مطالب مرتبط با کلیدواژه

حواس باطنی


۱.

تحلیل حس چشایی در آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی حسامیزی حواس ظاهری حس چشایی حواس باطنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۱۸۱۹ تعداد دانلود : ۱۴۷۹
حس چشایی یکی از پرکاربردترین حواسی است که در آثار مولوی برای نمایاندن تمامی ساحت های مادی و روحانی استفاده شده و واژه های دیگری از خانواده آن در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوعِ زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آنها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه توکل، سبب توجه مولوی به حسّ چشایی شده است. در این پژوهش، افزون بر تحلیل حسّ چشایی، مواردِ درآمیزی این حس با حواسّ دیگر (بصر و سمع) بررسی می شود. خاستگاه حسّامیزی به یکی از اصول اساسی تفکر اشاعره- تصرف خداوند و نفی علیّت- بازمی گردد و در زبان مولوی صبغه ممتازی دارد. این ایماژ شاعرانه در مثنوی و دیوان شمس بازتاب تلقی ویژه و هنری مولوی از حواس ظاهر و باطن است که البته با جهان بینی غیب مدار او ارتباط دارد. مولوی برای هر چیزی که در عالم هست، متناظری غیبی پیش روی می گذارد؛ از این رو، در برابر حواسِّ ظاهری، شکلِ راستینی از حواس باطنی و غیبی وجود دارد. حواس ظاهر و باطن چونان محورهای نظام فکری مولوی در آثار وی با شیوه های گونه گون و چشم اندازهای متمایز مطرح می شوند. از نظرگاهِ مولوی، ادراکات نفسانی (شنیدن، دیدن، چشیدن و جز آن) در مرحله ای از معرفت نفس، امتزاج حاصل و یکسان عمل می کنند و به نوعی «وحدت قوا» می رسند.
۲.

تحقیقی پیرامون قوه اعطای حَدّ در ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتباریات علامه طباطبایی وهم خیال حواس باطنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۹ تعداد دانلود : ۳۹۰
نظریه ادراکات اعتباری طی چند دهه گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهش های دیگر در این باره خالی است. نوشتار حاضر به دنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوه واهمه در شکل گیری اعتباریات تأکید داشته و همچنین در رساله ها و کتاب های خویش به نقش قوه خیال در عمل اعتبارسازی تصریح کرده است. این پژوهش بر اساس کتب و آراء اندیشمندان مختلف، به ویژه علامه طباطبایی، به دنبال تبیین جایگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه این دو نیرو و همچنین تعیین نقش آنها یا یکی از آن دو در اعطای حکم یک شیء به شی ء دیگر است. یافته های تحقیق را بدین صورت می توان بیان نمود: ۱. تکلیف جایگاه و کارکرد دو نیروی واهمه و خیال به صورت روشن در آثار علامه مشخص نشده است. ۲. اگر به سیر اعتبارسازی ذهن انسان توجه شود، علاوه بر نقش قوای دیگر، نقش پیشین عقل در این زمینه غیرقابل انکار است. ۳. اگرچه اموری مانند استعاره و مجاز، اهم منابع الهام بخش علامه طباطبایی در طرح نظریه اعتباریات است، ولی این موضوعات در عین مشابهت با اعتباریات، با آنها تفاوت جوهری دارند. ۴. از مجموع این مطالب می توان تعریفی از اندیشه های اعتباری ارائه کرد که به نظر نگارندگان کامل تر از تعاریف موجود در آثار علامه و سایر محققان است.