نوجوانان دبیرستانی، تعداد 272 دانش آموز سال سوم دبیرستان (132 دختر و 140 پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از شهر شیراز انتخاب شدند. بر مبنای نمره ابعاد کنترل و محبت والدینی در پرسشنامه، محیط خانوادگی (نقاشیان، 1358) از نظر الگوهای خانوادگی به چهار گروه: خانواده های قاطع (محبت بالا ـ کنترل بالا)، آسان گیر (محبت بالا ـ کنترل پایین)، بی توجه (محبت پایین ـ کنترل پایین) و مستبد (محبت پایین ـ کنترل بالا) تقسیم شدند. این عده، هم چنین پرسشنامه سازگاری نوجوانان دبیرستانی (سین ها و سینک، 1993) را تکمیل کردند. میزان آلفای کرانباخ و ضریب بازآزمایی هر دو پرسشنامه محیط خانوادگی و سازگاری نوجوانان دبیرستانی از 68/0 تا 85/0 محاسبه شد. نتایج تحلیل واریانس تعاملی نشان داد که سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر به طور معناداری بیش از فرزندان والدین مستبد و بی توجه است، اما بین سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر تفاوت معناداری وجود ندارد و فرزندان والدین مستبد و بی توجه نیز تفاوت معناداری از این نظر با یکدیگر ندارند. نوجوانان دختر از سازگاری عمومی بیشتری در مقایسه با پسران برخوردار بودند. نقش تعاملی الگوهای خانوادگی و جنسیت بر سازگاری نوجوانان معنادار نبود. در بررسی نقش دو بعد کنترل و محبت والدینی در سازگاری نوجوانان نیز تحلیل واریانس نشان داد که میزان کنترل والدین تاثیر معناداری بر سازگاری عمومی فرزندان ندارد، اما نقش محبت بر سازگاری هر دو جنس معنادار است (0001/0P<). یعنی در هر دو جنس نوجوانانی که از محبت بیشتر والدین برخوردار بودند، سازگاری بیشتری را نشان می دادند. تاثیر تعاملی جنسیت با ابعاد کنترل و محبت والدینی بر سازگاری معنادار نبود. نتایج بر حسب کاربردهای آن برای شیوه های مناسب فرزندپروری و نحوه تعامل با فرزندان به ویژه از نظر نحوه کنترل و محبت به نوجوانان و نیز اشاراتی برای تحقیقات آینده می تواند مورد بحث قرار گیرد.