مطالب مرتبط با کلیدواژه

آلوین گلدمن


۱.

جایگاه نور در حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شرط علی معرفت تعریف (تحلیل) سه جزیی معرفت آلوین گلدمن قضیه ی حقیقیه قضیه ی خارجیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۹۰
زبان فلسفی شیخ اشراق، زبان نمادها و استعاره های اشراقی است. در این میان واژهی نور از ویژگی خاصی برخوردار است. نور و واژهی مقابل آن ظلمت، با ظرفیت معنایی زیاد خود بسیاری از معانی ناظر به خارج و اعتبارات مربوط به آن در فلسفهی رسمی (مشایی) را در خود جای داده است؛ معانی وجود، شیئیت، حقیقت و واقعیت در نور و معانی عدم، امکان، ماهیت و اعراض در ظلمت قابل اندراجند، اما آن چه در این جا مهم است دو مسأله است، اول اینکه با توجه به دیدگاه مشهور سهروردی – که وجود را از اعتبارات ذهن دانسته – آیا مراد او از نور یک معنای اعتباری (یعنی ساختهی ذهن) است؟ و به همین ترتیب در معنای ظلمت نیز این سؤال تکرار می شود؛ دوم اینکه آیا نور تنها استعاره ای ناظر به معنای واقعیات خارجی است یا در مورد فاعل شناسا و جریان شناسایی (یعنی علم) هم به کار رفته است؟ این مقاله ضمن بررسی معانی و کاربردهای نور به این دو مسأله پاسخ گفته است: در پاسخ سؤال نخست این مطلب مورد بحث قرار می گیرد که نور نزد سهروردی ظهور واقعیت است و نه تصور یا مفهوم واقعیت. و پاسخ سؤال دوم این است که نور با دو لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی مورد توجه سهروردی بوده و به همین دلیل شناخت (یعنی علم) و فاعل شناسا (یعنی نفس آدمی) هم با همان نور تعریف می شوند
۲.

چرخشی نو در معرفت شناسی غربی در باب شکاکیت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شکاکیت برونی گرایی آلوین گلدمن مغز در خمره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۰
در طی تاریخ فلسفه، مسئلة علم ما به جهان خارج یکی از موضوعات مورد توجه شکاکان بوده و مشهورترین تقریر این قسم از شکاکیت را رنه دکارت بیان کرده است. در دهه های اخیر رویکرد نوظهوری با عنوان برونی گرایی در معرفت شناسی مطرح شده است و به نظر می رسد برای پاسخ به این مسئله قابلیت های چشم گیری دارد. شاخص ترین نظریة توجیه و شناخت پرورده شده در قالب این رویکرد به نظریة اعتمادگرایی فرایندی موسوم است. در مقالة حاضر، نشان داده شده است که این نظریه، به دلیل طرح معیارهای نسبتاً سهل گیرانه برای معرفت و اجتناب از الزامات دشوار دکارتی، چشم انداز نسبتاً جدیدی برای حل معضل دکارتی در مقابل دیدگان ما می گستراند.
۳.

بررسی و تحلیل اعتمادگرایی از منظر گلدمن و پلنتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معرفت اعتمادگرایی توجیه صدق آلوین گلدمن آلوین پلانتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۵۷۹
بر اساس بررسی و تحلیل دو نظریه مهم اعتما دگرایی فرایندی آلوین گلدمن و فضیلت محور  آلوین پلنتینگا، می توان صورت بندی کلّی ای از نظریه های اعتمادگرایانه ارائه داد و بر این اساس وجوه تمایز این نظریه ها از نظریه های درون گرایانه و سایر نظریه های برون گرایانه را تعیین کرد. مؤلفه های مشترک نظریه های اعتمادگرایانه فرایندی گلدمن و فضیلت محور پلانتینگا عبارت اند از: مؤدی به صدق بودن، عدم لزوم آگاهی فاعل شناسا به ماهیت باور، جایگزینی ارزشمند بودن فرایند و ابزار ادراکی باور به جای ارزشمند بودن باور، ناوظیفه گرا بودن، توجه به عوامل معرفتی و غیرمعرفتی بیرون از باور، توجه به ویژگی های فاعل شناسا و محیط شکل گیری باور، وسعت دامنه معرفت، اجتماع محور بودن و نتیجه گرا بودن. نظریه های اعتمادگرایانه با این شاخص ها از دو دسته نظریه های درون گرایانه و سایر نظریه های برون گرایانه متمایز می شوند. درعین حال باید توجه داشت که نظریه های اعتمادگرایانه با اخذ مؤلفه های هنجارمندی، نظام صدق ساز، مطابقت با واقع و باورهای پایه خطاپذیر به برخی از نظریه های مبناگرایانه گرایش پیدا می کنند. نظریه پلنتینگا با لحاظ مؤلفه هایی- همچون فضایل معرفتی، موفقیت و تکامل- مشابه نظریه های مبتنی بر فضیلت است و نظریه گلدمن با در نظر گرفتن ارتباط علّی امر واقع با باور، به نظریه های طبیعت گرایانه نزدیک می شود.  
۴.

معرفت شناسی اجتماعی و مسأله عینیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی اجتماعی آلوین گلدمن عینیت علم پست مدرنیسم توماس کوهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۶ تعداد دانلود : ۳۷۳
در کنار دو قسم رویکرد غالب در قلمرو علوم در باب عینیت، یعنی رویکرد پست مدرنیستی کوهنی و رویکرد پوزیتیویستی پوپری، برخی دلالت ها و لوازم معرفت شناسی اجتماعی بر دلالت های علم شناختی خاص خود را دارد که می تواند برای دفاع از گونه ای از عینیت در قلمرو علم به کار آید و در عین حال از توجه به هر دو رویکرد اصلی غافل نباشد. در این مقاله، ابتدا، در نهایت اختصار چیستی معرفت شناسی اجتماعی را نشان داده ایم و سپس با برشمردن مشکلات دو رویکرد پیش گفته، نشان داده ایم که کدام مولفه های معرفت شناسی اجتماعی می تواند برای قائلان به عینیت علم به کار آید. با توجه به غلبه رویکردهای پست مدرنیستی کوهنی در فضای فلسفی ایران و رویکرد پوزیتیویستی در فضای علمی، این راهِ میانه می تواند ثمربخش باشد. در این مقاله نشان داده ایم که معرفت-شناسی اجتماعی نه فاعل شناسا، و به طور خاص دانشمند را، در حصول معرفت ناظری کاملاً بی طرف می انگارد که امکان کسب گزاره های کاملاً مطابق با واقع برای او به سهولت فراهم است و نه این که او را در مقابل نظام قدرت و ساختار اجتماعی و پیش داوری های خویش به کلی دست بسته و منفعل می داند. به بیانی روشن تر، معرفت شناسی اجتماعی به دلیل اتخاذ اصل مودی به صدق بودن، رویکردی اعتدالی درباره مسأله عینیت علم اتخاذ می کند. این رویکرد اعتدالی می تواند مقدمه ای باشد برای گشودن راهی نو.