوره بساطت و سادگی، وحدت ملت ها و حس و ماده تقسیم می شود. فطرت به مثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا می کند. در دو دوره اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدام گری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگی های این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعه بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایش های فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفته تر و پیچیده تر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دوره سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت می بود وگرنه نمی توانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.
تبیین و تحلیل ماهیت از منظر قیصری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ماهیت از جمله مباحث بنیادین و با اهمیت در فلسفه و عرفان اسلامی است؛ اما امروزه به دلیل نگاه اصالت وجودی، توجه و شناخت ماهیت به حاشیه رفته و ماهیت شناسی تبدیل به حوزه ای فرعی گردیده است. همچنین استفاده از ظرفیت های موجود در فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی جهت بهره از توانایی های هر یک از این دو، در رشد و بالندگی روز افزون دیگری، امری غیرقابل تردید است؛ اهمیت مطلب فوق را به عنوان نمونه می توان در نظام حکمی ملاصدرا مشاهده نمود. مقاله حاضر به تبیین مسئله ماهیت در نظر قیصری؛ یکی از مهم ترین صاحب نظران و شارحانِ حوزه عرفان نظری، پرداخته و عنوان می کند که از منظر قیصری اعیان ثابته موجود در علم حق تعالی، همان ماهیات هستند. سپس به تبیین دقیق ماهیات از دیدگاه علامه طباطبایی؛ بنیان گذار نظام حکمی نوصدرایی، می پردازد و در نهایت به بررسی و تحلیل ماهیت از نظر قیصری و علامه طباطبایی پرداخته است. نگارندگان بر این باورند که ماهیات از نظر قیصری همان اعیان ثابته در علم حق تعالی هستند و علم انسان سایه ای از علم خداوند است، اما ماهیات در نظر علامه حد وجودات خاص خارجی در ذهن هستند که در نتیجه تفاعل ذهن و عین، و با وجودی اعتباری در علم انسان تحقق می یابند.
علامه طباطبایی و اصول هستی شناختی برگرفته از لفظ «حق» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
105 - 124
حوزه های تخصصی:
موضوعات مرتبط با حق و کاربردهای این لفظ در قرآن کریم از چنان گستره و ظرفیتی برخوردار است که می تواند مبانی و چهارچوب یک نظام فلسفی را پایه ریزی کند. در این راستا و با این جهت گیری، پس از اشاره به معنای لغوی «حق» و مؤلفه های آن (ثبوت، وجوب، و بقا) و همچنین معانی اصطلاحی «حق» در قرآن (حق تکوینی، به معنای حقیقت عینی و واقعیت خارجی؛ حق معرفتی، به معنای شناخت و یا سخنِ حقیقی، صادق و مطابق با واقع؛ حق ارزشی: به معنای عمل شایسته و نیکو)، در این مقاله با مرور کاربردهای لفظ حق، هفت اصل از اصول هستی شناختی در قرآن کریم را براساس آراء علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تقریر کرده ایم، اصولی مانند اینکه خداوند، مصداق اتم حقّ است؛ ماسوا و دیگر حقایق، همه از حقّ تعالی و تحت تدبیر اوست؛ و حقّ تعالی، ماسوا و دیگر حقایق را بحق آفریده است. در خلال این مباحث همچنین به این اشکال مقدر پاسخ داده شده است که آیا می توان یک واقعیت زبان شناختی مربوط به یک زبان را مبنایی برای استنتاج واقعیت های هستی شناختی قرار داد؟
قرآن و نظریه تکامل (فرگشت)؛ ارزیابی نظریه پروفسور جیمز کلارک بر پایه دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
آیا قرآن کریم گزارشی متعارض با مفاد نظریه تکامل از آفرینش انسان طرح می کند؟ در پاسخ به این سؤال، پروفسور جیمز کلارک به عدم تعارض گزارش قرآن از آفرینش انسان با نظریه تکامل باور دارد. به باور وی آیات قرآن در مقام بیان چگونگی آفرینش نیست؛ از این رو، نمی توان نفی یا اثبات نظریه تکامل را از آن استنتاج کرد. این مقاله می کوشد این دیدگاه را گزارش کرده، آن را بر اساس دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی از آیات خلقت انسان و با استفاده از روش تفسیر اجتهادی قرآن به قرآن، ارزیابی و نقد کند. نتیجه ای که مقاله به آن دست یافته، این است که با توجه به دلالت روشن برخی آیات قرآن بر چگونگی آفرینش انسان نخستین، نظریه اجمال آیات آفرینش انسان در قرآن (نظریه پروفسور کلارک) رد می شود و قرآن به روشنی بر نفی آفرینش تکاملی انسان دلالت دارد.
لوازم نظریه اعتباریات در حوزه حکمت مدنی و صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
45 - 70
حوزه های تخصصی:
گو این که علامه طباطبایی نظریه اعتباریات را نخست با این هدف طراحی نمود که از هویت عقلانی بخشی از دانش بشر دفاع نموده و تثبیت نماید که دانش بشر یکسره منبعث از نحوه معیشت او نیست. ولی این نظریه به سرعت آثارش را در قلمرو فلسفه اخلاق نشان داد. و اخیرا تلاشهایی برای تأسیس فلسفه فرهنگ با اتکا بر ظرفیت های نظریه اعتبارات به عمل آمده است. اما این مقاله به خوانش نظریه اعتباریات از منظر حکمت مدنی پرداخته است. و بر آنست که نظریه مذکور میتواند همچون مبنایی نظری، به تقویت حکمت مدنی (فلسفه سیاسی) حکیمان ما بیانجامد و زمینه ساز نظریه ای عمیق در حوزه همزیستی جوامع و صلح جهانی گردد. نظریه مذکور با اعتباری خواندن اخلاق، فرهنگ و زبان دین، مبنای مهمی را برای کاستن از کشمکشهای فرهنگی و مناقشات مذهبی پایه گذاری می کند. در این مطالعه صلح و همزیستی جهانی نه بعنوان توصیه و موعظه اخلاقی؛ بلکه بعنوان یک ضرورت برآمده از ژرفای معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و حکمت مدنی، مطالعه می شود.
مبانی تصور ذات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در «اصول فلسفه»، واقعیت را تصور ذات الهی می داند؛ اما در آثار گوناگون خود تصورات متفاوتی از ذات الهی (به صفت منحصر یا لوازم یا...) ارایه می نماید و نیز تصورات مختلفی از واقعیت تبیین می کند. در این مقاله تلاش شده است تا تصور مختار علامه طباطبایی از ذات الهی، بر اساس مبانی آن تبیین و تحلیل گردد. این تصور همان واقعیت ورای اطلاق و تقیید است؛ اما تبیین و تحلیل تصور ذات الهی به عنوان واقعیت مقید، واقعیت مطلق در برابر مقید و مطلق واقعیت، مطابق با تصور مختار از ذات الهی و مبانی موردنظر علامه طباطبایی نیست؛ هرچند، میان این تصورات با ابتنا بر مبانی مختلف، سازگاری برقرار است. در نهایت با تحلیل نحوه شکل گیری واقعیت مطلق در ذهن از دیدگاه علامه طباطبایی، روش انتزاع علامه به تصور سلبی و سلب تصور منوط می گردد.
مقایسه تحلیلی دیدگاه ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی در علم الهی به جزئیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت علم الهی به جزییات از دقیق ترین مسایل فلسفه اسلامی است. متکثر و متغیر بودن مادیات سبب پیچیدگی بیشتر تبیین کیفیت علم الهی است. براساس نتایج این پژوهش، سبزواری در علم ذاتی خداوند از قاعده بسیط الحقیقه و در علم فعلی از اضافه اشراقی بهره برده و معتقد است که موجودات مادی، معلوم بالذات خداوند بوده و مادی بودن آنها مانع علم حضوری به آنها نیست، اما علامه طباطبایی در علم ذاتی خداوند، علاوه برقاعده بسیط الحقیقه از طریق اطلاق ذاتی استدلال نموده و در علم فعلی بیان می کند که موجودات مادی، متعلق ادراک و معلوم بالذات قرار نمی گیرند و ملاک معلوم بودن را تجرد از ماده دانسته و معتقد است که خداوند به صور اشیاء علم دارد. بنابراین باوجود تفاوت در شیوه استدلال در تبیین علم ذاتی خداوند و اختلاف در چگونگی مدرک واقع شدن مادیات در علم فعلی، در این پژوهش به روش مقایسه ای به تقریر و تحلیل آراء آنها پرداخته شده است.
دیدگاه شهید مطهری درباره اخلاق مبتنی بر نظریه اعتباریات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
179 - 204
حوزه های تخصصی:
تبیین اعتباریات و لوازم آنها، از مباحثی است که با اشارات مرحوم کمپانی و تفصیلات علامه طباطبایی جانی تازه یافت. با توجه به تأثیرات مهم این بحث بر علومی چون فقه، اصول فقه، کلام و اخلاق، لازم است بدان بیش از پیش پرداخته شود. مقاله سعی دارد لوازم ادراکات اعتباری را در مبانی علم اخلاق با تأکید بر دیدگاه های شهید مطهری تبیین و بررسی کند. شهید مطهری بیش از هر چیز، دو موضوع از موضوعات ادراکات اعتباری مرتبط با علم اخلاق را تبیین کرده است: یکی استدلال به اخلاقیات و اعتباریات در علوم حقیقی، و دیگری بحث نسبیت اخلاق. شهید مطهری استدلال به اعتباریات را در علوم حقیقی نمی پذیرد. ایشان در رد نسبیت اخلاقی، با تبیین من علوی و من سفلی، راهکاری جدید معرفی می کند؛ اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مسیر دیگری می پیماید که هم نسبیت را از اخلاق دور می سازد و هم به اشکالاتی که به شهید مطهری وارد است، دچار نمی شود
بررسی تطبیقی «عقلانیت باور دینی» از منظر پلانتینگا و علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
85 - 115
حوزه های تخصصی:
پرسش از «عقلانیت باور دینی» ذهن دین پژوهان، به ویژه بسیاری از فلاسفه دین را به خود معطوف کرده است. زمینه طرح این پرسش، مخصوصاً «معقولیت باور به خدا» را باید در مغرب زمین جست وجو کرد. به چالش کشیده شدن مفاهیم بنیادین دینی، در کنار نارسایی برخی مفاهیم فلسفی، بسترساز تضارب آرا درباره اعتبار عقلانی باورهای دینی گردید. سؤال محوری در اینجا این است که: آیا اساساً یک باور دینی - و به طور خاص باور به خدا - می تواند معقول باشد یا این باور را باید بر مبنای دیگری تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش های بسیاری از سوی آن دسته از فلاسفه غربی که دین یکی از دغدغه های اصلی تفلسف آنها بوده، و نیز فیلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، که از جمله آن می توان به آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی اشاره نمود. رسالت نوشتار فرارو، بررسی تطبیقی موضوع فوق و ارایه ادله و نوع یا الگوی عقلانیتی است که این دو فیلسوف از باور دینی ارایه می دهند. در این مقاله از روش کتابخانه ای با بهره گیری از دو عنصر توصیف و تحلیل برای بررسی تطبیقی آرای علامه و پلانتینگا استفاده شده است. بخش اول این مقاله، راهکارهای پلانتینگا را در پاسخ به منتقدان باوری دینی مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، دیدگاه علامه و مدل وی از عقلانیت باور دینی بررسی می شود. پایان بخش این نوشتار نیز به جمع بندی و نتیجه گیری مقایسه ای دیدگاه های این دو اندیشمند اختصاص یافته است.
تحلیل و بررسی تأویل از دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
63 - 86
حوزه های تخصصی:
تأویل یکی از مباحثی است که میان اندیشمندان مسلمان مورد بحث و نظر قرار گرفته است. ممکن است با بررسی دیدگاه های مرتبط با تأویل به نظر برسد دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبایی در مورد تبیین تأویل یکسان است؛ اما با دقت در این دو دیدگاه تفاوت روشن می شود. در دیدگاه ابن تیمیه تأویل اخبار و انشاءهای قرآن از هم جدا هستند و تأویل اخبار را نفس واقعیت خارجی آنها و تأویل اوامر را تحقق مأموربه می داند؛ اما در دیدگاه علامه طباطبایی اولاً همه قرآن دارای تأویل است و مختص متشابهات نیست؛ ثانیاً تأویل را از سنخ حقایق می داند نه از سنخ معنا و مفهوم. بین دیدگاه ابن تیمیه و علامه تفاوت اساسی وجود دارد و آن اینکه ابن تیمیه مابازای خارجی آیات را تأویل می داند؛ اما سخن علامه طباطبایی دقیق تر از آن است؛ یعنی تأویل، حقیقت نفس الأمری است که فراتر از عالم ماده و واقع خارجی است. تفاوت دیگر در این است که ابن تیمیه علم به تأویل را مطلقا از همه انسان ها نفی می کند؛ اما علامه طباطبایی بر اساس آیات معتقد است برخی بندگان خداوند خاص علم به تأویل دارند و نفی مطلق ابن تیمیه را نمی پذیرد.
تحلیل نفس شناختی امور خارق عادت و ادراکات فراحسی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
111 - 129
حوزه های تخصصی:
امور خارق عادت و ادراکات فراحسی از آثار غریبه نفس دانسته شده و در مبحث نفس شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اساسی این است که صدور افعال خارق عادت براساس تحلیل نفس شناختی علامه طباطبایی، چگونه صورت می پذیرد؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که صدور این افعال با توجه به مبادی صدور فعل صورت می پذیرد که مبادی قریب و بعید آن عبارتند از: اراده و علم. در امور خارق عادت و ادراکات فراحسی، «اراده مؤثر» نقش دارد که برخاسته از قوت اراده و نیز علم و اعتقاد قطعی به تأثیر آن است. این علم و اعتقاد قطعی مبتنی بر حصول شرایط خاصی است و اعم از آن است که مطابق با واقع باشد یا نباشد، لذا خطابردار است. اراده مؤثر در اموری مانند سحر و کهانت، تنها متکی به نفس صاحب اراده است و در معجزات و کرامات متکی به پروردگار به عنوان مبدأ و منشأ این عالم است.
تعین گرایی و فاعلیّت الهی از منظر علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی دخالت خداوند در جهان طبیعت از مسایل دیرین و مهم در حوزه کلام و فلسفه دین به شمار می رود که تلاش برای حل آن به عرضه نظرات گوناگون و بعضاً متضادی منتهی شده که در بازه وسیعی از جبر گرفته تا تفویض گسترده شده اند. این نوشتار با به کارگیری معیاری جدید به منظور تفکیک افعال گوناگون الهی در جهان خلقت، به معرفی و ارزیابی رویکرد علامه طباطبایی - به عنوان فیلسوفی تعین گرا -در قبال این موضوع پرداخته و کوشیده است تا با بازنگری در اصل سنخیت علی، زمینه عرضه راه کارهایی را در هر دو قالب تعین گرایانه و ناتعین گرایانه، به منظور برون رفت از تنگناهای فکری حاکم فراهم نماید. مقاله نشان می دهد که در چارچوب دیدگاه تعین گرایانه، بایستی از طریق توسعه مفهوم سنخیت علی، تأثیر امر مجرد در جهان مادی را به نحو مباشر صحیح دانست و در چارچوب دیدگاه ناتعین گرایانه نیز با تکیه بر اصل ضرورت علی و برداشتی خاص از اصل سنخیت می توان از دخالت علل غیر مادی به منظور تحقق بخشیدن به یکی از احتمالات ممکن دفاع کرد.
نسبت میان باور دینی و «ارزشمندی» زندگی با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
41 - 67
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مسأله ارزشمندی زندگی، که یکی از بحرانهای معنوی انسان مدرن است، میپردازد. در این راستا ، ضمن طرح نظریات طبیعت باوران در این خصوص، از خلال بیانات علامه در سراسر المیزان دیدگاهی فراطبیعت باور و خدامحور را استخراج کرده است. بنا بر این دیدگاه، زندگی در این دنیا بدون باور به خدا و حیات پس از مرگ پوچ و لهو و لعب است، اما انسان می تواند با ایمان و عمل صالح به مقام خلافت الاهی، و به این ترتیب به زندگی ای بغایت معنادار، دست یابد. دعوی این مقاله این است که با توجه به ذومراتب بودن مفهوم ارزش و تفاوت سطح ارزشمندی زندگی، می توان گفت که در عین حال که ارزش حیات بدون باور به خدا و زندگی پس از مرگ در مقایسه با ارزش حیات مورد نظر علامه مایل به هیچ است، از منظر ذهنی شخص صاحب زندگی چنین نیست. در عین حال، حتی از منظر عینی می توان میان دیدگاه فراطبیعت باور علامه و نظریه های طبیعت باور جمع کرد و نتیجه گرفت که هر یک از این دو درصددند تا شرایط دستیابی به مرحله خاصی از ارزشمندی زندگی را بیان کنند.
بررسی هویت فلسفه اسلامی در آثار علامه طباطبایی ره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
127 - 150
حوزه های تخصصی:
در سده گذشته بررسی هویت فلسفه اسلامی اعم از چیستی و هستی آن، یکی از موضوعات مورد بحث مستشرقین غربی و متفکرین اسلامی بوده است. آیا فلسفه اسلامی دارای یک هویت متمایز است؟ بدین معنا که آیا می توان درباره آن گفت هم اسلامی است و هم هویتی جدا از کلام اسلامی و فلسفه یونان دارد؟ در این باره پاسخ های گوناگونی در رد یا دفاع از آن ارایه شده است. یکی از بزرگترین فیلسوفان معاصر که بررسی های گسترده ای در این باره انجام داده و در آثار خود تلاش نموده است تا به تبیین هویت فلسفه اسلامی و دفاع از آن بپردازد علامه طباطبایی است. <br /> این تحقیق با توجه به آثار علامه طباطبایی به سه سوال درباره هویت فلسفه اسلامی یعنی ارتباط اسلام با فلسفه، چیستی فلسفه اسلامی و هستی فلسفه اسلامی از منظر علامه پاسخ می دهد. به نظر علامه طباطبایی اسلام دینی فطری و جهانی است و نباید آن را در قشری خاص از مخاطبین محدود کرد. اندیشه فلسفی نیز امری فطری است و اسلام آن را به رسمیت شناخته و در ردیف تفکر مذهبی قرار داده است. فلسفه اسلامی در چیستی و ماهیت فلسفی و برهانی خود، اگر چه با کلام اسلامی متمایز است اما تفاوتی با فلسفه یونان نمی کند بلکه تمایز فلسفه اسلامی با فلسفه یونان در هستی و تحقق خارجی آن است؛ یعنی در ابتکاراتی است که در سه بخش 1-کمیت مسایل فلسفی 2- انسجام و ترتب خاص در بین مسایل فلسفی 3- زنده بودن و پویایی در ابعاد مختلف که در طول سالیان متمادی بدست آورده است.
اثبات عالم خارج از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
73 - 90
حوزه های تخصصی:
اثبات عالم خارج یا به عبارتی عالمی مستقل از مدرک، از مسایل اساسی، پرماجرا و جریان ساز در عالم تفکر بوده است و تأثیرات مهمی نیز در زندگی اجتماعی بشر داشته است. جریان هایی همچون سوفیسم، اید یالیسم و گونه های مختلف شکاکیت و جریان های کوچک برآمده از آنها، برخاسته از نوع واکنش اندیشمندان با این مسیله بوده است. این تعامل - در موارد بسیاری - وابسته به موضع معرفت شناختی آنها دارد؛ بدین معنا که با انکار یا پذیرش برخی از راه های معرفت، عالم خارج نیز قلمرو متفاوتی خواهد داشت. اینکه واقعیتی مستقل از ذهن انجام پذیرد و در صورت تحقق، مادی یا غیرمادی و یا ذهنی یا فراتر از ذهن باشد، در تعیین قلمرو عالم خارج نقشی اساسی دارد. انکار یا فروکاستن واقعیت به امور ذهنی و همین گونه عادت روان شناختی که موجب شکاکیت می شود، پاسخی منطقی و استوار نیاز دارد. ازاین رو در این نوشتار، نگارنده بنا دارد، دیدگاه علامه طباطبایی را در این زمینه بررسی کند. چهار استدلال بر اثبات جهان خارج از ذهن که علامه در آثار گوناگون خود به آنها پرداخته است، بررسی شده است. نگارنده در ابتدا نیم نگاهی به دیدگاه فیلسوفان و اندیشمندان صاحب نام در این زمینه خواهد داشت و سپس دیدگاه علامه طباطبایی را بررسی می کند. بیان استدلال های ایشان، بررسی استدلال ها از حیث قلمرو و محدوده مورد اثبات، از لحاظ اینکه آیا استدلال های ایشان تنها عالم جسمانی را اثبات می کند یا فراتر از آن است، از مباحث مورد تأکید در این نگاشته خواهد بود.
شعور از دیدگاه علامه طباطبائی در المیزان؛ مفهوم، انواع، آثار و گستره(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
حوزه های تخصصی:
در رویکرد تفسیری علامه طباطبایی ، شعور یکی از واژگان کلیدی است. شعور در بحث های معرفت شناختی عنوانی است که بر مجموعه ابزارهای شناختی فاعل شناسا اطلاق می شود . این مقالله در راستای روشن شدن دیدگاه تفسیری علامه در تبیین این مفهوم سامان یافته است. با کشف دیدگاه علامه در موضوعات معرفتی، می توان نظام معرفت شناختی ایشان را کشف کرد. برای این منظور، واژه «شعور» را به عنوان یکی از واژگان معرفتی انتخاب و دیدگاه تفسیری ایشان را تحلیل کردیم. در یک تقسیم بندی کلی شعور را می توان به شعور در انسان و شعور در غیرانسان تقسیم کرد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بیشتر به شعور انسانی پرداخته و جوانب گوناگون این نوع شعور مانند تعریف، انواع، ویژگی ها، آثار و مبدأ آن را بررسی کرده است. شعور انسانی عبارت است از: ادراک دقیقی که مبدأ آن قلب فرابدنی انسان است. علامه طباطبایی برای شعور انواع «فکری، فطری، باطنی، نفسی، متعقل و شعور به لذت های مادی» بر می شمارد. ایشان ویژگی هایی برای شعور بیان می کند؛ مانند اینکه «دارای اصول، مبادی، ابزار و مناط، نشانه وجودیت و موجودیت است، از نعمت های ظاهری و از افعال انسان است، شعور دچار انحطاط می شود ». شعور در دیدگاه ایشان نقش بسیار مهمی دارد؛ زیرا بطلان شعور برابر با مرگ و ابطال انسانیت است . در نظر علامه، افزون بر انسان، موجودات دیگر مانند «فرشتگان، بهشت، جهنم، زمین و حیوانات» نیز از نوعی شعور برخوردارند.