مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
شاه
حوزه های تخصصی:
در دهه هفتاد میلادی امریکا به متحدین خود در کشورهای اقماری، از جمله ایران، توصیه کرد به اصلاحاتی دست بزنند تا از انقلاب و گسترش کمونیسم در جهان جلوگیری شود. کارتر در نطقهای انتخاباتی و دکترین خود وعده داد که ایالات متحده دیگر از دیکتاتورهای متحد خود دفاع نکند و آنها را وادار کند حقوق بشر را رعایت کنند، اما در عمل به جای آنچه که او "تعهد مطلق" به حقوق بشر خواند در کنار دیکتاتور ایران قرار گرفت. سئوال پژوهش: دلائل تناقض در نظریه و اجرای دکترین کارتر کدامند؟ فرضیه: دکترین کارتر برای حفظ منافع نظام سرمایهداری در پارادایم جنگ سرد صورتبندی شد و از آنجا که منافع این نظام را به خطر میانداخت در اجرا دچار تناقض شد. روش تحقیق: در این پژوهش از روش تحلیل محتوی استفاده شده و دادههای مربوطه از نطقها و پیامهای کارتر و اسناد مرتبط جمعآوری شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که موقعیت ژئوپولیتیکی ایران در پارادایم جنگ سرد باعث شد که کارتر بهجای تلاش برای گسترش حقوق بشر با چشم بستن بر نقض حقوق بشر در ایران از دیکتاتوری شاه بهمنظور سد نفوذ کمونیسم و حفظ منافع سرمایهدار حمایت کند. روند ذبح حقوق بشر در مسلخ منافع سرمایهداری از جانب امریکا تا به امروز ادامه داشته است.
نقش روسیه در جنبش تنباکو
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۳)
43 - 66
حوزه های تخصصی:
شورش بر ضد امتیازنامه ی تنباکوی شرکت رژی نقطه تحولی هم در مبارزه ضد استعماری مردم ایران و هم در رقابت استعماری دو دولت روسیه و انگلستان در ایران به شمار می رود. امتیازنامه رژی به خودی خود اوج نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلستان در ایران بود؛ و جنبشی که بر ضد این امتیازنامه برپا شد و به برچیده شدن آن انجامید این نفوذ را به یکباره و به سود روسیه به مقدار زیادی سست کرد. در خیزش بزرگ مردم و علمای ایران بر ضد امتیازنامه تنباکو، روس ها نیز با تحریک و آغالش ناراضیان و با توسط برخی عوامل بانفوذ خود در به راه انداختن اعتراض ها و یا جهت دهی آنها دخالت داشتند. این نوشتار بر آن است که به بررسی و ارزیابی فعالیت های روسیه در جنبش تنباکو بپردازد و دامنه های تلاش آنها برای تأثیرگذاری بر روند جنبش - بی آنکه درباره میزان این تأثیرگذاری رای قاطع بدهد - را بررسی نماید.
نقد مدعای کتاب نیکسون، کسینجر، و شاه دربارۀ روابط شاه و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب نیکسون، کسینجر، و شاه: روابط ایالات متحده و ایران در جنگ سرد از آثار پُرمخاطب در بازار نشر ایران است. در این کتاب، ادعاهای مهمی دربارۀ ماهیت روابط شاه و آمریکا مطرح شده است. مدعای اصلی این است که آیا شاه در دوره ای از حکم رانی خود توانست در عرصۀ سیاست مستقل از غرب عمل کند و با نادیده انگاشتن روابط سلطه گر سلطه پذیر در دورۀ نیکسون، آمریکا را به دنباله رو سیاست های منطقه ای خود تبدیل کند؟ بررسی علل اهمیت این ادعاها و نیز بیان کاستی های آن از مباحث اصلی این مقاله است. این مقاله با نقد مدعای اصلی این کتاب به این نتیجه رسید که طی سال های حاکمیت مطلقة شاه، چند مرحلة متفاوت در مناسبات ایران و آمریکا رخ نمود و هربار به اقتضای شرایط بین المللی دربارة توانایی های شاه در ادارة کشور دیدگاه های مختلفی در محافل سیاسی آمریکا شکل گرفت و شاه با استفاده از این فرصت های کوتاه به ایفای نقش در منطقه و حتی جهان پرداخت. اما این به معنای توانایی مطلق شاه در تغییر ماهیت مناسبات ایران و آمریکا نبود، زیرا پس از تغییر بستر سیاسی و بین المللی روابط شاه و آمریکا دوباره به روابط سلطه گر و سلطه پذیر بازگشت.
شاه رزم آور هخامنشی
حوزه های تخصصی:
رزم آوری و جنگجویی از ویژگی هایی بود که شاهان هخامنشی نیز به اهمیت آن پی برده بودند. کودکان ایرانی از ابتدا تحت آموزش های مختلف قرارمی گرفتند ازجمله آموزش های نظامی. درواقع یکی از دلایل انتخاب شاهزادگان به عنوان جانشین شاهنشاه توانایی بالای بدنی و نظامی بود. شاهان هخامنشی همواره به داشتن این ویژگی افتخار می کردند و به صورت های مختلف سعی در نشان دادن آن داشتند. شاه هخامنشی به عنوان فرمانده کل سپاه هدایت نیروهای مختلف را برعهده داشت و در بسیاری از جنگ ها و شورش های مهم شرکت می کرد. در بعضی از موارد که شاهنشاه هخامنشی در جنگ شرکت نمی کرد با انتصاب افرادی به عنوان فرمانده، انجام بعضی از عملیات های نظامی را به این افراد واگذار می کرد. شاهنشاه هخامنشی به عنوان شاهی پیروزمند اگرچه فرمانده کل سپاه محسوب می شد اما تصمیمات مهم جنگی همواره در شورایی مطرح می شد و شاهنشاه به تنهایی تصمیم گیری نمی کرد. در این جستار تلاش شده است با بررسی منابع کهن و استفاده از پژوهش های جدید اهمیت ویژگی رزم آوری و جنگجویی شاهنشاه هخامنشی مورد بررسی قرارگیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاهان هخامنشی همواره رزم آوری و شجاعت در جنگ را موردتوجه قرارمی دادند.
مظاهر سبحانی و نبوی شاه در پرتو جهان بینی استعاری ظل اللّهی در دیوان رشیدالدین وطواط
منبع:
علوم ادبی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
9 - 37
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر اقسام اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی، فارغ از نقش زیبایی شناختی محض شان از منظر نقش عمیق اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته اند. در مطالعات ادبی اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی که در این مقاله با عنوان عام «استعاره» از آنها یاد خواهد شد، عموماً نقش زینتی صرف دارند و به عنوان یکی از مهم ترین صناعات بلاغی در نظر گرفته می شوند؛ باری، به نقش محوری استعاره در خلق نوعی ارتباط خاص برای القای جهان بینی مشخصی کمتر توجه شده است. در دهه های اخیر مطالعات بسیاری در رشته های مختلف نشان داده است که استعاره یکی از مهم ترین ابزارهایی است که در طول تاریخ به وسیله آن پدید ه ها در جهان به واقعیّت یا دانش برای انسان تبدیل شده اند. به باور این اندیشمندان، هر استعاره ای می تواند توصیف های متفاوتی از یک حقیقت ارائه دهد. به عبارت دیگر، استعاره ها ادراک و تجربه انسان را به طرز خاصی تنظیم می کنند که نشان دهنده جهان بینی مشخصی نسبت به پدیده ای است. استعاره ها از این منظر بر پایه فرضیه ها و دیدگاه ها و ارزش گذاری های پنهان به وجود می آیند و جهان بینی خاصی را به مخاطب القا می کنند. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر نظریه های معاصر درباره استعاره و با بررسی مظاهر سبحانی و نبوی شاه در دیوان رشیدالدین وطواط شاعر صاحب نام قرن ششم هجری ، استعاره محوری این جهان بینی که مبنای توصیف های متنوّع و متفاوت اکثر قریب به اتفاق قصاید دیوان اوست تحلیل و بررسی شود و از این رهگذر شیوه های ارتباطی ای که وی تحت تأثیر استعاره مادر از آن بهره جسته است، مشخص شود.
تحلیل تطبیقی اراده گرایی سنتی در عصر ناصری با اراده گرایی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۶
313 - 342
حوزه های تخصصی:
در عصر ناصری، به لحاظ عدم حاکمیت قانون به عنوان نماد اراده گرایی مدرن، اراده شاه یکی از مهمترین مبناهای اعتبار قاعده حقوقی بود که ریشه عمیقی در بافت فکری و سنتی جامعه ایرانی داشت. این اراده، مشروعیت ایدئولوژیک خود را از اراده الهی کسب می نمود و مردم به عنوان رعایا، ضمن پذیرش این موضوع، این واگذاری قدرت را نوعی فره ایزدی تلقی می کردند. با این حال، از آنجا که اراده شاه، به احوال و نفسانیات شاه زمان برمی گشت، مبنایی متغیر قلمداد می شد که قواعد برآمده از آن دارای ویژگی هایی از قبیل غیرقابل پیش بینی بودن، فقدان عنصر برابری، عدم قطعیت و استمرار و عدم تحدیدپذیری بود. همین ویژگی ها بود که در تقابل با پارادایم حقوق مدرن و اراده گرایی مدرن، هیچگاه نتوانست ساختاری مبتنی بر عدالت طبیعی را نتیجه بدهد و امکان سازگاری اراده شاهی با عدالت شرعی مبتنی بر اصول و قواعد شرعی را نیز ناممکن نمود و سرانجام نیز به انقلاب مشروطه انجامید. تحلیل شاخصه های اراده گرایی سنتی از منظر اراده گرایی مدرن، هدف اصلی این پژوهش است تا به این ترتیب، چالش های ساختاری نظام حقوقی پیشامشروطه تبیین گردد.
بلاغت اسطوره (بررسی بنیاد اساطیری یک تصویر رایج در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
95-111
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است که آیا اسطوره می تواند حضوری ناخودآگاهانه در فرایند شکلگیری فرم ادبی داشته باشد؛ برای پاسخ به این پرسش ابتدا با رویکردی توصیفی تحلیلی لایه های دوگانه باورهای اساطیری درباره رابطه آب و باران، باروری و نعمت بخشی با خویشکاری اصلی پادشاه در یک نظام سیاسی فرهنگی تشریح شده است. در ادامه یافته های این مقاله نشان می دهد که باور به رابطه شاه و مجموعه عقاید مرتبط با آب و باران منبع مهم و مؤثری در شکلگیری ناخودآگاهانه رایجترین و پربسامدترین خانواده تصویری در شعر مدحی فارسی بوده است. هم چنین این مقاله با توضیح رابطه اسطوره و ادبیت و بررسی روابط متناظر مفهوم شاه با آب و باران و باروری و تحلیل ویژگیهای شاه اسطوره ای، ابعاد تکوین یک کلیشه تصویری متکرر را مورد بررسی قرار می دهد.
باورهای عامیانه درباره گناه شاه-پهلوان و پادافراه آن در طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
159 - 184
حوزه های تخصصی:
مسئله گناه و مکافات عمل در تمام ادیان الهی به شیوه های گوناگون مطرح شده است. در حماسه ملی ایران نیز فردوسی با آگاهی از سرگذشت پیشینیان و مشاهده ناکامی بیدادگران این موضوع را با بیان های گوناگون در قالب حکمت ها و آموزه های اخلاقی آورده است. در طومارهای نقالی، که برخی از آن ها بازتاب روایات شفاهی حماسه ملی ایران محسوب می شود، نیز موضوع بن مایه گناه شاه-پهلوان بازتاب گسترده ای دارد و از آنجا که طومارهای نقالی بر پایه روایات شفاهی شکل گرفته و بسیاری از باورهای عامیانه در کنار روایات مکتوب در متن وارد شده-است، در این مقاله موضوع گناه شاه و پهلوان با این نگاه بررسی می گردد. گناهانی چون بیداد، پیمان شکنی، خودکامگی، غرور، آزمندی و افزون طلبی، کشتن شاهان، کشتن بی گناهان، کشتن پدر یا فرزند، برادرکشی، رها کردن نوزاد، ادعای خدایی و تفرعن، بی حرمتی به تربت بزرگان و جز آن از جمله مواردی هستند که در طومارهای نقالی بازتاب یافته اند و هریک پادافراهی مناسب دارند و این مقاله با بررسی این مطلب می کوشد جوانب گوناگون آن را در روایات شفاهی و باورهای عامیانه طومارهای نقالی بکاود و بیان کند.
مورخان و روایت آنان از نخستین مواجهه های شاه- قزلباش در تاریخنگاری صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت مورخان دوره ی صفویه از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در دوره ی شاه طهماسب، روایتی ست نسبتا واقع گرایانه و البته نه چندان صریح از افول زودهنگام یک ساختار مقدس در یک صورت بندی غیر تقدس گرایانه. بنابراین هر چه از مرحله ی جنبش اولیه ی صفویان فاصله میگیریم روایت مورخان از محتوایی تقدس گرایانه، به جانب نوعی واقع گرایی معطوف می شود. بر اساس این، روایت مورخان از نخستین مواجهه شاه- قزلباش از دو منظر روش شناختی و محتوایی، قابل تامل است. از نظر روش شناختی، اگر چه روایت این مورخان ماهیتی نسبتا توصیفی دارد اما کمتر به جانب تقدس گرایی معطوف می شود. از نظر محتوایی این بازخوانی، تاکیدی ست بر افول جایگاه مریدی امرای قزلباش تحت تاثیر مطالبه گری فزاینده ی اقتصادی و عطش سیاسی روزافزون آنان، تاکید بر نقش آن ها در به چالش کشیدن زود هنگام الوهیت نهاد شاهی و در نهایت نیز برساختن چهره ای قهرمانانه از شاه به عنوان پیروز نهایی این جدال. این پژوهش در صدد است به روشی توصیفی- تحلیلی، عناصر شکل دهنده روایت مورخان از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در ابتدای عصر شاه طهماسب را مورد واکاوی قرار دهد.
تبارشناسی کنارنگان در دوره ایران باستان و ایران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
109-133
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی کنارنگان در دوره ایران باستان و ایران اسلامی فاطمه حاجی پور لاطرانی [1] رضا شعبانی صمغ آبادی [2] آذرتاش آذرنوش [3] در اواخر دوره ساسانی، یزدگرد سوم ( 631-651م ) در آخرین تلاش ها برای حفظ مِلک و مُلک پادشاهی، راهی خراسان شد. او قصد داشت نزد کنارنگ توس رود، اما حاکم توس کافی نبودن جا را بهانه کرد و نپذیرفت و او به سوی کنارنگ مرو رهسپار شد. ردّ پای کنارنگ ها در دوره ایران باستان و دوره اسلامی و داستان های شاهنامه فردوسی دیده می شود. نگارندگان این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش بوده اند که کنارنگ ها چه کسانی بودند؟ چه مناصب کشوری و لشگری داشتند؟ و در کدام منطقه جغرافیایی ایران حکمرانی می کردند؟ به منظور پاسخ به این پرسش ها، آثار مورخان سده های نخستین و همچنین مورخان معاصر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و معلوم شد واژه کَنارنگ به معنای نگهدار کرانه ها، والی و خداوند زمین است و در گزارش های کتب تاریخی در مفهوم مناصب لشکری و کشوری همچون شاه، فرمانروا، مرزبان و صاحب طرف، سردار و سپهبد آمده است. کنارنگ ها از صفت پهلوانی و عدل و داد برخوردار بودند و حوزه جغرافیایی حکمرانی شان بیش از همه مختص شهرهای خراسان، نظیر مرو، نساء، توس و ابرشهرِ نیشابور و در دوره ای طبرستان بوده است. آنها همنشین خاندان های نامدار پارتی و ساسانی بودند و با گذشت زمان شکل خاندانی و موروثی پیدا کردند و در سده های نخستین اسلامی کم وبیش به حیات خود ادامه دادند. واژه های کلیدی: کنارنگ، شاه، مرزبان، خاندان، خراسان واژه های کلیدی: کنارنگ، شاه، مرزبان، خاندان، خراسان [1] . دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران fatemehajipour@yahoo.com . [2] . استاد گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران (نویسنده مسئول) drshaabani.reza1317@gmail.com [3] . استاد ادبیات عرب دانشگاه تهران، تهران، ایران drazarnoosh@gmail.com
ساختارشناسی داستان رستم و اسفندیار و توازن قدرت در اندیشه سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
215 - 242
حوزه های تخصصی:
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که «نبیند مرا زنده با بند کس» و دیگری به صراحت می گوید «نباشد ز بند شهنشاه ننگ». آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیش لهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نماینده گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کننده هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دست بسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عمل کرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
بررسی دو استعاره کلی «راه» و «شاه» در تذکره الاولیاء و اسرارالتوحید بر اساس دیدگاه های هانس بلومنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
103 - 136
حوزه های تخصصی:
حقیقت به عنوان مهم ترین مفهوم عرفانی، برآیندی از درک انسان از نسبت خود با هستی و خالق هستی (حق) است. این مفاهیم کلی به شیوه نظری قابل بیان نیست، لذا وارد قلمرو استعاره می شود که تصویری حاصل از نسبت میان اجزای این کل است. موضوع این بررسی، مکانیزم تبدیل یک ایده به استعاره و توجه به کارکرد آن در تبیین دو موتیف مهم عرفان یعنی حقیقت و طریقت است. استعاره کلی در نظریات هانس بلومنبرگ با ایده ای خاستگاهی آغاز می شود. مفاهیم از عینیت به بُعد متافیزیکی منتقل می شوند و از طریق تکرار و ایجاد ارتباط میان اجزای مفهوم استعاره کلی شکل می گیرد و به بداهت می رسد. توجه به این نکته در بررسی سیر تطوّر این دو مفهوم از ایده خاستگاهی تضاد میان عالم امر و عالم خلق و «راه» میان این دو تا تبدیل شدن به استعاره و ساخت اصطلاحات و تأثیر آنها بر شکل گیری استعاره های عرفانی حائز اهمیت است. در مقاله حاضر خوشه واژگانی استعاره های راه و شاه، بافت معنایی که این دو استعاره در آن شکل گرفته اند و به تبع آن، اجزائی که هریک به طور جداگانه قابل ارجاع به استعاره اصلی هستند مورد بررسی قرار گرفته است. در گام بعدی ارائه مدلی از مفهوم حقیقت براساس دو سویه مهم آن در عرفان یعنی حق و سیر الی الحق از طریق بیان نسبت میان این دو مورد توجه است که در ارائه این ساختار، از روش بلومنبرگ در استعاره شناسی نور استفاده شده است. اهمیت بداهت استعاره های کلی در تبیین مفاهیم عرفانی، واکاوی مفهوم «سیر» و اجزاءِ آن در حکایات تمثیلی عرفانی و استعاره ها در این متون، بررسی تغییرات یک مفهوم از طریق توجه به تاریخچه استعاره و نگاه مجدد و تشریح مفاهیم و استعاره هایی مانند ریاضت که به موجب تکرار، در ساحت لغوی تثبیت شده اند از دیگر موضوعات مورد بحث در این مقاله است.
بررسی طرح تاج شاهان در سکه های ایران از دوره هخامنشی تا ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۵۰
23 - 32
حوزه های تخصصی:
همواره در تاریخ پادشاهی دنیا شاهی بدون تاج قابل تصور نیست. پادشاهان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. تاج شاهان ایران باستان به عنوان یکی از مظاهر سلطنت و قدرت، در آثار هنری گوناگونی همراه با نقش پادشاه در حالی که وی را از دیگر اشخاص متمایز می سازد، نمایان شده است. یکی از آثار هنری مهم که نقش شاهان ایران همراه با نماد قدرتشان یعنی تاج، برروی آنها توسط هنرمندان خوش ذوق و قریحه ی ایرانی حک شده است، سکه ها می باشند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی_تاریخی است که از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی و نیز مشاهده سکه ها در برخی موزه ها انجام پذیرفته است؛ ضمن اینکه مطالعه سیر تحول طرح تاج شاهان دست یابی به تفاوت ها و تشابهات تاج ها را امکان پذیر می نماید. در این جستار تلاش نگارندگان بر این است که، سیر تحول تاج شاهان نقش شده بر روی سکه های سه امپراتوری بزرگ ایران باستان(هخامنشی، اشکانی و ساسانی) را مطالعه نمایند. هدف از بررسی تاج شاهان در ادوار تاریخی ایران باستان شناخت، بازشناسی، تشخیص و تفکیک آنان از یکدیگر از طریق مطالعه سکه ها می باشد؛ چرا که هر پادشاهی تاج مخصوص به خود را داشته و بعضاً علاوه بر طرح تاج نقوش، جنس و نمادهای مورد استفاده متفاوت بوده است.
نگاره ناصرالدین شاه و رجال، گفتمانی از جدالی پنهان در ساختار دربار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره آبرنگی ناصرالدین شاه و دو تن از رجال، یکی از آثار درباری عصر ناصری است که توسط محمدحسن افشار، یکی از نقاشان دربار و به حمایت یک حامی ناشناس درباری پدید آمده و در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به عنوان یک گفتمان به آن پرداخته شده است. در این گفتمان، نقاش در ترکیبی قرینه در بی قرینه، میرزا آقاخان نوریِ صدراعظم را در میان نگاره و ناصرالدین شاه را در سمت چپ آن جای داده و به این ترتیب با توجه به الگوهای پیشینی نقاشی ایرانی که مصدر قدرت را همواره در مرکز تصویر نمایش می داده اند، بر اساس دانش زمینه ای خویش از دربار، به فرآیند غیرطبیعی سازی دست یازیده، از منازعه ای پنهان در مناسبات قدرت میان شاه و صدراعظم پرده برداشته است. مقاله حاضر با پرسش از چیستیِ ایدئولوژی هژمونیک و مسلط، نیز اینکه آیا نظم های تأثیرگذار بر این «گفتمان»، در جهت تثبیت، تضعیف و یا تغییر ایدئولوژی و قدرت هژمونیک گام برداشته اند، بر این دستاورد است که در این منازعه بر خلاف لایه معنایی نخست که صدراعظم را چونان مصدر قدرت نمایش داده، درسطوح زیرین معنایی، ایدئولوژی مسلط، همچنان بر قدرت مطلقه شاه اما به شکلی نوین، با آمیزه ای از نظم های گفتمانی تجددخواهانه، اندیشه باستان گرایانه فرّه مندی و بهره وری از مذهب استوار است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی است و از منظر روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی سامان یافته، داده های آن نیز از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی جمع آوری گردیده اند.
سازمان ملل و تسخیر سفارت آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
545 - 596
حوزه های تخصصی:
تسخیر سفارت آمریکا واکنش درقبال سیاست هایی بود که دولت آمریکا با کودتای 28 مرداد علیه کشور ما آغاز کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و حتی بعد از آن و زمان تسخیر سفارت آن ها را ادامه داده بود. تسخیر سفارت آمریکا پاسخ به تهدیدهای خارجی نسبت به انقلاب بزرگ اسلامی و دستاوردهای آن بود که باتوجه به تجربیات تاریخی به نگرانی جدی آن روز بخش قابل توجهی از دانشجویان و مردم تبدیل شده بود که دفاع از انقلاب مردمی و نظام نوپای حاصل از آن را مهم ترین وظیفه خود می دانستند. عکس العمل مثبت مردم در سراسر کشور پس از تسخیر سفارت آمریکا و اجماع عمومی در تأیید آن حرکت نشان داد که سیاست های آمریکا تا چه میزان در افکار عمومی آثار منفی برجای گذاشته و آن سیاست ها و دخالت ها و حمایت از رژیم دیکتاتوری شاه تا چه حد موجب نفرت همگانی شده بود. مقاله حاضر، اقدامات دبیرکل وقت سازمان ملل، تشکیل کمیسیون تحقیق، قطعنامه های شورای امنیت در ارتباط با موضوع گروگان ها در سفارت آمریکا و نیز طرح مسئله در دیوان بین المللی دادگستری و بالاخره بیانیه الجزایر را مورد مطالعه قرار می دهد.
شهریار ایرانی و جایگاه مردمی حکومت در باور ابوحنیفۀ دینوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأملی در اسطوره ها و البته برهه هایی از تاریخ ایران، چنین به نظر می رسد که اهتمام به مردم و اعتنای به دادگری در جهت مصالح رعیت، در تکوین نظام قدرت و جایگاه مشروع پادشاهان سهم به سزایی داشت و فرّه ایرانی، موجبات فرّه شاهی را فراهم می آورد. شاه تا زمانی که در کنار مردم و مردم مدار بود از فرّه مندی و اقتدار لازم برخوردار بود. در این نگاه، پیدایش نهاد شاهی، برآیند کنش و جمعِ آرای مردمی بود و نظام قدرت ماهیتی عرفی و در ادامه هاله قدسی داشت. اقبال جمعی ساکنان ایرانشهر به شاه دادگر و خردمند در مانایی قدرت او مؤثر بود و اِدبار و بغضِ مردمی نیز در زوال جایگاه او، سهمی اثرگذار داشت. بر این اساس، نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی جایگاه مردمی حکومت و کارکرد نهاد شاهی در ایران، این مسئله را در بینش تاریخ نگارانه ابوحنیفه دینوری مورد تأمل قرار می دهد. براساس انگاره های ایرانی در تاریخ نگاری ابوحنیفه دینوری، به نظر می رسد مورخ مذکور، به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ نگاری اسلامی، با ابتنای به ضرورتِ اعتنای به مردم از سوی حاکمان، مناسبات جامعه و حکومت را رخدادگویی کرده است. دینوری در وجه اسطوره ای، هم نوایی جامعه و حکومت را به نحوی تبیین می کند که جایگاه مردمی و وجاهت عرفی- قدسی حکومت در آن مبرهن است. افزون بر آن در ساحت تاریخی نیز انگاره های هم گرایانه قابل توجهی در تاریخ نگاری خود ارائه می دهد.
واکاوی ایده پردازیِ مضامین جنگیِ شاهان ساسانی در سنگ نگاره ها، سکه ها، ظروف سیمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
73 - 86
حوزه های تخصصی:
جنگجویی و توانایی جنگیدن در میدان نبرد، یکی از وی ژگی های شاخص برای شاه شدن و به تخت نشستن در تاریخ ایران باستان به شمار می رفت. آنچه اهمیت این ویژگی را دو چندان می کرد جایگاه سیاسی، دینی، جنگی و حتی اجتماعی شخص شاه در میان کارگزاران، بزرگان و نژادگان، سربازان و مردمان زیردست بود. رشته جنگ های پیاپی اردشیر و شاپور با شرق و غرب، برای مردمان زیردست شناخته شده بودند و نمایش خوبی از توان جنگجویی آنها بود؛ اما آنها به خوبی دریافته بودند که نیاز است در فرصت ها و مناسبت های گوناگون، توان جنگی خود را نیز برای مردمان امپراتوری به نمایش گذارند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی و واکاوی نگاره های موجود در سنگ نگاره ها، سکه ها، ظروف سیمین و غیره، به این پرسش پاسخ دهد که شاهان ساسانی در اید ه پردازی از جایگاه جنگی خود، از چه نوع بنمایه های جنگی و تبلیغی بهره می بردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که توصیف و تبلیغ دیداری قدرت جنگی شاه، خواه در میدان جنگ و خواه در میدان شکار، همواره یکی از دغدغه های اصلی شاهان به شمار می رفت. با توجه به محدودیت ابزارهای تبلیغ و نمایش، بهره گیری از ابزارهای موجود مانند سنگ نگاره ها، سکه ها، ظروف سیمین و دیگر ابزارها، موضوعی حیاتی و ضروری برای شاهان بود. نمایش دادن قدرت و مشروعیت که تا حد ممکن در معرض دید عامه مردم قرار داشته باشد، در گرو بهره گیری از تبلیغات دیداری با ماهیت پایدار و همیشگی بر سنگ نگاره ها، سکه ها و ظروف و غیره بود. وجود سنگ نگاره های فراوان، با موضوعات گوناگون سیاسی، دینی، جنگی و حتی اجتماعی نشان از این دارد که شاهان کاملاً به جنبه تبلیغاتی و تأثیر هنر بر روان مردم، آگاهی داشتند و بر آن بودند تا با ایجاد یک هنر کاملاً شاهی، باورها و اندیشه های خود را در جامعه حاکم کنند.