مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
صدق
منبع:
نسیم خرد سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۴)
117-136
حوزه های تخصصی:
اثبات اصالت وجود در حکمت صدرالمتألهین، که اصالت هر دوی وجود و ماهیت را باطل می داند، به معنای اعتباریت ماهیت است. اما براهین ملاصدرا در اثبات اصالت وجود تنها تا اثبات موجود بودن ماهیت به حیث تقییدی وجود پیش می رود و عبارات ملاصدرا در بیان موجودیت ماهیت، گوناگون و گاه متضاد است که موجب تفاوت در تقریرهای مختلف از اعتباریت ماهیت نزد مقررین حکت صدرایی شده است. با این حال، دقت در مبانی حکمت متعالیه و پذیرش آن مبانی به عنوان مبادی تصوری و تصدیقی مؤثر در محل بحث، به این مهم رهنمون می شود که مراد از حیثیت تقییدی در موجودیت ماهیت نزد صدرالمتألهین، موجودیت به حیث تقییدی نفادی وجود است که حظی از تحقق، هرچند تحقق غیر اصیل، برای ماهیت دارد و هیچ گاه به معنای ذهنی محض بودن ماهیت یا موجود بودن ماهیت به حیث اندماجی وجود نیست.
در جهان بودن و موجودیت بالعرض ماهیت؛ استدلال هایی برای در جهان بودن ماهیت در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر درباره در جهان بودن یا در ذهن بودن ماهیت ازمنظر صدرا اختلاف نظر وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم که دلایلی اقامه کنیم مبنی بر این که ازمنظر صدرا ماهیت امری در جهان است. برای این منظور، استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا درباره ماهیت (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود)، در حضور نظر خاص صدرا درباب انتزاع و صدق نتیجه می دهند که ماهیت در جهان است، گرچه ماهیت فقط بالعرض موجود باشد. با این نتیجه، مسئله دیگری مطرح خواهد شد: چه تفاوتی بین موجودیت بالذات وجود و موجودیت بالعرض ماهیت است؛ اگر هر دو در جهان بودن را درپی دارند، پیشنهاد می شود که موجودیت بالذات و موجودیت بالعرض و در جهان بودن را می توان در نسبت با منشأ اثر بودن و استقلال از اذهان توضیح داد. شواهد متنی ای از صدرا ارائه خواهد شد که تعابیر صدرا دور از این پیشنهاد نیست.
تفسیر نوین معرفت شناختی و هستی شناختی از نفس الامر بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
37 - 61
حوزه های تخصصی:
صدق یکی از مباحث فلسفی، منطقی و معرفت شناختی است که احکام معرفت شناختی و هستی شناختی مهمی دارد. در بُعد معرفت شناختی مبناگرایان معتقد هستند صدق، مطابقت قضیه با واقع است. اما مسئله مهم در بُعد معرفت شناختی، کیفیت احراز صدق و در بُعد هستی شناختی، بررسی حقیقت صدق است. در این مقاله نشان داده ایم، در بُعد معرفت شناختی، صدق نظریات وابسته به قواعد استنتاج و درستی مبادی برهان، بالاخص اولیات است؛ زیرا سایر بدیهیات نیز بر اولیات ابتنا دارند. اما اولیات بدیهی الصدق هستند و در عین حال بر اساس اصل امتناع تناقض صدقشان آشکارسازی می شود. بر این اساس نتیجه گرفته ایم که صدق اصل امتناع تناقض آشکار ترین صدقی است که نیاز به آشکارسازی ندارد و در حقیقت به این نتیجه رسیدیم که صدق در بُعد هستی شناختی به معنای مطابقت است و مطابقت به این معنا می باشد که هرگاه قضیه بر فرض محال از ذهن به خارج منتقل شود، عین واقع خواهد بود و اگر واقع بر فرض محال به ذهن انتقال یابد، همان قضیه خواهد بود. نفس الامر به معنای عام، مطابق قضیه است که بر اساس اصالت وجود عقل در دو مرحله به اضطرار آن را اعتبار می کند.
نفس الامر نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
123 - 146
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این جستار آن است که: «نفس الامر» و مطابَق صدق نزد ارسطو به چه معنا است؟ در پاسخ به این مسأله نخست قوی ترین نسخه «نفس الامر» اندیشمندان برجسته مسلمان، یعنی «نفس الامر» به معنای خود واقع و ظرف ثبوت اشیای مربوطه، را در ارسطو ریشه یابی می کنیم. سپس در بررسی «نفس الامر» ارسطو به روش عقلی و به گونه ای نظام مند آثار او را تحلیل می کنیم و به استخراج دیدگاه او و نقد آن می پردازیم. هم چنین، از آن جا که یکی از مشکل های بسیار اساسی در تفسیر «نفس الامر» بحث امور عدمی است، در بررسی دیدگاه ارسطو بدان توجه ویژه ای خواهیم کرد. مثلاً پاسخ او به معمای عدم را به وسیله قاعده فرعیه به چالش خواهیم کشید و به تعارض آمیزی مفاد قاعده سالبه به انتفای موضوع در آثار او اشاره خواهیم کرد. در ادامه به معنای عام «نفس الامر»، که می تواند صدق ساز امور عدمی را نیز تبیین کند، خواهیم پرداخت: «نفس الامر»، یا یک معنای عام وجود نزد ارسطو، یعنی متعلق های صدق – چه متعلق هل بسیط و چه متعلق هل مرکب – که گاه ایجابی اند و گاه سلبی. پس از تقویت همین معنای نفس الامر و اشاره به مشکل صدق ساز سلبی، در پایان خواهیم دید که دیدگاه ارسطو، با وجود مزایای خاص خود، در مورد «نفس الامر» برخی امور عدمی و «نفس الامر» امور ماهوی با دشواری هایی روبه رو است.
نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
41 - 67
حوزه های تخصصی:
چیستی معرفت گزاره ای در معرفت شناسی معاصر ازمسایل مهم است. نظریه رایج در میان معرفت شناسان، معرفت گزاره ای را «باور صادق موجه» می شمرد، اما این نظریه با معضلی به نام «مشکل گتیه» مواجه شد. نقد گتیه بر تحلیل سه جزیی معرفت، باعث بازاندیشی بنیادین در مفهوم معرفت و پیدایش رویکردهای گوناگون از سوی معرفت شناسان معاصر گردید. این مقاله می کوشد با بازخوانی مساله «معرفت» در حکمت متعالیه، نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین را، متناظر با رویکرد های معرفت شناسی معاصر استخراج نماید. نظریه معرفت گزاره ای صدرا نظریه ای چند وجهی است؛ هم بعد معرفتی دارد و هم بعد عمل شناختی. وی معرفت را تنها به معرفت گزاره ای تحویل نمی کند، بلکه آن را دارای وجه عمل شناختی هم دانسته است. معرفت به اعتبار اخیردرفاعل اثرگذار است. ملاصدرا راه کسب معرفت گزاره ای را نیز به یک راه محدود نمی کند، بلکه در نگرش او قوای متعدد، فضایل معرفتی و اخلاقی، قوه قدسی، و حتی خداوند متعال، در دستیابی به معرفت مؤثر هستند.
ارزش اخلاقی صدق:بازسازی دیدگاه کانت از منظر عقلانیت نقاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۱
45 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف علم مسیله مورد مناقشه بین ریالیست ها و مخالفانشان است. ریالیست ها معتقدند هدف علم دستیابی به نظریه هایی است که توصیف و تبیین صادقی از جهان به دست دهند. برای پاسخ به این مسیله که چرا باید هدف فعالیت علمی و معرفتی را چنان که ریالیست ها اصرار دارند رسیدن به صدق قرار دهیم پاسخ های متنوعی داده شده است. این مقاله بر آن است برای این مسیله پاسخی کانتی را در زمینه بحث ریالیسم علمی بازسازی کند. به این منظور نشان داده شده است که آراء کانت در زمینه صدق این ظرفیت را ایجاد می کند که به رغم عدم وجود معیاری برای تشخیص صدق، آن را به مثابه یک ایده تنظیمی و به عنوان یک وظیفه اخلاقی و انسانی بپذیریم. در عین حال می توان با بهره برداری از این ظرفیت در نظریه کانت و با کنار گذاشتن موجه گرایی در معرفت شناسی، پاسخ کانت را بهبود بخشید تا انتخاب صدق به عنوان هدف علم «تصمیمی دلبخواهی» تلقی نشود.
فضیلت پایه و پایگی صدق در اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدق، در اخلاق عرفانی، در لایه ای سطحی عبارت از تطابق گفتار و عمل با مراد و نیت است. این کاربرد از صدق، در اخلاق عرفانی با تحلیلی عمیق همراه گشته، و این تحلیل موجب شده است صدق در شش گونه پایه و بنیاد دیگر فضایل شمرده شود، که از این طریق می توان فهمید بسیاری از فضایل، بدون صدق، فضیلت نیستند. این شش گونه در واقع معانی مهم و متنوعی از فضیلت پایه را در متون عرفانی به دست می دهند. با توجه به این تبیین ها، می توان مراتب و انواع مختلفی از فضیلت صدق را در عرفان یافت و تعارض ها و چالش های مهمی را بر سر راه آن تشخیص داد. تحلیل عمیق از کذب و تشخیص خودفریبی در صدق از نتایج مهم این رویکرد ویژه به صدق است.
تأملی بر نظریه ی انسجام صدق یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۷
29 - 52
حوزه های تخصصی:
امروزه نظریه های بدیل مختلفی براینظریه ی دقیق حداقل گرایی و نیزنظریه ی مطابقتصدق مطرح اند که یکی از آن ها، نظریه ی انسجام صدق است. تقریر یانگ از نظریه ی انسجام صدق، مهم ترین تقریری است که در سال های اخیر از این نظریه ارائه و از آن دفاع شده است. وی با استدلالی جدید، به دفاع تمام قد از این نظریه برخاسته است و برای اشکال تعیین که از اصلیترین نقدهای صورت گرفته بر نظریه ی انسجام صدق است، راه حل بدیعی مطرح کرده است. این مقاله به تبیین، تحلیل و ارزیابی استدلال و دفاع او از این نظریه می پردازد. در این نوشتار پس از تبیین استدلال وی بر نظریه ی انسجام صدق، نشان داده ایم که این تقریر از این نظریه نیز ناتمام است. پس از تحلیل اشکال تعیین نیز خواهیم دید که پاسخ او به این اشکال، نمی تواند مقبول واقع شود.درنهایت به این نتیجه می رسیم که تقریر یانگ از نظریه ی انسجام صدق، با تمام بصیرت هایش، نیز نمی تواند تمام باشد.
پارادایم؛ افسانه یا واقعیت(تحلیل معناشناختى، خاستگاه و ارزیابى)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مواجهه با پارادایم، از پایه اى ترین و مهم ترین پرسش هاى روش شناختى اى که پیوند تنگاتنگى با معرفت شناسى دارد این است که آیا پژوهش، خواه در قلمرو علوم طبیعى و خواه در ساحت دانش هاى انسانى، و حتى پژوهش در مسائل معرفت شناسى بدون تحقق پارادایم ها و مفروضات ذهنى امکان پذیر است؟ پارادایم ها چه نقشى در پژوهش، روش تحقیق، معرفت و دستیابى به واقعیت دارند؟ براى دستیابى به پاسخ این گونه پرسش ها ابتدا باید دید پارادایم چیست و خاستگاه یا منشأ آن کجاست؟ واژه پارادایم که دیرزمانى نیست که در فلسفه علم کانون توجه قرار گرفته و به سرعت به دیگر ساحت ها و حوزه هاى معرفت بشرى انتقال یافته، مشحون از ابهام است؛ ازجمله اینکه آیا از آن ساختار ذهنى اراده مى شود یا مبنا و یا الگو؟ ازآنجاکه این مسئله به گونه اى گسترده به عرصه هایى ژرف، تأثیرگذار و بنیادى همچون فلسفه دین، فلسفه، معرفت شناسى و روش شناسى راه یافته، ضرورت پژوهش درباره آن انکارناپذیر است. از مهم ترین دستاوردهاى این کاوش این است که با تحلیل معناشناختى این واژه و بیان خاستگاه آن، ابهام آن زدوده مى شود و مى توان درباره اندیشه ورزى و پژوهش با پارادایم یا بدون آن داورى کرد.
بررسى پارادوکس هایى در نقض اصل امتناع تناقض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل امتناع تناقض به عقیده بسیارى، محورى ترین اصل در معرفت بشرى است که نفى آن به تعطیل علوم مى انجامد. از دیرباز پارادوکس ها یا تناقض نماهایى در رد این اصل مطرح شده که حل آنها براى دفاع از اعتبار معارف بشرى و رفع تشکیکات سوفیستى، امرى لازم است. ما در این مقاله از طریق تحلیل حقیقت صدق تلاش کرده ایم چند پارادوکس مهم را حل کنیم و نشان دهیم که این پارادوکس ها اصل مذکور را نقض نمى کنند. درباره پارادوکس دروغ گو، ضمن پیشنهاد حلى براى آن، بیان کرده ایم که این پارادوکس فاقد شرایط لازم براى اتصاف به «صدق یا کذب» است. همچنین نشان داده ایم که چگونه حل پارادوکس گرلینگ، با نظر به تناقض محمول ها حاصل مى شود. پارادوکس هاى راسل و کانتر نیز در واقع ناشى از خلط بین «کل و کلى» و «اعتبار و حقیقت» هستند. بنابراین هیچ یک از این پارادوکس ها اصل امتناع تناقض را نقض نمى کنند.
استدلالی نو برای موجودیت وجود در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال دو هدف است: نخست برقراری ارتباطی میان معنای «موجود» و موجودیت وجود؛ و دوم تنظیم استدلالی نو در دفاع از موجودیت وجود. استدلال خواهد شد که بنا بر فرض های معقولی که مورد قبول صدرا نیز هستند، میان ادعای اشتقاق معنایی «موجود» و موجودیت وجود رابطه نزدیکی وجود دارد. برای این کار ابتدا از این تز دفاع خواهد شد که در حضور فرض های معقول و مورد پذیرش صدرا، «موجود» به معنای اشتقاقی بر چیزی صدق می کند اگر و تنها اگر «وجود» بر چیزی صدق کند. سپس شواهدی ارائه خواهد شد که از نظر صدرا «وجود» بر چیزی صدق می کند اگر و تنها اگر وجود موجود است. نتیجه معادله ای است بین صدق اشتقاقی «موجود» و موجودیت وجود. پس از آن شواهدی ارائه خواهد شد که طبق نظر صدرا «موجود» به لحاظ معنایی مشتق است. حاصل، استدلالی خواهد بود برای موجودیت وجود بر پایه صدق اشتقاقی «موجود». این استدلال در متون صدرا یا شارحانش نمونه مشابهی ندارد.
تحلیل دیدگاه ویگنز در باب معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جعل» و «کشف» دو پاسخ به چیستی «معنای زندگی» است. این بحث در چند قرن گذشته از مهم ترین مسائل مطرح در حوزه های علوم انسانی بوده است. آیا می توان در عین پذیرش معنای عینی برای زندگی به جعل معنا قائل بود؟ پژوهش حاضر سعی دارد این پرسش را با توجه به دیدگاه فیلسوف معاصر دیوید ویگنز پاسخ گوید. بر اساس نظریه ویگنز، معنای زندگی حاصل همراهی قوای ذهنی انسان و ارزش های عینی است. وی این دیدگاه را بر پایه نگاهی پدیدارشناسانه به اخلاق بنا می سازد که به موجب آن ارزش اخلاقی نه کاملاً مستقل از سوژه و علایق و حساسیت های آن است، نه بریده از واقعیت. حساسیت های انسانی در محدوده زبان اخلاق تأثیرگذار بوده، توافق بر آن ها معنای احکام اخلاقی را تثبیت می کند و صدق احکام اخلاقی مبتنی بر واقعیت است؛ لذا در مواردی که علایق و حساسیت های انسان با جهان سازگار شود و منظر انسانی پرده از ویژگی های عینی بردارد، می توان گفت معنا امری مکشوف–مجعول است و در غیر این صورت، حساسیت ها و علایق، تعیین کننده ارزش و معنا می شوند؛ در این موارد به جعل و نه تعهدی معلق روی می آوریم.
بررسی معانی حق در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی حق را به سه معنا مورد استفاده قرار داده و ابن سینا نیز به تبع او همین معانی را برای حق در نظر گرفته است. دو معنای وجودی و یک معنای معرفت شناسانه. حق به معنای وجود مطلق (دائم) و وجود بالفعل و حق به معنای صدق. قول یا اعتقاد (حکم) را هنگامی که مطابِق واقع است صادق و هنگامی که واقع مطابَق با آن است حق می نامند. فلاسفه مسلمان بالاتّفاق مطابقت را به عنوان ملاک صدق در نظر گرفته اند. ضمناً ابن سینا از بُعد عقل عملی نیز برای حکمت، شأن عملی قائل است. عدالت به عنوان رکن اصلی عقل عملی است و او در حکمت عملی حق را ملاک عدل گرفته است. با وجود آنکه ابن سینا رویکرد استدلالی را در فلسفه اخذ کرده است اما به نحوی نگاهی اشراقی و عارفانه نیز دارد. سومین لحاظی که حق نزد ابن سینا مورد توجه قرارگرفته بُعد شهودی و عرفانی حکمت است. ابن سینا در کنار اعتقاد راسخ به علم حصولی (مبتنی بر صورت ذهنی) به علم حضوری قائل است. نزد شیخ حق وجه وجودی نیز دارد، پس با اعتقاد به علم حضوری است که حق با بُعد معرفت شناسانه اتّصال و به معنای دقیق تر اتحاد می یابد.
تقریر بنیان گرایی معرفتی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه و معرفت شناسی اسلامی، علم حضوری پایه و اساس همة معرفت هاست. در یک تقسیم بندی کلی، علم به حضوری و حصولی تقسیم می شود. به سبب یکی بودن وجود علمی و عینی معلوم در علم حضوری، خطا در آن راه ندارد. علم حصولی نیز با اینکه وجود علمی و عینی در آن یکی نیست، اما می توان نشان داد بخش عمده ای از علوم حصولی بازگشت به علم حضوری دارند. بازگشت علوم نظری به بدیهی، و بازگشت همة تصورات و تصدیقاتِ بدیهی به علم حضوری باعث می شود علم حضوری را خاستگاه همة دانش ها بدانیم. کلی بودن علوم حصولی با شخصی بودن خاستگاه آنها (علم حضوری) سازگار است؛ زیرا حکایتگری از مصادیق متعدد، ذاتی علم بوده و از مرتبة بالای کمال علم ناشی می شود. علاوه بر آن، درستیِ کلی بودن حکایتگریِ علم حصولی به صورت حضوری قابل درک است. به این ترتیب، کاخ معرفت جزمی در اندیشة فلاسفه و معرفت شناسان اسلامی ساخته می شود. این شیوه از بازسازی کاخ معرفت، بنیان گرایی معرفت شناختی نامیده می شود که پایة اصلی آن در حکمت متعالیه، علم حضوری است.
ارزش و ساختار معرفت در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
83 - 100
حوزه های تخصصی:
«ارزش و ساختار معرفت»، از مباحث جدید در معرفت شناسی است. این مبحث همچنین از چالش انگیزترین مباحث معرفت شناختی بوده، ذهن همه معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته و آرا و نظرات مختلفی در باب آن عرضه شده اند. در ذیل این این، معمولاً به مسائلی همچون نظریه صدق، معیار حقیقت و خطا، نظریه توجیه، و بداهت پرداخته می شود. با اینکه این مبحث در معرفت شناسی معاصر در کانون توجه قرار گرفته و اهمیت بسیار یافته است، لیکن این بدان معنا نیست که فلاسفه اسلامی متقدم به آن نپرداخته یا متعرض آن نشده اند. بر این اساس، فارابی «مؤسس فلسفه اسلامی» در آثار مختلف خویش، برای نخستین بار در فلسفه اسلامی، به بحث پیرامون موضوعات یا مسائل فوق پرداخته است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که او به عنوان یک متفکر واقع گرا، در مبحث نظریه صدق، قائل به مطابقت است و معیار تمییز حقیقت و خطا در شناخت بشری را تبیین نموده است؛ در نظریه توجیه، مبناگرایی در تصدیقات را برگزیده است؛ به مسئله بدیهیات توجه داشته و ملاک و اقسام آن را دقیقاً برشمرده است. در انتهای نوشتار حاضر، دیدگاه های برخی از محققان در خصوص فارابی، ملاحظه، بررسی و احیاناً نقد خواهند شد.
اخلاق در اندیشه عرفانی مولانا(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۷ (پیاپی ۲۹)
81 - 102
حوزه های تخصصی:
موضوعات اخلاقی مثنوی، بخش گسترده ای از کتاب شریف مثنوی را پرکرده است و مولانا با دقت فراوان، با آراء صوفیانه خود به تفسیر قرآن کریم و احادیث نبوی در این زمینه پرداخته است، مولانا در این زمینه از استعاره ها و تشبیه های زنده و طنزهای دلنشین و گاه نیش دار و گزنده بهره جسته است. با اینکه گاهی درکلمات مولانا، رمزآلودی و سرّواری به چشم می خورد؛ اما مباحث اخلاقی وی در مثنوی، پویا و نشاط انگیز بوده و از آموزه های مرسوم اخلاقی که در مخاطب چیزی جز دلتنگی و رمیدگی نمی انگیزد، به دور است. حال این مقاله در نظر دارد به ابعاد اخلاق از منظر مولانا در مثنوی بپردازد.
هیدگر و منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
5 - 27
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که هیدگر از همان سال های اوّلیّه تحصیل دانشگاهی خود و بعد از آن در سال های تدریس به آن پرداخته است مسأله منطق است. البته هر کجا او از منطق سخن می گوید منظورش منطق فرادادی (سنّتی) است و نه منطق ریاضى- سمبلیک که اصطلاحاً به آن منطق جدید مى گویند. آنچه او درباره منطق جدید گفته و نوشته است بسیار کم و غالباً همراه با توصیفاتی منفى است. در منطق فرادادی (سنّتی) نیز او به دنبال دستیابی به روش هاى درست فکرکردن و رسیدن به استدلال ها و استنتاجات درست نیست. اینکه آیا قیاسى درست ساخته شده است، یعنى نتیجه به درستى از مقدّمات به دست آمده است، پرسشى است که به صورت جملات آن قیاس و نسبت صورى میان آنها مربوط مى شود. اعتبار استدلال، ربطى به مضمون جملات ندارد. منطق به نزد او نخست با سخن و به تبع آن با حقیقت سر و کار دارد. بر خلاف قول شایع که گزاره را جای صدق/ حقیقت می داند هیدگر آن را مبتنی بر گشودگی (Erschlossenheit) دازین می داند. بر اساس گشودگی دازین است که اصولاً مواجهه با موجود ممکن می شود. بنابر این بازسازى مفهوم حقیقت، به نظر هیدگر، نباید محدود به تحلیل هاى صورى از ساختار جمله باشد، بلکه باید نحوه عمل انضمامى و زنده اى که با آن به چیزها نسبتِ صدق/ حقیقى مى دهیم نیز مدّ نظر قرار گیرد.
بررسی تحویل اصالت و اعتباریت به صدق و عدم صدق بر واقع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
53 - 67
حوزه های تخصصی:
بر اساس تلقی رایج، در نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، دو وصف اصالت و اعتباریت ، به ترتیب به صدق بالذات و صدق بالعرض بر واقعیت خارجی تحویل برده می شوند و در نتیجه نه تنها تحقق ماهیت در خارج بلکه واقع نمایی مفاهیم ماهوی نیز انکار می گردد. این تفسیر از اصالت وجود هیچ شاهدی از کلمات صاحب نظریه نداشته بلکه آشکارا با کلمات وی در تعارض بوده و بنابراین قابل استناد به صدرالمألهین نمی باشد. منشاء این برداشت نادرست را می توان در نحوه طرح بحث و برخی ادله توسط صدرا و نیز پیشفرض ملازمه میان صدق و تحقق خارجی نزد قائلان به این تفسیر جستجو کرد. این دیدگاه گذشته از تعارض جدی با شهود متعارف و فقدان دلیل کافی، به موجب فقدان انسجام درونی و برخی لوازم غیر قابل قبول، حتی با قطع نظر از حیث تفسیری و به مثابه یک نظریه مستقل فلسفی نیز قابل قبول نمی باشد.
بررسی و تحلیل اعتمادگرایی از منظر گلدمن و پلنتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
37 - 65
حوزه های تخصصی:
بر اساس بررسی و تحلیل دو نظریه مهم اعتما دگرایی فرایندی آلوین گلدمن و فضیلت محور آلوین پلنتینگا، می توان صورت بندی کلّی ای از نظریه های اعتمادگرایانه ارائه داد و بر این اساس وجوه تمایز این نظریه ها از نظریه های درون گرایانه و سایر نظریه های برون گرایانه را تعیین کرد. مؤلفه های مشترک نظریه های اعتمادگرایانه فرایندی گلدمن و فضیلت محور پلانتینگا عبارت اند از: مؤدی به صدق بودن، عدم لزوم آگاهی فاعل شناسا به ماهیت باور، جایگزینی ارزشمند بودن فرایند و ابزار ادراکی باور به جای ارزشمند بودن باور، ناوظیفه گرا بودن، توجه به عوامل معرفتی و غیرمعرفتی بیرون از باور، توجه به ویژگی های فاعل شناسا و محیط شکل گیری باور، وسعت دامنه معرفت، اجتماع محور بودن و نتیجه گرا بودن. نظریه های اعتمادگرایانه با این شاخص ها از دو دسته نظریه های درون گرایانه و سایر نظریه های برون گرایانه متمایز می شوند. درعین حال باید توجه داشت که نظریه های اعتمادگرایانه با اخذ مؤلفه های هنجارمندی، نظام صدق ساز، مطابقت با واقع و باورهای پایه خطاپذیر به برخی از نظریه های مبناگرایانه گرایش پیدا می کنند. نظریه پلنتینگا با لحاظ مؤلفه هایی- همچون فضایل معرفتی، موفقیت و تکامل- مشابه نظریه های مبتنی بر فضیلت است و نظریه گلدمن با در نظر گرفتن ارتباط علّی امر واقع با باور، به نظریه های طبیعت گرایانه نزدیک می شود.
فضای مجازی رخنه ای در تئوری صدق تارسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
95 - 117
حوزه های تخصصی:
بررسی صدق جملات فضای مجازی، دارای اهمیت ویژه ای است. برای بسیاری، فضای مجازی یکی از مهم ترین ابزارهای حصول اطلاعات است. این امر به علت گستردگی دامنه اطلاعات و در دسترس بودن آن است. با همه مزایا، اگر شیوه و روشی برای سنجش صحت اطلاعات در فضای مجازی نباشد، این اطلاعات کارایی لازم را نخواهند داشت و قابل اطمینان نخواهند بود. با توجه به ویژگی در دسترس بودن و سهل الوصول بودن اطلاعات، با جملاتی روبرو می شویم که این قابلیت را دارند که واقعیت را بر اساس محتوای خود تغییر دهند. چنین جملاتی را جملات واقعیت ساز می نامیم. چنین جملاتی بر خلاف دیگر جملات- که منعکس کننده واقعیت های خارجی هستند- خودشان منجر به بروز و ظهور واقعیت می شوند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی صدق این گونه جملات بر اساس نظریه مطابقت صدق و نظریه صدق تارسکی است. با عرضه نمونه هایی از جملات واقعیت ساز بر این نظریات، مشخص می شود که هر دو نظریه دچار مشکل دور خواهند شد.