مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
سبک هندی
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
323 - 342
حوزه های تخصصی:
محمد قهرمان، شاعر و پژوهشگر معاصر است که ضمن سرودن انواع شعر به زبانِ فارسی و گویش محلّی تربت حیدریه، به تصحیح وانتشار دیوان چند تن از شاعران سبک هندی، همچون صائب تبریزی، همّت گماشت. او از زمره شاعران تاثیرگذار پنج دهه اخیر خراسان است. وی بیشتر اشعارش را در قالب غزل سنتی سروده است. قهرمان از متابعان سبک هندی است و به لحاظ ساختارو محتوا از این سبک مشهور بهره برده، این شاعر معاصر در غزل هایش توجه ویژه ای به مفاهیم و اصطلاحات عرفانی داشته است. در پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی انجام شده، نگاه شاعر در غزل های عرفانی بر اساس متون سنتی عرفانی است. توجه به مقامات و اصطلاحات عرفانی، ذکر تحمیدیه و نیایش های زیبای عارفانه، سرایش هشت ساقی نامه در قالب غزل و استخدام ملزومات میخانه و شراب در خدمت عرفان کتاب شعر حاصل عمر او را خواندنی کرده است. نویسندگان این مقاله پژوهشی، ضمن تحلیل محتوای غزل های عرفانی محمد قهرمان به بررسی روابط محتوایی شعر او با متون عرفانی پرداخته اند.
بررسی و تحلیل جلوه های خردگریزی در اشعار صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از روزگار صفویه عوامل متعدّدی نظیر مجادلات دامنه دار اشاعره و معتزلیان و شکست طرف داران خرد در مقابل اشعریان خردگریز، غل به اقوام بیگانه بر ایران، اشاعه نظام خانقاهی، تأسیس نظامیه ها و سیاست های خردستیز حاکمیّت ها موجب شده بود عقل و دانش های مرتبط با آن در جامعه ایرانی یکسو و واپس نهاده شود. بازتاب این تفکّر در ادبیّات فارسی، در هیئت نفی و مذمّت خرد و ترجیح عشق بر آن، با بسامد زیاد دیده می شود. جلوه بیشتر این موضوع سنّتی و دیرینه در آثار صائب و هم نسلان او قابل تأمّل است. برخی از دلایل مهمّ توجّه صائب و سرایندگان معاصر وی به موضوع تعطیلی خرد و نکوهش آن در شعر بدین ترتیب است: تقلید و تأثیرپذیری از نمونه های به تثبیت رسیده در آثار قدما؛ بعضی از اقتضائات و ظرفیّت های مهمّ سبک هندی نظیر مضمون پردازی، اسلوب معادله(روابط تناظری) و ایجاد تناسب و برقراری روابط شگفت انگیز و حیرت افزا میان واژگان در شعرو تأثیرپذیری از جریانات حاکم بر اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه بویژه غلبه علمای اخباری و اهل حدیث بر حکماء و فلاسفه. این نوشته نشان می دهد که در اشعار صائب، خردگریزی با بسامد بالا و به گونه های متعدّدی جلوه یافته است که از آن میان به برتری عشق بر عقل، ترجیح جنون و شراب و مستی بر تعقّل و هوشیاری، تسلیم عقل در مقابل حسن و جمال یار، مذمّت خرد، پرهیز از علوم رسمی و نفی موشکافی و ردّ فلسفه و براهین منطقی می توان اشاره کرد. هم چنین این پژوهش به تحلیل علل و موجبات تحقیر خرد در دیوان صائب و جلوه های گوناگون آن می پردازد.
بررسی ارسال المثل و تمثیل در دیوان اشعار حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
149 - 177
حوزه های تخصصی:
از مواردی که سبب زیبایی هرچه بیشتر کلام می شود، کاربرد شگردهای مختلف ادبی است. از جمله این شگردها می توان به مبحث تمثیل و ارسال المثل اشاره کرد. تمثیل و ارسال المثل به عنوان یک رکن اساسی در سبک هندی کاربرد دارند و این دو صنعت ادبی به سبب استفاده زیاد به صورت ویژگی سبکی در آمده اند. حزین لاهیجی، شاعر متأخّر سبک هندی در اشعار خویش کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی و بویژه ارسال المثل و تمثیل بر حسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید و از این صنایع بلاغی بیشترین بهره را در اشعار خویش جسته است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی–تحلیلی انجام پذیرفته، دو صنعت ادبی ارسال المثل و تمثیل در دیوان اشعار حزین لاهیجی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. در پایان براساس نمونه های آماری و ارائه جدول و نمودار بسامدی جایگاه این دو صنعت در دیوان شاعر به تفکیک نشان داده می شود. نتیجه این پژوهش نشان از آن دارد که حزین لاهیجی، به دلیل گرایش های صوفیانه، برای تأثیرگذاری بیشتر از صنعت ارسال المثل بیشتر در دیوان اشعار خویش استفاده کرده و از این عنصر بلاغی بیشترین بهره را جسته است.
بازتاب معراج مسیح در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمای مسیح در غزلیات صائب، جلوه ویژه ای دارد؛ به گونه ای که می توان با انسجام ابیات او در این زمینه، تصویر نسبتاً جامعی از زندگی این پیامبر آسمانی ارائه کرد و آزاداندیشی دینی صائب و شعر فارسی را به مخاطب نشان داد. از آنجا که بررسی تمام جوانب این موضوع فراتر از گنجایی یک مقاله است؛ کوشیده ایم تا با محوریت معراج مسیح که بیش از دیگر بخش های زندگی آن حضرت، مورد توجّه صائب قرار گرفته است؛ فلسفه توجّه به این موضوع و تأثیر آن بر جنبه های محتوایی شعر او، موضوعی است که در پژوهش های ادبی کم تر مورد توجّه قرار گرفته است. بررسی تحلیلی - توصیفی این موضوع در شعر صائب نشان می دهد که او در طرح موضوع معراج مسیح، به تلفیق مطالب قرآن، انجیل، کتب قصص و سنّت های ادبی پرداخته و در قالب سه زوج عیسی و فلک چهارم، عیسی و خورشید و عیسی و سوزن؛ از تمام جزئیات این واقعه برای بیان اندیشه های اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، دینی، تعلیمی و غنایی خود بهره گرفته است و این تلمیح، دست مایه مضمون سازی و خیال پردازی قرارگرفته و در جذب مخاطبان شعر او تأثیرگذار شده است. نگاه صائب به معراج مسیح به دور از هرگونه تعصبی، تلفیقی آزاداندیشانه از اسلام و مسیحیت را در بر می گیرد و بدون تردید، معرّفی این نگاه می تواند در تقریب مذاهب و توجّه افزون تر اذهان جهانیان به شعر و ادب فارسی تأثیر بسیار داشته باشد.
تطبیق صور خیال در اشعار جان دان و صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
107 - 125
حوزه های تخصصی:
اشعار سبک هندی به سبب عناصر خیال انگیز و ایماژ پردازی های آن، در خور تأمّل شناخته شده است؛ و از لحاظ تبیین کلام، سروده های این سبک به اشعار متافیزیکی شاعران قرن هفدهم انگلیس می ماند. این نوع شعر از ایجاز، دقت و معنای خاصی برخوردار است و در عین اختصار سرشار از معانی بدیع و عمیق می باشد. در این گفتار پاره ای از اشعار جان دان و صائب تبریزی مورد مقایسه قرار می گیرد، و به نمونه های برجسته ای از ویژگی های سبکی آن ها می پردازد.
تطبیقی مابین عناصر زبانی سبک اصفهانی و شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
173 - 195
حوزه های تخصصی:
بیان اندیشه در ادبیات با زبان صورت می گیرد. از این رو تجلی سبک گوینده در زبان اوست. در دوره های مختلف ویژگی های متفاوتی از زبان به عنوان ویژگی مهم یا درخور توجه، نظر افراد را به خود جلب کرده است. تحولات تاریخی و اجتماعی، و تغییراتی که در زبان هر دوره حاصل می شود، مجموعاً سبب می شود که در هر عصر شاعران یا نویسندگان به زبانی خاص سخن بگویند. در سبک هندی شاعران در تحلیل عناصر و پدیده های اطراف خود، جزئی نگر بوده و در جست وجوی معنای بیگانه، بسیاری از قواعد و هنجارهای مرسوم و سنتی را در هم شکستند. این نوآوری در بطن خود ویژگی هایی را داراست که نیما یوشیج نیز در در نوآوری هایش آنان را به کار برده است. شباهت های حاصله از سنجش این دو سبک، روابطی بینامتنی را مابین آن ایجاد می کند که در این مقاله به واکاوی این تشابهات و تناسبات پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی ارسال مثل و امثال سائره در دیوان صائب تبریزی و متنبّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
139 - 157
حوزه های تخصصی:
متنبّی و صائب دو شاعر بزرگ حکمت سرا می باشند و دیوان این دو، سرشار از مفاهیم عمیق حکمی و اخلاقی است؛ این مفاهیم با استناد به روابط فرهنگی دو زبان، دائماً بین شاعران عربی و فارسی در آمد و شد و تبادل اند. از آنجا که کثرت استعمال مثل و ارسال مثل در دیوان صائب و متنبّی فراوان است و نیز با توجّه به اینکه هر دو شاعر در حوزه امثال سائره شهره اند و در زمینه های حکمی و اخلاقی نیز اشتراکاتی دارند، این پژوهش سعی دارد امثال سائره و ارسال مثل را در دیوان این دو شاعر به صورت تطبیقی بررسی نماید و به این نتیجه برسد که صائب در بیان ارسال مثل و تمثیل موفّق تر از متنبّی عمل نموده است و این به دلیل بهره جستن وی از تمثیل و تشبیه و استعارات زیبا و بی بدیل در قالب اسلوب معادله است.
جلوه های عینی قرآن کریم در اشعار صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
221 - 237
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو برخی اشعار صائب تبریزی که در آن ها جلوه های عینی آیات قرآن کریم ملاحظه می شود، از منظر خوانندگان می گذرد. برای حصول به این هدف، ابیاتی از دیوان شاعر یادشده که به طور قطع و یقین، از آیه های گهربار قرآن کریم سرچشمه گرفته، از دیوان صائب استخراج، سپس آیه های مورد نظر به آن ها افزوده، سرانجام به بررسی و تحلیل هر یک اقدام شده است. تردیدی نیست که هدف اصلی نگارندگان از تحقیق پیش رو، نشان دادن ویژگی های قرآنی ابیاتی است که علاوه بر آراستگی، سبب تقویت و استحکام اشعاری شده که شاعر، با بهره گیری از آیات و استناد به آن ها به غرض خود که همانا تقویت و تأیید دیدگاه خویش بوده دست یافته است. نتیجه آنکه بررسی موارد یادشده تأثیر قرآن کریم را بر اشعار شاعران سبک هندی خصوصاً صائب تبریزی به اثبات خواهد رساند.
نقش آشنایی زدایی مبتنی بر مؤلفه های سبک هندی(صائب و بیدل) در سبک شعر آیینی محمد سهرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد سهرابی از شاعران آیینی معاصر با تخلص «معنی» است. با سیری در شش دفتر شعری او به نظر می رسد وی به سبک هندی و تتبع از صائب و بیدل علاقه خاصی دارد. انحراف از نُرم به مثابه عنصری مهم، همان گونه که سبب تمایز شعر سبک هندی از اشعار دوره های پیشین شد، سبب نو شدن شعر آیینی محمد سهرابی نسبت به آیینی سرایان پیش از خود نیز شد. برخی از مؤلفه های آشنایی زدایی را می توان در سبک هندی ردیابی کرد. در پژوهش پیش رو کوشیده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که با نظرداشت ویژگی های سبکی شعر هندی، به ویژه اشعار صائب و بیدل، محمد سهرابی از کدام ویژگی ها و مؤلفه های آن در ایجاد آشنایی زدایی در آفرینش شعر خود بهره گرفته است. به این منظور، با روش تحلیلی- توصیفی و بر اساس شواهد و مستندات به دست آمده، نشان داده ایم که سهرابی با خلق ترکیبات خاص، همانند صائب و بیدل هم تصاویر شعری خود را مخیل تر کرده، هم این ظرفیت زبانی را به خدمت مضمون درآورده است. ذوق شاعرانه او صرفاً متعهد و همگام با ذوق عامه نیست، بلکه در راه خلق مضامین جهانی نیز گام برداشته است. وجود اسلوب معادله در شعر سهرابی، بیانگر ظرفیت زبانی دیگری است که سبب شده است لفظ در ساختار دو عبارت مستقل از هم در خدمت مضمونی واحد قرار بگیرد. ذوق سهرابی صرفاً در خدمت خواص هم نیست و با بهره گیری از اصطلاحات عامیانه و باورهای رایج در بین عموم، توانسته است زمینه ای برای انس عامه با شعر خود فراهم آورد.
مدل مفهومی نسبت «گفتمان» و «معنا» بر مبنای غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۲۶۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
تقریباً همه پژوهشگران حوزه نقد ادبی پذیرفته اند که معنا در تلاقی ذهن مؤلف، متن و ذهن مخاطب شکل می گیرد. اما این حکم بدون درنظر گرفتن مفهوم گفتمان ناقص و غیرقابل دفاع است، چراکه نحوه کار و تحلیل ذهن مؤلف، موضوع و سازماندهی متن و همین طور ذهن مخاطب توسط قواعد گفتمانی هر دوره تعیین می شوند. مقاله حاضر، از دیدگاه فلسفه میشل فوکو و با درنظر گرفتن بیدل دهلوی به عنوان مصداق کار، تلاش می کند یک مدل مفهومی برای مطالعه دقیق نسبت گفتمان و معنا طراحی کند. این مدل یک نظام جامع مطالعاتی برای آثار شاعران ادبیات فارسی است و اکثر پژوهش های پیشین و آینده را ذیل یک روش تحقیقاتی جامع قرار می دهد تا یک نتیجه بنیادین پیرامون اشعار ادبیات فارسی اخذ شود.
بررسی مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران سبک هندی با تکیه بر غزلیات عرفی شیرازی، طالب آملی، کلیم کاشانی و صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
29 - 42
حوزه های تخصصی:
مضمون و مترادفات آن، ازجمله کلیدواژه های اصلی مورد استفاده شاعران سبک هندی است؛ تا جایی که ساختن مضامین تازه و بکر در محدوده یک بیت، یکی از موضوعاتی است که بیشترین اهمیت را نزد شاعران این سبک دارد و جای همه موضوعات شعری را می گیرد؛ با وجود این، سخنان منسجم و روشنی از مختصات و ماهیت این اصطلاحات در سروده های این شاعران دیده نمی شود. این پژوهش با رویکرد متن محور و با رهیافتی توصیفی-تحلیلی، با مطالعه و دقیق شدن در دیوان غزلیات چهار شاعر معروف سبک هندی: صائب تبریزی، کلیم کاشانی، عرفی شیرازی و طالب آملی، و استناد به سخن خودِ شاعران به عنوان منبع اصلی پژوهش، در پیِ یافتنِ مختصات و ماهیت مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران مورد است. براساس آنچه از سخن شاعران موردنظر حاصل می شود، مضمون و مترادفات آن، شبکه ای از پیوندها و ارتباطات میان واژگان یک بیت است که با تلاش زیاد و کشف تناسبات لفظی و معنوی حاصل می شود و ازاین رو، درک و فهم آن بسیار دشوار است؛ علاوه براین، مضمون و مترادفات آن، بیان سخن به شکلی تازه و بکر است که به واسطه تفکر و اندیشه فراوان و دقیق شدن در همه عناصر هستی، زندگی عادی و اجزای طبیعت به دست می آید و به همین سبب، باعث خلق لذت هنری برای شاعر و مخاطبان او می شود.
کارکرد اسلوب معادله در تبیین مفاهیم عرفانی در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد صنایع ادبی و طرز استفاد از آنها، از مسایل بسیارمهمَی است که در حوزه «علوم بلاغی» به آنها اهمیت زیادی داده می شود، معمولاً در شرح و توضیح صنایع ادبی، تعریفی به صورت تکراری از آنها ارایه شده و شاهد مثال هایی نیز برای تکمیل بحث آورده می شود، اما این که شاعران در چه مواردی و با چه بسامدی از این صنایع استفاده کرده اند، کمتر اشاره شده است، بی تردید، یکی از این صنایع پراهمیت «اسلوب معادله» است که اساساً سبک هندی بر بنیاد آن استواراست، در مقاله حاضر، نگارنده به شیوه تحلیلی، توصیفی ابتدا به پیشینه این صنعت در ادبیات فارسی پرداخته و سپس وجه تمایز آن را با صنایع همانند آن مثل ارسال المثل و تشبیه تمثیلی تبیین نموده و به دنبال آن به بررسی ساختمان اسلوب معادله در دیوان صائب، به عنوان بزرگ ترین شاعر«سبک هندی»، و نحوه استفاد ه صائب از این صنعت به ویژه درجهت تفسیر و تبین مفاهیم عرفانی پرداخته است،
چگونگی مضمون آفرینی های صائب با سیمرغ اساطیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
151 - 166
حوزه های تخصصی:
سیمرغ پرنده ای اساطیری است که از گذشته های دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشه ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمی ترین متن حاوی اسطوره سیمرغ، اوستاست و در حوزه زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجال های ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطه ادبیات عرفانی نیز تجلی می یابد. این پرند ه اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایده های گذشته است و صائب تبریزی از بزرگ ترین شاعران این سبک به شمار می رود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاش های گوناگون صائب برای مخالف خوانی و مضمون آفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمون سازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟ پژوهش نشان می دهد که صائب علاوه بر بهره گیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطق الطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطه حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است.
تحلیل سبکی زبانی و فکری غزلهای سالک قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
199 - 216
سالک قزوینی (1201ه .ش) از شاعران دوره صفوی است. دیوان سالک شامل انواع قالب های شعر فارسی است. در این پژوهش، ضمن معرفی سالک قزوینی، سعی بر آن است که با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، محور زبانی و فکری غزلیات وی را تحلیل کنیم؛ ازاین رو ابتدا در محور زبانی مشخصات ترکیبات نحوی زبان موردتوجه قرار گرفته و سپس اصول دیدگاه های فکری شاعر ارزیابی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به اینکه سالک قزوینی از شاعران دوره سبک هندی است، به لحاظ افزایش بسامد ترکیبات کنایی عامیانه و اصطلاحات شغلی، وفور ترکیبات نو یا کم کاربرد، ترکیبات اضافی (تشبیهی، استعاری و اقترانی)، بسامد بالای واژگان دوره و نیز بسامد وابسته های عددی که از برجسته ترین مختصات زبانی غزلیات وی است، تحت تأثیر سبک عمومی دوره است؛ اما سادگی لفظ و زبان در شیوه غزل سرایی با درون مایه های عرفانی و مذهبی و نیز تخلص در بیت پایانی تمام غزل ها (1366 غزل) شعر وی را از جهت سبک شخصی ممتاز کرده است. سالک، شخصی انفسی و درون گراست و معنا و مضمون را بر لفظ پردازی ترجیح می دهد و «معنی رنگین» اشعار وی، نشأت گرفته از «خیالات درست اندیشه » اوست. علاوه بر انعکاس اندیشه های عرفانی و مذهبی در سطح فکری، یأس و ناامیدی، تیره بختی و غم و اندوه زیاد بر غزلیاتش سایه افکنده است که به نظر می رسد در کاربرد این درون مایه ها افراط کرده است.
متناقض نمایی (پارادوکس) در غزلیات زاهد تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
217 - 232
متناقض نمایی یکی ازجلوه های زیبایی بیان در آثار ادبی است و از عالی ترین شیوه های آشنایی زدایی هنری به شمار می رود که موجب دورشدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگیر بر مخاطب می شود. در شعر سبک هندی که شعر مضمون نامیده می شود، متناقض نمایی ویژگی برجسته در خلق مضمون های برجسته به شمار می رود. این هنر ادبی ممکن است به صورت عبارت یا ترکیب به کار رود. سؤال اصلی تحقیق حاضر این است که زاهد تبریزی چگونه از متناقض نمایی در بارور کردن شعر خود بهره گرفته است؟ در غزلیات زاهد، متناقض نمایی در پیوند با هنرهای بلاغی و زیبایی شناختی استعاره، تشبیه، تصویر دووجهی، کنایه، ایهام وغلو، زیبایی مضمون و بیان شعر او را دوچندان کرده است؛ ضمن اینکه زاهد تبریزی بیشتر از ترکیبات متناقض نما برای انعکاس مفاهیم مدنظر خود استفاده کرده است. مفاهیمی که بیشتر عرفانی است؛ همچون: عشق، وصل و... روش کار توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.
بسامدسنجی ویژگی های سبک هندی در آثار میرمحمّد مؤمن استرآبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
145 - 169
حوزه های تخصصی:
نسخه های خطّی فارسی به عنوان میراثی ارزشمند، سهم مهمی در حفظ فرهنگ و تمدّن ایران به خود اختصاص داده است. میرمحمّد مؤمن استرآبادی، حکیم، معمار، شاعر و ادیب سده دهم و یازدهم هجری قمری، آثاری از جمله دیوان شعری از خویش به یادگار گذاشته است. این دیوان به صورت تک نسخه در «کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان» به شماره 459 نگهداری می شود که به دلیل شباهت رباعیاتش با رباعیات خیّام به عنوان نسخه خطّی «رباعیات خیام» ثبت شده است. دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی از جمله نسخ خطّی گرانمایه ای است که تاکنون ناشناخته مانده و تصحیح این نسخه از جهت شناخت شخصیت و جایگاه وی و آشنایی با سبک شعری و افکار و اندیشه هایش بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل سبک شعری دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی اختصاص یافته است. محدوده و جامعه آماری مورد مطالعه، نسخه خطّی دیوان وی می باشد که توسّط نگارندگان تصحیح شده است. دیوان وی مشتمل بر رباعی، قصیده، غزل و قطعه است که البتّه بخش بیشتر آن، به قالب رباعی اختصاص دارد. طبق نتایج به دست آمده سبک شعری میرمحمّد مؤمن، بسیار به سبک هندی نزدیک است و از لحاظ محتوایی، زبانی و ادبی بسامد ویژگی های سبک هندی در شعر او فراوان است.
تصویر حجمی؛ بررسی بوطیقای تصویری شعر حجم در سبک هندی (مطالعه موردی: اشعار بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۰۵-۶۷
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین گزاره ها در فهم حجم گرایی این است که این جریان هیچ ادعایی مبنی بر تازه بودن بوطیقای تصویری خود ندارد. در بیانیه حجم گرایی به صراحت به وجود موارد مشابه در شعر کلاسیک فارسی اذعان و اشاره شده است. رؤیایی نیز به عنوان رهبر جریان حجم، بارها در یادداشت های خود به این موضوع اشاره کرده است که حجم گرایی تجربه ای جدید نیست، بلکه حاصل تمرکز بر شکل خاصی از تصویرپردازی و نگاه است. از سوی دیگر ذهنی گرایی شعر حجم هنگام ساخت تصاویر حجمی، شباهت معناداری با مدلی از تصویرپردازی انتزاعی شاعران سبک هندی، به ویژه بیدل دهلوی دارد. در این مقاله پس از تعریف و توضیح اصطلاحِ تصویر حجمی، نمونه هایی از این شکلِ تصویرپردازی در شعر حجم تحلیل شده است، سپس با تحلیل نمونه هایی از این مدل تصویرپردازی در شعر بیدل، نشان داده شده که تصویرحجمی یکی از ویژگی های سبکی مشترک شعر یدالله رؤیایی و بیدل دهلوی است.
توأمانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازک خیالی و دورخیالیِ سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
135 - 158
حوزه های تخصصی:
فن موسیقی از فنون پرکاربرد شعر است که شاعران از آن برای انتقال اندیشه های خویش بهره می جستند. برخی شاعران به دلیل تبحر در موسیقی بیش از دیگران موسیقی را برای بیان اندیشه ها و ساختن تصاویر شاعرانه به کار بسته اند. بسامد گفتمان موسیقی در شعر این دسته از شاعران و تصویر آفرینی از رهگذر آن، تسلط آنها را بر موسیقی، هم به لحاظ نظری (مانند مباحثی چون سازشناسی و الحان) و هم به لحاظ عملی (که همانا نوازندگی و آهنگ سازی است) نشان می دهد. در پژوهش پیش رو، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، به واکاوی چگونگی موسیقی نظری و عملی در دیوان دو شاعر برجسته سبک هندی، صائب تبریزی، پیشوای جریان نازک خیالی، و بیدل دهلوی، پیش آهنگ جریان دورخیالی، پرداخته شده است. نخست، با آوردن شواهد مثال، مفاهیم موسیقی در شعر شاعران بررسی و سپس هردو دیدگاه در حوزه موسیقی مقایسه شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که دانش موسیقی در بازگشایی رموز شعر این شاعران بسیار مؤثر است، چنان که بدون ریشه یابی موسیقی، به مثابه تخصص و حرفه، دستیابی به فهم درست و دقیق برخی ابیات امکان پذیر نخواهد بود. درواقع، این روش کاربرد مفاهیم موسیقی، نشانه آگاهی از دور به این حوزه نیست، بلکه دلالت بر نوعی معرفت علمی و شناخت از نزدیک دارد. حاصل این جستار، که تبیین توأمانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازک خیالی و دورخیالیِ سبک هندی است، بر سه شاخه اصلی شبکه تداعی، معرفت نظری عملی و پیوند شعر و موسیقی دلالت دارد.
تحول سبک صائب تبریزی براساس اشعار دو دستنویس 1059ق و 1083ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
191 - 243
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استناد به اشعار دو دستنویس 1059 ق و 1083 ق دیوان صائب تبریزی، بیان می دارد که سبک شعری صائب پس از بازگشت از هند، تحولاتی را از سر گذرانده است، به گونه ای که دو طرز متفاوت در اشعار او قابل شناسایی است. این پژوهش با سبک شناسی بلاغی اشعار دو دستنویس، سیر تحول سبک صائب را ترسیم می کند و نشان می دهد که شاخصه های بلاغی شعر صائب در این دو طرز، تغییر یافته و از بیان استعاری به سوی نازک خیالی و بیان تمثیلی گراییده است. سپس به شاخصه هایی می پردازد که فردیت سبک صائب را نمایان می کند و درنهایت، عوامل مؤثر در تغییر طرز شعر صائب را بررسی می کند و بر این نکته تأکید دارد که تحول سبکی شعر صائب همسو با تغییر نگرش هستی شناختی او پدید آمده است.
تأملی در مضامین و شگردهای بلاغی غزلیات ولی دشت بیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از بزرگان و مفاخر استان خراسان جنوبی که تاکنون جایگاه ادبی او ناشناخته مانده، ولی دشت بیاضی است. بدین منظور به شیوه ی توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی مضامین و زیبایی های لفظی و معنوی اشعار او پرداخته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که غزل ولی دشت بیاضی غزلی شیوا و دل نشین در موضوع عشق مجازی است و ویژگی های مکتب وقوع را دارد. شعرش پر از سوز و گداز است، حالات مختلف عشق را به زیبایی و شیوایی و با زبانی رسا و سلیس به تصویر کشیده است، اما از اندیشه ی چندان والایی برخوردار نیست. مهم ترین مضامین غزلیات ولی دشت بیاضی، عشق و حالات عشقی، آن هم از نوع وقوعی آن است، ناامیدی و قتل از دیگر مضامین پر بسامد در غزلیات او هستند. اما شعر او از نظر ظاهری تسلط بر استعمال به جا و مؤثر صور خیال و آرایه ها ی بدیعی در جایگاه ممتازی قرار دارد. ساختن ترکیبات تصویری و حرکت در قطب استعاری زبان بویژه تشخیص، از شگردهای بارز بلاغی شعر او هستند.