مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اجتماع علمی
حوزه های تخصصی:
مفهوم رایج علم و دانش در ایران و کشورهای اسلامی از مفهوم نوین علم در جهان صنعتی متمایز شده است. بر این مبنا در این مقاله، توضیح داده می شود که چرا کشورهای اسلامی هنوز مفهوم نوین علم را نپذیرفته و در این زمینه توسعه نیافته اند. در این مقاله این عدم پذیرش و توسعه نیافتگی علمی همراه با مصداق های رایج توضیح داده شده است. در ادامه بر اساس تلقی های مختلف از علم به معرفی علم دینی پرداخته و ضمن مفهوم علم دینی تفکیک علم دینی تخصیصی و علم دینی انحصاری توضیح داده می شود، چرا علم دینی تخصیصی مطلوب و علم دینی انحصاری مذموم است.
اجتماع علمی در دانشگاه ها ی ایران: مطالعه موردی دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه ها ی علامه طباطبائی و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کم رشدی علوم اجتماعی در ایران عمدتاً با رویکرد های کلان، به ویژه کارکردگرایی ساختاری و کمتر با رویکردهای خرد مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله با الهام از الگوی نظری کالینز، حلقه های فکری اعضا هیأت علمی دانشکده ها ی علوم اجتماعی دانشگاه ها ی علامه طباطبائی و تهران را مورد شناسایی قرار می دهد. از نظر کالینز رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقه های فکری به مثابه «اجتماع های علمی» است. هسته محوری حلقه های فکری، «زنجیره مناسک تعامل» است. فعالان فضای علم در درون حلقه های فکری، با «انرژی عاطفی» بالا درگیر مباحث نظری می شوند که نتیجه آن رشد و پویایی علم در درون حلقه های فکری به مثابه اجتماعات علمی است. نتایج این مطالعه که با رویکردی کیفی و از طریق مصاحبه های غیر ساختمند با اعضاء هیأت علمی گروه علوم اجتماعی صورت گرفته، نشان می دهد با وجود مقولات و موضوعات مشترک در بین اساتید هر دانشکده، آن ها فاقد «فضای توجه نمادین مشترک»، «تمرکز موضوعی مشترک» و «مناسک تعامل» به عنوان شاخصه های انجمن علمی به مفهوم کالینزی هستند. «فضای گفت وگویی» اساتید به جای تعامل مولد و پویا با همکاران، محدود به تعامل موقت با دانشجویان است. اساتید بدون وجود حلقه فکری در داخل دانشکده ها، از انرژی عاطفی و سرمایه ها ی فرهنگی بالا برخوردار هستند.
فقر نظریه پردازی: پیشنهاد مدلی تحلیلی برای تبیین وضعیت رشد جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون دیدگاه های مختلفی در منابع و ادبیات علوم اجتماعی در خصوص وضعیت رشد و توسعه جامعه شناسی در ایران مطرح شده است. عده ای با استناد به عدم تولید نظریه در این رشته تأکید دارند که جامعه شناسی در ایران فاقد رشد و گسترش مطلوب بوده و متناسب با نیازها و مباحث کنونی جامعه ایران توسعه نیافته است. برخی دیگر با توجه به شرایطی که علوم انسانی و جامعه شناسی در ایران داشته است، با اشاره به حجم تولیدات علمی در این رشته، وضعیت رشد آن را مطلوب ارزیابی کرده و چشم انداز روشنی را برای آینده آن ترسیم می کنند. دلایل و عوامل مختلفی ممکن است در تبیین این موضوع قابل بررسی باشند. این مقاله درصدد است بدون ورود به مباحث توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی جامعه شناسی در ایران، با استفاده از عمده ترین رویکردها در خصوص چرایی و چگونگی رشد جامعه شناسی در جامعه ای خاص و استفاده از مصاحبه با تعدادی از استادان جامعه شناسی دانشگاه های تهران، مدلی تحلیلی برای تبیین وضعیت رشد جامعه شناسی در ایران عرضه کند. مدلی که بتوان فرضیاتی از آن استنتاج کرد و در مطالعات عینی و نظام مند دیگر آن ها را مورد بررسی قرار داد. امیل دورکیم، کارل مانهایم، تامس کوهن و مایکل مولکی از جمله نظریه پردازان کلیدی در حوزه تفکر و اندیشه نظری در جامعه شناسی علم و معرفت اند که دیدگاه های آن ها در این بررسی در حد لازم مورد استفاده قرار گرفته است. روش مورد استفاده اسنادی ـ تحلیلی، کیفی و مصاحبه ساختاریافته است.
بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعه شناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعه شناسی اسلامی تا چه حد امکان پذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریه ی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعه ی اسناد موجود در خصوص مسئله ی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیش برداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسی ها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایم های رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایم های رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواری های عملی به دنبال دارد. در نهایت آسیب هایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعه شناسی اسلامی در نتیجه ی عدم پذیرش آن به عنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا به ویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
اخلاق پژوهش در علوم اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناراستی های اخلاقی در پژوهش اجتماعی، هر چند به میزان اندک، میتواند پایه های دانش اجتماعی را سست و نقش کاوشگرانه، نقادانه و حقیقت جویانه آن را تضعیف کند. برای بررسی ناراستی های اخلاقی احتمالی و شناخت فضای هنجاری پژوهش علوم اجتماعی در ایران، این پژوهش به روش اسنادی به گردآوری و تحلیل محتوای اظهارات منتشر شده پژوهشگران این حوزه میپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد هنجارشکنی در زمینه اخلاق پژوهش در علوم اجتماعی ایران دو بعد فردی و ساختاری دارد. در بعد فردی، انحراف از پایبندی به اخلاق پژوهش در سطوح شخصی[1] و حرفه ای[2] (در ارتباط با صورتبندی و محتوای پژوهش، سازمان پژوهشی و تخطی از قواعد و هنجارهای علمی و حرفها ی دریافت و اجرای پژوهش) قابل توجه است. در بعد ساختاری، سوءاستفاده از قواعد و تعهدات اخلاقی و حرفه ای سازمانی و نهادی در ارتباط با پژوهشگر و پژوهش (انتخاب موضوع، نحوه دریافت، فرایند داوری، تصویب، گزارش، کاربرد و محتوای پژوهش) قابل توجه است. بر پایة دستاورد مفهومی این پژوهش، ناراستی های اخلاقی در فضای پژوهش علوم اجتماعی در ایران برایند تاثیر متقابل کنشگران (پژوهشگر) و ساخت نهادی (شامل قواعد و هنجارها و منابع) تسهیل کننده هنجارشکنی است. نتیجه این که ناراستیه ای اخلاق پژوهش از یک دوسویگی ساختاری در فضای علم در ایران تبعیت میکند و متاثر از ویژگیهای ساختاری نهاد علم در ایران در مقطع زمانی مورد مطالعه است.
ترجمة متون اجتماعی و رابطه آن با اجتماع علمی و توسعه علمی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور اصلی این نوشتار بررسی وضعیت متون ترجمه ای در گستره علوم اجتماعی در جامعة ماست. فرض اولیه ما این است که متون علمی موجود، در حالی که نمودی از توسعه علمی هستند، می توانند منبعی برای توسعة علم و فرهنگ نیز باشند. یادآوری می کنیم که در این بحث تأکید ما بیشتر بر متون ترجمه ای است که مخاطب آنها اجتماع علمی و به ویژه فضای آموزشی دانشگاهی است. پس متونی که در این بررسی می گنجند با جهان آموزش و یادگیری و رابطه استاد و دانشجو پیوند دارند و ازهمین رو حساسیت آن دوبرابر می شود. اگر در این مقاله بر اهمیت زبان و معادل گزینی واژه های تخصصی تأکید داریم بیشتر به حوزه جامعه شناسی زبان و مباحث انسان شناسی فرهنگی مربوط است. گفتنی است شواهد عملی و نظری موجود بر اهمیت و ضرورت ترجمه متون علوم اجتماعی از زبان بیگانه به زبان فارسی گواهی می دهند.
با اینکه اهمیت و ضرورت وجودی متون ترجمه ای در فضای آموزشی و پژوهشی ما انکارناپذیر است، و هرچند برخی مترجمان باصلاحیت ترجمه های ستایش برانگیز و ارزشمندی از برخی متون کلاسیک و ضروری برای مطالعه دانشجویان ارائه داده اند، ارزش علمی و کیفیت ترجمه بخش بزرگی از آثار منتشرشده دچار برخی نارسایی ها و تنگناهاست که ما آنها را زیر عنوان های فرعی آشفتگی و ناهماهنگی در کار ترجمه متون علوم اجتماعی بررسی کرده ایم. در این مقاله، کار ترجمة متون علوم اجتماعی را به منزلة فعالیتی علمی در قلمرو جامعه شناسی علم و برپایة پیوند ساختار/کارگزار و رابطة دیالکتیک بین آنها بررسی کرده ایم. به این معنی که تأثیر متقابل کنشگر علمی یا مترجم (به منزلة کارگزار) و اجتماع علمی (به مثابة ساختار) را به بحث گذاشته و نتیجه گرفته ایم که توسعه نیافتگی این دوگانه، و به عبارت روشن تر، تک روی و فردمحوری کنشگر علمی و بلوغ نیافتگی اجتماع علمی در جامعة ما ازجمله موانع مهم کم توسعه یافتگی علم و ازجمله کار ترجمه است که موضوع اصلی این مقاله است.
جایگاه فرهنگ دانشگاهی و الزامات نهادی علم در زندگی دانشجویی
حوزه های تخصصی:
پردیس های دانشگاهی علاوه بر کارکردهای آموزشی و پژوهشی می توانند مکانی برای جامعه پذیری علمی و انتقال هنجارهای علم و بالندگی فرهنگی دانشجویان محسوب شوند. آنچه که مرتون الزامات نهادی علم می نامد. زندگی دانشجویی در ایران به دلیل ضعف شکل گیری اجتماع علمی و نقص در تکامل دانشگاه همیشه بحث برانگیز بوده است. هدف مقاله حاضر تبیین ویژگی های زندگی دانشجویی در ایران از زبان خود دانشجویان، و به عبارت دقیق تر پاسخگویی به این سوال اساسی است که دانشجویان چه دیدگاهی نسبت به محیط پردیس و تمایزات و الزامات نهادی آن دارند؟ در این مطالعه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 60 پرسشنامه باز تکمیل شده «تحلیل محتوا» اکتشافی از روش توسط دانشجویان استخراج و کدگذاری و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد مضامین ذکر شده توسط دانشجویان، معرف عدم کنشگری آنان در عرصه تولید و مصرف علم، عدم تمایز جدی پردیس با سایر محیط های جوانان، ضعف سنت ها، اسطوره ها، ارزش ها، عادات، آیین ها و دستاوردهای آکادمیک در زندگی دانشجویی می باشد. همچنین بیانگر ضعف شکل گیری اجتماع علمی و هنجارهای آن و نیز دغدغه های دانشجویان عمدتاً فردی و تماشاگرانه و منفعل و غیر ایدئولوژیک است.
معضلة پیشرفتِ جامعه شناسی (مورد مطالعات انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی مسأله زا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعه شناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعه شناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، می توان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، مجموعه ای از دیدگاه های متفاوت و حتی متعارضِ جامعه شناسان مورد واکاوی تحلیلی قرار گرفته است. سپس، دو رویکرد اصلی در بررسی پیشرفت علمی یعنی، مبناگرایی در برابر برساخت گرایی مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار گرفته و دلالت های هر یک از این دو رویکرد برای وارسی پیشرفت در جامعه شناسی تشریح گردیده است. در پایان، استدلال گردید که با توجه به ماهیت چندپارادایمی جامعه شناسی، درست نیست که متعلَقِ پیشرفت را کلِ جامعه شناسی قرار دهیم؛ بلکه مسألة ارزیابی پیشرفت در جامعه شناسی را بایستی معطوف به زیررشته ها و حوزه های خاص مطالعاتی در درون رشتة جامعه شناسی نماییم. بر همین اساس، استدلال های معطوف به ارزیابی پیشرفت علمی در جامعه شناسی بر پایة حوزة خاص «مطالعة انقلاب ها» استوار گردید؛ و بر اساس دو دیدگاه مبناگرایی و برساخت گرایی نشان داده شد که مطالعة جامعه شناختی در خصوص انقلاب ها منجر به پیشرفت منظم و انباشت دانش در این حوزة مضمونی شده است.
تحلیل جامعه شناختی رابطه بین اجتماع علمی و سرمایه علمی (مطالعة اجتماع علمی رشته جامعه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم پدیده ای اجتماعی است از این رو از اجتماع کنشگران فعال در عرصه علم به نام اجتماع علمی یاد می شود. این که بین سرمایه علمی و اجتماع علمی چه رابطه ای وجود دارد موضوع این مقاله است. در این مقاله سعی شده با استفاده از نظریه هبیتوس و میدان بوردیو به این سوال پاسخ داده شود. از این رو با پروبلماتیک کردن موضوع در حوزه رشته علوم اجتماعی، اجتماع علمی مربوط به رشته جامعه شناسی به عنوان جامعه هدف انتخاب شده و با اساتید این رشته با نمونه 163 نفر در دانشگاه های مستقر در کلان شهر تهران مصاحبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به مثابه دو مؤلفه سازنده اجتماع علمی رشته جامعه شناسی از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار است و بین این دو مؤلفه و سرمایه علمی همبستگی مثبت و متقابلی وجود دارد.
بررسی وضعیت اجتماع علمی استادان علوم اجتماعی شهر تهران (با اتکا بر نظریه میدان پیر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم پدیده ای اجتماعی است، از این رو از اجتماع کنشگران فعال در عرصه علم به نام اجتماع علمی یاد می شود. اینکه بین سرمایه علمی و اجتماع علمی چه رابطه ای وجود دارد موضوع این مقاله است. در این مقاله سعی شده با استفاده از نظریه هبیتاس و میدان بوردیو به این سؤال پاسخ داده شود. از این رو با پروبلماتیک کردن موضوع در حوزه رشته علوم اجتماعی، اجتماع علمی رشته جامعه شناسی به عنوان جامعه هدف انتخاب شده و با تمامی اساتید این رشته به تعداد 163 نفر در دانشگاه های مستقر در کلان شهر تهران مصاحبه شد. یافته ها نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به مثابه دو مؤلفه سازنده اجتماع علمی رشته جامعه شناسی از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار است و بین این دو مؤلفه و سرمایه علمی همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که در دانشکده های دولتی علوم اجتماعی در تهران مجموع استادانی حضور دارند که در میدان دانشگاه، به تعبیر بوردیویی آن، با سرمایه های فرهنگی و علمی و نمادین نشئت گرفته از بینش جامعه شناسی و از طریق فعالیت علمی و چاپ و نشر آثاری که مبین وجود سرمایه علمی است کارنامه ارزشمندی را معرفی کرده و گفتمان آکادمیکی را در این حوزه شکل داده اند.
بررسی کارکرد ها و جایگاه فرهنگی اساتید در اجتماع علمی دانشگاه (مطالعه موردی اعضای علمی دانشکده های علوم اجتماعی تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه و کارکرد علمی اساتید در اجتماع علمی دانشگاه
تبیین و تحلیل نقش اجتماع علمی در فرآیند تمدّنی دولت شیعی صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های مهم فرهنگ و تمدّن در هر عصری پیشرفت های علمی و پرورش صاحبان اندیشه در عرصه علوم است. هدف اصلی نوشتارحاضر، مطالعه اجتماع علمی عصر صفوی و نقش آن در فرآیند تمدّنی آن روزگار است. این مقاله با الهام از الگوی نظری رندل کالینز و با روش توصیفی تحلیلی ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعه شناختی در تحلیل پدیده های تاریخی در جست وجوی پاسخی مناسب برای این پرسش است که اجتماع علمی در عصر صفویه از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدّن زا معرفی کند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقه های فکری به مثابه اجتماع های علمی است که هسته محوری آن را زنجیره مناسک تعامل با انرژی عاطفی بالا تشکیل می دهد. با حمایت دستگاه سیاسی دولت، حکما، فقها، علماء، دانشمندان و هنرمندان همچون فعالان فضای علم در درون حلقه های فکری، توانستند نقشه راه تمدّن سازی بر مبنای معارف عقلانی تشیّع را طراحی کنند.
رویکرد انجمنی به اخلاق حرفهای علم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وظایف حرفهای انجمنهای علمی، انتقال ارزشهای مبتنی بر رشتۀ علمی به عنوان اصلیترین وظیفه و همچنین انتقال ارزشهای تاریخی و سنتی جامعه به اعضایشان است. در این مقاله برای پرداختن به وظیفۀ نقش انجمنهای علمی در ارتباط با اخلاق حرفهای علم از تکنیک مصاحبۀ نیمه ساختمند با کنشگران و اعضای انجمنهای علمی استفاده شد. سپس دستاوردهای پژوهش در قالب چند مقولۀ اصلی شامل «تعریف اخلاق حرفهای علم»، «فضای هنجاری علم»، «نقش انجمنهای علمی در ارتقای اخلاق حرفهای علم» و «راهکارهای ارتقای اخلاق حرفهای علم» از رویکرد انجمنی صورتبندی و ارائه شده است. تحلیل یافتهها و برآیند نتایج این پژوهش نشان میدهد به رغم حساسیت بسیار زیاد انجمنهای علمی در ایران نسبت به مسألۀ اخلاق علم فعالیت چندانی در زمینۀ ترویج اخلاق حرفهای علم در میان آنها وجود ندارد. از یک سو موقعیت ساختاری انجمنهای علمی، رهاشدگی و استفاده ابزاری از آنها به همراه کاستیهای ساختار درونی انجمنها و پایین بودن مشارکت انجمنی کارکرد آنها را در زمینۀ اخلاق حرفهای علم تحلیل برده است و از سوی دیگر سیاستهای تسهیلکنندۀ ناراستیهای علمی و سکوت سیاستگذار در برابر رواج این ناراستیها، شکلگیری یک ماراتون سراسری علمسازی به جای علمورزی و در نتیجه رهاشدگی اخلاق حرفهای علم را در پی داشته است. در پایان دو دسته راهکارهای فرایندی و ساختاری برای بهبود وضعیت اخلاق حرفهای علم از رویکرد انجمنی ارائه شده است.
بررسی ایده شبکه تعاملات اجتماعی روشنفکران رندال کالینز در میان اندیشمندان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۲۲
116 - 143
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق ما با بررسی آثار و آراء هشت تن از اندیشمندان در یکی از حوزه های علوم انسانی و اجتماعی، با چارچوب نظری رندال کالینز، در جستجوی عوامل امکان و امتناع تولید علم و ایده در علوم اجتماعیِ ایرانِ معاصر بوده ایم. رندال کالینز که در کتاب پراهمیت خود با عنوان ”جامعه شناسی انواع فلسفه“ سه عامل حیاتی برای تولید و مانایی ایده ها و آثار تراز اول را در تاریخ 2500 ساله ی فلسفه می یابد و اثبات می کند که اندیشمندان تراز اول تاریخ همواره از یکی از این سه عامل بهره برده اند: حضور در جمع اندیشمندان همفکر، تضارب و نقد آراء مخالف و یا تلمذ در مکتب یا حلقه ی اساتید و اندیشمندان مهتر و سلف. ما با بررسی و در نهایت، رد ایده ”جوان بودن“ و یا ایده ”در حال گذار بودن“ جامعه شناسی ایران، به بررسی واقع بینانه و علمی وضعیت تولید اندیشه های مانا و تراز اول حوزه ی هویت ملی (منتخبی از سایر حوزه ها) در گرایش های مختلف علوم انسانی پرداخته ایم. در پسِ تحقیق حاضر عدمِ وجود ”اجتماع های علمی“ که منتهی به تولید ایده و نظرِ تراز اول گردند، به عنوان علتِ اصلی ناشکوفایی علوم اجتماعی در ایران تلقی می گردد.
بررسی انتقادی سینمای روستایی پس از انقلاب اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده تا با رویکردی کلیت نگر، موضوعاتی همچون جامعه ی روستایی، سینمای روستایی، تغییرات سیاست های حاکمیتی و اقتصاد سیاسی دولت های گوناگون پس از انقلاب اسلامی سال 1357، در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و ارتباطات مختلف و متداخل آنها، با استفاده از مجموعه نظریات انتقادی مورد بررسی قرار گیرد. ما در این تحقیق با تقسیم بندی ادوار گوناگون بازه زمانی مورد بحث و انتخاب نمونه ای سی عددی از فیلم های روستایی سینمای ایران با استفاده از روش نمونه گیری متناسب با حجم، متوجه شدیم که سینمای روستایی در مقطع ده ساله ی تثبیت حاکمیت انقلابی و جنگ با عراق دارای بیشترین میزان واقع نمایی، پایبندی به واقعیت زندگی روزمره و نقد اجتماعی بوده و کمترین میزان مظاهر صنعت فرهنگ سازی (نظیر کلیشه ها یا طبیعت زدگی) را نسبت به دوره های بعد داراست. در مقطع سازندگی به خاطر سیاست های تعدیل ساختاری و همچنین ساخت سیاسی جامعه در این دوران، فیلم ها اکثراً تبلیغی و ایدئولوژیک بوده و مظاهر سینمای گیشه پسند و همچنین جشنواره ای در فیلم های روستایی نمود بیشتری می یابند. در مقطع اصلاحات، غیر از موارد ایجاد نگرش های تازه و نقدهای نه چندان عمیق اجتماعی، مناسبات سینمای روستایی مانند دوران قبل بوده و فیلم های جشنواره پسند روستایی با رویکردی طبیعت زده نمود زیادی پیدا می کنند. در دوره ی بازآفرینی گفتمان انقلابی از سال 1384 به بعد نیز، فیلم های شبه دولتی و ایدئولوژیک با ساختاری مشابه با فیلم های جشنواره پسند و با تأکید بر طبیعت گرایی و مذهبی گری عرفانی (در تقابل با مذهبی گری متعارف و سنتی) و همچنین کلیشه هایی مانند کلیشه ی کودک یا عقب مانده ی ذهنی، عملاً برای واقعیت اجتماعی روستا، اهمیت زیادی قائل نمی شوند.
نظام ارتباطی و هنجاری اجتماع علمی در علوم انسانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی فضای اجتماع علمی در علوم انسانی ایران است. یافته های پژوهش، با کاربست رویکرد کیفی، بر پایه دو رکن اصلی معرفِ اجتماع علمی، یعنی نظام ارتباطی و نظام هنجاری افراز شده است. مفاهیمی از جمله «نامنسجم و ناپایدار»، «ضعف کنش گران»، «غلبه میدان سیاست بر میدان علم» و «رابطه ویژه قدرت - مشروعیت» برای توصیف نظام ارتباطی اجتماع علمی و مفاهیم «نقد پذیری اندک»، «جامعه پذیری ناقص»، «تخصیص نامتناسب منابع» و «مسئولیت گریزی از نقش های حرفه ای» نیز برای توصیف نظام هنجاری اجتماع علمی در علوم انسانی ایران احصا شده اند. خصلت هایی که در ترکیب یا تعامل با یکدیگر ظرفیت اجتماع علمی در علوم انسانی ایران را هم در توسعه دانش روزآمد و کاربردی و هم در تأثیرگذاری بر جامعه به محاق برده است.
الزامات سیاسی خلفای عصر اول عباسی در توجه به اجتماع علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به علت نقش سازنده اندیشمندان و تنوع کارکردهای آنان در جوامع، بررسی راﺑﻄه بین نهادهای دولتی و طبقات علمی از اهم مطالعات تاریخی محسوب می شود. به طور مسلم، بدون آگاهی از نیازمندی های سیاسی حکومت ها، تبیین این مسئله ممکن نخواهد بود؛ چون گرچه استقبال از علم و عالِم و دستیابی به اندیشمندان، زاییده مجموعه علت ها و عوامل است؛ ولی مواجهه دولتمردان با فرازوفرودهای عصر خویش، در جهت دهی تاریخیِ آن نقش اساسی دارد. با ظهور عباسیان و پایان تفضل عرب بر عجم، هم گرایی بین اصحاب علم حاصل شد و نخستین دولت اسلامی که با سِلاح قلم از خود دفاع می کرد، بنیان گذاشته شد. مقارن با عهد منصور و هارون و ﻣﺄمون، عواملی همچون قرابت بین اهل نظر و تجربه و به ویژه ائتلاف آنها با مرکز خلافت، موجب شد برگ زرینی از عصر نخست عباسی در تارک آیندگان جاودانه بماند. پژوهش حاضر در یک بررسی توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع و داده های کتابخانه ای، ضمن ﺗﺄیید نقش عالِمان در این دستاورد تاریخی، تلاش می کند تا برخی از الزامات سیاسی را که به استقبال خلفا از اجتماع علمی انجامید، بررسی نماید. نتایج نشان می دهد اهتمام بر ﺗﺄمین شکوه و اقتدارِ بغداد، تلاش در کسب مشروعیت، تعامل با همسایگان غربی، گرایش به شرق باستان، همگامی با گروه فراوانی از اهل سنت و لزوم مهار تشیع از علت های توجه به نخبگان بود. به علاوه، ﺗﺄکید بر اشتراک های گروه های همسو با دستگاه خلافت و تمایل به تقویت آنها و نیز کنترل اقلیت های غیر همسو، بر شدت این توجه افزود.
مدیریت فناوری: شکل گیری و تطور یک حوزه دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
53 - 82
حوزه های تخصصی:
زمینه مطالعاتی مدیریت فناوری با سرعت رشدی چشمگیر، در طول حدود چهار دهه، به یک حوزه دانشی مستقل تبدیل شده است. این رشد سریع در کنار تمایل اجتماع علمی مدیریت فناوری به ارزیابی حوزه دانشی خود، توجه برخی از پژوهشگران را به مطالعه «درباره» حوزه دانشی مدیریت فناوری جلب کرده است. پژوهش حاضر، برای بررسی چگونگی تطور این حوزه دانشی و درک جنبه های ناشناخته یا کمتر شناخته شده آن، ضمن معرفی چارچوبی برای مطالعه «جامع» یک حوزه دانشی، با استفاده از روش مرور نظام مند، تحقیقاتی را که درباره حوزه دانشی مدیریت فناوری انجام شده اند، مرور می کند.
گفتمان علوم انسانی بومی یا علوم انسانی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
445 - 463
حوزه های تخصصی:
دو گفتمان کلان درباره علوم انسانی وجود دارد: اول، گفتمان جهانی علوم انسانی که ریشه در مباحث رابطه علوم انسانی و علوم طبیعی دارد و نسخه واحدی برای علم و از جمله علوم انسانی قایل است. دوم، گفتمان علوم انسانی بومی یا اسلامی که پس از استقلال کشورهای جهان سوم از جمله جوامع اسلامی، مجال بیان یافت. مجادله گفتمانی مزبور در ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی، تجلی بارز یافت که هنوز ادامه دارد. در این مقاله با تمرکز بر ماهیت علوم انسانی و قرائت های مختلف اندیشمندان از این موضوع، این پرسش مطرح شد که ماهیت علوم انسانی- اجتماعی با کدام یک از دو گفتمان جهانی یا بومی- اسلامی قرابت بیش تر دارد؟ پاسخ به سؤال مزبور و حاصل بررسی فرضیه پژوهش با اتکا به روش اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل توصیفی- تحلیلی این شد که با عنایت به ابعاد ماهوی نظام دانش علوم انسانی، یعنی ماهیت دوگانه حقیقی- اعتباری گزاره های آن، هیچ یک از دو گفتمان مزبور به تنهایی قادر به تکفل و هدایت نظام دانش علوم انسانی در کشورهای مختلف نیست. در نتیجه، تعامل دو گفتمان جهانی و بومی علوم انسانی، برای تغذیه ابعاد عام و ثابت و خاص و متغیر نظام علوم انسانی- اجتماعی ضرورت دارد. کیفیت ترکیب تعاملی دو گفتمان جهانی و بومی علوم انسانی در سایه واقعیات و اقتضائات و نیز بر پایه انسان شناسی فلسفی بومی، شاخص پیشرفت یا پسرفت علمی یک کشور می باشد.
ذهنیت های پژوهشگران برجسته علوم پایه درباره اجتماع علمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکرد مردم شناختی در جامعه شناسی علم، ذهنیت پژوهشگران درباره اجتماعات علمی در ایران را مورد بررسی قرار می دهد. در بخش نظری مقاله، دیدگاه های جامعه شناختی در مورد نظام اجتماعی و کنش اجتماعی و نیز دو دسته از نظریان نهادگرا و مردم شناختی در مورد اجتماعات علمی بیان می شود. این پژوهش با کاربرد روش تحقیق کیفی ژرفانگر و از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 69 نفر از پژوهشگران برتر و عمدتاً از رشته های علوم پایه که در سال 1385 از مطالعه، بالاترین میزان مقاله را در مجلات علمی نمایه شده در ISI منتشر کرده بودند، در پژوهشگاه دانش های بنیادی، دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه شیراز، دانشگاه صنعتی اصفهان، و مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان صورت گرفته است. در بخش یافته های پژوهش دیدگاه های مصاحبه شوندگان در مورد اجتماع علمی طبقه بندی و ارائه می شود. دیدگاه های پژوهشگران برجسته دو مقوله وجود یا فقدان اجتماع علمی در ایران و همچنین ویژگی ها و تعریف آنان از اجتماع علمی را دربرمی گیرد. در بخش نتیجه گیری انواع نگرش های پژوهشگران برتر با یکدیگر مقایسه و نتایج مطالعه در برابر اندیشه های مرتون به عنوان نظریه پرداز اصلی نهادگرایی در جامعه شناسی علم بازبینی می شود.