مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۲۱.
۸۲۲.
۸۲۳.
۸۲۴.
۸۲۵.
۸۲۶.
۸۲۷.
۸۲۸.
۸۲۹.
۸۳۰.
۸۳۱.
۸۳۲.
۸۳۳.
۸۳۴.
۸۳۵.
۸۳۶.
۸۳۷.
۸۳۸.
۸۳۹.
۸۴۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رضایت مندی تحصیلی دانشجویان اولین دوره کارشناسی ارشد آموزش محور در یکی از دانشگاه های تهران بود. این دانشگاه در سال 1388 - سال اول پذیرش دانشجوی آموزش محور -بیشترین تعداد پذیرش دانشجو برای این دوره را در بین تمامی دانشگاه های کشور داشته است. برای سنجش رضایت مندی دانشجویان از پرسشنامه ای با 26 گویه و 32 مصاحبه عمیق استفاده شد. جامعه آماری حدود 800 دانشجوی ترم چهار این دوره بودند که از این میان 258 نفر از دانشجویان دختر و پسر به پرسشنامه پاسخ گفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون t، میانگین رتبه ای و همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد. نتایج این پژوهش گواه از نارضایتی بالای دانشجویان از این دوره دارد. همچنین این مطالعه نشان داد هر چه سن، سطح کیفیت برنامه درسی، دستاورد های دوره، رضایتمندی از امکانات و اطلاع رسانی بیشتر باشد، رضایتمندی کلی نیز افزایش می یابد. همچنین رابطه معنا داری میان جنسیت و تأهل با رضایتمندی کلی وجود نداشت. اما تحلیل آماری نشان داد که دانشجویان شاغل رضایت بیشتری نسبت به افراد بیکار دوره دارند.
بازاریابی در آموزش عالی: شناسایی معیارها و منابع اطلاعاتی در انتخاب دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت موجود و مطلوب مشارکت مدیران و کارفرمایان در برنامه ریزی درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنتز پژوهی بر الگوی تدریس اثربخش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۹
113 - 144
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، آموزش اثربخش به عنوان موضوعی کلیدی در برنامه ریزی آموزشی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، از طریق پژوهش هایی گسترده موردمطالعه قرارگرفته و الگوهای نظری متنوعی نیز توسط پژوهشگران و نظریه پردازان این حوزه ارائه شده است. هدف این مقاله، مطالعه نظام مند و ارائه فراترکیبی بر الگوهای نظری و پژوهش های صورت گرفته با تمرکز بر تدریس در نظام دانشگاهی به منظور خلاصه کردن، طبقه بندی و تلفیق مقوله های محوری تدریس اثربخش در آموزش عالی بوده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فراترکیب و روش تحلیل محتوا بود. پژوهشگران در این پژوهش، منابع پژوهشی مرتبط و در دسترس را موردمطالعه قرار داده اند. بنابراین، 4 چهارچوب نظری گردآوری شده و 86 پژوهش کمی، کیفی یا ترکیبی که در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی داخل و خارج از کشور در محدوده سال های 1999 تا 2016 اجرا گردیده، با روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که الگوی موردنظر در چهار بُعد کلی شامل 1) مؤلفه های منش محور؛ 2) مؤلفه های ارتباطی؛ 3) مؤلفه های روش محور، و 4) مؤلفه های زمینه ای قابل تفکیک است. سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش عالی می توانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را جهت توسعه صلاحیت های مدرسان و ارتقای کیفیت آموزش های دانشگاهی اتخاذ کنند. مدرسان دانشگاهی نیز قادر خواهند بود تا الگوی موجود را بر اساس تجربیات عملی تدریس، تطبیق دهند تا تدریس اثربخش تری داشته باشند
توانمندسازی دانشگاهی با رویکرد راهبردی: چارچوب موقعیتی برای برنامه ریزی توسعه دانشگاه بامیان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
133 - 157
حوزه های تخصصی:
جهان، در حال عبور سریع از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش است و دانشگاه ها محور اساسی انواع فعالیت های دانشی ازجمله، تولید دانش، توزیع دانش، ترویج دانش، تبدیل دانش و استفاده از دانش هستند. ایفای چنین نقشی توسط دانشگاه ها در کشورهای درحال توسعه، مستلزم برنامه ریزی توسعه ای دانشگاهی است. در این مسیر، توانمندسازی به عنوان یک فرایند هوشمندانه و برنامه هدفمند برای توسعه و به کارگیری ظرفیت های دانشگاه در ابعاد و زمینه های مختلف فردی، گروهی و سازمانی، به مثابه یک استراتژی کلیدی مطرح می شود. براین اساس این پژوهش در یک مطالعه موردی کیفی به تدوین چارچوبی برای توانمندسازی دانشگاه پرداخت. مشارکت کنندگان پژوهش 26 نفر از اعضای هیئت علمی و 6 نفر از کارکنان دانشگاه بامیان افغانستان و 18 نفر متخصصان مجرب از اعضای هیئت علمی دانشگاه های شیراز به عنوان آگاهی دهندگان کلیدی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار با در نظر گرفتن بحث اشباع نظری انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختمند با مشارکت کنندگان و نیز مطالعه ی اسناد بود. با استفاده از روش تحلیل مضمون و تشکیل شبکه ی مضامین تحلیل شد. براین مبنا، شبکه مضامین توانمندسازی دانشگاه بامیان مشتمل بر 56 مضمون پایه و 4 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر صورت بندی گردید. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که توسعه و اِعمال برنامه توانمندسازی در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی با رویکرد راهبردی زمینه رشد و توسعه دانشگاه بامیان را فراهم می سازد.
طراحی الگوی صلاحیت حرفه ای ارزشیابان و ممیزان کیفیت در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی الگوی صلاحیت حرفه ای ارزشیابان و ممیزان کیفیت در نظام آموزش عالی به منظور ارائه برنامه آموزشی اثربخش بود. پژوهش از جهت هدف، از نوع کاربردی و از جنبه گردآوری داده ها از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل معاونین آموزشی، مدیران و کارشناسان ارزشیابی دفاتر نظارت و ارزیابی دانشگاه های دولتی، مدیران و کارشناسان ارزشیابی سازمان سنجش آموزش کشور، مدیران ستادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و صاحبنظران حوزه با برآورد احتمالی 487 نفر از 85 دانشگاه دولتی تابعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت علوم و سازمان سنجش آموزش کشور بود و از روش تمام شماری استفاده شده است. در نهایت بعد از سه بار پیگیری، 260 پرسشنامه گردآوری شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید و پایایی آن نیز براساس روش آلفای کرونباخ 91/0 برآورد شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی (اندازه های گرایش مرکزی و شاخص های پراکندگی)، و آماره های استنباطی (آزمون فریدمن، تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که صلاحیت حرفه ای ارزشیابان و ممیزان کیفیت شامل مهارت، دانش، توانایی ها، نگرش ها و ارزش ها و ویژگی های شخصیتی است که به لحاظ اهمیت، بیش ترین اهمیت مربوط به عامل مهارت و کمترین اهمیت مربوط به عامل ویژگی های شخصیتی است. بنابراین برای تدوین محتوای برنامه آموزشی ارزشیابان و ممیزان کیفیت در آموزش عالی باید سرفصل های دانش عمومی، دانش پایه، دانش حرفه ای، مهارت ادراکی، مهارت ارتباطی، مهارت فنی، توانایی، نگرش و ارزش ها و ویژگی های شخصیتی را مدنظر قرار داد. براساس نتایج پژوهش الگوی صلاحیت حرفه ای ارزشیابان و ممیزان کیفیت آموزش عالی طراحی و ارائه شده است.
واکاوی موانع رویکرد مشاوره حرفه ایی در دانشگاه های ایران با تاکید بر برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع رویکرد مشاوره حرفه ایی در دانشگاه های ایران با تاکید بر برنامه ریز آموزشی است . طرح پژوهش حاضر کیفی و بر اساس روش پژوهش کیفی گراندد تئوری انجام گردید. جامعه اماری در این پژوهش مطلعان کلیدی و خبرگان در پنج دسته سیاستی ، مدیریتی ، جامعه شناسی ، اقتصادی و کارشناسان متخصص در نظر گرفته شده اند . از انجاییکه این پژوهش از نوع اکتشافی است مناسبترین نوع نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند است که در این پژوهش از نوع روش گلوله برفی استفاده گردیده است . تعداد نمونه ها با توجه به اشباع نظری به 32 نفر رسید. ابزار گرد آوری داده ها در این پژوهش به دلیل جدید بودن موضوع و فقدان نظریه کافی در خصوص موضوع پژوهش مصاحبه های اکتشافی است بعد از جمع اوری داده ها به تجزیه و تحلیل انان به صورت کد گذاری باز و محوری پرداخته شد . پس از تحلیل داده ها موانع تاثیر گذار بر روی رشد رویکرد مشاوره حرفه ایی در دانشگاه ها مشخص گردید. در این خصوص موانع تاثیر گذار به صورت موانع کلان و خرد در زیست بوم اقتصادی زیست بوم سیاسی ،زیست بوم اجتماعی ، زیست بوم جغرافیایی و موانع در سطح زیست بوم آموزش عالی شناسایی شد و در نهایت مانعی که در همه سطوح خود را نشان داد ضعف در عملی کردن طرحها و سیاست ها است که این مسئله را میتوان به طور کلی در چارچوب فعالیت های برنامه ریزی در زیست بوم آموزش عالی تحلیل و تبیین نمود .
بازارگرایی در آموزش عالی: واکاوی نقش و کارکرد بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با هدف "تحلیل بازار گرایی در آموزش عالی و واکاوی نقش و کارکرد بازاریابی " از روش کیفی تئوری داده بنیاد استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش سیاست گذاران، خط مشی گذاران، برنامه ریزان، کارشناسان و پژوهشگران در حیطه آموزش عالی، بازاریابی و بازرگانی بودند. با استفاده از "رویکرد هدفمند" و روش "نمونه گیری گلوله برفی" و "معیار اشباع نظری" داده های موردنیاز با استفاده از مصاحبه های عمیق با 30 نفر از مشارکت کنندگان جمع آوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. بر اساس نتایج پژوهش شرایط علی، مداخله ای و زمینه ای تأثیرگذار بر رویکرد بازارگرایی در آموزش عالی شناسایی شد که در این میان عوامل ساختاری، مدیریتی-اداری؛ عدم شفافیت و آگاهی نسبت به بازاریابی در آموزش عالی و عوامل آموزشی به عنوان شرایط علی و عوامل سیاسی؛ عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی-اجتماعی به عنوان شرایط مداخله ای و هماهنگی بین کارکردی؛ عناصر اثربخش بازاریابی به عنوان شرایط زمینه ای مشخص شد. بر این اساس بازتعریف سیاست گذاری و برنامه ریزی در آموزش عالی؛ مدیریت بازاریابی داخلی و بیرونی؛ بازار- محوری؛ مدیریت و برنامه ریزی؛ اصول قیمت گذاری و استفاده از فناوری های نوین به عنوان راهبردها و استراتژی های قابل اجرا ارائه گردید. که در صورت اجرای چنین فرآیندهایی استقرار نظام بازاریابی در آموزش عالی پیامدهایی نظیر تأمین منبع درآمد برای دانشگاه؛ بهبود تراز علمی مراکز دانشگاهی و بهره گیری از الگوی بومی مدیریت دانشگاه را در پی خواهد داشت.
تحلیل کیفیت نظام آموزش عالی ایران بر اساس موازین رتبه بندی های جهانی: رهیافت هایی برای برنامه ریزان آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
121 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت نظام آموزش عالی ایران براساس موازین رتبه بندی های جهانی و ارائه رهیافت هایی برای برنامه ریزان آموزش عالی کشور است که از رویکرد تحقیق کیفی از نوع تئوری زمینه ایی بهره گرفته است. شرکت کنندگان در تحقیق، افراد صاحبنظر در موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران، موسسه آموزش عالی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه فنی و حرفه ایی بود. ابزار مورد استفاده در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختارمند، به گونه ایی که 16 نفر از افراد آگاه به حوزه مورد مطالعه با روش نمونه گیری گلوله برفی مورد مصاحبه قرار گرفتند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. مدت زمان مصاحبه ها از60-30 دقیقه در نوسان بود. برای اعتبار سنجی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. همچنین در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد چالش های اقتصادی، چالش های فرهنگی-اجتماعی، چالش های سیاست گذاری، چالش های مدیریت دانشگاهی، چالش های زیرساختی، چالش های آموزشی و چالش های پژوهشی از عواملی هستند که منجر به ضعف رتبه دانشگاه های کشور در رتبه بندی های جهانی شده اند. در این راستا، لایه گذاری، افزایش کارآیی و اثربخشی عملیاتی، تغییر مسیر سیاست ها، گذر از رشد به توسعه و تقویت ارتباطات بین المللی، از جمله راهبردهای ارائه شده به منظور بهبود رتبه دانشگاه های ایران در رتبه بندی های مذکور، شناسایی شده است.
تاثیر شبکه های اجتماعی بر عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشجویان تحصیلات تحصیلی دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
282 - 298
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی و وجود تعاملات و ارتباطات عمیق دانشجویان تحصیلات تکمیلی با اساتید خود یکی از عرصه های با اهمیت و تاثیرگذار در عملکرد تحصیلی دانشگاهی است. با توجه به تاثیرات همه جانبه شبکه اجتماعی رسمی و غیر رسمی در نظام آموزش عالی این بررسی در صدد بررسی تاثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه مازندران می باشد. جامعه آماری این مطالعه را کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 96-95 تشکیل داده است. روش پژوهش در این تحقیق پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. حجم نمونه تحقیق358 نفر بوده که از طریق نمونه گیری گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید.یافته های پژوهش نشان می دهد که شبکه اجتماعی رسمی تاثیر معنی داری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی نداشته است اما شبکه اجتماعی غیر رسمی (505/0 ) بیشترین تاثیر مثبت بر متغیر عملکرد تحصیلی است داشته است. پس از آن متغیر میزان صمیمیت شبکه اجتماعی (351/0 ) قوی ترین پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بوده است. متغیر حجم و یا اندازه شبکه اجتماعی(222/0 )، کیفیت شبکه اجتماعی (182/0 ) و دسترسی (094/0 ) قرار دارند. ضریب تعیین تعدیل یافته نشان دهنده آن است که متغیرهای مستقل این بررسی به میزان 44/0 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق یعنی عملکرد تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی را تبیین می کند. در نتیجه، لازم است برنامه ریزان آموزش دانشگاهی از قابلیت های شبکه های اجتماعی غیر رسمی استفاده نموده و از آن به عنوان مکانیزم ارتباطی مهم برای ارتقای عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بهره گیری نمایند.
الگوی توسعه دیپلماسی دانش در بستر بین المللی شدن مطالعات آموزشی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های سیاست گذاری و برنامه ریزی در نظام آموزش عالی، توسعه دیپلماسی دانش در بستر بین المللی شدن نظام دانشگاهی است. هدف این پژوهش ارائه الگویی بر پایه دیدگاه ها و تجربیات اساتید درباره زمینه های به کارگیری دیپلماسی دانش در مطالعات آموزشی به عنوان دانشی بین رشته ای برای برقراری ارتباط و تبادل علمی در دانشگاه ها است تا روشن شود مفهوم دیپلماسی دانش با بهره گیری از ظرفیت دانش بین رشته ای در برنامه های آموزشی دانشگاهی چگونه می تواند به توسعه علمی نظام آموزش عالی ایران کمک کند. رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و بر اساس راهبرد نظریه داده بنیاد نظام مند است. میدان پژوهش دربرگیرنده اساتید حوزه مطالعات آموزشی در دانشگاه های استان کردستان بود که 14 مشارکت کننده با نمونه گیری نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق ساختارمند قرار گرفتند. داده های مصاحبه ها از طریق نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودا 2020 کدگذاری و مدل سازی شدند. بر اساس یافته ها، پدیده مرکزی دیپلماسی دانش بین رشته ای مطالعات آموزشی در بین المللی شدن دانشگاه ایرانی بر اساس علل اثرگذار (مسائل زبانی در آموزش و پژوهش بین المللی؛ و دانش محتوای درسی و آموزشی دانشگاه های کشور)؛ عوامل مداخله گر (تصمیم گیری در نظام سیاست گذاری دانشگاهی؛ توسعه ارتباطات و آموزش های مجازی؛ و ساختار قدرت علمی اجرایی و اختیارات دانشگاهی)؛ زمینه ها (رویکرد تولید علم و پژوهش دانشگاهی؛ توسعه کیفی، رقابت پذیری و اعتبار دانشگاهی؛ و تنوع بخشی به نیازهای فرهنگی و اجتماعی)؛ راهبردها (توسعه دیپلماسی دانش میان رشته ای؛ مبادلات علمی انفرادی و دانشگاهی؛ و مطالعات آموزشی تطبیقی با سایر کشورها)؛ و پیامدها (دستیابی به مرجعیت علم دانشگاهی، بازسازی دانش محتوای میان رشته ای؛ و آشنایی با تجربیات روابط منطقه ای و بین المللی)؛ قابل تفسیر است.
سنتز پژوهی عامل ها و ملاک های برندسازی آموزش عالی: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنتز پژوهی عامل ها و ملاک های برندسازی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می باشد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی؛ رویکرد پژوهش، کیفی از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده بر اساس فراترکیب چارچوب های نظری و پژوهش های مرتبط پیشین می باشد. جامعه پژوهش شامل اطلاعات برندسازی آموزش عالی کشورهای در دسترس می باشد. نمونه پژوهش شامل 160 پژوهش در سطح خارج از کشور و 29 پژوهش در سطح داخل کشور می باشد. برای فرایند تحلیل داده های سنتز پژوهی، از روش کدگذاری مورد استفاده در تحلیل محتوای استقرایی استفاده شده است. پژوهش پس از بررسی پیرامون موضوع برندسازی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، مهمترین عامل ها و ملاک های برندسازی را از پژوهش های انتخاب شده، شناسایی و استخراج کرده است. پژوهش در مرحله بعد، بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهشی، تمامی عامل ها و ملاک های ارائه شده را در مفاهیم و مقولات رویکرد برندسازی لنکستر و کرت ریل جایگذاری کرده است. مدل برندسازی لنکستر و کرت ریل، دارای سه مفهوم هویت، هدف و پاسخ بوده که هر کدام شامل سه مقوله اصلی یا هسته، واقعی و ارزش افزوده می باشد. بر این اساس، یافته های تحقیق نشان می دهد که، برندسازی دانشگاه در قالب دو مرحله برنامه ریزی خلق ارزش ویژه برند (مفاهیم هویت و هدف) و سنجش ارزش ویژه برند (مفهوم پاسخ) صورت می گیرد. مرحله برنامه ریزی خلق ارزش ویژه برند شامل متغیرهای نامگذاری، مکانیابی، لوگو، ماموریت های آموزشی، پژوهشی، سیاستگذاری، بین المللی سازی، امور مالی و زیرساخت ها، امور کارکنان و پرسنلی، محصولات و خدمات، دانشجویان، بازاریابی و فارغ التحصیلان می باشد. در ادامه، تحقیق استراتژی های هر کدام از متغیرهای مذکور را پیشنهاد داده است. همچنین، یافته های مرحله سنجش ارزش ویژه برند دانشگاه شامل دو بخش بیرونی و درونی می باشد. مهمترین استراتژی های سنجش ارزش برند بیرونی شامل اعتبار علمی دانشگاه، شهرت دانشگاه احساس و عاطفه دانشجویان نسبت به دانشگاه ، وفاداری برند و آگاهی برند و مهمترین استراتژی های سنجش ارزش برند درونی شامل امور فارغ التحصیلان، خدمات دانشجویی، توانمند سازی دانشجو، زیرساخت ها و ابعاد مالی دانشگاه است. در ادامه، مهمترین شاخص ها برای سنجش ارزش ویژه برند دانشگاه در دو بعد درونی و بیرونی ارائه داده شده است. در نهایت باید در نظر داشت که، موفقیت در اجرای برندسازی دانشگاه و اثربخشی آن مستلزم فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آمادگی کافی در سطوح دانش، مهارت و نگرش در میان اساتید و دانشجویان و طراحی مناسب براساس نیازسنجی دقیق در جامعه ی هدف است.
آمایش آموزش عالی در ایران: ملاحظات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
185 - 194
حوزه های تخصصی:
آمایش آموزش عالی به عنوان یکی از زیرمجموعه های آمایش سرزمین، می تواند نقش مهمی را در فرایند توسعه و پیشرفت کشور بازی کند. اما این سیاست گذاری نیز همانند سایر فعالیت های توسعه ای نیازمند یکسری ملاحظات است که با رویکرد تحلیلی این مقاله به آن پرداخته شد. تجربیات آمایش سرزمین به ما نشان داده است اول ازهمه نگاه کل گرایانه و سیستمی بیشترین تأثیر را در بهره مندی از این نوع برنامه ریزی مبتنی بر مزیت های منطقه به دنبال خواهد داشت. ملاحظاتی همچون توجه به اصلاح ساختار اقتصادی، اجتماعی وسیاسی خارج از نظام آموزش عالی به افزایش پیامدهای مختلف آمایش آموزش عالی منجر خواهد شد. البته اصلاحات درون سیستم های آموزشی مانند نظام هدایت تحصیلی نیز منجر به اصلاح نظام پذیرش دانشجو می شود. علاوه بر آن تقویت زیر نظام آموزش عالی مهارتی نیز پیوند مناسبی برای آموزش و اقتصاد و علی الخصوص کم کردن چالش اشتغال دانش آموختگان خواهد بود. علاوه بر آن نتیجه گرفته شد آمایش آموزش عالی صرفاً به ساماندهی ساختاری و مدیریتی نظام آموزش عالی محدود نگردد و آمایش آموزش عالی فقط تصمیم گیری درباره ابعاد کمی آموزش عالی نباشد و همه بحث ها معطوف به تجمیع، ادغام و حذف دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نباشد! در آمایش آموزش عالی لازم است سیاست های کلان و خرد در این رابطه مورد بازنگری قرارگرفته و اصلاحات لازم در راستای "کیفی سازی آموزش عالی" در دو رویکرد کمی و کیفی در آمایش مورد توجه قرار گیرد.
کندوکاوی در مولفه های دانشگاه کلاس جهانی برای ارائه یک الگوی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های دانشگاه کلاس جهانی می باشد. این پژوهش کیفی، با استفاده از راهبرد فراترکیب تدوین شده است. بنابراین با جستجوی کلیدواژه دانشگاه کلاس جهانی در بازه زمانی (1382-1397) (2000-2019) مقالات مرتبط از پایگاه های اطلاعاتی: مگیران؛ پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی؛ پرتال جامع علوم انسانی ؛ نورمگز؛ ساینس دایرکت؛ گوگل اسکالر؛ اریک و سیج استخراج شد. از مجموع 55 مقاله احصاء شده 31 مقاله به تحلیل نهایی راه یافت.با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون، کدگذاری شدند. یافته های پژوهش شامل 10 مضمون پیش سازمان دهنده اولیه بود که در قالب 28 مضمون پیش سازمان دهنده ثانویه دسته بندی شدند. این مضامین شامل؛ علمی و آکادمیکی (برنامه آموزشی بین اللملی، برنامه درسی بین المللی، پژوهش های ماموریت گرای بین المللی، ارتقاء ظرفیت های بین المللی پژوهش)، حکمرانی خوب (قوانین و مقررات، مدیریت عمومی کارآمد، مدیریت نوین در آموزش عالی)، کارآفرینی دانشگاهی (نهادسازی صنعتی، تعامل مستمر با صنعت)، خود مدیریتی دانشگاهی (رهبری بین المللی در دانشگاه، مدیریت استعدادها، تضمین کیفیت، جمع سپاری در تصمیمات دانشگاه، مسئولیت اجتماعی دانشگاه)، توسعه مالیه دانشگاهی (مالیه برون دانشگاهی، مالیه درون دانشگاهی)، رقابت پذیری (فضاسازی رقابتی، رقابت مبتنی بر عملکرد)، توسعه ظرفیت های نرم (فرهنگ دانشگاهی بین المللی، دگرپذیری فرهنگی)، توسعه ظرفیت های سخت (توسعه زیرساخت های سخت، توسعه زیرساخت های هوشمند)، توسعه سرمایه انسانی (توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی، توسعه سرمایه انسانی دانشجویان، توسعه سرمایه انسانی کارکنان) و توسعه راهبردهای بین المللی (شناخت بین المللی، تبادلات بین المللی، رویدادهای بین المللی) می شود. برآیند این کندوکاو نشان می دهد با توجه به تحولات به وجود آمده در ساختار نظام های دانشگاهی در کنار موج های جهانی برای تشدید همگرایی جهانی، حرکت به سمت ایجاد دانشگاه کلاس جهانی برای ارتقاء کارایی و اثربخشی نظام های دانشگاهی به ویژه برای کشورهای در حال توسعه در شرایط جهانی و رقابتی امروز گریز ناپذیر است. مضامین به دست آمده از این مطالعه می تواند به مثابه نقشه راه سیاستگذاری و برنامه ریزی جهت دستیابی به این مهم مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل مدل ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر انتخاب دانشگاه فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل مدل ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر انتخاب دانشگاه فنی و حرفه ای بود. روش پژوهش، از منظر هدف کاربردی و از منظر روش شناختی، مطالعه موردی و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری برای سطح بندی عوامل و دسته بندی آنها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را رؤسای دانشکده های فنی و حرفه ای، رؤسای دانشکده های پردیس دختران مستقر در تهران، مدرسان دانشگاه های فنی و حرفه ای بود که از میان آن ها 12 نفر به صورت هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه خود تعاملی محقق ساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه، از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. بدین صورت که پرسشنامه در ابتدا توسط متخصصان حوزه آموزش عالی و فنی و حرفه ای مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات عوامل نهایی تدوین گردید. نتایج پژوهش نشان داد که 9عامل به عنوان عوامل مؤثر بر انتخاب شاخه فنی و حرفه ای و به دنبال آن دانشگاه فنی و حرفه ای به حساب می آیند. همچنین تحلیل حاصل از داده ها منجر به سطح بندی مدل به 7 سطح گردید. سطح هفتم مدل عوامل اجتماعی- اقتصادی بوده است که به عنوان اثرگذارترین عامل شناسایی شد. سطح ششم شامل بازار کار و سطح پنجم، نگرش خانواده است. عوامل فردی و تحصیلات و پیشینه والدین به عنوان سطح چهارم مدل به حساب می آید. در سطح سوم، وضعیت تحصیلی و در سطح دوم، مشاور تحصیلی قرار دارد. در نهایت از منظر مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر، همسالان و قبولی آسانتر در رشته فنی و حرفه ای به عنوان سطح اول معرفی شدند.
راهکارهای اشتغال بانوان دانش آموخته در سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی با استفاده از رویکرد زمینه ای (مورد: استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
66 - 85
هدف: شواهد آماری در ایران بیانگر آن است که وضعیت بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی بدتر از سایر مقاطع می باشد و در این میان وضعیت بیکاری زنان نسبت به مردان بالاتر است. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی راهکارهای اشتغال بانوان دانش آموخته در سه بخش خدمات، صنعت و کشاورزی و ارائه مشاغل مناسب در این بخشها در استان همدان انجام شد.
روش پژوهش: در پژوهش حاضر از راهبرد پژوهش کیفی و نظریه زمینه ای استفاده شده همچنین ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل چهار گروه بودند: دانش آموختگان، کارفرمایان، کارشناسان و استادان دانشگاه. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود که با شیوه گلوله برفی به اجرا درآمد. پس از جمع آوری داده ها؛ تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد.
یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که بانوان دانش آموخته استان همدان برای احراز مشاغل موجود در کنار کسب مهارت های اجتماعی، ارتباطی، فردی، و تخصصی نیازمند اصلاح رویکرد موجود دانشگاه ها به سمت مهارت آموزی می باشد. همچنین اصلاح فرهنگ جامعه نسبت به اشتغال زنان، حمایت های ویژه از بانوان (حمایت های دولتی، قانونی، خانوادگی، تسهیلاتی و بانکی) تسریع بخش و تسهیل کننده شرایط ورود بانوان به بازار کار می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از جمله مشاغل مناسب برای بانوان دانش آموخته می توان مشاغل زیر را پیشنهاد کرد: خدمات آموزشی و تحقیقاتی، خدمات الکترونیکی و کامپیوتری، خدمات تبلیغاتی و بازاریابی، صنایع دستی صنایع کوچک مثل فرش و سفال، صنایع نساجی و پوشاک، صنایع بسته بندی، کشت گیاهان دارویی، تاسیس گلخانه، فراوری و تهیه محصولات جانبی کشاورزی و دامی.
تحلیل ساختاری- تفسیری نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته- اکتشافی متوالی طی دو مرحله کیفی و کمی بهره گرفته شد. در مرحله نخست (کیفی) گردآوری اطلاعات از طریق تحلیل 12 سخنرانی و مصاحبه صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی در رسانه های مختلف صورت گرفت و نتایج نشان داد که طبق نظر صاحب نظران مهم ترین نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران عبارت اند از: کمیت گرایی، عدم اثربخشی پژوهش ها، عدم مرجعیت علمی، مدرک گرایی، زوال مفهوم شاگردپروری، ناکامی و تنافر منزلتی دانش آموختگان، آشفتگی طبقاتی، آسیب پذیری و کاهش اعتماد عمومی به دانشگاه و دانشگاهیان و گسست دانشگاه از جامعه. در مرحله دوم پژوهش نیز به منظور تحلیل روابط بین نشانگرهای شناسایی شده و سطح بندی آن ها از رویکرد تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) مبتنی بر نظر خبرگان بهره گرفته شد و در نهایت یافته ها نشان داد که نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بر اساس میزان تأثیرگذاری بر یکدیگر در پنج سطح قرار می گیرند. طبق یافته ها نشانگرهای سطوح بالاتر به ترتیب سطح از قدرت اثرگذاری بالایی بر سطوح پایین تر برخوردارند و نقش محوری در عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران دارند.
طراحی الگوی آموزش مبتنی بر توسعه پایدار در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ادغام اهداف توسعه پایدار از طریق روش های پایدار یاددهی و یادگیری در سیستم آموزش عالی برای بهبود جامعه ی انسانی و جهان غیرانسانی نقش دارد. به این جهت هدف تحقیق طراحی الگوی آموزش مبتنی بر توسعه پایدار در سیستم آموزش عالی بوده است. روش شناسی پژوهش: روش تحقیق کیفی با رویکرد فراترکیب بوده است که در جامعه مجلات معتبر ملی و بین المللی از سال 2000 تا 2024 اجرا شد و تعداد 187 مقاله به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت 28مقاله با توجه به روش کدگذاری با استفاده از نرم افزار M axqda مورد تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: یافته های تحقیق مطابق با مطالعه فراترکیب نشان داد که آموزش مبتنی بر توسعه پایدار در ابعاد ساختاری سازمانی، شایستگی پایدار، برنامه ریزی درسی، اهداف و ارزش ها، تحقیق و نوآوری، مشارکت، مسئولیت پذیری، راهبردهای یاددهی یادگیری، محرک های پایداری، ارزیابی و بازخورد مورد توجه مطالعات ملی و بین المللی بوده است.بحث و نتیجه گیری: مد نظر قرار دادن این ابعاد در سیستم آموزش عالی در جهت کیفی سازی آموزش از طریق توانمندسازی دانشجویان برای تفکر و عمل به شیوه های پایدار و آینده نگر بر شکل گیری جامعه پایدار نقش دارند و نتیجه ی آن پیشرفت توسعه ی انسانی پایدار، یادگیری دانش، یادگیری برای زیستن و زندگی با هم و یادگیری انجام دادن کار برای کمک به خود و جامعه جهانی سازنده می باشند.
شناسایی راهکارهای توسعه آینده پژوهی در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه آینده پژوهی در آموزش عالی به عنوان یکی از پیش نیازهای اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی بلندمدت نظام دانشگاهی ضروری شده است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی راهکارهای توسعه رشته آینده پژوهی از دیدگاه صاحب نظران بود.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با رویکرد کیفی انجام شده است. گروه هدف پژوهش حاضر نیز صاحب نظران و متخصّصان حوزه آینده پژوهی در کشور بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 12 نفر از صاحب نظران این حوزه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و مصاحبه، نیمه ساختاریافته انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید. جهت تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه، مجموع کدهای آزاد استخراج شده از محتوای مصاحبهها 76 کد بود که در 12 مفهوم مشابه، طبقهبندی و در نهایت 12 راهکار بر اساس دیدگاه صاحبنظران برای توسعه رشته آیندهپژوهی در دانشگاههای کشور شناسایی شد که عبارتند از: گفتمانسازی ضرورت آیندهپژوهی در کشور؛ تهیه بستههای آموزشی آیندهپژوهی؛ حمایت از پژوهشهای نظری در حوزه آیندهپژوهی؛ تقویت فعالیتهای بینرشتهای در دانشگاهها؛ سیاستگذاری در سطح وزارتخانه؛ عملیاتی کردن آیندهپژوهی در دانشگاهها؛ درک ضرورت آیندهپژوهی در نهادهای حاکمیتی؛ اصلاح و بازنگری سرفصلهای درسی رشته؛ تثبت جایگاه آیندهپژوهی در سازمآن ها و پروژهها؛ بهرهگیری از تجارب موفق دانشگاههای برتر جهان؛ فراهمسازی فرصتهای اشتغال؛ نهادینهکردن فرهنگ و تفکر آیندهپژوهی در دانشگاه.
بحث و نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش میتواند در سیاستگذاریهای کلان آموزش عالی در راستای توسعه رشته آیندهپژوهی مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی بهینه تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
172 - 191
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی بهینه تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی است .روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی است. در قسمت کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی، براساس نظر متخصصان حوزه برنامه ریزی درسی، مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت داده ها گردآوری و مضامین تعیین شدند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در نهایت با انجام 15 مصاحبه، حد اشباع نظری به دست آمد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل مضمون براون و کلارک (2013) استفاده شده است. در بخش کمی برای بررسی اعتبار درونی مدل، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نمونه آماری به تعداد 50 نفر از اعضای هیات علمی در حوزه علوم تربیتی و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرانباخ معادل 85/0 بدست آمد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل عاملی تاییدی) و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS وPLS تحلیل شدند. نتایج پژوهش در بخش کیفی بیانگر، شناسایی 44 مضمون سازمان دهنده و 16 مضمون فراگیر بود. در بخش کمی، مولفه های انسانی، فنی، آموزشی و اجرایی به ترتیب با مقدار 731/21، با 209/8، 55/33 و 133/17 مورد تایید قرار گرفت؛ برای رتبه بندی هر یک از مولفه ها نیز از آزمون فریدمن استفاده شد.