مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۰۱.
۸۰۲.
۸۰۳.
۸۰۴.
۸۰۵.
۸۰۶.
۸۰۷.
۸۰۸.
۸۰۹.
۸۱۰.
۸۱۱.
۸۱۲.
۸۱۳.
۸۱۴.
۸۱۵.
۸۱۶.
۸۱۷.
۸۱۸.
۸۱۹.
۸۲۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نسبت میان سیاست گذاری های آموزش عالی و روایت های متافیزیکی است. ادعای اصلی مقاله نیز این است که چنین پیوندی به تولید چیرگی می انجامد. روایت های متافیزیک سنتی همواره در پی فهمی تمام و کامل از ذات و جوهر چیزها هستند. این خواست از طریق پدید آمدن دوقطبی ها و نادیده گرفتن تفاوت ها تحقق می یابد. استوار کردن سیاست گذاری های آموزش عالی بر روایت های متافیزیکی این خصلت را نیز به آن ها تسری می دهد. از لحاظ روش شناختی برای بررسی مدعای مقاله، متناسب با موضوع مورد بررسی از روش های توصیفی، تحلیلی و انتقادی استفاده شده. منابع پژوهش نیز شامل منابع دست اول و دوم، به ویژه دو سند تحول راهبردی علم و فناوری و سند نقشه جامع علمی کشور، بوده است. یافته ها نشان می دهد که نظام سیاست گذاری آموزش عالی ایران تحت تأثیر دوگانه گرایی افلاطون و ارسطویی است. به همین دلیل خصلت مذکور در مبانی ارزشی و نظری اسناد آموزش عالی ایران انعکاس روشنی یافته است. یکی از پیامدهای این دوگانه گرایی به حاشیه رفتن و غلبه یک سویه و مرکزیت یافتن سویه دیگر است، وضعیتی که در متن اسناد قابل مشاهده است. به نظر می رسد برای رهایی از این وضعیت، طرح چشم اندازهای فلسفی جدیدی ضروری است که بتواند افقی نو را برای طرح نوع متفاوتی از سیاست گذاری آموزش عالی بگشاید.
ارائه الگوی برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی با رویکردی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی اثر بخش برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی دانشگاه های آموزش عالی با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد مشتمل بر کدگذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی صورت پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده کیفی و از نظر اجرای پژوهش داده بنیاد است. شرکت کنندگان در پژوهش صاحب نظران و خبرگان در زمینه آموزش دروس آزمایشگاهی بودند. روش نمونه گیری به روش هدفمند گلوله برفی صورت پذیرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مرحله کد گذاری باز با مطالعه ادبیات پژوهشی ملی و بین المللی و همچنین سند کاوی انجام شد و نتایج حاصله در کد گذاری انتخابی مورد دسته بندی قرار گرفت. سپس یافته ها با نظر 16 نفر از خبرگان این حوزه و به کمک فن دلفی و همچنین برگزاری جلسه بارش مغزی مورد ارزیابی قرار گرفت و الگویی شامل 84 گویه، 21 شاخص، 10 مولفه و 5 بعد منطق با نظر خبرگان پژوهش تدوین شد. در این پژوهش ابعاد: انتظارات دانشجویان، دانش پیش آزمایشگاهی، چرخه ی ارائه، ارزیابی و مقاصد نهایی برای برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی پیشنهاد شد.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش است. این پژوهش از نظر روش، در زمره تحقیقات کاربردی و از نوع داده بنیاد محسوب می شود که جمع آوری داده های مورد نیاز آن از میان مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی بدست آمده است. اطلاعات بدست آمده بعد از استخراج طبقه بندی و کدگذاری شدند و الگوی برنامه درسی که مبتنی بر فرهنگ جامعه ایرانی باشد با کدگذاری اطلاعات استخراج شد، روند کدگذاری تارسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفت؛ سپس یک مدل مفهومی از پژوهش های مربوطه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد در ارائه الگوی برنامه درسی شهر دانشی می تواند به توسعه نقش آموزش عالی، آموزش، تولید و انتشار دانش، بومی سازی دانش و تبدیل دانش و فناوری به محصول کمک کند و این رسالت نیاز به آماده سازی زیرساخت هایی از جمله تدوین قوانین و مقررات حمایتی، حقوق مالکیت فکری و زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی دارد.
آموزش اِستم: چارچوبی برای رویارویی با بحران رشته های ریاضی دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، رشته های ریاضی دانشگاهی از شروع دهه 1390، با افت کمّی و کیفی فزاینده ای مواجه شده است و سیاست گذاران آموزش عالی را با چالش مواجه کرده است. به ویژه جایگزینی آموزش حضوری با آموزش مجازی در دوران همه گیری و حضور پُررنگ تکنولوژی دیجیتال و هوش مصنوعی، مانند شتاب دهنده ای[1] عمل کرد که هم سلیقه یادگیری و انتظار دانشجویان را از تحصیلات دانشگاهی تغییرداد و هم قواعد بازارکار را دگرگون نمود. برای رویارویی با این بحران، رویکردمتفاوتی به چهارحوزه «علوم[2]-تکنولوژی-مهندسی-ریاضی» (اِستِم) در آموزش عالی، توجه دوباره ای را جلب کرد. هدف از این پژوهش، بررسی استفاده از آموزش اِستم برای رویارویی با چالش های رشته ریاضی دانشگاهی درایران بود. بدین منظور، ابتدا سیرتاریخی توجه به رشته های تشکیل دهنده اِستم در ایالات متحده که خاستگاه این آموزش بوده، مطالعه شد. سپس با مرور نظام وار[3] اسناد، ابتکارهای پنج کشور که هرکدام نقش عمده ای در پیشبرد اِستم داشته اند، استخراج شده و چارچوبی برای مواجهه با بحران رشته های ریاضی دانشگاهی در ایران تدوین شد. دستاورد اصلی این مطالعه این است که آموزش اِستم، نیازمند مشارکت بین گروهی/ بین دانشکده ای و مراکز پژوهشی دانشگاه ها با تبیین هدف مشترک، حمایت از پژوهش های تلفیقی توسط سیاست گذاران، توانمند سازی نیروی انسانی در مدرسه و دانشگاه از طریق توسعه حرفه ای، عبور از برنامه های آموزشیِ تجویزی و همچنین توجه به نقش کلیدی ریاضی در توسعه تکنولوژی و هوش مصنوعی و متحول شدن بازار کار است.
[1] Accelerator
[2] در این مقاله، علوم و علوم تجربی مترادف هم آمده اند.
[3] Research Synthesis
رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
175 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بوده است. جامعه آماری آن دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهر تهران بودند که بر اساس جامعه نامحدود و به روش نمونه گیری تصادفی (در دسترس) انتخاب شدند. اطلاعات به شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه سبک تدریس گراشا و ریچمان (1996) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود. این پرسشنامه ها به صورت طیف پنج درجه ای لیکرت طراحی شده است. پرسشنامه سبک تدریس متشکل از پنج مؤلفه شامل سبک تخصصی، سبک اقتدار رسمی، سبک تعاملی، سبک شخصی و سبک تسهیل گری است. همچنین برای سنجش عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز از معدل ترم دوم آن ها در سال تحصیلی 401- 1400 استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزارها از روایی صوری و محتوایی و پایایی آن ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و با کمک نرم افزار Spss ویرایش 24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بنابراین، پیشنهاد می شود اعضای هیات علمی با تسط بر سبک های تدریس نوین که بر اشتیاق و عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار هستند، از تمرکز بر سبک مرسوم سخنرانی فاصله گرفته و با مشارکت گرفتن از دانشجویان، میزان یادگیری اثربخش را افزایش دهند.
مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی (تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
212 - 176
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی با توجه به تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران در حوزه آموزش عالی پرداخته شد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی تفسیری بود. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 38 نفر از کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران آموزش عالی در دانشگاه ها و نیز ستاد مرکزی وزارت علوم و تحقیقات بودند که به صورت هدفمند انتخاب و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد و با استفاده از روش همسوسازی مورد اعتبار یابی قرار گرفت. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل مضمون در محیط نرم افزار MAXQDA انجام شد. نتایج پژوهش شامل سه مضمون چالش های آموزش عالی در دوران کرونا (در حوزه های آموزش، پژوهش و مدیریت منابع انسانی و مالی)، فرصت های وقوع بحران کرونا برای نظام آموزش عالی (عدالت آموزشی، تحول ماهیتی، بازاندیشی انتقادی کارکردهای آموزش عالی، فرصتی دوباره برای مواجهه با واقعیت آموزش مجازی، فرصتی نوین برای پرداختن به سؤالات بنیادین و چالش های مربوط به آن ها) و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی ایران (پیامدهای سیاست گذاری در بخش اداری آموزش، پیامدهای حوزه پژوهش، پیامدهای انسانی- اجتماعی) شد.
شناسایی پیامدهای توسعه همکاری های آموزشی و پژوهشی بین المللی در نظام آموزش عالی با رویکرد کیفی فراترکیب
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنتز ادبیات مربوط به همکاری های آموزشی و پژوهشی بین المللی در راستای شناسایی پیامدهای توسعه همکاری های آموزشی و پژوهشی بین المللی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 2005 الی 2022 است. در این راستا 38 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 19پژوهش به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع85 کد، 9 مفهوم، 5 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید. نتایج تحلیل نشان داد، که مهم ترین مولفه های کلیدی شناسایی شده شامل: توسعه اقتصادی؛ افزایش کیفیت آموزش و پژوهش؛ توسعه روابط سیاسی بین المللی؛ توسعه فضای چند فرهنگی، شهرت و اعتبار بین المللی است. این پژوهش ازآن جهت که درک عمیقی از ادبیات موجود در مورد موضوع پژوهش با شناسایی پیامدهای توسعه همکاری های آموزشی و پژوهشی بین المللیارائه می دهد، می تواند در سیاست گذاری های نظام آموزش عالی کشور در راستای توسعه همکاری های پژوهشی و آموزشی بین المللی در نظام آموزش عالی کشور مورداستفاده قرار گیرد.
آسیب شناسی توسعه مدیریت دانش در دانشگاههای استان کرمان بر اساس مدل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که عصر دانش است، سازمان هایی می توانند به حیات خود ادامه دهند که به دانش و مدیریت اثربخش آن، به عنوان یک منبع سازمانی، توجه نمایند. چرا که مدیریت صحیح دانش باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان ها و در نهایت کسب موفقیت بیشتر و نهایتا تعالی سازمانی خواهد شد .ازاین رو، این پژوهش درصدد آسیب شناسی مدیریت دانش در مراکز آموزش عالی است تا مهم ترین آسیب های مدیریت دانش در این مراکز شناخته شده و از این طریق بتوان مدیریت دانش را در بهترین شکل ممکن مستقر نمود .جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان حوزه ی مدیریت آموزش عالی، اساتید و کارشناسان ستادی در دانشگاههای استان کرمان می-باشند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر نمونه پژوهش را تشکیل دادند. داده های پژوهش نیز از طریق مصاحبه های باز و نیمه ساخت یافته در بین گروه نمونه به دست آمدند. آسیب شناسی مدیریت دانش در این پژوهش با بهره مندی از مدل تاپسیس مورد بررسی قرار گرفت و رتبه بندی آسیب های مدیریت دانش در چهارچوب مدل سه شاخگی شامل ابعاد رفتاری، محیطی و ساختاری مشخص شد. بر این اساس در شاخه عوامل رفتاری به ترتیب "انگیزه و کار تیمی پایین و عدم رضایت شغلی کارکنان" و "کم توجهی به حفظ کرامت انسانی و نبود شایسته سالاری"، در شاخه عوامل محیطی "کم بها دادن به نظرات افراد در ایجاد تغییرات و منزوی کردن متخصصین و افراد علمی" و "عدم اطلاع و آشنایی عمومی با مدیریت دانش و عدم حرکت جامعه در مسیر دانشی" و در شاخه عوامل ساختاری "نامشخص بودن مأموریت و استراتژی ها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی" و "عدم توجه به برنامه ریزی لازم در زمینه پیاده سازی، ضعف در زمینه نظم و انضباط سازمانی، سلسه مراتب اداری پیچیده و تصمیم گیری مشارکتی" مهم ترین آسیب های پیاده سازی مدیریت دانش هستند.
شناسایی شاخص های مرجعیت آفرین رشته های علوم انسانی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
66 - 85
حوزه های تخصصی:
هدف: در حوزه آموزش عالی، مرجعیت علمی رشته های دانشگاهی نقش تعیین کننده ای در شکل دهی فضای تحصیلی، جذب دانشجویان مستعد و ارتقای دانش دارد. شناخت و ارزیابی مرجعیت علمی حوزه های دانشگاهی هم برای دانشگاه ها و هم برای افرادی که به دنبال تصمیم گیری آگاهانه در زمینه تحقیق، آموزش و مشاوره هستند ضروری است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی با هدف شناسایی شاخص های مرجعیت علمی در رشته های دانشگاهی آموزش عالی در دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان یکی از ارکان آموزش عالی است.روش: با استفاده از روش نمونه برداری هدفمند گلوله برفی مصاحبه های عمیقی با 30 عضو هیئت علمی دانشگاه در رشته های مختلف صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحقیق تحلیل موضوعی و نرم افزار مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش مجموعه ای از شاخص های کلیدی را نشان داد که به ایجاد و به رسمیت شناختن مرجعیت علمی در حوزه های دانشگاهی کمک می کند. این شاخص ها شامل خروجی های تحقیقاتی، همکاری های بین رشته ای، بودجه و منابع، تخصص هیئت علمی و شناخت بین المللی است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر با ارائه بینشی در مورد عواملی که به اعتبار علمی کمک می کند، راهنمایی های ارزشمندی برای سایر دانشگاه ها ارائه می دهد که هدف آن ارتقای جایگاه علمی و جایگاه خود به عنوان دانشگاه های پیشرو در حوزه های مربوطه است.
طراحی الگوی مدیریت بحران برای مدیران دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
263 - 279
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت بحران برای مدیران دانشگاه فرهنگیان می باشد. روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران و اعضای هئیت علمی که دارای سابقه فعالیت در مدیریت بحران داشتند می باشد که به صورت فردی مصاحبه شد و با روش نمونه گیری نظری (غیر احتمالی) و هدفمند انتخاب شدند و از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی استفاده گردید. طی سه مرحله کدگذاری داده ها، مولفه ها و الزامات کیفیت مدیریت بحران از طریق تحلیلتم به دست آمد. نتایج نشان داد که مولفه های مدیریت بحران در دانشگاه فرهنگیان شامل میزان آمادگی برای مقابله با بحران (عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی)؛ تهیه برنامه مدیریت ریسک (قبل از بحران، حین بحران)؛ ساختار سازمانی، مشارکت سازمانها، ارتباطات سازمان (طرح های ارتباط داخلی، طرح های ارتباط خارجی)؛ نظارت مستمر (مانور بحران، سناریوی بحران احتمالی، بررسی و ارزیابی)، رهبری سازمان ( رهبری و مدیریت، فرهنگ سازمانی) و زیرساخت های دانشگاه می باشد.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اصلی مبانی سیاسی - اجتماعی آموزش عالی ایران؛ با تأکید بر انتظارات دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۷
445 - 495
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی در جوامع، نهاد بسیار مهمی را تشکیل می دهد، نه تنها به لحاظ اینکه تربیت نخبگان را برعهده دارد و مبنایی را برای جامعه ای برخوردار از فناوری مهیا می سازد، بلکه از این منظر که مهم ترین نهاد فکری است که تأثیر بسیار گسترده ای بر فرهنگ و امور سیاسی دارد. هدف پژوهش، شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اصلی مبانی سیاسی اجتماعی نظام آموزش عالی ایران با تأکید بر انتظارات دولت بود که به روش کیفی و با استفاده از رویکرد فراترکیب انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات منابع اسنادی و جامعه آماری تمام منابع علمی معتبر منتشر شده داخلی مرتبط با موضوع پژوهش برای سال های 1380 تا 1400 بودند. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و براساس ابزار برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی بوده و برای گردآوری و تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای ساندلوسکی و بروسو (2007) استفاده شد. دستاورد پژوهش شناسایی و مقوله بندی پنج مؤلفه اصلی مبانی سیاسی اجتماعی آموزش عالی با تأکید بر انتظارت دولت شامل؛ توسعه شهروندی، جامعه پذیری سیاسی، مشارکت سیاسی، توسعه سیاسی و توسعه پایدار بود. همچنین براساس نتایج آزمون آنتروپی شانون مؤلفه های اصلی توسعه پایدار، توسعه شهروندی، جامعه پذیری سیاسی، توسعه سیاسی و مشارکت سیاسی در مطالعات داخلی از اولویت اول تا پنجم برخوردار بودند. در پایان، مبتنی بر دستاوردهای پژوهش پیشنهادهای مقتضی ارائه شد.
مناسبات نظام آموزش عالی و جنسیت: تجربه زیسته در دانشگاه تک جنسیتی الزهرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه است که کشورهای جهان به اهمیت توسعه برای رسیدن به تعالی انسان ها، رفع نابرابری و ایجاد عدالت اجتماعی پی برده اند و رسیدن به اهداف توسعه را محور سیاست گذاری های کلان خود قرار داده اند. کشور برای رسیدن به توسعه پایدار نیاز به مشارکت همه اعضای جامعه دارد. از آن جا که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، و با توجه به اینکه آموزش عالی وظیفه تربیت نیروی انسانی را بر عهده دارد، و به دلیل ترویج آموزش زنان توجه به دانشگاه تک جنسیتی حائز اهمیت است. رویکرد مقاله حاضر کیفی است و در سپهر فلسفی تفسیرگرایی با روش تحلیل محتوا به بررسی تجربه زیسته دانشجویان دانشگاه الزهرا از تحصیل در یک دانشگاه تک جنسیتی پرداخته است. مشارکت کنندگان پژوهش دانشجویان زن دانشگاه الزهرا در دوره کارشناسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها در چهار بعد مطرح شده است: بعد فردی (اعتماد به نفس، آزادی بیان، احترام، محیط امن و راحت، کنترل استرس، حس خوب، حمایت، انعطاف پذیری، احساس لطیف زنانه، درک متقابل، تمرکز بر درس و پیشرفت درسی، روحیه پرسشگری، حسادت و چشم و هم چشمی، عدم علاقه به دانشگاه، محیط شبیه به مدرسه و پوشش)، بعد اجتماعی (هماهنگی، ارتباط اجتماعی و اشتراک افکار، عدم ارتباط اجتماعی با جنس مخالف)، بعد فرهنگی (عدم اجازه تحصیل، انتخاب دانشگاه به دلیل ارزش ها و تطبیق پذیری)، بعد شناختی (یادگیری مباحث به صورت نظری و غیرکاربردی، تلاش برای کسب نمره و عدم ارتباط با بازار کار) دسته بندی شده است.
دلالت های رویکرد قابلیت های انسانی در آموزش عالی: روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
55 - 76
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی به مثابه یکی از کانون های پیشرفت جامعه و زمینه ساز پیشرفت در سایر حوزه ها مورد توجه قرار گرفته، و بنابراین کیفیت این نهاد و میزان دستیابی به اهداف آن از اهمیت بالایی برخوردار است. این مهم، با توجه به تغییر پارادایم های توسعه از توسعه اقتصادی به توسعه انسانی بیش از پیش خود را نشان می دهد چرا که در توسعه انسانی نیز، انسان، محور و هدف توسعه است و رویکردی که بر آن تأکید می کند تحت عنوان رویکرد قابلیت ها معرفی می شود. رویکرد قابلیت ها رویکردی کامل تر، کل نگرتر و متحول کننده تر نسبت به رویکرهای پیشین به آموزش مانند رویکرد سرمایه انسانی و حقوق در طراحی برنامه آموزشیِ آموزش عالی ارائه می دهد زیرا با نیازهای زمینه ای از پیش تعیین شده محدود نشده است. با نگاهی به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر بر دلالت های رویکرد قابلیت های انسانی در آموزش عالی تمرکز می کند. در روش شناسی پژوهش، از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. بدین منظور با جستجو در 16 پایگاه علمی معتبر، 1945 مقاله اولیه در فاصله زمانی 1979 تا 2022 و 1358 تا 1402 شناسایی و 12 مقاله مرتبط انتخاب شد و مورد بررسی و کدگذاری قرار گرفت. فراترکیب مطالعات پیشین نشان می دهد دلالت های رویکرد قابلیت ها در آموزش عالی را می توان ذیل چهار مقوله قابلیت های زمینه ای، قابلیت های رفتاری، قابلیت های آموزشی و قابلیت های اقتصادی-رفاهی دسته بندی کرد. مقولات فرعی (قابلیت ها) شناسایی شده نیز شامل 20 مفهوم هستند.
طراحی الگوی جذب اعضای هیئت علمی در ایران مبتنی بر اسناد بالادستی و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی جذب اعضای هیئت علمی در ایران، مبتنی بر اسناد بالادستی و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان) بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پژوهشهای آمیخته بود. در مرحله نخست با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، اسناد بالادستی و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در خصوص ملاکهای جذب هیئت علمی، استخراج و خلاصه سازی و دسته بندی شد، سپس نتایج به دست آمده، مبنای طراحی پرسشنامه محقق ساخته در مرحله دوم قرار گرفت تا میزان اهمیت این ملاکها برای اعضای هیئت علمی مورد سنجش کمّی قرار گیرد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه فرهنگیان تعیین شد و با روش نمونه گیری در دسترس، 102 پرسشنامه گردآوری شد. یافته ها: بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی، الگوی جذب اعضای هیئت علمی در دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب(124 ویژگی) شناسایی و به دو دسته ملاکهای عمومی(شایستگی های اخلاقی و معنوی، شایستگی های جهادی و انقلابی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، شایستگی های نگرشی) و ملاکهای تخصصی(شایستگی های آموزشی، ویژگی های شخصیتی، شایستگی های پژوهشی) طبقه بندی شد. تحلیل داده های حاصل از مرحله کمّی نشان داد که از دیدگاه پاسخگویان، مدل از برازش مناسبی برخوردار است و از بین ملاکهای جذب، ملاکهای تخصصی در اولویت اول(به ترتیب شامل شایستگی های آموزشی، شایستگی های پژوهشی و شایستگی های شخصیتی) و ملاکهای عمومی(شامل شایستگی های جهادی و انقلابی، شایستگی های نگرشی، شایستگی های اخلاقی و معنوی و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی) از نظر پاسخگویان مهم تلقی شدند. نتیجه گیری: دانشگاهها با به کارگیری ملاکهای موجود می توانند اعضای با استعداد و انقلابی را در دانشگاه به عضویت هیئت علمی درآورند.
ارزیابی و اولویت بندی عوامل کلیدی مؤثر بر افزایش کیفیت آموزش عالی ایران و ارائه راهکارهای بهینه (مطالعه موردی: رشته های شهرسازی و علوم تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۲۹۸-۲۸۷
حوزه های تخصصی:
گفتمانی تحلیلی در ارزیابی رویکردها و رویه های معماری زمینه گرای شهری در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۳۲۶-۲۹۹
حوزه های تخصصی:
بیکاری پنهان حین تحصیل دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد: عوامل و راهکارها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: واژه بیکاری پنهان حین تحصیل دانشجویان از علم اقتصاد اقتباس شده و به معنای اتلاف بخش زیادی از وقت دانشجویان در دوران تحصیل است. هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت موجود بیکاری پنهان در بین دانشجویان رشته های علوم انسانی است.
روش: در این پژوهش با استفاده از روش پدیدارشناسی و بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختار یافته، تجربه زیسته استادان و دانشجویان کارشناسی رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در پیوند با بیکاری پنهان حین تحصیل دانشجویان و عوامل مؤثر بر آن بررسی شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بیکاری پنهان در بین دانشجویان علوم انسانی مشهود است. أفت انگیزه تحصیلی، کمبود فرصت شغلی در آینده، سهل گیری استادان، پذیرش بی حساب دانشجو و کاربردی نبودن این دروس در این رشته ها ازجمله دلایل مهم آن مطرح شد.
نتیجه گیری: باید در پذیرش دانشجویان رشته های علوم انسانی، کیفیت و شیوه ارائه دروس و نیز جذب استادان توانمند در این رشته ها تأمل و تجدیدنظر جدی صورت گیرد.
آسیب شناسی نظام سیاست گذاری آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آسیب شناسی نظام سیاست گذاری آموزش عالی کشور است.روش شناسی: در این پژوهش از روش شناسی کیفی و به طور خاص از روش تحلیل محتوی کیفی با رویکرد استقرایی استفاده شده است. بر این اساس برای شناسایی آسیب ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس قاعده اشباع نظری با 15 نفر از خبرگان این حوزه که ترکیبی از صاحب نظران، پژوهشگران، مسئولان فعلی و سابق در سیاست گذاری آموزش عالی بودند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. برای اطمینان از روایی پژوهش، اقداماتی در دو مرحله انجام شده است: تطبیق توسط اعضا، و بررسی همکار، که در آن چند نفر از متخصصان و صاحب نظران این حوزه یافته ها را بررسی و دیدگاه های خود را ثبت کرده اند.یافته ها: یافته ها تحقیق نشان داد که مشخص نبودن هدف گذاری و مأموریت های آموزش عالی و نسبت آن با سایر سیاست های دستگاه های اجرایی کشور، ضعف های ساختاری، قانونی و نگاشت نهادی در سیاست گذاری آموزش عالی، مغفول ماندن استفاده از علم سیاست گذاری، کم توجهی به چرخه فرآیند سیاست گذاری از تدوین سیاست تا نظارت، بی ثباتی مدیریتی و نبود نگاه راهبردی بلندمدت در نظام سیاست گذاری آموزش عالی، کم توجهی به پیش نیازهای فنی و مالی در سیاست گذاری آموزش عالی و عدم توجه به سیستم های یکپارچه اطلاعاتی و عدم تبیین از مهم ترین آسیب است.نتیجه گیری و پیشنهادات: نمی توان نظام سیاست گذاری آموزش عالی ایران را تک بعدی نگاه کرد و باید برای تدوین سیاست های مطلوب و کارآمد همه اجزای این نظام همانند قطعات یک ساعت به درستی به ایفای نقش بپردازند.
کاربرد اقدام پژوهی در نظام آموزش عالی ( مطالعه موردی طرح دولت دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
167 - 181
حوزه های تخصصی:
هدف: اصلی نگارندگان در این مقاله بررسی چگونگی پرورش نیروی خبره و توانمند در نظام آموزش عالی در راستای حل مسائل و معضلات کشور و یافتن راهکارهایی در این رابطه است. به منظور بهینه سازی عملکرد دانشگاه ها در روند توسعه علمی/ فرهنگی و پرورش افرادی خلاق و ارزش آفرین، مرکز نوآوری و کارآفرینی اجتماعی د انشگاه امام صادق علیه السلام، برای تحقق این هدف مهم یعنی حمایت از شناخت مشکلات و ارائه راهکارهای نوآورانه و کارآفرینانه برای حل مسائل کشور، تلاش کرده است تا بهترین شرایط، امکانات و زمینه انتقال دانش جهانی را برای دانشجویان در جهت صیانت از نخبگان و ایده های آنان فراهم سازد و با برپایی «دولت دانشجویی»، مدل آموزشی (کار و تجربه) طراحی کند تا با استفاده از ظرفیت های نهاد دانشگاه و فارغ از دسته بندی های معمول سیاسی، نظام آموزش عالی در حل مسائل و معضلات موجود در جامعه مشارکت کرده و تربیت نیروی انسانی کارآمد و خبره را بر عهده بگیرد. روش شناسی: از این رو در این مقاله روش اقدام پژوهی مشارکتی، برای بیان گام های اصلی این طرح انتخاب شده است. یافته ها: بر این اساس مهم ترین یافته های کلیدی این مقاله، این است که شکل گیری دولت دانشجویی منجر به ارتقای توانمندی های شغلی و حرفه ای دانشجویان و دانش آموختگان می شود.نتیجه گیری و پیشنهادات: از طریق همکاری با دستگاه های اجرایی، تقویت بنیه انسانی و مادی دانشگاه ها بر محور جنبه های عملی، برگزاری دوره های شبیه سازی شده مدیریتی و اجرایی، آماده سازی در روند اجرایی و مدیریتی شکل می گیرد.نوآوری و اصالت: مهم ترین نوآوری این مقاله ارائه راهکارهای توانمندسازی نیروهای جوان برای ورود.....
تبیین فرایند برنامه ریزی علوم جغرافیایی در دانشگاههای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشته جغرافیا از جمله رشته هایی است که در دانشگاههای مختلف جهان از نظام علمی برخوردار است و در سالهای اخیر نیز گرایش های مختلف آن رو به گسترش بوده است. بیشتر کشورها به دلیل نقشی که علوم جغرافیایی و جغرافیدانان می توانند در توسعه، آمایش فضا، عدالت جغرافیایی، صلح و امنیت ایفا نمایند، به آن اهمیت داده و برنامه ریزی و آموزش آن را در دانشگاهها جدی گرفته اند.
در ایران، «کمیته برنامه ریزی علوم جغرافیایی» که در وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» تشکیل شده است، مسوول اصلی برنامه ریزی و ارتقا کیفیت آموزش این رشته در دانشگاهها است و اعضای این کمیته متشکل از اساتید علوم جغرافیایی انتخاب می شوند که برای برنامه ریزی و سیاستگذاری آموزش علوم جغرافیایی در دانشگاه ها، از تجربیات خود و دیگر کشورها استفاده می کنند.
با توجه به اینکه طی 5 سال اخیر کمیته علوم جغرافیایی از حیث برنامه ریزی و عملکرد، دچار تحول عمیقی گردیده است، در این مقاله نتایج و ماحصل این تحولات مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه نشان داد که تلاشهای انجام شده در این خصوص از یک طرف به بازنگری و به روز شدن تمامی برنامه های قدیمی علوم جغرافیایی در مقاطع مختلف منجر شده است. از طرفی دیگر، تعدادی از برنامه های جدید در زمینه تخصص ها و گرایش های جدید جغرافیایی، طراحی و تدوین شده است. بدون شک مجموعه این اقدامات در مرحله عملیاتی خود به بهبود وضعیت و توسعه پایدار فضاهای زیست، بهینه سازی، بهره وری و مدیریت فضاها و مکانهای کشور کمک خواهد نمود.