مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مدیریت اثربخش
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های جدّی در اداره اثربخش سازمان ها به ویژه در بخش دولتی، حصول اطمینان از وجود مدیرانی شایسته در بالای هرم سازمانی است. وجود چنین مدیرانی می تواند منابع محدود این بخش را در میان محدودیت های بی شمار دیگری که سازمان های دولتی را احاطه کرده است، به شکل مطلوب اداره کند. لذا هدف این پژوهش، کشف کلیدی ترین شایستگی های مورد نیاز برای اداره اثربخش امور در بخش دولتی می باشد. از آنجا که کاوش در دنیای ذهنی و تجارب افراد و استخراج نگرش آنها مستلزم بهره گیری از روش های کیفی پژوهش بوده و از سویی، یکی از بهترین روش های کیفی که با هدف و سؤال این مطالعه سازگاری دارد، نظریه داده بنیاد است، از این روش برای انجام تحقیق بهره گیری شد. به منظور جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد که در نهایت و پس از رسیدن به اشباع نظری، با انجام مصاحبه با 25 نفر از مدیران واجد شرایط، داده های لازم گردآوری و تحلیل شد. مجموعه داده های جمع آوری شده پس از طی فرایند مقایسه مستمر داده ها و کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، در قالب 430 کد اولیه، 27 مفهوم، 9 مقوله و سه طبقه، سازماندهی شدند. حاصل نهایی تحلیل داده های گردآوری شده، در قالب یک نظریة داده بنیاد اولیه با عنوان «نظریة مدیریت اثربخش در سازمان های دولتی ایران» ارائه شد. این نظریه به دنبال آن است تا مجموعه ویژگی های شخصیتی، نگرشی، رفتاری، مهارت ها و شایستگی های یک مدیر دولتی را که می کوشد به گونه ای اثربخش در سازمان های دولتی ایران فعالیت کند، با توجه به شرایط محیطی تبیین کند. بر اساس این نظریه، مدیران دولتی اثربخش به منظور دستیابی به سطح مطلوب اثربخشی، باید دارای مجموعه ای از شایستگی های فردی، تعاملی و سازمانی باشند. در واقع؛ این یافته ها بیانگر سیمای مدیریت دولتی اثربخش در سازمان های ایرانی است که می تواند به عنوان یک شاخص برای مدیران و سازمان هایی که قصد دارند درجة اثربخشی خود و مدیران خود را ارزیابی کنند نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تبیین نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان در رابطه میان مدیریت اثربخش و تعالی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان در رابطه میان مدیریت اثربخش و تعالی سازمانی است. این پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه های شهرستان همدان تشکیل می دهد، که با استفاده از نمونه گیری از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود، 392 کارمند بصورت تصادفی از چهار دانشگاه شهرستان همدان (بوعلی سینا، علوم پزشکی، صنعتی و آزاد اسلامی) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیلی عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای LISREL و SPSS انجام شد. نتایج تحلیل روابط ساختاری نشان داد مدیریت اثربخش با ضرایب مسیر بالایی که با سازه های توانمندسازی دارد می تواند عاملی مؤثر و قدرتمند برای توانمندسازی روان شناختی کارکنان محسوب شود و بترتیب بیشترین تأثیر را بر ابعاد احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، آزادی عمل و احساس معناداری کارکنان داشت. همچنین رابطه علّی بسیار قوی میان ابعاد توانمندسازی روان شناختی کارکنان و تعالی سازمانی وجود داشت و نتایج بیانگر تأثیر بیشتر ابعاد احساس شایستگی و مؤثر بودن بر تعالی سازمانی بود.
بررسی مؤلفه های رفتار اثربخش مدیران دانشگاه فرهنگیان به منظور ارائه الگویی برای ارتقاء مدیریت و میزان همخوانی آن با اقتضائات در این دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
337 - 359
حوزه های تخصصی:
یافته های جهانی بر این باورند که کیفیت هر سازمان وابسته به کیفیت رهبران و مدیران آن است و در حقیقت هیچ کشور و سازمانی نمی تواند از سطح رهبران و مدیرانش بالاتر رود. بدین ترتیب لازمه داشتن سازمان ها و کشوری توسعه یافته همانا داشتن رهبران و مدیران توسعه یافته، توانمند، حرفه ای و اثربخش می باشد. این پژوهش که با هدف "بررسی مؤلفه های رفتار اثربخش مدیران دانشگاه فرهنگیان به منظور ارائه الگویی برای ارتقاء مدیریت در این دانشگاه" به انجام رسیده است. بنابراین برای دستیابی به الگوی دقیق و علمی از روش پژوهش آمیخته<sup><em><sup>[1]</sup></em></sup> نوع توسعه ای است و از لحاظ هدف در حوزه تحقیقات کاربردی است.در این پژوهش که شناسایی مولفه های آن از طریق مطالعه و بررسی منابع و پیشینه های پژوهش و نیز انجام مصاحبه با خبرگان رهبری دانشگاهی حاصل شده اند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه و 2 پرسشنامه محقق ساخته که یکی برای بررسی میزان توافق و تأیید مولفه های اصلی و زیرمولفه های پژوهش توسط خبرگان و پرسشنامه دوم به منظور اعتباریابی الگوی ارائه شده توسط مدیران دانشگاه فرهنگیان و همچنین بررسی میزان همخوانی مولفه ها با اقتضائات دانشگاه فرهنگیان و نیز میزان اولویت هرکدام از مولفه های اصلی و زیرمولفه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. برای تحلیل داده های گردآوری شده ابزار پرسشنامه از نرم افزارهای آماری <em>Spss</em> و<em>AMUS</em> بهره جویی گردید. بر اساس نظر خبرگان رهبری دانشگاهی، تحلیل محتوای مولفه های شناسایی شده (ده مولفه اصلی و 133 زیرمولفه) و نتایج آزمون های آماری، مولفه های دهگانه رفتار اثربخش مدیران دانشگاه فرهنگیان به ترتیب الهام بخشی، تحول آفرینی، تفکر راهبردی، انگیزه خدمت، حمایت گری علمی، تفکر فرهنگی-تربیتی، روابط انسانی، اخلاق حرفه ای، توانمندسازی، توان اجراییاولویت بندی شده اند.
راهبردهای مدیریت اثربخش برای مدیران تازه کار در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نرخ بالای تغییرات در سطح مدیران دولتی که منجر به ظهور تعداد قابل ملاحظه ای از مدیران تازه کار در این بخش شده است، جای خالی الگویی که بتواند راهنمای این مدیران در عرصه پیچیده مدیریت دولتی باشد، به شدت احساس می شود؛ از طرفی به دلیل فقدان مطالعات بومی در این زمینه، پژوهشگران بر آن شدند تا با بهره گیری از تجربه های مدیران دولتی اثربخش، الگویی را تدوین کنند که نخست، بر مبنای داده های واقعی بنا شده باشد و دوم از فضای مدیریت دولتی ایران برخاسته باشد؛ بدین منظور و با علم به اینکه روش های کیفی به ویژه روش نظریه پردازی داده بنیاد می توانند چنین دستاوردهایی را در اختیار قرار دهند، مقرر شد تا بر اساس این شیوه با مدیران دولتی اثربخش (درمجموع 25 نفر) مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شود تا به این پرسش کلیدی پاسخ دهند که «به نظر شما اگر مدیران تازه کار، بخواهند به مدیرانی اثربخش (با عملکرد برتر) تبدیل شوند، باید چگونه عمل کنند؟» پس از تحلیل داده ها و با استفاده از نرم افزار 8 Nvivo مشخص شد که مدیران تازه کار برای تبدیل شدن به مدیرانی اثربخش باید چهار راهبرد را در دستور کار خود قرار دهند که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: راهبردهای مدیریت بر خود، راهبردهای مدیریت بر کار، راهبردهای مدیریت بر دیگران و راهبردهای مرتبط با محیط.
بررسی و تحلیل میزانِ اهمیت و روابط علّی-معلولی ابعاد و مؤلفه های مدیریت اثربخش در ارتش جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تکنیک دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۰
117 - 150
حوزه های تخصصی:
مدیریت اثربخش در سازمان، عامل اصلی در ایجاد هم فکری و هم دلی است و رهبران مؤثر کسانی هستند که بتوانند افراد متفاوت را در زیر یک چتر فکری و نظر واحد گرد آورند. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل میزان اهمیت و روابط علّی-معلولی ابعاد و مؤلفه های مدیریت اثربخش در ارتش جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه خبرگان این سازمان پرداخته است. پیشنهاد این پژوهش توجه به ابعاد و مؤلفه های با اهمیت مدیریت اثربخش و به دست آوردن روابط متقابل آن ها با روش دیمتل فازی بوده است. پژوهش، از نظر نتیجه، توسعه ای، از نظر رویکرد، کیفی و از نظر روش، توصیفی بود. جامعه ی پژوهش را همه ی خبرگان در حوزه ی فرماندهی ارتش که شناخت کاملی از سازمان و اهداف و وظایف آن داشته اند، تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بود و تعداد افراد نمونه ۱۰ خبره بود. ابزار سنجش، یک پرسش نامه ی تکنیک دیمتل پژوهش گر ساخته بود. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بُعد «فردی» تأثیرگذارترین و «سازمانی» تأثیرپذیرترین بُعد است. مؤلفه ی «سلامت روان» دارای بیش ترین قدرت تأثیرگذاری و مؤلفه ی «توانایی های مدیریتی» تأثیرپذیرترین مؤلفه است. ابعاد «فردی و فراسازمانی» جزء عوامل علت و بُعد «سازمانی» جزء عوامل معلول مدیریت اثربخش محسوب می شوند. مؤلفه های «صفات فردی، سلامت روان، اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی-اجتماعی» جزء عوامل علت و مؤلفه ها ی «توانایی های ویژه، توانایی های مدیریتی، توانایی های تخصصی نظامی، اقتصادی، سیاسی- قانونی و فن آورانه» جزء عوامل معلول محسوب می شوند.
چالش ها و موانع کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در اعزام به بازی های المپیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۶۵
15 - 35
حوزه های تخصصی:
بازی های المپیک از ابتدای پیدایش تاکنون تنها یک رویداد ورزشی صرف نبوده، بلکه این رویداد بین المللی از جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مختلفی قابل توجه بوده است. لذا کشورها در تلاش هستند تا مدیریت کاروان های ورزشی خود را در این راستا اثر بخش کنند. لذا بدین منظور مطالعه حاضر با هدف شناسایی چالش های کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران برای اعزام به بازی های المپیک مد نظر قرار گرفت. این پژوهش با روش مطالعه کیفی اکتشافی صورت گرفته است. نمونه پژوهش جهت انجام مصاحبه به شکل هدفمند- نظری و با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شده است. حجم نمونه برای مصاحبه تا رسیدن محقق به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. یافته های این پژوهش که از تحلیل 12 مصاحبه کیفی صاحبنظران به دست آمده است نشان داد کاروان ورزشی ایران با 60 چالش در حوزه های تشریفات، امنیت، اسکان، حمل و نقل، فنی و بین الملل، فرهنگی، مالی و رسانه ای مواجه است که مدیریت بهینه مدیران ارشد را در رفع آن ها می طلبد.
بررسی ارتباط بین مسئولیت اجتماعی با مدیریت اثربخش خیرین حوزه سلامت دانشگاه علوم پزشکی لرستان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی رابطه بین سطح بعدهای مختلف مسئولیت اجتماعی بر سطح مدیریت اثربخش در خیرین حوزه سلامت دانشگاه علوم پزشکی لرستان می باشد. روش تحقیق حاضر بر اساس هدف، کاربردی بوده وازنظر ماهیت توصیفی- همبستگی می باشدو نحوه گردآوری داده های توصیفی از شاخه پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را 170 نفراز کارکنان خیرین حوزه سلامت دانشگاه علوم پزشکی لرستان می باشد. جهت بررسی روایی از روایی محتوایی/صوری استفاده شده است. مقدار پایایی بدست آمده برای تمامی متغیر ها بیشتراز 7/0 می باشد. برای گردآوری اطلاعات نیز از روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده شده است. همچنین جهت بررسی رابطه بین متغیرها و تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آمار بااستفاده از نرم افزار SPSS23 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین مسئولیت اجتماعی با اثربخشی خیرین حوزه سلامت برابر رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و هر سازمانی از نحوه عملکرد مدیریت خبر می دهد و بر میزان احساس مسئولیت و انجام وظایف و تحقق اهداف سازمانی اثر می گذارد.
تاثیر ساختار و مدیریت تدارکات، شایستگی های حرفه ای کارکنان، و کیفیت خط مشی تدارکات بر اجرای موفقیت آمیز آن در پرتو عوامل تعدیل گر در بانک های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی عوامل تعدیل گر در اجرای موفقیت آمیز خط مشی تدارکات در بانک های دولتی است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزو پژوهش های کمّی است. جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان ناظر بر تدارکات هشت بانک دولتی است که از خط مشی های تدارکات عمومی کشور استفاده می کنند، که از میان آن ها 151 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساخته نیز پس از سنجش اعتبار و روایی آن میان شرکت کننده ها توزیع شد. برای انتخاب نمونه از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. یافته ها: تحلیل مسیر داده ها نشان می دهد که ساختار مناسب، مدیریت اثربخش، شایستگی حرفه ای کارکنان، و کیفیت قوانین و مقررات بر اجرای موفق خط مشی تدارکات اثر مثبت و معناداری دارند. در ضمن، نتایج نشانگر آن است که تدارکات الکترونیک، تلاطم سیاسی و بی ثباتی اقتصادی، مناسبات اجتماعی، نظارت برون سازمانی، و شدت رقابت روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته را مطابق مدل پژوهش تعدیل می کنند. ارزش/ اصالت: مطالعات بسیاری در مورد اجرای موفق خط مشی انجام شده است، اما چارچوب جامعی در مورد اجرای موفق خط مشی تدارکات وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر عوامل اثرگذار بر اجرای موفقیت آمیز خط مشی تدارکات را در بخش دولتی ایران شناسایی می کند که فاقد سابقه نظری در ادبیات پیشین است.
آسیب شناسی توسعه مدیریت دانش در دانشگاههای استان کرمان بر اساس مدل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که عصر دانش است، سازمان هایی می توانند به حیات خود ادامه دهند که به دانش و مدیریت اثربخش آن، به عنوان یک منبع سازمانی، توجه نمایند. چرا که مدیریت صحیح دانش باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان ها و در نهایت کسب موفقیت بیشتر و نهایتا تعالی سازمانی خواهد شد .ازاین رو، این پژوهش درصدد آسیب شناسی مدیریت دانش در مراکز آموزش عالی است تا مهم ترین آسیب های مدیریت دانش در این مراکز شناخته شده و از این طریق بتوان مدیریت دانش را در بهترین شکل ممکن مستقر نمود .جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان حوزه ی مدیریت آموزش عالی، اساتید و کارشناسان ستادی در دانشگاههای استان کرمان می-باشند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر نمونه پژوهش را تشکیل دادند. داده های پژوهش نیز از طریق مصاحبه های باز و نیمه ساخت یافته در بین گروه نمونه به دست آمدند. آسیب شناسی مدیریت دانش در این پژوهش با بهره مندی از مدل تاپسیس مورد بررسی قرار گرفت و رتبه بندی آسیب های مدیریت دانش در چهارچوب مدل سه شاخگی شامل ابعاد رفتاری، محیطی و ساختاری مشخص شد. بر این اساس در شاخه عوامل رفتاری به ترتیب "انگیزه و کار تیمی پایین و عدم رضایت شغلی کارکنان" و "کم توجهی به حفظ کرامت انسانی و نبود شایسته سالاری"، در شاخه عوامل محیطی "کم بها دادن به نظرات افراد در ایجاد تغییرات و منزوی کردن متخصصین و افراد علمی" و "عدم اطلاع و آشنایی عمومی با مدیریت دانش و عدم حرکت جامعه در مسیر دانشی" و در شاخه عوامل ساختاری "نامشخص بودن مأموریت و استراتژی ها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی" و "عدم توجه به برنامه ریزی لازم در زمینه پیاده سازی، ضعف در زمینه نظم و انضباط سازمانی، سلسه مراتب اداری پیچیده و تصمیم گیری مشارکتی" مهم ترین آسیب های پیاده سازی مدیریت دانش هستند.