مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
فضاهای ذهنی
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه از شاخص ترین کتب اسلامی است که متن آن دارای ویژگی های زبانی و بلاغی منحصر به فردی است که مفاهیمی عمیق را در خود جای داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی استعاره و تبیین ویژگی و کارکردهای آن در متن نهج البلاغه ، در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی ( Fauconnier & Turner, 2002 )، یکی از نظریه های متأخر معنی شناسی شناختی است. در این پژوهش با بررسی خطبۀ 87 (معرفی الگوی انسان کامل) که از شاخص ترین خطبه های نهج البلاغه است و از طریق تحلیل ساختار معنی و سازوکار شناختی درک معنی، مراحل ساخت معنی به تصویر کشیده شده و تلاش شده است تا مشخص شود کدام یک از انواع آمیختگی ساخت معنا در این خطبه وجود دارد و شبکه آمیختگی های مفهومی در آن حاصل طی شدن چه مراحلی از مراحل شکل گیری معناست. یافته ها نشان می دهد که در فرازهای این خطبه از تمام انواع آمیختگی مفهومی است فاده شده است و با استفاده از سه مرحلۀ ترکیب، تکمیل سازی و گسترش می توان به معنایی نوظهور دست یافت که هدف کلی آن به دست دادن مقیاسی بشری است تا از این طریق مفاهیم ربوبی برای انسان قابل درک شوند. در نمونه های ارائه شده، استفاده از توانایی خلاق بشری برای بیان مفاهیم انتزاعی از طریق مفاهیم عینی در فضاهای مختلف کاملاً مشهود است.
تلفیق مفهومی؛ پیشینه و سازوکار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفیق مفهومی از چارچوب های معنی شناسی است که بر پیدایش و تبیین مفهوم یا ساختار نوظهور تأکید دارد. در این نظریه ، چهار فضای ذهنی (دو درونداد، یک فضای عام و یک فضای تلفیق) پیشنهاد شده است که روابط بین این فضاها، نگاشت درون فضایی و بین فضایی ، فرافکنی انتخابی، ترکیب، تکمیل و گسترش/ تفصیل ابزارهایی هستند که کمک می کنند بتوانیم مفاهیم یا ساختارهای نوظهور را در انگاره هایی بازنمایی کنیم. این نظریه پس از نظریه های استعاره مفهومی و فضاهای ذهنی عنوان شده است. هدف از انجام این پژوهش در وهله نخست، معرفی نظریه تلفیق مفهومی، چگونگی عملکرد آن و مقایسه آن با سایر نظریه های رقیب است. برای نیل به این هدف، با مثال های متعدد زبانی و حتی غیرزبانی کفایت تبیینی تلفیق مفهومی را در بازنمایی مفاهیمی که به هنگام مفهوم سازی برانگیخته می شوند، ارزیابی می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد پویایی مفهوم سازی در فضاهای ذهنی و عدم یک سویه بودن نگاشت ، عدم تک نگاشتی بودن، فرافکنی انتخابی و عدم لزوم وجود مفهوم همتا برای هر عنصر در فضاهای ذهنی و همچنین، عدم منفک پنداشتن کارکردهای ذهنی از ویژگی های نظریه تلفیق مفهومی هستند که قابلیت تبیین آن را در مقایسه با سایر نظریه های رقیب بالا می برد.
تحلیل تمثیل در مثنوی بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی مارک ترنر با تکیه بر تمثیل «ملامت کردن مردم مردی را که مادرش را کشت به تهمت» از دفتر دوم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی بر یکی از ریشه دارترین سنت های ادب فارسی؛ یعنی استفاده از تمثیل با هدف تعلیم، استوار شده است. تمثیلات مثنوی غالباً برگرفته از فرهنگ عامه و حکایات تاریخی رایج در افواه یا آثار پیشینیان است. با این همه مولانا در مثنوی عالمی شگرف از معنا ورای جهان مبتنی بر عرف عامه پیش چشم خواننده می گستراند. تأثیر این انتقال معنا مرهون شیوه خاص تمثیل سازی و فرایند ذهنی خلاقانه مولانا در فرافکنی فضاهای مرجع متعارف بر اهداف نامتعارف و ارائه معنا از دل این آمیختگی است. در این پژوهش قصد داشته ایم به روش توصیفی- تحلیلی سازوکار تمثیل سازی و کارکرد ذهنی مولانا را در معنا پردازی، با تکیه بر تمثیل «ملامت کردن مردم مردی را که مادرش را کشت به تهمت» بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی مارک ترنر تحلیل نماییم. نتایج نشان می دهد که مسیر طی شده توسط داستان های مرجع و هدف در فرایند آمیزش در شکل نهایی ممثّل، به هیچ وجه سرراست نبوده بلکه سازوکاری پیچیده از فرافکنی و ادغام و حائز مجموعه ای از شگردهای خلاقانه است. قدرت این معناپردازی برخاسته از خلاقیت مولانا در گزینش فضاهای نامتعارف به گونه ایست که فرافکنی و آمیزش آنها در عین تطبیق الگوهای ساختاری، حائز کشمکشی قدرتمند در سطح مفاهیم است. از درون این کشمکش نامتعارف است که شگردهای معناساز و زیبایی آفرینی همچون ناسازه، تضادهای آیرونیک و طنز به وجود می آیند. تأثیر اقناع کننده و ساختارشکنی که مجموعه این شگردها بر اذهان مخاطبین باقی می گذارد عامل قدرت تعلیمی فراوان و برجستگی ادبی تمثیل های مثنوی است.
آمیختگی مفهومی در عناوین خبر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عناوین خبری سیاسی روزنامه ابتکار براساس نظریه آمیختگی مفهومی است. این نظریه در چارچوب معنی شناسی شناختی به وسیله فوکونیه و ترنر (2002) مطرح شده است. سازوکار آن بر پایه پیدایش مفهوم و ساختار نوظهوری قرار گرفته است که نظریه های فضای ذهنی و استعاره مفهومی از پس تبیین آن برنیامده اند. این نظریه از چهار درون داد تشکیل شده است که هر کدام از آن ها در شکل گیری معنای نوظهور نقش دارند؛ همچنین در این نظریه انواع شبکه آمیختگی (ساده، آیینه ای، تک حوزه ای و دو حوزه ای) با توجّه به قالب درون دادها معرّفی شده است. نوشتار حاضر پس از معرّفی این نظریه، عناوین سیاسی در روزنامه ابتکار را بررسی کرده است تا کارآمدی نظریه در توصیف و تبیین داده های پژوهش مشخّص شود. به این منظور در نوشتار پیش رو (1000) عنوان خبری بررسی شده است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد که حدود (20%) از عنوان ها دارای آمیختگی هستند. ازلحاظ بسامد وقوع انواع آمیختگی، نوع تک حوزه ای بیشترین بسامد وقوع را دارد به این دلیل که این نوع آمیختگی چهار عنصر سادگی، شفافیت، ارتباط و جذّابیت را دارد؛ بنابراین، نویسنده با کاربرد این نوع آمیختگی افزون بر انتقال اطّلاعات سعی در جذّاب کردن عنوان ها، متقاعدکردن مخاطب و تشویق آن ها به دنبال کردن خبر را دارد؛ همچنین آمیختگی نوع آیینه ای در داده های پژوهش به کار نرفته است، زیرا ساختار این نوع آمیختگی به گونه ای است که در آن دو حادثه در یک قالب معنایی مشترک ولی در دو زمان متفاوت شکل می گیرد. براساس این ساختار، ممکن است احتمال به خاطرآوردن و تطبیق دو حادثه برای خواننده آسان نباشد.
پیچیده سازی استعاری و الگوهای شبکه ای در منتخبی از اشعار معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به ارزیابی ویژگی های کیفی نظریه آمیختگی مفهومی جهت پرداختن به جنبه ای از خلاقیت شاعرانه که در نظریه استعاره مفهومی پیچیده سازی استعاره های متعارف نامیده می شود، پرداخته است. روش کار: جامعه آماری شامل 54 قطعه شعری بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده با نسبتی برابر از اشعار سیمین بهبهانی، فریدون مشیری و فروغ فرخزاد انتخاب شد و سپس از رهگذر مقایسه ای توصیفی_تحلیلی به استخراج الگوهای شبکه ای و تعمیم امکان کاربست آنها جهت تحلیل روشن تر پیچیده سازی استعاری در شعر معاصر پرداخته شد. یافته ها: دو خرده الگوی شبکه ای استخراج شد. الگوی اول نمایان گر بازتاب یک فضای ذهنی ساده یا فضایی آمیخته برآمده از شبکه ای در پس زمینه به داخل شبکه دیگری است که دروندادهای آن نقش فضاهای پیش زمینه را ایفا می کنند و برخی اطلاعات متجانس بین این فضاها سبب برانگیختگی جنبه هایی از فضای پس زمینه در قالب فضاهای پیش زمینه به صورت هم زمان می شود. در الگوی دوم، دو شبکه آمیخته وجود دارد که برخی از عناصر مفهومی درونداد نخست شبکه دوم، پیش تر توسط فضای آمیخته برآمده از شبکه اول مفهوم پردازی شده است و سپس به صورت مرحله ای در جریان تلفیق دروندادهای شبکه دوم جزئیات بیشتری به آن افزوده می شود. خرده الگوهای مذکور می توانند با یکدیگر تلفیق شوند و الگوی بزرگتری بسازند. نتیجه گیری: نظریه آمیختگی مفهومی بر مبنای تبیین چگونگی تعامل فضاهای ذهنی و ارتباط شبکه های آمیخته ، شرح روشنی از انگیزه های مبتنی بر تجربیات فردی و برداشت های منظری، انسجام مفاهیم در ذهن و متن جهت پیچیده سازی استعارها به دست می دهد که نظریه استعاره مفهومی قادر به توصیف جامع تمام ابعاد آن نیست.
نقش گروههای فعلی و ساخت های شرطی در فضاسازی قرآن کریم براساس نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه فضاهای ذهنی از دستاوردهای چشمگیر زبان شناسی شناختی بوده و یکی از مفاهیم کمکی مهم آن است که به تحلیل تعدادی از پدیده های معناشناختی کمک می کند. در این پژوهش به کمک فضاهای ذهنی در تحلیل یک عبارت، مفاهیم نهفته در آنها بررسی و با در نظر گرفتن فضاهایی برای آنها نحوه ارتباط میان فضاها تحلیل شده اند. این فضاها در پیش زمینه شناختی ما حضور دارند و گاه از درون یک عبارت، شبکه ای از فضاهای ذهنی تکثیر می شود که منشأ تمامی آنها در اطلاعاتی است که سخنگویان زبان، درباره مفاهیم مختلف در اختیار دارند. قرآن کریم از جمله متونی است که دارای لایه های مفهومی متعدد بوده و نظریه فضاهای ذهنی، کار آمدترین ابزار برای تحلیل آن است. در قرآن کریم فضاهای ذهنی متعدد و متنوعی وجود دارد که هر یک از آنها مفاهیمی انتزاعی را ترسیم می کنند و حال به کمک فضاهای ذهنی، مفاهیم انتزاعی ترسیم شده د ر قرآن کریم بهتر و عمیق تر درک می شوند؛ از این رو، پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی سعی در تحلیل و بررسی نقش دو گروه از عناصر فضاساز، یعنی گروههای فعلی و ساخت های شرطی در ایجاد فضاهای ذهنی سوره های قرآن دارد. نتایج پژوهش نشان می دهند گروههای فعلی و شرطی با ترسیم فضاهایی ورای مکان و زمان و فضاهای فرضی، موقعیتی را ایجاد می کنند تا مخاطب خود را در آن فضا قرار دهند و امکان دستیابی به مفاهیم عمیق آیات را برایش میسر کنند و بیشتر فضاهای ذهنی گروه فعلی، از نوع زمانی و فضای ذهنی گروه شرطی، از نوع فرضی اند. همچنین، این گروهها در حوزه های مربوط به معاد و بعثت در روز قیامت، ادعای فرزندخواندگی را برای خداوند و تعارض خالقیت خداوند با داشتن فرزند، بازگشت به زندگی دنیا، درخواست معجزه های عجیب و غریب را فضاسازی کرده اند.
بررسی چگونگی مفهوم سازی، درک و انتقال معنی توسط فضاسازهای ذهنی در ادبیات کودکان در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی فضاسازهای ذهنی در ادبیات داستانی کودکان در زبان کردی می پردازد با این هدف که مشخص سازد کاربرد فضاسازها در ادبیات داستانی کودکان چگونه است و چگونه به مفهوم سازی و انتقال مفاهیم کمک می کنند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا پیکره ای از متون نوشتاری کتاب داستان های کودکان در زبان کردی ساخته شود. این پیکره شامل ٢٠ جلد کتاب داستان (١٠ جلد با نویسنده مرد و ١٠ جلد با نویسنده زن) است که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفت. در مجموع ١٠٠٢ جمله که انواع فضاسازها در آن ها استفاده شده بود یافت شد، سپس تعداد ٢٤ جمله به شیوه ای تصادفی استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل این جملات با هدف مشخص نمودن چگونگی عملکرد فضاسازهای ذهنی در ایجاد فضاهای ذهنی و انتقال مفاهیم نشان می دهد که وجود فضاسازها یک عنصر بسیار مهم در درک و انتقال مفاهیم در ادبیات کودکان بوده و عدم استفاده مناسب از آن ها در متون داستان های کودکان باعث می شود که خواننده به درک درستی از جمله نرسد.
بررسی کارکرد نظریه های فضاهای ذهنی و آمیختگی مفهومی در تحلیل معنایی- بلاغی شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۷
124-93
نظریه فضاهای ذهنی، نظریه ای است برخاسته از نظریه جهانهای ممکن. این نظریه و نظریه برگرفته از آن یعنی آمیختگی مفهومی از ابزارهای مفید تحلیل متن در حوزه زیبایی شناسی شناختی است. هدف این پژوهش، بررسی شیوه رویارویی این نظریه ها با شعر فارسی است. برای بررسی کارکرد این نظریه ها در تحلیل شعر فارسی، نخست جنبه های فلسفی و بنیانهای نظری آنها مطرح و سپس شیوه کارکرد آنها در یک غزل از سعدی آزمایش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نظریه فضاهای ذهنی به رغم کارآمدی در تحلیل مباحث فلسفی/ معنایی شعر همچون ابهام، ساختارهای شرطی، واکاوی ابعاد ایدئولوژیک شخصیت های برساخته متن و نیز فراهم آوردن امکان بررسی پیوستار روایی شعر در قالب فضاهای ذهنی در برخی مواضع همچون ساختارهای تمثیلی، کارایی لازم را در تحلیل معنایی شعر دارا نیست و در چنین شرایطی، نظریه برگرفته از آن، یعنی نظریه آمیختگی مفهومی می تواند خلأ کاربردی را پوشش دهد.
تحلیل دو نمونه متون روایی ادبیات فارسی در چارچوب نظریه شناختی فضاهای ذهنی و آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
336 - 361
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های مهم تحلیل متن ادبی، بررسی چگونگی درک و تعبیر آن از سوی خواننده است. نظریه های فضاهای ذهنی (فوکونیه، 1997) و آمیزه مفهومی (فوکونیه و ترنر، 2002) دو نظریه شناختی هستند که می توانند نحوه دریافت خواننده از متن را تحلیل کنند. این پژوهش با هدف آشنایی مخاطب با چگونگی درک معنی، در چارچوب نظریات مذکور و به روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی دو روایت پرداخته است: بازگردانی بخشی از داستان کاوه آهنگر در شاهنامه و حکایتی از رساله دلگشای عبید زاکانی. دلیل انتخاب داستانی از شاهنامه، شاخص بودن آن اثر روایی در مجموعه آثار ادب پارسی است و حکایت عبید زاکانی می تواند نماینده ژانر طنز در ادبیات باشد، در حالیکه بیان شاهنامه جد است. این دو اثر می توانند نماینده نوع ادبی زیرمجموعه خود باشند. مطالعه پیش رو بر آن است که فضاهای ذهنی خرد و کلان و نقش فضاسازها در تغییر دریافت های متن را طی فرایند مفهوم سازی تبیین نماید. تحلیل این متون روایی نشان می دهد که چگونه فضاهای اصلی و درونه ای یک روایت تحت تأثیر فضاسازها شکل می گیرند و چگونه نگاشت میان آنها باعث ایجاد فضاهای آمیزه می شود. این تحلیل همچنین دو نوع فضای ذهنی عاطفی و غیرعاطفی را که در قالب آمیزه مفهومی بوجود می آیند، آشکار کرده و مشخص می کند که گاه غلبه فضای ذهنی عاطفی بر غیرعاطفی یا بر عکس، می تواند در ایجاد ژانرهای مختلف روایی موثر باشد.