مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تلویزیون
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارائه الگویی رسانهای بهمنظور نهادینه کردن برنامههای راهبردی جامعه میباشد. بر اساس الگوی ارائه شده رسانههای جمعی از طریق اثرگذاری بر چارچوبهای شناختی، هنجاری و تنظیمی جامعه واقعیتهای اجتماعی را نمودار میدهند، وانگهی مهمترین ویژگی یک عمل نهادی شده نیز واقعیت اجتماعی شدن آنست. بدینمنظور میبایست محتوای رسانهای خود از انطباقشناختی، هنجاری و تنظیمی لازم با اهداف و ویژگیهای مورد انتظار برنامهریزان برخوردار باشد. با استفاده از روش دلفای مهمترین ویژگیهای مورد انتظار یاد شده در مورد برنامه چشمانداز بیست ساله مشخص شده و از بین رسانههای جمعی نیز تلویزیون به دلیل فراگیر بودن آن انتخاب شد. بهمنظور آزمون مدل به تحقیقی پیمایشی پرداخته شد که جامعه آماری آن کلیه شهـروندان ساکن شهـر تهران در فاصله سنی 20 الی 64 سال بوده و با استفاده از فرمول کوکران نمونه معرفی از آنها انتخاب و به روش تصادفی ساده مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که برنامههای تلویزیون انطباق محتوایی لازم را با ویژگیهای مورد انتظار طراحان چشمانداز ملی از ابعادشناختی، هنجاری و تنظیمی ندارند، همچنین در جامعه نیز این انطباق فرهنگی از حیث شناختی، هنجاری و تنظیمی وجود نداشته و از سویی ویژگیهای یاد شده در جامعه نهادینه هم نیستند. بهمنظور تبیین مدل به روش مدلسازی معادلات ساختاری و از نرمافزار لیزرل استفاده شد. با بهکارگیری آزمون تحلیل مسیر کلیه اثرات معنیداری در مدل تأیید شده و از سویی براساس شاخصهای تناسب مدل، آن مدل مناسبی تشخیص داده شد، بهعبارتی نتایج آزمون مدل نشان داد که آن از قدرت تبیین مطلوبی برخوردار است، بهنحوی که الگوی رسانهای یاد شده 38 درصد تغییرات در میزان نهادی شدن ویژگیهای مورد بررسی را در جامعه تبیین میکند و بقیه به عوامل دیگری غیر از برنامههای تلویزیون مربوط میشود.
طراحی الگوی زن در تلویزیون بر اساس سند چشم انداز توسعه بلندمدت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان نیمی از بدنه جامعه را تشکیل میدهند و عقاید قالبی در مورد آنان موجب عدم تحرک مناسب این قشر عظیم در جامعه شده است. تلویزیون بهعنوان فراگیرترین رسانه میتواند موجبات معرفی تواناییهای زنان در جهت تحقق اهداف سند چشمانداز توسعه جمهوری اسلامی ایران را فراهم نماید. این مقاله سعی دارد با بررسی تواناییهای زنان از ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی، تأثیر آن را بر تحقق اهداف توسعه بلند مدت جمهوری اسلامی از طریق رسانه تلویزیون بررسی نماید. روش تحقیق به کار گرفته شده اسنادی و دلفای میباشد. در این تحقیق سعی شده است با شناسایی نظرات خبرگان مباحث زنان، توسعه و تلویزیون، پاسخ لازم به پرسش تحقیق فراهم گردد ودر نهایت الگویی ارائه میشود که از طریق آن میتوان قابلیتهای زنان و نقش مؤثر آنان بر دستیابی به اهداف سند چشماندازتوسعه را از طریق رسانههای جمعی بهویژه تلویزیون معرفی نمود.
تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه در تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله به بررسی نحوه تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه مجموعه های تلویزیونی پرداخته شده است. این مقاله نسبت به تعمیم دادن پژوهش هایی که مجموعه های داستانی را در بازتولید نقش همسری و مادری در زنان مؤثر می دانند، رویکردی انتقادی دارد و می کوشد با استفاده از مدل «رمزگذاری و رمزگشایی» استوارت هال، به بررسی این موضوع بپردازد که مخاطبان زن با توجه به آنکه ویژگی های متفاوتی از نظر اشتغال، تاهل و میزان تحصیلات دارند، چگونه نسبت به محتوای مجموعه های تلویزیونی که سعی در بازتولید هویت زن خانه دار دارند، به خوانشی متضاد با اهداف این مجموعه ها می پردازند.
"
نقش برنامه های دینی و غیردینی تلویزیون در افزایش یا کاهش دینداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از این مقاله توضیح رابطه میان برنامه های دینی و غیردینی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، با دینداری در سطح جامعه است. برای رسیدن به هدف مقاله، در ابتدا مفاهیم مورد نیاز شامل برنامه دینی، برنامه غیردینی، تلویزیون دینی و تلویزیون ایدئولوژیک توضیح داده می شود سپس با مراجعه به چند نمونه از انواع برنامه هایی که در طیفی از برنامه های غیردینی تا برنامه های دینی قرار می گیرند، چگونگی اثرگذاری آنها بر مخاطب در شکل دهی تعریفی از دین به عنوان دین منحصر در حوزه خصوصی، یا دین فعال در هر دو حوزه عمومی و خصوصی مورد بررسی و توجه قرار می گیرد. در این مقاله نشان داده می شود از انواع برنامه های صرفاً دینی، صرفاً سرگرم کننده و دینیِ رسانه ای شده، نوع سوم مطلوب تلویزیون دینی است.
"
ارزشیابی پویانمایی های دینی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله که به منظور ارزشیابی پویانماییهای دینی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تهیه شده است، اصول حاکم بر تولید پویانماییشناسایی شد که بر شانزده اصل مشتمل است. برای بررسی میزان استفاده از اصول مذکور در تولید پویانماییها فهرست بررسی (چک لیست) لازم تهیه شد و دادهها از بررسی و تحلیل دو پویانمایی مذهبی، دو پویانمایی غیرمذهبی داخلی و دو پویانمایی غیرمذهبی خارجی به دست آمد. البته پویانماییهای غیرمذهبی را برای فراهم شدن امکان مقایسه و ارزیابی وضعیت پویانماییهای مذهبی بررسی کردیم.تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که اصول «استفاده از حرکات موزون»، «پرهیز از خشونت» و «کسب پاداش» در پویانماییهای مذهبی رعایت نشده، اما اصول «پرهیز از کاربرد جملات منفـی» و «استفاده از جملات مثبت» تا حدودی، و اصول «استفاده از پیامهای کوتاه»، «تراکم اطلاعات»، «استفاده از حرکات صحیح»، «رنگ مناسب»، «پرهیز از مجازات»، «ارائه بهموقع پاداش» و «موسیقی شاد» در پویانماییهای مذهبی کاملاً رعایت شده است. در عین حال، استفاده از «اغراق»، «فانتزی» و «تکرار» در پویانماییهای مذهبی بیش از حدِ مقبول بوده است.با توجه به اینکه رعایت اصول تولید در پویانماییهای غیرمذهبی داخلی و در پویانماییهای غیرمذهبی خارجی بیشتر است پیشنهاد میشود که تولیدکنندگان پویانماییهای مذهبی در سیمای جمهوری اسلامی به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
"
بررسى تأثیر تلویزیون بر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۷
حوزه های تخصصی:
یکى از مسائلى که از دیرباز، توجه اندیشمندان حوزه هاى گوناگون علوم انسانى را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسایى این اندیشمندان شده، مسئله «رابطه تلویزیون با کودک و نوجوان» است. مقاله حاضر ابتدا به قابلیت هاى تلویزیون و برنامه هاى کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخى از تأثیرات مثبت و منفى تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیرى، یادگیرى، اختلال در فعالیت هاى کودکان، و نیز تأثیر فیلم هاى مربوط به بزرگ سالان بر کودکان، و تأثیر آگهى هاى تلویزیونى و خشونت را مورد بررسى قرار داده و در پایان، راه کارهایى براى به حداقل رساندن کارکردهاى منفى آن ارائه نموده است.
سوژه و قدرت: تحلیل چگونگی شکل گیری ذهنیت در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سوژه و قدرت یکی از موضوعات محوری در مطالعات فرهنگی است. در سنت مطالعات فرهنگی، حداقل دو نوع نگاه به این رابطه دیده می شود. در رویکرد اول این رابطه جبری و یک سویه است. بر اساس این رویکرد، ذهنیت سوژه ها به نحوی موفق توسط گروه های قدرتمند جامعه شکل می گیرد. اما در رویکرد دوم رابطه یاد شده باز است به طوری که سوژه ها امکان مقاومت در برابر معانی مرجح گفتمان های حاکم را دارند، لذا، باز تولید امری از پیش معین نیست. در این مقاله نشان داده می شود که هر دو رویکرد گرفتار نوعی جزم اندیسی اند. رویکرد اول بازتولید ایدئولوژیک و رویکرد دوم مقاومت سوژه های اجتماعی را امری مسلم پنداشته اند. ادعای این مقاله آن است که هر چند رابطه گفتمان های قدرت و سوژه ها رابطه ای یک سویه نیست اما مفهوم دسترسی گفتمانی، حداقل در شرایط برخی جوامع نظیر جامعه ایرانی بسیار اساسی است. به عبارت دیگر، فارغ از دغدغه های نظری، باید رابطه میان گفتمان های حاکم و سوژه ها را به نحوی مورد آزمون قرار داد.
تلویزیون و آثار تربیتی آن
حوزه های تخصصی:
چکیده
در مقاله حاضر به پیشرفتهای سریع فنآوری در دنیای معاصر در زمینه ارتباط اشاره گردیده و تلویزیون، به عنوان یک رسانه جمعی و نیز تأثیرات آن در جامعهپذیری و تغییرات گوناگون رفتاری ناشی از آن در افراد؛ از دیدگاه صاحبنظران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین رابطه زمان فراغت افراد با تماشای برنامههای تلویزیونی و پدیدههای ناشی از آن، و تأثیر این جعبه سحرآمیز بر افکار عمومی بررسی شده است.
در این نوشتار، سعی بر آن است که نقش تلویزیون به عنوان ابزاری جهت آشکارسازی مسائل مختلف و چگونگی تأثیر برنامههای تلویزیونی بر مخاطبان با دقت و ظرافت خاصی بیان گردد و سرانجام در زمینه اینکه تلویزیون باید به عنوان یک وسیله سرگرمی به شمار آید یا یک وسیله آموزشی و یادگیری، اطلاعاتی به خوانندگان عزیز داده شود.
تحصیلات، رسانهها و آگاهیها
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که آیا استفاده از رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون که رسانه ای بسیار پر پوشش و سهل الوصول است می تواند شکاف آگاهی در میان گروه های دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی متفاوت را کاهش دهد؟ طبق نظریه ی شکاف آگاهی، اقشار بالاتر سریع تر از اقشار پایین تر اطلاعات پخش شده توسط رسانه های جمعی را کسب می کنند و شکاف آگاهی بین اقشار بالا و پایین کاهش نمی یابد. تحقیقات متعددی در کشورهای دیگر، این نظریه و فرضیات آن را آزمون کرده اند اما در ایران تاکنون بدان پرداخته نشده است. به این منظور در اینجا فرضیه های آزمون پذیری از نظریه ی مذکور استنتاج شده است تا در پرتو داده های تجربی در ایران به سؤال فوق پاسخ داده شود.
اطلاع رسانی سرگرم کننده ی جهانی به منزله ایدئولوژی
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۸ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
این مقاله به موضوع جالب سرگرمی و اطلاع رسانی به مثابه فرآیند همزمان تولید و انتقال ایدئولوژی در سطح جهان می پردازد. لازم به توضیح است که تلویزیون و بهویژه اخبار آن، بهدلیل استفاده از تصاویر میتواند بهراحتی از مرزهای زبانی و ملی عبور کند و دیدگاههای مردم درباره جهان را شکل دهد و به یک معنا به ایجاد ایدئولوژی قالبی کمک کند. موضوع این مقاله در چنین قالب نظری و تجربی که مبتنی است بر گسترش صنعت اطلاع-سرگرمی در نهادهای خبری رسانه ای جهان بهتر روشن می شود. توضیح آنکه، در دهه 1990 سبک جدیدی از اطلاع رسانه ای به نام اطلاع رسانی سرگرم کننده در شبکه های اخبار ظهور کرد که آثارش همچنان رو به گسترش و افزایش است. آغازگر این سبک خبری، آمریکا و شبکه های خبری آمریکایی بودند. گسترش اطلاع رسانی سرگرم کننده، از سوی دیگر، موجب جهانی شدن ایدئولوژی نئولیبرال شده است. این مقاله ظهور پدیده اطلاع رسانی سرگرم کننده در اخبار را مطالعه میکند و دلایل پیدایش آن را مورد مداقه قرار میدهد و در پایان نشان می دهد که این فرآیند جهانی شدن اگرچه با رکود اقتصادی جهانی کند شده اما همچنان ادامه دارد.
عاملیت تلویزیون در فرآیند جهانی شدن
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۸ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر اساس این باور که فرآیند جهانی شدن بر صنعت ارتباطات استوار است، به مطالعه صنعت تلویزیون میپردازد. صنعت تلویزیون یکی از عوامل صنعت ارتباطاتِ جهانی بشمار میرود. تلویزیون اثر ویژه ای در فرآیند جهانی شدن دارد. در این مطالعه این اثر را به عنوان عاملیت مورد مطالعه قرار داده ایم. با استفاده از الگوی نظری لاسول تمام لایههای ارتباطی در تلویزیون را مطالعه کرده ایم و توصیفی کاربردی از این عاملیت فراهم کرده ایم. نتایج این مطالعه نشان می دهد، تلویزیون با قدرت بیشتر و اثرگذاری بهتری که نسبت به دیگر رسانهها دارد، توانسته است با انتقال اطلاعات و آگاهی تغییرات بنیادینی در امور اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به وجود آورد. در نهایت فرهنگهای مختلف در سراسر دنیا نیز این تغییرات را رسمیت بخشیدهاند و این تغییرات در فرهنگ چیزی نیست جز پذیرفتن دیگر فرهنگها و عقاید موجود در جهان.
فرهنگ رسانه ای و سیاست فرهنگی مطالعه تطبیقی در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با هدف مقایسه رابطه بین سیاست فرهنگی و فرهنگ رسانه ای موجود در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته نوشته شده است. رسانه های جمعی و به طور ویژه تلویزیون، به دلیل نقش تربیتی - تفریحی مهمی که در جامعه ایفا می کنند، همواره مورد توجه اند و از طرفی نیز به لحاظ سیاستهای فرهنگی خود، که به علت گستره وسیع مخاطبان به سمت اشاعه فرهنگ متوسط گرایش داشته اند، بعضا مورد انتقاد قرار گرفته اند، از این رو در مقاله پیش رو، بررسی و نقد سیاستهای فرهنگی حاکم بر رسانه ها، هم زمان با توصیف چشم اندازهای تصویری فرهنگ رسانه ای و مقایسه کیفی آن، مطمح نظر قرار گرفته است.
رابطه تماشای آگهی های تبلیغاتی تلویزیون با الگوی مصرف در کودکان و نوجوانان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه تماشای آگهی های تبلیغاتی تلویزیون با الگوی مصرف در کودکان و نوجوانان شهر تهران پرداخته است. گروه نمونه این پژوهش که با روش پیمایشی انجام شده است، 734 نفر از کودکان و نوجوانان (369 پسر و 365 دختر) 7 تا ١٤ سال تهرانی و والدینشان بوده اند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد پردازش قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بین میزان تماشای آگهی های بازرگانی تلویزیون و میزان استفاده از «مواد خوراکی»، «لوازم و وسایل» و «مکان های خدماتی و تفریحی»، رابطه مثبت وجود دارد. همچنین، با افزایش میزان تماشای آگهی های آموزشی تلویزیون، میزان رفتار «صرفه جویی و رعایت مسائل ایمنی و مقررات راهنمایی و رانندگی» افزایش یافته است.
نقش بازنمایی رسانه ای الگوهای مصرف در شکل گیری نگرش ها و رفتارهای مصرفی مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلویزیون یکی از عوامل تاثیرگذار در شکل دهی به فرهنگ مصرف در جامعه است. یافته های پژوهشی طی دو دهه اخیر نشان می دهند که برنامه های تلویزیونی (سریال ها و آگهی های بازرگانی) بیشتر به بازنمایی سبک زندگی طبقات مرفه پرداخته اند و از این طریق، عناصر مصرف تجملی را به نمایش درآورده اند. در پژوهش حاضر، در خصوص اثرات رسانه ها، از نظریه کاشت و در مورد نحوه مواجهه مخاطب با پیام های رسانه، از نظریه استفاده و رضامندی بهره گرفته شده است. بر اساس نظریه کاشت، محتوای برنامه های تلویزیونی در دراز مدت می تواند ارزش ها و نگرش های مخاطبان را شکل دهد، در بررسی محتوای مجموعه های تلویزیونی و آگهی های بازرگانی، سازوکار هایی شناسایی شدند که در فرایند برنامه سازی می توانند سبک مصرف تجملی را شکل دهند. این سازوکارها عبارتند از: سناریو، فضاسازی و بازنمایی. با این حال، بر مبنای رویکرد استفاده و رضامندی استدلال می شود که پیام های یاد شده، تاثیری مستقیم و یکسان بر همه مخاطبان نخواهند داشت.
نتیجه کلی پژوهش آن است که در محتوای برنامه های تلویزیون، عناصری وجود دارد که می تواند زمینه ساز ایجاد نگرش مصرف تجملی در مخاطبان شود، اما مخاطبان در مواجهه با این پیام ها، بر حسب ویژگی های روان شناختی خود واکنش های متفاوتی نشان می دهند و به این ترتیب، تاثیرات متفاوتی از این پیام ها دریافت می کنند.
تبلیغات تجاری و مصرف گرایی:تحلیل نشانه شناختی آگهی های تجاری تلویزیونی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که عمده ترین هدف تبلیغات تلویزیونی و آگهی های تجاری، ایجاد انگیزه مصرف در مخاطبان است ، مطالعات مربوط به آگهی ها نیز بیشتر به مسائل مرتبط با مصرف و پیامدهای آن در عرصه های گوناگون زندگی معطوف شده است. بر این اساس، هدف مقاله حاضر نیز مطالعه آگهی های تجاری تلویزیون از منظر ترویج و تبلیغ مصرف گرایی است. به این منظور نمونه ای از آگهی های تجاری تلویزیونی انتخاب شده و با استفاده از رویکرد نشانه شناسانه بارت مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که آگهی های تجاری، به نحوی غیر مستقیم، سبب برانگیختن و ترویج مصرف گرایی در میان مخاطبان می شوند. بنابراین، از آنجا که احکام اسلامی، بر پرهیز از دنیاجویی و مادی گرایی تاکید دارند، تولیدکنندگان آگهی های تجاری بهتر است میان ضرورت پخش آگهی ها برای کسب درآمد از سوی شبکه های گوناگون تلویزیونی و لزوم شناساندن محصولات تجاری و خدمات به مخاطبان و نیز آموزه های اسلامی، تعادل لازم را رعایت کنند.
ضوابط شفاف و غیرشفاف در تولید برنامه های دینی تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از میان سه منظر برای بررسی تلویزیون یعنی مخاطبان، محتوای برنامه و نظام تولید، منظر سوم مورد تأکید قرار گرفته و با بررسی نظام تولید برنامه های دینی تلویزیون، تلاش شده است تا ضوابط شفاف و غیرشفاف برنامه های دینی به عنوان بخشی از نظام تولید تبیین گردد. بستر یا چهارچوب نظری این بررسی تئوری های مرتبط با اقتصاد سیاسی رسانه است که مفاهیمی همچون مالکیت، اقتصاد سیاسی و هژمونی را در نظام تولید و کنترل از طریق ضوابط مؤثر می داند. روش دستیابی به این مقصود، مطالعه کیفی بوده است که در آن از سویی اسناد سازمان صدا و سیما بررسی شده و از سوی دیگر با دست اندرکاران تولید برنامه های دینی در سطوح مختلف، مصاحبه عمقی صورت گرفته تا از مجموع آن بتوان به چشم اندازی در این رابطه دست یافت. از مجموعه مباحث می توان نتیجه گرفت که ضوابط برنامه های دینی در ابتدا صرفاً شامل نبایدهای حوزه های مختلف دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و احکام می شود، اما در ادامه ضوابط خودساخته ای در برنامه های دینی ساری و جاری می شود که تثبیت هژمونی مورد نظر را به ذهن متبادر می سازد.
تلویزیون و تأثیرات کاشتی آن بر هویت فرهنگی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بیان تأثیرات تلویزیون در عرصه فرهنگ با تأکید بر مقوله های هویت قومی و ملی می پردازد. نتایج طرح شده که حاصل بخشی از یک پژوهش علمی در مرکز تحقیقات صدا و سیما است نشان می دهد از سویی در سه بخش برنامه های طنز، خبر و سریال در برخی مقوله های هویت پیام هایی به طور متوالی از تلویزیون ایران پخش شده و بینندگان در معرض این پیام ها قرار گرفته اند؛ و از سوی دیگر تماشای تلویزیون تأثیری بر هویت قومی افراد نداشته است. در رابطه با هویت ملی نیز نتایج رگرسیون چندمتغیره ثابت می کند میزان تماشای تلویزیون پس از متغیرهای گسترة شبکه ارتباطی و میزان اعتماد به نفس افراد وارد معادله شده و به عنوان سومین عامل تأثیر گذار شناخته شده است. در مجموع، به رغم اینکه تلویزیون ایران در مورد هرکدام از مقوله های مورد بررسی هویت، پیام هایی را تولید و پخش می کند، اما این پیام ها در کنار سایر عوامل تأثیرگذارند و تلویزیون پس از سایر متغیر های نظام اجتماعی، عامل مؤثری بر نگرش مخاطبان در مورد هویت بوده است. همچنین این بررسی نشان داد برخلاف نظریه کاشت گربنر، در ایران تلویزیون بر ذهن مخاطبان تأثیر کاشتی نداشته و مردم بیشتر تحت تأثیر سایر متغیرهای نظام اجتماعی هستند.
رسانه و سقف شیشه ای: تبیین نقش تلویزیون در ارتقاء زنان به سطوح مدیریتی جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود رشد چشمگیر حضور زنان در محیط های کار، میزان پیشرفت آن ها در مشاغل مدیریتی متناسب با تعداد آن ها در سازمان ها نیست و این در حالی است که هیچ گونه شواهد منطقی در خصوص عدم توانایی مدیریتی زنان به چشم نمیخورد، بلکه آنان با مسایلی نظیر تبعیض شغلی و نگرش های غلط و محدود کننده در جامعه مواجهند که حرکتشان را به سمت مشاغل مدیریتی با مشکلات فراوانی مواجه میسازد. هدف این مقاله تبیین نقش رسانه های جمعی در ارتقاء زنان به سطوح مدیریتی است که بدین منظور به بررسی ارتباط میان سازگاری برنامه های تلویزیون از ابعاد شناختی، هنجاری، تنظیمی و شکلی با موضوع رشد زنان از یکسو و ارتقاء آنان به سطوح مدیریتی از سوی دیگر پرداخته شده است.این کار از طریق پرسشنامه ای که روایی آن مورد تأیید قرار گرفنه و پایایی آن 84 درصد برآورد شده بود، در قالب یک پژوهش پیمایشی در سطح استادان رشته های مدیریت و ارتباطات دانشگاه های دولتی سطح تهران انجام گرفت. بر اساس یافته های پژوهش و در سطح اطمینان 95 درصد میزان اثر معناداری برنامه های تلویزیونی بر ارتقاء زنان در جامعه 42 درصد به دست آمد که بیانگر این است که حدود 42 درصد تغییرات در ارتقاء زنان در جامعه مربوط به تلویزیون بوده و 58 درصد بقیه به عوامل دیگری مربوط میشود.
جدیدتر از رسانه های خیلی جدید
حوزه های تخصصی:
من در این مقاله به شکل گیری رسانه های جدیدتر از جدید می پردازم تا فرآیند تحولات ارتباطات نوین را پی گیری کنم. تعداد کاربران و میزان نفوذ “ رسانه های جدیدتراز جدید ” ـ یعنی رسانه های جدیدتر از رسانه های جدید، مانند توییتر، فیس بوک و یوتیوب هستند که مصرفکنندگان را به تولیدکنندگان تبدیل میکنند، و آثارشان به طور رایگان در دسترس همه قرار می گیرد. این فرآیندی است که در اواخر سال 2009 و در سال2010 به رشد خود ادامه داده و کماکان ادامه می دهد. برخی از پیامدهای این رشد عبارتند از: تیراژ روزنامه های کاغذی، درآمد تبلیغاتی و تعداد صفحات آنها به طور بارزی کاهش یافته است. از سوی دیگر تعداد بینندگان شبکه های خبری و سرگرمی تلویزیون کاهش یافته اند. یوتیوب و فیس بوک ستارگان جدیدی، چون سوزان بویل، آفریده اند و زندگی حرفه ای ستارگان سنتیای، چون بتی وایت را در جهان غرب رونق بخشیده اند. پس از زلزله ویرانگر هاییتی، فیس بوک و توییتر، کمک فراوانی به کسب اطلاعات مهم درباره پیامدهای آن کردند. ولی رسانه های جدید جدید، نه تنها به مثابه یاریرسان انسان های رنج دیده استفاده شده اند، بلکه به وسیله فرقه های سیاسی (مانند کانال طالبان) نیز به مثابه ابزار برای پروپاگاندا بر روی یوتیوب مورد استفاده قرار گرفته اند،. رسانه های سنتی نیز به تلاش خود برای عرضه جایگزین هایی برای رسانه های جدید جدید ادامه میدهند. هم اکنون انتشارات دانشگاه آکسفورد، کتابشناسیهای آن لاینی که به وسیله پژوهشگران حرفه ای گردآوری شده را عرضه میکند. برخلاف صفحات ویکیپدیا که هرکسی روی وب میتواند در آن بنویسد یا آن را ویرایش کند. اما ویکی پدیا همچنان در حال جذب میلیون ها خواننده است که هریک از آنها میتواند یک نویسنده و یا یک ویراستار آنی باشد. از این نظر، تاثیر رسانه های جدید جدید همچنان در حال افزایش است و روی محتوای رسانه های قدیمیتر تاثیر میگذارند. در سال 2010، در یک برنامه تلویزیونی یک تصویر متحرک از موفقیتهای ایجاد فیس بوک و نیز موفقیتهای یک شبکه تلویزیونی بزرگ در ایالات متحده (سی بی اس) پخش شد که براساس توییت های یک فرد تهیه شده بود. کتابخانه کنگره در ایالات متحده آمریکا، هم اکنون در حال آرشیو کردن همه توییت هاست. این کار نشان میدهد که توییت ـ به مثابه محصول رسانه های جدید جدید ـ اهمیت فراوانی در کار، سرگرمی و زندگیهای ما دارد. افزایش توییت ها در سال گذشته، بی شک، آغاز نقشی است که آنها در سال های پیش رو، در جهان خواهند داشت.
تقابل فرم و محتوا در نقش زنان در تصویر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایفای صحیح نقش رسانه در کشور نیازمند بررسی نحوه اجرایی شدن سیاست های اعلامی سازمان صدا و سیما برای تولیدات رسانه ای است. خانواده یکی از موضوعات جذاب در میان فیلم ها و سریال های نمایشی است و زنان در جامعه امروزی به مدل های مناسبی برای الگوبرداری از آن در ایفای نقش خود در خانواده نیازمند هستند. این مقاله که از طریق مصاحبه عمیق با کارشناسان دینی و کارشناسان رسانه حاصل شده، به بررسی قالب ها و ظواهر و فرم حضور زن در خانواده از سویی و محتوا و هنجار و روح حضور وی در خانواده از سوی دیگر، با توجه به ارزش های اسلامی مورد توجه سیاست های رسمی اعلام شده برای برنامه سازی توسط معاونت برنامه ریزی سازمان صدا و سیما، می پردازد. در مجموع نتیجه تحقیق از «تقابل فرم و محتوی در تصویر زن در خانواده نمایشی در تلویزیون» از نظر کارشناسان دینی حکایت دارد. ریشه یابی مسئله نشان می دهد، در کنار عامل اساسی نبود مبانی نظری غنی در حیطه زن و خانواده، عدم مدیریت پیام به علاوه فضای هنرمندان و کمبود نوشته های هنری کافی در این حیطه، با عامل اساسی ضعف تهیه کنندگان از لحاظ بینش و دغدغه مندی در تولید آثار جوابگو برای الگودهی به زنان در خانواده همگی منجر به این مسئله شده اند.