مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فرایند
حوزه های تخصصی:
درد پدیده ای است که انسان ها در طول زندگی خود آن را تجربه می کنند. با توجه به این که معمولاً زبان به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی از سوی شخص مبتلا به درد برای آگاه سازی و انتقال آن به پزشک به کار می رود، اهمیت سخنان بیمار و بررسی زبانی جملات بیان کننده درد آشکار است. در مقاله حاضر، پس از معرفی مختصر موضوع و پیشینه تلاش های انجام شده مرتبط، الگوی هلیدی در تحلیل زبان درد به عنوان بنیان نظری تحلیل تشریح می شود که در آن بیان و توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای گرفته است. سپس داده هایی از زبان فارسی که از مکالمه های انجام شده بین 80 بیمار با یکی از پزشکان در شهر مشهد جمع آوری شده است بر اساس شیوه ذکر شده بررسی و تحلیل می شود. آمار به دست آمده از تحلیل نشان می دهد که برخی از فرایندهای معرفی شده برای بیان درد از سوی بیماران فارسی زبان استفاده نمی شوند و دیگر این که در داده های زبان فارسی ساختار چهارم یعنی استفاده از گروه قیدی برای بیان و توصیف درد مشاهده می شود.
ارزیابی اثر فرایندی و زیرساختی مدیریت دانش بر چابک سازی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فرایندی و زیر ساختی مدیریت دانش بر چابکی سازمانی است. روش تحقیق ، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 204 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری LISREL, SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که : اثر مستقیم بعد فرآیندی مدیریت دانش بر چابک سازی سازمانی (35/0) در سطح 01/0 مثبت و معنی دار است. اثر مستقیم بعد زیرساختی مدیریت دانش بر چابک سازی سازمانی نیز (29/0) در سطح 05/0 مثبت و معنی دار است. هم چنین نتایج نشان داد که بیشترین تأثیرپذیری اقدامات چابکی از عناصر زیر ساختی مدیریت دانش از بعد ماهیت سازمان(شایستگی، فرهنگ سازمانی، طبقه بندی وظایف) و از عناصر فرایندی مدیریت دانش از بعد انتقال و به کارگیری دانش می باشد.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارائه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
بررسی سبک شناختی فعل در گلستان؛ متأثر از حوزه تعلیمی آن با رویکرد نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستانِ سعدی همواره از قلل رفیع نثر پارسی به شمار آمده است. از مسائلی که کمتر بدان پرداخته شده، شگردهای هنری گزینش فعل و تأثیر آن بر کیفیت شیوه تعلیم در گلستان است. در دستور نقش گرای هَلیدی مقوله فعل با نام فرایند، از رهگذر نظام گذرایی (قابلیت دستوری بازنمایی تجربه در زبان) و فرانقش اندیشگانی و تجربی بررسی می شود؛ با بررسی انواع و بسامد فرایندهای اثر، می توان به دنیای ذهن نویسنده و درنهایت سبک او پی برد. فرایند رخ داد، کنش، احساس، گفتار یا بود ونبود امری است که در قالب گروه های فعلی تحقق می یابد. نظام گذرایی امکانی برای گزینش نظام مند فرایندها در بررسی سبک شناختی متون و روشن ساختنِ انگیزه های نویسنده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی مؤلفه های اصلی شاهکار ادبی گلستان و تبیین ویژگی های آن با کمک این مقوله است. ازاین رو پس از شرح فرایند و انواع آن، فرایندهای هفت بابِ آغازیِ گلستان بررسی و بسامد هریک مشخص می شود. حاصل آنکه سعدی در ساخت و گزینش فرایندها، افزون بر معنی، وزن، ایفای نقش در تکرارهای هنری و داشتن ظرفیت، به بیان هم زمانِ چند مفهوم برای تقویت اصل ایجاز توجه کرده و صنعت پردازی های وی برای تحقق این اهداف بوده است. بیشترین نمونه ها فرایند رفتاری است؛ این نشان از تمرکز گلستان بر انسان، روابط اجتماعی انسان ها و پیگیری اصل تعلیم دارد.
بررسی تحولات کواترنری دره های کوهستانی با استفاده از خطوط منحنی میزان مطالعه موردی (ارتفاعات سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت خطوط هم ارتفاع در نقشه های توپوگرافی بیان کننده بسیاری از مسائل ژئومورفولوژیکی از جمله فرایندهای مؤثر بر لندفرم های موجود در طبیعت هستند. تغییر انحنای نیمرخ عرضی دره های نواحی کوهستانی، از قله به پای کوه، هم منعکس کننده ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه ها و هم بیان کننده رخدادهای تکتونیکی و وقوع تغییرات اقلیمی در منطقه هستند. این تغییرات در امتداد دره ها با توجه به وضعیت پهنای کف دره به ارتفاع دو طرف آن و یا ضریب خمیدگی منحنی میزان قابل رد یابی است. از طریق بررسی این انحناها در ارتفاعات مختلف، می توان تحول دره ها را تعیین و در مورد نحوه ی فعالیت فرآیندهای مختلف کاوشی و انباشتی در سر تا سر دره، اظهار نظر نمود. در این مقاله، سعی شد از طریق روش های کلاسیک و تحلیل های ریاضی، کلیه زیر حوضه ها و دره های اصلی اطراف سبلان مورد بررسی قرار گیرد و با استفاده از ضریب خمیدگی خطوط منحنی میزان اصلی، با فواصل ارتفاعی 200 متری، و در صورت نیاز با فاصله های کمتر (50 متر)، به شناسایی قسمتی از کوهستان پرداخته شود، که نشان دهنده محل تمرکز فرایندهای ژئومورفولوژیکی در طی زمان بوده است. به همین منظور، برای 21 زیر حوضه اصلی سبلان، جداول و روابطی تهیه شده است، که نشان دهنده ی نحوه ی آرایش نیمرخ عرضی دره در ارتفاعات مختلف در ارتباط با فرایندها می باشد. بررسی های به عمل آمده در سبلان بیان گر این است که ارتفاع 2800 متری محل تغییر فرایندهای ژئومورفولوژیکی در گذر زمان بوده است.
روایت پژوهی کودک کار شدن در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدة کودکان کار بیش از یک دهه است در ایران به مشکلی اجتماعی تبدیل شده است. این پدیده علی رغم جهان شمول بودن، ویژگی های خاصی در هر جامعه دارد. تحقیق حاضر فرایندهای تبدیل کودکان به کودکِ کار را بررسی و شناسایی می کند. بدین منظور، از روش روایت پژوهی برای یافتن این فرایندها و از تکنیک مصاحبة روایی به منظور دستیابی به روایت زندگی کودکان کار استفاده شده است. جامعة موردمطالعه در این تحقیق، کودکان کار ساکن در شهر مشهد در سال 1394 است. پس از انجام دادن پانزده مصاحبه با این کودکان، اشباع نظری حاصل شد و سپس بخش های متوالی و تقطیع بندی شدة مؤثر بر روی آوردن کودکان به کار به صورت خرده روایت استخراج شد و از این طریق فرایندهای کلی کودک کار شدن به صورت پیرنگ مشخص شد. براساس یافته های تحقیق می توان چهار فرایند کلی را برای کودک کار شدن درنظر گرفت که عبارت اند از: 1. فرایند کودکان خانواده های مهاجر دارای فقر اقتصادی؛ در این فرایند، فقر اقتصادی در کنار اعتیاد موجود در خانواده موجب استفاده از کودک به عنوان نیروی کار می شود. 2. فرایند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ کارکردن در آن ها وجود دارد؛ در این گونه خانواده ها، کارکردن از کودکی در فرد نهادینه می شود و کودک به دلیل کسب مطلوبیت در خانواده به کارکردن روی می آورد. 3. فرایند کودکانی که والدین آن ها در قبال کودک خود بی مسئولیت اند؛ کودک در این گونه خانواده ها به دلیل کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی برای خود به کارکردن روی می آورد؛ زیرا والدین بی مسئولیت کودک، شرایط رفاهی مناسبی را برای او فراهم نمی کنند. 4. فرایند کودکان خانواده هایی که خرده فرهنگ تکدی گری در بین آن ها وجود دارد. در این گونه خانواده ها کودک به کارکردن وادار می شود تا برای خانواده درآمد کسب کند.
نقش زیرساختی و فرایندی مدیریت دانش در مسیر چابک سازی صنعت با تأکید بر اقشار دانشور بسیج (مطالعه موردی: بسیج مهندسین،اساتید و دانشجویی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش به عنوان مهم ترین جنبه رقابتی، سازمان را قادر می سازد تا بهره ور باشد و از محصولات و خدمات رقابتی رها شود. چابک بودن یکی از پایه های افزایش بهره وری مدیریت دانش است. حجم بالای توسعه ادبیات در حوزه مدیریت دانش و چابکی سازمانی، اهمیت این دو مقوله را نشان می دهد به نحوی که چابکی سازمانی زمانی حاصل می شود که مدیریت دانش، از هر جهت، در حال تعادل باشد. این پژوهش درصدد است که شکلی از همگرایی این دو را از این نظر که ابعاد آنها قویاً با یکدیگر ارتباط دارند، مورد آزمون قرار دهد. اقشار دانشور بسیج (بسیج مهندسین، اساتید و دانشجویی) به عنوان مورد مطالعه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه وضعیت چابکی و مدیریت دانش در آنها ارزیابی شد. در ادامه تجزیه و تحلیل تکمیلی به کمک آزمونT انجام و با کمک شاخص های کلی و جزئی برازش، فرضیات پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، ابعاد زیرساختی و فرایندی مدیریت دانش، رابطه مثبت و معناداری با چابکی در صنعت با تأکید بر اقشار دانشور بسیج دارد.
فلسفه عقلانیت تمدّنی (تمدّن سازی؛ فرایند و بنیاد الگوپردازی نظری آن)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر در تلاش است تا طرحی نظری در جهت تکوین تمدن دینی ارائه دهد. نویسنده در این مسیر، اندیشة خود را از منظری فلسفی به تصویر می کشد و تلاش می کند چشم انداز فلسفه ای نوین را ارائه دهد که آن را «فلسفة عقلانیت تمدّنی» می خواند. بی تردید این چشم انداز نسبتی با فلسفه های متداول نیز دارد و نویسنده نیز چنین باوری را از نظر دور ندارد، اما ادبیات خود را در چارچوبی استعلایی و فرارَونده تعریف می کند. نویسنده سه ضلع را در تصویر خود از فلسفة عقلانیت تمدّنی ارائه می دهد: «بنیادشناسی عقلانیت»، «بنیادپردازی عقلانیت» و «بنیادسازی و بازتأسیس عقلانیت». رکن نخست را از آغازین مراحل لازم می داند و ادامة مسیر را نیز بر مدار آن معرفی می کند. رکن دوم را عمدتاً طرحی فراتر از الگوهای تقلیدباور و برای گذار از مراحل بحران اقتباس های اضطراری معرفی می کند و سطح آن را در حدّ فرابُرد اصلاحی می شناسد و آن را بر مدار اقتباس تمدنی یا آنچه او «فرابرد بنیادپردازی عقلانیت» می خواند، بازمی شناسد و گام سوم را از سنخ چرخش انقلابی در عقلانیت های اقتباسی و به تعبیر خود، از گونة فراگرد بازتأسیس می خواند. سرانجام، این امر را نه در سایة اندیشه های دین گریزانه یا دین ستیزانه، هرچند در قالب تفسیرهای هرمنوتیکی از دین و عقل دینی، بلکه در سایة هدایت کلان دین تصویر می کند و از این جهت، فرجام و تحقق عینی عقلانیت تمدنی را از سنخ عقلانیت هدایت شدة دینی، بازمی شناسد.
تبیین نظری مبانی توسعة میان افزا و رویکردهای رویه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دهة 70 میلادی، واکنش های شدیدی نسبت به رشد و گسترش بی رویة شهرها، بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و راهبرد «توسعة درون زا» برای مقابله با این مشکل شکل گرفت. در این بین، «توسعة میان افزا» که زیرمجموعه ای از جنبش رشد هوشمند است، ساده ترین راهبرد برای تحقق توسعة درون زا محسوب می شود. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برمبنایِ مطالعة متون نظری و کاربستی انگاشت های مذکور در ادبیات جهانی، پیش می رود. در این پژوهش، ابتدا تعریفی اجمالی از مفهوم «توسعة درون زا» و «توسعة میان افزا» و رابطة آنها با هم ارائه خواهد شد. در ادامه، زمینه های تئوریکی که سببِ رشد و باروری مفهوم توسعة میان افزا شدند، به اختصار مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد؛ این زمینه ها عبارت اند از: «توسعة پایدار»، «نوشهرگرایی» و «رشد هوشمند». در این بخش سعی بر آن است که رابطة توسعة میان افزا با هریک از این جنبش ها تاحدّی تبیین شود. جمع بندی پژوهش با مرور فرایند عام توسعة میان افزا، مفاهیم کلیدی و اصلی رویه ای در این فرایند (مشارکت، ظرفیت سنجی و فازبندی) توضیح داده می شوند. دستاورد پژوهش، یافتن دو اصل اساسی حاکم بر مفاهیم رویه ای در توسعة میان افزاست که اساس به وجود آمدن مراحل مختلف فرایند هستند؛ این دو اصل عبارت اند از: «اصل بهبود و ارتقا» و «اصل زمینه گرایی».
بررسی مدل های تشخیص فرصت در فرآیند کارآفرینی
به باور بسیاری از محققین آنچه تحقیقات کارآفرینی را از سایر مطالعات در حوزه های مختلف علمی نظیر مدیریت متمایز می سازد توجه و تاکید بر پژوهش در خصوص فرصت های کشف شده توسط کارآفرینان است. به بیان دیگر کارآفرینی به معنای رفتارهایی است که منجربه کشف وبهره برداری فرصت ها توسط افراد و سازمان ها می باشد اما فرصت به مجموعه ای از شرایط اطلاق می گردد که نیاز به محصول، خدمت و یا کسب وکار جدیدی را ایجاد می نماید. تشخیص فرصت اشاره به فرایند درک امکان پذیری یک محصول، خدمت یا کسب وکار سودآور اشاره دارد. به عبارت دیگر فرصت ها تا تشخیص داده نشوند نمی توانند به بهره برداری برسند. فرصت ها در محیط در دسترس هستند و در انتظار کشف شدن هستند. با توجه به بسط مطالعات زیر از اندیشه و آراء صاحب نظران این حوزه استفاده شده تا تفهیم موضوع بیشتر حاصل آید.
عوامل فردی مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه
حوزه های تخصصی:
شناسایی فرصت می تواند به مثابه یک فرآیند باشد همچنین کشف فرصت ها در سطح گروهی انجام نمی شود. چیزی که مطالعه ی کارآفرینی را از دیگر مباحث اقتصادی و یا مدیریتی متفاوت می سازد، بررسی نقش فرد در تشخیص فرصت های کارآفرینی است. عوامل فردی مؤثر بر شناسایی فرصت را می توان به دو دسته تقسیم نمود که دسته اول عوامل تحت کنترل که شامل شبکه اجتماعی، تجربه، انگیزش، دانش و غیره و دسته دوم عوامل غیرقابل کنترل که شامل شخصیت، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و غیره می باشد. در این مقاله که به روش توصیفی تجمیع شده است سعی بر بسط مفاهیم مطرح شده است تا نگاهی متفاوت به موضوع داشته باشیم.
نگاهی تطبیقی به فرایندهای شش گانه هلیدی در متون تالیفی و ترجمه ای پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیف ساختمان نقشی متون تألیفی و ترجمه ای تخصصی رشتة پزشکی است به منظور یافتن ارتباطی میان متون تألیفی و ترجمه ای. سوال های اصلی در این پژوهش: 1.چگونگی کمیت و کیفیت فرایند های شش گانة هلیدی در متون تألیفی و ترجمه ای حوزة پزشکی 2.تاثیر تفاوت توزیع فرایند ها در فهم پذیری متون این گونة علمی زبان فارسی. به این منظور 2000 بند از چهار کتاب ترجمه ای با 2000 بند از چهار کتاب تألیفی پزشکی انتخاب و مقایسه شده اند. الگوی مورد استفاده در این پژوهش فرانقش تجربی و شش فرایند (مادی- رابطه ای- ذهنی- وجودی- بیانی- رفتاری) موجود در آن است. پس از انتخاب بندها به صورت تصادفی، فرایندهای به کار رفته در آنها شناسایی شده و سپس مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفت. تفاوت در درک پذیری متون ترجمه ای و تألیفی طی یک نگرش سنجی انجام شد. در این نظرسنجی مشخص شد که 3/79 درصد دانش جویان کارشناسی در درک مفاهیم متون ترجمه شده مشکل دارند. داده ها نشان دادند که در برخی از بازه های زمانی رابطة نزدیکی بین فرایند های متون تألیفی با ترجمه ای وجود دارد، اما شواهدی دال بر تاثیرگذاری متون ترجمه بر تألیف یا برعکس به لحاظ توزیع فرایند ها مشاهده نشد. هرچند شاهد تاثیر پذیری نسبی مترجم از ساختار نقشی متن مبدأ بودیم.
بررسی فرایندهای مناطق کوهستانی با استفاده از ضریب خمیدگی خطوط منحنی میزان مورد شناسی: باتولیت الوند همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده باتولیت الوند همدان با جهت شمال غرب- جنوب شرق در جنوب، جنوب شرق و غرب همدان واقع شده است. فرم درّه های کوهستانی تحت تأثیر ساختار اولیه، تکتونیک، فرایندهای ژئومورفولوژیک و عوامل مختلف فرسایشی در طی زمان شکل می گیرد. انعکاس برایند کلی فرایندهای اثرگذار زمین شناسی در طی زمان بر فرم منحنی میزان ها قابل ارزیابی است. با بررسی ضریب خمیدگی خطوط منحنی میزان که از تقسیم فاصلة هوایی یک خط منحنی میزان بر طول واقعی آن در نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 به دست می آید، می توان تأثیرات درازمدت عوامل اثرگذار بر لندفرم های منطقه را ردیابی کرد. برای این منظور حوضه های منشعب از ارتفاعات الوند همدان، به 28 زیر حوضه تقسیم و شاخص مورفومتریک ضریب خمیدگی در چهار زیرگروه حوضه ای با توجه به بلندترین ارتفاع مسلط به حوضه (3500، 3400، 3200 و 2800) برآورد و بین مقدار ضرایب خمیدگی با ارتفاع منحنی میزان ها روابط خطی برازش شد. سپس وضعیت ضرایب برآورد شده در ارتباط با جهتِ ناهمواری ها مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار ضریب خمیدگی منحنی میزان ها با توجه به فاصله از قلة اصلی، ابتدا روند نزولی و سپس روند صعودی پیدا کرده است. چنین روندی حاکی از تغییر فرایند از یخچالی به مجاور یخچالی است. علاوه بر آن در این تودة کوهستانی، با توجه به متفاوت بودن وضعیت پیشانی جبهة کوهستان، ارتفاع حضیض ضرایب خمیدگی درّه های واقع در دامنه های شمال شرقی، بالاتر و ضرایب خمیدگی آن ها کمتر از درّه های واقع در دامنه های جنوب غربی است. چنین تغییراتی در ضرایب خمیدگی بیان کنندة این است که نوع و میزان اثرگذاری فرایندها، تحت تأثیر ارتفاع و جهت ناهمواری ها متغیّر بوده و در دامنه های شمال شرقی شرایط مطلوب تری برای اثرگذاری فرایندهای یخچالی وجود داشته است.
صفت های ایستا و نا ایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
59 - 78
حوزه های تخصصی:
صفت در کاربرد اسنادی محمول جمله تلقی می گردد و از این نظر ویژگی فعلی پیدا می کند. زبان شناسان نقش گرا محمول های فعلی را به ایستا و نا ایستا تقسیم می کنند. هدف این مقاله آن است که بر اساس شواهد نحوی و معنایی نشان دهد که طبقه های ایستا و نا ایستا شامل کنشی و فرایندی محدود به محمول های فعلی نیستند، بلکه صفت ها نیز می توانند ایستا یا نا ایستا باشند. صفت هایی مانند «بزرگ، بلند، چاق، قرمز» که حالت یا وضعیتی ثابت و دائمی را بیان می کنند، ایستا هستند، در حالی که صفت هایی از قبیل «محتاط، مرتب، کمرو، گستاخ» بیان کننده حالات یا ویژگی هایی هستند که تا حدی تحت کنترل و اراده موضوع ها هستند و تابع شرایط و بافت های خاص می باشند.از این رو، این صفت ها ناایستا یا پویا تلقی می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تجزیه و تحلیل داده های نوشتاری و گفتاری زبان فارسی، صفت های ایستا و نا ایستا مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، آزمون های نحوی و معنایی متعددی برای تشخیص صفت های ایستا از نا ایستا معرفی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تقسیم بندی ایستا و پویا صرفاً محدود به طبقه فعل نمی باشد و این ویژگی ها را می توان در طبقه صفت نیز یافت. همچنین در این پژوهش مشخص شد که برخی از صفت ها قابلیت خوانش ایستا و نا ایستا را در بافت های زبانی و موقعیتی متفاوت دارا هستند.
فرایند دستیابی به ملکة تقوا از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین ویژگی های اخلاقی از نظر قرآن کریم، تقوای الهی است که نقش محوری در سعادت ابدی انسان دارد. حالت مطلوب آن، زمانی است که به صورت یک ملکة نفسانی درآید. پیدایش این ملکه در انسان متوقف بر طی مراحل متعدد و متوالی، و به اصطلاح یک فرایند است. این مقاله با جمع آوری، دسته بندی و تحلیل آیات به روش تفسیر موضوعی، سعی دارد فرایند دستیابی به تقوا را کشف کرده، گام های اصلی و پی در پی برای رسیدن به ملکة تقوا را از نقطة شروع تا پایان شناسایی کند. این گام ها شامل «تحصیل علم»، «تحریک میل»، «انجام و استمرار عمل» می شود. آگاهی انسان نسبت به متعلق تقوا و وسیلة پرهیزگاری، مقصد و مسیر حرکت را برایش روشن می کند. شکوفا شدن انفعالات و احساسات متعالی انسان، انگیزة سیر و سلوک در مسیر تقوای الهی را فراهم می سازد و در نهایت، رفتار اختیاری، که شامل ایمان (جوانحی) و عمل صالح (جوارحی) است، با تکرار و استمرار، منجر به تحصیل نتیجة مطلوب، یعنی ملکة تقوا، می شود.
بیداری اسلامی: ریشه ها و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
289 - 310
حوزه های تخصصی:
بروز نخستین نشانه های خیزش مردم مسلمان در کشورهای تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن و در شکلی محدودتر در عربستان و اردن علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی، قدرت های بزرگ و کشورهای توسعه طلب غربی را بر آن داشت تا این حرکت های مردمی را به نفع خود مصادره کرده، آنها را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. بحث فرایند یا پروژه بودن این حوادث از همین جا رقم خورد؛ زیرا از همان ابتدا، قدرت های توسعه طلب تلاش بسیاری کردند تا به هر نحو ممکن قیام های مردمی را ناشی از خواست همزمان غرب و مردم این کشورها برای گسترش تفکرات لیبرال دموکراسی قلمداد کنند. از این رو، در این مقاله کوشش شده است تا با به دست دادن برخی ادله از جمله ریشه های تاریخی بیداری اسلامی و نیز تأثیر اوضاع داخلی این کشورها به ویژه از جنبه خشم مردم از استبداد داخلی و استعمار خارجی و همین طور اتفاق هایی که پس از پیروزی انقلاب ها رخ داده است، ثابت شود که خیزش مردم در این کشورها خواسته ای است که مسلمانان این منطقه از چندین دهه پیش در انتظار آن بوده اند.
تطور داعش: معلول عوامل سبب ساز
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه همواره آبستن رخدادهای متعددی بوده است و این مشکلات و مصائب جدای از عوامل بیرونی که به نحوی بر این منطقه تحمیل شده، ریشه های داخلی نیز داشته است به عبارتی نظام امنیتی خاورمیانه قبل از شکلگیری داعش با در نظر گرفتن این شرایط دارای ماهیت و ویژگیهای خاص خود بوده است. در دوره مورد بحث ساختار نظام منطقه ای به تبع تحول در ساختار نظام بین المللی دستخوش تغییرات عمده ای شد که در نتیجه آن نوع رویکرد و کنش بازیگران نیز متحول گردید. همزمان با تحولات در ساختار، در فرایندهای منطقه ای نیز تغییراتی به وقوع پیوست و در نهایت نقش و جایگاه بازیگران نیز دستخوش تحولاتی اساسی شد که مجموع این تغییرات شرایط لازم را برای رشد و گسترش داعش فراهم ساخت. به عبارتی داعش بیش از آنکه علت یا متغیر اصلی باشد، خود معلول علل عمیق تر داخلی، منطقه ای و بین المللی است و یافتن راه حل برای آن نیز در تمامی این سطوح باید دنبال شود البته این مسئله بالطبع یک مسئله غامض و پیچیده است.
طراحی مدل فرایند برنامه ریزی توسعه در صنعت نفت با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی و گستردگی مفهوم توسعه پایدار ایجاب می کند که با ابزار برنامه ریزی بتوان ارتباط بهینه ای میان تمام ابعاد توسعه ایجاد نمود و کلیه اصول پایداری را برآورده ساخت. در این پژوهش، با بررسی ادبیات موضوع و الگوهای سایر کشورها، مدل فرایندی برنامه ریزی توسعه پایدار به دست می آید. با بررسی 30 شرکت تابعه صنعت نفت ایران در مورد برنامه ریزی با رویکرد توسعه پایدار نتایج پژوهش نشان می دهد که ارزشیابی به عمل آمده با شش گام اصلی (فرایند آغازین برنامه ریزی، فرایند مشارکت دادن ذی نفعان، فرایند تهیه پیش نویس برنامه، فرایند تدوین چشم انداز، فرایند تهیه چارچوب نتایج، و فرایند برنامه ریزی برای اجرا)، و چهارده گام فرعی (تشکیل هسته اصلی برنامه ریزی، تهیه برنامه کاری، تهیه دستورالعمل ها، تعیین ذی نفعان برنامه ریزی، شناسایی مشکلات به تفکیک جغرافیا، شناسایی مشکلات مرتبط با موضوع توسعه پایدار، تعیین ذی نفعان توسعه پایدار، تعیین منابع حل مشکلات، تدوین چشم انداز، تدوین اهداف، تدوین خروجی ها، تدوین شاخص ها، تعیین منابع اجرای برنامه، و تخصیص مسئولیت ها) در سطح به نسبت خوبی است و تنها نیازمند بهبود در دو فرایند فرعی تدوین شاخص ها و تعیین مسئولیت های اجرایی است.
بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی از نظر شهروندان (مطالعه موردی: منطقه دو شهر اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات کیفیت زندگی عمدتاً بر محیط شهری و کیفیت زندگی شهری تمرکز کرده است و بررسی آن از ضرورت و اهمیت بسزایی برخوردار است که این امر همواره کانون اصلی توجه برنامه ریزان بوده است. بر این اساس تمایل جمعیت در سرتاسر جهان برای تمرکز در شهرها، یکی از دلایل اصلی توجه به مفهوم کیفیت زندگی در مطالعات است. کیفیت زندگی یک فرد میزان برخورداری او را نشان می دهد، البته نه فقط به چیزهایی که به آن ها دست یافته است، بلکه تمام گزینه هایی که شخص فرصت انتخاب آن ها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی محلات منطقه دو شهر اردبیل از نظر شهروندان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، روش جمع آوری اطلاعات میدانی (پرسشنامه) و اسنادی (کتابخانه ای) و روش مطالعه و بررسی با توجه به اهداف مورد نظر، موضوع و ماهیت پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری مورد نظر محلات یازده گانه منطقه دو شهر اردبیل می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و با انتخاب 6 شاخص امنیت، بهزیستی فردی و رفاه اجتماعی، اقتصاد، ارتباطات (حمل و نقل)، مسکن و محیط زیست که با استفاده از آنتروپی شانون وزن دهی و برای بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی از روش saw استفاده شده است همچنین از روش ضریب پراکندگی برای نشان دادن اختلاف و نابرابری بین شاخص-ها و اینکه کدام شاخص بیشترین نابرابری را دارد، نتایج نشان می دهد بین محلات منطقه دو شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های کیفیت زندگی تفاوت زیادی وجود دارد و بیشترین اختلاف و نا برابری مربوط به شاخص بهزیستی فردی و رفاه اجتماعی می باشد.
ارائه اصولِ "سبک طراحی فرایندیِ، مبتنی بر واقعیت" در معماری
حوزه های تخصصی:
عناصر متفاوتی در شکل گیری محصول معماری، در مراحل و فرایند آفرینش آن نقش دارند که ایجاد هماهنگی بین آن ها، موضوع بسیاری از مطالعات طراحی پژوهی معاصر است. به گونه ای که تفاوت درنحوه سازمان دهی این عوامل، دلیل ایجاد سبک های متنوع طراحی همچون تحلیل-ترکیب، مشارکتی و حدس-تحلیل گردیده است. از سویی دیگر، سبک های طراحی موجود، هنوز ارتباط اندکی با مفاهیم مطرح در مبانی نظری برقرار می کنند، زیرا زبان بیانی متفاوتی دارند. پژوهش حاضر با درک این ضرورت، با توجه به نقش ساختاری عوامل مختلف شکل دهنده به "واقعیت" ها در نظام طراحی معماری، تلاش دارد واقعیت ها را به گونه ای سازمان دهی کند که علاوه بر نقش مستقل و ساختاری خود، در کنار یکدیگر، قابی محدود، معنی دار و هدفمند، برای پاسخ به نیازهای طراحی ایجاد کند. استفاده از روش فرایند نگاری در مدل سازی این روند تحلیلی و تفسیری، روش پژوهش کیفی حاضر است. زیرا فرصتی برای ادراک بهتر جایگاه هر یک از عوامل، و همچنین چگونگی تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را فراهم می کند. هدف مهم این پژوهش، استفاده عملیاتی از نمودهای واقعیت در معماری، از طریق ارائه الگوئی است که، افزایش جامعیت در عین انعطاف و کارایی را ممکن کند. بدین منظور، با استفاده تحلیلی از منابع کتابخانه ای، استحصال پیشینه و نظریات ارائه شده، نهایتاً عوامل مختلف در شکل گیری واقعیت ها، ریشه شناسی شدند، سپس انواع الگوهای هم نشینی این یافته ها ایجاد، و کاراترین الگوی فرایندی بر اساس شاخص دستیابی موثرتر به اهداف پژوهش، انتخاب و در انتهای این پژوهش ارائه گردید. می توان کاربرد نتایج چنین بستر فرایندنگاری شده ای را، در بستر سازی ایجاد یک سبک طراحی، خصوصا برای استفاده تسهیل شده تری از فناوری های واقعیت مدار همچون BIM عنوان کرد، به گونه ای که مراحل مختلف بهرهگیری از مبانی نظری، برای دست یابی به نمودهای واقعی، در این پژوهش پایه ریزی شده است. ضرورت پژوهش حاضر در ایجاد نظریه ای به عنوان پشتیبان، توسعه دهنده و هماهنگ کننده مبانی نظری با فناوری های واقعیت مدار، قابل بیان است.