مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پلورالیسم
حوزه های تخصصی:
"این مقاله امکان «یک جامعه شناسی برای یک جهان» را از طریق یک مساله شناسی دوگانه به چالش می کشد. پرسش از جهان شمولیت جامعه شناسی با دو موضع روبه رو است. اولین موضع از یک جامعه شناسی برای یک جهان دفاع می کند در حالی که دومین موضع، دیدگاه پیشین را با طرح یک مساله شناسی دوگانه سیاسی و معرفت شناختی مورد انتقاد قرار می دهد. این مطلب با نگاهی به تاریخچه بحث، از ضرورت چند زبانی کردن جامعه شناسی دفاع می کند چرا که معتقد است، دفاع از جهانی بودن تک زبانی و تک فرهنگی در جامعه شناسی نه تنها به متحد الشکل کردن و ایستایی این رشته خواهد انجامید بلکه جامعه شناسی را در دیگر زمینه های تاریخی و فرهنگی نیز ناکارآمد و عقیم خواهد کرد.
"
تحلیل جامعه شناختی وضعیت دین داری جوانان با رویکرد بی شکلی دین ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشی که دین در جامعه برعهده دارد و نیز تاثیر آن درجامعه، به میزان تعهد و پای بندی افراد آن جامعه بستگی دارد. یکی از راه های سنجش این میزان، تحقیق در عقاید، شناخت و مناسک دینی موجود می باشد. پس از انقلاب اسلامی، به تبع تحولاتی که در ارزش های موجود رخ داد، دین داری جوانان پس از انقلاب، با رویکردی به نام "بی شکلی دین ورزی" تبیین و تشریح می گردد. روش این تحقیق به شیوه پیمایش اجتماعی است و حجم نمونه ای برابر 243 نفر از دانشجویان شش رشته تحصیلی دانشگاه تهران صورت گرفته است.
تحول مفهوم کنشگر در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
گفتمان واقع گرایانه «دولتمحور»، که به دولت به عنوان کنشگر انحصاری عرصه سیاست و روابط بین الملل می نگریست، در پی تحولات نوین ناشی از پایان جنگ سرد، جهانیشدن، وابستگی متقابل، حادثه یازدهم سپتامبر، نقش رو به گسترش جنبشهای اجتماعی فراملی، جامعه مدنی جهانی ، نهادهای غیردولتی ملی و بین المللی و رشد گروه های تروریستی، مورد بازتعریف قرار گرفته است. پژوهش حاضر بر آن است با اتکا به رهیافت های سه گانه جیمز روزنا در مورد مطالعه روابط بین الملل، ضمن گذار از تلقی مفهوم کنشگر در رویکرد واقعگرایی، به بررسی تحولات مفهومی آن در عصری بپردازد که پلورالیسم وجه شاخص آن است و سپس با ذکر گونه های نوین این مفهوم، دیدگاههای موجود را نقد و ارزیابی کند.
معرفی و نقد کتاب : اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله انتقادی، با ارایه خلاصه ای از مطالب کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها، برخی ویژگی های برجسته آن را آشکار می سازد. رهیافت نظری پژوهش از جمله این برجستگی هاست. اما برخی کاستی ها بر اعتبار روشی و یافته های پژوهشی آن لطمه وارد ساخته است. فقدان چارچوب نظری، هرج و مرج روش شناختی در تبیین موضوع، عدم رویکرد انتقادی نسبت به آثار موجود و ادبیات موضوع، عدم کفایت منابع، ویراستاری ضعیف، رعایت نکردن نکات روش شناختی در ارجاعات و تنظیم کتابنامه، مهم ترین ضعف های کتاب هستند.
نظری بر معرفت شناسی از منظر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی Epistemologg طی چند دهه اخیر در جهان یکی از پر دامنه ترین مباحث تحقیقاتی بوده است. معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه معاصر است که به بررسی ماهیت و حدود معرفت و مبانی آن می پردازد و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می سنجد. این اندیشه امروزه گر چه در هیاتی نو رخ نموده اما در شاخه عرفان اسلامی سابقه ای بس طولانی دارد و هنوز محققان در این زمینه به مباحث عرفا، محتاج اند. مولوی معتقد است، تجربیات ناب عرفانی بیان ناپذیر است؛ اسرار حق در زبان نمی گنجد و محرومیت راز ایجاب می کند از حقایق درواری داستان و حکایت سخن گوید و از مستمع می خواهد تا به ظاهر حکایات بسنده نکند. جان اندیشه معرفتی او در داستان ""فیل "" نمایان می شود. او در باب حقیقت و معرفت آن همچون سایر عرفا بر این باور است که حقیقت، واحد و چند لایه و منظرها، متفاوت است، بنابراین اختلاف در اهل معرفت، بنیانی واقعی ندارد و هر چه هست اشتراک و اتحاد معرفت ها و اصحاب آن است که چه بسا خود از آن بی خبر باشند.
بنای این اندیشه، ارائه الگوی شناخت حقیقت راستین واحد در انبوه حقیقت هاست که ازدو راه به این مهم می پردازد: اول آنکه در کنار تعدد راه های شناخت، حقیقت را نیز متکثر معرفی می کند(کثرت گرایی) و دوم آنکه حقیقت را واحد وراههای دسترسی به آن را متعدد می داند.(شمول گرایی)
رابطة امر به معروف با تکثر دینی و اجتماعی در مبانی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی با تکیه بر نظریه پلورالیسم (تکثرگرایی دینی)، ادعا کرده اند که میان اصل دینی «امر به معروف و نهی از منکر» با اصل اجتماعی و انسان شناسانه دینی «تکثر و تنوع دینی و اجتماعی» تضاد وجود دارد و این اصل دینی می تواند موجب تحمیل سلیقه های شخصی و سیاسی بر افراد جامعه باشد؛ زمینه ساز خشونت اجتماعی و درگیری های دینی و قومی گردد و انقلاب اسلامی و جامعه دینی را از درون آسیب پذیر سازد. در این مقاله با دلایل فقهی و تاریخی و با توجه به مبانی انقلاب اسلامی، این ادعا مورد تردید قرار گرفته و ثابت می شود، نه تنها میان امر به معروف و تکثر دینی تضادی وجود ندارد، بلکه همه اقوام با سلایق مختلف مؤید و پذیرای این اصل خواهند بود و با عنایت به نقش اجتهاد و تقلید در نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی در سازماندهی مردمی، خشونت و بی نظمی نیز گریبانگیر جامعه نخواهد شد.
منطق ساختاری مفهوم آزادی عقیده در نظام اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آزادی عقیده در منظومه فکری آیت الله جوادی آملی از چه منطق ساختاری برخوردار است. فرضیه این است که ایشان از یک سو سعی می نماید از منظر اصالت وجود و نیز تشکیک وجود، حقیقت آزادی را تبیین کند؛ از دیگر سو روشمندانه می کوشد ضمن پرداختن به مقوله آزادی عقیده در فضایی متفاوت از گفتمان رقیب، به یک مفهوم اسلامی از آن دست پیدا کند. نگارندگان با روش تحلیلی - تفسیری ضمن پرداختن به ابعاد تبیینی و هنجاری و نیز سطوح درونی و بیرونی منطق ساختاری آزادی عقیده و تشریح حدود و مرجع تحدید آزادی از دیدگاه ایشان، نتیجه می گیرند که از منظر این فقیه و فیلسوف شیعه، انسان می تواند در قلمرو تکوین مؤمن یا کافر و مطیع یا عاصی باشد، ولی در منطقه تشریع باید مؤمن و مطیع باشد.
درآمدی بر تحول پارادایمی معرفت و تکوین انگارة پلورالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابه جایی های پارادایمی شده است و در رهگذر این جابه جایی ها، از پارادایم های عینی گرا به پارادایم های نسبی گرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانش های متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورت بندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثبات گرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثبات گرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایم های نسبی گرا به درختی تنومند تبدیل می شود.
با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، می توان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستی شناسی رئالیستی، معرفت شناسی عینی یا مطلق گرا و روش شناسی کمیت باور شدت می گیرد، عباراتی نظیر «مرکزیت باوری»، «کلیت نگری»، «بنیادگرایی»، «وحدت باوری»، «اصول گرایی»، «قطعیت گرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش می یابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستی شناسی ایدئالیستی، معرفت شناسی ذهنی یا نسبی گرا و روش شناسی کیفی ترکیبی، شدت می یابد؛ عبارت هایی نظیر «مرکزیت گریزی»، «جزئی نگری»، «ساختارزدایی»، «کثرت باوری»، «تصلب گریزی»، «نسبیت گرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگ تر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش می یابد.
تأثیر پذیری تصوف ایرانی از آیین بودا با تمرکز بر اندیشه ی مُدارا طلبی و شفقت بر خلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقطه ی عزیمت فکری آیین بودا و تصوف ایرانی (خراسانی)، تمرکز بر مفهوم رنج و رهایی انسان ها از رنج است. در هر دو آیین، در جهت تقلیل مرارت انسان ها، اصل شفقت به عنوان مبنا اختیار شده است. صوفیان خراسان ، هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ فرهنگی متأثر از فرهنگ و عرفان بودایی هستند و شباهت های انکار ناپذیر و چشمگیری بین بودیسم شرقی و صوفیسم خراسانی وجود دارد. با توجه به چالش های خونین معاصر و جدال های دینی و فرقه ای، طرح دوباره ی مفهوم شفقت می تواند به گفتگوی ادیان و فرهنگ های درحال نزاع یاری برساند.در این مقاله از رویکرد مقایسه ای و روش تحلیل متون مکتوب بودایی و تصوف خراسان استفاده شده و ضمن اشاره به درگاه های نفوذ آیین بودا در تصوف ایرانی، کوشش شده است تا همانندی های این دو مشرب عرفانی، در باب مفاهیم قبیل مدارا و شفقت مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
پلورالیزم هستی شناختی و معرفت شناختی در فلسفه کارل یاسپرس
حوزه های تخصصی:
کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت شناسی و هستی شناسی فلسفه های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می دانستند به شناخت حقیقت از غیر حقیقت بپردازند. به عقیده یاسپرس هستی دارای قلمرو های متعدد است که هر یک از آنها ابزار شناختی خاصی نیاز دارند. وی شش وجه برای هستی باز می شناسد: هستی آ ن جائی یا جهان، هستی خودی یا وجود انسان که دارای چهار بخش دازین، آگاهی کلی، روح و هستی است و هستی فی نفسه یا ترانسندنس. این وجوه مختلف هستی به روشهای متفاوتی شناسایی می شوند. دازاین موضوع علوم تجربی و پوزیتیویسم و پراگماتیسم است. آگاهی کلی یعنی آن چه با عقل ادراک می شود. ذهن موضوع راسیونالیست هگل است. هستی، سرچشمه اصلی حقیقت ها و موضوع فلسفه اگزیستانسیالیسم است. جهان، حقیقت خارج از ما که با عقل وحس کشف می شود. ترانسندنس باشندة فراتر از جهان، برترین وجود و عالیترین حقیقت؛ حقیقتی که فقط انسان هستی دار می تواند به آن برسد و با حس و عقل قابل درک نیست.
از تصلب ایدئولوژیک صفوی تا پلورالیسم سیاسی مذهبی پادشاهان هند؛ تأملی در وضع شعر و شاعری عهد صفویه
حوزه های تخصصی:
سلسله صفویه که با تمسّک و توسّل به نگره شیعی برسرکارآمد، برای بقای خویش سیاستی ایدئولوژیک درپیش گرفت. این کار تا بدانجا پیش رفت که حتی برای شعر و شاعران نیز برنامه و بخشنامه ای تدوین کرده بودند که فی المثل قصاید در شأن حضرت شاه ولایت پناه و ائمه علیهم السلام بگویند و صله از ارواح مقدس حضرات توقع کنند. ناگفته پیداست که رواج بازار فقیهان کار شاعران را از رونق انداخته بود و شعر جز نزد عامه خریدار نداشت. با این همه شاعران که دیرزمانی دربار را ملجأ و مأوایی برای پاسداشت هنر خویش یافته بودند و رسانه مطمئن و فراگیری برای انتشار سروده هایشان، سرانجام به آغوش دربار مغول بزرگ تیموریان هند پناه بردند، جایی که بازار شعر و ادب رونقی داشت و نواخت و صله شاعران رایج بود. بدین امید که قدر و قیمتی برای متاع خویش بیابند. بنابراین شاعران ایرانی برآن شدند تا از خلاف آمد عادت کام بجویند و برای نکوداشت هنر خویش و آزادی و ابتکار عمل برای توسع و تنوع بخشیدن به حوزه موضوع و اندیشه و عرصه تصاویر شاعرانه مهاجرت کنند و با رهایی از تصلّب و تقشف حاکم، بر گنجینه واژگان و ترکیبات زبانی و تصاویر بدیع زبان فارسی بیفزایند. این مقاله به طور اجمال به طرح و شرح این دقیقه خواهد پرداخت.
حقانیت ادیان و مسئله نجات از دیدگاه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کثرت ادیان در زمان حاضر و ادعاى پیروان آن مبنى بر حقانیت دین خود و آخرین بودنِ آن، این دو سؤال در طول سالیان متمادى، فیلسوفان دین و الهى دانان را به خود مشغول نموده که اولاً، کدام دین از حقانیت برخوردار است؟ و ثانیا، پیروى از کدام یک از ادیان، نجات و سعادت را به ارمغان خواهد آورد؟ پاسخ به این دو سؤال مهم معمولاً در قالب سه رویکرد مطرح مى شود: انحصارگرایى، پلورالیزم (کثرت گرایى دینى) و شمول گرایى. اما علامه طباطبائى در رویکردى نوین، با مطرح نمودن حقیقت مشترک ادیان آسمانى و وحدت ذاتى ادیان، صورت مسئله و نزاع را تغییر داده و وجود کثرت و تنوع در میان ادیان الهى را از اساس باطل مى داند. در واقع، ایشان پس از تخریب مبناى بحث، به طراحى بناى نوینى پرداخته که در آن فقط یک دین مطرح است که حقیقت نیز همواره با هموست. ایشان همچنین با طرح عنوان «مستضعف» درباره برخى از پیروان ادیان، فضاى جدیدى در مسئله نجات ایجاد مى نماید. این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبائى در خصوص حقانیت ادیان و مسئله نجات پرداخته و با بررسى نظرات ایشان، رویکرد نوین و متفاوتى را در این موضوع ارائه مى نماید.
پلورالیسم استدلال حقوقی در پرت و تفسی رهای متع ارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غایت مطلوب هر نظام حقوقی تدوین قوانینی جامع الاطراف است تا بر پایه آن، شهروندانش به هنگام بروز مشکل، حقوق قانونی خود را به نحو مقتضی استیفا نمایند و به ناروا ظلمی برکسی نرود. بدین منظور کافی است قاضی با ترتیب دادن قیاس قضایی، موضوع محل نزاع را با قاعده ای که در نظام حقوقی برای این موارد پیش بینی شده (کبرا) تطبیق نموده و نتیجه بگیرد. واقعیت قضایی نشان می دهد که این تحلیل بسیار ساده انگارانه و دور از واقع است. نه تنها تشخیص تحقق موضوع (صغرا) با پیچیدگی های فراوان همراه است بلکه به دلایلی همچون ابهام، نقص و تعارض در قوانین، تشخیص قاعده حاکم بر دعوا نیز با چالش جدی روبروست. در اغلب موارد قاضی با چند راه حل مواجه است. اینجاست که پای قواعد تفسیری برای کمک به ترجیح یکی از احتمالات به میان می آید اما قواعد تفسیری نیز بر خلاف قواعد منطق صوری فاقد وصف ضرورت بوده و امکان اجرای همزمان دو یا چند قاعده تفسیری با نتایج متعارض در یک مورد منتفی نیست. در عمل مهم ترین عاملی که بر دادرس در انتخاب یکی از چند راه حل مختلف تأثیر می گذارد، شهود و عرفان حقوقی دادرس است؛ هرچند این کارگزار پنهان خود را در زیر قواعد تفسیری پنهان می نماید.
«آیزایا برلین»؛ طرح لیبرالیسم آگونیستی بر مبنای پلورالیسم ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت یابی میان لیبرالیسم و پلورالیسم از زمره مسائلی است که موافقان و مخالفان آموزه لیبرالیسم درباره آن به بحث و گفت وگوهای فراوان پرداخته اند. عده ای، لیبرالیسم را تنها آموزه ای می دانند که در قالب آن، پلورالیسم قابلیت تحقق و عملیاتی شدن دارد و برخی آن را به دلیل ادعای جهان شمولی اش واجد همسازی با پلورالیسم نمی دانند. این مسئله، «آیزایا برلین» از متفکران برجسته قرن بیستم را بر آن داشت تا به بررسی امکان طرح لیبرالیسم آگونیستی بر مبنای پلورالیسم ارزشی بپردازد و راه کارهایی برای خروج لیبرالیسم از وضعیتی که در آن به عدم همسازی با پلورالیسم متهم شده است، ارائه دهد. در این مقاله قصد بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با جمع آوری داده ها بر اساس منابع کتابخانه ای، همچنین با طرح این سؤال که راه کار آیزایا برلین برای همساز کردن لیبرالیسم با پلورالیسم چه بوده است؟ به بررسی این فرضیه بپردازد که آیزایا برلین با طرح پلورالیسم ارزشی در قالب لیبرالیسم در تلاش بود که لیبرالیسم را با پلورالیسم همساز نماید. در این میان ایده برلین از منظری انتقادی نیز نقد و بررسی خواهد شد. در مجموع و با مقایسه براهین برلین از یکسو و مخالفان همسازی لیبرالیسم و پلورالیسم از سوی دیگر، آنچه حاصل شد این است که لیبرالیسم نه در همسازی کامل و نه در ناهمسازی کامل با پلورالیسم قرار دارد، بلکه لیبرالیسم تا حدی می تواند به پذیرش پلورالیسم اقدام نماید که ارزش های مورد تأییدش برای بقای خود دچار مشکل نشود.
دیالکتیک حقوق و سیاست در رهیافت مکتب انگلیسی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
535 - 550
حوزه های تخصصی:
رهیافت مکتب انگلیسی یا نظریه جامعه بین المللی به دلیل آنکه همزمان هم بر مقوله قدرت و سیاست تأکید می ورزد و هم بر حقوق و هنجارهای بین المللی اهمیت می دهد، از جمله رویکردهای تلفیقیروابط بین الملل به حساب می آید. این رهیافت به توصیف صرف نظام بین الملل اکتفا نمی کند و برای قاعده مند شدن روابط میان دولت ها، به ارائه دستورالعمل های اخلاقی و هنجاری نیز مبادرت می ورزد. در این حوزه مطالعاتی، دو رویکرد سیاسی و حقوقی یعنی واقع گرایی و آرمان گرایی با هم ترکیب شده اند تا تحلیل مناسب و درخور توجهی از آنچه در سیاست بین الملل در حال وقوع و جریان است، ارائه دهند. آنچه برای نظریه پردازان مکتب انگلیسی مهم می نماید، عدم گرایش کامل به سمت یکی از رویکردهای مزبور است. به منظور حفظ استقلال و عدم وابستگی به این دو جریان اصلی بود که در نهایت، نظریه پردازان مکتب انگلیسی به دو دسته پلورالیست ها و سولیداریست ها تقسیم شدند. تحقیق از نوع بنیادی بوده و روش مورد استفاده نیز تببینی است.
بررسی ارتباط پلورالیسم با فروپاشی سامان زمان و تعدد روایت در فراداستان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی سامان زمانی و مکانی روایت و تعدد روایت، خصیصه هایی هستند که در اکثر فراداستان های ایرانی به وضوح دیده می شوند و می توان گفت جزو ویژگی های غالب فراداستان فارسی هستند. در واقع فراداستان ویژگی های بسیار زیادی دارد، اما در فراداستان فارسی تنها چند ویژگی غالب است که فروپاشی سامان زمانی و مکانی روایت و تعدد روایت از آن ویژگی هایند. غلبه این دو ویژگی در فراداستان فارسی با توجه به پراکندگی ویژگی های فراداستان در آثار خارجی در ارتباط با مسئله پلورالیسم در جامعۀ ایران قابل بررسی است. به طورکلی می توان گفت در ایران، در دهه هفتاد با مطرح شدن مبحث نواندیشی دینی و سپس چندگانگی فرهنگی و پلورالیسم، نوعی نگرش نسبی اندیشی رواج پیدا کرد. این مباحث با مقاله های مجله کیان آغاز شد و به چاپ کتاب صراط های مستقیم و هویت چهل تکه منجر شد. آنچه بیش از همه از چالش مطرح شدن مبحث پلورالیسم برآمد نگرش نسبی اندیشی بود که با وجود مطلق اندیشی هایی که پیش ازاین در گفتمان دینی مردم وجود داشت به یک مسئله حساسیت برانگیز بدل شد و ازاین رو تأثیر این وضعیت در فراداستان فارسی به عنوان غلبه دو کنش فروپاشی سامان زمانی و مکانی روایت و تعدد روایت ظهور کرد که زاییده یک نگرش نسبی گراست. با نظر به آرای بوردیو می توان پیدایش مبحث پلورالیسم را موقعیت در نظر گرفت و فروپاشی سامان زمانی و مکانی روایت و تعدد روایت را کنش. طی بررسی موقعیت، ما به ویژگی ای از کنش رسیدیم که بوردیو آن را منش می نامد و بر این باور است که منش ها با موقعیت ها ارتباط دارند و این منش همان نگرش نسبی اندیشی است که منجر به خلق و غلبه چنین ویژگی هایی در فراداستان فارسی شده است.
بررسی انتقادی تفکر ساختارشکنانه ژاک دریدا در حوزه فلسفه دین با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
697 - 715
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی انتقادی تفکر ساختارشکنانه دریدا در حوزه فلسفه دین، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی شکل گرفت. دین شناسی دریدایی با رویکردی ساختارشکنانه به فلسفه دین، در واکاوی مسائل این فلسفه، همچون وجود خدا، هرگز در پی رسیدن به حقیقت نیست. زیرا دریدا به وجود حقیقتی که با روش برهانی، بر انسان مکشوف می شود، اعتقادی ندارند. به اعتقاد او با تأکید بر سرّیت می توان حیات امر دینی را تضمین کرد. هرچند علامه نیز بر محدودیتی که عقل آدمی در حوزه فلسفه الهی با آن مواجه است، اذعان دارد؛ اما حاضر نیست از تفکر منسجم و نظام مند توأم با بهره گیری از براهین عقلی برای کشف حقیقت امر دینی دست بکشد. پلورالیسم معرفتی، عدم ثبات معنا و تشکیک در بداهت وجود، از جمله ایرادهایی هستند که بر دریدا وارد است. علامه اعتقاد دارد که حقیقت دارای ساختار یکپارچه ای است که انسان با ممارست عقلانی، قادر به کشف آن خواهد بود. ایشان هرگز دیدگاه نسبیت گرای دریدا در زمینه حقیقت را برنمی تابد، بلکه معتقد است که مسیر شناسایی در فلسفه دین، از رهگذر اطلاق و کلیت حقیقت به سرانجام می رسد.
پل فایرابند؛ اسطوره ستیز اسطوره ساز از نقد جهان شمولی علم و دین تا پلورالیسم و رأی اکثریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پل کارل فایرابند با نمایش نواقص و کاستی های علم، مطلق بودن آن را زیر سوال می برد و خواستار جدایی جامعه از علم می شود، به همان سان که در دوره ای به مدد خود علم، جامعه از کلیسا جدا شد. فایرابند خواهان استقرار آزادی و پلورالیسم در جامعه است و پلورالیسم مورد نظر خود را از جان استوارت میل الهام گرفته است. پژوهش حاضر قصد دارد نشان دهد پلورالیسم مورد نظر میل با پلورالیسم آرمانی فایرابند یک تفاوت اساسی دارد و آن اینکه پلورالیسم برای میل یک ابزار برای کشف حقیقت است، اما برای فایرابند یک غایت است که در آن توقف می کند و جامعه آرمانی خود-جامعه آزاد- را بر اساس آن بنا می کند. همچنین نشان می دهیم فایرابند که با هر گونه معیار جهانشمول مخالف است و این امر را مبنای نقد علم قرار می دهد، هنگامی که می خواهد درباره بایدها و نبایدها و جهت حرکت جامعه آرمانی خود سخن گوید، یک اسطوره جدید به نام «رای اکثریت» می آفریند.
بررسی انتقادی نقدهای واردشده به اندیشه تسامح مولوی در سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
169-204
حوزه های تخصصی:
مولوی، صاحب اثر عظیم مثنوی ، از عارفان آزاداندیشی است که صلح و تسامح با دیگراندیشان را یکی از مبانی فکری و رفتاری خود قرار داده یا معرفی کرده است. او در آثار متعدد خود، به زبان و شیوه های مختلف اندرز، تمثیل و حکایت، در ترویج این اندیشه کوشیده و همگان را به پیروی از این سلوک فردی و اجتماعی فراخوانده است. اندیشه تسامح مولوی، مانند بسیاری دیگر از دیدگاه های وی، با نقد و انکار همراه شده است. در نوشتار حاضر، با رویکردی تحلیلی انتقادی و با استفاده از شیوه های علمی تحلیل متن و استناد، نقدهای واردشده به این اندیشه مولوی بررسی شده است. هدف از این ارزیابی، علاوه بر معرفی و نقد دیدگاه های منکران اندیشه تسامح در عصر حاضر، رسیدن به شناختی روشن و حقیقی تر از کمّ و کیف این اندیشه مولوی است. براساس بررسی های انجام شده، چنین برداشت می شود که هم زیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان مختلف در جامعه (پلورالیسم اجتماعی) در اندیشه مولوی، به پیروی از منابع و مبانی اسلام، جایگاه ویژه ای دارد؛ اما تکثرگرایی (پلورالیسم) دینی، علی رغم برخی مشابهت ها و همگونی ها، مورد قبول و تأیید مولوی نیست. همچنین با تحلیل و استناد به اصل حکایت ها و ابیات مولوی مشخص می شود که درواقع پلورالیست خواندن او درک ناقصی است که برخی روشن فکران یا منتقدان، با خلط یا مغالطه در افکار و اندیشه ها و استناد نامناسب به ابیات و حکایت هایی از مثنوی ، به دست آورده اند.
علل عمده گرایش به پلورالیسم دینی در غرب و پاره ای از نقدهای وارد بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
233 - 260
حوزه های تخصصی:
نظر به تعدّد و تنوّع ادیان در روزگار ما و ادعایی که هر یک از آنها مبنی بر حقّانیت و نجات دارند، رویکردهای مختلفی خصوصاً در عصر حاضر نسبت به چنین ادعاهایی مطرح شده است که عمدتاً بستر آن در غرب فراهم گردیده است. الهیات مسیحی که بیش از هر دین دیگری خود را در مواجهه با پیروان ادیان و نحله های مختلف فکری دیده و از طرفی بر حقّانیت و نجات تأکید دارد، اکنون با این مسئله جدّی روبه روست که مدّعیان ادیان دیگر نیز همین ادعا را داشته و بنابراین یا باید در مقابل حریفان جدّی خود بایستد و یا کثرت آنها را به رسمیت بشناسد و به گونه ای به پلورالیسم دینی تن دردهد. آنچه در غرب اتّفاق افتاده است، صورت اخیر مسئله است که با تلاش های متکلّم معاصر مسیحی، جناب «جان هیک» بیشتر پیوند خورده است. در بینش جان هیک کثرت ادیان به رسمیت شناخته شده و او سهمی برای حقّانیت و نجات آنها قایل شده است. عللی همچون توسعه ارتباطات، معاشرت با پیروان ادیان گوناگون، افول معنویت و در مواردی وجود آموزه هایی عقل گریز در ذات پارادوکسیکال دین مسیحی، انحصارطلبی و علل دیگر از عوامل عمده گرایش به پلورالیسم دینی و سبب تقویت بنیان های این نوع نگرش گردیده است. نویسندگان این مقاله با عنایت به اهمیت موضوع در صدد استقرای آن علل بوده و حتّی الامکان با بررسی پاره ای از نقدهای وارد بر آنها در پی آن اند چشم اندازی از علت عدم اقبال متکلمان مسلمان را به این نوع اندیشه ترسیم نمایند.