منظر

منظر

منظر دوره 17 پاییز 1404 شماره 72 (مقاله علمی وزارت علوم)

یادداشت‌ها

۱.

مکان، روح مقاومت و ملت

کلیدواژه‌ها: جنگ مکان مقاومت ملت وطن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
جنگ دوازده روزه اسرائیل و امریکا علیه ایران، برکات زیادی داشت. خسارت های آن اگرچه زیاد بود، اما به مصداق آیه «اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسری» و قضیه جامعه شناسانه «فرصت ها از دل بحران ها می روید» جهان ایرانیان را به دو بخش قبل و پس از جنگ تقسیم کرد. در وصف برکات جنگ، تقریباً همه تحلیل گران ایران دوست در این نکته مشترک بودند که «وحدت ملی» مردم از ارکان مقاومت ملت و شکست طمع بیگانگان بود. وحدت، فعل جامعه بود که با پذیرش و مشارکت افراد و آحاد آن به دست آمد. نکته اما، زمینه وحدت بود که در این جنگ حول «مکان» برقرار شد. مکان، وطن ایرانیان بود که در هزاره ها در آن جا زیسته و در رویدادهای آن شریک بوده اند. نسل حاضر، میراث دار زبان، فرهنگ، اندیشه، ذهنیت و سایر دستاوردهای جامعه ایران بر بستر وطن است. اگر نمی توان میان ایرانیان حاضر با گذشته آنها خط فاصله واضحی تعیین کرد، از این روست که همه صفات و توان امروز دنباله گذشته آنان است و هر چیز نو نیز یا تحول یافته امر قدیم است یا پاسخ و پذیرش ایرانی امروز با خصوصیت و اندیشه خود به پدیده نو. در هر صورت آنچه جامعه امروز ایران را به عنوان یک ماهیت ممتاز و قابل تشخیص از دیگران معرفی می کند، هویت یا امتداد صفات تاریخی آن در بُعد زمان است. در جنگ با عراق، آنچه محور وحدت ایرانیان بود، در کنار وطن و مکان، دفاع از انقلاب جوان و آرمان های اسلامی آن هم بود. در جنگ دوازده روزه اما، به دلایل مختلف از جمله غافلگیری وقوع آن، پراکندگی دیدگاه های سیاسی جامعه، کوتاهی و ضربتی بودن شروع و پایان جنگ، فرصت برای ظهور عوامل دیگری برای وحدت جامعه فراهم نبود. اما وحدت به شکل باورناپذیری حول مفهوم وطن که نمونه برجسته ای از مکان و منظر است، شکل گرفت. اینکه پدیده مکان اولین، عام ترین و قوی ترین محور اتحاد در جامعه باشد، باید چشم ها و دل ها را به ظرفیت های مغفول آن باز کند. روشن است که دلبستگی مردمی که جمع کثیری از آنها ناراضی از شرایط سیاسی جامعه هستند، به وطن موجب همراهی با حاکمیت در تقویت موضع او باشد، کشف مهمی بود که از جنگ دوازده روزه به دست آمد. به نظر می رسد که ظهور مفهوم مکان به مثابه عنصر اولیه، مورد وفاق و پر قدرت برای وحدت جامعه و فرصتی برای حاکمیت و علی الخصوص بخش های تخصصی آن در حوزه مکان و منظر است تا به آن دوباره بپردازند. دانشگاه ها، مفهوم مکان را جانشین فیزیک فضا کنند و با تبیین ابعاد درهم تنیده عینی و ذهنی آن، اذهان کارشناسان را به قابلیت ها و ظرفیت های آن هدایت کنند. برنامه ریزان و مدیران مرتبط با مقوله فضا، مفهوم سرزمین را جانشین محیط زیست، منابع طبیعی، زمین، مسکن و محوطه های میراثی کنند. بدانند آنچه زیر پا، در اطراف و در ذهن ساکنان این سرزمین وجود دارد، منظومه ای یکپارچه از زمین و زمان است که قابل تفکیک نیست. زمین آن جغرافیای مکان و زمان، رویدادها و تفسیر ساکنان از تعامل زمین و زمان را نشان می دهد. تنها در جنگ دوازده روزه بود که مفهوم مکان با کمال خود به ظهور رسید و توانست با ایجاد وحدت در ملت قدرتی در او ایجاد کند که ائتلاف شیاطین بزرگ جهان نتواند او را نابود کند. در جنگ دوازده روزه، «مکان» پیروز اصلی بود.عکس روی جلد را محمدرضا سرتیپی اصفهانی از آثار و بقایای جنگ ایران و عراق در شهر خرمشهر گرفته است.

مقالات

۱.

چهارباغ تیموری: بررسی تطبیقی چهارباغ ها در متون مکتوب فارسی قرون نهم و دهم هجری با چهارباغ ابونصری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چهارباغ باغ ایرانی چهارباغ هروی ارشاد الزراعه معماری تیموری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۶
 این پژوهش با هدف تبیین ویژگی ها و تحولات مفهومی چهارباغ ها در متون فارسی سده های نهم و دهم هجری، به بررسی این متون می پردازد و ویژگی های چهارباغ ها را استخراج و با الگوی ابونصری هروی در «ارشادالزراعه» مقایسه می کند. مسئله اصلی پژوهش، شناسایی چهارباغ های ذکرشده در این دوره، بررسی ویژگی های کالبدی، کارکردی و معنایی آن ها و تعیین میزان انطباق یا تمایز آن ها با الگوی هروی است. این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و تحلیل محتوای متون تاریخی دسته اول، توصیفات چهارباغ ها را استخراج و براساس زمان تألیف متون، آن ها را تحلیل و با الگوی هروی مقایسه می کند. یافته ها نشان می دهد که الگوی واحدی برای چهارباغ در این دوره وجود ندارد. برخی متون به درختان سرو کنار جوی اشاره دارند که با هروی مشترک است، اما وجود چندین عمارت یا تناقض در نوع گل ها و درختان با توصیف هروی همخوانی ندارد. این عدم انطباق، انعطاف پذیری چهارباغ ها در پاسخ به نیازهای محلی و حکومتی را نشان می دهد و احتمالاً هروی چهارباغی آرمانی را توصیف کرده است. تأثیر سیاق جغرافیایی هروی بر توصیف او نیز قابل توجه است. بسیاری از چهارباغ ها در حومه شهرها، دارای کارکرد حکومتی، حوض و درختان میوه بودند و نقش های سیاسی، فرهنگی (مانند گردهمایی شعرا در سمرقند)، و اجتماعی (مانند پیوندهای اسطوره ای کابل و مذهبی مشهد) داشتند. فقدان شواهد هندسه ای خاص، به ویژه چهاربخشی و تحول معنای چهارباغ (مانند خیابان چهارباغ اصفهان) بر اهمیت سیاق فرهنگی خراسان بزرگ تأکید دارد.
۲.

قیاس شاخص های معنایی منظر شهری تاریخی و معاصر با بهره گیری از روش طرح متوالی اکتشافی (موردپژوهی: منظر شهری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای منظر شهری منظر شهری تاریخی منظر شهری معاصر ماتریس افتراق معنایی شهر شیراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۵
یکی از مهم ترین چالش های شهر در دوران معاصر، معنا و رابطه متقابل انسان و محیط است. امروزه به دلیل نبود دانش بصری کافی در کنار تأثیرات مدرنیسم، ناهنجاری بصری در شهرها دیده می شوند. تغییرات انجام شده در منظر شهر در دوران معاصر و به کاربردن رویکردهای اثبات گرایی منجر به بی توجهی نسبت به جنبه های نرم و فازی محیط مانند «معنی» شده است. این پژوهش در نظر دارد تا به مقایسه معنای منظر تاریخی و معاصر بپردازد و روشی را برای مقایسه معنا در زمینه های مشابه و سایر شهرها ارائه دهد. در این مسیر، منظر شهری کلان شهر شیراز در کشور ایران به دلیل گسست موجود میان منظر تاریخی و معاصرش، به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شد. پارادایم تفسیرگرایی و رویکرد استفهامی اتخاذ شد و با درنظرگرفتن طرح متوالی اکتشافی در روش های ترکیبی در گام اول، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تحلیل محتوا شدند، سپس به کمک خروجی گام اول ماتریس افتراق معنایی تنظیم و به بررسی کمّی تفاوت های معنایی دو متن منظر شهری تاریخی و معاصر پرداخته شد. نتایج نشان داد که در مقایسه منظر شهری تاریخی و معاصر، شهروندان به ابعاد و مؤلفه های مختلفی در دسته بندی های «اقلیم»، «احساس نسبت به بافت»، «کارکرد»، «زیرساخت»، «مسکن»، «جمعیت»، «مردم»، «فرهنگ» و «امنیت و حس تعلق» اشاره کردند و صفات توصیف کننده منظر شهری معاصر به ترتیب شامل «پیچیده»، «رمزآلود»، «ناراحت کننده»، «فاقد هویت»، «تنش زا»، «آشفته»، «پویا»، «جدیدتر» و «شلوغ» و صفات توصیف کننده منظر شهری تاریخی به ترتیب شامل «دارای هویت»، «قدیمی تر»، «آرامش دهنده»، «خوشحال کننده»، «قابل درک (خوانا) »، «ساده»، «منظم»، «ایستا و آرام» هستند.
۳.

رویکردهای خوانش منظر شهری؛ مرور نظام مند بر توسعۀ مدل های مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری منظر منظر شهری خوانش منظر شهری رویکرد منظرین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۳
 منظر شهری به عنوان پدیده ای چندبُعدی (هولوگرافیک)، از ترکیب همزمان مجموعه کالبدی شهر و فهم ناظر (شهروند) از آن پدید می آید. خوانش منظر تخصصی وابسته به دانش منظر است که فهمی کلی از شهر را طلب می کند. این پژوهش با مروری نظام مند، به بررسی رویکردهای گوناگون خوانش منظر شهری می پردازد و آن ها را در طیفی از جزءنگر تا کل نگر تحلیل می کند. رویکردهای جزءنگر بر مطالعه دقیق اجزای تشکیل دهنده شهر و ویژگی های عینی یا ذهنی فضا تأکید دارند، درحالی که رویکردهای جامع نگر به تحلیل ترکیبی ابعاد عینی و ذهنی می پردازند و سعی در ایجاد درکی یکپارچه از محیط شهری دارند؛ رویکردهای کل نگر اما در فهم منظر شهر به مثابه حیثیتی واحد، حاصل ادراک انسان از فضا هستند. هدف این پژوهش بررسی رویکردهای مختلف در خوانش منظر شهری شامل مراحل مختلفی از جستجو، انتخاب، تحلیل و ارزشیابی منابع علمی است. این پژوهش به روش کیفی با شناسایی منابع مرتبط، از پایگاه های علمی معتبر داخلی و بین المللی استفاده و در نهایت از طریق تحلیل محتوا، رویکرد آن ها نسبت به مفاهیم کلیدی و مدل های خوانش منظر شهری بررسی و طبقه بندی کرده است. نتایج نشان می دهد که تکامل رویکردهای خوانش منظر شهری ارتباط مستقیمی با رشد دانش منظر داشته است و رویکردهای کل نگر، به ویژه با ترکیب روش های یکپارچه و سیستمی، کامل ترین چارچوب برای مطالعه این مفهوم ارائه می دهند. علاوه بر این، ارتباط میان رویکردها نشان دهنده ضرورت تحلیل چندبُعدی منظر شهری است. در نهایت، مطالعه منظر شهری به عنوان فرایندی چندلایه، نیازمند به کارگیری مدل ها و ابزارهای علمی دقیق است. ادغام روش های مختلف در چارچوبی کل نگر-سیستمی به شناختی معنادار، پایدار و در امتداد هویت شهر، کمک می کند که این امر لازمه هر نوع برنامه ریزی، مدیریت و مداخله مکان مند در فضای شهر است.
۴.

درخت- خانه: غرابتِ درختان در نقاشی های داوود امدادیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داوود امدادیان زیگموند فروید نقاشی منظره درخت امر غریب خانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
 شاید نتوان در سنت منظره نگاری ایران نقاشی مانند داوود امدادیان را یافت که به «درخت» در مقام یک موضوعی منحصر برای نقاشی چنین وفادار بوده باشد. علاوه بر شکل و جایگاه این درختان در ترکیب بندی، تکرار آن ها در آثار امدادیان نیز به رازگونگی آن ها افزوده است. در این پژوهش، این درختان در مقام «امری غریب» توصیف و تحلیل می شوند. در این پژوهش با اتخاذی رویکردی روان شناختی و بر مبنای صورت بندی مفهومی «امر غریب» نزد زیگموند فروید کوشش می شود که از «چگونگی» تجسم درختان در آثار امدادیان تحلیلی منسجم و دقیق ارائه شود. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده است و از میان آثار داوود امدادیان با نمونه گیری هدفمند، آثاری برای تحلیل انتخاب شده اند که بتوانند ابعاد و مؤلفه های کلیدی چگونگی نمایش درختان در این آثار را نشان دهد. گردآوری اطلاعات در این مقاله به شیوه ای کتابخانه ای بوده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ازنظر شکلی در اغلب آثار امدادیان ساختاری مشابه تکرار شده است. مطابق این ساختار در میانه اثر «چیزی» قرار گرفته است که بخش اعظم تابلو را می پوشاند، این چیز که غالباً در هیئت درخت تصور می شود در عین بیگانگی و مهابت، آشنا و نزدیک نیز هست، ازاین رو، واجد دیالکتیک بنیادین برسازنده تجربه «غرابت» است. غالباً در کنار این درخت عظیم نشانه های خسران در هیئت زوال و ویرانی در نمایش خانه ها یا درختان کوچک دیده می شود. این ازدست رفتگی ها و وجه مالیخولیایی در تصویر درختان عظیم میانه اثر، وجهی عمیق تر و بنیادی تر می یابد. «تکرار» بی وقفه مضمون درخت در قالبی واحد در آثار امدادیان می تواند نشانه ای از «اجبار به تکرار» و فراوری از اصل لذت به سوی بازگشت باشد: از سکنی گزیدن در سکونت گاه های موقت ازدست رفته به سوی آرامشی جاوید در مرزهای مرگ، به سوی خانه ای ابدی.
۵.

نقش درختان در سنجش زیبایی شناسی بصری و پیچیدگی کالبدی مناظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیچیدگی بصری پیچیدگی کالبدی ابعاد فراکتال درختان زیبایی شناسی منظر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
با وجود نقش حیاتی درختان در ارتقای کیفیت بصری فضاهای شهری، اجماع علمی مشخصی درباره نحوه و میزان تأثیر آن ها بر زیبایی شناسی و پیچیدگی مناظر شهری وجود ندارد. بیشتر پژوهش های پیشین بر ارزیابی های ذهنی تمرکز داشته و تأثیر دقیق حذف یا افزودن درختان بر پیچیدگی کالبدی و زیبایی مناظر را کمتر تحلیل کرده اند. این خلأ، نیاز به مطالعه ای دقیق و جامع را مطرح می کند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر افزودن یا جابه جایی درختان بر زیبایی شناسی بصری و پیچیدگی کالبدی مناظر شهری است. پرسش اصلی آن است که آیا این تغییرات همواره باعث بهبود کیفیت بصری می شوند یا در برخی موارد ممکن است اثر معکوس داشته باشند. این پژوهش با بهره گیری از روش های کیفی و کمّی انجام شده است. با استفاده از تکنیک شبیه سازی بصری واقعیت افزوده (AR) و تحلیل تصویری در نرم افزار ImageJ، ۱۱ تصویر از مناظر شهری مختلف در سراسر جهان انتخاب شد. سپس از طریق یک پرسشنامه تصویری، نظرات ۵۱ متخصص منظر شهری گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون خی دو و t مستقل، همچنین تحلیل ابعاد فراکتال تصاویر استفاده شد. در نه نمونه از ۱۱ مورد، افزودن درختان به طور معناداری زیبایی و پیچیدگی بصری را افزایش داد (سطح معناداری  50/0<  و 977/0Cramér’s V=). تحلیل فراکتال و آزمون t نیز پیچیدگی بالاتر مناظر دارای درختان را تأیید کرد. بااین حال، در برخی موارد، درختان با پوشاندن جزئیات معماری، زیبایی را کاهش دادند. بررسی ها نشان داد مکان قرارگیری درختان نسبت به ساختار کالبدی اهمیت به سزایی دارد. به بیان دیگر، رابطه بین پیچیدگی و زیبایی خطی نیست و وجود یک «آستانه بصری» ضروری به نظر می رسد که پس از آن، افزودن عناصر طبیعی می تواند اثر منفی داشته باشد. این یافته ها به طراحان کمک می کند تا با طراحی هوشمندانه و مکانیابی درختان، تجربه بصری شهروندان را بهبود و کیفیت زندگی شهری را ارتقا دهند.
۶.

نسبت حکمرانی خوب با توسعۀ پایدار (با تأکید بر مدیریت انرژی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمرانی حکمرانی خوب مدیریت انرژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۴
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر حکمرانی خوب بر مدیریت انرژی انجام شده است که براساس معیار هدف، یک پژوهش کاربردی و براساس معیار زمان گردآوری داده ها، در گروه پژوهش های پیمایشی و براساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش، یک پژوهش کمّی محسوب می شود. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از جدول مورگان  217 نفر و جامعه آماری شامل مدیران و سرمایه گذاران گروه مدیریت انرژی ایران (IME) است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که با نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شده اند. معیارهای حکمرانی خوب شامل: «نتیجه گرایی، اثربخشی نقش ها و وظایف، ارتقای ارزش ها، شفاف سازی، ظرفیت سازی و پاسخ گویی»، تأثیر قابل توجهی بر مدیریت انرژی دارند. این پژوهش نشان داده است که حکمرانی خوب بر مدیریت انرژی در معیارهایی چون «نتیجه گرایی، ارتقای ارزش ها، پاسخ گویی، روابط توسعه ای، روابط دموکراتیک و روابط اجتماعی» تأثیر معنادار و مثبتی دارد. بنابراین تقویت حکمرانی خوب و توجه به این معیارها می تواند به عنوان راهکارهای مؤثری در بهبود مدیریت انرژی در کشورهای در حال توسعه مطرح شود.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۷۳