مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عنایت
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزه های تخصصی:
اهمیت الهیات به معنىالاخص، در فلسفه اسلامى به حدى است که مىتوان این بخش را غایت فلسفه در اسلام دانست. موضوع صفات خداوند و مطالب مربوط به آن به طور عام و بحث علم وجود واجب و مراتب آن به نحو خاص، از دشوارترین مباحث الهیات است. متکلمان با توجه به برخى محذورات برخى موارد مربوط به علم خدا را مورد تحقیق قرار نداده و برخى دیگر را نیز به اجمال بیان کردهاند.
این نوشتار، با رویکردى تحلیلى و نظرى و با هدف بررسى اثبات علم ذاتى واجب الوجود به ذات خویش و اشیا، علم فعلى حقتعالى به ممکنات از نظر حکمت صدرایى برآمده است. حضور مادیات نزد حضرت حق، به عنوان یکى از مراتب وجودى و یا حضور صور علمیه آنها، به جهت آنکه مادیات عین پراکندگى هستند و حضورى ندارند، به عنوان یکى از موضوعات چالش برانگیز فلسفه ملّاصدرا، در تحقیق حاضر بررسى مىشود. اشاره به مراتب علم خدا به مادیات، آراى گوناگون پیرامون علم حضرت حق و نقد مختصر آن، مباحث پایانى این نوشتار است.
علم الهی از دیدگاه صدر المتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات خاص در باب صفات الهی است. ملاصدرا با استفاده از مبانی و اصول ویژه فلسفه خود، از جمله قاعده «بسیط الحقیقه» نظریه نوینی را در باب علم واجب تعالی به ماسوی عرضه داشته است. بر این اساس، خداوند در مرتبه ذات خویش، به جمیع ماسوی علم اجمالی (بسیط) دارد، که در عین حال، کاشف از تفاصیل ماسوی است. وی همچنین بر پایه اصول فلسفی خویش، از ذاتی بودن و ضروری بودن علم الهی دفاع می کند. هر چند در حکمت صدرایی، علم خداوند به ماسوی علمی ذاتی و بسیط است، اما از آنجا که مشاهد و مظاهر و مجاری حق تعالی متعددند، به اعتبار تعدد معلوم و در مقام کثرت، می توان علم حق تعالی را دارای مراتبی دانست که عبارتند از: عنایت، قضا، قدر، قلم، لوح و دفتر وجود
برق عصیان (بررسی جلوه های گوناگون گناه در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که حافظ نگاهی تازه بدان داشته مسألة گناه است که البته بدون داشتن یک نگرش جامع به مجموعة اشعار وی، ارائة تصویری روشن از جنبه های گوناگون گناه در شعر حافظ دشوار مینماید. نگاه حافظ به جوانب مختلف موضوع گناه دارای اهمیت است. وی معتقد است استعداد گناه کردن در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده و این استعداد ازلی و تقدیر بشر است یعنی بشر از نظر ساختار وجودی میل به هنجارشکنی دارد وگاه از حد تجاوز میکند اما توبه ازگناه توفیقی است که سبب تحولات روحی بزرگی در انسان میگردد.
مواجهة انسان با گناه از نگاه حافظ و روایت او از حال انسان، زمینة بسیاری از سؤالات و ابهامات پیرامون حافظ و شعرِ اوست. این امر در رابطه با پایبندی یا عدم پایبندی حافظ به حدود و ارزشهای دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده وگاه سبب برداشتهای سطحی وگناه آلود از شعر وی شده است. در نگاه حافظ توانِ گناه، به معنی مجاز دانستن گناه نیست بلکه گویای این باور است که سازِ شرع به گناهِ کسی، بی قانون نخواهد شد.از این جهت،حافظ گاه تظاهر به گناه را در جهان شعردر مقابلِ غرورِ بیگناهی-که بر نادرستی آن تأکید میکند- برمیگزیند.
تظاهر به آلودگی از اندیشه های محوری شعر حافظ است که با هدف مخالفت با تظاهری دیگر یعنی تظاهرِ مدعیان پاکی و سلامت است. وی به منظور پرهیز از همسویی با این گروه چنان از ایشان فاصله میگیرد تا بیم تشابه او با آنان باقی نماند. مدعیانِ بیگناهی را گناهکاران حقیقی میداند که غرور و خودبینی آینة ادراکِشان را تیره و تار کرده است. در نگاه حافظ زهد و پارسایی چون دستاویز کسب اعتبار شود یا در چشم خودِ زاهد جلوه ای داشته باشد، از درجة اعتبار ساقط میگردد.
یکی از مهم ترین مسائل مطرح در موضوعِ نگاه حافظ به گناه، برداشت مثبت وی از ارتباط انسان و خدا در این زمینه و تکیة او بر رحمت الهی است. او با طرح این مسألة انسانی به مبارزة کسانی می رود که تنها ادعا میکنند دامن پاک داشته اند و از این راه بازار تزویر و خودنمایی را رونق بخشیده اند. حافظ با دو پدیدة ریا و خودبینی میستیزد.
مقالة حاضر با توجه به ساختار فکری برآمده از مجموعة اشعار حافظ به بررسی جنبه های تعلیمی و تربیتی عصیان و گناه پرداخته است. بدین منظور، مباحثی چون گناه گویه های حافظ، روح رندی و ملامتی، پرهیز از همسویی با اهل ریا، همچنین زمینة عرفانی و ارزشگرایی در شعر حافظ از زاویة باورهای دینی، اخلاق و بی اخلاقی، پیامدهای گناه و ثمراتِ پاک زیستن، گناه و ارادة انسان و در نهایت عنایت خداوند متعال مورد توجه و نقد ونظر قرار گرفته است.
عنایت الهی نسبت به جهان هستی از نگاه سه فیلسوف یهودی، مسیحی و اسلامی( ابن سینا، ابن میمون و توماس آکوئینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
از مباحثی که در الهیات فلسفی یهود، اسلام و مسیحیت بدان پرداخته شده رابطة وجودی و تدبیری خدا با جهان است. این مسئله که با عنوان ""عنایت یا مشیت الهی""مطرح شده است در واقع از تمایز های مهم الهیات فلسفی در حوزة ادیان ابراهیمی با فلسفه های یونانی است، چرا که در الهیات یونانی به رابطة ایجادی بین مبدأ هستی و جهان توجه نشده است بلکه اصل ، عدم عنایت و التفات موجود عالی نسبت به دانی است. سه فیلسوف برجسته و تأثیر گذار در الهیات یهودی ، مسیحی و اسلامی - ابن میمون ، ابن سینا و توماس آکوئینی - با نگاه به این اصل و با الهام از متون دینی تفسیر متفاوتی از رابطة خدا با جهان ارائه نموده اند. هر چند ابعاد و فروعات این بحث بسیار گسترده است ولی با توجه به محدودیت مقاله به تحلیل دیدگاه این سه اندیشمند در توضیح تنها چهار پرسش محوری مرتبط با عنایت و مشیت الهی بسنده شده است و میزان توفیق آنان در تبیین فلسفی این موضوع و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه های آنان ارزیابی شده است .
نظام احسن و مسئله شرور در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنایت از نظر ابن سینا به مفهوم احاطه علمی حق تعالی به کل موجودات با بهترین نظام و بنا بر نیکوترین وجه ممکن است. وی علم عنایی را منبع فیضان خیر در عالم هستی می داند و نظامی که بر این اساس صورت می پذیرد، نظام احسن می نامد.
ابن سینا شر را عدم شیء یا عدم کمالی برای موجود می داند و موجودات را در دو گروه قرار می دهد: خیر محض که از هر شر و فسادی مبری است؛ امری که خیر و منفعت آن با شری عارضی همراه است. از نظر ابن سینا، چنین اموری با وجود احتمال شری که خداوند سبحان به سبب یا به همراه آ ن ها رخ می دهد، خیر محسوب می شوند. عنایت و فیاضیت الهی اقتضا می کند که خداوند سبحان علاوه بر خیر محض، موجوداتی را که دارای خیر کثیر و شر اندک هستند نیز بیافریند. در حکمت سینوی، شرور نه با وجود که مبدأ خیرات است، ارتباط دارند و نه با اوصاف و افعال الهی. در فلسفه ابن سینا، هر گونه نقص در عالم هستی به ضعف و قصور قوابل مادی در عالم طبیعت مربوط می شوند. بر این اساس می توان گفت نظام احسن، نظامی است که از یک سو دارای کمال و خیر بیشتر، گسترده تر و برتر (در تمام عالم) و از سوی دیگر واجد نقایص و آفات کمتر و محدودتر (در عالم طبیعت) باشد.
تحلیل فاعلیت و عنایت در متافیزیک افلاطونی، ارسطویی و سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
آیا نظام عالم فعلی- فاعلی است؟ و اگر فاعلیتی در کار است و عالم و مافیها را باید به عنوان فعل نگریست، آیا می توان نظام عالم را یک نظام عنایی دانست؟ در یونان باستان دو نظام بزرگ فلسفی توسط ارسطو و افلاطون برپا شد تا بتواند برای پرسش های فوق الذکر پاسخی داشته باشد. در عالم اسلام نیز فارابی و بعد از او ابن سینا با پی گرفتن فلسفه فارابی، اولین افرادی بودند که یک نظام فلسفی بنا کردند تا پاسخی بنیادین برای این پرسش ها بیابند. اما آنچه مهم است و ضروری می نماید، این است که یک بررسی تحلیلی- تطبیقی بین این سه نظام فلسفی به عمل آید. هر سه نظام فلسفی، نظام عالم را فعلی- فاعلی دیدند. به طور کلی، ارسطو به یک نظام عنایی قائل نبوده، اما افلاطون با وجود قائل شدن اراده و عنایت برای آفریدگار، فاعلیت او را ایجادی نمی داند؛ این در حالی است که در عالم اسلام، ابن سینا در سیر تفکر خود به یک نظام عنایی دست یافت که فاعلیت آن را کاملاً ایجادی می داند. چند و چون این اختلافات موضوع بحث این مقاله است. نتیجه نهایی و بنیادین که این مقاله به آن دست یافت، این بود که اختلافات ابن سینا با افلاطون و ارسطو ریشه در وجودشناسی دارد که شیخ به آن رسیده بود و این بر اصالت فلسفی وی در برابر تفکر یونانی دلالت می کند .
نقش اراده در فاعلیّت الاهی از منظر حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در صدد بررسی مسأله نسبت اراده و فاعلیت الاهی، در آرای حکمای مسلمان است. ازاین رو، مقاله حاضر، پس از تبیین لغوی و مفهومی واژگان اراده و فاعلیت الاهی، نخست فاعلیت الاهی را از منظر ابونصر فارابی و ابن سینا ملاحظه کرده، استدلال های ایشان را بر ابداعی بودن فاعلیت الاهی بیان کرده است. سپس به بررسی دیدگاه شیخ اشراق و فاعلیت اشراقی از منظر او پرداخته شده است. در ادامه، با بررسی آرای صدرالمتألهین، ابعاد مختلف فاعلیت ایجادی، شرح و بسط داده شده است. در خاتمه، ادامه دیدگاه صدرالمتألهین نزد حکمای متألّه متأخر، تا روزگار معاصر، مد نظر قرار گرفته، ضمن بررسی و ارزیابی دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی در باب اراده الاهی، دیدگاه کلامی امامیه نیز در باب فاعلیت و اراده الاهی تبیین شده است. در نهایت، ضمن جمع بندی آرا، اختلاف نظرهای موجود، تبارشناسی و علت یابی شده است.
بازخوانی نظریه «نظام احسن» ملاصدرا در سایه تحلیل مبادی هستی شناسانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر نخست مهم ترین مبادی هستی شناسانه روایت صدرایی نظام احسن تحلیل می گردد. ملاصدرا علاوه بر اتکا به اصالت وجود، تمایز وجود و ماهیت، تمایز امکان و وجوب با قول به وحدت تشکیکی وجود یا وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر آن (به عنوان دو مبنای متفاوت) و قاعدة امکان اشرف، تصویردقیقی از قانونمندی عالم (اعم از نظام علی-معلولی طولی یا نظام مظاهر)، وحدت حقیقی و نظام ذاتی عالم، اتصال مراتب یا مظاهر آن، به تصویر می کشد. در ادامه به تفسیر روایت مزبور بر محور مقتضی آن، یعنی عنایت (مشتمل بر فاعلیت وجودی به اقتضای کمال مطلق، نظام علمی احسن و پیشین عین ذات، و رضای الهی به بهترین و خیرترین نظام) پرداخته می شود.
مقایسه دیدگاه مطهری و سوئینبرن درباره مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شر، آن گونه که در اندیشه مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهم ترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفته اند. دشواری مسئله شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز می گردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئله شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس نظام منسجم عدل الهی خود در صدد تبیین و توجیه شرور علی رغم وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق هستند. در این مقاله، دیدگاه مطهری در دو بخش تبعیض ها و شرور مورد بحث قرار می گیرد. نظر ایشان در باب شرور ذیل سه عنوان «عدمی بودن شر»، «نسبی بودن شر» و «تفکیک ناپذیری خیر و شر» بررسی می شود. دیدگاه سوئینبرن نیز در سه محور «شر اخلاقی» (مهار منطقی، دفاع مبتنی بر اختیار، اصل صداقت و مسئولیت)، «شر طبیعی» (کسب معرفت، دفاع مبتنی بر خیرهای برتر) و «رنج حیوانات» بررسی خواهد شد. در پایان به مقایسه دیدگاه های این دو فیلسوف در محورهای انگیزه طرح عدل الهی، روش دو فیلسوف در ارائه نظریه عدل الهی، ماهیت شر، تقسم بندی شرور، فواید شرور، نظام احسن و رنج حیوانات می پردازیم، و روشن خواهد شد که هرچند هر دو متفکر در تأکید بر اختیار انسان و وجود نظام احسن الهی و فواید شرور با هم متفق القول اند، در باب ماهیت شر و تقسیم بندی شرور و برخی از توجیهات برای وجود شرور با هم اختلاف رای و رویکرد دارند. لذا می کوشیم تا وجوه اشتراک و افتراق این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
عنایت الهى و نسبت شرور با آن از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه آفرینش عالم و شرورى که در آن وجود دارد، همواره یکى از سؤالات فلاسفه و متکلمان بوده است. ابن سینا با تکیه بر عناصر کلیدى مفهوم عنایت، یعنى علم، علّیت، اراده و رضایت، کوشیده است تصویر روشنى از علت آفرینش و وجود نظام خیر موجود در عالم ارائه نماید. به نظر مى رسد، این بیان قادر نیست تمام ابعاد و وجوه مبهم مسئله را روشن نموده و پاسخى قانع کننده به تمام مسائل موجود ارائه دهد. مقاله حاضر مى کوشد با تکیه بر کلمات ابن سینا و تکمله هایى که از حکمت متعالیه به عاریت گرفته است، مسئله فوق را به نحو روشن ترى تقریر کرده و سؤالات پیرامون آن را پاسخ دهد.
تبیین حکمی و عرفانی "مراحل و نحوه صدور فعل از نفس" در فلسفه صدرالمتألهین شیرازی با تأکید بر "مراتب خلق اثر در هنر و معماری اسلامی"
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی مراتب و چگونگی صدور فعل از نفس انسان در اندیشه عرفانی صدرالمتألهین، با تأکید بر مراتب خلق آثار هنری اسلامی توسط هنرمند عارف می پردازد. در نگرش عرفانی فاعلیّت حق تعالی به طریق تجلّی است و صدرا به تأسی از آن و در تبیین نسبت حق با خلق، از تمثیل کیفیت ارتباط نفس و قوای آن بهره می برد. وی با بیان مماثلت نفس و ربّ در اوصاف ذات و افعال، مراتب و چگونگی صدور فعل از نفس را متأثر از مراتب و مراحل فاعلیت حق تعالی تبیین می کند. در این دیدگاه، نسبت نفس انسان با صور و ادراکات کلی عالم عقل و صور جزئی عالم مثال مانند نسبت فاعل به فعل و خالق به مخلوق است و خداوند نفس انسان را مثالا، لِذّاته، صفاته و افعاله خلق نموده است چنانچه رابطه ای که بین حق تعالی و مخلوقات برقرار است، بین نفس با معلومات نفس نیز وجود دارد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، تطبیقی، به این نتیجه دست یافته که در نگرش عرفانی صدرا، نفس با ارتقاء و تعالی خود طی حرکت جوهری و با علم حضوری، قادر به ابداع و ایجاد صور عوالم بالاتر در نزد خود بوده، که پس از حصول ادراک صور عقلی و خیالی در نفس، صدور فعل از نفس، طی مراحل "عنایت"، "قضا"، "لوح" و "قدر"، مطابق با فاعلیّت ربّ، انجام می گیرد و به دلیل ارتباط هنرمند با حلقه های صوفیانه صنفی "فتیان"، مراتب خلق و صور آثار هنر و معماری اسلامی، نتیجه محاکات و تقلید اصول و سلسله مراتب صدور فعل از نفس در قاعده صدرالمتألهین است.
تحلیل و بررسی نظام احسن از منظرحکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام احسن به معنای بهترین و کامل ترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کامل ترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کامل تر از این عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرت و رضایت الهی)، و نیز وجود مقتضی و نبود مانع در آفرینش، با تبیین و تحلیل عقلی، اثبات می کند که کامل تر از آفرینش کنونی قابل تصور نیست. از این رو، نظام آفرینش فعلی (با وجود شر قلیل) کامل ترین نظام ممکنی است که خدای تعالی آفریده است، چرا که اگر کامل تر از آن شدنی بود، با وجود مقتضی و نبود مانع، آن را می آفرید. آنچه در این پژوهش خواهد آمد مبانی و دلایل عقلی و وحیانی حکمت متعالیه در اثبات کامل بودن جهان موجود، علی رغم وجود برخی شرور، و تحلیل و بررسی آن با توجه به آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین و برخی پیروان حکمت متعالیه است.
بازگفت منطقی و بررسی ادله ضرورت دین از دیدگاه حکیمان شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
145 - 174
حوزه های تخصصی:
در حوزه اندیشه دینی ادله متعددی برای اثبات ضرورت دین ارائه شده است. این مقاله به بازگفت منطقی و بررسی این ادله از دیدگاه حکیمان شیعه - ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا - می پردازد. این حکیمان پنج برهان بر ضرورت دین اقامه کرده اندکه عبارتند از: مدنیت، سعادت، هدایت، معرفت و عنایت. در میان این برهان ها، برهان مدنیت مورد اتفاق همه است و با باور به مدنی بالطبع بودن انسان، او را نیازمند اجتماع و سپس قانون عادلانه دانسته اند که در نهایت با تحقق آن ضرورت دین را اثبات می کنند. ابن سینا با طرح مسئله سعادت و شقاوت اخروی و اینکه راه شناخت و وصول به سعادت تنها به واسطه نبی است، ضرورت دین را اثبات می کند. در سه برهان دیگر که در آرای ملاصدرا آمده است، به تفصیل به ضرورت وجود نبی که همان ضرورت دین در جهت هدایت انسان، معرفت رب و عنایت حق تعالی است پرداخته شده است.
بررسی کارآمدی یا ناکارآمدی «جهد» در برابر «عنایت» در منطق الطیر و مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
261 - 281
حوزه های تخصصی:
عنایت در اندیشه عرفانی عطار موهبت خاصی است که در «ازلُ الآزال» یا «پیشان» برای انسان رقم خورده است. با آنکه عطار آدمیان را برای رسیدن به کمال روحانی به جهدی مستمر دعوت می کند؛ اما ازنظرِ وی جهد خالی از عنایت بی ثمر است. مسئله اصلی این مقاله آن است که رابطه میان عنایت و جهد در اندیشه عرفانی عطار چگونه ترسیم شده است؟ آیا سعادت روحانی انسان از موهبت الهی حاصل می شود یا از تلاش بنده؟ عطار ازیک طرف، رسیدن به سعادت را موهبتِ آن سری دانسته است و جهد سالک را بی تأثیر و بی مقدار می خواند، اما از طرف دیگر، سالک را به جهد فراوان فرامی خواند. این دو رویکرد متناقض نما را چگونه می توان با هم جمع کرد؟ اگر عنایت آن سری و عطای محض است؛ پس تلاش بنده چه ارزشی دارد و این همه دعوت برای جهد در آثار عطار چه معنایی دارد؟ از تحلیل های صورت گرفته در این مقاله به دست آمد که در اندیشه عطار، جهد «شرط» عنایت است، اما «علت» عنایت نیست؛ بنابراین، هر عنایتی همراه با جهد است، اما هر جهدی همراه با عنایت نیست. جهد کارآمد، محصول عنایت و محفوف به دو عنایت «پیش از جهد» و «پس از جهد» است. فرض «جهد بی عنایت» در اندیشه عطار مطرح شده است، اما فرض «عنایتِ بی جهد» چندان جایگاهی ندارد. تحقق سعادت نزد عطار به سه عنصر اساسی «عنایت»، «پیر» و «جهد» بستگی دارد و برتری با عنایت است. هدف این پژوهش حل مسئله تعارض جهد و عنایت در نظام فکری عطار و بازخوانی پاسخ وی به این مسئله با روش توصیفی - تحلیلی است.
بررسی استنادات قرآنی ملاصدرا در مراتب علم خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
۸۷-۱۰۴
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در اسفار، مراتب چهارگانه ای را برای علم خداوند در نظر می گیرد. مسئله این مقاله بررسی استنادات قرآنی ملاصدرا و هماهنگی برداشتهای وی با ظواهر آیات و دیدگاه های غالب در تفاسیر شیعی است. از آنجا که مراتب علم الهی در حکمت متعالیه با مراتب وجود پیوند خورده و حقیقت علم عین حقیقتِ وجود، بسیط و دارای مراتب حقیقی است؛ بر این اساس با روشی تحلیلی و استنادی مروری بر اقسام علم الهی، چگونگی علم الهی به ماسوا و مراتب و عوالم وجود در نظام آفرینش از نظر ملاصدرا خواهیم داشت. یافته های تحقیق نشان می دهد که ملاصدرا کوشیده تا حد امکان آیات قرآن را با استفاده از ضوابط عقلی و نوآوری های حکمی خود تفسیر کند.
توحید ربوبی و عنایت الاهی در نظام اندیشه قرآنی
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
47 - 73
حوزه های تخصصی:
محور اصلی نگاشته حاضر بررسی تحلیلی نگاه قرآن به مسئله توحید ربوبی است. مهم ترین حوزه پیوند یافته با این مسئله امری است که از آن با عنوان عنایت و یا به تعبیر قرآنی هدایت، نصرت، امداد و همانند آن می توان یاد نمود. بر این اساس، نگاشته حاضر با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی سامان یافته است. اهمیت این بررسی از آن روست که بیشترین عقاید شرک آمیز از مراحلی پس از پذیرش وجود خدا و باور به آفریننده بودن الله نسبت به جهان آغاز می گردد. آیات قرآن دلالت دارد بدکیشان، به توحید در خالقیت باورمند بوده و در مرتبه ربوبیت و متلازم با آن توحید در عبادت دچار شرک شده اند. آن چه پژوهه پیش رو به آن رهنمون شده است، پس از شناخت یابی به ماهیت توحید ربوبی، نخست شکل گیری ربوبیت الاهی از دو مولفه علم و قدرت مطلق خداوندی در کنار اراده آزاد الاهی است و افزون بر این از نگاه قرآن بستر عنایت و هدایت الاهی گونه ها و مراتب متفاوتی را در خود جای داده است که تلاش شده است گونه ها و مصادیقی از آن تبیین شود.
رویکرد حکمت صدرایی به مشیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشیت بعنوان اولین تجلی ذات حق، فارغ از زمان و مکان، پنجره بروز و ظهور سایر مخلوقات از منشأ هستی است. در اندیشه حکمت متعالیه مشیت الهی ذیل مباحثی مانند قدرت، علم و اراده خداوند مطرح میشود. اما این صفات با ذات حق، تنها در مفهوم مغایرت دارند و بحسب مصداق و وجود عین ذات خداوند هستند. ملاصدرا در توجیه عینیت ذات و صفات، بر این مبنا استدلال میکند که خداوند بسیط الحقیقه و صرف الوجود است و بهمین دلیل نمیتوان به غیریت و تعدد وجودی صفات با یکدیگر و با ذات حق رأی داد. قدرت خداوند قرین اراده و مشیت ازلی اوست و بهمین دلیل است که فعل بدون تراخی از ذات حق صادر میگردد. بنابرین فعل فاعل قادر برخلاف نظر متکلمان که آن را به صحت فعل و ترک معنا کرده اند همراه با مشیت است؛ مدار قادریت اینست که مشیت سبب صدور یا ترک فعل باشد. از طرفی، عنایت خداوند همان علم تفصیلی حق تعالی به ذات خود و نظام خیر است که موجب پیدایش فعل میگردد. مشیت الهی بهمراه عنایت او سبب تحقق خارجی فعل مورد رضایت خداوند است. تحقق عینی موجودات مطابق خصوصیاتی است که در علم و مشیت ازلی خداوند مقدر شده است. این همان قضا و قدر و آخرین مرتبه علم الهی است که بدنبال مشیت ازلی که شامل عنایت، علم، علیت و رضایت ذات حق است ظهور می یابد. تمام ممکنات، از جمله اختیار انسان، مشمول این مشیت و قضا و قدر الهی خواهد بود.
نقد جامعه شناختی رمان «زمستان 62» اثر اسماعیل فصیح با رویکرد ساخت گرایی تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
215 - 240
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا اصطلاح کلیدی جذبه را در متون ادبی و عرفانی بر پایه نظریه تعریف در منطق و فلسفه، بررسی کند تا به ویژگی های ماهیتی جذبه که متون گذشته از بسیاری از آن ها در تعریف این اصطلاح غفلت ورزیده اند، دست یابد. مقاله حاضر با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است تعاریف و سخنان عرفا را درباره «جذبه» در مهم ترین متون عرفانی و ادبی فارسی و عربی تا پایان قرن هشتم هجری بررسی کند. هیچ کدام از تعاریف متون به صورت جامع، ویژگی های ماهیتی آن را بیان نکرده است. این تحقیق براساس متون اصیل انجام گرفته و اطلاعات مربوط به «جذبه» و اصطلاحات هم خوشه را گردآوری کرده و توانسته است به ویژگی های ذاتی و ماهیتی جذبه دست یابد و تعریف کامل تری از آن به دست دهد. این شیوه می تواند در حوزه دیگر اصطلاحات عرفانی و ادبی کاربرد داشته باشد.
نقد و بررسی مراتب علم الهی از نظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث خداشناسی، علم الهی است که ریشه در ذات دارد و تا صفات و افعال او امتداد پیدا می کند. بحث مذکور را تحت عنوان مراتب علم الهی در حکمت متعالیه بررسی کرده ایم و به این نتیجه می رسیم که آنها عبارت اند از: الف) عنایت با حدود پانزده ویژگی که مهم ترین آنها عبارت است از علم و علیت و رضای ازلی الهی به نظام احسن؛ ب) قضای ربانی که عبارت است از صور عقلی و کلی همه موجودات عالم در صقع ربوبی با ویژگی جمعی، اجمال، بساطت و ابداعی بودن؛ ج) قدر علمی که عبارت است از صور جزئی و تفصیلی همه موجودات عالم در عالم نفوس فلکی؛ د) قدر خارجی که عبارت است از صور جزئی مذکور در مواد خارجی. عنایت، فاقد محل است و قضا و قدر دارای محل اند؛ محل قضا، قلم اعلا و لوح محفوظ است و محل قدر علمی، قلم غیراعلا و لوح محو و اثبات است و محل قدر خارجی نیز عالم ماده است. صدرالمتألهین به جهت اینکه در علم علاوه بر تجرد عالم، تجرد معلوم را نیز شرط می داند، قدر خارجی را مرتبه اخیر علم الهی نمی داند، مگر به واسطه قدر علمی که این دیدگاه نزد برخی از اندیشمندان خالی از اشکال نیست.