مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۴۱.
۸۴۲.
۸۴۳.
۸۴۴.
۸۴۵.
۸۴۶.
۸۴۷.
۸۴۸.
۸۴۹.
۸۵۰.
۸۵۱.
۸۵۲.
۸۵۳.
۸۵۴.
۸۵۵.
۸۵۶.
۸۵۷.
۸۵۸.
۸۵۹.
۸۶۰.
سبک زندگی
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
397-424
حوزههای تخصصی:
وفاق اجتماعی یکی از مباحث بنیادی جامعه شناسی است که در شاخه های مختلف آن از جمله جامعه شناسی شهری، روستایی ، فرهنگی ، مذهبی ، قومی ، سیاسی و .. مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه شناسان معتقدند که جوامع انسانی زمانی به موجودیت خود ادامه می دهند که اعضای آن برپایه یک وفاق ارزشی با یکدیگر تعامل داشته باشند. هدف اصلی در این پژوهش مدل یابی ساختاری عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر وفاق اجتماعی در کلانشهر اهواز است.جامعه آماری کلیه شهروندان شهر اهواز بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر وبا شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مراحل تجزیه وتحلیل آماری آن با استفاده از نرم افزار SPSS23 و اسمارتPLS صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای فرهنگ اقوام با ضریب مسیر(640/0) ، سبک زندگی با ضریب مسیر(164/0) احساس محرومیت نسبی با ضریب مسیر(138/0)،مسئولیت پذیری اجتماعی با ضریب مسیر(126/0) ، عدالت اجتماعی با ضریب مسیر(114/0) در سطح معنی داری بیشتر از 05/0 تأیید شدند و به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان وفاق اجتماعی در کلانشهر اهواز داشته اند.
ارائه مدل فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
425-460
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طراحی و ارایه مدل فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور پرداخته است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ، تلفیقی از نوع روش های کیفی و کمی می باشد. در مرحله اول از روش کیفی تحلیل محتوا (قیاسی) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است، در پایان مرحله اول مدل کیفی فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور در پنج بعد ترویج سبک زندگی اسلامی در مدرسه ، تقویت دین داری دانش آموزان ، ارتقای سلامت معنوی دانش آموزان ، توسعه حمایت اجتماعی از دانش آموزان و گسترش فرهنگ سلامت در مدرسه ارائه شد. در مرحله دوم تحقیق، جامعه آماری شامل کارکنان و مدیران سازمان آموزش و پرورش در شهر تهران می باشند که مطابق اطلاعات سامانه آموزش و پرورش تهران حدودا 2500 نفر می باشند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و پس از گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از شاخص های آماری(نظیر فراوانی، درصد و میانگین) و سطح استنباطی تحلیل عاملی تاٌییدی، با استفاده از Spss 22 وLisrel8.54 صورت گرفت
سازه معنویت سازمانی: راهنمایی عملی برای ارتقاء کیفیت زندگی در محیط کار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ابعاد مفهومی معنویت سازمانی و تاثیر آن بر ارتقاء کیفیت زندگی در محیط کار است. روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه و بررسی اسناد (شامل اسناد کتابخانه ای، مقالات، پایان نامه ها، پایگاه اینترنت و نمایه ها و نرم افزارهای علمی) انجام شد. یافته ها نشان داد برداشت جدید از معنویت در سازمان شامل ارتباطات فرافردی، درون فردی، میان فردی و برون فردی است که هر یک از آنها با ابعاد وجودی انسان پیوند می خورند. همچنین معنویت در سازمان، سازه ای متشکل از پنج بعد مشارکت، حس تعلق به جمع، زندگی درونی، همسویی با ارزش های سازمانی، و معناداری کار در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی است.این ابعاد و سطوح، در کنار یکدیگر، شرایطی را در سازمان ایجاد می کنند که به ارتقاء کیفیت زندگی در محیط کار منجر می شود. کیفیت زندگی در محیط کار، که مولفه ای با قلمرو وسیع در سبک زندگی است، با عواملی نظیر ارتقاء باورهای معنوی، ترویج فرهنگ معنویت با مشارکت کارکنان، جذب افراد معنوی در سازمان، رهبری سازمان با رویکرد معنوی، و تاکید بر ادغام معنویت با مسئولیت اجتماعی در سازمان، سامان می یابد.
الگوی سبک زندگی تمدن ساز از دیدگاه حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی، درطول تاریخ اسلام دچار فراز و فرودهای بسیاری شده، اما با طلوع انقلاب اسلامی ایران و بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، چگونگی ایفای نقش سبک زندگی اسلامی در تمدن سازی اسلامی به عنوان مهم ترین مسأله در بین مؤلفه های فرهنگی برای تکامل روند تمدن سازی مطرح است. روش انجام این پژوهش، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه انجام، از نوع تحلیل اسنادی در چارچوب نظری امام خامنه ای(مدظله العالی) است که ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها از مضامین بیانات و فرمایشات معظم له با کمک نرم افزارMAXQDA20 استخراج گردیده اند. با تحلیل 283 مضمون از بیانات معظم له، به تعداد 3 بعد (بینشی، رفتاری، روشی)، تعداد 9 مؤلفه (الزامات حکم رانی در سبک زندگی، تعلیم و تربیت، جلوگیری از نفوذ دشمنان، علم و دانش، عناصر استحکام و وحدت و انسجام اسلامی، قدرت و امنیت ملی، مشارکت های مردمی، مقاومت و ایستادگی و نمادهای ابزاری سبک زندگی) و تعداد 83 شاخص برای این مؤلفه ها استخراج گردیده است. نتیجه این است که نقش سبک زندگی در تمدن سازی عصر حاضر که دنباله رو تمدن اسلامی گذشته است با سیاست گذاری فرهنگی درست در حوزه سبک زندگی اسلامی علاوه بر این که کشور را به سمت یک زندگی بهتر و متمدن سوق می دهد، می تواند در احیاء، اصلاح و تحقق تمدن اسلامی پیشین نقش پیشران و جنبش نرم افزاری را ایفا نماید.
مطالعه مردم نگارانه تغییرات سبک زندگی در فرایند توسعه شهری ایذه (بررسی موردی: خوراک و پوشاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
73 - 91
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی مجموعه منسجمی از رفتارهاست که در قالب مصرف متجلی می شود. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مردم نگارانه تغییرات سبک زندگی (پوشش و غذا) در فرایند توسعه شهری ایذه می باشد. در این پژوهش، 23 نفر از مطلعین کلیدی که بصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، وارد مطالعه شدند. با استفاده از روش های گردآوری داده ها در مطالعه مردم نگاری (مشاهده و مصاحبه عمیق) به جمع آوری داده ها پرداخته شد. داده های بدست آمده از طریق تحلیل داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مفاهیم، خرده مقوله ها و مقوله های اصلی استخراج گردیدند. یافته های پژوهش نشان می دهند تخته قاپو عشایر، اجرای مفاد انقلاب سفید از جمله اصلاحات ارضی، اعزام سپاه دانش به مناطق روستایی و ملی کردن جنگل ها و مراتع موجب تشدید مهاجرت های روستایی و افزایش جمعیت شهر ایذه گردید. مهاجرت به شهر و تغییر زیست بوم طبیعی به زیست بوم انسان ساخت، تغییر سبک زندگی ساکنین را به همراه داشته است. تغییر زیست بوم به تدریج تمهیدات تهیه غذا و نوع پوشش را تغییر داد و شهرنشینی به عنوان زیست بومی انسان ساخت الگوهای رفتاری «فردگرایی» و «مصرف گرایی» را جایگزین الگوهای رفتاری «جمع گرایی» و «مولد بودن» کرده است. همچنین این یافته ها نشان می دهند دگرگونی در فرهنگ و ایستارها، رواج یافتن پوشاک مدرن، ورود آموزش مدرن، گسترش بازار محلی و گسترش مجاری ارتباطی از زمینه ها و بسترهای تغییر سبک زندگی در جامعه مورد مطالعه بوده است.
تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور با اتکا به نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
97 - 121
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور انجام شده است. نشاط همواره یکی از ضروری ترین نیازهای فطری بشر بوده است و نقش تسریع کننده ای در فرایند توسعه جامعه داشته است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنی اد انجام گرفته است. به همین منظور مطالعات صورت گرفته درزمینه نشاط و شادکامی در بازه زمانی سال 1391 تا 1400 موردبررسی قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها در س ه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پ ژوهش پیش رو، نشان دهنده استخراج 49 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و 19 مفهوم و 9 بعد است. عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان شناختی، جمعیت شناختی و دینداری از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی نشاط محور هستند. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های عوامل اجتماعی و اقتصادی تأثیر مستقیم بر سبک زندگی نشاط محور دارند. دینداری و عوامل فرهنگی از عوامل مداخله گر بر سبک زندگی نشاط محور است. شرایط جمعیت شناختی و ویژگی های روانی از عوامل زمینه ای مؤثر بر سبک زندگی نشاط محور هستند؛ همچنین افزایش سرمایه های اجتماعی، بهبود وضعیت روان شناختی و توسعه انسانی از پیامدهای سبک زندگی نشاط محور است.
عوامل اجتماعی مرتبط با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای مصرف غذای بیرون بر در بین ساکنان 18 سال و بالاتر شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
415 - 434
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غذا علاوه بر قابلیت رفع نیازهای زیستی، پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است. به طوری که تعاملات و ارتباطات اجتماعی در زمینه های مختلف، حول محور غذا و تغذیه در درون خانواده، گروه های خویشاوندی، گروه های دوستانه و ... شکل گرفته و استحکام می یابد. همچنین، همسانی در الگوهای مصرف غذایی و تغذیه می تواند به مشابهت گروه های مختلف اجتماعی و خرده فرهنگ ها منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای مصرف غذای بیرون بر در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. روش و داده ها: این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. داده ها، به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای در بین نمونه 420 نفری از ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز جمع آوری شده است. یافته ها: در این پژوهش، ارتباط متغیر سرمایه اجتماعی با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای، معنادار و معکوس است و میانگین نمره سرمایه اجتماعی در بین گروه های مختلف متوسط رو به بالا و نزدیک به هم بوده است. براساس نتایج، مشارکت اجتماعی اثرگذاری بیشتری نسبت به سایر ابعاد سرمایه اجتماعی داشته است. بحث و نتیجه گیری: برپایه یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که گروه های مختلف در شیراز به علت برخورداری از سرمایه اجتماعی نسبتا بالا پایبندی بیشتری نسبت به سبک زندگی تغذیه ای رایج و سنتی شیراز داشته و در مقابل تغییرات تغذیه ای که در نتیجه فرایند توسعه و صنعتی شدن در حال وقوع است مقاومت بیشتری از خود نشان داده اند و سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. پیام اصلی: با توجه به افزایش مراکز تهیه غذای بیرون بر در سال های اخیر، شناخت عوامل اثرگذار بر گرایش به این نوع سبک تغذیه ای می تواند در کنترل آسیب ها و مهار افزایش استفاده از آن مؤثر باشد. طبق نتایج این پژوهش، گروه های مختلف اجتماعی در شیراز، بواسطه برخورداری از سرمایه اجتماعی بالا، نسبت به سبک زندگی تغذیه ای رایج و سنتی پایبندی دارند و در مقابل تغییرات سبک های تغذیه ای که در نتیجه توسعه و صنعتی شدن در حال وقوع است مقاومت نشان داده اند.
مطالعه مردم شناختی موانع اجتماعی و فرهنگی ایجاد زیست شبانه در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: زیست شبانه، دراثر تحولات مربوط به انقلاب صنعتی شکل گرفت و رفته رفته تبدیل به نوعی سبک زندگی مدرن شد که تا به امروز تحولات بسیاری یافته و شکل متأخر آن متأثر از تحولات پست مدرن است. انسان مدرن که اکنون در موج پسامدرنیته نیز گرفتار است در این مناسبات خود را به لحاظ اجتماعی بازتولید می کند و همان طور که در کلانشهرها اجتماعی می شود دست به بازآفرینی عرصه کلان شهری و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آن می زند. دراین بین مهمترین این مناسبات، فرافکنی فرهنگ سرمایه داری مدرن و اقتضائات اجتماعی و فرهنگی آن و در نتیجه سبک زندگی مرتبط با آن است. تهران به عنوان پایتخت ایران با وجود ظرفیت های فراوان و با جمعیت بیش از هشت و نیم میلیون نفر، فاقد زیست شبانه است. هدف این پژوهش آن است که موانع اجتماعی و فرهنگی ایجاد زیست شبانه در تهران را مورد بررسی قرار دهد.روش: اطلاعات مورد نیاز به روش مردم نگاری و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده همراه با مشارکت جمع آوری شد. کدگذاری داده های مصاحبه در مرحله بعدی منجر به پیدایش مقولاتی شد که در نتیجه گیری به تحلیل آن پرداخته ایم. این پژوهش در فاصله زمانی بهمن ماه 1400 تا فروردین 1401 به روش مردم نگاری انجام شده است. برای انجام این تحقیق زیست شبانه اطراف چهار میدان اصلی تجریش، آزادی، پیروزی و شوش به سبب ویژگی های فضایی، طبقاتی و فراغتی متفاوت مجموعاً در 20 نوبت مورد مشاهده مستقیم و مشارکتی قرار گرفته اند. برداشت های هر جلسه میدانی که به طور متوسط نزدیک به چهار ساعت طول کشیده است، بر اساس ثبت نکات حاصل از مشاهده، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ضبط شده و یادداشت های میدانی به دست آمده است. مصاحبه ها اغلب کوتاه، ناگهانی و تصادفی بوده و تنها در موارد اندکی منجر به قرار بعدی و انجام مصاحبه طولانی تر شده است. زمان گفتگوها بین 10 تا 50 دقیقه به طول انجامید و این گفتگوها بین ساعات 10 شب تا 2 صبح انجام شد. یادداشت های مصاحبه ها پس از پیاده سازی دقیق، کدگذاری شده و در سطح جمله و عبارت برای هر یک از مصاحبه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و کدهای مفهومی از رونوشت مصاحبه ها استخراج شد.یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها، به 5 مقوله اصلی موانع ایجاد زیست شبانه در شهر تهران دست یافتیم. این مقوله ها عبارتند از: فقدان زیرساخت (شامل نورپردازی، حمل و نقل عمومی، پیاده راه سازی، راهنمای گردشگری و فضای سبز)، فقدان احساس امنیت (شامل روشنایی، امکان حضور مستقل زنان، امکان حضور خانوادگی، دسترسی به کیوسک انتظامی)، عدم توجه به فرهنگ بومی (شامل توجه به خرده فرهنگ مناطق، عاملیت مراکز مذهبی، علمی و تفریحی هر منطقه)، فقدان مدیریت و برنامه ریزی (شامل تسهیل حضور زنان، برنامه ریزی مشارکتی نهادی، نیازسنجی و ایجاد فضا و برنامه، شناخت مصرف فرهنگی-فراغتی، تسهیلات قانونی) و فقدان حس تعلق (شامل احساس فراموش شدگی، به رسمیت شناختن گروه های حاشیه ای، توانمندسازی، ایجاد برنامه های نوستالژیک).
عرف زنانه در مقابل قانون مردانه (بررسی انسان شناختی نقش عرف در فرهنگ پذیری حقوقی با محوریت زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
219 - 237
حوزههای تخصصی:
هدف- عرف به عنوان یکی از منابع حقوق در میان حقوقدانان و قانون گذاران در کنار قانون از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نمی توان قانونی را وضع، اجرا و یا منسوخ کرد بدون اینکه به عرف یک جامعه توجه نکرد. علاوه بر حقوق، عرف در علوم اجتماعی هم جایگاه خاص خود را دارد و در این میان انسان شناسی حقوقی به عنوان یک گرایش بین رشته ای می تواند اهمیت این مفهوم را از زاویه ای متفاوت بررسی کند. از این رو نقش رفتارها و باورهای مردم در اهمیت دادن به عرف و یا قانون قابل بررسی است. موضوع دیگری که این پژوهش درصدد پاسخ به آن است، جایگاه عرف و قانون در زندگی زنان است، اینکه از منظر انسان شناسی حقوقی زنان چه نگاهی به عرف دارند و کجا از قوانین تبعیت می کنند،در روابط بین فردی و اجتماعی خود بیشتر به عرف بها می دهند یا قانون، نکاتی است که پرسش های این پژوهش در صدد پاسخگویی به آن است.
روش شناسی: از آنجا که این پژوهش به دنبال بررسی جایگاه عرف در بین زنان است و عرف به یک معنا حقوق نانوشته محسوب می شود، از روش کیفی که بر اساس آن پدیده ها عمیق تر بررسی شده و محقق با استفاده از این روش به دنبال کشف معنایی است که افراد مورد مطالعه به آن پدیده مذکور می دهند، استفاده شده است. در این پژوهش با10 نفر از زنانی که به نوعی رشته دانشگاهی شان حقوق بود و یا تجربه ای در ارتباط با قوه قضائیه داشتند، مصاحبه عمیق انجام شد.
یافته ها-فرهنگ سازی و قانون گریزی، عرفی سازی برای سبک زندگی و عرف به عنوان به خرده دادگاه، رابطه بین جنسیت و عرف و همچنین تقابل بین عرف و قانون از منظر همبستگی اجتماعی محورهایی بودند که با نگاه انسان شناسی حقوقی استخراج شدند. یکی دیگر از محورهای مورد بحث همبستگی آور بودن عرف یا قانون بود که از منظر این پژوهش، با توجه به اینکه وضع کننده اصلی عرف ، اجتماع به ما هواجتماع است، بنابراین می توان گفت که همبستگی آوری بیشتری نسبت به قانون دارد و در این میان عرف است که به عنوان جریان نا مرئی، از درصد پذیرش و موافقان بیشتری در جامعه برخوردار است.
نتیجه گیری- از منظر شرکت کنندگان در این پژوهش که به صورت تعمدی همگی زن بودند، عرف نگاه زنانه دارد و قانون نگاه مردانه. با نگاه دیگر می توان گفت که عرف قانون نانوشته برای جنس نانوشته است. به این معنی که زنان معمولا به طور رسمی در طول تاریخ جامعه نقش آفرین نبودند و قانون برای مردان و با نگاه مردانه تدوین شده است و عرف جایگزین غیر رسمی این نگاه شده است. جایگزین غیر رسمی قوانین نوشته شده رسمی برای زنان که معمولا در تصمیم گیری ها و نقش آفرینی های حقوقی جایی نداشتند. عرف این مهم غیر رسمی نامرئی اغلب حول محور زنان بوده و حتی در برخی موارد نگاه دستوری غایب قانون مردانه را پر می کرده است و در برخی موارد هم نقش قانون رسمی را در قالب های غیر رسمی ایفا می کرده است
مؤلفه های قدرت نرم ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران (دولت یازدهم و دوازدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
185 - 211
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم در بستر مؤلفه هایی در کشور هدف بازتولید می گردد. تعاملات زیادی در خصوص دامنه و گستره قدرت نرم کشور آمریکا در فضای مجازی در بسترهای متنوع در حال انتشار و در جریان است. برای فهم دقیق موضوع؛ مؤلفه های قدرت نرم در آمریکا را ابتدا به دودسته کلی جامعه گرا و نخبه گرا تقسیم کرده ایم: مؤلفه های جامعه گرا که هدف عمده آن ها مبتنی تغییر اجتماعی است و محصول آن را در فرآیندهای سبک زندگی افراد در جامعه مشاهده می کنیم. دسته دوم مؤلفه هایی هستند که حاکمیت و دولت آمریکا از طریق سازمان ها و وزارتخانه ها نقش اساسی در فرآیند کنترل، نظارت و اجرای آن را بر عهده دارند... این تحقیق در پی بررسی این سؤال هست که آمریکا از طریق مؤلفه های قدرت نرم خود در دولت یازدهم و دوازدهم (دوران ریاست جمهوری حسن روحانی) چگونه ایفای نقش نموده و نفوذ خود را تعمیق بخشیده است، فلذا فرضیه ایی که این موارد را در برمی گیرد عبارت است از اینکه؛ آمریکا به دلیل استفاده مطلوب از مؤلفه های قدرت نرم با اثرگذاری بر سطح آگاهی ها، تغییر سبک زندگی و افزایش مطالبات سیاسی در دولت یازدهم و دوازدهم موجب تقویت بسترهای بی ثباتی سیاسی و نفوذ در عرصه های سیاسی و فرهنگی گردیده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
نقش جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
164 - 179
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی پدیده ای امیدبخش برای مستضعفان و آزادی خواهان جهان و الهام یافته از کلام الهی است که شکل گیری آن برای طالبانش به شرط کوشش و گام های مجاهدانه از سنخ جهاد کبیر چندان دور از دسترس نیست. ازاین رو، پژوهش در تحلیل نقش جهاد کبیر برای زمینه سازی تحقق آن، از اهمیت برخوردار است. هم اکنون کم وبیش در محافل نخبگانی، چگونگی شکل گیری تمدن نوین اسلامی به گفتمان تبدیل شده، ولی چگونگی ترابط آن با جهاد کبیر که یکی از متغیرهای مهم در تحقق آن شمرده می شود، همچنان در هاله ای از ابهام است. ازاین رو، این پرسش مطرح می شود که جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی چه نقشی دارد؟ فرضیه پژوهش این است که زمینه تحقق تمدن نوین اسلامی با تلاش مجاهدانه از سنخ جهاد کبیر فراهم می شود. این مقاله توانسته است با توصیف و تحلیل مصداقی جهاد کبیر به تحلیل نقش جهاد کبیر در تحقق تمدن نوین اسلامی با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای بپردازد. براساس یافته های پژوهش، جهاد کبیر چه به لحاظ سلبی، مانند اطاعت نکردن از تمدن غرب، نپذیرفتن ولایت کفار و مانند آن، و چه به لحاظ ایجابی، مانند استقامت ورزی در تحول علوم انسانی، پافشاری بر سبک زندگی اسلامی، استقامت در تربیت مدیران تمدن ساز و مانند آن، در تحقق تمدن نوین اسلامی تأثیرگذار است.
کارکرد توحید در سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی از موضوعات مهم جامعه شناختی، روان شناختی و البته دین شناختی در جهان معاصر است. نگرش های کلان و جهان بینی در ایجاد، تقسیم و تبیین سبک زندگی نقش دارند. نگرش های کلان الهی و مادی سبک زندگی را به دو گونه مهم الهی و مادی تقسیم می کند. مسئله اصلی این نوشتار نقش مهم ترین بنیان و زیرساخت اسلام، یعنی توحید، در سبک زندگی است. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ گفتن به این پرسش هاست: خداباوری چه نقشی در سبک زندگی انسان ها دارد؟ ویژگی های اصلی سبک زندگی توحیدی چیست؟ و آیا تنها یک گونه سبک زندگی توحیدی وجود دارد یا می توان به گونه های متفاوت سبک زندگی توحیدی باور داشت؟ دستاوردهای پژوهش عبارت اند از این که باور به توحید سبک زندگی را به طور کلی دگرگون می کند و سبک زندگی خداباورانه به کلی متفاوت از غیر آن است؛ سبک زندگی موحدانه باعث نگاه خوش بینانه به عالم و زندگی، فهم عمیق و جامع از انسان و جهان، تعادل در گزینش های زندگی، لذت های عمیق، نظام منسجم در زندگی، علم و ارزش های برتر و کنش عقلانی در زندگی، سنجش پذیر ساختن جنبه های سنجش ناپذیر امور، ایجاد ظرفیت گزینش های برتر و جهت دادن به گزینش ها می شود. در نهایت، سبک زندگی توحیدی دارای مراتب تشکیکی است و چنین نیست که تنها با یک گونه سبک زندگی موحدانه مواجه باشیم.
واکاوی تاثیرات شبکه های اجتماعی برسبک زندگی خانواده ایرانی (با تاکید بر مخاطرات و آسیب های شبکه های اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۴۸۸-۴۷۵
حوزههای تخصصی:
بی تردید پدیده جهانی شدن و توسعه فناوری ارتباطات، مرزهای ملی را در نفوذ فناوری ها به جوامع مختلف در نوردیده و امروزه تمامی جوامع با ارتباطات وسیع و گسترده در معرض رویارویی با شبکه هایی قرار گرفته اند که به همراه خود سبک و منش جدیدی را در روابط اجتماعی و فردی خانواده هابه ارمغان آورده اند. به عبارتی استفاده فراگیر از این شبکه ها به عنوان یک نیاز اجتناب ناپذیر در عصر ارتباطات توانسته کارکردهای متفاوت بر ساختار خانواده (روابط زوجین، روابط اعضای خانواده با یکدیگر) به دنبال داشته و باعث افزایش یا کاهش ضریب امنیت در این نهاد باشند. روش انجام پژوهش به منظور پاسخگویی به سوالات پژوهش توصیفی است و اسناد و مدارک موجود و مرتبط در این حوزه جمع آوری و به شیوه کیفی تحلیل می گردند. اهم حوزه های پژوهشی در این مقاله عبارتند از: 1- وجوه فردی: به لحاظ وقت، هزینه، استهلاک انرژی افراد، هویت مجازی، امکان برقراری ارتباط به طور مداوم، اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سایر نرم (واتس آپ، وایبر، وی چت و غیره)، مزاحمتها، بلوغ زودرس در نوجوانان و تاثیرگذاری برشخصیت آنان، سکس مجازی، خودکفایی در پرکردن اوقات فراغت، فردگرایی، تزلزل ارزش ها، وسواس فکری و ذهنی، کاهش پیشرفت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس؛ 2- وجوه خانوادگی: کاهش امکان گفتمان در خانواده، کنترل و نظارت به شکل افراط و تفریط در خانواده، کاهش تعاملات و مناسبات اجتماعی در خانواده، گسست خانواده، مصرف گرایی، تزلزل ارزش های خانواده و تغییر در ساختار خانواده، گسست بین نسلی، بحران هویت در خانواده، تزلزل ارزشها؛ 3- وجوه اجتماعی: در اختیار داشتن محیط چند رسانه ای (مولتی مدیا) و همگرایی رسانه ای، تنوع و تکثر تکنولوژی های نوین ارتباطی، دسترسی سریع، انطباق با دوران پست مدرن، تاخر فرهنگی، پیامدهای امنیتی و اجتماعی، شکل گیری سبک های جدید زندگی، عمومی شدن فضای خصوصی شهروندان، کاهش تعاملات میان فردی به صورت حضوری، تزلزل ارزش ها و غیره؛ بنابراین به منظور جوگیری از غافلگیری در برخورد با مخاطرات شبکه های اجتماعی لازم است ضمن شناسایی شبکه های جدید اثرگذار و روند رشد و توسعه آن ها، اثرات ملموس و غیر ملموس آن بر خانواده هاارزیابی شودو در نهایت به ارائه راهکارهای اصلاحی جهت بهره گیری مناسب از شبکه های اجتماعی در میان خانواده های ایرانی براساس ارتقای سطح سواد رسانه ای شهروندان و توجه به کسب مهارت های لازم جهت زندگی در شهر الکترونیک و غیره پرداخته می شود.
تاثیر نوگرایی سبک زندگی در معماری خانه های دوره پهلوی اول، شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۵۲۲-۵۰۵
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی که خود اصطلاحی است که در بطن خود مولفه های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی، را می پروراند، تاثیر عمیقی در الگوهای رفتاری وگرایشهای ذهنی افراد جامعه دارد. یکی از مصادیق و جلوه های تجلی سبک زندگی، کیفیت مکان گزینی و فضای سکونت بوده که به تبع آن معماری خانه را تحت تاثیر قرار داده است. هدف از تدوین این پژوهش میزان اثربخشی نوگرایی درسبک زندگی مردم شهرهمدان دردوره پهلوی اول و میزان اثر بخشی آن را در عرصه معماری خانه ها می باشد.روش تحقیق پژوهش مورد مطالعه، از نوع تحلیل تاریخی تفسیری بوده که از یک سو نوگرایی سبک زندگی در شهر همدان با نگاه گذار از سنت به تجدد با رویکرد تاریخی توصیف شده و بازتاب مولفه های مفهومی نوگرایی سبک زندگی در معماری خانه ها با نگاه تحلیل فضای معماری بررسی شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و روش انتخاب نمونه های میدانی بر اساس نمونه گیری هدفمند بوده است. جهت انتخاب نمونه ها تمامی خانه های مربوط به دوره پهلوی اول که دارای اسناد مطالعاتی بوده و امکان مطالعات میدانی فراهم بود مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده نوگرایی در سبک زندگی مردم در شهر بوده که مفاهیم جدیدی از شیوه زندگی نوین ، نظیر مصرف گرائی، توسعه تعاملات اجتماعی، شکل گیری اولیه مدنیت، تمایز و تشخص اجتماعی و اهمیت اجتماعی زن را به همراه داشته است. تغییر در ساحت شیوه زندگی باعث شکل گیری سه الگوی معماری متفاوت شده است. الگوی معماری خانه باغی، خیابانی و خانه های تحول یافته سنتی داخل بافت به عنوان مصادیق تحولات معماری خانه هایی می باشند که از درون ماهیت تحول زندگی، گذار از سنت به نوگرایی تبلور یافته و میزان تحول فضای معماری آنها در تعامل با میزان کیفیت نوگرایی سبک زندگی می باشد.
تحلیل نقش نظام ها و عوامل نشانه معناشناختی در حکایتی از گلستان در شکل گیری سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام های گفتمانی از مباحث با اهمیت در نشانه -معنی شناسی به شمار می روند. این نظام ها در تعریف نوع روابط افراد و شکل گیری نظام قدرت نقشی بسزا ایفا می کنند. در پژوهش حاضر، داده ها به روش کتابخانه ای از حکایت بیست و سوم باب نخست گلستان که محل نمایش روابط صاحبان قدرت و زیردستان آنان بوده انتخاب شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتند. نگارنده در مرحله نخست به دنبال شناسایی نظام ها و عوامل گفتمانی در این حکایت و درنهایت نقش این عوامل در شکل گیری سبکی خاص از زندگی است. ازآن جا که ارزش های نشانه -معنی شناختی در معناسازی و تعریف عوامل گفتمانی نقش آفرینی می کنند در این پژوهش به آن ها نیز پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان داد که در این حکایت نظام گفتمانی کنشی به گونه ای پیچیده حاکم است و گرچه باتوجه به موقعیت موجود انتظار مشاهده نظام های گفتمانی شَوِشی و تنشی می رود، اما این امر رخ نمی دهد. همچنین، یافته ها نشان داد که سعدی با بهره گیری از راهکار تغییر عوامل گفتمانی و نیز دگرگونی ارزش ها کوشیده سبک تازه ای از زندگی را در این حکایت معرفی کند. در بررسی این حکایت از رویکردی از نشانه-معنی شناسی که توسط گرمس با عنوان مکتب پاریس مطرح گردیده بهره گیری شده است.
شناسایی و اصلاح عادت واره های فردی و اجتماعی در مواجهه با بیماری کرونا در مراسم مذهبی (مورد مطالعه: رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
575 - 585
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس با سرعتی زیاد بسیاری از نگرش ها، رفتارها، عادت واره ها و ارزش های بشر را دستخوش تغییرات جدی کرد به گونه ای که این تغییرات منجر به دگرگونی در شیوه زندگی مردم شد. هدف پژوهش بررسی اثربخشی یک مداخله آموزشی بر اصلاح عادت واره ها در مواجهه با ویروس کرونا بوده است.
مواد و روش ها: تحقیق از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی حجم نمونه با فرمول کوکران 40 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی محتوایی آن با نظر کارشناسان و متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) و چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر آموزه های علمی و اسلامی (محقق ساخته)، بر اصلاح عادت واره های اجتماعی تأثیرگذار بود. همچنین مجذور اِتا نشان می دهد 42 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه جامعه شناختی، 3/42 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه مذهبی (اسلامی) و 2/24 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه پزشکی در گروه آزمایش در اثر مداخله بسته آموزشی حاصل شده است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر آن است که بسته آموزشی مبتنی بر آموزه های علمی و اسلامی بر مؤلفه های جامعه شناختی، مذهبی (اسلامی) و پزشکی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا تأثیر دارد
آموزش سبک زندگی، زیرگونه ای در ادبیات تعلیمی پیکرۀ پژوهش: نشریات سال های 1290 تا 1320(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی و مسائل مرتبط با آن از موضوعاتی است که از دیرباز در متون تعلیمی ادبیات فارسی به آن توجه شده است و از آن گاهی با عنوان «سیاست منزل» یا «تدبیر منزل» یاد کرده اند. از اواخر عصر قاجار توجه به مسائلی همچون سبک زندگی و آموزش شیوه زندگی رونق می گیرد و گویی بار دیگر ادبیات تعلیمی به سبک و شیوه ای تازه رواج می یابد. در پژوهش حاضر، نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول بررسی و مقالات مربوط به سبک زندگی و نظریات موافقان و مخالفان تحلیل شده است. از مهم ترین موضوعاتی که مطبوعات به آن پرداخته اند، می توان به زندگی اجتماعی، آداب معاشرت، اصول خانه داری، سلامت جسمانی و طرز پوشش اشاره کرد. با بررسی مطالبی که درباره سبک زندگی در نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول منتشر شده است می توان به این نتیجه رسید که حرکت به سمت وسوی تجدّد در عرصه های مختلف تبلیغ شده و الگوهای غربی به منزله نمونه های برتر سبک زندگی به جامعه ایرانی معرفی شده است؛ هرچند در پاره ای از موارد، این الگوها سنخیت چندانی با سبک زندگی ایرانیان و فرهنگ جامعه ایرانی ندارد. نکته دیگر آنکه، گویی فقط زنان باید در زمینه فراگیری سبک زندگی آموزش ببینند و مردان از این گونه آموزش ها بی نیازند. این امر برخاسته از دیدگاه های فرهنگی حاکم بر جامعه ایران در آن روزگار است.
بررسی اثرات جهانی شدن بر تغییر سبک زندگی فرهنگی روستاییان، مطالعه موردی: روستاهای دهستان لیلان جنوبی شهرستان ملکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
167 - 181
حوزههای تخصصی:
درک و شناخت فضاهای روستایی بدون بررسی نیروهای شکل دهنده به فضاهای روستایی که در ارتباط با فرآیندهای جهانی شدن و مبتنی بر مجموعه عوامل پیچیده ای که روستا در آن ساخت یافته، ممکن نخواهد بود. زیرا درک و آگاهی از تأثیر فرآیند جهانی شدن بر فضاهای روستایی، تصویر متفاوت و متنوعی را ارئه می دهد که تحقیق حاضر سعی داشت جنبه تغییر سبک زندگی فرهنگی ساکنین را در نواحی روستایی مورد مطالعه، بررسی کند. تحقیق برمبنای هدف کاربردی و از حیث امکان کنترل متغیرها، از نوع تحقیقات شبه تجربی بود، زیرا با توجه به پس رویدادی بودن تحقیق امکان کنترل متغیرها به نحو کامل وجود ندارد. در بخش کمی تحقیق با مطالعه ادبیات نظری و تحقیقات گذشته، متغیرها و ابعاد تحقیق در 4 بعد کلی مشخص گردید. مدل گرایی، تغییر زبان، مصرف گرایی و احساس تعلق که تفسیر آن در کلیّت تغییر سبک زندگی فرهنگی در نواحی روستایی دهستان لیلان جنوبی، مورد توجه بود. نواحی روستایی مورد مطالعه تغییرات عمیقی را در محیط های روستایی از جنبه های مختلف نسبت به گذشته احساس می کنند که این تغییرات با اثرات جهانی شدن ارتباط معنی داری داشته و بیشترین تغییرات و اثرات جهانی شدن بر روی مؤلفه های مدل گرایی و تغییر زبان و گویش محلی ساکنین بوده است. به طور کلی، تغییرات سبک زندگی فرهنگی در میان ساکنین روستایی درآمیختگی و بینابینی و گذار از سنت گذشته به مدرنیته قرار دارد. دلیل آن نیز، تغییر در بخش هایی از سبک زندگی در میان ساکنین است. تحقیق توجه و حفظ ارزش های روستایی را در کنار تغییرات سبک زندگی فرهنگی در نواحی روستایی مورد مطالعه را بیان می دارد.
جایگاه مضامین اجتماعی در مطالعات سلامت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت شهری منعکس کننده مجموع شرایط اجتماعی، جسمی، محیط فیزیکی و زیرساختی است که بر رفاه و کیفیت زندگی شهروندان ساکن در شهری تأثیر می گذارد. بنابراین، علاوه بر موضوعات حول سلامتی و بهداشت مجموع ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیط زیستی توصیف کننده وضعیت سلامت شهری هستند. از بین ابعاد مذکور مسائل اجتماعی به شکل غیرقابل انکاری فرصت های انتخابی شهروندان در شهر، تفسیر آنان از شرایط، تعاملشان با دیگران و جهت گیری های رفتاری سلامت محور در شهر را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به اهمیت مضامین اجتماعی در تحقق بخشی به سلامت شهری، در پژوهش حاضر تلاش شده است با بهره گیری از روش مرور نظام مند، ضمن بررسی مطالعه های مرتبط، شاخص های اجتماعی سلامت شهری و زمینه های آن توصیف شود. یافته ها نشان می دهد شاخص های اجتماعی سلامت شهری را می توان در زمینه های «پویایی های جمعیت، آسیب های اجتماعی، شمولیت، سرمایه اجتماعی، کسب وکار، آموزش و سبک زندگی» بازتعریف کرد. همچنین قید اجتماعی توصیف کننده برای این شاخص ها متضمن در نظر گرفتن ویژگی های انعطاف پذیری، نسبی بودن، توجه به معانی، ادراک زمینه و فرایند است. شاخص های برسازنده زمینه هایی، نظیر پویایی های جمعیت، آموزش و کسب وکار که برای توضیح آن می توان از داده های ثبتی بهره برد و یا به دلیل آنکه روش های احصا و محاسبه آن ها به صورت کمی و جهانی تعریف شده است، قابلیت پیروی از الگوی یکسان را دارند، اما سایر زمینه ها، نظیر آسیب اجتماعی، شمولیت، سبک زندگی و مخصوصاً سرمایه اجتماعی متضمن مطالعه های زمینه محور هستند؛ مطالعه ای که براساس ویژگی های متمایز شهرها از یکدیگر، حتی به انتخاب و اولویت بخشی یک زمینه و کنار گذاشتن سایر زمینه ها از توصیف و بررسی منجر خواهد شد.
سنتزپژوهی مقالات علمی سبک زندگی اسلامی در مطالعات ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بیشتر تحقیقات محققان ایرانی در حوزه سبک زندگی در حالی براساس نظریات غربی انجام می شود که برساخت اجتماعی جامعه ایران و اسلام دارای غنی ترین منابع سبک زندگی است؛ بنابراین یکی از الزامات تحقق جامعه دینی، شکل گیری سبک زندگی اسلامی بر مبنای منابع دینی است و آنچه سبک زندگی اسلامی را از دیگر سبک ها و شیوه های زندگی متمایز می سازد، اصول بنیادینی است که به تعبیر قرآن، سپهر حیات طیبه را شکل می دهد. هدف از پژوهش حاضر سنتزپژوهی مقالات علمی سبک زندگی اسلامی در مطالعات ایران بود. پارادایم پژوهش، برساختی با رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل محتوا بود. جمع آوری داده ها با جست وجوی حرفه ای در پایگاه های استنادی از طریق نرم افزار publish or perish انجام شد. براساس معیارهای ورود، چهارده مطالعه برای تحلیل و کدگذاری با نرم افزار Max Qda12 انتخاب شد. براساس یافته ها در مطالعات مورد بررسی، 178 کد شناسایی شد که در قالب 134 شاخص و 44 مؤلفه دسته بندی شدند. همچنین دو بعد کلی برای سازه سبک زندگی اسلامی احصا شد که شامل سبک زندگی اسلامی در سطح فردی و اجتماعی بودند. مطالعه سنتزپژوهی حاضر مبنایی برای مطالعات کیفی آینده در حوزه اکتشاف مؤلفه های سبک زندگی اسلامی است که محققان را در راستای پرهیز از دوباره کاری یاری می کند.