مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
جنسیت
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت نقش باورهای مذهبی در سلامت روان پژوهش حاضر جهت بررسی ارتباط نوع اعتقادات مذهبی با انواع مشکلات در سلامت روان اجرا گردیده است. در همین راستا تعداد 1032 نفر آزمودنی که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از شهر کاشان انتخاب گردیده شده بودند به وسیله ابزارهای مذهب درونی و بیرونی آلپورت و GHQ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که بین مذهب درونی با سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد ولی این ارتباط در مذهب بیرونی مشاهده نگردید. همچنین بین دو جنس از لحاظ نوع مذهب تفاوت معنادار وجود نداشت. در رابطه با مقایسه هر یک از زیر گروه های تست GHQ با مذهب درونی نیز کلیه این مقیاس ها با مذهب درونی رابطه معناداری داشته و کاهش مذهب درونی موجب افزایش نمرات در این مقیاس ها می گردید. ولی مذهب بیرونی صرفا با نمرات مقیاس افسردگی وخیم ارتباط معنادار داشت بدین معنا که با افزایش مذهب بیرونی میزان افسردگی افراد افزایش می یابد. همچنین مذهب بیرونی هر چند نه در سطح معنادار باعث کاهش میزان نارسا کنش وری اجتماعی می گردد. بر اساس یافته های موجود و با توجه به اهمیت مذهب درونی در سلامت روان و همچنین هر یک از زیر گروه های آن می توان با ارایه طرح های درمانی و خصوصا طرح های پیشگیری در این زمینه در کشورمان که بافت مذهبی بسیار غنی دارد گامی مهم در جهت ارتقای بهداشت روان برداشت.
فمینیسم و انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
همه آموزه ها و تحولات در غرب به نوعی ریشه در دوران نوزایی دارند. در واقع پس از رنسانس اندیشه و تفکر و به طور کلی جهان بینی اروپایی بر پایه عقلانی و مادی و این جهانی بنا شد. از جمله آموزه هایی که از این دوران بی تاثیر نماند فمینیسم بود. فمینیست نظریه ای است مبتنی بر برابری حقوق زنان با مردان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... . به باور فمینیست ها فرودستی زنان و جنس دوم دانستن آنان از آغاز تاریخ به دلیل تلقی هستی شناسانه مردان و باژگونگی نگاه به زنان باعث ستم های بسیار در حق آنان شده است.هواداران جنبش زنان درصدد دگرگونی چنین نگرشی در همه کشورها از جمله ایران برآمدند. قبل از انقلاب اسلامی، فمینیست ها موفق به اجرای برخی از برنامه های خود شده بودند. با وقوع انقلاب اسلامی قانون اساسی براساس اصول دینی و اسلامی تدوین شد و طبیعی بود که به فمینیسم به عنوان آموزه ای غربی و ضد دینی نگریسته شود. این مقاله ضمن بیان تاریخچه و جهان بینی فمینیستی در صدد پاسخ به این سؤال است که فمینیسم در ایران چه تحولاتی را پشت سر گذاشته و دستاوردهای آن به چه شکل بوده است.با توجه به فرهنگ حاکم بر ایران پس از انقلاب اسلامی و رویکرد آن نسبت به نقش زنان به فعالیتهای اجتماعی، شرایط نسبتاً مناسبی برای ورود زنان در جامعه فراهم شد. در نتیجه این امر، تلاش و حضور زنان در عرصه عمومی و به دست گرفتن برخی مناصب مهم مدیریتی و حضور در مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفته است.
مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) در دانشجویان زن و مرد غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه اکسیداسیون چربی بین دانشجویان زن و مرد غیرورزشکار. 10 مرد و 10 زن غیرورزشکار فعالیت دوی فزاینده ای را با مراحل 3 دقیقه ای روی نوارگردان اجرا کردند. در طول آزمون با استفاده از روش کالری سنجی غیرمستقیم میزان اکسیداسیون چربی اندازه گیری شد. متغیرهای حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت متناسب با آن (Fatmax) در هر فرد تعیین شد. با آزمون آماری t مستقل میانگین مقادیر بین دو گروه مقایسه شد. میزان مطلق اکسیداسیون چربی (g/min) به طور معناداری در همه شدت های نسبی فعالیت در مردان بالاتر از زنان بود (05/0≥P). اما در میزان نسبی اکسیداسیون چربی (g/min/kg ffm) تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. میزان MFO در مردان به طور معناداری بالاتر از زنان بود (به ترتیب 07/0±26/0 و 05/0±17/0 گرم در دقیقه؛ 05/0≥P). با وجود این، MFO در دو گروه، در شدت های یکسانی رخ داد (مردان 7/7±1/41 و زنان 8/7±2/40 درصد max2VO). میزان اکسیداسیون کربوهیدرات در شدت های بالاتر از 40 درصد max2VO در مردان بیشتر از زنان بود و سهم نسبی اکسیداسیون چربی در تامین انرژی زمان فعالیت بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت. 56 درصد از تغییرات اکسیداسیون چربی به واسطه عوامل max2VO و FFM تبیین شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد مقادیر اکسیداسیون چربی و MFO در مردان نسبت به زنان بیشتر است اما اگر دو گروه از لحاظ آمادگی بدنی و توده عضلانی همتراز باشند، ممکن است زنان اکسیداسیون چربی بالاتری داشته باشند.
فضای اجتماعی ، راهبری عمومی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که نخستین بررسیها در باره تفاوتهای زنان و مردان در جغرافیا به جوامع منفرد باز می گردد، از دهه 1970م به بعد، مسائل جنسیتی با تاکید بر تفاوت و نابرابری جنسیتی به نحوی بارز مطرح گردید. از آن زمان به بعد، مجموعه ای از اندیشه های نظری زمینه ساز طیفی از مطالعات و اندیشه ورزیهای علمی شد. بدینسان، طی اواخر دهه 1980 و اوائل دهه 1990م، مطالعات جنسیت مورد توجه ویژه دانشمندان جغرافیای روستایی قرار گرفت. بدین ترتیب، تحلیل جنسیتی جوامع روستایی جایگاهی ارزنده در مطالعات روستایی یافت. علاوه بر این، اقدامات مرتبط با راهبری همگانی که به نحوی موثر مشوق تعامل بیشتر دولت، حکومتهای محلی و جامعه مدنی هستند، عنصری پراهمیت در سیاستگزاریهای مبتنی بر فقرزدایی و تامین معیشت بهتر برای کم چیزان بشمار می رود. دراین راستا، تبیین نابرابریهای محلی و تقویت اقتصاد روستایی، جوامع محلی و خدمات عمومی در دسترس، نیازمند فضای همگانی است که به نحوی ایده آل طوری طراحی شود که تمام آحاد جامعه روستایی را در برنامه ریزی، اجرای برنامه ها، اداره امور جاری، مدیریت و نظارت بر فعالیتهای عمومی شریک سازد. هدف کلی این مقاله، تلفیق مباحث جنسیت، راهبری همگانی و توسعه روستایی در قالب رویکردی کاربردی برای تحلیل مناسب جوامع روستایی است.
رابطه تیپ های شخصیتی (درونگرا و برونگرا)، هوش و جنسیت با شرطی سازی معنایی
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه تیپ های شخصیتی (درونگرا ـ برونگرا)، هوش و جنسیت با شرطی سازی معنایی بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. بدین منظور با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار از بین دانشجویان ترم های اول و دوم رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن تعداد 94 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابتدا از نمونه آماری آزمونهای شخصیت آیزنک و هوش ریون به عمل آمد و سپس 25 واژه از طریق دستگاه ضبط صوت به صورت تصادفی و در چهار مرحله ارائه شد. آزمودنی ها هنگام شنیدن 9 واژه از فهرست کلمات، شوک برقی دریافت می کردند. بعد از شرطی سازی آزمودنی ها به این واژه ها، 25 واژه دیگر به صورت تصادفی ارائه گردید که در بین آنها، 9 واژه هم معنا با واژه های شوک داده شده موجود بود. پاسخ برقی پوست آزمودنی ها به هنگام ارائه واژه های هم معنا اندازه گیری شد و در نهایت برای هر یک از آزمودنی ها یک نمره واحد به عنوان شاخص شرطی سازی به دست آمد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون رگرسیون چندمتغیری نشان داد که تنها بین متغیر تیپ شخصیتی و شرطی سازی معنایی، رابطه معناداری وجود دارد (01/0>P). تحلیل واریانس دو طرفه برای هر یک از متغیرها نیز نشان داد که تعامل هیچ یک از آنها در شرطی سازی معنایی تاثیر ندارد (05/0P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آزمودنی های درون گرا سریع تر از آزمودنی های برون گرا شرطی می شوند و متغیرهای هوش و جنسیت با شرطی سازی معنایی رابطه ندارند.
روند تحولات آموزش عالی زنان استان اصفهان در سالهای 1370 تا 1380
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر «بررسی روند تحولات آموزش عالی زنان استان اصفهان (بخش دولتی) طی سالهای 1370 تا 1380» است. برای دستیابی به این هدف به شناخت روند مشارکت زنان در آموزش عالی در این دوران، تعیین رشته هایی که زنان به آن گرایش پیدا کرده اند، روند حضور زنان در بازار کار استان اصفهان، دستیابی زنان به مقام های مهم اساسی و ارتباط میان تحصیلات زنان و اشتغال آنان در مشاغل تخصصی پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بود و با استفاده از داده های آماری موجود، روند تحولات آموزش عالی زنان مشغول به تحصیل و فارغ التحصیلان استان اصفهان را در کلیه مقاطع و رشته های تحصیلی در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سالهای 1370 تا1380 مورد بررسی قرار داده است.
در این پژوهش نمونه گیری خاصی انجام نگرفته و جامعه آماری با نمونه آماری یکسان و برابر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که روند مشارکت زنان در آموزش عالی، در دوران مطالعه در تمامی مقاطع و رشته های تحصیلی حتی رشته هایی که قبلاً در انحصار مردان قرار داشته، چشمگیر و گسترده بوده است. در رشته فنی ـ مهندسی در سال 71ـ1370، درصد دانشجویان زن 47/10 بود که این رقم در سال 80 ـ 1379 به 95/40 درصد رسیده است. در رشته کشاورزی درصد زنان از 6/2 به 97/51 درصد رسیده است. با آنکه تعداد زنان در رشته های متعدد آموزش عالی افزایش داشته، مشارکت آنان در بازار کار از روند مطلوبی برخوردار نبوده است. میزان مشارکت در بازار کار استان اصفهان هر ساله با رشدی نزولی برابر 24/2- درصد روبه رو بوده است. حضور زنان در سمت های مدیریتی و سرپرستی ادارات دولتی بسیار کمرنگ و در حدود 3/2 درصد بوده است. در نهایت زنان متخصص فقط دربرگیرنده 2/28 درصد متخصصان شاغل در استان اصفهان در بخش دولتی هستند.
عملکرد علوم دانش آموزان ایرانی در مطالعه تیمز 2003 با توجه به متغیرهای فردی و خانوادگی
حوزههای تخصصی:
تحقیق در مورد ابعاد مختلف پیشرفت تحصیلی همواره از امور مورد توجه پژوهشگران، کارشناسان تعلیم و تربیت و سازمانهای آموزشی بوده است. این پژوهش با استفاده از روش همبستگی و با هدف شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده پیشرفت علوم و بر روی متغیرهای برون زای وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده و جنسیت و متغیرهای درون زای واسطه ای خودپنداره علوم و نگرش نسبت به علوم با استفاده از روش تحلیل مسیر صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان ایرانی پایه سوم دوره راهنمایی در سال تحصیلی 82 ـ1381به تعداد 1510787 نفر تشکیل می داد. نمونه این مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای دو مرحله ای به تعداد 5413 نفر برآورد گردید. داده های مورد استفاده در این پژوهش، داده های تیمز 2003 دانش آموزان ایرانی و ابزار آن پرسشنامه های دانش آموزی بود. نتایج تحلیل ها پایایی و روایی قابل قبولی را برای ابزار ارائه داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیر خودپنداره علوم دانش آموزان ایرانی بر پیشرفت علوم آنها اثری مستقیم و معنادار و بر نگرش نسبت به علوم اثری معکوس و معنادار داشته است. همچنین متغیر وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده بر خودپنداره علوم و نگرش نسبت به علوم و پیشرفت علوم اثری مستقیم و معنادار را نشان داده است. متغیر نگرش نسبت به علوم بر پیشرفت علوم اثری مستقیم و معنادار و متغیر جنسیت بر نگرش نسبت به علوم و خودپنداره علوم نیز اثری معنادار و مستقیم داشته است.
رویکردهای مطالعه و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی، جنسیت، و مدت تحصیل دانشجویان در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر تعیین رویکردهای مطالعه دانشجویان و بررسی رابطه رویکردهای عمقی و سطحی مطالعه با جنسیت، پیشرفت تحصیلی و مدت تحصیل دانشجویان در دانشگاه است. به این منظور پرسشنامه رویکردهای مطالعه بر روی تعداد 116 نفر از دانشجویان ترم های دوم، چهارم، و ششم رشته های روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه شاهد اجرا شد و در نهایت پرسشنامه های مربوط به 100 نفر از پاسخگویان تحلیل شد. اطلاعات مربوط به پیشرفت تحصیلی آن ها (معدل دروس گذرانده شده در ترم های قبل) و مدت تحصیل آن ها در دانشگاه هم جمع آوری شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بنا به اظهار دانشجویان میزان استفاده آن ها از راهبردهای عمقی مطالعه از راهبردهای سطحی بیش تر است. بررسی رابطه میان رویکردهای مطالعه و پیشرفت تحصیلی نشان می دهد که بین نمره رویکرد عمقی مطالعه با پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت و بین نمره رویکرد سطحی مطالعه با پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. هم چنین بین نمرات رویکرد عمقی دانشجویان ترم های مختلف تفاوت معنادار دیده می شود. براین اساس نمره رویکرد عمقی دانشجویان ترم دوم از دانشجویان ترم های چهارم و ششم بالاتر است. وقتی از میانگین نمرات عمقی و سطحی به عنوان نقطه برش برای تقسیم دانشجویان به دو دسته عمقی و سطحی استفاده می شود، رابطه معناداری بین جنسیت دانشجویان و رویکرد مطالعه آن ها دیده نمی شود.
آزمون تئوری های مساله اجتماعی پیوند با مدرسه در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به اندازه گیری پیوند با مدرسه و بررسی عوامل موثر بر آن در میان دانش آموزان مقطع ابتدایی بر اساس تئوری های کنترل اجتماعی، می پردازد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 412 نفر (149 پسر و 263 دختر) از دانش آموزان پنجم ابتدایی شهرستان کرج به شیوه تصادفی انتخاب شدند. یافته ها پیوند با مدرسه را نتیجه چهار عامل دلبستگی به معلمان، دلبستگی به مدرسه، تعهد به مدرسه و مشارکت نشان می دهند. نتیجه آزمون کروسکال _ والیس نشان داد که پیوند با مدرسه در بین مدارس تفاوت معنی داری از هم ندارد، اما در بین کلاس ها تفاوت معنی دار بود؛ که علت این امر را می توان در وابسته بودن پیوند با مدرسه به دلبستگی به معلم، متفاوت بودن جو کلاس ها نسبت به هم و عوامل دیگر در این سن دانست. متغیر معدل با پیوند با مدرسه رابطه داشت، از سوی دیگر متغیر جنسیت رابطه معناداری با پیوند با مدرسه دانش آموزان در این سن نداشت.
نقش الگوهای خانوادگی در سازگاری نوجوانان
حوزههای تخصصی:
نوجوانان دبیرستانی، تعداد 272 دانش آموز سال سوم دبیرستان (132 دختر و 140 پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از شهر شیراز انتخاب شدند. بر مبنای نمره ابعاد کنترل و محبت والدینی در پرسشنامه، محیط خانوادگی (نقاشیان، 1358) از نظر الگوهای خانوادگی به چهار گروه: خانواده های قاطع (محبت بالا ـ کنترل بالا)، آسان گیر (محبت بالا ـ کنترل پایین)، بی توجه (محبت پایین ـ کنترل پایین) و مستبد (محبت پایین ـ کنترل بالا) تقسیم شدند. این عده، هم چنین پرسشنامه سازگاری نوجوانان دبیرستانی (سین ها و سینک، 1993) را تکمیل کردند. میزان آلفای کرانباخ و ضریب بازآزمایی هر دو پرسشنامه محیط خانوادگی و سازگاری نوجوانان دبیرستانی از 68/0 تا 85/0 محاسبه شد. نتایج تحلیل واریانس تعاملی نشان داد که سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر به طور معناداری بیش از فرزندان والدین مستبد و بی توجه است، اما بین سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر تفاوت معناداری وجود ندارد و فرزندان والدین مستبد و بی توجه نیز تفاوت معناداری از این نظر با یکدیگر ندارند. نوجوانان دختر از سازگاری عمومی بیشتری در مقایسه با پسران برخوردار بودند. نقش تعاملی الگوهای خانوادگی و جنسیت بر سازگاری نوجوانان معنادار نبود. در بررسی نقش دو بعد کنترل و محبت والدینی در سازگاری نوجوانان نیز تحلیل واریانس نشان داد که میزان کنترل والدین تاثیر معناداری بر سازگاری عمومی فرزندان ندارد، اما نقش محبت بر سازگاری هر دو جنس معنادار است (0001/0P<). یعنی در هر دو جنس نوجوانانی که از محبت بیشتر والدین برخوردار بودند، سازگاری بیشتری را نشان می دادند. تاثیر تعاملی جنسیت با ابعاد کنترل و محبت والدینی بر سازگاری معنادار نبود. نتایج بر حسب کاربردهای آن برای شیوه های مناسب فرزندپروری و نحوه تعامل با فرزندان به ویژه از نظر نحوه کنترل و محبت به نوجوانان و نیز اشاراتی برای تحقیقات آینده می تواند مورد بحث قرار گیرد.
رسانه، جنسیت و مصرف گرایی:مطالعه ی رابطه ی استفاده از رسانه های جمعی با تمایلات مصرف گرایانه ی دختران و پسران جوان در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگیاست و بررسی آن به عنوان یک مسئله ی علمی و در حال گسترش در ایران حائز اهمیت است. بر این اساس این مطالعه به بررسی رابطه ی مصرف گرایی با رسانه های ارتباط جمعی پرداخته و با استفاده از نظریه و مدل ارتباطی اقناع به مطالعه ی نقش کانال های ارتباطی و جنسیت مخاطبین پیام در مصرف گرایی پرداخته است. روش استفاده شده به صورت پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه و نمونه ی مورد مطالعه 400 نفر از جوانان (29-18) ساکن در شهر شیراز بوده که با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین میزان استفاده از رسانه های جمعی و مصرف گرایی بر حسب جنسیت رابطه وجود دارد و در این میان مـردان به دلیل آنکه بیشتر از رسانه های ارتباط جمعی استفاده می کنند مصرف گراتر از زنان می باشند.
زن و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر در عام ترین تعریف خود، ظهور و تجلی استعدادهای فطری و زیبایی طلب انسان در قالب آثار هنری است؛ مفاهیمی که به تمامی، ذاتیِ انسان محسوب می شوند.
حال آیا می توان هنر را، که با مفاهیمی چنین هویت می یابد، با جنسیت، که یک عَرض محسوب می شود، مرتبط دانست؟ آیا می توان جنسیت را عاملی در ایجاد تمایز میان مفهوم و مصادیق هنر برشمرد؟ و یا می توان با استناد به جنسیت، به تمایز میان هنرها قائل شد و هنر را به هنر مردان و هنر زنان تقسیم کرد؟ آیا شرایط فرهنگی، مواضع ایدئولوژیک و جایگاه اجتماعی در مفهوم هنر و نسبت آن با جنسیت (به ویژه زن) تاثیرگذار است؟ آیا قوانین و حدود فقهی در قلمرو هنر ، جنسیت را عاملی تعیین کننده در صدور احکام متفاوت نسبت به زن و مرد می داند؟
این مقاله با تبیین مفهوم هنر و ماهیت آن در ساحت فلسفه ی هنر و نیز تعالیم اسلامی سعی دارد، مفاهیم مرتبط با نسبت زن و هنر را مورد بحث و تامل قرار دهد و جوابی برای سؤالات فوق بیابد.
کاوشی در تاثیر جنسیت و موضوع بر کنش گفتاری فراگیران زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر مقوله آموزش زبان شاهد دگرگونیهای مهمی در عرصه های نظری و عملی بوده است که در نتیجه این دگرگونیها، مهارتهای ارتباطی و کاربردی زبان بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. نمونه بارز این تحولات، رویکرد فعلیت محور به امر زبان آموزی است که در چهارچوب آن ابعاد مختلف رفتار زبانی فراگیران مورد توجه قرار می گیرد. از جمله این ابعاد می توان به تاثیر ماهیت فعلیت زبانی و گفتار زبان آموزان اشاره نمود. هدف عمده این مقاله بررسی تاثیر متغیر های جنسیت فراگیر، جنسیت معلم و موضوع گفتار بر کنش گفتاری فراگیران زبان انگلیسی است. جمعیت آماری مطالعه، شامل 20 مرد و 20 زن فراگیر زبان بوده است که تنوع پذیری گفتار آنان از لحاظ روانی کلام، پیچیدگی و درستی دستوری گفتار آنان در ارتباط با جنسیت معلم، جنسیت خود فراگیر و موضوع گفتار بررسی شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده تفاوتهای معنادار آماری در موارد زیر است: الف) هریک از متغیرهای جنسیت معلم و نوع موضوع بر روان بودن کلام تاثیرگذار است؛ ب) نوع موضوع در پیچیدگی گفتار زبان آموزان مؤثر است و ج) هر یک از متغیرهای جنسیت معلم و جنسیت فراگیر به طور جداگانه، هر دو عامل اخیر در ارتباط با یکدیگر و هر سه متغیر جنسیت معلم، جنسیت فراگیر و نوع موضوع بر درستی گفتاری زبان آموزان تاثیر دارد. نتایج تحقیق و کاربرد آن در امر فراگیری و آموزش زبان انگلیسی مورد بحث و بررسی قرارگرفته است.
بررسی رابطه بین مهارت های ارتباطی مدیران و کارآیی آنها از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین مهارت های ارتباطی مدیران و کارآیی آن ها از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه ی شهر شیراز بوده است. متغیر پیش بین مهارت های ارتباطی مدیران با سه بعد فردی، گروهی و سازمانی و متغیر ملاک، کارآیی مدیران است. تعداد 130 نفر از مدیران دبیرستان های دولتی شهر شیراز در سال تحصیلی 87- 86 به شیوه ی نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده ی این پژوهش، دو پرسش نامه ی مهارت های ارتباطی و کارایی مدیران بود. یافته ها نشان داد که بر اساس ادراکات مدیران، ْ بین مهارت های ارتباطی مدیران و کارآیی آن ها رابطه ی معنا دار وجود دارد. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون نشان داد که بعد فردی مهارت های ارتباطی از نظر مدیران قدرت پیش بینی کنندگی کارایی مدیران را دارد (250/0P ≤ و 30/0B =) ؛ ولی دو بعد مهارت های گروهی و سازمانی نمی تواند کارایی مدیران را پیش بینی کند. هم چنین مقایسه ی میانگین نمرات مدیران زن و مرد در زمینه ی مهارت های ارتباطی و کارایی نشان داد، مدیران زن مهارت های ارتباطی و کارایی بیش تری نسبت به مدیران مرد دارند.
عوامل اجتماعی مؤثر بر هویت جنسیتی زنان در ایران(مطالعة موردی: تهران) -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در اثر دگرگونی¬هایی که در سطح جهانی و ملی در جوامع انسانی رخ داده، نقش زنان در نهاد خانواده و سازمان-های اجتماعی، تغییرات قابل توجهی پیدا کرده است. در اثر پیدایش ارزش¬ها و نگرش¬های جدید درمیان زنان، مقاومت¬هایی از سوی آنها، چه در عرصة خانواده و چه در عرصه¬های مختلف اجتماعی، به¬علت گسترش وسایل ارتباط-جمعی و فراوانی منابع ارائه دهنده اطلاعات، به¬صورت مبارزات اجتماعی پدید آمده، که به بازتولید ارزش¬های متفاوت در باب هویت فردی و جنسیتی منجر شده است. این مقاله در پی بررسی تأثیر عوامل متفاوت اجتماعی بر هویت جنسیتی زنان است. هدف از این بررسی ارزیابی چگونگی درک زنان از جنسیت و هویتشان، که متأثر از عوامل گوناگون اجتماعی است، می¬باشد. در این کار از بررسی دیدگاه¬های نظری گوناگون در حوزه¬های جامعه¬شناختی، روان-شناختی اجتماعی و فمنیستی، دیدگاه محقق پدید آمده، که با اتکاء به آن، کار تحقیق دنبال شده است. برای بررسی موضوع از روش¬های اسنادی و پیمایشی و مطالعة میدانی و مصاحبه استفاده شده است. جامعة مورد نظر کلیه زنان 40-20 ساله مراجعه¬کننده به کتابخانه¬های عمومی شهر تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه330 نفر و شیوه نمونه¬گیری، طبقه¬ای دو مرحله¬ای تصادفی شده است. تجزیه¬وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و در سطوح توصیفی و تبیینی است. .نتایج به¬دست آمده نشان می¬دهد که با افزایش سن، هویت جنسیتی زنان بیشتر تحت تأثیر روابط و مناسبات پدرسالاری است؛ و با کاهش، آن هویت زنان بیشتر تحت تأثیر روابط و مناسبات سرمایه¬داری می-باشد. در مدل تحلیل مسیر، در میان زنان 30-20 سال، روابط ومناسبات سرمایه¬داری بالاترین تأثیر، و در میان زنان 40-30 سال، پدرسالاری بیشترین تأثیر را داشته است.
الگوهای قدرت در روابط بین نسلی، بازنمایی سریالهای ایرانی تلویزیون:(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وسایل ارتباط جمعی به عنوان ابزاری قدرتمند جهت الگو فرستی در جامعه مطرح می باشد. رخ داد تحولات عظیم در سطوح ملی و بین المللی سبب تغییر در منابع جامعه پذیری افراد و تعاملات بین نسلی شده است. به دلیل نقش دوگانه تلویزیون به عنوان یک آیینه بازتاب کننده (رفتارها، الگوها و ارزشهای جامعه) و یک عامل تاثیرگذار (بر جامعه که در دراز مدت تغییر ارزشها در جامعه را سبب می شود) ارزیابی و سنجش پیام های ارسالی از طریق تلویزیون به خانه های ایرانیان بسیار اساسی و مهم است. به همین دلیل یکی از راه های شناخت انواع روابط بین نسلها از منظر قدرت و به تفکیک جنسیت، بررسی الگوهایی است که توسط رسانه ها برای افراد جامعه فرستاده می شود. مطالعه حاضر تلاش دارد که روابط به تصویر کشیده شده بین نسلها را در سریالهای تلویزیونی از منظر قدرت و به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 4 سریال ایرانی پخش شده در سال 1385 از شبکه های 1و3 است که به روش تحلیل محتوا کمی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که به طور کلی رابطه سلطه جویانه بیشتر از رابطه سلطه پذیر به ثبت رسیده است. سلطه پذیری درون نسلی جوانان حداقل موارد ثبت شده است. تلاش میانسالان مونث برای برقراری رابطه سلطه جویانه درون نسلی بیشتر از جوانان است. میانسالان مذکر بیشترین رابطه سلطه جویانه درون نسلی را داشته اند به طوری که بیش از یک سوم روابط آنان رابطه سلطه جویانه بوده است
بررسی عوامل مؤثر بر ریسک پذیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، مطالعه ای میدانی درمورد عوامل موثر برریسک پذیری دانشجویان است که با روش پیمایشی از طریق پرسشنامه، در سال 1386 به انجام رسیده است. حجم نمونه انتخابی400 نفر از دانشجویان دانشگاه های ایلام، و هدف کلی از تحقیق پی بردن به عوامل فردی واجتماعی موثر بر میزان ریسک پذیری دانشجویان که بخش مهمی از جوانان این مرز وبوم را تشکیل می دهند، بوده است. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه های شناخته شده از جمله نظریه گرایش فیش باین وآیزن، نظریه نظام اجتماعی گتزلز ونظریه خودتعیینی دسی و ریان است. در این تحقیق با توجه به موضوع ومساله اصلی ونیزدرچارچوب نظری آن، چهار فرضیه مورد آزمون قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمون های آماری بکار رفته در این پژوهش، از فرضیه های موردمطالعه نتایجی بدست آمد که حکایت از اهمیت وجود رابطه بین رفتار والدین از یک سو و رفتار همسالان از سوی دیگر، با ریسک پذیری دانشجویان دارد. طبق محاسبات انجام شده میزان ریسک پذیری دانشجویان، متوسط رو به بالا بوده است. ازنقطه نظر جنسیت، این مقاله نشان می دهد که ریسک پذیری دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر است. همچنین، نتایج بدست آمده حکایت از آن داردکه طبقه اجتماعی در ریسک پذیری دانشجویان تاثیری ندارد.
بررسی نقش عوامل آموزشگاهی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان فریدونشهر(سال 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده این پژوهش، بررسی نقش عوامل آموزشگاهی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسط ه شهرستان فریدونشهر است. به همین منظور یک نمونه 230 نفری از دانش آموزان دختر و پسر شاغل به تحصیل در شاخه های نظری، فنی و حرفه ای و کاردانش و پیش دانشگاهی در سال تحصیلی 89-88 بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند و ابزار پژوهش مورد استفاده، یکی پرسشنامه محقق ساخته بررسی عوامل آموزشگاهی که مرکب از 32 سؤال بر اساس طیف لیکرت با پنج گزینه، از خیلی زیاد تا خیلی کم درجه بندی شده است و دومی به منظور سنجش میزان سازگاری اجتماعی، پرسشنامه 32 سؤالی به صورت سه گزینه بلی، خیر و نمی دانم که از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل اقتباس شده است. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی پیرامون تعیین فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t ، تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون غیر پارامتریک فریدمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 4/50 درصد دانش آموزان دارای سازگاری اجتماعی زیاد، 4/47 درصد دارای سازگاری متوسط و 2/2 درصد دارای سازگاری کم هستند. بر اساس فرضیه های مطرح شده، نتایج نشان می دهد که بیشترین میانگین مربوط به عملکرد دبیران و کمترین میانگین مربوط به سبک مدیریت آموزشگاه است. همچنین بیشترین انحراف معیار مربوط به امکانات آموزشگاهی و کمترین انحراف معیار مربوط به وضعیت فیزیکی آموزشگاه است. به عبارت دیگر بین عملکرد دبیران، امکانات آموزشگاه و سبک مدیریت با سازگاری اجتماعی رابطه مثبت معناداری در سطح 05/0> p وجود دارد؛ ولی بین وضعیت فیزیکی آموزشگاه و سازگاری اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد؛ یعنی وضعیت فیزیکی آموزشگاه خوب یا بد باشد تاثیری بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان نداشته است.
مفهوم شناسی حیا و عفاف؛ آسیب ها و راهکارها
حوزههای تخصصی:
عفت و حیای زن ـ که یکی از مهم ترین عوامل حفظ و بقای عفت عمومی است ـ نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی بر آن تأکید شده، بلکه عقل بشری نیز آن را تأیید میکند. بر همین اساس، این پژوهش درصدد است تا ضمن مفهوم شناسی این دو فضیلت والای اخلاقی، به جنبه های شباهت و تفاوت این دو پرداخته، سپس این نکته را بیان کند که با وجود برخی تفاوت های ظاهری، این دو مقولة اخلاقی به شدت بهیکدیگر نزدیک اند؛ تا آنجاکه در متون دینی، جلوه های یکسانی را برای هردو میتوان یافت.
رابطه حیا و عفاف با جنسیت و نیز راهکارهای پیشنهادی در جهت توسعه و تقویت فرهنگ حیا و عفاف در بین بانوان از مسائل دیگر این مقاله است. این راهکارها به ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی تقسیم می گردد که هر کدام نقش سازنده ای در بهبود حیا و عفاف جامعه دینی دارد.
رابطه ی امید به زندگی و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ارتباط بین امید به زندگی و سرسختی روان شناختی دانشجویان ( دختر و پسر) دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران که در سال 85-84 مشغول به تحصیل بودند، بررسی گردید. بدین منظور 332 نفر از دانشجویان ( دختر و پسر ) از راه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد و به پرسشنامه های امید به زندگی و سرسختی روان شناختی AHI پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و برای تمامی فرضیه ها سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین امید به زندگی و سرسختی روان شناختی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد (0001/0 P< و 54% = r). همچنین نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیری برای ترکیب خطی متغیرهای امید به زندگی، جنسیت، وضعیت تاهل و سن با سرسختی روان شناختی دانشجویان برابر با 56/0 = MR و 32/0 = RS بود که در سطح 0001/0 = P معنی دار است.