مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
درخت
حوزه های تخصصی:
در جستار حاضر، استعاره مفهومی «جهان هستی، درخت است» در سه متن عرفانی انسان کامل عزیزالدین نسفی، مرصادالعباد نجم الدین رازی و معارف بهاءولد بررسی می شود. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. نویسندگان این آثار کدام یک از دریافت ها و تجربه های عرفانی انتزاعی خود را درباره عالم هستی با بهره گیری از قلمرو مبدأ درخت تبیین کرده اند؟ 2. از انطباق میان حوزه مبدأ و مقصد در استعاره مفهومی مورد بحث، چه جفت های متناظری شکل گرفته است؟نگارندگان برای پاسخگویی به این پرسش ها، ابتدا به شیوه استقرایی متن های مورد مطالعه را واکاوی و شواهد کاربرد استعاره مفهومی «جهان هستی به مثابه درخت» را استخراج کردند. سپس به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی داده های پژوهش پرداختند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که نویسندگان یادشده از این استعاره مفهومی به منظور بیان مفاهیمی چون مبدأ آفرینش، توحید ذاتی، انسان کامل، بلوغ و حریت، مبدأ ارواح، مبدأ عالم، وحدت وجود، مرگ و معاد استفاده کرده اند. بعضی از جفت های متناظری که در این آثار، از نگاشت درخت و اجزا و عناصر مربوط به آن بر پدیده های انتزاعی عالم هستی حاصل می شود عبارت اند از: «درخت/ جهان، آفرینش و هستی، زمین و آسمان (مجازاً دنیا)، جسم انسان»، «میوه/ انسان، حضرت محمد (ص)، روح انسان»، «تخم/ عقل اول، روح محمدی، گوهر ذات الهی»، «رسیدن و پختن میوه/ رسیدن آدمی به کمال» و «جداشدن میوه از درخت/ مفارقت روح از جسم».
سخن سردبیر: سه گانه فضای ایرانی
منبع:
منظر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
5-5
حوزه های تخصصی:
صورت بخشی دشوارترین مرحله در فرایند خلاقیت است. صورت که پدید آمد، بعد از آن تغییراتش آسان است. این مرحله تکنیک و فن هنر است که در مدارس هنری آموزش داده می شود. ایجاد صورت اما، بی آنکه پیش از آن نمونه ای دیده باشی، عمیق ترین وجه آفرینش است. اگرچه برای انسان که در عالم ماده زندگی کرده، آفرینش، حداکثر دگرگونی یا ترکیب نوین صورت هایی است که دیده و تجربه کرده، اما فارغ از عناصر و اجزای صورتی که خلق می کند، کلیتی که می سازد بهره ای از حقیقت دارد. سه گانه ای که جوهر فضای ایرانی را تشکیل می دهد مرکب است از آب، درخت و چارتاقی. همنشینی این سه عنصر قدیم با یکدیگر اتفاقی نو بود که نه یکباره، که به تدریج و طی سده ها پدید آمد. شرح تاریخی و وصف چگونگی و چرایی سه گانه در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» به تحقیق بیان شده است. این که مردمان ایران برپایی سه گانه در مرکز فضا را موجب حیات و قوام آن بدانند و سه گانه را دارای چنان قدرتی بشناسند که گسترش فضا را تا دوردست ها و کرانه های جدید تحت اثر خود حمایت کند و پیوسته به آن ارزش قدسی و کمالی ببخشد، به محصولات زندگی آنها هویتی خاص می دهد. این که معماری ایرانی، شهرهای ایران و منظر ایرانی همچون باغ، علی رغم تنوع صورت، دگرگونی های تاریخی یک هویت شناخته می شود، به دلیل وجود و تداوم صورت بخشی سه گانه بر تحولات فضاست. سه گانه اساس زیباشناسی فضا در ایران را تشکیل می دهد و هرجا و در هر زمان قرار بر ایجاد فضایی جدید با روحیه ایرانی باشد، سه گانه است که نقش اصلی را برعهده می گیرد. حتی در نمونه های مبتذل پارک سازی با تمنای باغ ایرانی و طراحی محله در شهرهای امروزی می توان نشانه هایی آگاهانه یا ناخودآگاه از عناصر سه گانه رادر تولید فضا دید. اینک که وجود سه گانه در جوهر فضای ایرانی کشف و معرفی شده، وقت آن است که به انواع ظهور و حضور آن در فضاهای شهری، معماری و طبیعی پرداخته شود و با تحقیقات بیشتر و عمیق تر دلایل موفقیت و پایداری آن در جهان متحول از چند هزار سال قبل تا امروز مطالعه شود. شاید برای تحلیل پایداری سه گانه در زیباشناسی فضای ایرانی در مقایسه با مرگ نمادهای زیبایی در هنر سایر اقوام ناگزیر باشیم تا سه گانه را، با رویکرد هستی شناسانه، نماد کلیتی وجودی به حساب آوریم و نمادگرایی تمدن های دیگر درکمال بخشی به فضا را اقدامی معرفت شناسانه و جزءنگر در حوزه صورت بدانیم. روی جلد این شماره نقاشی شهره جوادی است از سه گانه اصیل نیاسر کاشان که همچنان پابرجاست. نقاشی، با انتخاب زاویه خاصی از هم سرایی سه گانه، قاب ماندگاری از زیبایی صورت برآمده از کمال معنوی مستتر در ذهن ایرانیان ساخته است.
گونه شناسی فرمی درخت در فرش دستباف ایرانی
در رویکرد به فرش ایرانی به مثابه ی یک هنر، آنچه گاه از نظرها دور مانده است ارتباط محتوای این هنر با جهان بالایی و اسطوره ای و به کارگیری عناصر نمادین در این حوزه است. جهان پیرامونی که تجلی آن را به بی واسطه ترین و مستقیم ترین وجه در هنر و اثر قالیباف می بینیم. با توجه به مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می شود میتوان دریافت که دامنه کاربرد نماد و نشانه و اسطوره در تمامی حیطه های زندگی اجتماعی و انفرادی وارد شده است، مصداق این کاربرد را باید در ورود این عناصر به ادبیات، فلسفه، دین و مذهب و جامعه شناسی و هنرجست و جو کرد. بررسی ارتباط بین نقوش فرش، اسطوره و نشانه شناسی و بهره گیری از نمادها علاوه بر آن که غنای جایگاه نماد و نشانه را در اعصار متفاوت مشخص می سازد، هم چنین بر غنای معنوی و زیبایی ظاهری فرش های ایرانی افزوده و چهره می گشاید.در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در کنار مطالعه اسنادی به این سوال که گونه بندی شکلی و فرمی درخت در ساختار فرش ایرانی به چه صورت بوده است پاسخ داده می شود. هدف طراحی اسلامی وحدت و ابدیت است. همبستگی یک یک نگاره ها و گسترش آنها تا بی نهایت، به طوری که نگارنده نقش اسلامی، خود را "جزئی" از "کل" می بیند و احساس می کند که تمامی هستی در حرکت مداوم و ابدی است.
پژواک حادثه روایت متن ادبی در تصویر درخت در نگارگری مکتب هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
25 - 36
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: حیات رازورزانه، اندازه های بزرگ و عمر طولانی و مرگ و زندگی دوباره، سبب شده که درخت، مفاهیم متفاوتی را به خود اختصاص داده و گاهی حتی در عهد باستان به عنوان واسطه ای میان انسان و خدا تقدیس شود و به عنوان نمادی از تراوت، آرامش و زیبایی، بازتاب رابطه خداوند و انسان و نمادی از کل جهان محسوس، ترکیب آسمان، زمین وآب و نماد روشنایی شناخته شده است. در نگارگری خصوصاً مکتب هرات، شاهد کارکردهای متفاوتی از تصویر درختان هستیم. اینکه تصویر درخت، در نگارگری این مکتب چه کارکرد متفاوتی دارد، مسئله ا ی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. هدف: شناخت بیشتر و آگاهی از امکانات تصویری درخت در مکتب هرات است. روش پژوهش: این مقاله به شیوه توصیفی– تحلیلی، و سپس انطباق روایت، حادثه، متن و تصویر و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی، نگاره های مکتب هرات را مورد بررسی قرار داده است. یافته ها: در این پژوهش مشخص شد تصویر درخت در نگارگری هرات، علاوه بر دو نوع کارکرد «تزئینی» و «نمادین»، دوشادوش متن، حادثه نگاره است<span style="text-decoration: line-through;">: و داستان اصلی را به شکل تصویری، از پیش، پژواک می دهد. به نحوی که تصویر درخت خشکیده، بازتاب روایت مرگ شخصیت داستانی، تصویر درخت پرشکوفه، بازتاب روایت امیدواری و نیز سایه گستری است. همچنین درخت، بازتاب روایت قدرت و شوکت پادشاه است.
تحلیل مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیین ها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستان های آن داشته مرزبان نامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستان های مرزبان نامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که دَه ویژگی اساطیری درباره درخت در مرزبان می توان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمان بخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسب شناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گسترده مفاهیم اساطیری درخت در مرزبان نامه فرضیه تألیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت می کند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانه ای است.
مطالعه تطبیقی درخت و جایگاه آن در شعر حافظ و خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و ...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.
فرایند تقدیس درخت در حوزه فرهنگی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
25 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدس، مفهومی است که در طی آن یک پدیده، به واسطه ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی، منحصر به فرد و از محیط پیرامونش جدا می گردد و در نتیجه دارای قوانین ویژه ای می شود. در هر صورت مقدس نوعی تجلی ویژه خدا است که می تواند به مخلوقات منتقل شود. درخت در فرهنگ های گوناگون هم بنا به دلایل فیزیکی و هم به دلیل مجاورت و یا جانشینی با امر قدسی، جایگاه قداست گشته است. در حوزه تمدنی هلیل رود به واسطه ویژگیهای جغرافیایی(آب فراوان و زمین مناسب) درختهای فراوانی می روید و همین امر منجر به توجه خاصی به درخت در این منطقه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا از طریق مطالعات میدانی و با روشی توصیفی و تحلیلی و و رویکرد نشانه شناختی، شیوه های تقدس درخت و انتقال آن در حوزه هلیل رود، بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین شیوه های تجلی قداست از طریق هم نشینی درخت با امر قدسی صورت گرفته است. کهنسالی و قدمت درخت، ارتباط دادن درخت با فرد مقدس، درخت به عنوان جایگاه اجنه و نیروهای غیبی، هم نشینی درخت با مردگان و خاصیت های طبیعی و دارویی از مهمترین عوامل تقدیس درخت در حوزه هلیل رود محسوب می شوند.
خاستگاه درختان مقدس؛ مطالعه موردی درختان مقدس در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
35-49
حوزه های تخصصی:
براساس پژوهش های صورت گرفته، اعتقاد به درختان مقدس کمابیش در سراسر جهان و با دلایل متعدد وجود دارد. در فرهنگ عامه ایرانیان نیز برای برخی از گیاهان و درختان نیرو و خواص و تقدس خاصی قائل بوده اند. در ایران کمتر محلی است که نمونه ای از درختان مورد احترام را نداشته باشد. این درختان گوناگون، در باور عامه مردم ویژگی هایی کم وبیش یکسان دارند؛ از جمله اینکه بریدن آنها و حتی شکستن شاخه هایشان سبب نابودی یا زیان های مهم برای شکننده دربرخواهد داشت. این درختان برآورنده حاجات نیازمندان بوده، در دفع برخی امراض و چشم زخم مؤثرند. نتایج نشان می دهند که به طورکلی، اعتقاد به درختان مقدس در ادیان خداباور و غیر خداباور متفاوت است. در میان مسلمانان، تقدس درختان خاص، بیشتر با تجلی خدا و جایگاه ارواح پاک اولیا و عرفا یا با مقبره های آنان یا با اعمال و وقایع زندگی پیامبران و رهبران مذهبی مرتبط است؛ اما در ادیان خداناباور، تقدس درختان به جایگاه ارواح و الهه ها، و در عمل به سطح جادوگری و طلسم تقلیل یافته است. جُستار پیش رو با استفاده از منابع مکتوب و با شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته است.
بررسی گونه شناسی و طبقه بندی ساختاری و مضمونی نقش مایه درخت در کاخ عمارت چهل ستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
299 - 313
حوزه های تخصصی:
در نگارگری ایران، طبیعت و درختان به وفور انعکاس یافته است. نماد درخت در ایران باستان رکن و پایه ی هستی، ارتباط میان زمین و آسمان و ستون گیتی تلقی می شد و نشانی از تولد، رشد و بالندگی، مرگ، رستاخیز، هستی پایدار و فناناپذیری بود. در آثار و بناهای تاریخی دوره اسلامی ار نقش مایه درخت استفاد شده است. یکی از بناهای زیبای دوره صفوی عمارت چهلسون است. مسئله ای که اینجا مطرح است چگونگی و ماهیت نقش مایه های درخت در این بنای تاریخ است. رویکرد پژوهش کیفی بوده و تحلیل داده ها به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. جمع آوری داده ها و اطلاعات از منابع کتابخانه ای، شبکه جهانی اینترنت و همچنین مشاهدات میدانی صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در نگاره های کاخ عمارت چهل ستون اصفهان، حدود 110 نگاره مزین به نقش مایه درخت ترسیم شده بر روی دیوارهای آن شناسایی شد. شناخت بیشتر فراوانی این تعداد از نقوش انواع درختان، ضرورت این تحقیق را مهیا نمود. نقش درخت در اکثر موارد با الهام از طبیعت واقعی و در بعضی موارد از درختان موجود در حیاط این عمارت در انواع (نارون، چنار، سرو، شکوفه و درختان میوه) ترسیم و نقاشی شده اند. درختان ترسیم شده در بسیاری از نگاره های عمارت، از باغ این عمارت ملهم بوده یا درختانی ملهم از این نقاشی ها در حیاط کاشته شده اند. همچنین این نقوش صرفاً جنبه تزیینی صرف نداشته اند و با توجه به هم جواری و روابط فی مابین آن ها با انسان و عناصر دیگر در آثار، جنبه مضمونی و مفهومی پیدا کرده اند. اهداف پژوهش: 1.بررسی و تحلیل نقوش درختان در نگاره های کاخ عمارت چهل ستون اصفهان به لحاظ فرم و محتوا. 2.بررسی و واکاوی منابع مؤثر در طراحی نقوش درخت در نگاره های این عمارت. سؤالات پژوهش: 1.نقش و جایگاه درخت در نگاره های چهل ستون از منظر ساختاری و مضمونی کدام است ؟ 2.در طراحی انواع نقش مایه درخت در این نگاره ها، منبع و ذهنیت هنرمند نقاش چه بوده است؟
پژوهشی با نگرش اسطوره گرایانه و کهن الگویی به طراحی نشانه های فرهنگی (با تکیه بر نشانه های دانش بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
۳۰-۱۷
حوزه های تخصصی:
نشانه های فرهنگی، فرم های گرافیکی انتزاعی هستند؛ انباشتی از فرهنگ غنی ملت ها، نمایی از داشته های صوری و مفهومی کشورها در قالبی کوچک و بازتابی از اندوخته های کهن الگویی یک ملت. کهن الگوها، الگوی اصلی و پایدار ذهنی و محصول تجربه جمعی بشر در طی هزاران سال هستند. آنها، خود را در نمودهای انسانی از جمله نشانه های تصویری، نشان می دهند. در این مقاله به کمک نگرش اسطوره ای و کهن الگویی، نشانه های فرهنگی مرتبط با حوزه دانش؛ اعم از دانشگاه ها، انتشارات و مؤسسه های پژوهشی (حداقل ده نمونه مطرح بین المللی و ملی)، مورد بررسی قرار می گیرند. هدف از این امر، درک بینش کهن الگویی است که تمدن های مختلف به مفهوم دانش داشته اند و تبلور دوباره آن در شکل های ساده شده نشانه های کنونی دیده می شود. برای دست یابی به ارتباطی منطقی و استدلالی متقن، بیش از صد نشانه دانش بنیاد بین المللی و ملی مشاهده شدند؛ اکثریت نشانه ها، زبان مستقیم را برگزیده و به نمادهای تصویری سرراست چون کتاب و سردر دانشگاه اکتفا کرده اند، اکثر طراحان، از نمادهای ملی در طراحی نشانه دانشگاه بهره برده و برداشتی مستقیم از مفهوم دانش داشته اند، برخی که مورد پژوهش این مقاله بوده، از نمودهای ضمنی و نهفته در کهن الگوها بهره برده اند. اکثر نشانه هایی که مفاهیم ثانویه را القا نموده ، در فرهنگ های مختلف به صورت یکسان استفاده شده اند؛ کهن الگوهایی که در فرهنگ های مختلف مشترک بوده و خواستگاه های اساطیری داشته و فرم های درخت، خورشید، آتش (شمع، مشعل) و آب، که نمادهای معرفت در کهن الگوی جهانی هستند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی معنای دانش و معرفت در کهن الگوهای جهانی پرداخته و بازتاب آنها را در نشانه های مطرح مؤسسه های دانش بنیاد، معرفی می کند.
ریخت شناسی و تحلیل اسطوره ای؛ قصه عامیانه دختر و درخت کنار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه بخش مهمی از فرهنگ عامه را تشکیل می دهند که به دلیل دربرداشتن گنجینه عظیمی از دانش فرهنگی از ارزش بالایی برخوردار هستند؛ به ویژه آن دسته که هنوز به صورت شفاهی توسط مردم روایت می شوند، بستری مناسب برای مطالعه بن مایه های اسطوره ای فرهنگ یک منطقه و نیز بررسی کهن الگوهای جمعی و قومی را فراهم می سازند. دست یافتن به الگویی کلی برای بررسی قصه ها در صورت پژوهش عمیق و علمی در داده های گردآوری شده میسر می گردد. در این مقاله، یکی از رایج ترین قصه های عامیانه بخش اوز واقع در استان فارس، براساس روش پگاه خدیش که بر پایه الگوی پیشنهادی پراپ برای قصه های ایرانی تنظیم گردیده، ریخت شناسی شده است و سپس با رویکرد نمادشناسی اسطوره ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان این مقاله بر آن هستند تا ضمن ارائه الگویی پیشنهادی برای تحلیل و بررسی قصه های عامیانه، نشان دهند که چگونه می توان از درون یک قصه به ظاهر ساده که در نقاط دورافتاده و توسط مردم عامه گفته می شود، الگوها و بن مایه های متعدد و متنوع اسطوره ای را استخراج کرد و از این راه در شناخت نقاط مبهم اسطوره ها و نیز نمادها گام تازه ای برداشت.
مفهوم نمادین آب و درخت در هنرهای کهن ایرانی و نمود آن بر محراب های دوره اسلامی با تأکید بر نظریه تطورگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطورگرایی بر این اصل استوار است که هر پدیده فرهنگی حاصل زنجیره ای طولانی از تغییرات در طول یک خط زمانی مکانی است. برمبنای اصول تکامل در این نظریه می توان تحولات تصویری نمادهای آب و گیاه را در محراب های دوره اسلامی بررسی کرد. پرسش اصلی تحقیق این است که چه ارتباطی میان نقش پردازی آب و گیاه در محراب های دوره اسلامی و الگوهای تصویری پیشین آن در هنر پیش از اسلام ایران وجود دارد و این ارتباط چه تغییراتی در طول زمان داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی می باشد و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه کیفی صورت گرفته است. با تکیه بر اصل اول تطورگرایی (یکسانیِ روانی) می توان وحدت باور مردم ایران نسبت به آب های حیات و درختِ زندگی را بیان کرد. نمود آب و درخت در روایت های دینی پیش از اسلام و پس از آن در متن قرآن کریم، نمایانگر تطور این الگوی اسطوره ای به یک پدیده دینی است. به شکلی که بیان حقایقی از دین اسلام یعنی رستگاری و پیشرفت اخلاقی با نمادهای مقدس پیشین همراه شده است. آب و درخت که در اسطوره های کهن نماد امید به حیات جاوید بر زمین است با تأکید بر متافیزیک، جهش یافته و بهشت برین جایگاه نماد درخت و آب های جاویدان برای مومنین می گردد. تعالی این نمادها به نمادهای بهشتی و پیوستگی آن ها با رستگاری، از مهم ترین تغییرات این نمادها در متن قرآن و نقش پردازی محراب است. درخت های مقدس که در ترکیب های سه گانه با ایزدان و یا محافظان اسطوره ای در آثار کهن ایران حاضر بودند، به شکل درخت زندگی یا گیاهی گردان در مرکز محراب قرار می گیرند. گاه ستون های کناری محراب با آرایه های گیاهی تزیین می شوند که صورت استیلیزه ای از درخت است. نماد آب را می توان با حضور سبو در محراب ها و در بالا و پایین ستون ها مشاهده کرد که شکل انتزاعی و تطور یافته ای از الگوی بازنمایی سبو در آثار کهن ایران است.
واکاوی تطبیقی درخت، نور و آب در اشعار سهراب سپهری و اکتاویو پاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
81 - 116
حوزه های تخصصی:
بررسی و تطبیق اشعار شاعران بزرگ در نزدیک تر ساختن ملل گوناگون و شناخت جهان بینی مشترک آن ها به ما یاری می رساند و در سایه این پژوهش ها امکان تفهیم بهتر شعرها و انتقاد مؤثر آن ها میسر می شود. سهراب سپهری و اکتاویو پاز از آن دسته شاعرانی اند که عمیقاً به خاطر علاقه زیادشان به فرهنگ هند و اساطیر جهان نگرش شاعرانه مشابهی را به ویژه در رابطه با عناصر بنیادین هستی، درخت، آب و نور دارند و از آنجایی که در بافت اساطیری، این عناصر باهم پیوندی ناگسستنی دارند با کارکردی یکسان در شعرهایشان متجلّی شده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کارکرد این عناصر در اشعار آنان بررسی و تبیین شده است. هر دو این شاعر در اشعار خود با بهره مندی از ساحت اساطیری، پیوند انسان با درخت، درخت با آب و نور و پیوند آب و نور و در نهایت پیوند ژرف انسان، درخت، آب و نور را با بیانی شاعرانه و مشابه هم منعکس ساخته اند که با درک این مسئله، نه تنها تحلیل بسیاری از ترکیبات غریب و نامأنوس شعری این دو شاعر آسان می شود بلکه زیبایی های شاعرانه آن ها نیز رخ می نماید و در سایه این تحلیل، پیوند سپهری و پاز از منظر نگرش شاعرانه و اساطیری پدیدار می شود. با واکاوی پیوندهای ژرف بین عناصر یاد شده، نتیجه حاصل این است که این عناصر در اشعار این دو شاعر به یک وحدت هستی شناسانه ختم می شود و این عناصر و شاعر به عنوان یک «حقیقت واحد» نمود پیدا می کنند.
تصویر درخت در شعر شاعران نوپرداز معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
267 - 288
حوزه های تخصصی:
درخت در شعر فارسی اهمیت ویژه ای دارد. عناصر فرهنگی، دینی، اسطوره ای، اخلاقی، عرفانی، و سیاسی گزاره هایی متأثر از درخت دارند. درخت بعد از آب و خورشید پدیده ای مهم است که عناصر و موقعیت های ویژه ادبی از آن آفریده می شود. با ظهور حوادث مختلف سیاسی در سده اخیر ازیک سو و خلق اندیشه ها و سبک های متعدد هنری، ازسوی دیگر، شیوه های خلاقانه پیوند پدیده های طبیعی با عناصر انسانی برجسته شده است. تصویر درخت در شعر نو جلوه ای تازه و چندجانبه یافته است. شاعران نوپرداز نقش های ویژه ای به عناصر غیرانسانی می بخشند و از این میانه درخت همزادی انسان گونه است که تحولات جامعه انسانی را در قامت خود نشان می دهد. در پژوهش حاضر، با تحلیل و توصیف شواهد شعری به روش کتابخانه ای در اندیشه شاعران منتخب، آشکار شد که درخت نمودار ناکامی های شخصی، عشق ورزی، واسطه ادراک، شاخص آزادی، معرف زیست بوم، نماد، تصویر مجسم مرگ و نیستی، انعکاس استبداد و نماینده انکار موجودیت انسان در حاکمیت استبداد است.