خرافه و باورهای خرافی از مسائل مهم دنیای امروز است به طوری که می توان آن را به عنوان یک مسئله ی اجتماعی و فرهنگی به حساب آورد، مسئله ای که می تواند نقش مهمی در زندگی اجتماعی انسان داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی_فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن مناطق حاشیه ای شهر یزد پرداخته است. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع پیمایشی است؛ داده ها با ابزار پرسش نامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای از 246 نفر از زنان ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر یزد گردآوری شده است. اعتبار ابزار با روش محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ محرز شد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و احساس امنیت اجتماعی رابطه معناداری با میزان گرایش زنان به خرافات نداشتند؛ درحالی که متغیرهای سن، پایگاه اجتماعی_اقتصادی، نوگرایی، ازخودبیگانگی، رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، محرومیت اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی دارای رابطه معنادار با میزان گرایش زنان به خرافات اند. نتایج رگرسیون چندگانه نقش معنادار چهار متغیر رضایت از زندگی، یادگیری اجتماعی، نوگرایی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در میزان گرایش به خرافات را تایید می کند که در این میان وسایل ارتباط جمعی بیشترین نقش را در کاهش گرایش به خرافات ایفا می نماید.