مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
داریوش اول
حوزه های تخصصی:
موضوع این تحقیق بررسی هنر هخامنشیان در مصر بر اساس یافته های باستان شناسی ایرانی در این سرزمین و آثار مصری در ایران می باشد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای وبررسی و مطالعه گزارش های پژوهش های میدانی استفاده شده است. برای فهم تاثیرات فرهنگی هنری و آگاهی از گستردگی روابط متقابل تمدن ایران و مصر لازم است یافته های باستان شناسی کاوش های علمی در ایران و مصر مورد مطالعه قرار گیرد تا بر اساس حجم داده های باستان شناسی به سطح و گستردگی روابط فرهنگی و هنری دو تمدن پی برده شود. بر اساس پژوهش ها تا به امروز می توان این آثار را در دو دسته طبقه بندی نمود. 1. یافته های باستان شناسی ایرانی در مصر. 2. یافته های باستان شناسی مصری در ایران. بعضی از نمونه های ایرانی در مصر عبارتند از: کتیبه های هخامنشی به خط هیروگلیف از وادی «حمامات» و کتیبه های آرامگاهی هخامنشی و پاپیروس های به خط آرامی از جزیره «الفانتین» و همچنین نقش برجسته های هخامنشی در شهر باستانی «ممفیس» بر روی دیوارهای معبد «هیبیس» و یادگارهای معماری هخامنشی در مصر شامل معبد هیبیس و آثار معماری هخامنشی در الفانتین وسنگ یادبودهای داریوش در کنار کانال سوئز و همچنین مهر های حکومتی هخامنشیان می شود. در ایران، مجسمه داریوش، اشیاء، آلات و ابزار کوچک به دست آمده از کاخ داریوش در شوش، مهره های سوسکی دشت قزوین، ظروف کتیبه دار هیروگلیفی و یافته های طلسمی و اعتقادی از تخت جمشید مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. تحلیل نتایج این مطالعه تطبیقی نشان می دهد، که تاثیرگذاری هنر و معماری مصر بر ایران بیشتر بوده است.
پارسی ها و عیلامی ها: بررسی جایگاه فرهنگ و تمدن عیلام در حکومت هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود پارسی ها به انشان و حملات مکرر اقوام میانرودان، به ویژه آشور، علیه اقوام و دولت های منطقه، منجر به برقراری روابط دوستانهای میان پارسی ها و عیلامی ها در هزاره اول ق. م. و درنتیجه، نفوذ بسیاری از ویژگیهای سیاسی، فرهنگی، نظامی و اداری تمدن عیلام درمیان پارسی ها شد.در این مقاله تلاش شده است تا با کمک منابع میانرودانی، عیلامی، الواح تخت جمشید و پژوهشهای تاریخی، ضمن بررسی روابط میان پارسی ها و عیلامی ها تا پایان پادشاهی داریوش اول (522- 482 ق. م.)، به تأثیرات فرهنگ عیلام بر تمدن هخامنشی در این دوره، به ویژه در دوره کوروش دوم و داریوش اول، و زمینه های آن پرداخته شود. به این منظور، ابتدا در مقدمه، به طور خلاصه به روابط میان پارسی ها و عیلامی ها پیش از تشکیل حکومت هخامنشی اشاره می کنیم و سپس، به بررسی این روابط وتأثیرات فرهنگی عیلامی ها بر تمدن هخامنشی از ابتدای حکومت کوروش دوم تا پایان دوران پادشاهی داریوش اول، خواهیم پرداخت
جایگاه شوش در دوران هخامنشی: بررسی جایگاه و اهمیت شوش در دوره هخامنشی در مقایسه با تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ی هخامنشیان، ساتراپی عیلام و خصوصاً پایتخت آن شوش، از جایگاه ممتازی برخوردار بود و در متون کهن بیش از تخت جمشید به شوش به عنوان تختگاه پارسی ها اشاره شده است. به علاوه شوش یکی از چهار پایتخت مهم پارسی ها بود که به موازات تخت جمشید بناهای مهمی از جمله آپادانا در آنجا ساخته شد. در این مقاله تلاش شده است تا با استناد به کتیبه های دوران هخامنشی، به ویژه کتیبه های شوش، الواح بارویِ تخت جمشید به زبان عیلامی، کتب عهد عتیق و نوشته های مورخین یونانی و حجاری ها و نقوش برجسته ی به جای مانده از این دوره، جایگاه و اهمیت شوش در مقایسه با تخت جمشید در دوره ی هخامنشی بررسی شود. برای این منظور در ابتدا به آغاز فعالیت های عمرانی در شوش اشاره خواهیم کرد، سپس به جایگاه شوش در مقایسه با پارس و تخت جمشید در متون عبری و آثار مورخین یونانی خواهیم پرداخت.
راه های ارتباطی خشکی در دوره هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری شاهنشاهی هخامنشی (559 تا 331 ق.م)، مناطق وسیعی با مردمان و آداب و سنن مختلف تحت فرمان ایران قرار گرفتند. اداره این مناطق مختلف نیازمند راه های ارتباطی مجهز و فراوانی بود تا دسترسی به همه قلمرو شاهنشاهی را آسان کند. به دنبال تثبیت اوضاع داخلی و برای دستیابی به این هدف، هخامنشیان راه های پیشین را بازسازی و راه های جدیدی نیز تأسیس کردند. با احداث پل های موقتی و دائمی، رودخانه ها و تنگه ها را نیز آماده عبور و مرور کردند. آن ها برای رفاه حال مسافران، در این راه ها ایستگاه های متعددی بنا کردند که در آن ها غذا، آب، اسب و امکانات دیگری فراهم شده بود تا مسافران خسته را به واسطه این امکانات تسکین دهند. در این راه ها، افراد نظامی نیز حضور داشتند تا امنیت عبور و مرور را فراهم کنند. راه های اصلی که به جاده های شاهی معروف بودند، تمامی پایتخت ها و مراکز مهم شاهنشاهی را به هم وصل می کردند. راه های فرعی بسیاری نیز وجود داشت که ارتباط دیگر مناطق را با مراکز اصلی برقرار می کرد. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از اطلاعات دست اول و با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، شبکه راه های دوره هخامنشی ترسیم و بازیابی شده و نحوه تعمیر و نگهداری آن ها بیان شود.
تبیین ماهیت شورش ساتراپی ارمنستان در عهد داریوش اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس گزارش کتیبه بیستون، با جلوس داریوش بزرگ، ساتراپی های مختلف شاهنشاهی هخامنشی سر به شورش برداشتند که شورش ساتراپی ارمنستان از جمله همین عصیان ها بود. در حوزه تاریخ ایران دوره هخامنشی، پژوهش های گسترده ای صورت گرفته است؛ اما در رابطه با شورش مزبور، مطالب ناگفته و اساسی دیگری نیز وجود دارد که کمتر بدان ها پرداخته شده است. این مقاله براساس روش پژوهش تاریخی، ضمن استناد و اتکا بر سنگ نوشته بیستون، در پی آن است که عوامل مؤثر در خیزش و سرکوبی شورش ارمنیان و همچنین پیوند قیام مزبور با قیام مردم سایر سرزمین های شاهنشاهی هخامنشی را در همان دوره زمانی بررسی و موشکافی کند. نتایج حاصل از این پژوهش تاریخی، برای درک ماهیت قیام ارمنستان و تبیین آن از جنبه های مختلف سیاسی بسیار راهگشا خواهد بود.
اندیشه سیاسی نهفته در سنگ نبشته هخامنشی DNb و تطبیق آن با آرای افلاطون و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
165 - 186
حوزه های تخصصی:
سنگ نبشته داریوش در نقش رستم معروف به DNb یکی از جذاب ترین و مهم ترین آثار در عرصه اندیشه ورزی ایرانیان، خصوصاً نظام سیاسی و درواقع حکمرانی آرمانی آنان است. کتیبه موردنظر کاملاً قدرت را با فلسفه پیوند داده و توأمانی فلسفه و قدرت سیاسی را یادآور شده است. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی-تحلیلی نظام سیاسی منعکس شده در سنگ نبشته دوم داریوش بزرگ در نقش رستم با آرای اندیشمندان یونانی در ارتباط با شهریاری آرمانی است. به جهت تقدم زمانی و تاریخ نگارش کتیبه موردنظر، در نگاه اول چنین متصور می شود که این کتیبه در زمان های بعدی در کتاب های فلسفه سیاسی یونان باستان یعنی جمهوری افلاطون یا سیاست ارسطو و در قالب نظرات سیاسی آنان به تفصیل آمده است. این مقاله با اتکا بر روش مبتنی بر تحقیق تاریخی و مطالعات زبان های باستانی، به توصیف و تحلیل مستند بندهای مختلف متن سنگ نبشته DNb می پردازد. در اینجا، شیوه مقایسه ای نیز نقش و جایگاهی محوری دارد. متن مقاله و همچنین جداول نیز بر همین اساس تنظیم شده است. با اتکا بر چنین شیوه ای است که دستاوردهای پژوهش حاضر در زمینه فهم مشابهت ها و تفاوت های موجود در نظام سیاسی ایران و یونان باستان قابل ارزیابی است که در معرض دید پژوهشگران نیز قرار داده شده است. نتایجی که از این پژوهش عاید خواهد شد نشان خواهد داد که کتیبه داریوش در نقش رستم، به چه نحو ابزارهای رواج و تولید ایدئولوژی رسمی حکومت هخامنشیان، استدلال های طبیعی تثبیت مشروعیت حکومت و شیوه های اعمال قدرت را به طرز کارآمد و ماهرانه ای به تصور کشیده است.
زبان پارسی و مردم فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوء تفاهمی در کار است که گروهی از ایرانیان را «فارس» می نامد. بنابر این برداشت و اشتباه، «مردم فارس» به کسانی دیگر، یعنی ترک زبان در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، به اقوام کرد و بلوچ، عربی زبانان در خوزستان، و نیز ناگزیر لرها و مردمان گیلان و مازندران، و حتی زرتشتیان اجحاف می کنند و ستمی روا می دارند. این مقاله می کوشد تا روشن سازد که اصلاً در بنیاد و اساس خود، چنین گمانی نادرست و ناروا است. این سو ءتفاهم از آن برمی خیزد که در ایران از دیرباز، از روزگار هخامنشیان، اقوامی مختلف، با زبانهایی مختلف می زیسته اند و می زیند، که حکومتی واحد، و دولتی مشترک، با روابط رسمی و قانونی فراگیر داشته اند و دارند. این مردم از همان زمان، زبان رسمی فارسی را، ابتدا در گفتار و کاربرد شفاهی، و سپس هم بصورت شفاهی و گفتاری، و هم بصورت نوشتاری به کار برده اند و از آن بسانِ ابزاری ارتباطی بهره جسته اند. از این جهت، در واقع شمار بسیاری از اینان دارای دو زبان مادری اند و دو زبانه به شمار می روند. درست نیست اگر آنان را که فقط یک زبان مادری دارند، سهواً «فارس» بنامیم و ادّعا کنیم که « مردم فارس» بواسطه نداشتن زبان مادری دیگری جز «زبان پارسی» بر دیگر مردم در این خطّه وسیع از جهان، و به اصطلاح در حوزه فرهنگ نوروز، به دیگران اجحاف و ستمی روا می دارند.
جغرافیای سیاسی شاهنشاهی هخامنشی و ساتراپی مصر در زمان داریوش اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۵
160 - 179
حوزه های تخصصی:
شاهنشاهی هخامنشی پس از شکل گیری در جنوب غربی ایران امروزی به وسیله کوروش ، نیرومندترین دولت آریا یی بود که تا این زمان شکل گرفته بود و بر بیشتر قدرت های بزرگ آسیای غربی غلبه نمود. یکی از اهداف کوروش تسخیر مصر بود، و پسرش کمبوجیه در سال 525پ.م، توانست مصر را فتح کند. جانشین او، داریوش اول دست به اقدامات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی گسترده ای برای اداره ساتراپی های سراسر شاهنشاهی، به ویژه در مصر زد و همین عوامل سبب شد تا منابع مصری از او به عنوان فرعون بزرگ و قانونی یاد کنند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اقدامات سیاسی داریوش اول در جغرافیای مصر است تا سیاست های داریوش را در اداره این ساتراپ کهن بررسی و نقش او را در اداره ساتراپی مصر ارزیابی کند. روش تحقیق هم بر پایه تطبیق منابع موجود کهن و نو درباره سیاست داریوش و اصلاحات سیاسی و مدنی ایشان برای اداره مصر است که به صورت توصیفی-تحلیلی به آن پرداخته شده است، نتیجه آن که بر پایه این اسناد، یکی از عوامل ثبات جغرافیای سیاسی مصر در زمان وی، سیاست های اجراشده و نبوغ سیاسی او بوده که دوره پارسیان را به عنوان یکی از دوره های تاریخی مصر مطرح کرده است.
بررسی مناسبات سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ایران و مصر در زمان داریوش اول هخامنشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنشاهی هخامنشی پس از شکل گیری در جنوب غربی ایران امروزی به وسیله کوروش بزرگ، نیرومندترین دولت آریایی بود که تا این زمان شکل گرفته بود و بر بیشتر قدرت های بزرگ آسیای غربی غلبه نمود. یکی از اهداف کوروش تسخیر مصر بود، و پسرش کمبوجیه در سال 525پ.م، توانست مصر را فتح کند. جانشین او، داریوش اول دست به اقدامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گسترده ای برای اداره ساتراپی های سراسر شاهنشاهی، به ویژه در مصر زد و همین عوامل سبب گردیدند تا منابع مصری از او به عنوان فرعون بزرگ و قانونی یاد کنند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اقدامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داریوش بزرگ در جغرافیای مصر است و اینکه بر پایه تطبیق منابع موجود کهن و نو، سیاست های داریوش را در اداره این ساتراپ کهن بررسی و نقش او را در اداره ساتراپی مصر ارزیابی نماییم. بر پایه این اسناد، می توان داریوش را یکی از شاهان بزرگ دوران باستان دانست که نبوغ خاصی در اداره شاهنشاهی و ساتراپی ها داشته است