مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
صدق
حوزه های تخصصی:
مؤلفه ی صدق در ماهیت باور چه نقشی دارد؟ نیشی شاه و دیوید ولمن در جستاری مشترک، تبیینی از مفهوم باور ارائه داده اند که نقش مؤلفه ی صدق در آن مبتنی بر یک معیار دستوری است. آن ها در این راه از چیزی که آن را رابطه ی شفافیت می نامند، سود جسته اند. نتیجه ی تبیین ایشان این است که باور کردن یک گزاره، در پس یک قضاوت شبه اخلاقی، متصف به درستی یا نادرستی خواهد بود. هدف از این نوشتار این است که نشان دهد، ضرورتی که آن دو بر مبنای آن ناچار به درج جزئی دستوری در ذات باور شده اند، بی اساس است و می توان مفهومی کاملاً توصیفی و غایت شناسانه از باور ارائه داد که ضمناً مسؤولیت در قبال صدق را نیز تبیین کند. در این تحقیق که با روش استناد به منابع کتابخان ه ای در این موضوع صورت گرفته است، ابتدا دو رویکرد غایت شناختی و رویکرد دستوری توضیح داده می شود و پس از بررسی نقاط ضعف و قوت به مقایسه ی آن دو پرداخت می شود. در پایان ضمن نقد دیدگاه دستوری نشان خواهیم داد رویکرد غایت شناختی با فهم متعارف از موارد باور بیشتر سازگار است و می توان آن را به گونه ای تبیین کرد که اشکال اصلی شاه و ولمن را پاسخ دهد. شماره ی مقاله: ۲
ضرورت بازنگری در معرفت شناسی پوپر در سایه تغییر نگرش او نسبت به داروینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
245 - 262
حوزه های تخصصی:
فهم ما از تغییرات فکری پوپر درباره تکامل زیستی می تواند ما را در آشکارسازی برخی زوایای مغفول از نظام فکری وی یاری دهد. دعوی مقاله آن است که برخی از آراء پوپر در طول حیات فکری وی به تناسب رویکرد وی به تکامل، دچار دگرگونی هایی شده است. از امکان عدم به کارگیری صدق و کذب در آراء اولیه، تا تأکید بر موضوع صدق و حقیقت نمایی، و سرانجام گذار هر چه بیشتر از نگاه گزاره محور به سمت دیدگاه های تکاملیِ غیرگزاره ای، نمونه ای از این تغییرات فکری به شمار می آیند. در پوپر متأخر شاهد رجوع به دیدگاه تکاملی، البته با خوانشی خاص، هستیم. این تغییرات پیامدها و نتایجی را برای نظام فکری پوپر به خصوص در حوزه معرفت شناسی به بار می آورد. از سوی دیگر با توجه به آراء پوپر که در آن سازگاری به عنوان محور و نتیجه ای حاصل از یک فرایند حل مسأله معرفی می شود می توان نتیجه گرفت که تکامل زیستی محصول یک فرایند معرفتی است. مقاله دعوتی است به بازسازی نظام فلسفی پوپر در سایه فهم او از خوانش بدیع وی از تکامل؛ خوانشی که با برخی تحولات نوین در زیست شناسی تکاملی همنواست.
رورتی در مقابل هابرماس: چرخش پراگماتیک نسبت به صدق و کاربست آن در سازماندهی روابط توجیهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
378 - 394
حوزه های تخصصی:
بحث میان هابرماس و رورتی ناظر به امکان یا عدم امکان سازماندهی روابط توجیهی بر اساس صدق است. هر دو برای اجتناب از بن بست های رویکرد معرفت شناختی به صدق، چرخشی پراگماتیک را پیشنهاد می کنند. اختلاف نظر آنها از آنجا شکل می گیرد که رورتی چرخش پراگماتیک را تا حذف مفهوم صدق پیش می بَرَد اما هابرماس معنایی کانتی را برای صدق در نظر می گیرد که بنا بر آن، صدق صرفاً ایده ای تنظیمی و استعلایی است که فرض وجود آن برای امکان سازماندهی روابط توجیهیِ کنش گران ضروری است. رورتی در مقابل، عقیده دارد که صدق حتی در معنای تنظیمی و استعلایی آن هیچ معنای محصّلی در بر ندارد. زیرا نمی توان چیزی را هدف قرار داد و برای به دست آوردنش کوشش نمود مگر آنکه دستیابی و یا نزدیک شدن به آن قابل تشخیص باشد. معیاری که رورتی برای سازماندهی روابط توجیهی ارائه می دهد، نه صدقی در فرا رو، بلکه روایت تجاربی است که پشت سر گذاشته ایم. به نظر می رسد رورتی در ردّ انتقاداتی که هابرماس بر امکان حذف مفهوم صدق در سازماندهی روابط توجیهی مطرح می کند، موفق است؛ صرفاً به این معنا که اندیشه او سازگاری و انسجام بیشتری با چرخش پراگماتیک دارد. اما جایگزینی که رورتی برای صدق ارائه می دهد این نتیجه را نیز به همراه دارد که عملاً هیچ هدف معینی برای انسان قابل تصور نیست. شایستگی روایت ها در سازماندهی روابط کنشگران تنها در عرصه تجربه قابل سنجش است. به عقیده او ما فقط باید امیدوار باشیم که مسیری بهتر از گذشته را دنبال کنیم. این ابهام در اندیشه رورتی شاید مهمترین چالش در پذیرش آرای اوست.
واکاوی مراحل سه گانه نظریه مطابقت از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
67 - 90
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اصلی درمعرفت شناسی، نحوه «کاشفیت» علم (معرفت) و تحلیل و صورت بندی «صدق» است. درمیاناغلبنظریه های صدق نیز، «نظریه مطابقت»به معنای مطابق بودن گزاره با واقع،به عنوان معیار صدق قضایا،در نزد فلاسفه غرب و مسلمان طرفداران فراوانی یافته است.با این حال، این نظریه فارغ از ایرادلحاظ نشده و بر مبنای ثنویت ذهن و عین، اشکالاتی بر آن وارد شده است، از جمله: اجتماع جوهر و عرض، اندراج شیء تحت دو مقوله متباین و...، که با عنوان «مشکله وجود ذهنی» در میان حکمای مسلمان شهرت یافته است. اما از زمان ملاصدرا و براساس اصول هستی شناختی وی همچون:اصالت وجود و تشکیک وجود، دوگانگی ذهن و عین از دایره بحث خارج می شود و مطابقت به عنوان مطابق بودن یک مرتبه از وجود با مرتبه دیگر آن مطرح می گردد و بر اساس مبانی نهایی صدرائی از جمله: تجرد علم، اتحاد علم و عالم و معلوم، و حضوری بودن همه علوم، شکاف بین مطابِق و مطابَق در نظریه مطابقت، یکسره از میانمی رود. بدین ترتیب،مسئله مطابقت در فلسفه صدرا صورت جدیدی می یابد که مقاله حاضر به به بیان سیر تطور آن اختصاص یافته است.روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی- عقلی است.
معیارهای سنجش معارف شهودی با تاکید بر آرای صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
213 - 236
حوزه های تخصصی:
خطا در معارف بشری یکی از مباحث مهم معرفت شناسی است. خطا در علم حصولی بمعنای عدم تطابق صورت ذهنی با واقعیت مابازای آن در خارج است. اما خطا در معرفت حضوری محل تامل و مناقشه بوده است. حقانیت در معرفت شهودی همواره در سنت عرفانی و به تبع آن در فلسفه های شهودی فلسفه اسلامی محل تامل بوده است. این پژوهش درصدد بررسی معنای خطا در معرفت شهودی و معیارهای سنجش صدق آن از نگاه ملاصدرا است. ملاصدرا با توضیح معنای خطا در معرفت حصولی بیان می کند که خطا در معرفت حضوری از سنخ خطا در معرفت حصولی نیست. از منظر ملاصدرا . گاه القائات شیطانی باعث حصول شهودات و دریافت هایی غیر مطابق با واقع می شود. علت وقوع این خطا ضعف شهود عارف و صفات اخلاقی ناپسند اوست. خطای دیگر از نظر ملاصدرا خطا در تفسیر مشهودات است. بعبارت دیگر ملاصدرا معتقد است که عارف با اینکه مشهوداتش رحمانی است اما ممکن است در مقام تفسیر مشهودات دچار خطا شود. صدرالمتالهین قرآن و احادیث و عقل را بعنوان دو معیار برای سنجش معرفت شهودی معرفی میکند. در خصوص این دو معیار ملاحظاتی وجود دارد که ضمن مقاله به آن ها اشاره میشود.
دشواری های بنیان گذاشتن معیار صدق در فلسفه کانت؛ صورت بندیِ نظریه صدق در فلسفه کانت بر پایه «استنتاج استعلایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
169 - 198
در این پژوهش می کوشیم این پرسش را پاسخ گوییم که معنای صدق در فلسفه کانت چیست و آیا می توان در این فلسفه، معیاری برای نظریه صدق تعیین کرد یا نه. در گام نخست، با نظر به «تحلیل استعلایی[1] [آناکاویک ترافرازنده]» و به ویژه با تمرکز بر «استنتاج استعلایی [/تنقیح مناط][2]» در سنجش خرد ناب [3] ، الگوی شناختیِ کانت را صورت بندی می کنیم. برای صورت بندی دقیق این الگو، از تفسیر رابرت پاول ولف [4] بهره می گیریم. سپس، با نظر به مسائل جاری در معنی شناسیِ مدرن، می کوشیم سامان ارجاع[5] در این نظریه صدق را بررسی کنیم و در این راستا از تفسیر معناشناختی رابرت هانا [6]، کانت شناس معاصر بهره می گیریم. سرآخِر دلیل می آوریم که نظریه صدق در فلسفه کانت، مبتنی بر گونه ویژه ای از اصل «انسجام[7] » است که آن را «نظریه انسجام گرویِ کانتی» نام می گذاریم. بدین ترتیب، اگرچه قول مشهور بر آن است که کانت در سنجش ، صدق را «همخوانی [/مطابقت][8]» دانسته است، نشان خواهیم داد که نظریه همخوانی صدق متضمن «واقعیت گروی استعلایی» است، درحالی که نزد کانت واقعیت فی نفسه را نمی توانیم بشناسیم و تنها سامان واقعی مکانمند و زمانمند جهان تجربی را می شناسیم و همین سامانمندی است که ضرورت را در جهان تجربی تبیین می کند و مقوّم آن است؛ بنابراین ممکن نیست نظریه صدق در فلسفه کانت همخوانی یا مطابقت در معنای معمول آن باشد، بلکه نوع ویژه ای از «انسجام گروی» است. در این متن هر جا که از سنجش نقل قول کرده ایم، ترجمه فارسیِ میرشمس الدین ادیب سلطانی با عنوان «سنجش خرد ناب» را عیناً در متن گذاشته ایم.
[1]. Transcendental Analysis
[2]. Transcendental Deduction
[3]. Critique Of Pure Reason
[4]. Robert Paul Wolff
[5]. Reference
[6]. Robert Hanna
[7]. Coherence
[8]. Correspondence
پراگماتیسم، طبیعت گرایی و چالش حفظ هنجارمندی: مجادله ریچارد رورتی و هیلاری پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
93 - 121
ریچارد رورتی در پی چرخش زبانی ، تفسیری زمینه گرایانه از نسبت صدق و توجیه به دست می دهد و هرگونه کارکرد محتواییِ مفاهیمی چون صدق و توجیه را ورای رویّه های توجیهیِ مقیّد به زمینه، منکر می شود. در مقابل، هیلاری پاتنم که تا حدودی با گرایش های نوپراگماتیستی رورتی همسو است، معتقد است در عین التزام به پراگماتیسم باید راهی برای تبیین ماهیت تعالی جویانه مفاهیمی چون صدق و توجیه فراهم کرد، وگرنه این مفاهیم بار هنجاری خود را از دست می دهند. پاتنم همچنین به تلاش های رورتی برای تفسیر طبیعت گرایانه و جامعه شناسانه امر هنجاری خرده می گیرد و نتیجه آن را چیزی جز بی معنا شدنِ مفاهیمی چون «اصلاح» و «پیشرفت» نمی داند. در این مقاله، می کوشم نشان دهم که چگونه بخشی از انتقادهای پاتنم، رورتی را از طبیعت گرایی پرشوری که در آثار اولیه اش دیده می شود منصرف می کند و او را متقاعد می سازد که به جای تأکید بر یک طبیعت گرایی تمام عیار، بر نوعی کثرت گرایی واژگانی تأکید کند.
ریا و تزویر و انعکاس آن در اشعار جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رذایل اخلاقی که همواره جوامع بشری در طول تاریخ به آن مبتلا بوده اند، ریا و تزویر است. ریای افرادی که هدفشان کسب نفوذ و اعتبار اجتماعی با ارائه شخصیّتی مقبول در نزد مردم است. جامی یکی از شاعران برجسته ادبیّات تعلیمی ایران است که در آثار ارزشمند خود به مباحث اخلاقی ازجمله ریا پرداخته است. از اشعار او برمی آید که در دوران وی ریا، صوفی نمایی، تشکیل گروه هایی از متصوّفه در اطراف یک شیخ و سکونت در خانقاه برای مقاصد مادّی و سوءاستفاده از دین و باورهای خالصانه مردم، بسیار رواج داشته است. وی در اشعار خود، به ویژه در «سلسله الذّهب»، با انتقاد از این رذیلت اخلاقی، گوشه هایی از مردم فریبی زاهدنمایان و ریاکاران زمان خود را برملا ساخته است و مردم را به آگاهی و شناخت و پیروی از نیک سیرتان مخلص و دوری از ریاکاران فرا می خواند تا از رهگذر آگاهی مردم، از رواج ریا جلوگیری نماید.
بررسی درستی در قرآن، نهج البلاغه و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
65 - 76
حوزه های تخصصی:
یکی از فضایل اخلاقی که نقش بسزایی در سازندگی انسان دارد، صداقت در گفتار و عمل است و راستی یکی از مهم ترین پایه ها و اصولی است که اساس جوامع انسانی را تشکیل می دهد. اصولاً فطرت بشر با راستی و صداقت سرشته شده است و اگر انسان به همان فطرت اصلی خود باقی بماند همواره به سوی پاکی های فضایل، متمایل و از رذایل پیراسته خواهد بود. ولی عوامل مختلف از قبیل تربیت، محیط و نظایر آن می توانند از بروز این صفات جلوگیری نمایند. در این پژوهش به اندیشه های قرآنی و علوی در مورد راستی و صداقت پرداخته شده است.
معناشناسی «لِسَانَ صِدْقٍ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
398 - 383
حوزه های تخصصی:
در معناشناسی «لِسَانَ صِدْقٍ» در قرآن کریم، با هدف حل برخی مشکلات پیرامون تفسیرِ این ترکیب قرآنی بافتارِ دو آیه مربوط به آن مورد بررسی قرار گرفته است. این ترکیب قرآنی در دعای حضرت ابراهیم علیه السلام با دو قیدِ تکمیلیِ «لِی» و «فِی الآخِرین» همراه شده است: مفسران با هدف سازش دادن بین این دو قید، واژه «لِسَانَ» را به معانی مجازیِ «ستایش»، «یادکرد» و حتی در موردی آن را به معنای «شهرت» دانسته اند، اما این معانی شاهد یا قرینه ای از قرآن کریم ندارند. حرف «فِی» در قیدِ تکمیلیِ «فِی الآخِرین» به معنایِ «حَولَ (درباره)» است و معناشناسی ترکیبِ «لِسَانَ صِدْقٍ» نشان می دهد که واژه «لِسَانَ» در آن می تواند به معنایِ «کلام» یا «زبان» باشد؛ در احتمال نخست این ترکیب به کلامی که حاملِ وعده های پیامبرگونه و صادق درباره پسینیان است، ارتباط پیدا می کند و در احتمال دوم بر زبانی که بیان کننده وعده های پیامبرگونه و صادق درباره پسینیان است، دلالت دارد.
نسبتِ تخیل با امید، پیشرفت و همبستگیِ اجتماعی در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
83 - 104
حوزه های تخصصی:
این مقاله به جایگاهِ تخیل در فلسفه ریچارد رورتی می پردازد. تصور می شود که تخیل نقشی کلیدی در فلسفه رورتی دارد و فهمِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی می تواند به درکِ ما از قابلیت ها و دغدغه های اصلی فلسفه او کمک کند. به نظر می رسد که رورتی درصدد است تخیل را جایگزینِ خرد و عقلِ استدلالی نماید. ما نشان خواهیم داد که این جایگزینی برآمده از ضرورتِ منطقیِ فلسفه رورتی و نتیجه نگاهِ انتقادی وی به ایده «صدق» و جایگزینیِ آن با ایده «توجیه» است. ازاین منظر، تخیل می تواند، با پیش نهادن بدیل هایی برای وضعِ موجود، زمینه را برای پیشرفت، امید و همبستگیِ اجتماعی فراهم آورد. در این مقاله، در قالبِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی، تلاش می شود ایده تخیل و جایگاهِ آن در نسبت با مفاهیمِ کلیدیِ فلسفه او ازجمله امید، همبستگیِ اجتماعی و دموکراسی بررسی شود. به نظر می رسد که رورتی تنها با تکیه بر عنصر تخیل، به عنوانِ جایگزینی برای عقلِ استدلالی، است که می تواند پروژه خود را تحت عنوان نئوپراگماتیسم به اجرا درآورد.
پذیرش گزاره بدون قرینه کافی بر مبنای نقد مفهوم اعتباری از نظر ویلیام جیمز و علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
207 - 232
حوزه های تخصصی:
«اعتباری» اصطلاح پرکاربرد در معرفت شناسی است. جیمز از اعتبار به عنوان برون رفتی از عقل گرایی حداکثری استفاده می کند و آن را «فرض باور» یا «پذیرش اولیه باور» معنا می کند به گونه ای که شواهدی بعدی صدق یا ابطال آن را متاثر از همین فرآیند معتبرسازی باور نشان می دهد. از نقدهای اساسی نظریه جیمز، مطابقت امر اعتباری با واقعیت در حال تکامل و تحقق؛ و فروکاستن صدق به سودمندی است. کاربرد مهم دیگر اصطلاح اعتباری در نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی است که به معنای جعل و قراداد مفاهیمی به جهت رفع نیازهای اساسی انسان است. دیدگاه علامه، اگرچه ادعای صدق برای ادراکات اعتباری نکرده ، اما مستلزم جعلی و نسبی بودن بسیاری از مفاهیم و احکام عملی و اخلاقی است. پژوهش حاضر بر آن است که می توان با تبیین جدیدی از اعتباری، بدون تغییر در معنای صدق و بدون جعلی دانستن امور اخلاقی، رهیافتی برای معضل معرفت شناسی باورهای ضروری و سودمندی که قرینه کافی برای اثبات یا ابطال آنها وجود ندارد، تدارک دید. در این تحلیل نشان داده می شود که با پذیرش کاربرد اعتباری به معنای «فرض باور» یا «تلقی به پذیرش» به گونه ای که آثار متوقع از باور بر آن مترتب گردد بدون آنکه به صدق متصف شود، می توان این دست باورها را پذیرفت و ادراکات اعتباری به این معنا را در حوزه علوم نظری و علوم عملی معتبر دانست.
رورتی در مقابل دیویدسن: نظریه ای معناشناختی براساس صدق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
۱۱۹-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
نمونه ای از تقابل رورتی با فلسفه تحلیلی، مخالفت او با کوشش دیویدسن برای طرح نظریه ای معناشناختی بر اساس صدق است. رورتی، طبق رویکردی ضدمتافیزیکی به صدق، عقیده دارد عبارت «p صادق است» صرفاً تأیید ادعایی است که ما خود یا دیگران را در بیان آن موجه می دانیم. اگرچه دیویدسن مخالف رویکرد متافیزیکی به صدق است، اما به تأسی از تعریفی تارسکیایی در باب صدق، تصوری قوی تر از آنچه رورتی درباره صدق می پذیرد را برای طرح نظریه ای در باب معنا لازم می داند. پاسخِ ویتگنشتاینیِ رورتی به دیویدسن این است که نه تنها مراوادت گفتاریِ گوینده و مفسر، متوقف بر دانستن نظریه ای معناشناختی بر اساس صدق نیست، بلکه کوشش برای گفتن چیزی بیشتر از آنچه در باب صدق می توانیم بگوییم، ما را دچار سردرگمی های سنت متافیزیکی می کند. این مقاله، با استناد به نوشته های دیویدسن، نشان می دهد کوشش دیویدسن برای طرح نظریه ای معناشناختی بر اساس صدق، او را ناگزیر به بیان تفاسیری متافیزیکی سوق می دهد.
تحلیل و بررسی تحول مفهوم Subjectivity به Inter-Subjectivity و جهان به زیست جهان در نظریه های صدق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۵۰۴-۴۷۵
حوزه های تخصصی:
تمرکز بر مقولات معیار صدق و کذب و چیستی آن به عنوان یکی از کلیدی ترین مباحث در حوزه معرفت شناسی، همواره مطرح بوده و است. تطابق (Correspondence)، انسجام (Coherence)، عمل گرایی (Pragmatism)، نسبیت (Relativism) و نظریه حشو اظهاری (Assertively Redundancy)، اصلی ترین نظریه های صدق در تاریخ تفکراند. در تلقی تطابقی، معناداری در گرو تطابق با واقع است. فراروی از انسجام منطقی و تمرکز بر انسجام سازمانی و دستگاهی، محور رویکرد دوم است. عمل گرایان نیز فایده انگارانه، کارکرد را معیار ارزیابی گزاره ها می انگارند. تنوعِ تلقی نسبی انگاران نیز مولود تمرکز بر تفاوت ساختارهای ادراکی در انفعال از متعلق بیرونی است. در نهایت، نظریه حشو اظهاری برای صدق، استقلالی قائل نیست. ریشه تنوع و تفاوت نظریات مذکور را باید در کیفیت تبیینِ نسبت میان فاعل و متعلق شناخت جست. نوشتار حاضر بر آن است تا با تمرکز بر برخی جریان ها و اندیشمندان تاثیرگذارِ دو جریان قاره ای و تحلیلی، به تحلیل و بررسی مفاهیم و شاخصه هایی بپردازد که در تطور نظریات صدق تاثیرگذار بوده و بیشترین نقش را در تحول مفاهیم Subjectivity و جهان به Inter-subjectivity و زیست جهان داشته اند و این که چگونه نسبت میان فاعل و متعلق شناخت از رابطه به ترابط دگرگون شده است.
صداقت از منظر غزالی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
47 - 69
حوزه های تخصصی:
صداقت یکی از فضایل مهم اخلاقی است که هدف این نوشتار تبیین ماهیت و حکم اخلاقی آن از منظر غزالی است. صداقت در کلام غزالی در دو معنای عام و خاص بکار رفته است. صداقت در معنای عام، شامل شش معنا و به تعبیری، شش نوع است: راستگوئی، اخلاص، راسخ بودن در عزم و اراده، وفای به عهد و عزم، تطابق ظاهر و باطن و ایمان واقعی داشتن که به نظر می رسد این شش معنا را بتوان به دو معنا بازگرداند: یکی التزام به واقع و حقیقت است و دیگری راسخ بودن در عزم و اراده است. صداقت در معنای خاص، راستگوئی است. غزالی حکم اولی راستگوئی را وجوب و دروغگوئی را حرمت ذکر می کند، ولی در شرایطی که از راستگوئی محذوری بزرگتر از محذور دروغگوئی پیش آید، دروغگوئی را جایز می شمارد. وی بر اساس عقل و روایات، دروغگوئی را در برخی موارد مانند: نجات جان انسان، دفع ضرر آبرویی و مالی، برای اصلاح بین مردم، در شرایط جنگ و دروغگوئی به زوجه را جایز می شمارد. قبح دروغ از نر غزالی اعتباری و به خاطر ضررهای ناشی از آن است. وی توریه را راهی برای گریز از دروغ گفتن در شرایط اضطرار بیان می کند، ولی گفتنش را در غیرموارد ضروری جایز نمی شمارد.
ارزیابی دیدگاه محمد مجتهد شبستری در انکار واقع نمایی گزاره های معاد در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
65 - 97
واقع نمایی به معنای نشان دادن وجود عینی اشیا در خارج از ادراک ماست. این نظریه در خصوص گزاره های دینی و قرآنی، از مسائل چالش برانگیز در دهه های اخیر بوده است؛ درحالی که واقع نمایی گزاره های معاد به جهت عدم تحقق بالفعل، مورد تردید و انکار برخی متفکران قرار گرفته است. فیلسوفان مسلمان قضایای مربوط به معاد را در عین واقع نمایی، از سنخ حقایق صادق می دانند؛ البته توانایی تحقق تجربی ندارد؛ بلکه به تناسب قضایای فلسفی، قابل تحلیل عقلی و ارجاع به علم حضوری است. اما تجربه گرایان در اثبات پذیری و واقع نمایی گزاره های دینی مناقشه کرده اند و مجتهد شبستری با وجود اعتقاد به خدا، منکر واقع نمایی گزاره های مربوط به معاد در قرآن است؛ بنابراین پرسش اصلی این است که دیدگاه مجتهد شبستری در انکار واقع نمایی چیست و چگونه تحلیل می شود؟ این پژوهش ضمن نقد دیدگاه مجتهد شبستری با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و اثبات واقع نمایی گزاره های معاد در قرآن می پردازد. نتایج حاکی از این پژوهش این است که گزاره های معاد در قرآن با توجه به اینکه از نوع گزاره های تجربی نیست و از متکلم حکیم صادر شده است، باید با معیار متناسب خود سنجیده شود؛ همچنین گزاره های موجود در قرآن با صراحت، واقع نمایی آیات مربوط به معاد را به اثبات می رساند.
چیستی تخصص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
۲۱۳-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
امروزه ناچاریم که در بسیاری امور نظری و عملی به متخصصان مراجعه کنیم. ما آنها را افرادی قابل اعتماد می دانیم و به آنها تکیه می کنیم. برای توجیه بسیاری باورهای خود جز گواهی متخصصان دلیل دیگری در اختیار نداریم. اما برای اعتماد به متخصصان لازم است آنها را بشناسیم و بدانیم چه ویژگی هایی دارند. به همین منظور معرفت شناسان، ذیل معرفت شناسی اجتماعی به تحقیق درباره چیستی تخصص پرداختند. ما در این مقاله، به چیستی تخصص از منظر تحویل گرایان می پردازیم. ابتدا تعریف مبتنی بر صدق و سپس تعریف مبتنی بر توجیه را توضیح داده و نقدهای وارده به آن را شرح می دهیم. نشان می دهیم که برترین تعریف، این است که S در دامنه D متخصص است اگر و تنها اگر S فهم و توانایی بیشتری نسبت به اکثر مردم نسبت به دامنه D در زمان خود داشته باشد. در انتها پنج شرط لازم باور، انسجام، توانایی، کارآمدی و زمان را تبیین می کنیم.
معجزه راهی مناسب برای اثبات پیامبری پیامبر: نقدی بر مقاله «چرا معجزه راه مناسبی جهت اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نقدی است بر مقاله «چرا معجزه راه مناسبی جهت اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (انواری، 1402)» که با محوریت دیدگاه های ابن رشد، غزالی و ملاصدرا نگاشته شده بود. برای نمونه، در نقد این سخن که ایمان از راه معجزه، ایمان عوامانه است و باید از راه شهود به پیامبر ایمان آورد، باید گفت که اگر خداوند معجزات را همراه با پیامبر فرستاده، پس می خواهد که مردم با آن به صدق دعوی نبی ایمان بیاورند؛ پس ایمان از راه معجزه صحیح است. به علاوه، قوت ایمان لزوماً وابسته به قوت دلیل -شهود- نیست. همچنین در نقد این که ملازمه ای میان معجزه و ادعای نبوت وجود ندارد، باید گفت که معجزه برای اثبات نمایندگی انسانی از سوی خداوند متعال است، پس اگر معجزه بودن یک عمل ثابت شود، ادعا ثابت شده است. همچنین در نقد این سخن که راهکار عملی برای تشخیص معجزه وجود ندارد، باید گفت که این سخن با معجزه دانستن قرآن و دیگر معجزات منافات دارد. افزون بر آن، توجه به قید همراهی معجزه با ادعای الهی بودن و نیز انضمام برهان حکمت به آن، تشخیص معجزه از غیرمعجزه را امکان پذیر می سازد. نویسنده تشبه روحی به پیامبر و نیز بررسی معارف آنها را راه پیشنهادی خود برای صدق دعوی نبی معرفی می کند، حال آن که باید گفت معیاری برای تعیین مقدار لازم تشبه به یک نفر ارائه نشده است. ثانیاً بر فرض تحقق تشبه روحی به فرد مدعی نبوت، صرفاً از تحقق تشبه، نبوت او ثابت نمی شود. به نظر می رسد، توجه به قیود دخیل در معجزه و انضمام برهان حکمتْ راهگشای حل مشکلات موجود سر راه دلالت معجزه در صدق دعوی نبوت است.
منطق و ساختار توجیه در گزاره های علوم انسانی اسلامی (با تأکید بر معیار قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
89 - 109
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مسائل معرفت شناسی علوم انسانی (اسلامی)، مسأله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزاره ها به ویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزاره های علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیه ای تقسیم می شوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقع نمایی گزاره های توصیفی، در مطابقت آن ها با واقع و نفس الامر است؛ اما واقع نمایی گزاره های توصیه ای (ازجمله اعتباریات)، قدری متفاوت است؛ زیرا اعتباریات، تابع احتیاجات حیاتی و عوامل محیطی بشر بوده و به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی، متغیراند؛ لذا برخی با پذیرش ناواقع نمایی در این حوزه، قائل به نسبیت شده اند، زیرا معتقدند اعتبار گزاره های اعتباری در علوم انسانی، وابسته به خواست و قرارداد جامعه است؛ در حالی که گزاره های اعتباری نیز دارای نفس الامراند و نفس الامر هر چیزی به حسب خودش است. همچنین معیار اثباتی حجیت گزاره های علوم انسانی و شیوه توجیه آنها عمدتاً بر مدار نظریه ابتناء (مبناگرایی) است. پژوهش حاضر می کوشد با روش عقلی و با بهره گیری از برخی آیات قرآن کریم، مسأله معیار صدق و ساختار توجیه انواع گزاره های علوم انسانی را نشان دهد.
مولفه توجیه در معرفت نقلی اعتقادی
منبع:
کلام اهل بیت سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
101 - 118
حوزه های تخصصی:
معرفت نقلی اعتقادی دارای سه رکن است: باور، صدق و توجیه. در تبیین مولفه توجیه معرفت اعتقادی نیز دیدگاهها و رویکردهای متفاوتی ارائه شده است. گاه از رویکرد درون گرایانه استفاده می شود که از دو نظریه مبناگروی و انسجام گرایی شکل گرفته است و گاه نیز از رویکرد برون گرایانه بهره برده می شود که خود متشکل از سه نظریه وثاقت گرایی، نظریه واقع گرایی مستقیم و نظریه علی است. در این نوشتار به تبیین مولفه توجیه پرداخته شد و در نهایت نیز با رویکرد وثاقت گرایی همراهی گردید.معرفت نقلی اعتقادی دارای سه رکن است: باور، صدق و توجیه. در تبیین مولفه توجیه معرفت اعتقادی نیز دیدگاهها و رویکردهای متفاوتی ارائه شده است. گاه از رویکرد درون گرایانه استفاده می شود که از دو نظریه مبناگروی و انسجام گرایی شکل گرفته است و گاه نیز از رویکرد برون گرایانه بهره برده می شود که خود متشکل از سه نظریه وثاقت گرایی، نظریه واقع گرایی مستقیم و نظریه علی است. در این نوشتار به تبیین مولفه توجیه پرداخته شد و در نهایت نیز با رویکرد وثاقت گرایی همراهی گردید.