مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ازخودبیگانگی
حوزه های تخصصی:
گردشگری به مثابه پدیده ای «معنا ساز»، بر اساس درک و فهم کنشگران از آن، ذیل زمینه مندی فرهنگی- اجتماعی در هر جامعه ساخت می یابد. نویسندگان با استفاده از روش شناسی کیفی مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته صورت دادند تا چگونگی فهم و درک از پدیده گردشگری را در بین ایشان دریابند. نتایج نشان می دهد گردشگری امری هویت بخش (وجه ممیزه فرد مدرن و سنتی)، در اندیشه و کنش انسان امروز است که در بستر نظام مدرنیته شامل تعطیلات سازی، سبک زندگی مبتنی بر جدایی کار و اوقات فراغت، صنعت گردشگری و رسانه های مروج آن میسر می شود. بنیادی ترین معنا یا جوهره ی هستی شناختی گردشگری با گریز ازخودبیگانگی محصول زندگی کاری و روزمره شهری مترادف است. در کنار معنای اصلی یادشده، معانی از قبیل مقاومتی نرم در شکل نفی، شورش و تهاجم علیه روزمرگی زیست شهری، تلاش برای جستجوی اصالت همراه با کشف فضاهای جدید و بکر طبیعی و واقعیتی هزینه بر و کالایی شده قابل شناسایی است؛ که این معانی متاثر از رویکرد های تحلیلی جامعه شناختی در سطوح سه گانه خرد، میانی و کلان در قالب یک مدل نظری ارائه شده است.
بررسی انتقادی مبانی انسان شناختی نظریه ماتریالیسم تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عصر جدید با ظهور و درخشش انسان به معنای مدرن آن، در عرصه معرفت شناخته می شود. اندیشه و تکاپوی شناختی انسان تعیین کننده آرایش معرفتی این عصر است و همه مقولات علم مدرن به نوعی بر محور و مدار انسان می چرخد. نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس، علاوه بر مبانی هستی شناختی، مبنای انسان شناختی پررنگی دارد و بر مبنای تلقی خاصی از انسان پی ریزی و صورت بندی شده است. مارکس، وجهی از هستی اجتماعی انسان؛ یعنی «کار» را محور و مبنای تحلیل دیالکتیکی خود قرار داده که هم مادی و هم اجتماعی تاریخی است. بر اساس نظر مارکس، جهان انسانی، یعنی همه نماد ها و نمود ها، اشکال آگاهی و نهادهای اجتماعی تاریخی، با همه اشکال و صور مختلف آن، صرفاً محصول و برایند عمل و کار انسانند؛ جلوه ها و تبلوراتی که در هر مرحله از تاریخ به گونه ای عینیت یافته و مختصات هر دوره تاریخی و اجتماعی را شکل داده است. این نوشتار، ضمن تقریر اجمالی نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس، سعی دارد مهم ترین مفروضات انسان شناختی آن را مورد بررسی تحلیلی و انتقادی قرار دهد.
گردشگری بازتابی از زیست جهان شهری در دنیای مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
95 - 110
حوزه های تخصصی:
فرض بنیادین گردشگری به مثابه پدیده ای در زندگی شهری و برگرفته از نظم های مدرن در طی چند دهه اخیر رشد چشمگیری یافته است. توسعه نظریه ها در این زمینه به حدی قابل توجه بوده است که نظریه پردازان این حوزه، تئوری های موجود را رقیبی قدرتمند برای بنیان های کلاسیک نظریه های علوم اجتماعی در شناخت امر اجتماعی ارزیابی می کنند. مقاله حاضر از نوع مقالات مروری است. نوع تحقیق نظری است که با استفاده از روش اسنادی، به ارزیابی مفاهیم اصلی و جاافتاده اندیشه اجتماعی در متون مربوط به گردشگری پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد، گردشگری صرفاً در پرتو نظام مدرنیته و زایش های مثبت و منفی و یا وجوه تاریک و روشن آن در زندگی شهرنشینان قابل تبیین است. از یک سو زایش اجتماعی گردشگری جاذبه مدرنیته است؛ لذا ظهور گردشگر با بالندگی شرایط مدرنیته و مظاهرش همچون تعطیلات سازی، سبک زندگیِ شهری مبتنی بر جدایی کار از اوقات فراغت، جهانی شدن، ارضای اروس به واسطه نهادهای نظم شهری، مصرف، ارضای کنجکاوی در فضای دور از شهر و اگزوتیسم مصادف است؛ از سوی دیگر، گردشگری نوعی فرار ازخودبیگانگیِ مدرنیته، رهایی از نظم لوگوسی، زیست افسون زدوده شهری و کشف اصالت و خود اصیل در جهان غیرشهری درک می شود.
جستاری جامعه شناختی پیرامون ازخودبیگانگی، شهر و داستان ( بررسی پدیده ی ازخودبیگانگی در جامعه ی شهری مسکو در داستان «دل سگ»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
51 - 82
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، پدیده ی ازخودبیگانگی در محیط شهری مسکو در داستان بلند «دل سگ»، اثر میخائیل بولگاکف مورد مطالعه قرار گرفته است. این داستان بلند، سرخوردگی نویسنده از انقلاب سال 1917م روسیه را بازتاب می دهد. پرسش مطرح شده در این نوشتار این است که پدیده ی الیناسیون انسان شهرنشین، چگونه به صورت یک الگو در ادبیات داستانی شوروی شکل گرفته و بولگاکف با چه شیوه ای در صدد طرح، توصیف و حل این مسأله برآمده است؟. خاستگاه این پژوهش در پارادایم تفسیری و روش کیفی قرار می گیرد و داستان مورد مطالعه،َ با تکنیک «گزینش نمونه مشهور» انتخاب شده است. برای تحلیل اثر از منظر جامعه شناسی نیز تئوری های بیگانگی مارکس، ماکس وبر و زیمل مبنا قرار گرفته اند. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که بولگاکف توانسته با طرح داستان در قالب فابل و هجو، خطای نظریه ای و عمل انقلابی تاریخی (پراکسیس) در ایدئولوژی مارکسیسم لنینی - استالینی برای خلق انسان پرولتر شهری را در همان سال های اول انقلاب اکتبر تحلیل، و نتایج و پیامدهای منفی و مخرب آن را پیش بینی کند. به جز این، نویسنده اهداف فرعی تری همچون مخالفت آشکار با انقلاب اکتبر روسیه را هم دنبال و عنوان کرده است.
بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
117 - 144
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان شناختی عصر حاضر است که پژوهش درباره آن نیازمند فهم درست مبانی فلسفی و انسان شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینه ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً درباره توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می داند.
تقریری انضمامی از خود در جامعه: نقد و بررسی کتاب ازخودبیگانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
الیناسیون یا ازخودبیگانگی از مفاهیم مهم فلسفی و اجتماعی از هگل به بعد بوده که در دوران اخیر تا حدودی از اقبال و توجه بدین مفهوم کاسته شده بود. کتاب ازخودبیگانگی «راهل یگی» با بازخوانی این مفهوم بر اساس رویکردی فلسفی و اجتماعی، سابقه ازخودبیگانگی را تا اندیشه روسو به عقب برده و با نقد رویکرد ذات گرایانه وی و دیگران، بر آن است که ازخودبیگانگی را باید در متن روابط انضمامی و اجتماعی بررسی نمود. در این دیدگاه، الیناسیون زمانی پدیدار می شود که نوع رابطه آدمی با دیگران از جمله در نقش هایی که بر عهده گرفته، مختل شده و به تعبیر وی در «رابطه بی رابطه گی» قرار گیرد. یگی بر آن است که انسان ماهیت و ذاتی مجزا و مستقل از جامعه و روابط و نقش های آن ندارد که بتواند در حکم معیاری برای ارزیابی وضعیت ازخودبیگانگی انسان به کار گرفته شود. از این رو با آنکه نقش های اجتماعی و روابط جمعی گاه موجب ازخودبیگانگی انسان می شود، در عین حال همین تعاملات اجتماعی ارائه گر ظرفیت ها و امکاناتی برای رهایی آدمی نیز هست و لذا رهایی از الیناسیون را نباید جایی بیرون و خارج از جامعه و روابط آن جستجو نمود.
تأثیر بازی های کامپیوتری بر خشونت کودکان و نوجوانان
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲) حلد اول
25-34
حوزه های تخصصی:
بازی های کامپیوتری را می توان به عنوان نخستین گام در راه آشنایی کودکان و نوجوانان با دنیای پیچیده ی تکنولوژی اطلاعات قلمداد کرد. جذابیت بازی های کامپیوتری برای کودکان و نوجوانان اثرات گوناگونی را به همراه دارد. صاحب نظران علوم اجتماعی و روان شناسی در مطالعات خود، اثرات بازی های کامپیوتری بر خشونت و همچنین اثراتی مانند انزواطلبی، افسردگی، ازخودبیگانگی و اعتیاد به این بازی ها را مورد مطالعه قرار داده اند. در این پژوهش سعی شده است دنیای بازی های کامپیوتری مخصوص کودکان و نوجوانان و تأثیر این بازی ها بر این قشر مورد بررسی قرار گیرد. روش مطالعه ی حاضر از نوع کتابخانه ای و اسنادی بوده و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که کودکان و نوجوانانی که بیشتر وقت خود را به بازی های کامپیوتری می پردازند، رفتارهای آنان همراه با خشونت است و افرادی که بازی های کامپیوتری خشونت آمیز انجام می دهند، بیش از سایرین رفتارشان خشونت آمیز است. در بازی های کامپیوتری بیشتر پسران هستند که تحت تأثیر خشونت این بازی ها قرار می گیرند. پژوهش های مورد بررسی در این نوشتار غالباً رویکردی منفی و انتقادی نسبت به بازی های کامپیوتری داشته اند و در آن ها کمتر نگاهی مثبت به این مقوله وجود داشته است. بنا به چنین دلایلی، باید بافت اجتماعی و فرهنگی بازی های کامپیوتری مورد توجه قرار گرفته و کنترل شود تا این بازی ها آسیب کمتری به کودکان و نوجوانان برسانند.
تأملاتی درباب منشأ مسأله ی «منشأ دین»
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
23 - 48
حوزه های تخصصی:
در مطالعات دین شناختی گاه دین امری فراطبیعی و ماورایی تلقی می شود و گاه در قالب منشأشناسی، کارکردگرایی، طبیعت گرایی و پدیدارشناسی، دین امری ساختگی یا زمینی شمرده می شود. جست وجو درباب خاستگاه دین و علل پیدایش و گرایش به آن، از قرن هجدهم در غرب برجسته شد. براین اساس، دین پدیده ای انسانی و اجتماعی است و باید دید بشر کی و کجا و براساس کدام نیاز پنداری یا خیالی دین را اختراع کرده است، یا دین از کدام حالت درونی وی (جهل، ترس، عقده ی جنسی، نظام سرمایه داری، ازخودبیگانگی و آرزواندیشی) برآمده است. این نگرش ها اغلب الحادی اند و تفکیک ننهادن بین جنبه های مختلف دین، آن ها را به مغالطات معرفتی و لغزش های روش شناختی کشانده است. صدق و کذب ادیان هیچ پیوندی با منشأ درست یا نادرست گرایش به آن ندارد و دین در مقام ثبوت، با دین در مقام اثبات (دین داری) بسیار متفاوت است و در ارزیابی صدق دین و گزاره های دینی، فقط مؤلفه های فلسفی دخیل اند، نه مؤلفه ها و معیارهای جامعه شناختی و روان شناختی. اتکا به اخبار تاریخی، دخالت پیش فرض های الحادی، ارائه ی نسخه ای واحد برای همه ی ادیان، بزرگ نمایی لغزش های متدینان در گرایش به دین، ازجمله دیگر خطاهایی است که در رویکردی وجود دارد که راستی آزمایی دین را به عوامل گرایش اولیه ی به دین فرومی کاهد. البته نمی توان پیدایش خرافات و شاخ وبرگ های اختراعی در دین و انحراف های تاریخی در دین داری بشر را انکار کرد؛ اما این انحراف ها را هم متون دینی و بزرگان دین محکوم کرده اند و هم به لحاظ منطقی، پیوندی با اصل دین ندارد. این پژوهش با روش تحلیلی، بدون ورود محتوایی به نقد اقوال، چالش های کلی این رویکرد، ازجمله صلاحیت نداشتن دانش های یادشده برای راستی آزمایی معتقدات دینی و مغالطات نهفته در آن ها را بیان می کند.
اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمدباقر علیه السلام (14)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اسفند۱۳۹۹ شماره ۲۷۹
5-10
حوزه های تخصصی:
این مقال شرحی است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام در اوصاف شیعیان واقعی. شیعیان با یاد بسیار خدا در خلوت، خود را آماده نرمی دل می سازند. این کلام امام علیه السلام سفارشی است برای رقت قلب که با یاد خدا در خلوت به دست می آید. قلب در قران دو کاربرد متمایز دارد: درک فهم و احساسات و عواطف. قلب، مطالب را به خوبی درک می کند. درک، که ممکن است شامل علم حضوری هم بشود، در قرآن به قلب نسبت داده شده است. همچنین محبت، نفرت، ترس، آرامش، امید و ناامیدی و... به طورکلی حالات انفعالی، اعم از مثبت یا منفی به قلب نسبت داده شده است. قلب مرکز ادراکات و احساسات است. اگر قلب سالم باشد، حقایق را درک و در مقابل برخی حوادثْ، حالت رقت پیدا می کند و منفعل می شود. رقت قلب زمانی ارزش دارد که منجر به قرب به خدای متعال شود. قلبی که حقایق را درک نکند، دچار قساوت می شود.
عوامل اجتماعی_فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن در مناطق حاشیه ای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرافه و باورهای خرافی از مسائل مهم دنیای امروز است به طوری که می توان آن را به عنوان یک مسئله ی اجتماعی و فرهنگی به حساب آورد، مسئله ای که می تواند نقش مهمی در زندگی اجتماعی انسان داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی_فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن مناطق حاشیه ای شهر یزد پرداخته است. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع پیمایشی است؛ داده ها با ابزار پرسش نامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای از 246 نفر از زنان ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر یزد گردآوری شده است. اعتبار ابزار با روش محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ محرز شد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و احساس امنیت اجتماعی رابطه معناداری با میزان گرایش زنان به خرافات نداشتند؛ درحالی که متغیرهای سن، پایگاه اجتماعی_اقتصادی، نوگرایی، ازخودبیگانگی، رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، محرومیت اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی دارای رابطه معنادار با میزان گرایش زنان به خرافات اند. نتایج رگرسیون چندگانه نقش معنادار چهار متغیر رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، نوگرایی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در میزان گرایش به خرافات را تایید می کند که در این میان وسایل ارتباط جمعی بیشترین نقش را در کاهش گرایش به خرافات ایفا می نماید.
امکان زندگی معنادار در کلان شهرهای جدید با تأکید بر معماری مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
186 - 218
حوزه های تخصصی:
با سقوط تفکر پوزیتیویستی و اهمیت یافتن ارزش ها، بحث از معنای زندگی به عنوان موضوعی مستقل در فلسفه مطرح شده است؛ اما معنای زندگی همواره دغدغه روزمره انسان بوده است. زندگی روزمره انسان مدرن در کلان شهرها می گذرد و معنای زندگی برای او تحت تأثیر ساختارهای کلان شهر متحول می شود. بنابراین، جستجوی معنای زندگی مدرن باید چگونگی تأثیرپذیری انسان از ساختارهای کلان شهر را مورد توجه قرار دهد. در این مقاله به سراغ معماری، یکی از مؤلفه های مهم زندگی کلان شهری که چهره ظاهری شهرها را به شدت تحت تأثیر قرار داده رفته ایم تا با بررسی تحولات و ویژگی های سه عنصر معماری یعنی خانه، خیابان و شیشه، به سؤال «معماری مدرن دارای چه ویژگی هایی است و این ویژگی ها چگونه بر معنای زندگی تاثیر می گذارند؟» پاسخ دهیم. روش تحقیق منطبق بر روش کتابخانه ای و شیوه بحث، تحلیلی بوده است. یافته ها نشان دادند که عناصر معنایی ذیل هر مؤلفه، به غایت مشترک یا متعلق به نیای مشترکی هستند. به این ترتیب معلوم شد که معماری مدرن در کلان شهرها به طور کلی ویژگی های مشابهی دارد که چالش درباره معنای زندگی را بیش از هر چیز معطوف به ازخودبیگانگی و شیءوارگی، تنهایی، درک سطحی و کم عمق، عدم آرامش و امنیت می کند.
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی؛ (مطالعه موردی: نوجوانان و جوانان شاهد و ایثارگر استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 120
هدف تحقیق حاضر، شناخت و بررسی میزان گرایش به الگوهای فرهنگ غربی در بین نوجوانان شاهد و ایثارگر استان آذربایجان غربی است. از بین کلیه دانش آموزان خانواده های شاهد و ایثارگر 15 الی 19 ساله (2145012 نفر)، 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی است و گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه انجام شده است. نتایج تحلیل رگرسیون به روش گام به گام نشان دهنده چهار مرحله معنی دار در پیش بینی گرایش به الگوهای فرهنگ غربی است. در نخستین مرحله، استفاده از رسانه داخلی بیشترین رابطه را با متغیر ملاک، و در مرحله دوم، استفاده از رادیوی داخلی و میزان ازخودبیگانگی بالاترین میزان گرایش به الگوهای غربی را نشان دادند. در سومین مرحله، مجموع استفاده از رادیوی داخلی، ازخودبیگانگی، پایبندی به مذهب و میزان صمیمیت والدین 51 درصد واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کرد. در مرحله آخر، چهار متغیر (استفاده از رادیوی داخلی، ازخود بیگانگی، پایبندی به مذهب، میزان صمیمیت والدین و حضور در هیئت های مذهبی و مداحی) دارای بیشترین توان پیش بینی کنندگی متغیر وابسته بود.
رابطه از خودبیگانگی و مشارکت سیاسی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
95 - 116
یکی از پارامترهای تعیین میزان مشروعیت نظام در هر کشور، میزان نقش مردم در سازوکار قدرت است. مشارکت سیاسی به عنوان بالاترین شاخص در تعیین مشروعیت، حضور هر چه بیشتر مردم در صحنه را می طلبد. یکی از گرو ه های شرکت کننده در این امر، دانشجویان هستند که با نقش سازنده خود به پیشبرد هر چه بهتر اداره امور سیاسی و اجتماعی کشور، کمک می کنند. بنابراین اهمیت مشارکت سیاسی دانشجویان از آن جهت است که باعث افزایش ثبات، پویایی و در نهایت تداوم نظام سیاسی خواهد شد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی رابطه میان ازخودبیگانگی و مشارکت سیاسی دانشجویان در دانشگاه اصفهان است. روش تحقیق در این مطالعه پیمایش، با ابزار پرسشنامه بر روی 134 نفر از دانشجویان دختر است و داده ها از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده اند. چارچوب نظری نیز از مجموعِ نظریه بوروکراسی در جامعه مدرن و بیگانگی ملوین سیمن و مشارکت سیاسی آلموند و وربا شکل یافته است. با تقسیم ازخودبیگانگی به سه متغیر (احساس پوچی و بی معنایی، احساس بی قدرتی و احساس انزوای اجتماعی)، به همراه در نظر گرفتن دو وجه از مشارکت سیاسی ذیل روان شناختی نگرشی و مشارکت عینی (رسمی و غیررسمی) مشاهده می شود که همبستگی های معناداری میان ابعاد ازخودبیگانگی و میزان مشارکت دانشجویان وجود دارد.
آرمان بازاندیشانه - آرمان ازخودبیگانه در پرورش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
237 - 258
حوزه های تخصصی:
آینده و آرمان موضوعاتی هستند که امروز بیش از هر روز مسأله مند شده اند. در وضعیت ابهام ناامید کننده ای که آینده را فرا گرفته، نیاز فردی، موفقیت شخصی و آینده ی نزدیک، تلاش ها را به خود معطوف کرده و آرمان جمعی و آینده ی دور به موضوع ثانوی تبدیل شده است. در چنین وضعیتی «خود» پیوند ش را از زمینه ی اجتماعی می گسلد، از جامعه، تاریخ و از خویش بیگانه می شود و به شیءوارگی میل می کند. دانشگاه و تربیت دانشگاهی در این میان چه نقشی ایفا می کند؟ پرسش مشخص مقاله آن است که دو دسته رشته ی علوم طبیعی و علوم اجتماعی با این ازخودبیگانگی چه نسبتی دارند؟ دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به عنوان نمونه ی نوعیِ یک دانشکده ی علوم انسانی و دانشکده ی فنیِ دانشگاه تهران به عنوان یک نمونه ی نوعیِ دانشکده ی علوم طبیعی درنظر گرفته شد. با 15 دانشجو از هر یک از این دو دانشکده درباره ی آرمان ها و آرزوهای شان مصاحبه ی عمقی انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، قانون علیت تک خطی و تعین گرایانه ی حاکم بر پرورش در فضای علوم طبیعی و فنی، به جهان انسانی نیز سرایت می کند. در فضای این رشته ها جامعه نه موجودیتی مستقل، که جمع جبری مجموعه ی افراد منفرد دیده می شود و آینده و آرمان چیزی بیش از موفقیت های شخصی دانسته نمی شود. در مقابل، در فضای سیال و چندپارادایمی حاکم بر علوم انسانی، رابطه ی فرد-جامعه رابطه ای پیچیده، چندجانبه و رفت وبرگشتی درک می شود. موفقیت شخصی و آرمان جمعی درهم تنیده تلقی می شود و آرمان، نه موفقیت فردی در قالب وضع موجود، که خواستِ تغییر در وضع موجود دانسته می شود.
مطالعه مقایسه ای بحران ازخودبیگانگی در اندیشه های «امام خمینی، آیت الله سید محمدباقر صدر، دکتر شریعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بحران ازخودبیگانگی در جوامع اسلامی از منظر امام خمینی، آیت الله سید محمد باقر صدر و دکتر علی شریعتی در قالب 4 مرحله نظریه بحران توماس اسپریگنز «مشکل اصلی جوامع»، «علل وقوع»، «جامعه آرمانی» و «راه حل ها» به روش کیفی مقایسه ای و گردآوری اطلاعات از متون اصلی سه متفکر فوق مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که علی رغم برخی تفاوت های جزئی، اندیشمندان مذکور ازخودبیگانگی را مشکل اصلی جوامع اسلامی تشخیص داده اند و بر این اساس سه مؤلفه استعمار، استبداد و اقتدارگرایی را به مثابه علل اصلی بروز ازخودبیگانگی برشمرده اند. جامعه توحیدی و الهی مبتنی بر اخلاق، آزادی، برابری و تعالی که منتج به خودآگاهی اسلامی است را جامعه آرمانی خود قلمداد نمودند. همچنین علی رغم وجود برخی تفاوت های رویکردی در ارتباط با راه حل خروج از خودبیگانگی میان دکتر شریعتی با امام خمینی و آیت الله صدر، سه مؤلفه کلی استقلال، آزادی و دموکراسی به عنوان راه حل خروج از خودبیگانگی تجویز شد.
تحلیل انتقادی سلوک معنوی مطرح شده در کتاب راز (فرضیه جذب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحران های اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاین رو پایه های فکری اندیشه ای آن به شدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمین مبنا سردمداران نظام سرمایه داری برای تحکیم پایه های معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود می کوشد که در ظاهر به دنبال دست یابی به آرامش روحی روانی افراد است. داستان راز اثر راندا برن ازجمله آثار در این درون مایه است که در سال های اخیر بسیار موردتوجه قرارگرفته است و طرفداران زیادی پیداکرده است. این اثر در روش و رویکرد خود به نوعی سلوک عرفانی معتقد است که انسان با محوریت قراردادن تفکر و پشتکار، امید و آرزو، توجه به شعورمندی موجودات و عشق و خودشناسی، می تواند به همه آرزوها و خواسته های مادی خود دست یابد. در پژوهش حاضر با نگرش انتقادی به تطبیق درون مایه های این اثر با آثار عرفانی و تعلیمی فارسی پرداخته شده است. اجمالاً یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در ظاهر اثر، نوعی وجه مشترک با آثار عرفانی ادب فارسی مشاهده می شود، هدف و درون مایه اصلی اثر، به دلیل توجه صرف به مسائل مادی و خواسته های نفسانی انسان، در راستای اهداف نظام سرمایه داری به عنوان محور اصلی مدرنیته است.
نقش هفت نظریۀ تأثیرگذار علوم اجتماعی و علوم سیاسی در فرآیند اقناع رسانه ای بین المللی گروه های تروریستی (مطالعۀ موردی: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش، خلاء نظری موجود در تحقیقات پیرامون روش جذب گروه های تروریستی است. داده ها از طریق روش های گردآوری اسناد و مدارک کتابخانه ای و با بهره گیری از هوشمندی منبع باز جمع آوری شده اند. ابتدا با روش «مطالعه موردی» و روش نمونه گیری «گلوله برفی» 124 نفر از اعضای اروپایی داعش مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام پروفایل جداگانه ساخته شد. سپس 7 نظریه مطرح علوم اجتماعی و علوم سیاسی «هویت مقاومت کاستلز، ذهن بی خانمان پیتر برگر، کنترل ذهن آدورنو و مارکوزه، شستشوی مغزی ادگار شاین، کاپلان و سادوک، محرومیت نسبی تد رابرت گر، از خودبیگانگی یا الیناسیون مارکس و حاد واقعیت ژان بودریار» با شاخص های «فنون اقناع رسانه ای»، «طریق جذب» و «دلیل جذب» اروپایی های جذب شده توسط این گروه تروریستی تطبیق داده شد. دلیل انتخاب این هفت نظریه «هویتی – رفتاری- رسانه ای» استخراج مستمر کدها و مشاهده روندی تکرارپذیر بود که در پروفایل این افراد مشاهده گردید. هر 7 نظریه با قوت و ضعف هایی تایید شدند. سه نظریه «هویت مقاومت»، «شستشوی مغزی» و «حادواقعیت» نظریه های اصلی این پژوهش تلقی می شوند که با درصد بالایی اثبات شده و می توانند چراغ راه پژوهش های بعدی باشند. دو نظریه «ذهن بی خانمان» و «کنترل ذهن» نیز تقریبا بیش از نیمی از موارد مطالعه را در بر گرفته اند و گاه «سیگنال ضعیف» و گاهی دیگر «هشدار زودهنگام» نسبت به جوامع مسلمانان و شهروندان درجه دو اروپایی محسوب می شوند. از بین 14 فن اقناع 5 فن «تطمیع»، «برجسته سازی»، «همراهی با جماعت»، «اغراق» و «تداعی» بالاترین رتبه را در فرایند اقناع و جذب نیروی داعش به خود اختصاص داده اند. ترکیب برنده اول «همراهی با جماعت، تطمیع، برجسته سازی، اغراق» بوده است. ترکیب «تداعی، تطمیع، اغراق، برجسته سازی» درجایگاه دوم و ترکیب «همراهی با جماعت، تطمیع، اغراق، مقایسه، برجسته سازی» در جایگاه سوم می ایستند. بنا به یافته های این تحقیق، داعشی ها در استفاده از فنون اقناعی «تکرار»، «ترس»، «نمادها»، «ترین ها» و «طنز» موفق عمل نکرده اند.
تأثیر سطح توسعه یافتگی مناطق و تحصیلات بر پیامدهای خشونت نمادین علیه زنان در خانواده با نقش میانجی خشونت نمادین (مورد مطالعه زنان متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
خشونت واقع بر زنان در خانواده می تواند به سلامت و امنیت آنان (بعنوان نیمی از جامعه) و کودکان (آینده سازان جامعه) آسیب رساند و خانواده را دچار بحران نماید. به علاوه این امر در خانواده نه یک موضوع خانوادگی بلکه یک معضل اجتماعی است چنانچه بحران خانواده دامن جامعه را نیز خواهد گرفت و خود از عوامل بازدارنده توسعه می باشد. تحقیق حاضر در تلاش است تا پیامد های خشونت نمادین را در روابط خانوادگی مورد بررسی قرار دهد؛ خشونتی که حافظه جمعی از آن بعنوان خشونت یاد نمی کند و مورد غفلت جمعی قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و با ابزار پرسش نامه است. هدف تحقیق کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان متأهل شهر تهران هستند که بر اساس ملاک توسعه یافتگی، مناطق 2، 6، 10، 13 و 17 انتخاب و 450 نفر از زنان این مناطق به عنوان حجم نمونه براساس نرم افزار sample power تعیین شده و به روش نمونه گیری سهمیه ای مورد بررسی قرار گرفته اند. واحد تحلیل فرد است و در تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادله ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد متغیر آموزش و تحصیلات برخودشکوفایی، ازخودبیگانگی و بر سرمایه فرهنگی فرزند با نقش میانجی خشونت نمادین معنادار است. ولی متغیر توسعه یافتگی مناطق بصورت مستقیم بر خشونت نمادین موثر است اما بر خودشکوفایی بر ازخودبیگانگی و بر سرمایه فرهنگی فرزند با نقش میانجی خشونت نمادین معنادار نیست. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که متغیر خشونت نمادین در رابطه بین متغیر سطح تحصیلات و پیامدهای خشونت مذکور، نقش میانجی ایفا می کند اما در رابطه بین متغیر سطح توسعه یافتگی مناطق و پیامدهای این خشونت نقش میانجی ندارد.
تحلیل جامعه شناختی رفتار شهرگرایی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
61 - 82
حوزه های تخصصی:
شهرگرایی با همه مظاهر، پیچیدگی ها و مسائل مختلف خود توانسته است آثار عمیق بر رفتار و کنش شهروندان ایجاد کند. این بررسی در نظر دارد تا مسئله ی رشد فرهنگ شهرگرایی را در مطالعه ای جامعه شناختی و با روش پیمایشی در بین گروه زنان بررسی نماید. به نظر می رسد زنان از لحاظ پذیرش، درونی کردن و بازنمایی بخشی از ایستارهای فرهنگی، ارزش ها و هنجارهای شهرگرایی، شرایط خاص و قابل مطالعه ای دارند. در این نوشتار تلاش می شود با تحلیل یافته های تحقیق، الگوها و شاخص های اساسی زنان شهرنشین در ارتباط با شهرگرایی مورد بررسی قرار گیرد. سطح تحلیل در این پژوهش، خرد و واحد تحلیل، فرد است. حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 50-20 ساله ی ساکن در سه منطقه ی شهر تهران است که به صورت تصادفی و با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش مبیّن وجود رابطه ی معنادار بین شهرگرایی و از خودبیگانگی فردی، عقلانی شدن کنش فردی، کاهش انسجام اجتماعی و افزایش فردگرایی و کاهش پیوند عاطفی در بین زنان است.
مطالعه تجربه اجتماعی ازخودبیگانگی در زنان و ارائه راهبردهای برای رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
485 - 507
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوه تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجه آن چند پارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاست های نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیت های ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه به شدت تحت تأثیر این مسئله قرار گرفتند. بنابراین، هدف از این تحقیق کشف و تفسیر تجربه زنان در باب ازخودبیگانگی و ارائه راهبردهای برایی رهایی از آن با استفاده از روش نظریه مبنایی است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که 20 نفر از زنان شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های به دست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد: مقوله هایی از قبیل: تبعیت از سلطه، شخصیت نمایشی و سایر مقولات علی که در متن تفسیر شده اند موجب ایجاد و تشدید ازخودبیگانگی در زنان شده و وجود این شرایط توأم با تضعیف قدرت اراده و اختیار در آنان فرصت تجربه کردن، شناخت از خود و استعدادها را در آنان کاهش داده است. بنابراین، برای رهایی از این جهان محصور شده زنان راهبردهای متعددی را ارائه کرده اند که مهم ترین آن ارتقای سطح آگاهی و شناخت از خود و جهان پیرامونشان است تا بتوانند به نوسازی اصالت خود مداومت ورزند و جهان اجتماعی خود را توأم با آزادی و آگاهی خلق کنند.