مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اعتباریات
حوزه های تخصصی:
از جمله جریان هایی که توانست در علوم انسانی در تقابل با اثبات گرایی جایگاه مقبولی را پیدا کند، جریان قراردادگرایی بود. قراردادگرایی در شاخه هایی از خود از جمله در مطالعه سازمان درصدد استفاده از ثمرات معرفتی پارادایم های مختلف است و می کوشد از تمامی امکانات موجود و ممکن برای شناخت سازمان بهره گیرد. نمونه شاخص این تلاش، استفاده مورگان از استعاره های مختلفی است که برای شناخت سازمان به کار برده است. این جریان بدون توجه به وجود مبانی متقابل در پارادایم های مختلف، توصیه ای تناقض گونه را در خود پرورانده است. در مقابلِ این رویکرد، این نوشتار فرانظریه اعتباریات علامه طباطباییe را به مثابه نسخه قوی تری برای علوم انسانی پیشنهاد کرده که قادر است ظرفیت فزاینده ای را فراروی دیدگاه مورگان در اختیار قرار دهد.
هدف علوم انسانى اسلامى از منظر علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف هایى که محققان براى پژوهش در علوم انسانى برمى گزینند، نقش بسزایى در چگونگى تدوین، انتخاب روش و تعیین نوع مسائل علوم انسانى دارند. هدف از تحقیق تا حدى به ماهیت موضوع از طرفى، و به انگیزه ها و ارزش هاى مورد قبول محقق از طرف دیگر، وابسته است. دیدگاه متفاوت محققان اسلامى درباره ماهیت موضوع و همچنین اتخاذ ارزش هاى اسلامى مورد قبول ایشان، علوم انسانى اسلامى را تا حدى متفاوت با علوم انسانى موجود به منصه ظهور مى رساند. علامه طباطبائى به عنوان یکى از بارزترین متفکران اسلامى، در برخى مسائل علوم انسانى نظریه پردازى کرده است. توجه به رویکرد ایشان و همچنین دقت در قراینى که در «نظریه اعتباریات» ایشان وجود دارد، ما را به این امر رهنمون مى کند که علوم انسانى از منظر ایشان بر «علوم عملى» قابل تطبیق اند و در نتیجه هدف نهایى علوم انسانى، ارائه بایدها و نبایدهایى براى تحقق نظام آرمانى اسلامى است؛ نظامى که در آن شرایط براى تکامل فرد و جامعه به طور مطلوب و طبق آموزه هاى ارزشى دین مبین اسلام فراهم است. پس از منظر ایشان، علاوه بر تبیین و تفسیر، انتقاد و ارائه هنجارهاى مطلوب نیز به منظور ترسیم نظام آرمانى در زمره اهداف علوم انسانى قرار مى گیرند.
طلاق گرایی اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی محققان در اینکه علامه طباطبائی اخلاق را مطلق بداند، روا داشته اند. هدف این مقاله، اثبات اطلاق اخلاق بنا بر آثار علامه است. در این راستا به توصیف مفاهیم اخلاقی الزامی و ارزشی و تحلیل فلسفی آنها پرداخته ایم. در حیطه مفاهیم الزامی، نشان خواهیم داد که الزامات اخلاقی در عین اعتباری بودن، مبتنی بر واقعیات اند و ظرفیت تأمین اطلاق و جاودانگی اخلاق را دارند. در قلمرو مفاهیم ارزشی، ضمن اشاره به دو تعریف علامه از حسن و قبح، مشخص کرده ایم که یکی از آنها خارج از قلمرو حکمت عملی است و لذا بحث دربارة آن برای اثبات یا رد اطلاق، بی فایده است. تعریف دیگر که ملائمت و منافرت با غایت مقصوده است، مبین رابطة فلسفی ضرورت بالقیاس و مستلزم اطلاق اخلاق می باشد.
تاملی بر مفهوم و جایگاه دین، شرع و فقه در قوانین موضوعه در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین دین و حقوق از جمله مباحث مطروحه در فلسفه دین و فلسفه حقوق است. فرض بر آن است که بین حقوق و شرع رابطه متقابلی وجود دارد. اندیشمندان مسلمان در تبیین این ارتباط نظرات گوناگون و بعضاً متضاد داده اند. مفروض آن است که عقل توانایی درک بخشی از این روابط را دارد. اما سخن در میزان و معیار ارائه شده است. از نظر طباطبایی و مطهری هم شریعت و هم حقوق هر دو از سنخ اعتبارات هستند، و البته ملاک حقانیت اعتبارات را ارجاع به واقعیت مبتنی بر فطرت می دانند. بر این اساس راه فهم ثبات یا عدم ثبات احکام ارجاع به نیازهای ثابت یا متغیر است. عقلانیت طباطبایی و مطهری نظر مشهور در حوزه ارتباط حقوق و شرع است. عدم اعتبار ملاک اعلامی موضوع نوشتار حاضر است به طریقی که مشخص خواهد شد نظریه مطروحه هم در مرحله ثبوت و هم در مرحله اثبات و هم در عمل دچار نقصان است و با مشکلات عدیده ای مواجه است.
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظام حقوقی - سیاسی جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
107-122
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی از جمله متفکران بزرگ اسلامی است. او، با ارائة نظریة اعتباریات، تحول بزرگی در عرصة معرفت شناسی فلسفة اسلامی ایجاد کرد، که نتایج آن بر حوزه های گوناگون علوم انسانی، به ویژه حقوق عمومی، تأثیرگذار است. علامه طباطبایی، با بحث پیرامون اعتباریات اجتماعی، به بررسی مفاهیم و مقولاتی می پردازد که از عناصر مطرح در حوزة حقوق عمومی و به نوعی بیانگر نگاه ایشان به نظام سیاسی و ساختار حکومتی است. در نظر علامه طباطبایی، اعتباریات مفاهیم جعل شدة ذهن آدمی است در برابر مفاهیم حقیقی، که مصداق آن با واسطه یا بی واسطه در عالم خارج تحقق دارد. اعتباریات در مباحث حقوقی و اجتماعی با تعریف آن در برابر مقولات اولی ذهن فرق دارد . اعتباریات در حوزة حقوق همان مفاهیمی است که انسان در حوزة جامعه و سیاست می سازد و محل بحث آن در حکمت عملی است . از این رو، پرسش بنیادین نوشتار حاضر بر این محور استوار است که، با توجه به نظریة اعتباریات علامه طباطبایی، نظر ایشان دربارة نظام حقوقی - سیاسی جامعه چیست؟ و ایشان چه مدل حکومتی را تأیید می کنند؟
ساختار و ماهیت حکومت از منظر غایت و وسیله در پرتو نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
19-39
حوزه های تخصصی:
با قطع نظر از نقش عامل و البته با اذعان به تأثیر رفتارهای کارگزاران حکومتی در نیل به غایات هر نظام حکومتی، بحث تأثیرات متقابل ساختار و ماهیت حکومت، موضوعی بسیار مهم و پیچیده است. تأثیرات متقابل ساختار و ماهیت و اینکه گاهی ابزارها به عنوان طریق، خود موضوعیت یافته و به مثابه غایت نگریسته می شوند، به جز در حقوق به طور عام، حقوق عمومی به طور خاص و حقوق اساسی به طور اخص، در سایر حوزه های علوم انسانی قابل جست وجو و پیگیری است.این نوشتار به دنبال بررسی رابطه ساختار و ماهیت و تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر از منظر غایت و نتیجه در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره) به عنوان یکی از نظریات بدیع در حوزه علوم انسانی است که با شناخت صحیح از انسان، نیازها و غایات او، به شرح اسباب شکل گیری نظامات اجتماعی و بنیان های حقوقی می پردازد تا از منظر حقوق عمومی این موضوع را بررسی کند که آیا هر محتوا و غایتی، ظرف و ساختار متناسب با خود را طلب می کند یا اینکه اصولاً ساختارها و نهادهای حقوقی ایجادشده در نظام های حکومتی به ظرف هایی خنثی و بی طرف می مانند که متناسب با محتوا و ماهیت خود شکل می گیرند.
مبانی حکمی پیوند دیانت، معنویت و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پاسخ به این مسئله مهم که "پیوستگی میان «معنویت» و «سیاست» چرا و چگونه محقق می شود؟" کوشیده است تا با روش و داده های مبتنی بر حکمت متعالیه، ابتدا درک درستی از مقوله های «دین»، «معنویت» و «سیاست» به دست دهد و سپس مبانی حکمی ارتباط آن ها را به طور مستدل روشن سازد. نتایج به دست آمده از رهگذر این کوشش حاکی از آن است که دین با هدف «تکامل معنوی انسان» که یک حرکت جوهری آگاهانه است به دنبال آن است که انسان را تا عالی ترین کمالات وجودی رشد دهد و این مهم جز در بستر جامعه و امور سیاسی ممکن نیست. از این منظر هرچند سیاست در حوزه اعتباریات قرار دارد اما با توجه به اینکه کارکرد اصلی اعتباریات این است که واسطه ی رساندن انسان از نقص به کمال شوند و سیاست نیز متکفّل دستیابی به مصالح عمومی جامعه است، دین به عنوان مجموعه برنامه ها و راهنمایی های الهی سیاست را در رساندن انسان ها به کمالات معنوی شان هدایت می کند.
واقع گرایی در نظام معرفت اخلاقی علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی (ره) فیلسوفی کلاسیک بر ممشای حکمت متعالیه و مفسر بزرگ قرآن کریم است اما اندیشه ی وی در این دو حوزه محدود و متمرکز نشده و در حوزه های معرفتی دیگر نیز دارای اندیشه های بدیعی است. یکی از این حوزه ها فلسفه ی اخلاق است. بی تردید اصلی ترین بحث در فلسفه ی اخلاق به تقسیم بندی واقع گرایی و غیر واقع گرایی اخلاقی تعلق دارد. هدف از این پژوهش پردازش این مسأله است که علامه طباطبایی در کدام یک از این دسته بندی ها جای دارد و تبیین آن با کدام موضوعات فلسفی انجام می پذیرد؟ این مقاله که با روشی اسنادی _تحلیلی تألیف شده است، تلاش دارد با تحلیل و تبیین مساله ی «اعتباریات» و نگهداشت مساله ی «احساس» ذیل عنوان اعتباریات به این موضوع بپردازد. نتیجه ی پژوهش این است که علامه طباطبایی (ره) یک واقع گرای اخلاقیِ تعریف گرایانه است.
نظریه معنا، مطالعه تطبیقی پرس و علّامه طباطبایی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«معنا» از پردامنه ترین موضوعات علوم اجتماعی مدرن و پست مدرن است. یکی از بدیع ترین و جامع ترین تفسیر ها درباره معنا را چارلز ساندرز پرس در زمان حیات خود ارائه نموده است. این مقاله می کوشد به بررسی ویژگی های نشانه شناسی پرس، ازجمله فرایند نشانگی، تولید معنا، کاربرد نشانه ها، دلالت و نگاه عملی به نشانه و ساخت معنا بپردازد. از آنجایی که، نظریه نشانه شناختی پرس در بعد معرفت شناختی و وجودشناختی، بر تحلیل تفکّر و ساخت معنا استوار شده است، به نظر وی، جهان و هر آنچه در آن است، از منظر نشانه و معنا شناخته می شود، و برداشت وی از نشانه، در نگرش او به جهان، تعیین کننده است. زیربنای نشانه ای پرس تمایز پیچیده از مقوله هاست. پرس نشانه را در ارتباط با این سه مقوله تعریف کرده و آن را در فرایندی سه گانه به نام دلالت نشانه ای قرار می دهد. به نظر پرس، دلالت بر سه رکنِ نشانه، تعبیر (تفسیر) و شئ تکیه می کند و بر پایه سه طرف استوار شده است و نظریه معنایش از فرایند این سه رکن ایجاد می شود. پرس از جمله منتقدان و فیلسوفان مغرب زمین است که به نظریه معنا اهتمام نشان داده است و این نظریه را در فرایند نشانه شناختی خود مطرح کرده است. در میان فیلسوفان مسلمان، علامه طباطباییe نیز در این باب مطالبی ارائه کرده است. در این مقاله تلاش می شود با طرح نظریه معنا از منظر ایشان، امکان مقایسه نظریه معنای پرس با نظریه معنای علامه طباطباییe، فراهم گردد. نظریه معنا نزد علامه در معرفت حضوری و حصولی و در امتداد مباحث اعتباریات ایشان طرح می گردد. در نظر ایشان، نظام اعتباری انسانی و معنا قائم به یک نظام طبیعی و حقیقی است؛ که به حسب باطن و در حقیقت با نظام طبیعی و حقیقی به سر می برد؛ زیرا در نظر وی هر اعتباری ناگزیر یک تکیه گاه حقیقی دارد و نظام اعتباری انسانی تنها در ظرف اجتماع و تمدن موجود می شود.
رابطه اعتباریات و تکوین از نظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
5 - 26
حوزه های تخصصی:
علامهطباطبایی مفاهیم اعتباری را در بحثهای خود بسیار رواج داد. در تفسیر سخنان ایشان دیدگاههای مختلفی وجود دارد. آیتاللهجوادی آملی، یکی از شاگردان برجسته ایشان، به شرح و تکمیل دیدگاه علامه پرداخته است. در سخن ایشان، اعتباری گاهی صفت وجود و گاهی صفت مفهوم است. بهنظر ایشان وجود و مفهوم اعتباری، ریشه و غایتی تکوینی و نفسالامری دارند و بهتبع، خود آنها هم تکوین و نفسالامر دارند؛ برایناساس، مفاهیم و گزارههای اعتباری محض یا اجتماعی هم گاهی نفسالامر و حقیقت دارند؛ به شرطی که ریشه و غایت اعتبار در آنها، حقیقی و نفسالامری باشد و یقین به این ریشه و غایت حاصل شده باشد؛ دراینصورت، گزاره اعتباری، ضرورت صدق و یقین دارد و بر این گزارهها میتوان برهان اقامه کرد. اگر ریشه و غایت اعتبار، حقیقی و یقینی نباشند، اعتبار نفسالامر ندارد.
تحلیل ماهیت و هدف زندگی دنیوی از دیدگاه علامهطباطبایی با محوریت رسالههای انسان در دنیا و ولایت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
85 - 106
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، معنای زندگی و مسئلهاش تعریف ماهیت و هدف زندگی دنیوی از دید علامهطباطبایی است. دادن پاسخی نو براساس نظریه اعتباریات و نظریه ولایت در قرآن و عرفان اسلامی، ضرورت پرداختن به این مسئله را آشکار میکند. روش کارْ بیان مسئله، سپس تبیین جواب دیگران و علامه و در انتها، مقایسه جوابهاست. ازنظر ایشان دنیا معلول عوالم قبل از خود است و هنگام معاد به همان علت خود برمیگردد. زندگی دنیوی ترکیبی از وجود حقیقی، باطنی و تکوینی یا سختافزار با وجود اعتباری، ظاهری و تشریعی یا نرمافزار است؛ درنتیجه، هدف از هبوط انسان و زندگی دنیوی، ظهور آن باطن در این ظاهر است تا با تجربه کردن پایینترین مرتبه هستی و جمع آن با مراتب قبلی و بالاتر، به مقام ولایت (جامعیت اول و آخر یا باطن و ظاهر) برسد و خلیفه خدا در زمین شود. در پاسخ به مهمترین اشکال مخالفانِ نظریههای فراطبیعتگرا، یعنی بیمعنا شدن ذات زندگی دنیوی و ابزاری شدن آن در مقابل امری بالاتر و برتر، از آموزه مهم اما مغفول یکپارچگی دنیا و آخرت و یکپارچگی مراتب قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا در انسان استفاده کرده ایم. نوآوری این تحقیق، استفاده از نظریه اعتبارات و نظریه ولایت برای جواب دادن به سوال از معنای زندگی و نقد جوابهای دیگران است.
تحقیقی پیرامون قوه اعطای حَدّ در ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری طی چند دهه گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهش های دیگر در این باره خالی است. نوشتار حاضر به دنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوه واهمه در شکل گیری اعتباریات تأکید داشته و همچنین در رساله ها و کتاب های خویش به نقش قوه خیال در عمل اعتبارسازی تصریح کرده است. این پژوهش بر اساس کتب و آراء اندیشمندان مختلف، به ویژه علامه طباطبایی، به دنبال تبیین جایگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه این دو نیرو و همچنین تعیین نقش آنها یا یکی از آن دو در اعطای حکم یک شیء به شی ء دیگر است. یافته های تحقیق را بدین صورت می توان بیان نمود: ۱. تکلیف جایگاه و کارکرد دو نیروی واهمه و خیال به صورت روشن در آثار علامه مشخص نشده است. ۲. اگر به سیر اعتبارسازی ذهن انسان توجه شود، علاوه بر نقش قوای دیگر، نقش پیشین عقل در این زمینه غیرقابل انکار است. ۳. اگرچه اموری مانند استعاره و مجاز، اهم منابع الهام بخش علامه طباطبایی در طرح نظریه اعتباریات است، ولی این موضوعات در عین مشابهت با اعتباریات، با آنها تفاوت جوهری دارند. ۴. از مجموع این مطالب می توان تعریفی از اندیشه های اعتباری ارائه کرد که به نظر نگارندگان کامل تر از تعاریف موجود در آثار علامه و سایر محققان است.
دیدگاه شهید مطهری درباره اخلاق مبتنی بر نظریه اعتباریات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
179 - 204
حوزه های تخصصی:
تبیین اعتباریات و لوازم آنها، از مباحثی است که با اشارات مرحوم کمپانی و تفصیلات علامه طباطبایی جانی تازه یافت. با توجه به تأثیرات مهم این بحث بر علومی چون فقه، اصول فقه، کلام و اخلاق، لازم است بدان بیش از پیش پرداخته شود. مقاله سعی دارد لوازم ادراکات اعتباری را در مبانی علم اخلاق با تأکید بر دیدگاه های شهید مطهری تبیین و بررسی کند. شهید مطهری بیش از هر چیز، دو موضوع از موضوعات ادراکات اعتباری مرتبط با علم اخلاق را تبیین کرده است: یکی استدلال به اخلاقیات و اعتباریات در علوم حقیقی، و دیگری بحث نسبیت اخلاق. شهید مطهری استدلال به اعتباریات را در علوم حقیقی نمی پذیرد. ایشان در رد نسبیت اخلاقی، با تبیین من علوی و من سفلی، راهکاری جدید معرفی می کند؛ اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مسیر دیگری می پیماید که هم نسبیت را از اخلاق دور می سازد و هم به اشکالاتی که به شهید مطهری وارد است، دچار نمی شود
نظام سازی قرآن بنیان؛ چیستی، چرایی و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
111 - 137
حوزه های تخصصی:
نظام سازی مشترک معنوی برای چهار مصداق نظام شناسی در ساحت تکوین، نظام یابی در ساحت تشریع، نظام سازی در ساحت اعتباریات و نظام گزاری در ساحت عینی است. هرچند به معنای خاص ناظر به اعتبارات اجتماعی و سیاست گذاری عمومی است، ولی به معنای عام دربردارنده هر چهار ساحت بوده و قرآن مجید نیز به عنوان منبع معرفت شناسی دینی در ساحات چهارگانه ورود دارد؛ لکن در هر ساحت، به حسب آن ساحت. بر پایه تعریف مختار از نظام سازی، اگر این فرایند از یک سو ابتنا بر مبادی مستخرج از معارف قرآنی نداشته باشد و از سوی دیگر مماس با واقعیت های اجتماعی نباشد، به جای حل مسایل واقعی، حلال مسایل کاذب، غیراولویت دار و تحمیلی از مبادی دیگر معرفتی است. این انحراف از منابع متقن دینی، از یک طرف عامل توفیق نیافتن نظام اسلامی در تحقق اهداف مادی و معنوی خود و درنتیجه تشکیک نخبگان نظام و عامه مردم در هویت انقلابی نظام اسلامی است و از سوی دیگر منجر به استقرار خرده نظامات اجتماعی غیردینی و زمینه ساز و جاده صاف کن استبداد، هرچند صغیر و استکبار، هرچند بخشی و تشکیل حکمرانی سکولار، هرچند به طور نرم و خزنده، لکن تیوریزه شده می شود. آنچه در فرایند نظام سازی رخ می دهد، کشف مسایل نظامات و حل آنهاست که تحقق این مهم با اتکا به سه گانه منابع، مبادی و مسایل میسور است؛ توضیح آنکه این پارادایم (مبادی معرفتی) است که مسایل و راه حل آنها را تعریف می کند و مبادی معرفتی نیز از منابع کشف می شود، اما باید توجه داشت حرکت میان این سه ضلع، حرکتی دورانی است، نه خطی.
مقایسه اعتباریات اخلاقی محمدحسین طباطبایی و احساس گرایی اخلاقی آیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
121 - 135
حوزه های تخصصی:
بر مبنای برخی از نظریاتی که درباره ماهیت مفاهیم اخلاقی وجود دارد این مفاهیم را می توان در تقسیم بندی چهارگانه: عینی (خارجی )، فلسفی، احساسی (عاطفی) و اعتباری ( قراردادی) گنجاند. محمدحسین طباطبایی برای حل پار ه ای از معضلات فلسفی، نظریه نوین ادراکات اعتباری را مطرح می کند. وی در تقسیم بندی اعتباریات، اخلاق را هم جزئی از مفاهیم اعتباری می داند. برخی از ویژگیهایی که برای اعتباریات اخلاقی برمی شمرد مانند نسبی بودن، نشأت یافتن از عواطف و نیازها، عدم صدق و کذب پذیری و ... این نظریه را در تشابه با نظریه احساس گرایی اخلاقی آیر فیلسوف پوزیتیویسم قرن معاصر قرار می دهد. اما با تعمق در این دو نظریه خواهیم دید، تفاوتهایی اساسی و بنیادی بین آنها وجود دارد که نباید آنها را از نظر دور داشت؛ ازجمله این که آیر با بیان این دیدگاه در صدد رد مابعدالطبیعه و متافیزیک است، اما طباطبایی با بیان نظریه اعتباریات ( به طورکلی) در پی تثبیت جایگاه اصول عقلانی و فلسفی است.
تبیین نیازمندی عقل عملی به عقل نظری در اعتبار و استقلال در ادراک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
155 - 180
حوزه های تخصصی:
مسئله منشأ اعتبار گزاره های اخلاقی و حقوقی، که از سنخ مدرکات عقل عملی اند، یکی از مباحث مهم در فلسفه اخلاق و حقوق است. تنها راه اعتباربخشی به این گزاره ها ارجاع آنها به بدیهیات عقل نظری است. اما آیا این امر امکان پذیر است؟ هیوم و کانت و برخی دیگر از اندیشمندان این ارجاع را غیرموجه دانسته اند. گروهی دیگر اصلِ نیازمندی مدرکات عقل عملی به ارجاع به عقل نظری را انکار کرده و مدرکات عقل عملی را به دو دسته بدیهی و غیربدیهی تقسیم نموده اند و اعتبار بدیهیات را به دلیل بداهت و اعتبار غیربدیهیات را به دلیل ارجاع آنها به بدیهیاتِ همین عقل دانسته اند. این مقاله، پس از پذیرش ضرورت ارجاع احکام عقل عملی به عقل نظری، یعنی ضرورتِ یافتن ریشه ای از «هست ها» برای اعتبار «بایدها» و پس از ارائه راه های ارجاعِ هست ها به بایدها، بر این نکته تأکید می کند که اگرچه عقل عملی در اعتبار خود به عقل نظری محتاج است، در ادراک احکامش مستقل عمل می کند، به این معنا که ما واقعاً دو گونه ادراک داریم که از دو سنخ اند، اما در اعتبار معرفتی، یکی به دیگری محتاج است، چنان که حواس ظاهری پنج حس مستقل در ادراک اند، اما همگی در اعتبارشان به عقل محتاج اند.
اعتباریات و علوم انسانی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
5 - 28
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مبنایی فلسفه علوم انسانی، تعیین ماهیت مفاهیم و گزاره هایی است که در نظریه های این علوم به کار می روند. ماهیت این مفاهیم و گزاره ها بستگی تامّ به ماهیت موضوع این علوم دارد. علامه طباطبایی، به عنوان یکی از بارزترین متفکران اسلامی، عملاً به نظریه پردازی در برخی مسائل علوم انسانی دست یازیده اند. مطالعه رویکرد ایشان در این نظریه پردازی ها، خصوصاً در تفسیر شریف المیزان و همچنین دقت در قراینی که در نظریه اعتباریات ایشان وجود دارد، ما را به این امر رهنمون می کند که از منظر ایشان، موضوعات علوم انسانی به دو دسته عمده حقیقی و اعتباری قابل تقسیم اند؛ البته سهم عمده از آن موضوعات اعتباری اجتماعی است که کنشگران اجتماعی به نحو ذهنی خلق می کنند و بنابراین مفاهیم و گزاره های به کاررفته در نظریه های علوم انسانی، اغلب اعتباری می باشند که این امر تأثیر بارزی بر هدف و روش این علوم بر جای می گذارد؛ یعنی هدف از پژوهش را به فهم، تفسیر و انتقاد از وضع موجود و در ادامه به ترسیم نظامی آرمانی بسط می دهد و نیز روش تفهمی و تفسیری را قبل از تشکیل قیاس- البته به نحو جدلی- و نظریه پردازی در مورد این گونه موضوعات ضروری می گرداند. طرح این گونه مباحث درنهایت می تواند تا حدودی راه محققان را در مسیر پرسنگلاخ تولید علوم انسانی اسلامی هموار و شفاف گرداند تا اینکه در ازای موضوعات مختلف علوم انسانی، هدف و روش مناسب و صحیح را برگزینند.
تقریری واقع گرایانه از اعتباریات علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گزاره های اخلاقی را ذیل ادراکات اعتباری دسته بندی نموده و ارزش منطقی و واقع نمایی را از آنها سلب می کنند، همچنین آنها را تابع احتیاجات حیاتی و عوامل مخصوص محیطی بشر قلمداد کرده، برای آنها به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی تغییر قایل می شوند و آنها را غیرضروری و موقت می خوانند، ابهاماتی درباره واقع گرایی ایشان در حوزه اخلاق و به تبع آن احکام دینی پدیدار می شود و برخی در عین پذیرش بعیدبودن و ناواقع گرابودن علامه در این حوزه، به ایشان نسبیت گرایی اخلاق را نسبت داده اند. در صورتی که اعتباری بودن گزاره های اخلاقی به معنای قراردادی و انشایی بودن گزاره های اخلاقی باشد، نمی توان هیچ گزاره اخلاقی را مرتبط با واقعیت خارجی دانست، بلکه اعتبار گزاره های مذکور وابسته به خواست و قرارداد جامعه است و ازهمین رو واقع نمایی و به تبع اطلاق گزاره های اخلاقی مورد خدشه واقع می شود و مستلزم نسبی گرایی در نظام اخلاقی خواهد شد. نوشته حاضر در نظر دارد با نگاهی تحلیلی و با توجه به مبانی فکری و مجموع آرای علامه در کتب مختلفشان به بررسی مبنای فکری ایشان در ارتباط با اخباری یا انشایی تلقی کردن گزاره های اخلاقی بپردازد. در این نوشته چگونگی مواجهه شاگردان طراز اول علامه با نظریه اعتباریات علامه نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نظر ایشان در باب اعتباریات روشن خواهد گشت. بی شک این مسئله تاُثیر بسیار عمیقی بر چگونگی استفاده ازدین و آموزه های دینی در بعد اخلاق و احکام خواهد داشت.
پژوهشی در باب ادراک زیبایی، بر مبنای رأی علامه طباطبایی در فرق میان اعتباریات و حقایق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک زیبایی یکی از ادراکات آدمی است. شناخت این نوع ادراک و تبیین ویژگی های آن از مسائل زیبایی شناسی می باشد. در دو کتاب از آثار علامه طباطبایی، از این نوع ادراک به عنوان ادراکی اعتباری اشاره شده است. در این دو اثر که یکی فلسفی و دیگری عرفانی است توضیحی در این خصوص داده نشده است. کوشش نگارنده بر آن است تا بر اساس اعتباری دانستن این نوع ادراک، به نتایجی در خصوص مباحث مربوط به ادراک زیبایی برسد. در این نوشتار بر اساس تعریف ارائه شده از فعل اعتبار؛ نشان داده شده است که نسبت دادن زیبایی به اشیاء، توسط قوه خیال، نسبتی اعتباری بوده و فقط نسبت دادن آن به حقیقت اصیل، حقیقی است. پس از بیان ویژگی های فلسفی این نوع حکم، عوامل درونی مربوط به ادراک کننده و عوامل بیرونی مربوط به ادراک شونده نیز، به عنوان عواملی حقیقی به بیان آمده است. سرانجام نشان داده شده که چگونه این نوع ادراک مانند سایر اعتباریات، وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی اش خواهد بود.
نسبت مفاهیم اعتباری حقیقی و واقع خارجی وذهنی دروحدت وکثرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این جستار، بررسی نسبت مفاهیم اعتباری حقیقی(مفاهیم فلسفی ومنطقی) وواقع خارجی وذهنی آنها دروحدت وکثرت است. مسأله این است که آیا وحدت یا کثرت واقع خارجی وذهنی (منشاءانتزاع) مفاهیم فلسفی ومنطقی، مستلزم وحدت یا کثرت مفهوم است؟آیا وحدت یاکثرت مفهوم فلسفی ومنطقی ازوحدت وکثرت منشاءانتزاع آنها حکایت دارد؟ درپاسخ به پرسش های مزبور، فرضیه ها وگزاره هایی صورت بندی می شوند. روش انجام این تحقیق، تحلیلی ازطریق تحلیل مفهومی وگزاره ای است ومهمترین نتایج ویافته هایی که این پژوهش به آنها دست یافته است، عبارتنداز:1-درمحمول منطقی که خصوصیت معنایی مناسب بامنشاءانتزاع خود ندارد، تعدد سنخ مفهوم منطقی، ازکثرت سنخ معنایی منشاءانتزاع کشف نمی کند؛ همان طورکه کثرت سنخ منشاءانتزاع، مستلزم کثرت سنخ مفهوم منطقی نیست. 2-درمحمول منطقی که خصوصیت معنایی مناسب با منشاءانتزاع دارد، میان مفهوم ومنشأانتزاع آن دروحدت وکثرت، تلازم(استلزام ازدوطرف مفهوم ومنشأانتزاع آن)است.3-درمفاهیم فلسفی با لحاظ خصوصیت مسانخ ومناسب مفهوم در منشاءانتزاع محمول فلسفی، وحدت مفهوم ازوحدت خصوصیت در منشاءانتزاع حکایت می کند وکثرت سنخی منشاءانتزاع، مستلزم کثرت مفهوم است.4- درمفاهیم اعتباری حقیقی برحسب دیدگاه مشهور،-که خصوصیت مناسب مفهوم درمنشأانتزاع آن لحاظ نمی شود-، میان مفهوم ومنشاءانتزاع ، دروحدت وکثرت تلازم نیست.