مطالعات سیاست گذاری تربیت معلم - پژوهش در تربیت معلم سابق
پژوهش در تربیت معلم دوره سوم زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 6)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی دیدگاه اساتید کارورزی دانشگاه فرهنگیان به شیوه کیفی و روش پدیدارشناختی انجام شده است. گردآوری اطلاعات با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و در ابتدا پرسش های راهنمای مصاحبه تهیه و پس از اجرای یک نمونه، متن مصاحبه پیاده و پرسش ها مورد تجدید نظر قرار گرفت، تا داده های جمع آوری شده برای پاسخ به پرسش پژوهش از ظرفیت بیشتری برخوردار باشد. تعداد 15 نفر از اساتید به صورت هدفمند انتخاب شدند این افراد به عنوان مجری برنامه کارورزی با رویکرد معلم فکور در 4 ترم متوالی، اطلاعاتی عمیق و غنی از چگونگی اجرای برنامه و تأثیرات آن بر دانشجویان در اختیار پژوهشگر قرار دادند. هر مصاحبه بین 60 - 45 دقیقه به طول می انجامید و متن های حاصل از مصاحبه ها، با استفاده از روش کدگذاری(سه مرحله ای) تحلیل و تفسیر شد. ارتباط طولانی مدت پژوهشگر به عنوان مدرس پرسابقه تربیت معلم و مشاهدات مداوم این محیط پژوهشی، اعتبار یافته های پژوهش را مورد تایید قرار می دهد و یادداشت برداری دقیق و کدگذاری مفصل پایایی یافته ها را ممکن می سازد. یافته های پژوهش نشان داد که رویکرد برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بر عمل تأملی و موقعیت محور تأکید دارد اما محتوا، مستلزم به کارگیری دانش ترکیبی(تربیتی موضوعی) و کاربردی است. یادگیری مبتنی بر بافت/ زمینه است و با توجه به موقعیت و تجربیات فردی، سازماندهی می شود. برنامه با به کارگیری راهبرد مشاهده تأملی، روایت نویسی، کنش پژوهی و درس پژوهی؛ گفتگوی دیالکتیکی، حل مسئله در آموزش، ارائه بازخوردهای تأملی، خودارزیابی و ارزیابی همتایان بر اساس سطوح موفقیت در ارزشیابی، توانسته بر خودآگاهی حرفه ای، عاملیت، میل به یادگیری و تغییر، ریسک پذیری برای روبرو شدن با چالش ها، تعامل حرفه ای و کاهش فاصله میان نظر و عمل دانشجویان تأثیرگذار باشد. در اجرا، برنامه با چالش های: ساختار ها ی سازمانی، قوانین و رویه های حاکم بر روابط میان دانشگاه و آموزش و پرورش، حاکمیت روش ها ی سنتی در مدارس و محدود بودن شرایط برای کسب تجربیات حرفه ای، عدم پشتیبانی علمی و حرفه ای از مجریان از سوی مراجع ذی ربط، مراکز علمی و پژوهشی متناسب با اقتضائات برنامه که موجب بازتعریف نوآوری ها در قالب تجربیات پیشین روبرو بوده است.
واکاوی مسائل شغلی معلّمان آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی معلمان، نشانه ای آشکار و تعیین کننده از روند تعالی یا تباهی در هر جامعه ای است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسائل پیچیده شغلی معلّمان انجام شده است. سعی شد تا با نگاهی جامع و ژرفانگر و با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی، مشکلات موجود در عملکرد بهینه ایشان شناسایی شده و عواملی که زمینه ساز افت انگیزه شده است، واکاوی گردد. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد و با استفاده از نمونه گیری ملاکی، پس از انجام 21 مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد. به منظور افزایش اتکاپذیری، تاییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، «تبیین جزئیات دقیق فرایند گردآوری و تحلیل داده ها»، «درگیری طولانی مدت»، سه سو سازی و تحلیل موارد منفی استفاده شد. تحلیل عمیق ادراک معلّمان، موجب شد تا مسائلی نظیر شرایط نامساعد سازمانی، دخالت ها و تحکم های مدیریتی، شرایط نامساعد محیط کاری، کمبود حقوق، مزایا و امکانات رفاهی، کاهش علایق و ترجیحات دانش آموزان به فرایند یادگیری، تنزل شأن و جایگاه معلّم و فراهم نبودن زمینه پیشرفت و بالندگی تحصیلی و شغلی ، شناسایی شود. نتایج نشان داد که معلّمان، از مسائلی جدی در نظام آموزش و پرورش رنج می برند که به دلیل مرتفع نشدن مشکلات، به بروز دلسردی، افت انگیزه و کاهش عملکرد بهینه از آن ها منجر شده است. به نظر می رسد تداوم این مشکلات، می تواند به تعمیق، پیچیدگی و تحکیم آن دامن زده و به تشدید و تسریع برخی از تبعات ناگوار اجتماعی و اخلاقی و کاهش سلامتی و بالندگی فردی و جامعه بینجامد.
بررسی و مقایسه رضایت مندی تحصیلی نومعلمان دانش آموخته کارشناسی پیوسته و مهارت آموز ماده(28) از کیفیت آموزشی دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
توجه به ارزشیابی به عنوان یکی از مؤلفه های زیرنظام تربیت معلم، ایجاب می کرد که رضایت مندی تحصیلی نومعلمان از کیفیت آموزشی دانشگاه فرهنگیان در سطح ملی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش، با هدف مقایسه رضایت مندی تحصیلی نومعلمان دانش آموخته کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده(28) دانشگاه فرهنگیان، در معنای ادراک آنان از تأثیر کیفیت آموزشی دانشگاه در حیطه های برنامه ریزی و آماده سازی، محیط کلاس درس، آموزش، مسئولیت های حرفه ای، و امکانات و تجهیزات دانشگاه، با روش علّی- مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل 46851 نفر نومعلم دانش آموخته کارشناسی پیوسته و 14467 نفر مهارت آموز ماده(28) و حجم نمونه براساس جدول مورگان و متناسب با حجم جامعه آماری، شامل 379 نفر از گروه نومعلمان دوره کارشناسی پیوسته و 360 از نومعلمان مهارت آموخته ماده(28) بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه رضایت مندی تحصیلی محقق ساخته بود که پس از تأیید روایی و پایایی مورد استفاده گرفت. داده ها، با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل گردید و نتایج نشان داد که نومعلمان دانش آموخته کارشناسی پیوسته در مقایسه با نومعلمان ماده(28)، به طور معناداری در حیطه های پنج گانه، رضایت مندی تحصیلی بیشتری دارند. باوجود تفاوت در سطح تحصیلات و جنسیت نومعلمان، رضایتمندی تحصیلی آن ها برحسب سطح تحصیلات و جنسیت در حیطه های پنج گانه، تفاوت معناداری ندارد.
مدل های تاریخی تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تاریخی مدل های مختلف تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران می پردازد. از برپایی دارالمعلمین(1297) تا تاسیس دانشگاه فرهنگیان(1390) مدل های مختلفی از تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران تجربه شده است. شناسایی این مدل ها، تجربه های تاریخی تربیت معلم دوره ابتدایی را در اختیار سیاست گذاران و علاقه مندان به نظام تربیت معلم قرار می دهد. روش پژوهش در این مقاله روش تاریخی است. جامعه آماری مشتمل بر تمام اسناد تاریخی مرتبط با حوزه تربیت معلم بوده است و از روش نمونه گیری هدف دار، برای نمونه گیری استفاده شده است. نمونه ها، از اسنادی انتخاب شده اند که حاوی داده ها و اطلاعات مربوط برای پاسخگویی به سوال های پژوهش بوده اند. روش جمع آوری داده ها، روش اسنادی و روش تحلیل داده ها روش تاریخی اکتشافی است. با بررسی اسناد بر جای مانده از نظام تربیت معلم در ایران می توان هفت مدل از تربیت معلم دوره ابتدایی را در ایران شناسایی کرد. دارالمعلمین، دانشسرای مقدماتی، کلاس های کمک آموزگاری، تربیت معلم یکساله، سپاه دانش، مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان. در این مقاله به ضرورت های تاریخی شکل گیری هر یک از این مدل ها، شیوه پذیرش دانشجو و برنامه درسی هر یک از این مدل ها پرداخته شده است.
تعاملات در دانشگاه فرهنگیان: زمینه ها، راهبردها و رهنمون ها
حوزه های تخصصی:
تعاملات در دانشگاه فرهنگیان به عنوان دانشگاهی که عهده دار تأمین، تربیت و توانمندسازی معلمان و نیروی انسانی در وزارت آموش و پرورش است، بسیار اهمیت دارد. هدف این پژوهش، شناسایی زمینه ها و راهبردها و نیز رهنمون هایی برای تعاملات در دانشگاه فرهنگیان است که با رویکرد کیفی انجام شده است. با توجه به بهره گیری از منابع مکتوب و مدارک مرتبط با نظام تربیت معلم، اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و اسناد تحول بنیادین آموزش و پرورش برای نیل به اهداف این مطالعه، روش این پژوهش، روش اسنادی است. داده های حاصل با استفاده از تکنیک تحلیل فکری بازتابنده و با بهره گیری از نرم افزار مکس کیود ا نسخه 12، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش، ذی نفعان، زمینه ها، راهبردها و رهنمون های مرتبط در خصوص تعاملات دانشگاه فرهنگیان با هریک از عوامل و ذی نفعان را نشان داد. ذی نفعان شناسایی شده عبارتند از: 1. آموزش عالی و مراکز علمی و پژوهشی 2. آموزش و پرورش و دوایر آن در شهرستان ها 3. مدارس 4. افرادی چون اعضای هیات علمی، معلمان، دانشجومعلمان، دانش آموزان، والدین دانش آموزان 5. نهادهای فرهنگی، هنری و ورزشی 6. نهاد سیاست گذاری و دولت که در ارتباط با هریک از آنها، زمینه ها، راهبردها و رهنمون های لازم نیز به دست آمد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که مدیریت تعاملات باید به عنوان یکی از هسته های اصلی در نظام مدیریتی دانشگاه فرهنگیان باشد.
پیش بینی سلامت روان دانشجومعلمان بر اساس متغیرهای خودکارآمدی و حمایت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان دانشجومعلمان براساس متغیر های خودکارآمدی و حمایت اجتماعی است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، طرح پژوهش، غیرآزمایشی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجومعلمان کارشناسی پیوسته پردیس شهید مفتح(تهران) دانشگاه فرهنگیان بوده است که از میان آنها تعداد 247 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از 1-پرسش نامه سلامت عمومی(28-GHQ)، 2-پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران(1982) و 3-پرسش نامه حمایت اجتماعی واکس و همکاران(1986) استفاده به عمل آمد. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار استنباطی(رگرسیون چندمتغیری) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با نشانه های جسمانی رابطه منفی معناداری وجود دارد و آن متغیرها می توانند تغییرات نشانه های جسمانی را در بین دانشجومعلمان به گونه ای معنادار(021/0>P) تبیین و پیش بینی کنند. بین متغیر خودکارآمدی با اضطراب و بی خوابی رابطه منفی معناداری وجود دارد و متغیرخودکارآمدی می تواند اضطراب و بی خوابی را به گونه ای معنادار(005/0>P) در بین دانشجومعلمان تبیین و پیش بینی نماید. متغیرهای خودکارآمدی و حمایت اجتماعی می توانند اختلال در کارکرد اجتماعی را به گونه ای معنادار(001/0>P) در بین دانشجومعلمان تبیین و پیش بینی کنند. همچنین متغیر خودکارآمدی می تواند تغییرات افسردگی را به گونه ای معنادار(001/0>P) در بین دانشجومعلمان تبیین و پیش بینی نماید. با توجه به یافته های حاصل، با به کارگیری شیوه هایی برای افزایش خودکارآمدی دانشجومعلمان و حمایت اجتماعی از ایشان، می توان به ارتقای سطح سلامت روان در میان آنها کمک نمود.