مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر کشوری ایجاب می¬کند که با سازمان¬های بین المللی تعامل داشته باشد. حیطه عملکرد و فعالیت سازمان¬های بین المللی به حدی گسترش یافته که حتی اگر کشوری بخواهد هیچ تعاملی با آنها نداشته باشد، نمی¬تواند از محدودیت¬های اعمالی آنها بر خودش رهایی یابد.
در این نوشتار، روند تحول در روابط جمهوری اسلامی با سازمان¬های بین المللی به چهار دوره تقسیم شده است: دوره اول از بهمن 57 آغاز و تا آبان 58 ادامه داشته که دوره ادامه روابط رسمی محدود ایران با سازمان¬های بین المللی بوده است. دوره دوم، دوره مقابله و مواجهه با سازمان¬های بین المللی بوده که بیشترین نماد این جهت¬گیری در موضوعاتی نظیر اشغال سفارت آمریکا و جنگ تحمیلی بوده که دوره زمانی آبان 58 تا 67 را دربر می¬گیرد. دوره سوم که از سال 68 تا 76 را دربر می¬گیرد، دوره هم¬گرایی و هم¬زیستی با سازمان¬های بین المللی بوده است. ایران در این دوره تلاش کرده تا ضمن ورود به سازمان¬های بین المللی، واقعیت¬های بین المللی مترتب بر آنها را بپذیرد. دوره چهارم که با دوم خرداد 76 آغاز می¬شود، دوره نقش آفرینی محدود کشور در سازمان¬های بین المللی است.
تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در پرتو نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۸ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
جایگاه اتحادیه اروپایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره سازندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پایان جنگ تحمیلی عراق بر ایران و ضرورت بازسازی مناطق آسیب دیده از جنگ و به تبع آن بازسازی ساختار های داخلی نظام اقتصادی و سیاسی و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به هر حال تحول نظام بین المللی و شرایط بالنسبه مثبت داخلی زمینه برای تغییر در رویکرد خارجی ایران فراهم آمد و ملاحظات نوینی پیش روی سیاست خارجی ایران قرار داد . این ملاحظات بر روابط ایران و اروپا نیز تاثیر گذاشت. با توجه به تقارن منافع اعضای اتحادیه اروپایی نوعی اشتراک نظر برای همکاری بیشتر و گسترش روابط با ایران از سوی این نهاد به وجود آمد. و سبب گسترش تعامل به ویژه در حوزه اقتصادی بین ایران و اروپا شد. در این مقاله روند تحولات منطقه ای و بین المللی، ضرورت بازسازی خرابی های ناشی از جنگ، علل و عوامل گسترش تعامل با اروپا و جایگاه اتحادیه اروپایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار گرفته است.
جهانی شدن اقتصاد و پیامدهای آن بر سیاست گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دو دهه اخیر، نظام بین الملل شاهد آغاز دوران جدیدی با عنوان جهانی شدن می باشد که علاوه بر اینکه حاکمیت دولت ها را تحت تأثیر خود قرار داده است، موجب ظهور بازیگران جدید در عرصه ی جهانی نیز شده است که بر اقتصاد جهانی حاکم شده اند. واکنش دولت ها به روند جهانی شدن متفاوت بوده است. بعضی از دولت ها در برابر این فرایند مقاومت کرده اند و برخی دیگر تلاش می کنند با بسترسازی و ایجاد ظرفیت های مناسب سیاسی و اقتصادی، قابلیت انطباق پذیری بیشتری با جهانی شدن پیداکنند. در این مقاله تلاش شده است تأثیر جهانی شدن اقتصاد بر سیاست گذاری خارجی ج.ا.ا مورد بررسی قرار گیرد. ضرورتهای ناشی از جهانی شدن اقتصاد به دو شکل مورد توجه قرارگرفته است. اول رویکرد اقتصادی به سیاست خارجی می باشد که نقش ابزارهای اقتصادی در سیاست خارجی ایران را نمایان و برجسته می کند. دوم، اتخاذ روش دیالکتیکی در برخورد و مواجهه با جهانی شدن می باشد که می تواند به تغییر رفتار تصمیم گیران سیاست خارجی و در نهایت به کارامدی و تحول درسیاست خارجی ج.ا.ا منجرشود. به هرحال، ورود به عرصه جهانی شدن یک تصمیم سیاسی ضروری است و یکی از راه های رفع موانع احتمالی در فرایند جهانی شدن اصلاح ساختار اقتصادی نظام ج.ا.ا می باشد.
جهانی شدن اقتصاد و پیامدهای آن بر سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دو دهه اخیر، نظام بین الملل شاهد آغاز دوران جدیدی با عنوان جهانی شدن می باشد که علاوه بر اینکه حاکمیت دولت ها را تحت تأثیر خود قرار داده است، موجب ظهور بازیگران جدید در عرصه ی جهانی نیز شده است که بر اقتصاد جهانی حاکم شده اند. واکنش دولت ها به روند جهانی شدن متفاوت بوده است. بعضی از دولت ها در برابر این فرایند مقاومت کرده اند و برخی دیگر تلاش می کنند با بسترسازی و ایجاد ظرفیت های مناسب سیاسی و اقتصادی، قابلیت انطباق پذیری بیشتری با جهانی شدن پیداکنند. در این مقاله تلاش شده است تأثیر جهانی شدن اقتصاد بر سیاست گذاری خارجی ج.ا.ا مورد بررسی قرار گیرد. ضرورت های ناشی از جهانی شدن اقتصاد به دو شکل مورد توجه قرارگرفته است. اول رویکرد اقتصادی به سیاست خارجی می باشد که نقش ابزارهای اقتصادی در سیاست خارجی ایران را نمایان و برجسته می کند. دوم، اتخاذ روش دیالکتیکی در برخورد و مواجهه با جهانی شدن می باشد که می تواند به تغییر رفتار تصمیم گیران سیاست خارجی و در نهایت به کارامدی و تحول درسیاست خارجی ج.ا.ا منجرشود. به هرحال، ورود به عرصه جهانی شدن یک تصمیم سیاسی ضروری است و یکی از راههای رفع موانع احتمالی در فرایند جهانی شدن اصلاح ساختار اقتصادی نظام ج.ا.ا می باشد.
تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس مؤلفه های هویت ملی
حوزههای تخصصی:
رابطه هویت ملی و سیاست خارجی، سالها به دلیل سیطره انگاره واقع گرایی (رئالیسم) در روابط بین الملل مورد توجه قرار نگرفت. مورگنتا در کتاب Politics among Nation و کنت والتس در کتابهای The Man، State، War و Theory of International Politics در قسمت نظریه پردازی به صراحت ارتباط فرهنگ و هویت ملی یک کشور با سیاست خارجی را نفی کرده اند. دلیل دیگر کم توجهی به این مقوله، سیطره رفتارگرایی و توجه به پدیده های ملموس و قابل اندازه گیری بود. در نتیجه تعریف فرهنگ و تعین رابطه آن با پدیده های دیگر عمل دشواری بود. اما با ظهور رویکرد تکوین گرایی در عرصه روابط بین الملل و اهمیت دادن به انگاره ها، ایده ها و عناصر غیرمادی، مؤلفه هویت جایگاه خود را در روابط بین الملل پیدا کرد. بنابراین در بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر انگاره ها و ایده ها تمرکز شده؛ از طرف دیگر هویت ملی ایران یک موضوع شناختی مبتنی بر فهم مشترک از ایران و کشورهای دیگر است. هویت ملی جمهوری اسلامی ایران، تصور این کشور از خویش براساس برداشت و تصویر سایر کشورها از آن است.در این پژوهش سعی بر این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (1387ـ1357) براساس عناصر هویت ملی توضیح داده شود
برنامه ریزی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بررسی رابطه قدرت منطقه ای، اقتصاد و سیاست خارجی بر اساس سند چشم انداز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی پدیده ای ترکیبی و متاثر از عوامل ساختاری، پویایی های سیاسی داخلی، منطقه ای و بین المللی و نقش مؤثر عوامل انسانی در تصمیم گیری، تعیین جهت، نقش و اولویت ها در مسیر حرکت دولت- ملت در مارپیچ مناسبات خارجی است. عمده ترین بازتاب اراده نخبگان در جهت گیری سیاست خارجی و برنامه ریزی بین المللی در تدوین اسناد فرادستی ملی نظیر سند استراتژی ملی و یا اسناد بلندمدت راهبردی و یا سندهای چشم انداز متجلی می گردد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، در پی سه دهه تلاش برای استقلال و اقتدار ملی، طی یک روند نسبتاً طولانی از طریق بحث و تصمیم گیری اجماعی، در سال 1382، سند چشم انداز 1404 را به عنوان یک سند کلیدی و فرادستی تدوین کرد که در آن، چهارچوب برنامه ریزی سیاست های داخلی و خارجی برای تبدیل کشور به قدرت برتر در منطقه آسیای جنوب غربی مشخص گردیده است. این مقاله ضمن تبیین رابطه بین برنامه ریزی سیاست خارجی و توسعه اقتصادی کشور هم از نظر داخلی و هم از جنبه بین المللی در سند چشم انداز، بر جدایی ناپذیری این دو مقوله تاکید می کند. همچنین با تاکید بر عوامل ساختاری و انسانی به صورت توامان هم توصیف این مفاهیم و هم تبیین روابط آنها مورد توجه قرار گرفته است. چهارچوب تئوریک این پژوهش مبتنی بر نظریه سازه انگاری است و با استفاده از روش فراتحلیل؛ بر این باور است که رسیدن به قدرت منطقه ای برتر در گرو سیاست خارجی توسعه گرا بوده و از منظر هنجاری نیز توجه همزمان به منابع داخلی توسعه و کنش و واکنش مثبت با محیط بین الملل ضروری است.
قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده نفی سبیل به عنوان یک اصل فقهی نقش پایدار و تأثیرگذاری بر رفتار، تصمیمات و سیاست های کلان نظام اسلامی دارد. این اصل در روابط خارجی دولت اسلامی با بیگانگان جایگاه بسیار مهمی دارد. نفی ظلم و ستم بر مردم مسلمان و حفظ استقلال و نفی وابستگی نسبت به بیگانگان شالوده و اساس این قاعده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. قانون اساسی ایران نیز هرگونه ستمگری، ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری را نفی و نهی می کند و این اصل به عنوان پایه های تأمین استقلال جامعه و همچنین جلوگیری از سلطه اقتصادی، سازه های سیاست خارجی وکلان جمهوری اسلامی ایران را شکل می دهد.
طرح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش جمهوری های تازه استقلال یافته، عمدتاَ بی ثبات و کانون بحران در منطقه آسیای مرکزی فرصت ها و چالش هایی برای جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری هم مرز با این منطقه و هم چنین کشوری که خود را شاید نقطه کانونی منطقه می دانست و قائل به ایران فرهنگی بزرگ بود (هم جورای جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی و تاریخی) به وجود آورد. رویکرد دولت-های جمهوری اسلامی ایران در هر دوره ای نسبت به این منطقه تا حدودی متفاوت بوده است که شناخت آن ها برای تجزیه و تحلیل و طرح یک سیاست خارجی مناسب و واقع گرایانه و عملیاتی در قبال این منطقه ضروری می نماید. در این مقاله، نخست به پیشینه و تاریخ روابط ایران و کشورهای این منطقه و سپس به بررسی و ارائه یک تقسیم بندی از روابط و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال این منطقه خواهیم پرداخت تا دریچه ای برای شناخت فرصت ها و چالش های حضور در این منطقه باز گردد و بر آن اساس طرحی برای سیاست خارجی مناسب، عملگرایانه و عقلانیت محور مبتنی بر نظریه کارکردگرایی ارائه می شود. سؤال اصلی مقاله این است که مناسب ترین راهکار برای تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با منطقه آسیای مرکزی کدام است؛ فرضیه اصلی این است که چنان چه جمهوری اسلامی ایران در وهله ی اول بتواند مناسبات فرهنگی و اقتصادی خود را با این منطقه گسترش دهد می تواند به لحاظ سیاسی و امنیتی نیز از این منطقه بهره ببرد.
ساختار معنایی نواصولگرایان و سیاست خارجی ج.ا.ا (1384-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که تا روی کار آمدن دولت نهم روندی رو به اعتدال را می پیمود در خلال سال های 84-92 که با به قدرت رسیدن جریانی سیاسی موسوم به نواصولگرایان در ساختار سیاسی مقارن بود بازگشتی به رادیکالیسم انقلابی را تجربه نمود. این پژوهش با فرض تناسب پدیده سیاست خارجی با فهم درونی و با تکیه بر مفهوم ساختارهای معنایی در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ساختار معنایی نواصولگرایان چه تاثیری بر سیاست خارجی ج.ا.ا در دولت های نهم و دهم داشته است. در این راستا ابتدا با تحلیل پاره گفتارهای محمود احمدی نژاد، رییس دولت های نهم و دهم، عناصر بنیادین ساختار معنایی نواصولگرایان در عرصه سیاست بین الملل استخراج شده و در ادامه جهت گیری های کلان سیاست خارجی ج.ا.ا در این دوره با ساختار معنایی نواصولگرایان نسبت سنجی می شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که عناصر بنیادین ساختار معنایی نواصولگرایان (ثنویت، نسبت دشمنی و دوستی، مسئولیت الهی، تقدیرگرایی مادی، موعودگرایی، بزرگنمایی و اغراق، زمان پریشی و ساده انگاری) در جهتگیری های کلان سیاست خارجی دولت های نهم و دهم انعکاس یافته است. به عبارت دیگر بازگشت به اصول اولیه انقلابی، آمریکامحوری و اسرائیل ستیزی، نگاه به شرق، نگاه به جنوب، و مقاومت و سازش ناپذیری در پرونده هسته ای ریشه در ساختار معنایی نواصولگرایان دارد؛ ساختاری معنایی که از مسیر ترکیب اسلام سیاسی و ایدئولوژی چپ انقلابی در انقلاب اسلامی، تجربه زیسته جنگ هشت ساله و تهدید هویتی در دوره اصلاحات برساخته شده و به هستی بین المللی در فضای بین الاذهانی نواصولگرایان معنا می بخشد.
دشواری های تعریف «منفعت ملی» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل اولیه، «منفعت ملی» مفهومی بدیهی و غیرقابل تشکیک به نظر می رسد و از این رو بسیاری تحلیل گران روابط بین الملل و سیاست خارجی تلاش کرده اند به مفهوم سازی آن همت گمارند. (تاریخچه) با این وجود، ابهام در ماهیت و جایگاه این مفهوم، می تواند برخی دشواری ها را در طراحی و اجرای سیاست خارجی هر نظام سیاسی از جمله جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد. (مسئله) به نظر می رسد، هنوز تحقیق مستقلی برای تأکید بر دشواری های تعریف منفعت ملی به عنوان اصلی ترین چراغ راهنمای سیاست خارجی جمهوری اسلامی صورت نپذیرفته باشد. (پیشینه) از این رو می توان این پرسش را طرح کرد که مهم ترین دشواری ها در تعریف روشن و واضح منفعت ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چه مواردی هستند؟ (سؤال) فقدان ملی فکری کردن، عدم اجماع نخبگان بر سر تعریف مفهوم و مصادیق منفعت ملی، و ابهام در تعریف نسبت آرمان و واقعیت، از جمله مهم ترین مشکلات تعریف منفعت ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. (فرضیه) این مقاله بر آن است به یک بازتأمل درباره مفهوم منفعت ملی به عنوان رایج ترین مفهوم در توجیه کنش های سیاست خارجی کشور بپردازد. (هدف) این نوشتار در چارچوب زبان شناسی سوسوری، دشواری تعیین رابطه منفعت ملی (به عنوان دال) و مصادیق آن (به عنوان مدلول) را مورد تأکید قرار می دهد. (روش) کشف علل مختلف ابهام در مفهوم منفعت ملی و لزوم در پیش گرفتن یک بازاندیشی جدی و آیین پاکسازی برای ایضاح مفهوم و مصداق آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از نتایج و دستاوردهای مقاله است. (یافته)
بازیگران فرو ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷ (پیاپی ۵۷)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
دولت محوری طی قرن های متمادی گفتمان غالب در روابط بین الملل بوده و تنها کنشگر نظام بین الملل دولت ها بوده ا ند. پس از پایان جنگ جهانی دوم بسترهای نظری و برخی واقعیت های عملی منجر به کم رنگ شدن دولت و ظهور کنشگران جدید شد. کنشگرانی که در نظریات ضدرئالیستی روابط بین الملل از جمله لیبرالیسم و شاخه های منبعث و تئوری هایی نظیر پست مدرن به رسمیت شناخته شده و با طرح مفاهیمی نظیر جامعه مدنی جهانی، فراملی گرایی، جهانی شدن و قدرت نرم زمینه ساز بروز تغییراتی در شکل و ماهیت روابط بین الملل شدند. علاوه بر این بسترهای نظری، برخی واقعیت های عملی مثل نفوذپذیری حاکمیت دولت ها و طرح موضوعات جدیدی مانند حقوق بشر، محیط زیست به این تغییرات سرعت بخشیدند. تغییراتی که به پررنگ شدن نقش عناصر فروملی در سیاست خارجی کشورها انجامید. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز متأثر از کنشگرانی است که به انحاء مختلف بر سیاست خارجی کشور تأثیر بگذارند. اما بازیگران فروملی چگونه بر سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیر می گذارند؟؛ نقش آفرینی بازیگران فروملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از طرق مشارکت در دیپلماسی عمومی کشور، ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی، اقدامات انسان دوستانه و حمایت گرانه، هنجارسازی، انعقاد توافقات و مبادلات فنی تجاری صورت پذیرفته است.
واکاوی دلایل دیپلماسی تهاجمی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (1392-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
431 - 452
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد واکاوی دلایل و عوامل دخیل در شکل گیری دیپلماسی تهاجمی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال های 1392-1384 است. بر این اساس، این پژوهش معتقد است که در دوره تحت بررسی، نوع خاص و متمایزی از سیاست خارجی در حیات جمهوری اسلامی متجلی شد که شاخصه اصلی آن رویکرد تهاجمی به غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا بود. فرضیه این پژوهش براساس گزاره اصلی عبارت است از اینکه تعیین الگوی خاصی از سیاست خارجی در این دوره، حاصل ترکیبی از متغیرهای سطح تحلیل خرد و کلان است. بر این اساس، الگوی پیوستگی جیمز روزنا به عنوان چارچوب نظری این پژوهش برگزیده شده است. در این مدل ترکیبی، در سطح تحلیل خرد چهار متغیر فرد، نقش، ساختار حکومتی و درون مایه های اجتماعی و در سطح تحلیل کلان نیز ساختار نظام بین الملل در جهت گیری سیاست خارجی کشورها نقش مهم و برجسته ای دارند. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و روش گردآوری داده ها نیز اسنادی و کتابخانه ای است.
درآمدی بر نقد نگرش فرهنگ محور در سیاست خارجی نقد کتاب زبان، گفتمان، و سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
145-167
نویسنده در این کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را برمبنای گفتمان های ضد قدرت از دهة 1330 ش به بعد با رویکرد فرهنگی و گفتمانی تبارشناسی می کند. هدف در این مقاله ارزیابی دیدگاه و نگرش فرهنگی به سیاست خارجی به طور عام و نگرش نویسنده به طور خاص است. سؤال اساسی این است که آیا نگرش فرهنگ محور توان نظری لازم را برای تبیین سیاست در ایران درکل و سیاست خارجی ایران به طور خاص داراست یا خیر. فرضیة مقاله این است که نگرش فرهنگ محور دچار تقلیل گرایی است و به جای تمرکز بر نقش قدرت و ساختار، فرهنگ را به عنوان معلول به جای علت موردتوجه قرار می دهد. از این نظر، نقد کلی نگرش فرهنگ محور به سیاست خارجی و نقد دیدگاه نویسنده درباب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از محورهای عمدة این مقاله است. به لحاظ نظری و روشی، روش و نظریة تحلیل گفتمان باتوجه به نسبی گرایی آن در تحلیل سیاست خارجی چندان قابلیت و کارآیی ندارد. دیدگاه کلی نویسنده نیز باتوجه به نگاه تقلیل گرایانه به مقولة فرهنگ ایرانیان و نقش آن در شکل دادن سیاست خارجی ایران، نقد شده است. مفروض اساسی در این پژوهش این است که دیدگاه های عینی گرایانه برای تبیین سیاست خارجی ایران کارآیی بیش تری دارند. یافتة اساسی در این پژوهش ضرورت بازبینی در کاربست نظریه ای فرهنگ گرا در تبیین سیاست و سیاست خارجی است که در بسیاری از موارد کارآیی لازم را برای تبیین کامل واقعیت های سیاسی ندارند و نقش نهاد ها و ساختار را انکار می کنند یا نادیده می گیرند.
بحران سوریه و تقابل دو راهبرد متفاوت ایران و ترکیه در مدیریت بحران در منطقه غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در پی بررسی رویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحران سوریه بر مبنای نظریه نوواقع گرایی با تمرکز بر دو شاخه ی آن یعنی واقع گرایی تدافعی و تهاجمی است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که عوامل موثر بر رویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحران سوریه چه بوده است؟ فرضیه برای پاسخ به این پرسش عبارت است از این که سیاست خارجی ایران در بحران سوریه مبتنی بر حفظ بشاراسد، حفظ وضع موجود، مبارزه با گروه های تروریستی، حمایت از راه حل های مسالمت آمیز برای حل بحران است؛ در حالی که سیاست خارجی ترکیه در بحران سوریه مبتنی بر تغییر وضع موجود با کنار گذاشتن بشاراسد و حمایت از گروه های تروریستی و حمایت از مخالفان بشاراسد است. در این مقاله، از منابع کتابخانه ای و اسنادی با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برای تببین موضوع بهره گیری شده است.در این مقاله، از منابع کتابخانه ای و اسنادی با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی برای تببین موضوع بهره گیری شده است.
نقش جمهوری اسلامی ایران در نهادهای منطقه ای و بین المللی
منبع:
سازمان های بین المللی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
11-48
حوزههای تخصصی:
با پیدایش ترتیبات فراملی و چندجانبه به عنوان ابزار مذاکره و همکاری های بین المللی، پرسش هایی در مورد چگونگی حضور و مشارکت در چنین ترتیباتی، نحوه ارتباط با آنها و میزان اثرگذاری نهادهای فراملی بر منافع ملی مطرح می شود. مقاله حاضر با مروری بر چارچوب های نظری مرتبط با این موضوع، به تحلیل نقش جمهوری اسلامی ایران در نهادهای منطقه ای و بین المللی و بررسی ضرورت برقراری ارتباط مطلوب و مؤثر با ترتیبات فراملی می پردازد. در این راستا، تجربه و گستره حضور و فعالیت های دولت جمهوری اسلامی ایران در این ترتیبات به سه دوره زمانی؛ از پیروزی انقلاب اسلامی تا 1367 (پایان جنگ عراق علیه ایران)، از سال 1368 تا ۱۳۸3 و از سال 1384 تا به امروز تقسیم شده است. ویژگی های مشترک این سه دوره و همچنین تفاوت های آنها، یک تصویر کلی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با نهادهای منطقه ای و بین المللی در پرتو تحولات سیاسی در جهان ارائه می دهد.
جایگاه سازمان های بین المللی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
سازمان های بین المللی سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
141-178
حوزههای تخصصی:
جایگاه سازمان های بین المللی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی براساس نظام معنایی هویتی کارگزاران جمهوری اسلامی ایران در دوره های مختلف نسبت به ماهیت و کارکرد سازمان ها و نهادهای بین المللی متفاوت است. از سال 1357 تاکنون به تجربه ثابت شده است که در دوره هایی که ایران با سازمان های بین المللی تعامل مثبت داشته، امنیت و منفعت ملی ایران بهتر تأمین شده و همکاری با سازمان ها در عرصه های مختلف فرصت هایی را برای دیپلماسی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مهیا کرده است. از سوی دیگر دیدگاه تقابلی نسبت به سازمان های بین المللی با ایجاد چالش ها و مشکلاتی در حوزه های مختلف برای کشور، وجهه دولت در جهان را خدشه دار می کند. در این مقاله تلاش می شود جایگاه سازمان های بین الملل در سیاست خارجی ایران از سال 1357 تا 1392 مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیر آیه نفی سبیل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران فریقین از قرون نخستین تاکنون دیدگاه های مختلفی را در رابطه با آیه 141 نساء «... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء:141) داشته اند و احکام فردی و اجتماعی فراوانی را از آن استنباط نموده اند؛ براین اساس و با روش توصیفی تحلیلی این مقاله درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی است: آیه نفی سبیل چه تأثیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ براساس یافته های پژوهش مشخص گردید بهترین دیدگاه، مفهوم عام آیه است؛ زیرا واژه "سبیل" که به اصطلاح از قبیل" نکره در سیاق نفى" است افاده عموم می کند، بنابراین، آیه دارای مفهومی عام است که می تواند شامل «نفی سلطه در تکوین و در حوزه تشریع احکام و نفی غلبه در حوزه احتجاج و برهان» باشد. همچنین براساس یافته های پژوهش مشخص گردید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از اصول قانون اساسی است در بسیاری از موارد با توجه به آیه نفی سبیل بنا شده است و بسیاری از اصول سیاست خارجی برگرفته از همین آیه است. از جمله اصولی که این آیه با آن ارتباط دارد، اصل عزت، اصل استقلال و اصل نفی رابطه سلطه گری و سلطه پذیری است.
راهبرد ایران و ترکیه در مدیریت بحران در منطقه غرب آسیا: مطالعه موردی بحران سوریه
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ابزار دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در تدوین راهبرد ایران و ترکیه در قبال سوریه و تحولات آن از چه جایگاهی برخوردار است؟ فرضیه برای پاسخ به این پرسش عبارت است از این که ایران همواره ابزار دیپلماسی عمومی مبتنی بر قدرت نرم را در راهبرد خود در قبال سوریه حفظ نموده است؛ اما ترکیه از سال 1999 تا سال 2011 دیپلماسی عمومی مبتنی بر قدرت نرم خود را در قبال سوریه حفظ نموداما با شروع تحولات سوریه رفته رفته راهبرد ترکیه به سمت استراتژی قدرت سخت بازگشت زیرا ترکیه براساس دکترین نوعثمانی گرایی به دنبال گسترش عمق استزاتژیک خود در منطقه بود و تحولات سوریه ترکیه را برای دست یابی به این هدف با حاکم نمودن اخوان المسلمین در سوریه و گسترش محور اخوانی ترغیب نمود. لذا ترکیه در تحولات سوریه در برابر دولت اسد قرار گرفت و طبیعی بود که راهبرد سیاست خارجی این کشور از قدرت نرم به قدرت سخت تغییر شکل دهد. اما ایران به دنبال حفظ جایگاه خود در منطقه و سوریه است لذا همواره حمایت خود را از دولت و ملت سوریه ابراز داشته است و دیپلماسی عمومی در راهبرد ایران در قبال سوریه تداوم داشته است. لذا تحولات سوریه بر روابط ایران و ترکیه نیز تأثیر منفی گذاشته است. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسنادی و برای تحلیل موضوع پژوهش، از مفهوم دیپلماسی عمومی بهره گیری شده است.
تاثیر حقوق زنان در سیاست خارجی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۵
75 - 102
حوزههای تخصصی:
زنان نیز مانند مردان از حقوق اساسی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برخوردارند؛ ولی این مسأله که این مبانی، در اسلام و غرب چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند، درخور تأمّل و بررسی است. سؤال اصلی این پژوهش، این است که حقوق زنان چه تاثیری بر سیاست خارجی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه ما بر این است که حقوق زنان بر سیاست خارجی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران تاثیرگذار بوده است و یکی از عوامل تداوم دشمنی و اعمال فشار امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. در نتیجه، با وجود کنوانسیون و قوانین متعدد در نظام غرب و با شعار برابری و نیز منشور حقوق و مسؤولیت های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه عدالت جنسیتی، سهم زنان در حوزه سیاست و تصمیم گیری کشورها با توجه به توانایی آنان همچنان پایین است که می تواند بهانه ای برای ایالات متحده جهت اعمال فشار برعلیه جمهوری اسلامی ایران گردد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و تاریخی است.