شبکه های اجتماعی جدید [1] ( SNS ) دنیای نو و متفاوتی از ارتباطات و تعاملات بشری را برای ما خلق کرده اند. فیس بوک، تویتر، لینکداین، وایبر، تلگرام، واتس آپ و سایر اعضای پرشمار این خانواده در حال رشد با سرعت زیاد در حال تبدیل شدن به یکی از زیرساخت های فناورانه اصلی و بعضاً اجتناب ناپذیر در زندگی و فعالیت اجتماعی ما هستند. در کنار بهره بردن از کاربردهای فراوان و تسهیلاتی که این فناوری برای ما فراهم آورده، در حکم محققان فلسفه اخلاق لازم است تا در جریان نوظهور نقادی و ارزیابی فلسفی این شبکه ها سهم خود را ایفا کنیم. در این راستا، با سه چارچوب نظری رایج در فلسفه اخلاق روبه رو هستیم: اخلاق پیامدگرا، اخلاق وظیفه گرا و اخلاق فضیلت گرا. اگرچه هر کدام از این سه دیدگاه جایگاه خاص خود را در مباحث فلسفه اخلاق دارد اما در ارتباط با ارزیابی شبکه های اجتماعی مهم ترین تحلیل ها تاکنون از جانب فضیلت گرایان، مانند شنون والر [2] و چارلز اِس، [3] ارائه شده است. در این مقاله از چارچوب نظری اخلاق فضیلت جهت ارزیابی SNS دفاع می کنیم. سپس، دیدگاه والر و نقاط قوت و ضعف آن را واکاوی خواهیم کرد. در انتها برای تحقیق بومی در خصوص نسبت شبکه های اجتماعی با شیوه زندگی ایرانی اسلامی چارچوب اولیه ای پیشنهاد می کنیم. [1]. Social Networking Services. [2]. Shanon Vallor. [3]. Charles Ess.